eitaa logo
هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷
2.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
21 فایل
🥋 اینجا پنجره ایست به دنیای هنر رزم و فلسفه آن‌ها و نشاط روح و تن و برای کسانی که می‌خواهند با دیگر سبک‌های رزمی آشنا شوند. مدیر @Mostafaka آدرس @HrazmiVpahlvani ✅ استفاده از مطالب لطفاً با آدرس ✅ تبادل/تبلیغ صلواتی محدود ✅ استفاده تجاری از کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 با ۱۰ زورخانه‌ قدیمی ایران آشنا شوید. (۱۰) 🏠 زورخانه هژبر تهران زورخانه‌ هژبر یکی از قدیمی‌ترین زورخانه‌های تهران است که در گذر زمان آسیب‌های زیادی دیده و توسط شهرداری مرمت شده است. 🤼‍♂ در این زورخانه، علاوه بر ورزش‌های زورخانه‌ای به کشتی نیز می‌پردازند. 🇮🇷 زورخانه‌ هژبر بخش عمده‌ای از فرهنگ تهران که در تاریخ معاصر ما نقش مؤثری داشته را تشکیل می‌دهد. 😄 در گذشته ورزش‌کاران سایر ورزش‌ها هم در این به ورزش می‌پرداختند اما اکنون این مکان به محلی برای بازدید گردش گران تبدیل ‌شده و هر سال تعداد زیادی از گردش گران خارجی و داخلی را به خود جذب می‌کند. ☯ 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🀄️
👴 پهلوان یزدی بزرگ (۱) 🤼‍♂ ابراهیم پسری دوازده ساله بود که به پا دردی سخت مبتلا شد. پزشکان، ورزش را برای او تجویز کردند. این مداوا مؤثر افتاد. چه به تجربه، هر گاه از ورزش غافل می شد درد پایش عود می‌کرد و او هر بار ناگزیر بود برای مبارزه با درد، روزی چند بار به ورزش بپردازد. 💪 بعد از چند سال از برکت ورزش به سرعت قد کشید و استخوان بندی درشتی پیدا کرد. هنوز به بیست سالگی نرسیده بود که آن چنان تناور و بلند قامت گشت که دیگر آشنایان سابق و کسانی که او را چند سال ندیده بودند، نمی توانستند او را بشناسند. در این موقع ابراهیم به رفت و با زورآوران مشغول ورزش شد. هر روز ورزش می کرد و می‌گرفت. این فعالیت های بدنی چنان به او ساخت که گفتی رستم دستان بار دیگر از مادر زاده شده است. کار او از ورزش تا جایی بالا گرفت که دیگر در یزد، و پهلوانی نماند که به محض سرشاخ شدن با این جوان به زمین نخورد. 📣 آوازه پهلوانی و قدرت بدنی ابراهیم به تهران و سپس به گوش ناصرالدین شاه رسید. شاه، حاج حسین را که پهلوان قاپوچی باشی (دربان) دربار بود، برای آوردن ابراهیم به تهران به جانب یزد فرستاد. ابراهیم پهلوان، طی راه یزد تا تهران به هر جا می‌رسید مورد استقبال و احترام مردم شهرستان‌ها قرار می گرفت. به خصوص در شهرهای کاشان و قم تجلیل فوق العاده ای از او به عمل آوردند. 🎉 پهلوان ابراهیم معروف به «حلاج»، در شب عید نوروز سال ۱۲۶۶ قمری در میان شور و هیجان مستقبلین که همه ورزش‌کار و کشتی‌گیر و پهلوان بودند وارد شهر ری شد و شب را در آنجا گذراند و صبح هنگام عزیمت به سوی تهران، تنکه کشتی خود را در زیر جامه پوشید تا در هر جا لازم شد، آماده فوراً وارد صحنه کشتی شود. پهلوان پس از ورود به تهران، یکراست به میدان ارک برده شد و به پادشاه معرفی گردید و همان روز به دستور شاه، با پهلوان مراغه‌ای کشتی گرفت و با قدرت و برتری تمام او را به زمین زد. سپس با پهلوان رسمی پایتخت، شعبان سیاه که از زورآوران نامدار روزگار و صاحب پهلوانی بود کشتی گرفت و او را هم مغلوب ساخت. 