eitaa logo
الهام انیمیشن
91 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول من گوش استماع ندارم لمن یقول تا عقل داشتم نگرفتم طریق جایی برفت که حیران شود عقول آخر نه به رود انصاف من بده چون است من به وصل تو مشتاق و تو ملول یک دم نمی‌رود که نه در خاطری ولیک بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول روزی سرت ببوسم و در پایت اوفتم پروانه را چه حاجت پروانه دخول گنجشک بین که صحبت شاهینش آرزوست بیچاره در هلاک تن عجول نفسی تزول عاقبة الامر فی الهوی یا منیتی و ذکرک فی النفس ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست گر رد کنی بضاعت مزجاة ور قبول ای پیک که خبر می‌بری به دوست یالیت اگر به جای تو من بودمی رسول دوران دهر و تجربتم سر سپید کرد وز سر به در نمی‌رودم همچنان فضول چو پایبند شدی بار غم ببر عیار دست بسته نباشد مگر حمول ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/367 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان وصفت نگنجد در بیان نیاید در قلم گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی می‌بینمت چون نیشکر از سر تا قدم چندان که می‌بینم جفا امید می‌دارم وفا چشمانت می‌گویند ابروت می‌گوید نعم آخر نگاهی بازکن وانگه عتاب آغاز کن چندان که کن چون پادشاهان بر خدم چون ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر با مهربانان کین مبر صید الحرم خار است و در بوستان هرچ او کند نیکوست آن سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم او رفت و جان می‌پرورد این جامه بر می‌درد سلطان که می‌برد از پاسبانانش چه غم می‌زد به جفا می‌رفت و می‌گفت از قفا بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/363 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت‌ها یک دم برآسودی تنم قال مولائی لطرفی تنم اسقیانی و دعانی افتضح و مستوری نیامیزد به هم ما به مسکینی سلاح انداختیم لا تحلوا قتل من القی السلم یا غریب الحسن رفقا بالغریب خون درویشان مریز ای محتشم گر نکردستی به پنجه تیز ما لذاک الکف مخضوبا بدم قد ملکت القلب ملکا دائما خواهی اکنون عدل کن ستم گر بخوانی ور برانی بنده‌ایم لا ابالی ان دعالی او شتم یا قضیب البان ما هذا الوقوف گر خلاف سرو می‌خواهی بچم عمرها پرهیز می‌کردم ز ما حسبت الان الا قد هجم خلیانی نحو منظوری اقف تا چو از سر بسوزم تا قدم در ازل رفته‌ست ما را دوستی لا تخونونی فعهدی ماانصرم بذل روحی فیک امر هین خود چه باشد در کف حاتم درم بنده‌ام تا زنده‌ام بی لم ازل عبدا و اوصالی رمم شنعة العذال عندی لم تفد کز ازل بر من کشیدند این رقم گر بنالم وقتی از زخمی قدیم لا تلومونی فجرحی ما التحم ان ترد محو البرایا فانکشف تا وجود خلق ریزی در عدم عقل و صبر از من چه می‌جویی که کلما اسست بنیانا هدم انت فی قلبی الم تعلم به کز نصیحت کن نمی‌بیند الم جان صرف کن در پای دوست ان غایات الامانی تغتنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/361 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو سحری برگرفت نوبت بام ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام نگاه می‌کنم از پیش رایت که می‌برد به افق پرچم سپاه ظلام بیاض روز برآمد چو از دواج سیاه برهنه بازنشیند یکی سپیداندام دلم به گرفتار و جان به مهر گرو درآمد از درم آن جان آرام سرم هنوز چنان مست بوی آن است که بوی عنبر و ره نمی‌برد به مشام دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم که هر شبی را روزی مقدر است انجام تمام فهم نکردم که ارغوان و است در آستینش یا دست و ساعد در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی ندانی آب کدام است و آبگینه کدام بیار ساقی دریای مشرق و مغرب که دیر مست شود هر که می به دوام من آن نیم که حلال از حرام نشناسم شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی که طوطیان چو درآوری به کلام رها نمی‌کند این نظم چون زره درهم که خصم تیغ تعنت برآورد ز نیام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/359 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
انتبه قبل السحر یا ذالمنام نوبت عشرت بزن پیش آر جام تا سوار عقل بردارد دمی طبع شورانگیز را دست از لگام دوری از بط در قدح کن پیش از آنک در خروش آید خروس بام مرغ جانم را به مشکین سلسله طوق بر گردن نهادی چون حمام ز آهنین چنگال شاهین غمت رخنه رخنه‌ست اندرون من چو دام ساعتی چون به صحرا درگذر یک زمان چون سرو در بستان خرام تا شود بر نکورویی وبال تا شود بر سرو رعنایی حرام طوطیان جان را به لطف شکری ده از لب یاقوت فام ناله به مستی است ساتکینی ساتکینی ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/360 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زهی سعادت من که‌م تو آمدی به سلام خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام قیام کرد عقل می‌گوید مکن که ادب نیست پیش سرو قیام اگر کساد شکر بایدت دهن بگشای ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام تو آفتاب منیری