سلام
رفتن مذهبیها به این مکانها ایرادی نداره، به شرطی که از حدود شرعی عقبنشینی نکنند.
اما فعالیت در اینستاگرام و تلگرام رو بازی در زمین دشمن میدونم. قبلا مفصل در این رابطه صحبت کردم در کانال.
در رمان نقاب ابلیس هم توضیح مبسوط دادم در این رابطه.
#پاسخگویی_فرات
💠 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💠
💞 #زیارتنامه #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها💞
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.
🌱به نیابت از:
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید مروة الشربیني
شهید محمد ابراهیمی
شهید سیداسدالله زارعی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
رمان رفیق--فاطمه شکیبا.pdf
2.92M
💢به مناسبت سالگرد حماسه نهم دی🇮🇷 و هفته #بصیرت 💢
📲📚بازنشر نسخه پیدیاف رمان امنیتی #رفیق 📘
✍️نویسنده: #فاطمه_شکیبا
💯روایتی امنیتی از متن و فرامتن #فتنه88 🔥
#کتاب_خوب_بخوانیم
#فاطمیه
#بصیرت
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
بسم رب الشهداء
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸
🌷 #شهید_مروة_الشربینی 🌷
(شهیده حجاب)
🔸تولد: ۷ اکتبر سال ۱۹۷۷ میلادی، شهر اسکندریه، مصر
🔸شهادت: ۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ میلادی، شهر درسدن، آلمان
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
بسم رب الشهداء
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸
🌷 #شهید_مروة_الشربینی 🌷
(شهیده حجاب)
🔸تولد: ۷ اکتبر سال ۱۹۷۷ میلادی، شهر اسکندریه، مصر
🔸شهادت: ۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ میلادی، شهر درسدن، آلمان
پدرش علی شربینی و مادرش لیلا شمس هر دو شیمیدان هستند. در سال ۱۹۹۵ از کالج انگلیسی دختران فارغالتحصیل شده و از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ عضو تیم ملی هندبال مصر بود.
او در سال ۲۰۰۳ به همراه شوهرش به آلمان مهاجرت کرده و ابتدا در شهر برمن و از سال ۲۰۰۸ در شهر درسدن ساکن شدند.
همسرش با استفاده از بورس تحصیلی در مؤسسه ماکس پلانک شهر درسدن در رشته مهندسی ژنتیک مشغول تحصیل بوده و جهت انجام تز دکترای خود همراه مروه به آلمان آمده بود. مروة نیز دانشجوی رشته داروسازی بود.
یک روز زمانی که مروة در پارک با پسر سه سالهاش بازی میکرد، فردی به نام آلکس وینز او را مورد توهین قرار داده و بخاطر حجاب مروه او را تروریست خطاب کرد.
شربینی متعاقب الفاظ رکیک و رفتار تهاجمی وینز، از پلیس درخواست کمک کرده بود و دادگاه شکایت شربینی را پذیرفته و آلکس را محکوم به پرداخت ۷۵۰ یورو کرد. آلکس وینز این حکم را نپذیرفت و تقاضای تجید نظر نمود.
وینز در یکی از دادگاههای تجدید نظر گفته بود: "اینها [مسلمانان] انسان نیستند و بنابراین نمیتوانند مورد توهین قرار گیرند."
در حین برگزاری جلسه دادگاه تجدید نظر در یک دادگاه درجه دو در شهر درسدن، وینز در جلوی چشمان قاضی و سایر حاضرین به مروه حمله کرده و با هجده ضربه چاقو، مروه را که سهماهه باردار بود به شهادت رساند.
در حین حمله به مروه، شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف او شتافت که توسط پلیس آلمان مورد تیراندازی قرار گرفت. پلیس خود شریک قاتل بود چرا که موقع حمله قاتل به مروه نظارهگر بود.
پس از آن همسر مروه با وضعیتی بحرانی در بیمارستان بستری گردید. برخی تیراندازی پلیس آلمان به وی را از روی اشتباه دانستهاند و برخی به نقل از مأموران امنیتی دادگاه اعلام کردهاند که گمان بر این بوده که شوهرش فرد مهاجم بوده و بدین خاطر وی را هدف قرار دادهاند.
همچنین فرزند خردسال سه سالهشان که شاهد این ماجرای خونبار بوده، برای معالجه تحت نظر روانشناس قرار گرفت.
تشییع و مراسم یادبود این بانوی شهید در آلمان و مصر با حضور هزاران نفر مسلمان و غیرمسلمان برگزار شد و این بانو از سوی مردم مصر، شهیده حجاب نام گرفت.
