eitaa logo
الهام انیمیشن
91 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند کآرام جان و انس و نور دیده‌اند لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر لبان نه شیر که شکر مزیده‌اند پندارم آهوان تتارند مشک ریز لیکن به سایهٔ طوبی چریده‌اند رضوان مگر سراچهٔ فردوس برگشاد کاین حوریان به ساحت دنیا خزیده‌اند آب حیات در لب اینان به ظن من کز لوله‌های چشمهٔ کوثر مکیده‌اند دست گدا به سیب زنخدان این گروه نادر رسد که میوهٔ اول رسیده‌اند گل برچنند روز به روز از درخت زین هنوز مگر نچیده‌اند عذر است هندوی بت سنگین پرست را بیچارگان مگر بت سیمین ندیده‌اند این لطف بین که با آدم سرشته‌اند وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند آن نقطه‌های خال چه شاهد نشانده‌اند وین خط‌های سبز چه موزون کشیده‌اند بر استوای قامتشان گویی ابروان بالای سرو راست هلالی خمیده‌اند با قامت بلند صنوبرخرامشان سرو بلند و کاج به شوخی چمیده‌اند سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ کاین مؤمنان به سحر چنین بگرویده‌اند ز ایشان توان به جگر یافتن مراد کز کودکی به جگر پروریده‌اند دامن کشان حسن را چه غم کآشفتگان گریبان دریده‌اند در باغ حسن از اینان درخت نیست مرغان بدین از بر پریده‌اند با چابکان و شوخان بسیار درفتاده و اندک رهیده‌اند هرگز جماعتی که شنیدند سر نشنیده‌ام که باز نصیحت شنیده‌اند زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی ساکن که دام زلف بر آن گستریده‌اند گر شاهدان نه دنیی و دین می‌برند و عقل پس زاهدان برای چه خلوت گزیده‌اند نادر گرفت دامن سودای وصلشان دستی که عاقبت نه به دندان گزیده‌اند بر خاک ره نشستن عجب مدار مردان چه جای خاک که بر طپیده‌اند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/504 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
درخت غنچه برآورد و مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند حریف مجلس ما همیشه می‌برد علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند کسان که در رمضان چنگ می‌شکستندی نسیم بشنیدند و توبه بشکستند بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را که مدتی ببریدند و بازپیوستند به در نمی‌رود از خانگه یکی هشیار که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند یکی درخت اندر فضای خلوت ماست که سروهای چمن پیش قامتش پستند اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند مثال راکب دریاست حال کشته به ترک بار بگفتند و رستند به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری جواب داد که آزادگان تهی دستند به راه عقل برفتند بسیار که ره به عالم دیوانگان ندانستند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/503 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند خار در پای از دور به حسرت دیدن تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند گوش در گفتن تو واله تا کی چشم در منظر مطبوع تو حیران تا چند بیم آنست دمادم که برآرم فریاد صبر پیدا و جگر پنهان تا چند تو سر برآری ز گریبان هر روز ما ز جورت سر فکرت به گریبان تا چند رنگ دستت نه به حناست که ماست خوردن خلق به دستان تا چند از دست تو از پای درآید روزی طاقت بار ستم تا کی و هجران تا چند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/502 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند تا روی تو دیدم همه خارند تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند آن که گویند به عمری شب قدری باشد مگر آنست که با دوست به پایان آرند دامن دولت جاوید و گریبان امید حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس که به غمت کشته چو من بسیارند عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند بوالعجب واقعه‌ای باشد و مشکل دردی که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند بلکه آن نیز خیالیست که می‌پندارند اندازه ندارد که چه سخنی باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند تا به بستان ضمیرت معنی بشکفت از تو فرومانده چو بوتیمارند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/500 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما فرمای خدمتی که برآید ز دست ما برخاستیم و نقش تو در ما چنانک هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما با چون درافکن اگر پنجه می‌کنی ما شکسته‌ایم چه باشد شکست ما جرمی نکرده‌ام که عقوبت کند ولیک مردم به می‌نکشد ترک مست ما شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد باشد که توبه‌ای بکند بت‌پرست ما نگفتمت که به سرو بلند او مشکل توان رسید به بالای پست ما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/499 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاروان می‌رود و بار سفر می‌بندند تا دگربار که بیند که به ما پیوندند خیلتاشان جفاکار و محبان ملول خیمه را همچو از صحبت ما برکندند آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند ما همانیم که بودیم و محبت باقیست ترک صحبت نکند که به مهر آکندند