امروز در فراق تو دیگر به شام شد
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
بیش احتمال سنگ جفا #خوردنم نماند
کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای #خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
تنها نه من به دانه خالت مقیدم
این دانه هر که دید گرفتار دام شد
گفتم یکی به گوشه چشمت نظر کنم
چشمم در او بماند و #زیادت مقام شد
ای #دل نگفتمت که عنان نظر بتاب
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
توبت کنون چه فایده دارد که #نام شد
از من به #عشق روی تو میزاید این سخن
طوطی شکر شکست که #شیرین کلام شد
ابنای روزگار #غلامان به زر خرند
#سعدی تو را به طوع و ارادت #غلام شد
آن مدعی که دست ندادی به بند کس
این بار در کمند تو افتاد و رام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
#امروز_در_فراق_تو_دیگر_به_شام_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/519
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خواب #خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
نقد امید عمر من در طلب وصال شد
گر نشد اشتیاق او غالب صبر و عقل من
این به چه #زیردست گشت آن به چه پایمال شد
بر من اگر حرام شد وصل تو نیست بوالعجب
بوالعجب آن که #خون من بر تو چرا حلال شد
پرتو آفتاب اگر بدر کند هلال را
بدر وجود من چرا در نظرت هلال شد
زیبد اگر طلب کند عزت ملک مصر #دل
آن که هزار یوسفش بنده جاه و مال شد
طرفه مدار اگر ز #دل نعره بیخودی زنم
کآتش #دل چو شعله زد صبر در او محال شد
#سعدی اگر نظر کند تا نه #غلط گمان بری
کاو نه به رسم دیگران بنده زلف و خال شد
#خواب_خوش_من_ای_پسر_دستخوش_خیال_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/520
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز #دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه #دل سوختگان سوخته داند
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد
ور بند نهی سلسله در هم گسلاند
ما بی تو به #دل برنزدیم آب صبوری
در آتش سوزنده صبوری که تواند
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند
سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند
#شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند
گر بار دگر دامن کامی به کف آرم
تا زندهام از چنگ منش کس نرهاند
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر #دل من حسرت روی تو بماند
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز #دل هر که بخواند
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار که #خون میچکد از گفته #سعدی
هرک این همه نشتر بخورد #خون بچکاند
#آن_را_که_غمی_چون_غم_من_نیست_چه_داند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/513
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کسی که روی تو دیدهست حال من داند
که هر که #دل به تو پرداخت صبر نتواند
مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند
هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد
دلش ببخشد و بر جانت آفرین #خواند
اگر به دست کند باغبان چنین سروی
چه جای چشمه که بر چشمهات بنشاند
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند
به چند حیله شبی در فراق روز کنم
و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند
جفا و سلطنتت میرسد ولی مپسند
که گر سوار براند پیاده درماند
به دست رحمتم از خاک آستان بردار
که گر بیفکنیم کس به هیچ نستاند
چه حاجت است به #شمشیر قتل عاشق را
حدیث دوست بگویش که جان برافشاند
پیام اهل #دل است این خبر که #سعدی داد
نه هر که گوش کند معنی سخن داند
#کسی_که_روی_تو_دیدهست_حال_من_داند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/511
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بدین #خوبی و #زیبایی ندیدم روی را
وین #دلاویزی و #دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگین #دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است
از تو #زیباتر ندیدم روی و #خوشتر #خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
دوست دارد #ناله مستان و هایاهوی را
ما ملامت را به جان جوییم در بازار #عشق
کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
ای #گل #خوشبوی اگر صد قرن باز آید #بهار
مثل من دیگر نبینی #بلبل #خوشگوی را
#سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
#من_بدین_خوبی_و_زیبایی_ندیدم_روی_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/510
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند
طفل گیا شیر #خورد شاخ جوان گو ببال
ابر #بهاری گریست طرف چمن گو بخند
تا به تماشای باغ میل چرا میکند
هر که به خیلش درست قامت سرو بلند
عقل روا مینداشت گفتن اسرار #عشق
قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند
دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند
کشته #شمشیر #عشق حال نگوید که چون
تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند
هر که پسند آمدش چون تو یکی در نظر
بس که بخواهد شنید سرزنش #ناپسند
در نظر دشمنان نوش نباشد هنی
وز قبل دوستان نیش نباشد گزند
این که سرش در کمند جان به دهانش رسید
مینکند التفات آن که به دستش کمند
#سعدی اگر عاقلی #عشق طریق تو نیست
با کف زورآزمای پنجه نشاید فکند
#روز_برآمد_بلند_ای_پسر_هوشمند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/514
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست
با غمزه بگو تا #دل مردم نستاند
زنهار که چون میگذری بر سر مجروح
وز وی خبرت نیست که چون میگذراند
بخت آن نکند با من سرگشته که یک روز
همخانه من باشی و همسایه نداند
هر کاو سر پیوند تو دارد به حقیقت
دست از همه چیز و همه کس درگسلاند
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم
چون خاک شوم باد به گوشت برساند
آنان که ندانند پریشانی مشتاق
گویند که #نالیدن #بلبل به چه ماند
گل را همه کس دست گرفتند و نخوانند
#بلبل نتوانست که فریاد نخواند
هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای
برخیزد و خلقی متحیر بنشاند
در حسرت آنم که سر و مال به یک بار
در دامنش افشانم و دامن نفشاند
#سعدی تو در این بند بمیری و نداند
فریاد بکن یا بکشد یا برهاند
#آن_سرو_که_گویند_به_بالای_تو_ماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/512
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم خیال تو را رهنمای میداند
جز این طریق ندانم خدای میداند
ز درد روبه #عشقت چو شیر مینالم
اگر چه همچو سگم هرزه #لای میداند
ز فرقت تو نمیدانم ایچ لذت عمر
به چشمهای کش #دلربای میداند
بسی بگشت و غمت در #دلم مقام گرفت
کجا رود که هم آن جای جای میداند
به حال #سعدی بیچاره قهقهه چه زنی
که چاره در غم تو های های میداند
#دلم_خیال_تو_را_رهنمای_میداند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/509
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حسن تو دایم بدین قرار نماند
مست تو جاوید در خمار نماند
ای #گل خندان نوشکفته نگه دار
خاطر #بلبل که نوبهار نماند
حسن #دلاویز پنجهایست نگارین
تا به قیامت بر او نگار نماند
عاقبت از ما غبار ماند زنهار
تا ز تو بر خاطری غبار نماند
پار گذشت آن چه دیدی از غم و شادی
بگذرد امسال و همچو پار نماند
هم بدهد دور روزگار مرادت
ور ندهد دور روزگار نماند
#سعدی شوریده بیقرار چرایی
در پی چیزی که برقرار نماند
شیوه #عشق اختیار اهل ادب نیست
بل چو قضا آید اختیار نماند
#حسن_تو_دایم_بدین_قرار_نماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/507
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گلبنان پیرایه بر #خود کردهاند
#بلبلان را در سماع آوردهاند
ساقیان #لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس بردهاند
جرعهای #خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بی هوشانه در می کردهاند
ما به یک #شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون #خوردهاند
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسردهاند
خیمه بیرون بر که فراشان باد
فرش دیبا در چمن گستردهاند
زندگانی چیست مردن پیش دوست
کاین گروه زندگان #دل مردهاند
تا جهان بودست جماشان #گل
از سلحداران خار آزردهاند
عاشقان را کشته میبینند خلق
بشنو از #سعدی که جان پروردهاند
#گلبنان_پیرایه_بر_خود_کردهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/505
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای #گلستان ماند
می حلالست کسی را که بود خانه بهشت
خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند
خط سبز و لب لعلت به چه ماننده کنی
من بگویم به لب چشمه حیوان ماند
تا سر زلف پریشان تو محبوب منست
روزگارم به سر زلف پریشان ماند
چه کند کشته #عشقت که نگوید غم #دل
تو مپندار که #خون ریزی و پنهان ماند
هر که چون موم به #خورشید رخت نرم نشد
زینهار از #دل سختش که به سندان ماند
نادر افتد که یکی #دل به وصالت ندهد
یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند
تو که چون برق بخندی چه غمت دارد از آنک
من چنان زار بگریم که به باران ماند
طعنه بر حیرت #سعدی نه به انصاف زدی