پوشش خبری این رویداد تکاندهنده توسط رسانههای آلمانی بسیار ضعیف بود؛ تا جایی که نویسنده روزنامه گاردین انگلستان در مقالهای نوشت: "رسانههای آلمانی در ابتدا در صفحات پشتی خود به این رویداد پرداختند و پس از اعتراضات شدید هزاران مصری در قاهره بود که دولت فدرال آلمان، که تقریبا به مدت یک هفته سکوت کرده بود، در بیانیهای تأسف خود را از این حادثه اعلام کرد."
برادر مروه در مصاحبهای اعلام کرد که وای به روزی که چنین حادثهای برای یک اروپایی رخ میداد، در آن صورت بود که دولت آلمان و کشورهای اروپایی جنجالی بسیار بزرگ در سراسر دنیا به راه میانداختند، ولی در برابر این جنایت تروریستی مهر سکوت بر لب زدند.
عبدالعزیز حامد سردبیر روزنامه مستقل مصری الشروق در سرمقالهای نوشت"اگر قربانی حادثه اخیر در آلمان یک یهودی بود در جهان غوغایی به پا میشد."
امام خامنهای(حفظهاللهتعالی) در این رابطه فرمودند:
آن دختر خانم جوان عرب را که مثلاً فرض کنید که مقنعه داشته یا پوشیه داشته، بهخاطر حجابش میزنند میکشند و هیچکس اصلاً دنبال هم نمیکند؛ حالا گفتند یک مجازاتی [کردند]؛ آدم فکر نمیکند که خیلی جدّی اینها تعقیب میشود؛ واقعاً تعقیب هم نمیکنند. در جاهای دیگر هم همینجور؛ در آمریکا و جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم متأسّفانه همینجور است؛ که خب، اینها مدّعی حقوق بشر هم هستند!
(۱۳۹۳/۱۱/۰۶، بیانات در دیدار نمایندگان اقلیتهای مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی)
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸
✨﷽✨ 🔰 #راهنمای_کانال 🔰 📍اعضا و نویسندگان گروه مهشکن: 🌷 شکیبا شیردشت زاده(فاطمه شکیبا)، کارشناس
سلام و خوش آمد به عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند. برای دسترسی به داستانها، پیام سنجاق شده رو ببینید.
پ.ن: دو قسمت جدید خط قرمز هم توی راهه...
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 239
- آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره...
صدای گریه بچهها اوج میگیرد.
حامد هم دیگر نمیتواند بخواند. نفس کم میآورد.
دو دستش را میگذارد روی صورتش و هایهای گریه میکند؛ مثل بچهها.
دیگر هیچکس چیزی نمیخواند، انگار آهنگ هقهق کردنشان موزونترین و سوزناکترین نوحه است.
راستش را بخواهید، هیچ چیز نمیتواند در یک بیابان بدون جانپناه و در مقابل یک لشگر وحشی و زخمخورده به داد آدم برسد؛ بجز همین اشکها و توسلها.
این اشکها قدرتشان از صدها موشک کورنت و تاو قدرتمندتر است.
نمیدانم چند دقیقه میگذرد که یک نفر دستش را میگذارد روی شانهام و زمزمه میکند:
- آقا سید!
با پشت دست، اشکهایم را پاک میکنم:
- بله؟
و سرم را کمی برمیگردانم. بشیر است و کنارش، کمیل هم ایستاده. نگرانی را در چشمان کمیل جوان میخوانم.
بشیر میگوید:
- پهپادها دوتا انتحاری شناسایی کردند. دارن میان سمتمون.
با شنیدن کلمه انتحاری از جا بلند میشوم. میگویم:
- چقدر فاصله دارن؟
- نیمکیلومتر.
داعشیها همینند. به بنبست که میخورند، بجای این که مردانه شکست را بپذیرند، از آخرین اهرم فشارشان یعنی انتحاری استفاده میکنند.
انتحاری یعنی: اگر من نباشم میخواهم سر به تن هیچکس نباشد!
رنگ کمیل پریده است و لبهایش خشکیده.
بشیر میگوید:
- فکر نکنم جای نگرانی باشه. بچههای مهندسی جلوی خاکریزها خندق زدن.
- خوبه. با این وجود آماده بشید که اگه لازم شد بزنیدش.
کمیل که سعی دارد لرزش صدایش را پنهان کند، میگوید:
- آقا... اگه انتحاری بیاد... همهمون...
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 240
اجازه نمیدهم جملهاش را کامل کند:
- نترس. انشاءالله میزنیمش.
