eitaa logo
الهام انیمیشن
82 دنبال‌کننده
39 عکس
444 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
سروی چو تو می‌باید تا باغ بیاراید ور در همه باغستان سروی نبود شاید در عقل نمی‌گنجد در وهم نمی‌آید کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید چندان مشتاقان بربود لب لعلت کاندر همه شهر اکنون نیست که برباید هر کس سر سودایی دارند و تمنایی من بنده فرمانم تا دوست چه فرماید گر سر برود قطعا در پای نگارینش سهلست ولی ترسم کاو دست نیالاید حقا که مرا دنیا بی دوست نمی‌باید با تفرقه خاطر دنیا به چه کار آید سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی تا مجنون از دیده نپالاید بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین باشد که چو بازآید بر کشته ببخشاید ساقی بده و بستان داد طرب از دنیا کاین عمر نمی‌ماند و این عهد نمی‌پاید گویند چرا از نپرهیزد من مستم از این معنی هشیار سری باید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/446 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سروقدی میان انجمنی به که هفتاد سرو در چمنی جهل باشد فراق صحبت دوست به تماشای و سمنی ای که هرگز ندیده‌ای به جمال جز در آیینه مثل تو که همتای بینی لاجرم ننگری به مثل منی در دهانت سخن نمی‌گویم که نگنجد در آن دهن سخنی بدنت در میان پیرهنت همچو روحیست رفته در بدنی وآن که بیند برهنه اندامت گوید این پرگل است پیرهنی با وجودت خطا بود که نظر به ختایی کنند یا ختنی باد اگر بر من اوفتد ببرد که نمانده‌ست جامه تنی چاره بیچارگی بود چون ندانند چاره‌ای و فنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/82 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سروبالایی به صحرا می‌رود رفتنش بین تا چه می‌رود تا کدامین باغ از او خرمترست کاو به رامش کردن آنجا می‌رود می‌رود در راه و در اجزای خاک مرده می‌گوید مسیحا می‌رود این چنین بیخود نرفتی سنگدل گر بدانستی چه بر ما می‌رود اهل را گو نگه دارید چشم کان پری پیکر به یغما می‌رود هر که را در شهر دید از مرد و زن دل ربود اکنون به صحرا می‌رود آفتاب و سرو غیرت می‌برند کآفتابی سروبالا می‌رود باغ را چندان بساط افکنده‌اند کآدمی بر فرش دیبا می‌رود عقل را با زور پنجه نیست کار مسکین از مدارا می‌رود در سرش کردی و رفت بلکه جانش نیز در پا می‌رود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/458 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو سیمینا به صحرا می‌روی نیک بدعهدی که بی ما می‌روی کس بدین شوخی و رعنایی نرفت خود چنینی یا به عمدا می‌روی روی پنهان دارد از مردم پری تو پری روی آشکارا می‌روی گر تماشا می‌کنی در نگر یا به تماشا می‌روی می‌نوازی بنده را یا می‌کشی می‌نشینی یک یا می‌روی اندرونم با تو می‌آید ولیک خائفم گر دست غوغا می‌روی ما اندر قید فرمان توایم تا کجا دیگر به یغما می‌روی جان نخواهد بردن از تو هیچ شهر بگرفتی به صحرا می‌روی گر قدم بر چشم من نهاد دیده بر ره می‌نهم تا می‌روی ما به دشنام از تو راضی گشته‌ایم وز دعای ما به سودا می‌روی گر چه آرام از ما می‌رود همچنین می‌رو که می‌روی دیده و همراه توست تا نپنداری که تنها می‌روی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/52 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو چمن پیش اعتدال تو پست است روی تو بازار آفتاب شکسته‌ست شمع فلک با هزار مشعل انجم پیش وجودت چراغ بازنشسته‌ست توبه کند مردم از گناه به شعبان در رمضان نیز چشم‌های تو مست است این همه زورآوری و مردی و شیری مرد ندانم که از کمند تو جسته‌ست این یکی از دوستان به تیغ تو کشته‌ست وان دگر از عاشقان به تیر تو خسته‌ست دیده به می‌برد حکایت مجنون دیده ندارد که به مهر نبسته‌ست دست طلب داشتن ز دامن معشوق پیش کسی گو کش اختیار به دست است با چو تو روحانیی تعلق خاطر هر که ندارد دواب است منکر که ذوق ندارد نیشکرش در دهان تلخ کبست است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/155 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو بلند بین که چه رفتار می‌کند وآن ماه محتشم که چه گفتار می‌کند آن چشم مست بین که به شوخی و قصد هلاک مردم هشیار می‌کند دیوانه می‌کند تمیز را هر گه که التفات پری‌وار می‌کند ما روی کرده از همه عالم به روی او وآن سست عهد روی به دیوار می‌کند عاقل خبر ندارد از اندوه عاشقان خفته‌ست و عیب مردم بیدار می‌کند من طاقت شکیب ندارم ز روی صوفی به عجز اقرار می‌کند بیچاره