امروز در فراق تو دیگر به شام شد
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
بیش احتمال سنگ جفا #خوردنم نماند
کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای #خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
تنها نه من به دانه خالت مقیدم
این دانه هر که دید گرفتار دام شد
گفتم یکی به گوشه چشمت نظر کنم
چشمم در او بماند و #زیادت مقام شد
ای #دل نگفتمت که عنان نظر بتاب
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
توبت کنون چه فایده دارد که #نام شد
از من به #عشق روی تو میزاید این سخن
طوطی شکر شکست که #شیرین کلام شد
ابنای روزگار #غلامان به زر خرند
#سعدی تو را به طوع و ارادت #غلام شد
آن مدعی که دست ندادی به بند کس
این بار در کمند تو افتاد و رام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
#امروز_در_فراق_تو_دیگر_به_شام_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/519
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خواب #خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
نقد امید عمر من در طلب وصال شد
گر نشد اشتیاق او غالب صبر و عقل من
این به چه #زیردست گشت آن به چه پایمال شد
بر من اگر حرام شد وصل تو نیست بوالعجب
بوالعجب آن که #خون من بر تو چرا حلال شد
پرتو آفتاب اگر بدر کند هلال را
بدر وجود من چرا در نظرت هلال شد
زیبد اگر طلب کند عزت ملک مصر #دل
آن که هزار یوسفش بنده جاه و مال شد
طرفه مدار اگر ز #دل نعره بیخودی زنم
کآتش #دل چو شعله زد صبر در او محال شد
#سعدی اگر نظر کند تا نه #غلط گمان بری
کاو نه به رسم دیگران بنده زلف و خال شد
#خواب_خوش_من_ای_پسر_دستخوش_خیال_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/520
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز #دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه #دل سوختگان سوخته داند
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد
ور بند نهی سلسله در هم گسلاند
ما بی تو به #دل برنزدیم آب صبوری
در آتش سوزنده صبوری که تواند
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند
سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند
#شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند
گر بار دگر دامن کامی به کف آرم
تا زندهام از چنگ منش کس نرهاند
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر #دل من حسرت روی تو بماند
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز #دل هر که بخواند
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار که #خون میچکد از گفته #سعدی
هرک این همه نشتر بخورد #خون بچکاند
#آن_را_که_غمی_چون_غم_من_نیست_چه_داند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/513
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کسی که روی تو دیدهست حال من داند
که هر که #دل به تو پرداخت صبر نتواند
مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند
هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد
دلش ببخشد و بر جانت آفرین #خواند
اگر به دست کند باغبان چنین سروی
چه جای چشمه که بر چشمهات بنشاند
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند
به چند حیله شبی در فراق روز کنم
و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند
جفا و سلطنتت میرسد ولی مپسند
که گر سوار براند پیاده درماند
به دست رحمتم از خاک آستان بردار
که گر بیفکنیم کس به هیچ نستاند
چه حاجت است به #شمشیر قتل عاشق را
حدیث دوست بگویش که جان برافشاند
پیام اهل #دل است این خبر که #سعدی داد
نه هر که گوش کند معنی سخن داند
#کسی_که_روی_تو_دیدهست_حال_من_داند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/511
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بدین #خوبی و #زیبایی ندیدم روی را
وین #دلاویزی و #دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگین #دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است
از تو #زیباتر ندیدم روی و #خوشتر #خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
دوست دارد #ناله مستان و هایاهوی را
ما ملامت را به جان جوییم در بازار #عشق
کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
ای #گل #خوشبوی اگر صد قرن باز آید #بهار
مثل من دیگر نبینی #بلبل #خوشگوی را
#سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
#من_بدین_خوبی_و_زیبایی_ندیدم_روی_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/510
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند
طفل گیا شیر #خورد شاخ جوان گو ببال
ابر #بهاری گریست طرف چمن گو بخند
تا به تماشای باغ میل چرا میکند
هر که به خیلش درست قامت سرو بلند
عقل روا مینداشت گفتن اسرار #عشق
قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند
دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند
کشته #شمشیر #عشق حال نگوید که چون
تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند
هر که پسند آمدش چون تو یکی در نظر
بس که بخواهد شنید سرزنش #ناپسند
در نظر دشمنان نوش نباشد هنی
وز قبل دوستان نیش نباشد گزند
این که سرش در کمند جان به دهانش رسید
مینکند التفات آن که به دستش کمند
#سعدی اگر عاقلی #عشق طریق تو نیست