کس چنین روی نبیند که نه حیران ماند
هر که با صورت و بالای تواش انسی نیست
حیوانیست که بالاش به انسان ماند
#مجلس_ما_دگر_امروز_به_بستان_ماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/508
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند
من #خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
پیش از این گویند کز #عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاند
پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه
جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفتهاند
تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کردهاند
یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفتهاند
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کردهاند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفتهاند
داغ پنهانم نمیبینند و مهر سر به مهر
آن چه بر اجزای ظاهر دیدهاند آن گفتهاند
ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی
ماجرای #عشق از اول تا به پایان گفتهاند
پیش از این گویند #سعدی دوست میدارد تو را
بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در #دل فرود آید که از جان گفتهاند
#عیب_جویانم_حکایت_پیش_جانان_گفتهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/506
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
کآرام جان و انس #دل و نور دیدهاند
لطف آیتیست در حق اینان و کبر و #ناز
پیراهنی که بر قد ایشان بریدهاند
آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر
#شیرین لبان نه شیر که شکر مزیدهاند
پندارم آهوان تتارند مشک ریز
لیکن به #زیر سایهٔ طوبی چریدهاند
رضوان مگر سراچهٔ فردوس برگشاد
کاین حوریان به ساحت دنیا خزیدهاند
آب حیات در لب اینان به ظن من
کز لولههای چشمهٔ کوثر مکیدهاند
دست گدا به سیب زنخدان این گروه
نادر رسد که میوهٔ اول رسیدهاند
گل برچنند روز به روز از درخت #گل
زین #گلبنان هنوز مگر #گل نچیدهاند
عذر است هندوی بت سنگین پرست را
بیچارگان مگر بت سیمین ندیدهاند
این لطف بین که با #گل آدم سرشتهاند
وین روح بین که در تن آدم دمیدهاند
آن نقطههای خال چه شاهد نشاندهاند
وین خطهای سبز چه موزون کشیدهاند
بر استوای قامتشان گویی ابروان
بالای سرو راست هلالی خمیدهاند
با قامت بلند صنوبرخرامشان
سرو بلند و کاج به شوخی چمیدهاند
سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ
کاین مؤمنان به سحر چنین بگرویدهاند
ز ایشان توان به #خون جگر یافتن مراد
کز کودکی به #خون جگر پروریدهاند
دامن کشان حسن #دلاویز را چه غم
کآشفتگان #عشق گریبان دریدهاند
در باغ حسن #خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان #دل بدین #هوس از بر پریدهاند
با چابکان #دلبر و شوخان #دلفریب
بسیار درفتاده و اندک رهیدهاند
هرگز جماعتی که شنیدند سر #عشق
نشنیدهام که باز نصیحت شنیدهاند
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریدهاند
گر شاهدان نه دنیی و دین میبرند و عقل
پس زاهدان برای چه خلوت گزیدهاند
نادر گرفت دامن سودای وصلشان
دستی که عاقبت نه به دندان گزیدهاند
بر خاک ره نشستن #سعدی عجب مدار
مردان چه جای خاک که بر #خون طپیدهاند
#اینان_مگر_ز_رحمت_محض_آفریدهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/504
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
درخت غنچه برآورد و #بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما #خود همیشه #دل میبرد
علی الخصوص که پیرایهای بر او بستند
کسان که در رمضان چنگ میشکستندی
نسیم #گل بشنیدند و توبه بشکستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
که مدتی ببریدند و بازپیوستند
به در نمیرود از خانگه یکی هشیار
که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
یکی درخت #گل اندر فضای خلوت ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست
خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند
مثال راکب دریاست حال کشته #عشق
به ترک بار بگفتند و #خویشتن رستند
به سرو گفت کسی میوهای نمیآری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
به راه عقل برفتند #سعدیا بسیار
که ره به عالم دیوانگان ندانستند
#درخت_غنچه_برآورد_و_بلبلان_مستند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/503
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند
تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند
خار در پای #گل از دور به حسرت دیدن
تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند
گوش در گفتن #شیرین تو واله تا کی
چشم در منظر مطبوع تو حیران تا چند
