eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
برخیز که می‌رود زمستان بگشای در سرای بستان نارنج و بنفشه بر طبق نه منقل بگذار در شبستان وین پرده بگوی تا به یک بار زحمت ببرد ز پیش ایوان برخیز که باد نوروز در باغچه می‌کند افشان خاموشی مشتاق در موسم ندارد امکان آواز دهل نهان نماند در و پنهان بوی بامداد نوروز و آواز هزاردستان بس جامه فروخته‌ست و دستار بس خانه که سوخته‌ست و دکان ما را سر دوست بر کنار است آنک سر دشمنان و سندان چشمی که به دوست برکند دوست بر هم ننهد ز تیرباران چو به میوه می‌رسد دست سهل است جفای بوستانبان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/258 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوش می‌رود این پسر که برخاست سرویست چنین که می‌رود راست ابروش کمان قتل عاشق گیسوش کمند عقل داناست بالای چنین اگر در اسلام گویند که هست و بالاست ای آتش خرمن عزیزان بنشین که هزار فتنه برخاست بی جرم بکش که بنده مملوک بی ببر که خانه یغماست دردت بکشم که درد داروست خارت بخورم که خار خرماست انگشت نمای خلق بودن زشت است ولیک با تو باید که سلامت تو باشد سهل است ملامتی که بر ماست جان در قدم تو ریخت وین منزلت از خدای می‌خواست خواهی که دگر حیات یابد یک بار بگو که کشتهٔ ماست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/255 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سخت به ذوق می‌دهد باد ز بوستان نشان دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان گر همه خلق را چو من بی‌دل و مست می‌کنی روی به نما خمر به زاهدان چشان طایفه‌ای سماع را عیب کنند و را زمزمه‌ای بیار تا بروند خرقه بگیر و می بده باده بیار و غم ببر بی‌خبر است عاقل از لذت عیش بیهشان سوختگان را دود به سقف می‌رود وقع ندارد این سخن پیش فسرده آتشان رقص حلال بایدت سنت اهل معرفت دنیا پای نه دست به آخرت فشان تیغ به خفیه می‌خورم آه نهفته می‌کنم گوش کجا که بشنود زار خامشان چند نصیحتم کنی کز پی نیکوان مرو چون نروم که بیخودم شوق همی‌برد کشان من نه به وقت پیر و شکسته بوده‌ام موی سپید می‌کند چشم سیاه اکدشان بوی بهشت می‌دمد ما به عذاب در گرو آب حیات می‌رود ما تن کشان باد و بوی متفقند چون تو فصیح حیف بود ز خامشان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/251 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن که ندارد من طاقت هجران دیدن بر سر کوی تو گر تو این بود دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن عقل بی از تو دیدن تا چند خویشتن بی‌دل و بی سر و سامان دیدن تن به قدمت خاک توان کرد ولیک گرد بر گوشه نعلین تو نتوان دیدن هر شبم زلف سیاه تو نمایند به تا چه آید به من از پریشان دیدن با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست در شدن و سرو خرامان دیدن گر بر این چاه زنخدان تو ره بردی خضر بی نیاز آمدی از چشمه حیوان دیدن هر سوخته کاندر خم زلف تو فتاد گوی از آن به نتوان در خم چوگان دیدن آن چه از نرگس مخمور تو در چشم من است برنخیزد به و و ریحان دیدن حسرت بیهوده مخور دانی چیست چاره کار تو جان دادن و جانان دیدن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/237 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ناله و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می‌دهد تو گوشمال من نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو دست نمای خلق شد قامت چون هلال من پرتو نور روی تو هر به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من خاطر تو به من رغبت اگر چنین کند هم به مراد رسد خاطر بدسگال من برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من چرخ شنید گفت منال کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/231 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من از دست کمانداران ابرو نمی‌یارم گذر کردن به هر سو دو چشمم خیره ماند از روشنایی ندانم قرص است یا رو بهشت است این که من دیدم نه رخسار کمند است آن که وی دارد نه گیسو لبان لعل چون کبوتر سواد زلف چون پر پرستو نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار که با او بر توان آمد به بازو همه جان از عشاق مشتاق ندارد سنگ کوچک در ترازو نفس را بوی چندین نباشد مگر در جیب دارد آهو لب خندان منطقش را نشاید گفت جز ضحاک جادو غریبی سخت محبوب اوفتاده‌ست به ترکستان رویش خال هندو عجب گر در چمن برپای خیزد که پیشش سرو ننشیند به زانو و گر بنشیند اندر محفل عام دو صد فریاد برخیزد ز هر سو به یاد روی اندام همه شب خار دارم پهلو تحمل کن جفای یار که جور نیکوان ذنبیست