با کف زورآزمای پنجه نشاید فکند
#روز_برآمد_بلند_ای_پسر_هوشمند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/514
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست
با غمزه بگو تا #دل مردم نستاند
زنهار که چون میگذری بر سر مجروح
وز وی خبرت نیست که چون میگذراند
بخت آن نکند با من سرگشته که یک روز
همخانه من باشی و همسایه نداند
هر کاو سر پیوند تو دارد به حقیقت
دست از همه چیز و همه کس درگسلاند
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم
چون خاک شوم باد به گوشت برساند
آنان که ندانند پریشانی مشتاق
گویند که #نالیدن #بلبل به چه ماند
گل را همه کس دست گرفتند و نخوانند
#بلبل نتوانست که فریاد نخواند
هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای
برخیزد و خلقی متحیر بنشاند
در حسرت آنم که سر و مال به یک بار
در دامنش افشانم و دامن نفشاند
#سعدی تو در این بند بمیری و نداند
فریاد بکن یا بکشد یا برهاند
#آن_سرو_که_گویند_به_بالای_تو_ماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/512
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم خیال تو را رهنمای میداند
جز این طریق ندانم خدای میداند
ز درد روبه #عشقت چو شیر مینالم
اگر چه همچو سگم هرزه #لای میداند
ز فرقت تو نمیدانم ایچ لذت عمر
به چشمهای کش #دلربای میداند
بسی بگشت و غمت در #دلم مقام گرفت
کجا رود که هم آن جای جای میداند
به حال #سعدی بیچاره قهقهه چه زنی
که چاره در غم تو های های میداند
#دلم_خیال_تو_را_رهنمای_میداند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/509
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حسن تو دایم بدین قرار نماند
مست تو جاوید در خمار نماند
ای #گل خندان نوشکفته نگه دار
خاطر #بلبل که نوبهار نماند
حسن #دلاویز پنجهایست نگارین
تا به قیامت بر او نگار نماند
عاقبت از ما غبار ماند زنهار
تا ز تو بر خاطری غبار نماند
پار گذشت آن چه دیدی از غم و شادی
بگذرد امسال و همچو پار نماند
هم بدهد دور روزگار مرادت
ور ندهد دور روزگار نماند
#سعدی شوریده بیقرار چرایی
در پی چیزی که برقرار نماند
شیوه #عشق اختیار اهل ادب نیست
بل چو قضا آید اختیار نماند
#حسن_تو_دایم_بدین_قرار_نماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/507
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گلبنان پیرایه بر #خود کردهاند
#بلبلان را در سماع آوردهاند
ساقیان #لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس بردهاند
جرعهای #خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بی هوشانه در می کردهاند
ما به یک #شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون #خوردهاند
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسردهاند
خیمه بیرون بر که فراشان باد
فرش دیبا در چمن گستردهاند
زندگانی چیست مردن پیش دوست
کاین گروه زندگان #دل مردهاند
تا جهان بودست جماشان #گل
از سلحداران خار آزردهاند
عاشقان را کشته میبینند خلق
بشنو از #سعدی که جان پروردهاند
#گلبنان_پیرایه_بر_خود_کردهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/505
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای #گلستان ماند
می حلالست کسی را که بود خانه بهشت
خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند
خط سبز و لب لعلت به چه ماننده کنی
من بگویم به لب چشمه حیوان ماند
تا سر زلف پریشان تو محبوب منست
روزگارم به سر زلف پریشان ماند
چه کند کشته #عشقت که نگوید غم #دل
تو مپندار که #خون ریزی و پنهان ماند
هر که چون موم به #خورشید رخت نرم نشد
زینهار از #دل سختش که به سندان ماند
نادر افتد که یکی #دل به وصالت ندهد
یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند
تو که چون برق بخندی چه غمت دارد از آنک
من چنان زار بگریم که به باران ماند
طعنه بر حیرت #سعدی نه به انصاف زدی
کس چنین روی نبیند که نه حیران ماند
هر که با صورت و بالای تواش انسی نیست
حیوانیست که بالاش به انسان ماند
#مجلس_ما_دگر_امروز_به_بستان_ماند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/508
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفتهاند
من #خود این پیدا همیگویم که پنهان گفتهاند
پیش از این گویند کز #عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفتهاند
پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه
جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفتهاند
تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کردهاند
یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفتهاند
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کردهاند
حال سرگردانی آدم به رضوان گفتهاند
داغ پنهانم نمیبینند و مهر سر به مهر
آن چه بر اجزای ظاهر دیدهاند آن گفتهاند
ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی
ماجرای #عشق از اول تا به پایان گفتهاند
پیش از این گویند #سعدی دوست میدارد تو را
بیش از آنت دوست میدارم که ایشان گفتهاند
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در #دل فرود آید که از جان گفتهاند
#عیب_جویانم_حکایت_پیش_جانان_گفتهاند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/506
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