مرا چو آرزوی روی آن نگار آید
چو #بلبلم #هوس #نالههای زار آید
میان انجمن از لعل او چو آرم یاد
مرا سرشک چو یاقوت در کنار آید
ز رنگ #لاله مرا روی #دلبر آید یاد
ز شکل سبزه مرا یاد خط یار آید
گلی به دست من آید چو روی تو هیهات
هزار سال دگر گر چنین #بهار آید
خسان #خورند بر از باغ وصل او و مرا
ز #گلستان جمالش نصیب خار آید
طمع مدار وصالی که بی فراق بود
هرآینه پس هر مستیی خمار آید
مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت
که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید
فراق یار به یک بار بیخ صبر بکند
بهار وصل ندانم که کی به بار آید
دلا اگر چه که تلخست بیخ صبر ولی
چو بر امید وصالست #خوشگوار آید
پس از تحمل سختی امید وصل مراست
که #صبح از شب و تریاک هم ز مار آید
ز چرخ عربده جو بس خدنگ تیر جفا
بجست و در #دل مردان هوشیار آید
چو عمر #خوش #نفسی گر گذر کنی بر من
مرا همان #نفس از عمر در #شمار آید
بجز #غلامی #دلدار #خویش #سعدی را
ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید
#مرا_چو_آرزوی_روی_آن_نگار_آید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/441
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
گم شدم در راه سودا رهنمایا ره نمای
شخصم از پای اندر آمد دستگیرا دست گیر
گر ز پیش #خود برانی چون سگ از مسجد مرا
سر ز حکمت برندارم چون مرید از گفت پیر
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای #دل
بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر
چون کنم کز #دل شکیبایم ز #دلبر #ناشکیب
چون کنم کز جان گزیر است و ز جانان #ناگزیر
بی تو گر در جنتم #ناخوش #شراب سلسبیل
با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر
گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من
وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر
تا روانم هست #خواهم راند #نامت بر زبان
تا وجودم هست #خواهم کند نقشت در ضمیر
گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم
لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر
بوالعجب شوریدهام سهوم به رحمت درگذار
سهمگن درماندهام جرمم به طاعت درپذیر
آه دردآلود #سعدی گر ز گردون بگذرد
در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر
#فتنهام_بر_زلف_و_بالای_تو_ای_بدر_منیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/412
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کاش کان #دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم
چه کنم نیست #دلی چون #دل او ز آهن و رویم
تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم
تا #نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پویم
دشمن #خویشتنم هر #نفس از دوستی او
تا چه دید از من مسکین که ملول است ز #خویم
لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا
مگر آن گه که کند کوزهگر از خاک سبویم
همه بر من چه زنی زخم فراق ای مه #خوبان
نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گویم
هر کجا #صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان #صاحب حسنی که ندانم که چه گویم
دوش میگفت که #سعدی غم ما هیچ ندارد
مینداند که گرم سر برود دست نشویم
#کاش_کان_دلبر_عیار_که_من_کشته_اویم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/265
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای کودک #خوبروی حیران
در وصف #شمایلت سخندان
صبر از همه چیز و هر که عالم
کردیم و صبوری از تو نتوان
دیدی که وفا به سر نبردی
ای سخت کمان سست پیمان
پایان فراق #ناپدیدار
و امید نمیرسد به پایان
هرگز نشنیدهام که کردهست
سرو آنچه تو میکنی به جولان
باور که کند که آدمی را
خورشید برآید از گریبان
بیمار فراق به نباشد
تا بو نکند به زنخدان
وین گوی سعادت است و دولت
تا با که در افکنی به میدان
ترسم که به عاقبت بماند
در چشم سکندر آب حیوان
دل بود و به دست #دلبر افتاد
جان است و فدای روی جانان
عاقل نکند شکایت از درد
مادام که هست امید درمان
بی مار به سر نمیرود گنج
بی خار نمیدمد #گلستان
گر در نظرت بسوخت #سعدی
مه را چه غم از هلاک کتان
پروانه بکشت #خویشتن را
بر #شمع چه #لازم است تاوان
#ای_کودک_خوبروی_حیران #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/259
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشان بخت بلند است و طالع میمون
علی الصباح نظر بر جمال روزافزون
علی الخصوص کسی را که طبع موزون است
چگونه دوست ندارد #شمایل موزون
گر آبروی بریزد میان انجمنت
به دست دوست حلال است اگر بریزد #خون
مثال عاشق و معشوق #شمع و پروانهست
سر هلاک نداری مگرد پیرامون
بسوخت مجنون در #عشق صورت لیلی
عجب که لیلی را #دل نسوخت بر مجنون
چگونه وصف جمالش کنم که حیران را
مجال نطق نباشد که بازگوید چون
همین تغیر بیرون #دلیل #عشق بس است
که در حدیث نمیگنجد اشتیاق درون
اگر کسی #نفسی از زمان صحبت دوست
به ملک روی زمین میدهد زهی مغبون
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
حدیث #دلبر فتان و عاشق مفتون
جفای #عشق تو چندان که میبرد #سعدی
خیال وصل تو از سر نمیکند بیرون
#نشان_بخت_بلند_است_و_طالع_میمون #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/228
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست
راحت جان و شفای #دل بیمار آنجاست
من در این جای همین صورت بیجانم و بس
دلم آنجاست که آن #دلبر عیار آنجاست
تنم اینجاست سقیم و #دلم آنجاست مقیم
فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست
آخر ای باد صبا بویی اگر میآری
سوی #شیراز گذر کن که مرا یار آنجاست
درد #دل پیش که گویم غم #دل با که #خورم
روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست
نکند میل #دل من به تماشای چمن
که تماشای #دل آنجاست که #دلدار آنجاست
#سعدی این منزل ویران چه کنی جای تو نیست