و دوربین دوچشمی را از بشیر میگیرم و خودم را میکشانم بالای خاکریز.
دو ماشین انتحاری را میبینم که دارد با سرعت وحشتناکی به سمتمان میتازند و از پشت سرشان خاک به آسمان میرود.
هدفش دقیقاً خاکریز ماست. با دیدن انتحاری، تصویر پایگاه چهارم و سیاوش میآید جلوی چشمم.
سیاوش اگر بود، الان یکی از موشکهای آرپیجی را برمیداشت و میدوید بالای خاکریز؛ بدون ترس.
حتماً اگر بود، انتحاری را در همین فاصله میزد؛ طوری که حتی پای انتحاری به خندق نرسد.
- چی شده؟
برمیگردم. حامد دارد اشکهایش را پاک میکند.
میگویم:
- هیچی. انتحاریه.
خودم هم تعجب میکنم از این که انقدر عادی درباره یک انتحاری حرف میزنم.
شاید چون یک بار با ترکش انتحاری زخمی شدهام، ترسم ریخته است.
بعضی چیزها همینطورند؛ از دور ترسناکتر هستند تا از نزدیک.
دوباره نگاهم روی کمیل جوان میماند. رنگش مثل گچ سفید شده.
حاج رسول به زور فرستادش که همراه من بیاید و هم وظیفه محافظت را انجام دهد، هم تجربه کسب کند.
با این وجود من بیشتر مراقب او هستم تا او مراقب من!
میگوید:
- نمیترسید آقا؟
- از دور ترسناکه. یه بار که بیاد میفهمی چیزی نیست.
حامد همان کاری را میکند که سیاوش اگر بود انجام میداد؛ یک موشک آرپیجی را روی لانچر میبندد و از خاکریز بالا میرود.
میخواهم جلویش را بگیرم؛ اما نمیتوانم.
نمیدانم چرا بیشتر برای حامد میترسم تا خودم.
انگار میترسم او را هم مانند کمیل از دست بدهم.
تا بخواهم به خودم بجنبم، صدای فریاد یا زهرای حامد در بیابان میپیچد و بعد از چند ثانیه، صدای انفجار.
یکی از انتحاریها را زده است.
دارد موشک بعدی را روی لانچر میبندد؛ اما دستم را روی دستش میگذارم و به انتحاری که حالا خیلی نزدیک است اشاره میکنم:
- ببینش!
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
سلام
همانطور که گفتید، لازمه که خانمها در این نهادها باشند؛ چون برای دستگیری، انتقال و نگهداری از متهمان خانم به مامور خانم نیاز هست. صرفا دستگیری هم نیست و در بازداشتگاههای زنان باید خانمها نگهبان باشند تا آسایش متهمین بیشتر باشه. ضمن این که سایر اموری که مربوط به خانمها میشه رو هم باید ماموران خانم انجام بدند(مثل بازدید از مکانهایی که متعلق به خانمها ست).
کشور ما یک کشور اسلامی هست و باید حتیالامکان در هر شرایطی محرم و نامحرم رعایت بشه.
و البته، خانمها در امور اداری نهادهای امنیتی هم میتونن مشغول به کار بشن
#پاسخگویی_فرات
سلام
خیلی ممنونم، لطف دارید.
انشاءالله...ممنونم از دعای خیرتون.
باز هم سپاس. البته رمانها ترتیب خاصی ندارند، از هرکدوم که شروع کنند اشکال نداره
#پاسخگویی_فرات
💠 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💠
💞 #زیارتنامه #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها💞
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.
🌱به نیابت از:
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید توران اسکندری
شهید مصطفی صدرزاده
شهید مهدی عباسی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
📚 #معرفی_کتاب
کتاب #فتنه_تغلب 📓
👈🏼 روایتهایی از متن و فرامتن فتنهی ۸۸
🔹 این کتاب شامل روایتهایی است از بیانات و اقدامات رهبر انقلاب در جریان فتنهی ۸۸ که میتواند لایههایی تازه از واقعیت را نمایان کرده و رسوبات ابهام و تردید دراینباره را از ذهنها بزداید.