💪 ابراهیم حلاج با زمین زدن دو پهلوان اول پایتخت، اول شد و بازوبند پهلوانی به بازویش بسته شد و در ردیف مقربان خاص دربار سلطنتی ناصرالدین شاه وارد گردید. ناصرالدین شاه امر کرد، داوطلب از سراسر ایران برای کشتی با پهلوان یزدی خواسته شود. پس از این فرمان ، هر چند وقت یکبار پهلوانی از استان و شهرستانی وارد پایتخت شده و در حضور شاه با پهلوان یزدی کشتی گرفته، به زمین می خورد و می رفت. بزرگ‌ترین این پهلوانان که هر یک در پهلوانی از سرآمدان آن روزگار به شمار می رفتند، پهلوان مهدی سیاه نعلبند بود. وقتی پهلوان یزدی بزرگ پس از پیروزی های پی در پی، به پهلوان پایتختی خود قوی دل شد، برای زندگی در تهران رحل اقامت افکند و قرارگاه و محل ورزش خود را در زورخانه گذر نوروزخان تعیین کرد. 🔷 چون سنگین ترین آلات ورزشی در تهران برای او که هیکلی بزرگ به وزن بیش از ۱۸۰ کیلو داشت، سبک و غیر قابل استفاده بود، هنگام ورزش با آنها به زحمت می افتاد، به یزد نامه نوشت و وسایل مخصوص ورزشی خود را خواست. در اسرع وقت، نواب یزد، تمام اسباب و آلات ورزشی او را از قبیل: میل فوق‌العاده بزرگ و سنگین و کباده ای بسیار وزین و یک جفت سنگ که در حواشی آنها سرب ریزی شده بود به وزن ۲۱۶ کیلو با شتر به تهران فرستادند. ❇️ دیگر حریفان برای یزدی بزرگ، جز پهلوان ابراهیم سیستانی نماند. این پهلوان که در اقامت داشت، بیش از همه به پهلوانی و کشتی‌گیری معروف بود و  همه کس در همه جا، او را زورآوری بی‌مانند می‌شناختند. پهلوان ابراهیم سیستانی که خود را در زورآوری، تالی رستم دستان می‌دانست، آوازه پیدا شدن پهلوان یزدی و تناوری و زور فوق‌العاده او را در سیستان شنید ولی آن قدر برای آن اهمیت قائل نشد. در همین اوقات، نامه ای از طرف شاه برای پهلوان ابراهیم سیستانی ارسال و آن زورآور به تهران دعوت شد. پهلوان سیستانی که دید اگر از آمدن و امتثال امر امتناع کند، دلیل بر ضعف و گریز او از کشتی با پهلوان یزدی تلقی خواهد شد، ناچار از سیستان به سوی تهران حرکت کرد. 👏 او هم به سائقه پهلوانی و آوازه فوق‌العاده اش در طی راه خود، در هر شهری مورد احترام و استقبال ورزشکاران و کشتی گیران و پهلوانان قرار می‌گرفت. وقتی سفر طولانی پهلوان سیستانی از آن سوی شرق ایران به پایتخت پایان یافت، با تشریفات و احترامات بسیار وارد تهران شد. .. 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
👴 پهلوان یزدی بزرگ (۲) 🏟 از چند روز قبل به فرمان شاه، میدان ارک برای زورآزمایی دو پهلوان پرآوازه آماده گشت و از تمام اعیان و اشراف، برای شرکت در برگزاری نمایش بزرگ کشتی دعوت به عمل آمد. جارچی ها در محله های تهران، روز و ساعت انجام مسابقه را در نزدیک مقرشاه واقع در میدان ارک به اطلاع مردم رسانیدند. 