رخت بربند که منزلگه احرار آنجاست
#خرم_آن_بقعه_که_آرامگه_یار_آنجاست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/211
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرحبا ای نسیم عنبر بوی
خبری زآن به خشم رفته بگوی
#دلبر سست مهر سخت کمان
صاحب دوست روی دشمن #خوی
گو دگر گر هلاک من #خواهی
بی گناهم بکش بهانه مجوی
تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه باز آید آب رفته به جوی
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
هر که با دوستی سری دارد
گو دو دست از مراد #خویش بشوی
تا گرفتار خم چوگانی
احتمالت ضرورت است چو گوی
پادشاهان و گنج و خیل و حشم
عارفان و سماع و هایاهوی
#سعدیا شور #عشق میگوید
سخنانت نه طبع #شیرین گوی
هر کسی را نباشد این گفتار
عود #ناسوخته ندارد بوی
#مرحبا_ای_نسیم_عنبر_بوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/54
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از هر چه میرود سخن دوست #خوشتر است
پیغام آشنا #نفس روحپرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای؟
من در میان جمع و #دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود #شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زندهدلان کوی #دلبر است
جان میروم که در قدم اندازمش ز شوق
درماندهام هنوز که نزلی محقر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتیکنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
جانا #دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که میزنم ز غمت دود مجمر است
شبهای بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود
معشوق #خوبروی چه محتاج #زیور است؟
#سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
زنهار از این امید درازت که در #دل است
هیهات از این خیال محالت که در سر است
#از_هر_چه_میرود_سخن_دوست_خوشتر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/55
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این بوی روحپرور از آن #خوی #دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت #نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت #نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
یا کاروان #صبح که گیتی منور است
این قاصد از کدام زمین است مشکبوی
وین #نامه در چه داشت که عنوان معطرست
بر راه باد عود در آتش نهادهاند
یا #خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است
بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزهدار بر الله اکبر است
دانی که چون همی گذرانیم روزگار
روزی که بی تو میگذرد روز محشر است
گفتیم #عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز #عشق بیشتر و صبر کمتر است
صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است
در #نامه نیز چند بگنجد حدیث #عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است
همچون درخت بادیه #سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است
آری #خوش است وقت حریفان به بوی عود
وز سوز غافلند که در جان مجمر است
#این_بوی_روحپرور_از_آن_خوی_دلبر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/46
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر آن کو خاطرِ مجموع و #یارِ نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
#حریمِ_عشق_را_درگَه،_بسی_بالاتر_از_عقل_است
کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد
دهانِ تَنگِ #شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است
که نقشِ خاتمِ لعلش، جهان زیرِ نگین دارد
لبِ لعل و خطِ مشکین، چو آنش هست و اینش هست
بنازم #دلبرِ خود را، که حُسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای مُنعِم، ضعیفان و نحیفان را
که صدرِ مجلسِ #عشرت، گدای رهنشین دارد
#چو_بر_رویِ_زمین_باشی،_توانایی_غنیمت_دان
که دورانْ ناتوانیها، بسی زیرِ زمین دارد
بلاگردانِ جان و تن، دعایِ مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد؟
صبا از #عشقِ من رمزی، بگو با آن شهِ خوبان
که صد جمشید و کیخسرو، غلامِ کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم، چو #حافظ عاشقِ مفلس
بگوییدش که سلطانی، گدایی همنشین دارد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1126
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که #عشقِ رویِ #گل با ما چهها کرد
#از_آن_رنگِ_رُخَم،_خون_در_دل_افتاد
وز آن #گلشن، به خارم مبتلا کرد
غلامِ همتِ آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم، خطا بود
ور از #دلبر وفا جُستَم، جفا کرد
#خوشش_باد_آن_نسیمِ_صبحگاهی
که دردِ شب نشینان را دوا کرد
نقابِ #گل کَشید و زلفِ سُنبل
گره بندِ قبای غنچه وا کرد
به هر سو بلبلِ عاشق در افغان
تَنَعُّم از میان، بادِ صبا کرد
بشارت بَر به کویِ می فروشان
که #حافظ توبه از زهدِ ریا کرد
وفا از خواجگانِ شهر با من
کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1116
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدی ای #دل که غمِ #عشق دگربار چه کرد
چون بشد #دلبر و با #یارِ وفادار چه کرد
#آه_از_آن_نرگسِ_جادو_که_چه_بازی_انگیخت
آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد
اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بیمِهری #یار
طالعِ بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ #دل افگار چه کرد
ساقیا جامِ مِیام دِه که نگارندهٔ غیب
نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد
#آن_که_پُرنقش_زد_این_دایرهٔ_مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد
فکرِ #عشق آتشِ غم در #دلِ #حافظ زد و سوخت
یارِ دیرینه ببینید که با #یار چه کرد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1104
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