از مطالعه روی نیکوان صد بار توبه کرد و دگربار می‌کند نگفتمت که خم زلف شاهدان دربند او مشو که گرفتار می‌کند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/485 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو بستانی تو یا مه یا پری یا ملک یا دفتر صورتگری رفتنی داری و سحری می‌کنی کاندر آن عاجز بماند سامری هر که یک بارش گذشتی در نظر در صد بار دیگر بگذری می‌روی و اندر پیت می‌رود باز می‌آیی و جان می‌پروری گر تو شاهد با میان آیی چو مبلغی پروانه‌ها گرد آوری چند روی پنهان داشتن پرده می‌پوشی و بر ما می‌دری روزی آخر در میان مردم آی تا ببیند هر که می‌بیند پری آفتاب از منظر افتد در رواق چون تو را بیند بدین منظری جان و خاطر با تو دارم روز و شب نقش بر بر انگشتری از گرمی بخواهد سوختن بس که تو از حد می‌بری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/140 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو ایستاده به چو تو رفتار می‌کنی طوطی خموش به چو تو گفتار می‌کنی کس به اختیار به مهرت نمی‌دهد دامی نهاده‌ای که گرفتار می‌کنی تو چه فتنه‌ای که به چشمان ترک مست تاراج عقل مردم هشیار می‌کنی از دوستی که دارم و غیرت که می‌برم خشم آیدم که چشم به اغیار می‌کنی گفتی نظر خطاست تو می‌بری رواست خود کرده جرم و خلق گنهکار می‌کنی هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف با دوستان چنین که تو تکرار می‌کنی دستان به تازه بیچارگان خضاب هرگز کس این کند که تو عیار می‌کنی با دشمنان موافق و با دوستان به خشم یاری نباشد این که تو با یار می‌کنی تا من سماع می‌شنوم پند نشنوم ای مدعی نصیحت بی‌کار می‌کنی گر تیغ می‌زنی سپر اینک وجود من صلح است از این طرف که تو پیکار می‌کنی از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب کز آفتاب روی به دیوار می‌کنی زنهار از سنگین کافرش کافر چه غم چو تو زنهار می‌کنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/64 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست درآمد از درم دوست لب زنان چو غنچه در پوست چون دیدمش آن رخ نگارین در به شدم که این اوست رضوان در خلد باز کردند کز عطر مشام روح بوست پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی این نه نیکوست بر من که چو یکتاست پیراهن غم چو ده توست چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست گفتم همه نیکوییست لیکن اینست که بی‌وفا و بدخوست بشنو دعای گر چه همه عالمت دعاگوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/17 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست ز کاشانه به برآمد غلغل ز و به یک بار برآمد مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد آب از رخساره او عکس پذیرفت و آتش به سر غنچه برآمد سجاده نشینی که مرید غم او شد آوازه اش از خانه خمار برآمد زاهد چو کرامات بت عارض او دید از چله میان بسته به زنار برآمد بر خاک چو من بی‌دل و دیوانه نشاندش اندر نظر هر که پری وار برآمد من مفلس از آن روز شدم کز حرم غیب دیبای جمال تو به بازار برآمد کام آن بود که جان بر تو فشانم آن کام میسر شد و این کار برآمد چمن آن روز به تاراج خزان داد کز باغ بوی یار برآمد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/516 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه تا ره روان غم را خار از قدم برآید گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم آن کام برنیامد ترسم که دم برآید عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول کز تخم شاخ ندم برآید گویند دوستانم سودا و تا کی سودا ز خیزد ز غم برآید دل رفت و صبر و دانش ما مانده‌ایم و جانی ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید هر دم ز سوز چنان بنالد کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/440 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست بتی لطیف ساده در دست گرفته جام باده در مجلس بزم باده نوشان بسته کمر و قبا گشاده افتاده زمین به حضرت او گردونش به خدمت ایستاده خورشید و مهش ز سر بر خط بندگی نهاده خورشید که شاه آسمان است در عرصه حسن او پیاده وه وه که بزرگوار حوریست از روزن جنت اوفتاده لعلش چو عقیق گوهرآگین زلفش چو کمند تاب داده در بوستان رویش زنگی بچگان ز ماه زاده نرسد به یار هرگز کاو است و یار ساده ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/207 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