🕰 بالاخره روز کشتی دو پهلوان فرا رسید. هر کس که این دو پهلوان را دیده بود، جرأت نمی کرد که بگوید کدام به زمین خواهد خورد. از صبح همه جا گفتگو از قدرت بدنی و پهلوانی این دو تهمتن بود. همه با بی صبری در انتظار رسیدن ساعت مسابقه کشتی، دقیقه شماری می کردند. تا این که آن ساعت فرارسید. میدان ارک مملو از انبوه مردم شد. رجال و اشراف در جایگاه های مخصوص خود قرار گرفتند و شاه آخر همه وارد شد و دسته موزیک چی سلطنتی شروع به نواختن کرد. تمام کارها آماده شده بود که شاه فرمان به انجام مسابقه داد. 🤼‍♂ دو پهلوان کوه پیکر، از دو سو وارد میدان شدند. قامت هر کدام نزدیک به دو ذرع می رسید. تناور و ستبر، با دست های قوی و بازوهای قطور در مقابل هم قرار گرفتند. به فرمان شاه، دو پهلوان با یکدیگر درآویختند و تلاش و کوشش انگیختند. از صلابت کشتی آن دو، نفس ها در سینه حبس شد. صدایی جز سکوت نبود. همه با بی تابی به زورآزمایی آن دو خیره می‌نگریستند. 💪 حریفان فوق العاده نیرومندی بودند. زور را با زور و فن را با بدل فن، به یکدیگر پاسخ می دادند. پنج دقیقه، ده دقیقه کشتی طول کشید. با این حال هنوز هیچ یک بر دیگری برتری نشان نداده بودند. طولانی شدن مدت کشتی باعث شد که آن دو مظهر قدرت انسانی به حملات خود بر یکدیگر بیفزایند. خیلی مردانه و بی محابا به هم در می آویختند و می پیچیدند. فن می زدند و بدل می کردند و زیر و بالا می شدند. نهایت زور خود را به شدت به کار می بردند. کسی باور نمی کرد که یکی از آن دو بر دیگری پیروز شود. همه مات و حیران تماشا می کردند. ⏰ یک ربع ساعت نزدیک می شد و کشتی در گرماگرم بود که حرکت شدید و برق آسایی از خود نشان داد که کسی نفهمید چطور شد. ناگهان پهلوان ابراهیم سیستانی چون پاره کوهی از جا کنده شد و با تمام گرده و سر به زمین خورد و سرش شکاف برداشت و خون زیادی از آن جاری شد. شور و ولوله میدان را فراگرفت. صدای احسنت! احسنت! به نشانه پیروزی پهلوان یزدی از هر سو به آسمان بلند شد. 📝 چند روز پس از انجام این مسابقه، پهلوان ابراهیم سیستانی که نمی‌توانست زمین خوردن خود را باور کند، عریضه ای به پادشاه نوشت و به طرز کشتی گرفتن میدانی پهلوان یزدی اعتراض کرد و تقاضا نمود که شاه اجازه دهد که یزدی در گود یکبار دیگر با او کشتی بگیرد. پادشاه پهلوان یزدی را احضار کرد و نامه را به او نشان داد و گفت: «او کشتی آن روز را در میدان قبول ندارد و می‌خواهد در گود زورخانه با تو کشتی بگیرد.» پهلوان یزدی در جواب گفت: «هر طور که شاه امر بفرمایند اطاعت می کنم. اگر شاه مایل باشند، حاضرم زانوهای خود را به زمین بگذارم و با او کشتی بگیرم.» 🥁 قرار شد که دوم، در زورخانه قرقانی ها انجام شود. روز جمعه بود. از طرف شاه، حاجب الدوله و وزراء و رجال در آن زورخانه حاضر شدند. ابتدا به عمل آمد و در پایان، ورزش‌کاران از خارج شده و برای کشتی آن دو پهلوان جا خالی کردند. آن گاه حاجب‌الدوله اجازه شروع کشتی مجدد آنها را داد. مرشد به طبل کوبید و زنگ را به صدا در آورد. آن دو پهلوان به یکدیگر گلاویز شدند. پهلوان یزدی خیلی خونسرد و با حالتی عادی کشتی می گرفت ولی پهلوان سیستانی که از زمین خوردن در میدان ارک سخت عصبانی بود، پی در پی تند و سریع حرکت می کرد و فن های او را بدل می کرد تا این که چندان نکشید که فرصت مناسبی به دست پهلوان یزدی افتاد و ناگهان یک زیرکار از حریف گرفت و آن پاره کوه را «درخت کن» روی سر بلند کرد و محکم به زمین زد و گفت: «این هم در زورخانه!» 