eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🍀 🍀 🍀 فردای آن روز به آمدیم. در جایی را به ما دادند فکر می‌کنم مقر سپاه بود. بچه‌ها در زیرزمین بزرگ آن‌جا مستقر شدند. آن زمان انجام‌شده بود. حاجی هم بچه‌ها را برد تا منطقه را از نزدیک ببینند. پای رکاب اتوبوس ایستاد و گفت برادرها اسم تیپ ما به نام ۲۷ محمد رسول‌الله نام‌گذاری شده که بچه‌ها صلوات فرستادند و از این‌موضوع خوشحال شدند. تکه‌کلام کلمه‌ای (برادرها) بود که حاجی با لحن محکمی آن را ادا می‌کرد. آن روز از چزابه بازدید کردیم و برگشتیم شروع به سازماندهی تیپ کرد. در ابتدای کار هنوز مسئولیت‌ها مشخص نبود. چند روز اول صبحگاه را برگزار می‌کردیم هم می‌آمد. قاطعیت خاصی داشت. زمین خوزستان آب زیاد در آن نفوذ نمی‌کند. ساختمانی که ما آن‌جا مستقر شدیم یکی از بزرگ‌ترین ساختمان‌های است که از ساختمان‌های دیگر جداست. ساختمانی که بعدها بچه‌های در آن‌جا مستقر شدند. یک روز از صبحگاه برمی‌گشتیم بارندگی شدیدی از قبل شده بود و مقداری آب جلوی ساختمان جمع شده بود. یکی از بچه‌ها اهل اصفهان بود و نام داشت. به حاجی گفت: بگو در این آب سینه‌خیز برود. هم همه‌ی بچه‌ها را جمع کرد و به آن‌ها فرمان سینه‌خیز داد. به گفت: اول خودت شروع کن. هر چه التماس کرد حاجی گفت: امکان ندارد. بعد هم خودش در آن آب سینه‌خیز رفت. اولین کاری که انجام داد، تشکیل یک تیم اطلاعاتی بود که لازمه هر عملیات است. ما به منطقه‌ای (ارتفاعات بلتا) که قرار بود عمل کنیم رفتیم. ما را آن‌جا برد یک تیم ۵_۶نفره شدیم و شناسایی آن‌جا را شروع کردیم. خود هم در نیروها را سازماندهی می‌کرد. بنده هم مسئول آن تیم ۵_۶نفره اطلاعاتی شدم. کار را شروع کردیم. واقعاً نمی‌دانستیم چه باید بکنیم. منطقه جنوب برایمان سخت بود. کار اطلاعاتی را به‌صورت ابتدایی آغاز کرده‌ایم مثلاً جاهایی که برای شناسایی می‌رفتیم به صورت شکل روی کاغذ می‌کشیدیم. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🚩 🔰 مستضعف در کلام مقام معظم رهبری : « ما منتظریم ؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری ، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است ، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر ، زورگو ، ظالم ، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد . این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد ... مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.» 🆔 @javid_neshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷 "ما همواره به یادِ امام زمان زنده بودیم و با این یاد صحبت کردیم و با این یاد نفس کشیدیم و به این یاد هستیمون بوده و به این یاد هم مُردیم" حاج احمد متوسلیان 🌷 🆔️ @javid_neshan
🔆 سلام بر تو ای آخرین وعده الهی🔆 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _منطقه این‌طور نبود که کار اطلاعاتی به این صورت انجام شود؟ کارهای شناسایی انجام می‌شد اما انجام کار اطلاعاتی در منطقه به‌لحاظ باز بودن منطقه سخت و حساس‌تر است. در این‌جا شما دائم در دید دشمن هستی و خطرات زیادی به‌همراه دارد. هر شب به می‌آمد و گزارش می‌گرفت. بااینکه هنوز گردان‌ها شکل نگرفته بودند و نیروهای بسیجی نیامده بودند و فرمانده‌های گردان‌ها هم مشخص نشده بودند. ما تا جایی پیش رفتیم که به پشت سنگرهای دشمن رسیدیم و تعداد سنگرها و نفرات عراق را شناسایی کردیم. یک‌بار حاجی گفت: خودم می‌خواهم بیایم. گفتیم: خطرناک است. اگر ما را بگیرند مسئله‌ای نیست اما اگر شما را بگیرند گرفتار می‌شویم. گفت: نه من باید بیایم. اون منطقه هم یه جایی بود که باید ۳۰۰_۴۰۰متر را چهاردست‌وپا می‌رفتیم. مسیر آبرویی بود که دست و پایمان هم خیس می‌شد. ما چند نوبت از این منطقه عبور کرده بودیم تا این راهکار را پیدا کردیم. حاجی با ما آمد آن‌جا را کامل و از نزدیک بررسی کردیم. این خیلی مهم بود این‌که یک فرمانده تیپ خیلی ریز در کار شناسایی دخالت کند و خودش محل را ببیند. چون اگر فرمانده محل را دیده باشد شب عملیات خیلی راحت عمل خواهد کرد و نیروهایش را هدایت خواهد کرد. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