📎 توضیحات تکمیلی: khl.ink/f/41297
🛒 تهیه کتاب: khl.ink/W1vPR
#معرفی_کتاب
#بصیرت
#فاطمیه
#حاج_قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید/روز شهادت امام مظلوم ما کف میزنند و سوت میکشند
#نهم_دی
#بصیرت
#فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
#بریده_کتاب 📖
بریدهای از رمان #عقیق_فیروزه_ای ✨💍
✍️ #فاطمه_شکیبا
🔸به مناسبت سالگرد حماسه #نهم_دی و روز بصیرت و میثاق با ولایت🔸
🔰🔰🔰
بالای پل هوایی ایستاده بود. جمعیت در خیابان موج میزد و در میدان امام حسین(ع) دریا میشد. نه شبیه دسته عزاداری بود نه تظاهرات؛ چیزی ترکیب این دو.
پرچمهای بزرگ «یا حسین(ع)» روی دستها میچرخید. بجز کسانی که کفن پوشیده بودند، بقیه جمعیت یکدست سیاه بود.
- در روز عزا حرمت ارباب شکستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
همین چندروز پیش بود. آنچه را میدید باور نمیکرد. این بار نه سطلهای زباله و ماشین پلیس، که دسته عزاداری در آتش میسوخت. با دیدن شعله میان پرچمها، احساس کرد آتش از درون او زبانه میکشد. تعدادی از عزاداران در آتش میسوختند.
- این فتنه گران راه عزادار تو بستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
شعر مردم، خاطرات روز عاشورا را برایش زنده میکرد و باعث میشد در سرمای دیماه، وجودش گر بگیرد. همان روز وقتی به خودش آمد و دید همراه بقیه نیروهای امنیتی و امدادی مشغول کمک به عزادارهاست، فهمید کار فتنه و فتنهگرها تمام است. ارباب بیسر مثل همیشه به داد رسید و مرز کمرنگ میان حق و باطل را پررنگ کرد.
مظلومنماهای مدعی سیادت، با آتش زدن پرچمهای عزاداری نشان دادند از نسل همانهایند که خیام حرم آلالله را به آتش کشیدند.
پای حسین(ع) و عباس(ع) که میان آمد، غیرت در سینه حبس شده مردم بیرون ریخت.
- علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟
علمدار کجایی؟
علمدار کجایی...؟
🔰🔰🔰
#فاطمیه
#بصیرت
#حاج_قاسم
#قهرمان_من
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
May 11
May 11
🚩 #بسم_رب_الشهدا_والصدیقین 🚩
✍🏻 یادداشت #زهرا_اروند
🌱🌱🌱
مدتهاست در تلاشیم با هرچه میتوانیم از ارزشهایمان دفاع کنیم و اثبات کنیم تاریخی را که درستی آن انکار میشود؛ هرچند زمان زیادی از آن نگذشته است.
امروز سلاح دفاع قلمهای ماست و تصمیم را گرفتیم که با هم این سلاح را به کار بگیریم و دفاع کنیم.
امروز ابهام و شایعهسازی، افکار همه از جمله قشرجوان را مهآلود کرده و اکنون #مه_شکن سعی دارد با روشنگری خود این مسیر مهآلود را شفاف سازد.
انشاءالله که در این راه بتوانیم استوار باشیم؛ با مدد مهدی فاطمه.
🌱🌱🌱
#گروه_نویسندگان_مه_شکن
#مه_شکن #زهرا_اروند
#فاطمیه #بصیرت #حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
✍🏻یادداشت #محدثه_صدرزاده
🍃🍃🍃
در گذر اتفاقات پیاپی و عِرق ملی و انقلابی، و در جمعی دوستانه و دانشجویی بنا را بر این گذاشتیم که ناگفتهها و ابهامات تاریخ را به بند قلم درآوریم و غبار از چهرهشان پاک کنیم.
چند ماهی است که بر روی عنوان و اسم #مه_شکن درحال کار هستیم، تا بتوانیم بهترین را ارائه دهیم و تاثیر گذار باشیم؛ در تاریخی که گاهی مظلومیتها را فریاد نزد و در گلو خفه کرد.
شروع به کار و دوندگیهای آن کردیم و در روز پرستار سخن مقام معظم رهبری حکمی شد برای مایی که دست به قلم بردهایم. ایشان فرمودند که باید ناگفتههای تاریخ به قلم حقیقت روایت شود تا از تحریف در امان بماند.
اینک در روز نهم دی ماه که به نام بصیرت و میثاق با ولایت نامگذاری شده است، بنا داریم از گروه خود رونمایی کنیم و با ولایت میثاقی تازه ببندیم.
همان طور که رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ گفتند که: «من آبرو و جسم ناقص خود را برای اسلام و انقلاب بر کف دست گذاشتهام.»، اینک ما دانشجویان نویسنده، قلم، تفکر و همتمان را با تمام وجود برای اسلام و انقلاب و در راه تبیین حقایق به کار گرفتهایم.