🏵 در دم، رجال و حاجب الدوله، پهلوان یزدی را فاتح تشخیص دادند و به او گفتند که خود را آماده رفتن به نزد شاه کند. وقتی پهلوان در پیشاپیش رجال از در زورخانه خارج شد، مردم که در بیرون با طبق های لاله و حجله های آراسته منتظر بودند، با آن ها همراه شده و پهلوان را بدرقه کردند و با سلام و صلوات او را به ارک رساندند. 🔶 پس از حضور در مقابل شاه، شاه چندین بار یزدی را تحسین کرد و او را به پهلوان باشی پایتخت مفتخر ساخت. از معروف ترین و پر سرو صداترین کشتی های پهلوان یزدی، کشتی بود که بعدها با پهلوان حسین گلزار کرمانشاهی گرفت. .. 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
🥋 پهلوان یزدی بزرگ (۳) 💪 پهلوان حسین گلزار کرمانشاهی نیز به نوبه خود از پهلوانان نادر روزگار بوده و حتی (نوشته‌اند) در تناسب اندام، همانند نداشته و عضلات او به مراتب از عضلات بدن پهلوان یزدی ورزیده تر و کارآمدتر بوده است. ولی چون پهلوان یزدی عظیم الجثه و تناور بوده، در نتیجه به نسبت وزن بیشتر خود، از پهلوان گلزار کرمانشاهی نیرومندتر بوده است. هنگامی هم که طی تشریفاتی در میدان ارک با یکدیگر در حضور شاه کشتی گرفتند، به همین سبب پهلوان گلزار کرمانشاهی مغلوب پهلوان یزدی شد. 😍 هر چه مدت زمان پهلوان پایتختی و قدرت نمایی پهلوان یزدی در کشتی بیشتر می پایید، نزد شاه و مردم محبوبیت زیادتری پیدا می‌کرد. از این‌رو هرگاه پادشاه به هر جا و حتی به سفرهای دور می رفت، این رستم روزگار را به خاطر آوازه پهلوانی و صلابت تناوریش به همراه خود می برد. 🇷🇺 از جمله بردن او به مسافرت خارج از کشور، به بود که پهلوان یزدی بزرگ همه جا در آن کشور قدرت پهلوانی خود را در کشتی نمایش داد. به خصوص مهم‌ترین کشتی های او در پایتخت روسیه صورت گرفت که طی آن بزرگ‌ترین و نیرومندترین پهلوانان آن کشور را به زمین زد. 🕌 در مسافرت دیگری به عتبات مقدسه که پادشاه پهلوان را به همراه برده بود، ضمن راه خودش در داخل تخت روانی سوار شده و او را هم با آن تناوری و صلابت بر اسبی قوی هیکل سوار کرده، در پیشاپیش خود حرکت می داد. به هر جا می رسیدند، مردم از روی علاقه ای که به پهلوان یزدی داشتند، برای او اظهار شادمانی و هلهله می کردند و کسی اعتنایی به دیدن شاه قاجار از خود نشان نمی داد. باری که در شهری بی اعتنایی و بی توجهی به شاه زیادتر از همه جا شد و شور و اشتیاق برای دیدن پهلوان یزدی به نهایت درجه رسید، چند تن از درباریان خود را به جلو تخت روان شاه رساندند و استدعا کردند که قبله عالم سر مبارک را از تخت روان بیرون کنند تا مردم دیده به دیدارش روشن نمایند، ولی ناصرالدین شاه جواب داد: «پهلوان یزدی از من است. میان من و او فرقی نیست. بگذارید مردم او را تماشا کنند، چون خود من هم مایلم او را تماشا کنم.» 