دو چشم مست تو کز #خواب #صبح برخیزند
هزار فتنه به هر گوشهای برانگیزند
چگونه انس نگیرند با تو آدمیان
که از لطافت #خوی تو وحش نگریزند
چنان که در رخ #خوبان حلال نیست نظر
حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
غلام آن سر و پایم که از لطافت و حسن
به سر سزاست که پیشش به پای برخیزند
تو قدر #خویش ندانی ز دردمندان پرس
کز اشتیاق جمالت چه اشک میریزند
قرار عقل برفت و مجال صبر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون #دلاویزند
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و #عشق
دو خصلتند که با یکدِگَر نیامیزند
رضا به حکم قضا اختیار کن #سعدی
که #شرط نیست که با زورمند بستیزند
#دو_چشم_مست_تو_کز_خواب_صبح_برخیزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/496
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو آن نهای که #دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی #صاحبی دگر گیرند
و گر به خشم برانی طریق رفتن نیست
کجا روند که یار از تو #خوبتر گیرند
به تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردی
چو روی باز کنی دوستی ز سر گیرند
هلاک #نفس به نزدیک طالبان مراد
اگر چه کار بزرگست مختصر گیرند
روا بود همه #خوبان آفرینش را
که پیش #صاحب ما دست بر کمر گیرند
قمر مقابله با روی او نیارد کرد
و گر کند همه کس عیب بر #قمر گیرند
به چند سال نشاید گرفت ملکی را
که خسروان ملاحت به یک نظر گیرند
خدنگ غمزه #خوبان خطا نمیافتد
اگر چه طایفهای زهد را سپر گیرند
کم از مطالعهای بوستان سلطان را
چو باغبان نگذارد کز او ثمر گیرند
وصال کعبه میسر نمیشود #سعدی
مگر که راه بیابان پرخطر گیرند
#تو_آن_نهای_که_دل_از_صحبت_تو_برگیرند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/497
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آفتاب از کوه سر بر میزند
ماهروی انگشت بر در میزند
آن کمان ابرو که تیر غمزهاش
هر زمانی صید دیگر میزند
دست و ساعد میکشد درویش را
تا نپنداری که خنجر میزند
یاسمین بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر میزند
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر میریزد آن زر میزند
#عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر میزند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش میگیرند و نشتر میزند
در به روی دوست بستن #شرط نیست
ور ببندی سر به در بر میزند
#سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در میزند
#آفتاب_از_کوه_سر_بر_میزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/494
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
توانگران که به جنب سرای درویشند
مروت است که هر وقت از او بیندیشند
تو ای توانگر حُسن، از غنای درویشان
خبر نداری اگر خستهاند و گر ریشند
تو را چه غم که یکی در غمت به جان آید
که دوستان تو چندان که میکشی بیشند
مرا به علت بیگانگی ز #خویش مران
که دوستان وفادار بهتر از #خویشند
غلام همت رندان و پاکبازانم
که از محبت با دوست، دشمن #خویشند
هر آینه لب #شیرین جواب تلخ دهد
چنان که #صاحب نوشند ضارب نیشند
تو عاشقان مسلم ندیدهای #سعدی
که تیغ بر سر و سر بندهوار در پیشند
نه چون منند و تو؛ مسکین، حریص، کوتهدست
که ترک هر دو جهان گفتهاند و درویشند
#توانگران_که_به_جنب_سرای_درویشند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/492
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد #خود اختیار کند
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه #زینهار کند
بار یاران بکش که دامن #گل
آن برد کاحتمال خار کند
خانه #عشق در خراباتست
نیکنامی در او چه کار کند
شهربند هوای #نفس مباش
سگ شهر استخوان شکار کند
هر شبی یار شاهدی بودن
روز هشیاریت خمار کند
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اختصار کند
سر #سعدی سرای سلطانست
نادر آن جا کسی گذار کند
#یار_باید_که_هر_چه_یار_کند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/491
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#بلبلی بیدل نوایی میزند
بادپیمایی هوایی میزند
کس نمیبینم ز بیرون سرای
و اندرونم مرحبایی میزند
آتشی دارم که میسوزد وجود
چون بر او باد صبایی میزند
گر چه دریا را نمیبیند کنار
غرقه حالی دست و پایی میزند
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی میزند
آشنایان را جراحت مرهمست
زان که #شمشیر آشنایی میزند
حیف باشد دست او در #خون من
پادشاهی با گدایی میزند
بندهام گر بی گناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند
شکر نعمت میکنم گر خلعتی
میفرستد یا قفایی میزند
ناپسندیدهست پیش اهل رای
هر که بعد از #عشق رایی میزند
محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما #خوش به تایی میزند
دود از آتش میرود #خون از قتیل
#سعدی این دم هم ز جایی میزند
#بلبلی_بیدل_نوایی_میزند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/493
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کسی که روی تو بیند نگه به کس نکند
ز #عشق سیر نباشد ز عیش بس نکند
در این روش که تویی پیش هر که بازآیی
گرش به تیغ زنی روی بازپس نکند
چنان به پای تو در مردن آرزومندم
که زندگانی #خویشم چنان #هوس نکند
به مدتی #نفسی یاد دوستی نکنی
که یاد تو نتواند که یک #نفس نکند
ندانمت که اجازت نوشت و فتوی داد
که #خون خلق بریزی مکن که کس نکند
اگر نصیب نبخشی نظر دریغ مدار
شکرفروش چنین ظلم بر مگس نکند
بنال #سعدی اگر #عشق دوستان داری
که هیچ #بلبل از این #ناله در قفس نکند
#کسی_که_روی_تو_بیند_نگه_به_کس_نکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/489
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
برقع برافکن تا بهشت از حور #زیور برکند
زان روی و خال #دلستان برکش نقاب پرنیان
تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو
پای آن نهد در کوی تو کاول #دل از سر برکند
زان عارض فر#خنده #خو نه رنگ دارد #گل نه بو
انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
ما خار غم در پای جان در کویت ای #گلرخ روان
وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند
ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
باری به #ناز و #دلبری گر سوی صحرا بگذری
واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند
#سعدی چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو
کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند
#بخرام_بالله_تا_صبا_بیخ_صنوبر_برکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/490
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زلف او بر رخ چو جولان میکند
مشک را در شهر ارزان میکند
جوهری عقل در بازار حسن
قیمت لعلش به صد جان میکند
آفتاب حسن او تا شعله زد
ماه رخ در پرده پنهان میکند
من همه قصد وصالش میکنم
وان ستمگر عزم هجران میکند
گر نمکدان پرشکر #خواهی مترس
تلخیی کان شکرستان میکند
تیر مژگان و کمان ابروش
عاشقان را عید قربان میکند
از وفاها هر چه بتوان میکنم
وز جفاها هر چه نتوان میکند
#زلف_او_بر_رخ_چو_جولان_میکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/484
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
دل اگر تنگ شود مهر تبدل نکند
دل و دین در سر کارت شد و بسیاری نیست
سر و جان #خواه که دیوانه تأمل نکند
سحر گویند حرامست در این عهد ولیک
چشمت آن کرد که هاروت به بابل نکند
غرقه در بحر عمیق تو چنان بیخبرم
که مبادا که چه دریام (؟) به ساحل نکند
به #گلستان نروم تا تو در آغوش منی
#بلبل ار روی تو بیند طلب #گل نکند
هر که با دوست چو #سعدی #نفسی #خوش دریافت
چیز و کس در نظرش باز تخیل نکند
#چه_کند_بنده_که_بر_جور_تحمل_نکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/487
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو بلند بین که چه رفتار میکند
وآن ماه محتشم که چه گفتار میکند
آن چشم مست بین که به شوخی و #دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
دیوانه میکند #دل #صاحب تمیز را
هر گه که التفات پریوار میکند
ما روی کرده از همه عالم به روی او
وآن سست عهد روی به دیوار میکند
عاقل خبر ندارد از اندوه عاشقان
خفتهست و عیب مردم بیدار میکند
من طاقت شکیب ندارم ز روی #خوب
صوفی به عجز #خویشتن اقرار میکند
بیچاره از مطالعه روی نیکوان
صد بار توبه کرد و دگربار میکند
#سعدی نگفتمت که خم زلف شاهدان
دربند او مشو که گرفتار میکند
#سرو_بلند_بین_که_چه_رفتار_میکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/485
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقتی #دل سودایی میرفت به بستانها
بی #خویشتنم کردی بوی #گل و ریحانها
گه نعره زدی #بلبل گه جامه دریدی #گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در #دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم #عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به #گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون #عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر #دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو #سعدی چندین سخن از #عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
#وقتی_دل_سودایی_میرفت_به_بستانها #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/488
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