معفو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/323 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته رخساره زمین چو تو خالی نیافته تابنده‌تر ز روی تو ماهی ندیده چرخ خوشتر ز ابروی تو هلالی نیافته بر دور عارض تو نظر کرده آفتاب خود را لطافتی و جمالی نیافته چرخ مشعبد از رخ تو در هفت پرده خیالی نیافته خود را به چنگل شاهین تو عنقای صبر من پر و بالی نیافته تا کی ز درد تو روان من روزی به لطف از تو مثالی نیافته افتاده در زبان خلایق حدیث من با تو به یک حدیث مجالی نیافته زایل شود هر آن چه به کلی کمال یافت عمرم زوال یافت کمالی نیافته گلبرگ عیش من به چه امید بشکفد از بوستان وصل نیافته هزار جامه به روزی قبا کند یک مهربانی از تو به سالی نیافته ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/208 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی بنای مهر نمودی که پایدار نماند مرا به بند ببستی از کمند بجستی دلم شکستی و رفتی خلاف مودت به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی شکنجه صبر ندارم بریز و رستی بیا که ما سر هستی و کبریا و رعونت به پای نهادیم و پای بر سر هستی گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی هر آن کست که ببیند روا بود که بگوید که من بهشت بدیدم به راستی و درستی گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من تو هم در آینه بنگر که بپرستی عجب مدار که به یاد دوست بنالد که موجب شوق است و خمر علت مستی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/174 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتابستی و گر مه را حیا بودی ز در نقابستی اگر را نظر بودی چو نرگس تا جهان بیند ز رنگ رخسارش چو نیلوفر در آبستی شبان نمی‌گیرد نه روز آرام و آسایش ز چشم مست میگونش که پنداری به گر آن شاهد که من دانم به هر کس روی بنماید فقیر از رقص در حالت خطیب از می خرابستی چنان مستم که پنداری نماند امید هشیاری به هش بازآمدی مجنون اگر مست گر آن ساعد که او دارد بدی با رستم دستان به یک ساعت بیفکندی اگر افراسیابستی بیار ای لعبت ساقی اگر تلخ است و گر که از دستت شکر باشد و گر زهر کمال حسن رویت را مخالف نیست جز دریغا آن لب اگر جوابستی اگر دانی که تا هستم نظر با جز تو پیوستم پس آنگه بر من مسکین جفا کردن صوابستی زمین تشنه را باران نبودی بعد از این حاجت اگر چندان که در چشمم سرشک اندر سحابستی ز خاکم رشک می‌آید که بر سر می‌نهی پایش که نعلینت چه بودی گر ترابستی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/170 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سست پیمانا به یک ره ز ما برداشتی آخر ای بد عهد سنگین چرا برداشتی نوع تقصیری تواند بود ای سلطان تا به یک ره سایه لطف از گدا برداشتی گفته بودی با تو در کشیدن جام وصل جرعه‌ای جفا برداشتی خاطر از مهر کسان برداشتم از بهر تو چون تو را گشتم تو خاطر ز ما برداشتی لعل دیدی چشم از شبه بردوختی در پسندیدی و دست از کهربا برداشتی شمع برکردی چراغت بازنامد در نظر گل فرا دست آمدت مهر از گیا برداشتی دوست بردارد به جرمی یا خطایی ز دوست تو خطا کردی که بی جرم و خطا برداشتی عمرها در دامن برد پای صبر سر ندیدم کز گریبان وفا برداشتی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/167 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مکن سرگشته آن را که دست آموز غم کردی به پای هجرانش لگدکوب ستم کردی قلم بر بی‌دلان گفتی نخواهم راند و هم راندی جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتی سگم و خشنودم جزاک الله کرم کردی چه لطف است این که فرمودی مگر سبق اللسان بودت چه حرف است این که آوردی مگر سهو القلم کردی عنایت با من اولی‌تر که تأدیب جفا دیدم گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی غنیمت دان اگر روزی به شادی دررسی ای پس از چندین تحمل‌ها که بار غم کردی شب غم‌های را مگر هنگام روز آمد که تاریک و ضعیفش چون چراغ کردی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/159 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدم امروز بر زمین همچو سروی روان به رهگذری گوییا بر من از بهشت خدای باز کردند بامداد دری من ندیدم به راستی همه عمر گر تو دیدی به سرو بر یا شنیدی که در وجود آمد آفتابی ز مادر و پدری گفتم از وی نظر بپوشانم تا نیفتم به دیده در خطری چاره صبر است و احتمال فراق چون کفایت نمی‌کند نظری می‌خرامید و لب می‌گفت عاقل از فتنه می‌کند حذری پیش تیر غمزه ما به ز تقوا ببایدت سپری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/143 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