🍃🍃🍃
ومن الله توفیق
#گروه_نویسندگان_مه_شکن
#مه_شکن #محدثه_صدرزاده
#فاطمیه #بصیرت #حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
🏴 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🏴
✍🏻یادداشت #فاطمه_شکیبا
🌿🌿🌿
میدانید، نوشتن یک امر کاملا دلی ست. یعنی اگر دلت نخواهد و با تو همراه نشود، اصلا نمیتوانی بنویسی و اگر چیزی روی کاغذ خطخطی کنی هم به دل کسی نمینشیند.
با این وجود، اگر فقط برای دل خودت بنویسی و همه هم و غمت دردها و دلنوشتههای خودت باشد، باز هم نوشتههایت به درد خودت میخورند و چهارتا مثل خودت؛ مگر این که دلت و دردت انقدر بزرگ باشد که صدایت در تاریخ بپیچد.
باید یک دلیل مهمتری داشته باشی برای نوشتن؛ یک درد بزرگ. انقدر بزرگ که شبها از درد خوابت نبرد و به قلم پناه ببری برای نوشتن این درد.
هر وقت دست به قلم میبرم برای نوشتن و یا هر وقت کسی از من میپرسد چرا مینویسی، این جمله حضرت آقا با صدا و لحن خودشان در سرم پخش میشود که: جای شهید و جلاد عوض نشود!
شاید یکی از مهمترین دلایلم برای نوشتن همین باشد؛ این که میدانم اگر وقایع و حقایق جامعه و کشورمان را الان روایت نکنیم تا در تاریخ بماند، بعدها طور دیگری روایت میشود؛ آن هم نه در آینده دور که در همین نزدیک.
همین الان یک اتفاق میافتد و آن را طور دیگر روایت میکنند؛ طوری که فضای ذهن مردم مهآلود شود و مرز بین حق و باطل، محو.
جنگ، جنگ روایتهاست. هرچه خدمت کنیم، هرچه کار کنیم و هرچه عرق بریزیم، اگر درست روایت نشود فایده ندارد. دشمن برایمان روایت میکند و خادم را خائن معرفی میکند و خدمت را خیانت.
آن وقت است که حتی اگر در عرصههای دیگر مثل نبرد اقتصادی و نظامی و امنیتی پیروز شویم، باز هم باختهایم و مغلوب روایت دشمن شدهایم.
رک و راست بگویم؛ برای همین مینویسم. اگر «روایت عشق»ای هست، فلسفه وجودش همین است که گفتم؛ اما از یک جایی به بعد فهمیدم به تنهایی نمیشود کار کرد. فهمیدم برکتی که خدا به کار گروهی و تشکیلاتی بخشیده است را نمیتوان در کار انفرادی پیدا کرد.
این بود که چند نفر از رفقای دوران دبیرستانم را دور هم جمع کردم؛ دوستانی که میدانستم هنر نوشتن دارند و جسارت انتشارش را نه.
شروعش با نوشتن داستان نیمهها بود(نیمهی تاریک، نیمهی راه، نیمهی تنها). قرار شد بنویسیم؛ با هم و با کمک هم. آنچه در داستان نیمهها به آن اشاره کردیم، واقعیتی بود که با هم تجربهاش میکنیم. همراه شخصیتهای داستانمان میخندیم، کم میآوریم، زمین میخوریم و از جا بلند میشویم.
عهد بستیم گروهی کوچک تشکیل دهیم که هدفش جهاد تبیین باشد با سلاح قلم. نام گروهمان را #مه_شکن گذاشتیم و دقیقاً روزهایی که به فکر تشکیل و رونمایی از مهشکن بودیم، حضرت آقا در سخنرانیشان در روز میلاد حضرت زینب سلاماللهعلیها، سخن از جنگ روایتها به میان آوردند و جهاد تبیین.
سخن از رسالت فاطمی و زینبیای بود که وظیفه بانوان و دختران مسلمان است.
مهشکن را رونمایی میکنیم به برکت نام حضرت مادر و دخترش زینب کبری؛ در روزی که به نام بصیرت نام گرفته است؛ در ایام شهادت حاج قاسم که با رفتنش کاری حسینی کرد و ما که ماندهایم، کاری زینبی انجام خواهیم داد؛ انشاءالله.
لبیک یا زینب.
🌿🌿🌿
#گروه_نویسندگان_مه_شکن
#مه_شکن #فاطمه_شکیبا
#فاطمیه #بصیرت #حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
May 11
May 11