بیم آنست دمادم که برآرم فریاد
صبر پیدا و جگر #خوردن پنهان تا چند
تو سر #ناز برآری ز گریبان هر روز
ما ز جورت سر فکرت به گریبان تا چند
رنگ دستت نه به حناست که #خون #دل ماست
خوردن #خون #دل خلق به دستان تا چند
#سعدی از دست تو از پای درآید روزی
طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند
#آخر_ای_سنگدل_سیم_زنخدان_تا_چند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/502
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا #گل روی تو دیدم همه #گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
مگر آنست که با دوست به پایان آرند
دامن دولت جاوید و گریبان امید
حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند
نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به #شمشیر غمت کشته چو من بسیارند
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدارند
بوالعجب واقعهای باشد و مشکل دردی
که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند
یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالیست که میپندارند
#سعدی اندازه ندارد که چه #شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند
تا به بستان ضمیرت #گل معنی بشکفت
#بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند
#پیش_رویت_دگران_صورت_بر_دیوارند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/500
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
برخاستیم و نقش تو در #نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
با چون #خودی درافکن اگر پنجه میکنی
ما #خود شکستهایم چه باشد شکست ما
جرمی نکردهام که عقوبت کند ولیک
مردم به #شرع مینکشد ترک مست ما
شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد
باشد که توبهای بکند بتپرست ما
#سعدی نگفتمت که به سرو بلند او
مشکل توان رسید به بالای پست ما
#رفتیم_اگر_ملول_شدی_از_نشست_ما #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/499
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاروان میرود و بار سفر میبندند
تا دگربار که بیند که به ما پیوندند
خیلتاشان جفاکار و محبان ملول
خیمه را همچو #دل از صحبت ما برکندند
آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور
عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند
طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین
مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند
ما همانیم که بودیم و محبت باقیست
ترک صحبت نکند #دل که به مهر آکندند
عیب #شیرین دهنان نیست که #خون میریزند
جرم #صاحب نظرانست که #دل میبندند
مرض #عشق نه دردیست که میشاید گفت
با طبیبان که در این باب نه دانشمندند
ساربان رخت منه بر شتر و بار مبند
که در این مرحله بیچاره اسیری چندند
طبع خرسند نمیباشد و بس مینکند
مهر آنان که به #نادیدن ما خرسندند
مجلس یاران بی #ناله #سعدی #خوش نیست
شمع میگرید و نظارگیان میخندند
#کاروان_میرود_و_بار_سفر_میبندند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/501
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاید این طلعت میمون که به فالش دارند
در #دل اندیشه و در دیده خیالش دارند
که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید
یا مگر آینه در پیش جمالش دارند
عجب از دام غمش گر بجهد مرغ #دلی
این همه میل که با دانه خالش دارند
نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت
نه حریفی که توقع به وصالش دارند
غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد
تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند
#عشق لیلی نه به اندازه هر مجنونیست
مگر آنان که سر #ناز و #دلالش دارند
دوستی با تو حرامست که چشمان کشت
خون عشاق بریزند و حلالش دارند
خرما دور وصالی و #خوشا درد #دلی
که به معشوق توان گفت و مجالش دارند
حال #سعدی تو ندانی که تو را دردی نیست
دردمندان خبر از صورت حالش دارند
#شاید_این_طلعت_میمون_که_به_فالش_دارند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/498
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روندگان مقیم از بلا نپرهیزند
گرفتگان ارادت به جور نگریزند
امیدواران دست طلب ز دامن دوست
اگر فروگسلانند در که آویزند
مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که اهل معرفت از تو نظر بپرهیزند
نشان من به سر کوی میفروشان ده
من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند
بگیر جامه صوفی بیار جام #شراب
که نیک #نامی و مستی به هم نیامیزند
رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار
هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند
مرا که با تو که مقصودی آشتی افتاد
رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند
به #خونبهای منت کس مطالبت نکند
حلال باشد #خونی که دوستان ریزند
طریق ما سر عجزست و آستان رضا
که از تو صبر نباشد که با تو بستیزند
#روندگان_مقیم_از_بلا_نپرهیزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/495
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دو چشم مست تو کز #خواب #صبح برخیزند
هزار فتنه به هر گوشهای برانگیزند
چگونه انس نگیرند با تو آدمیان
که از لطافت #خوی تو وحش نگریزند
چنان که در رخ #خوبان حلال نیست نظر
حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
غلام آن سر و پایم که از لطافت و حسن
به سر سزاست که پیشش به پای برخیزند
تو قدر #خویش ندانی ز دردمندان پرس
کز اشتیاق جمالت چه اشک میریزند
قرار عقل برفت و مجال صبر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون #دلاویزند
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و #عشق
دو خصلتند که با یکدِگَر نیامیزند
رضا به حکم قضا اختیار کن #سعدی
که #شرط نیست که با زورمند بستیزند
#دو_چشم_مست_تو_کز_خواب_صبح_برخیزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/496
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو آن نهای که #دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی #صاحبی دگر گیرند
و گر به خشم برانی طریق رفتن نیست
کجا روند که یار از تو #خوبتر گیرند
به تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردی
چو روی باز کنی دوستی ز سر گیرند
هلاک #نفس به نزدیک طالبان مراد
اگر چه کار بزرگست مختصر گیرند
روا بود همه #خوبان آفرینش را
که پیش #صاحب ما دست بر کمر گیرند
قمر مقابله با روی او نیارد کرد
و گر کند همه کس عیب بر #قمر گیرند
به چند سال نشاید گرفت ملکی را
که خسروان ملاحت به یک نظر گیرند
خدنگ غمزه #خوبان خطا نمیافتد
اگر چه طایفهای زهد را سپر گیرند
کم از مطالعهای بوستان سلطان را
چو باغبان نگذارد کز او ثمر گیرند
وصال کعبه میسر نمیشود #سعدی
مگر که راه بیابان پرخطر گیرند
#تو_آن_نهای_که_دل_از_صحبت_تو_برگیرند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/497
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آفتاب از کوه سر بر میزند
ماهروی انگشت بر در میزند
آن کمان ابرو که تیر غمزهاش
هر زمانی صید دیگر میزند
دست و ساعد میکشد درویش را
تا نپنداری که خنجر میزند
یاسمین بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر میزند
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر میریزد آن زر میزند
#عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر میزند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش میگیرند و نشتر میزند
در به روی دوست بستن #شرط نیست
ور ببندی سر به در بر میزند
#سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در میزند
#آفتاب_از_کوه_سر_بر_میزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/494
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
توانگران که به جنب سرای درویشند
مروت است که هر وقت از او بیندیشند
تو ای توانگر حُسن، از غنای درویشان
خبر نداری اگر خستهاند و گر ریشند
تو را چه غم که یکی در غمت به جان آید
که دوستان تو چندان که میکشی بیشند
مرا به علت بیگانگی ز #خویش مران
که دوستان وفادار بهتر از #خویشند
غلام همت رندان و پاکبازانم
که از محبت با دوست، دشمن #خویشند
هر آینه لب #شیرین جواب تلخ دهد
چنان که #صاحب نوشند ضارب نیشند
تو عاشقان مسلم ندیدهای #سعدی
که تیغ بر سر و سر بندهوار در پیشند
نه چون منند و تو؛ مسکین، حریص، کوتهدست
که ترک هر دو جهان گفتهاند و درویشند
#توانگران_که_به_جنب_سرای_درویشند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/492
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد #خود اختیار کند
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه #زینهار کند
بار یاران بکش که دامن #گل
آن برد کاحتمال خار کند
خانه #عشق در خراباتست
نیکنامی در او چه کار کند
شهربند هوای #نفس مباش
سگ شهر استخوان شکار کند
هر شبی یار شاهدی بودن
روز هشیاریت خمار کند
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اختصار کند
سر #سعدی سرای سلطانست
نادر آن جا کسی گذار کند
#یار_باید_که_هر_چه_یار_کند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/491
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