✅ فروش ویژه کتاب «سی و هفت سال» به مناسبت ولادت شهید متوسلیان از سوی نشر شهید کاظمی آغاز شد . 🔸 این کتاب ، نگاهی است کنجکاوانه به این گروگان‌گیری که طولانی‌ترین گروگان‌گیری چهار نفره در قرن اخیر است . 🔸 این مجموعه ، چکیده حدود ۲۵ سال تحقیقات شخصی یک رزمنده، خبرنگار، پژوهشگر و نویسنده در ایران و لبنان است . http://hvasl.ir/news/314745 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _سازماندهی لشکر چگونه شکل گرفت؟ چند روزی آن‌جا بودیم. یک روز آمد و گفت فرماندهان گردان‌ها مشخص شدند و مسئولیت‌های تیپ هم مشخص شد. روی مقوای پشت شیشه‌ی در ورودی ساختمان اسامی را زده بود. فرمانده شده بود. در آن‌جا با من شوخی کرد و گفت تو از این‌ به‌ بعد جانشین من هستی هر چه بگویم گوش می‌دهی. تا آن زمان سازماندهی این شکلی مثل گردان، دسته و گروهان را نداشتیم. کار تیم اطلاعاتی به تحویل داده‌ شده بود. ایشان تجربه کار اطلاعاتی داشت. کم‌کم هم نیرو به گردان‌ها تزریق شد. گردان‌های ، ، و... شکل گرفتند. در این مدت روی آموزش بچه‌ها تلاش و تاکید داشت. کار خیلی خوبی که ایشان گفت انجام بدهیم این بود که نیروها را بردیم و زمین عملیاتی را نشانشان دادیم. این خیلی مهم است که وقتی نیرویی می‌خواهد وارد عمل شود قبلاً منطقه را دیده باشد. البته آن موقع این شرایط فراهم بود. من کاری به بعدها ندارم. خب هرچه جنگ جلوتر می‌رفت شناسایی‌ها سخت‌تر می‌شد. ما نیروها را گروهانی به خط می‌بردیم. بچه‌ها دسته‌دسته روی سنگرها می‌رفتند، می‌نشستند و منطقه را می‌دیدند. ارتفاعات و قبل‌ از آن‌ هم جاده‌ی پشت آن‌هم توپخانه‌ی دشمن که نیروهایی باید آن‌جا عمل می‌کردند، همه این مناطق توسط نیروها دیده می‌شد. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽یک قوم تو را شهید میخوانند...🕊❤️ +بمناسبت تولد شناسنامه‌ای حاج احمد متوسلیان✨🌱 ۱۵/فروردین/۱۳۳۲ ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 ... روزی‌ که یکی از گروهان‌ها را برای بازدید بردیم و داشتیم برمی‌گشتیم، گفت: بایستید ببینم چه کردید؟ اوضاع چطوری بود؟ گفتیم: خیلی‌خوب بود. ما هم به کار خودمان نمره۲۰ می‌دادیم. به یکی از بچه‌های بسیجی دستور خیز سه ثانیه داد. این بنده خدا هم از هیبت و تیپ ترسیده بود. قبراق و سرحال و منظم بود، چهره مصممی داشت. بسیجی ترسید و نتوانست حرکت را انجام دهد. یکی دو تیر کنارش زد و گفت: بخواب برادر. او خیلی ترسیده بود. بچه‌های گروهان هم داشتند نگاه می‌کردند و با خود می‌گفتند نکند الان نوبت ما بشود که این حرکت را انجام دهیم. نزدیک ظهر هم بود. ما همیشه بچه‌ها را بعد از شناسایی به کمپ می‌آوردیم تا نماز بخوانیم و سپس به برمی‌گرداندیم. آمد پشت همان بسیجی ایستاد. بسیجی که شروع به نماز خواندن کرد به او اقتدا کرد. این حرکت‌ها خیلی ظریف است. البته بعد از این‌ که بسیجی نتوانست حرکت را انجام دهد، صورتش را بوسید و گفت: تمام کارهایی که من می‌کنم به‌خاطر این است که وقتی شما به میدان می‌روید بی‌خود از دشمن نخورید. اگر خونی از بینی شما بیاید من ناراحت می‌شوم. خانواده شما چند سال برایتان زحمت کشیده‌اند. از دست من ناراحت نشوید. خیلی