🕰 پهلوان یزدی که هفتاد و چهار سال زندگی کرده و سی سال پهلوان رسمی بوده، در سن کهولت از هر دو پا فلج شد. در همین سال‌ها، روزی عده‌ای از پیش کسوت‌های ورزش باستانی، او را برای قضاوت میان کشتی دو تن کشتی گیران، به در خوانگاه دعوت کردند. پهلوان هم این دعوت را پذیرفت و خود را با پاهای فلج و چوب های زیر بغل به زحمت به در آن زورخانه رساند. اما وقتی خواست از در زورخانه داخل شود، چون تناور و بلند قامت بود، هر قدر سر و سینه خود را پایین آورد که وارد آنجا شود ممکن نگشت. چه از طرفی هم از فشار پادرد نمی‌توانست به همراه سر و سینه، زانوهای خود را هم خم کند. ناگزیر در زورخانه را از جا درآوردند و بالای آن را هم به اندازه قامت پهلوان خراب کردند، آن گاه پهلوان سر خم کرد و به زحمت وارد زورخانه شد. 👨‍🦳 پهلوان یزدی که در سن کهولت از هر دو پا فلج شده بود، غالب اوقات به قهوه‌خانه‌ای واقع در که گویا ملک آن هم متعلق به خودش بود می‌رفت و روی سکوی مدخل راهروی قهوه‌خانه‌ می نشست، به طوری که هر کس میخواست داخل و یا خارج شود می‌بایست از جلو پهلوان بگذرد. 👨‍🦰 باری پهلوانی نوخاسته که داعیه کشتی با نیرومندترین مردان را داشت از شهرستانی دور دست بی خبر به تهران آمد و یک راست به نشانی قهوه‌خانه‌ ناصرخسرو به پاتوق رفت. پهلوان جوان شهرستانی، وقتی وارد آستانه راهرو قهوه خانه شد، با پیرمردی قوی هیکل و بلندقامت روبرو شد که نزدیک در ورودی، روی سکو نشسته بود. او چند لحظه ای او را برانداز کرد و گفت: 👨‍🦰 را کجا می‌شود پیدا کرد؟ پیرمرد تناور نگاهی به سراپای پهلوان جوان انداخت و پرسید: 👨‍🦳 با او چه کار داری؟ 👨‍🦰 آمده‌ام با او کشتی بگیرم. پیرمرد تناور با لحن آمرانه ای گفت: من پایم درد می کند، نمی‌توانم خودم را جمع کنم. بیا از پشت سرم برو توی قهوه‌خانه قدری بنشین الان خواهد آمد. 😤 همین که پهلوان جوان شهرستانی آمد که از پشت سر پیرمرد تناور بگذرد، پهلوان همان دم پشت و کله خود را روی شکم آن پهلوان جوان گذاشت و با تمام قوت فشار داد، به طوری که جوان بین دیوار و فشار سر و پشت پیرمرد به شدت در تنگنا قرار گرفت و هرچه کوشید خود را از قید آن خلاص کند نتوانست و ناچار از شدت فشار و ناراحتی فریادش بلند شد. آن گاه پیرمرد تناور، سر و پشت خود را از روی شکم آن جوان پهلوان برداشت و گفت: آقاجان! پهلوان یزدی من هستم و حالا هم کشتی گرفتن من این طور است که دیدی! 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پهلوان کوچولوی دیروز چگونه قهرمان جبهه شد؟ 🔹 گرچه «سعید طوقانی» قبل از انقلاب به پهلوان کوچولوی کشور لقب گرفته بود، ولی رشادت‌هایش در جبهه‌های جنگ با آن سن و سال کم از او یک قهرمان ساخت که به فیض شهادت نیز نائل آمد. 🔹 دیروز اول اردیبهشت مصادف بود با روز شهدای ورزش‌کار، و سعید یکی از این شهیدان است که قبل از انقلاب، لقب پهلوان کوچولوی کشور را از آن خود کرد و در زمان مبارزات انقلاب، نامه‌ای به حضرت امام خمینی ره نوشت که به نشانه اعتراض به وضعیت آن زمان ورزش را کنار می‌گذارد. 