عیب دهنان نیست که می‌ریزند جرم نظرانست که می‌بندند مرض نه دردیست که می‌شاید گفت با طبیبان که در این باب نه دانشمندند ساربان رخت منه بر شتر و بار مبند که در این مرحله بیچاره اسیری چندند طبع خرسند نمی‌باشد و بس می‌نکند مهر آنان که به ما خرسندند مجلس یاران بی نیست شمع می‌گرید و نظارگیان می‌خندند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/501 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاید این طلعت میمون که به فالش دارند در اندیشه و در دیده خیالش دارند که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید یا مگر آینه در پیش جمالش دارند عجب از دام غمش گر بجهد مرغ این همه میل که با دانه خالش دارند نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت نه حریفی که توقع به وصالش دارند غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند لیلی نه به اندازه هر مجنونیست مگر آنان که سر و دارند دوستی با تو حرامست که چشمان کشت خون عشاق بریزند و حلالش دارند خرما دور وصالی و درد که به معشوق توان گفت و مجالش دارند حال تو ندانی که تو را دردی نیست دردمندان خبر از صورت حالش دارند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/498 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روندگان مقیم از بلا نپرهیزند گرفتگان ارادت به جور نگریزند امیدواران دست طلب ز دامن دوست اگر فروگسلانند در که آویزند مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست که اهل معرفت از تو نظر بپرهیزند نشان من به سر کوی می‌فروشان ده من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند بگیر جامه صوفی بیار جام که نیک و مستی به هم نیامیزند رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند مرا که با تو که مقصودی آشتی افتاد رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند به منت کس مطالبت نکند حلال باشد که دوستان ریزند طریق ما سر عجزست و آستان رضا که از تو صبر نباشد که با تو بستیزند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/495 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دو چشم مست تو کز برخیزند هزار فتنه به هر گوشه‌ای برانگیزند چگونه انس نگیرند با تو آدمیان که از لطافت تو وحش نگریزند چنان که در رخ حلال نیست نظر حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند غلام آن سر و پایم که از لطافت و حسن به سر سزاست که پیشش به پای برخیزند تو قدر ندانی ز دردمندان پرس کز اشتیاق جمالت چه اشک می‌ریزند قرار عقل برفت و مجال صبر نماند که چشم و زلف تو از حد برون مرا مگوی نصیحت که پارسایی و دو خصلتند که با یکدِگَر نیامیزند رضا به حکم قضا اختیار کن که نیست که با زورمند بستیزند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/496 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو آن نه‌ای که از صحبت تو برگیرند و گر ملول شوی دگر گیرند و گر به خشم برانی طریق رفتن نیست کجا روند که یار از تو گیرند به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی چو روی باز کنی دوستی ز سر گیرند هلاک به نزدیک طالبان مراد اگر چه کار بزرگست مختصر گیرند روا بود همه آفرینش را که پیش ما دست بر کمر گیرند قمر مقابله با روی او نیارد کرد و گر کند همه کس عیب بر گیرند به چند سال نشاید گرفت ملکی را که خسروان ملاحت به یک نظر گیرند خدنگ غمزه خطا نمی‌افتد اگر چه طایفه‌ای زهد را سپر گیرند کم از مطالعه‌ای بوستان سلطان را چو باغبان نگذارد کز او ثمر گیرند وصال کعبه میسر نمی‌شود مگر که راه بیابان پرخطر گیرند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/497 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آفتاب از کوه سر بر می‌زند ماهروی انگشت بر در می‌زند آن کمان ابرو که تیر غمزه‌اش هر زمانی صید دیگر می‌زند دست و ساعد می‌کشد درویش را تا نپنداری که خنجر می‌زند یاسمین بویی که سرو قامتش طعنه بر بالای عرعر می‌زند روی و چشمی دارم اندر مهر او کاین گهر می‌ریزد آن زر می‌زند را پیشانیی باید چو میخ تا حبیبش سنگ بر سر می‌زند انگبین رویان نترسند از مگس نوش می‌گیرند و نشتر می‌زند در به روی دوست بستن نیست ور ببندی سر به در بر می‌زند دیگر قلم پولاد دار کاین سخن آتش به نی در می‌زند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/494 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
توانگران که به جنب سرای درویشند مروت است که هر وقت از او بیندیشند تو ای توانگر حُسن، از غنای درویشان خبر نداری اگر خسته‌اند و گر ریشند تو را چه غم که یکی در غمت به جان آید که دوستان تو چندان که می‌کشی بیشند مرا به علت بیگانگی ز مران که دوستان وفادار بهتر از غلام همت رندان و پاکبازانم که از محبت با دوست، دشمن هر آینه لب جواب تلخ دهد چنان که نوشند ضارب نیشند تو عاشقان مسلم ندیده‌ای که تیغ بر سر و سر بنده‌وار در پیشند نه چون منند و تو؛ مسکین، حریص، کوته‌دست که ترک هر دو جهان گفته‌اند و درویشند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/492 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