و دیگران انجم تو روح پاکی و ابنای روزگار اجسام اگر تو آدمیی اعتقاد من این است که دیگران همه نقشند بر در حمام تنک مپوش که اندام‌های سیمینت درون جامه پدید است چون از جام از اتفاق چه بود میان دو دوست درون پیرهنی چون دو مغز یک بادام سماع اهل آواز چه جای زمزمه عندلیب و سجع حمام در این سماع همه ساقیان شاهدروی بر این همه صوفیان دردآشام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/357 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حکایت از لب دهان سیم اندام تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام حریف دوست که از خبر دارد شراب صرف محبت نخورده است تمام اگر ملول شوی یا ملامتم گویی اسیر نیندیشد از ملال و ملام من آن نیم که به جور از مراد بگریزم به آستین نرود مرغ پای بسته به دام بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را به پنج روز به دیوانگی برآید مرا که با توام از هر که هست باکی نیست حریف خاص نیندیشد از ملامت عام شب دراز نخفتم که دوستان گویند به سرزنش عجبا للمحب کیف ینام تو در کنار من آیی من این طمع نکنم که می‌نیایدت از حسن وصف در اوهام ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش نیاورد اقلام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/358 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقیا می ده که مرغ بام رخ نمود از بیضه زنگارفام در دماغ می پرستان بازکش آتش سودا به آب چشم جام یا رب از فردوس کی رفت این نسیم یا رب از جنت که آورد این پیام خاطر و بار تو راکبی تند است و مرکوبی جمام جان ما و روی توست ساتکینی ساتکینی ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/356 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بنده‌وار آمدم به زنهارت که ندارم سلاح پیکارت متفق می‌شوم که ندهم معتقد می‌شوم دگر بارت مشتری را بهای روی تو نیست من بدین مفلسی خریدارت غیرتم هست و اقتدارم نیست که بپوشم ز چشم اغیارت گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف می‌کشم و می‌کشم بارت نه چنان در کمند پیچیدی که مخلص شود گرفتارت من هم اول که دیدمت گفتم حذر از چشم مست دیده شاید که بی تو برنکند تا نبیند فراق دیدارت تو ملولی و دوستان مشتاق تو گریزان و ما طلبکارت چشم به بیند که ببستی به چشم سحارت تو بدین هر دو چشم چه غم از چشم‌های بیدارت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/355 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شمع بخواهد نشست بازنشین ای روی تو دیدن به روز نماید تمام مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام باغ سرای نشان می‌دهد وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست هر چه پسند بر همه عالم حرام خواهیم آزاد کن قویتر ببند مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام هر که در آتش نرفت بی‌خبر از سوز ماست سوخته داند که چیست پختن سودای خام اولم اندیشه بود تا نشود زشت فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام اگر و ننگ در سر او شد چه شد مرد ره نیست که‌ش غم ننگ است و ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/354 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ماه چنین کس ندید سخن و کش خرام ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام سرو درآید ز پای گر تو بجنبی ز جای ماه بیفتد به گر تو برآیی به بام تا از آن تو شد دیده فرودوختم هر چه پسند بر همه عالم حرام گوش بر در است تا چه بیاید خبر چشم امیدم به راه تا که بیارد پیام دعوت بی را هیچ نباشد فروغ مجلس بی دوست را هیچ نباشد نظام در همه عمرم شبی بی‌خبر از در درآی تا شب درویش را برآید به شام بار غمت می‌کشم وز همه عالم گر نکند التفات یا نکند احترام رای خداوند راست حاکم و فرمانرواست گر بکشد بنده‌ایم ور بنوازد ای که ملامت کنی عارف دیوانه را شاهد ما حاضر است گر تو ندانی کدام گو به سلام من آی با همه تندی و جور وز من بی‌دل ستان جان به جواب سلام اگر طالبی راه رو و رنج بر یا برسد جان به حلق یا برسد به کام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/353 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام تو مستریح و به افسوس می‌رود ایام شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام ببردی از من مهر هر کجا صنمیست مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام به کام با تو التماس من است بسا که فرورفت و برنیامد کام مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق نه پای رفتن از این نه جای مقام چه دشمنی تو که از دست و مطاوعت به گریزم نمی‌کنند اَقدام ملامتم نکند هر که معرفت دارد که می‌بستاند ز دست عقل زمام مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام اگر زبان مرا روزگار دربندد به در سخن آیند ریزه‌های عظام بر آتش غم کدام که نسوخت گر این سخن برود در جهان نماند خام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/352 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