🔹سعید طوقانی، سال ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمد و به لحاظ اینکه پدرش مرحوم حاج اکبر علی طوقانی، از ورزش‌کاران معروف تهران بود، در سن پنج سالگی به این ورزش علاقه‌مند شد و به همراه پدر و برادران بزرگ‌ترش که آنان نیز از جمله ورزش‌کاران بودند، در حضور پیدا می‌کرد. @zoorkhane_ir 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۷ اردیبهشت سال‌روز فرهنگ و ورزش زورخانه‌ای گرامی باد. اول به چو رفتی آری، زمین به نام جهان آفرین ببوس از پهلوان و مرشد و از پیش کسوتان سر نه به آستان و پس آستین ببوس  خواهی که نور چشم شوی پیش این و آن پیشانی و جبین و رخ این و آن ببوس  دست خدای را به حقیقت به دست گیر این شعر را بخوان و زمین را چنین ببوس  کای لنگر زمین و زمان، جان هر احد دست من است و دامن تو یا علی  👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥋 میل بازی در بر روی میل 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 ⛩(هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)🎴
56.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 میل بازی و میل گیری ورزش‌کاران در گورت aparat.com/v/k9223ye 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)⛩
42.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 آموزش 🔶 قسمت اول 👈 در بخش اول آموزش، استاد گنجی به طور دقیق نحوه صحیح گرفتن میل و قرار گرفتن میل بر روی بدن را آموزش می‌دهند. شهید پرورده aparat.com/v/xH0e4 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)⛩
73.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 آموزش 🔶 قسمت دوم 🎥 در بخش دوم آموزش، استاد گنجی نحوه میل گیری را به طور دقیق آموزش می‌دهند. این ویدئو در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ در شهیدپرورده ضبط شده است. aparat.com/v/xH0e4 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)⛩
30.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 آموزش میل گیری 🔶 قسمت آخر 🎥 در این ویدئو استاد گنجی ضمن اجرای انواع ضرب مربوط به میل گیری، نکات ارزنده‌ای را در مورد نحوه جفت کردن با ضرب مرشد، هنگام بیان می‌دارند. این ویدئو در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ در شهیدپرورده ضبط شده است. aparat.com/v/xH0e4 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)⛩
56.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥋 آموزش میل گیری 🔶 بخش مقدماتی 🎥 در این ویدئو استاد گنجی قبل از شروع آموزش، مقدماتی را در مورد ورزش ، روش‌های جلوگیری از آسیب‌های ناشی از اشتباه در میل گیری و نحوه انتخاب میل مناسب بیان می‌دارند. این ویدئو در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ در شهید پرورده ضبط شده است. aparat.com/v/xH0e4 💠 👊 @HrazmiVpahlvani 💪 کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🥋🏹🥷🇮🇷⚔🥊🤺 (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می‌کند و در آن‌ زیبایی بزرگی نهفته است.)⛩