عجیب بود. گاهی در شرایطی قرار می‌گرفت که به‌ هیچ‌ عنوان نمی‌توانستید کاری کنید که بخاطر یک کلمه حرفی که زده عقب‌نشینی کند. این آدم یک‌ دفعه چنین برخوردی را با یک بسیجی می‌کند، علت برخوردش را می‌گوید. او را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد و بعد پشت سرش می‌ایستد و به او اقتدا می‌کند. به‌همین دلیل بچه‌ها مرید او بودند. آقایانی هستند که هنوز بعد از سال‌ها مرید او هستند و دوست دارند او را ببینند و می‌گویند به عمرمان چنین فرمانده‌ای را ندیدیم و دلیلش بخاطر همین حرکاتش است. حاجی به تمام گردانها ابلاغ کرده بود که بروند منطقه را ببینند و از منطقه تا کمپ به بچه‌ها آموزش دهند. آن وقت یک مرتبه در یکجا مچ گیری می‌کرد تا نتیجه‌ی آموزش را ببیند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _در طول جنگ هم بعضی از مواقع عدم آموزش کافی باعث ضربه خوردن به نیروها و لشکرها می‌شد. ما در طول جنگ و تمام دوران‌ها آموزش داشتیم اما بالاخره بچه بسیجی است دیگر. در هر مانوری بچه بسیجی شرکت می‌کرد، اما چون مانور بود قضیه را جدی نمی‌گرفت، اما وقتی دشمن مقابلش بود قضیه فرق می‌کرد. آموزش همیشه وجود داشت. از افراد متخصص استفاده می‌کردیم. همین که با اسیر شد استاد آموزش بود و تخصص داشت. آموزش می‌داد. این‌ها آدم‌هایی بودند که تخصصشان این بود. ما ضعف آموزش آن‌چنانی نداشتیم، اما خب بچه بسیجی‌ها هم بازیگوش بودند. البته ضعف‌هایی هم داشتیم. مثلاً با چند تن از دوستان بحث بود که بین فلان عملیات با چند عملیات بعدش چقدر تفاوت بود. خیلی تفاوت وجود داشت. را در نظر بگیرید، شناسایی و آموزش آن خیلی راحت‌تر بود. ما در آن‌جا می‌رفتیم پشت دشمن را شناسایی می‌کردیم و افراد آن‌ها را تک‌تک می‌شمردیم. اما همین دشمن در کاری می‌کند که همه نیروها گرفتار می‌شوند. در جاده‌ی بعضی جاها ۱/۵ تا ۱ متر بالاتر از سطح زمین است. دشمن کنار آن هم خاک‌ریز می‌زند تا ما تردد ماشین‌هایش را نبینیم. اما خود این باعث شد که بچه‌ها به این بچسبند و دمار را دربیاورند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🔻سيد حسن نصرالله : شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند. او مرجعی بزرگ و رهبری شجاع و انقلابیِ بی‌باکی بود که باقدرت در قلب حوادث عراق، منطقه و جهان اسلام حضور داشت و دستاورهای بزرگی،‌ به‌ویژه برای دفاع از اسلام در آن دوران، به ثمر رساند و قدرت و تأثیرات و ثمرات بی‌پایان آن دفاع همچنان ادامه دارد. از جمله دستاوردهای او این بود که قدرت اسلام برای پیشبرد زندگی بشر را اثبات نمود و نیز جوانان مسلمان را بیدار کرد که باید عهده‌دار مسائل و دغدغه‌های امت شوند و تا سرحد شهادت برای امت مجاهدت کنند. 🌹 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 ...در عملیات‌های بعدی مثل دشمن خاک کانالی را که می‌کند را هم در آن‌جا نمی‌ریزد تا مانع نشود و ما به آن بچسبیم. این‌ها هم تجربه است. دشمن هم تجربه کسب می‌کرد. آموزش‌ها در حد بضاعت خودمان بود. مثلاً در آن زمان فرماندهان گردان ما و با هم رفیق بودند ( و ) این دو گردان تنها یک ماشین داشتند و هر دو از آن استفاده می‌کردند هر گردان هم ۴۰۰_۵۰۰ نفر نیرو داشت. فانوسخه نداشتیم به بچه‌ها بدهیم مجبور بودیم چفیه ببندیم. پوتین به‌اندازه کافی نداشتیم. یک مسئول تدارکات داشتیم به نام که به او می‌گفتیم هر طور شده برو پوتین جور کن. به نظرم با این امکانات و در آن شرایط آموزش‌هایی که داده می‌شد خیلی هم خوب بود. در صبحگاه‌های آن‌قدر گردان‌ها می‌دویدند که با هم رقابت می‌کردند. در آموزش‌ها پافشاری داشت. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