eitaa logo
الهام انیمیشن
81 دنبال‌کننده
39 عکس
444 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا چو آرزوی روی آن نگار آید چو زار آید میان انجمن از لعل او چو آرم یاد مرا سرشک چو یاقوت در کنار آید ز رنگ مرا روی آید یاد ز شکل سبزه مرا یاد خط یار آید گلی به دست من آید چو روی تو هیهات هزار سال دگر گر چنین آید خسان بر از باغ وصل او و مرا ز جمالش نصیب خار آید طمع مدار وصالی که بی فراق بود هرآینه پس هر مستیی خمار آید مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید فراق یار به یک بار بیخ صبر بکند بهار وصل ندانم که کی به بار آید دلا اگر چه که تلخست بیخ صبر ولی چو بر امید وصالست آید پس از تحمل سختی امید وصل مراست که از شب و تریاک هم ز مار آید ز چرخ عربده جو بس خدنگ تیر جفا بجست و در مردان هوشیار آید چو عمر گر گذر کنی بر من مرا همان از عمر در آید بجز را ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/441 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر گم شدم در راه سودا رهنمایا ره نمای شخصم از پای اندر آمد دستگیرا دست گیر گر ز پیش برانی چون سگ از مسجد مرا سر ز حکمت برندارم چون مرید از گفت پیر ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر چون کنم کز شکیبایم ز چون کنم کز جان گزیر است و ز جانان بی تو گر در جنتم سلسبیل با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر تا روانم هست راند بر زبان تا وجودم هست کند نقشت در ضمیر گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر بوالعجب شوریده‌ام سهوم به رحمت درگذار سهمگن درمانده‌ام جرمم به طاعت درپذیر آه دردآلود گر ز گردون بگذرد در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/412 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاش کان عیار که من کشته اویم بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم چه کنم نیست چون او ز آهن و رویم تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم تا ماندم اندر عقبش پرسم و پویم دشمن هر از دوستی او تا چه دید از من مسکین که ملول است ز لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا مگر آن گه که کند کوزه‌گر از خاک سبویم همه بر من چه زنی زخم فراق ای مه نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گویم هر کجا حسنیست ثنا گفتم و وصفش تو چنان حسنی که ندانم که چه گویم دوش می‌گفت که غم ما هیچ ندارد می‌نداند که گرم سر برود دست نشویم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/265 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای کودک حیران در وصف سخندان صبر از همه چیز و هر که عالم کردیم و صبوری از تو نتوان دیدی که وفا به سر نبردی ای سخت کمان سست پیمان پایان فراق و امید نمی‌رسد به پایان هرگز نشنیده‌ام که کرده‌ست سرو آنچه تو می‌کنی به جولان باور که کند که آدمی را خورشید برآید از گریبان بیمار فراق به نباشد تا بو نکند به زنخدان وین گوی سعادت است و دولت تا با که در افکنی به میدان ترسم که به عاقبت بماند در چشم سکندر آب حیوان دل بود و به دست افتاد جان است و فدای روی جانان عاقل نکند شکایت از درد مادام که هست امید درمان بی مار به سر نمی‌رود گنج بی خار نمی‌دمد گر در نظرت بسوخت مه را چه غم از هلاک کتان پروانه بکشت را بر چه است تاوان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/259 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشان بخت بلند است و طالع میمون علی الصباح نظر بر جمال روزافزون علی الخصوص کسی را که طبع موزون است چگونه دوست ندارد موزون گر آبروی بریزد میان انجمنت به دست دوست حلال است اگر بریزد مثال عاشق و معشوق و پروانه‌ست سر هلاک نداری مگرد پیرامون بسوخت مجنون در صورت لیلی عجب که لیلی را نسوخت بر مجنون چگونه وصف جمالش کنم که حیران را مجال نطق نباشد که بازگوید چون همین تغیر بیرون بس است که در حدیث نمی‌گنجد اشتیاق درون اگر کسی از زمان صحبت دوست به ملک روی زمین می‌دهد زهی مغبون سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست حدیث فتان و عاشق مفتون جفای تو چندان که می‌برد خیال وصل تو از سر نمی‌کند بیرون ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/228 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست راحت جان و شفای بیمار آنجاست من در این جای همین صورت بی‌جانم و بس دلم آنجاست که آن عیار آنجاست تنم اینجاست سقیم و آنجاست مقیم فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست آخر ای باد صبا بویی اگر می‌آری سوی گذر کن که مرا یار آنجاست درد پیش که گویم غم با که روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست نکند میل من به تماشای چمن که تماشای آنجاست که آنجاست این منزل ویران چه کنی جای تو نیست رخت بربند که منزلگه احرار آنجاست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/211 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری زآن به خشم رفته بگوی سست مهر سخت کمان صاحب دوست روی دشمن گو دگر گر هلاک من بی گناهم بکش بهانه مجوی تشنه ترسم که منقطع گردد ور نه باز آید آب رفته به جوی صبر دیدیم در مقابل شوق آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی هر که با دوستی سری دارد گو دو دست از مراد بشوی تا گرفتار خم چوگانی احتمالت ضرورت است چو گوی پادشاهان و گنج و خیل و حشم عارفان و سماع و هایاهوی شور می‌گوید سخنانت نه طبع گوی هر کسی را نباشد این گفتار عود ندارد بوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/54 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از هر چه می‌رود سخن دوست است پیغام آشنا روح‌پرور است هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ من در میان جمع و جای دیگر است شاهد که در میان نبود گو بمیر چون هست اگر چراغ نباشد منور است ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده‌دلان کوی است جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق درمانده‌ام هنوز که نزلی محقر است کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی‌کنان بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است جانا چو عود بر آتش بسوختی وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمر است شب‌های بی توام شب گور است در خیال ور بی تو بامداد کنم روز محشر است گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود معشوق چه محتاج است؟ خیال بیهده بستی امید وصل هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است زنهار از این امید درازت که در است هیهات از این خیال محالت که در سر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/55 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این بوی روح‌پرور از آن است وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است ای باد بوستان مگرت در میان وی مرغ آشنا مگرت در پر است بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست یا کاروان که گیتی منور است این قاصد از کدام زمین است مشک‌بوی وین در چه داشت که عنوان معطرست بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند یا در آن زمین که تویی خاک عنبر است بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است بازآ که در فراق تو چشم امیدوار چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است دانی که چون همی‌ گذرانیم روزگار روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است گفتیم را به صبوری دوا کنیم هر روز بیشتر و صبر کمتر است صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر دیدار در حجاب و معانی برابر است در نیز چند بگنجد حدیث کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است همچون درخت بادیه به برق شوق سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است آری است وقت حریفان به بوی عود وز سوز غافلند که در جان مجمر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/46 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر آن کو خاطرِ مجموع و نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد ،_بسی_بالاتر_از_عقل_است کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد دهانِ تَنگِ ، مگر مُلکِ سلیمان است که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست بنازم خود را، که حُسنش آن و این دارد به خواری منگر ای مُنعِم، ضعیفان و نحیفان را که صدرِ مجلسِ ، گدای رهنشین دارد ،_توانایی_غنیمت_دان که دورانْ ناتوانی‌ها، بسی زیرِ زمین دارد بلاگردانِ جان و تن، دعایِ مستمندان است که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد؟ صبا از من رمزی، بگو با آن شهِ خوبان که صد جمشید و کیخسرو، غلامِ کمترین دارد و گر گوید نمی‌خواهم، چو عاشقِ مفلس بگوییدش که سلطانی، گدایی همنشین دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1126 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که رویِ با ما چه‌ها کرد ،_خون_در_دل_افتاد وز آن ، به خارم مبتلا کرد غلامِ همتِ آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم، خطا بود ور از وفا جُستَم، جفا کرد که دردِ شب نشینان را دوا کرد نقابِ کَشید و زلفِ سُنبل گره بندِ قبای غنچه وا کرد به هر سو بلبلِ عاشق در افغان تَنَعُّم از میان، بادِ صبا کرد بشارت بَر به کویِ می فروشان که توبه از زهدِ ریا کرد وفا از خواجگانِ شهر با من کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدی ای که غمِ دگربار چه کرد چون بشد و با وفادار چه کرد آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر وَه که با خرمنِ مجنونِ افگار چه کرد ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد فکرِ آتشِ غم در زد و سوخت یارِ دیرینه ببینید که با چه کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1104 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