eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
در ماند و یار از دست رفت دوستان دستی که کار از دست رفت ای عجب گر من رسم در کام کی رسم چون روزگار از دست رفت بخت و رای و زور و زر بودم دریغ کاندر این غم هر چهار از دست رفت و سودا و در سر بماند صبر و آرام و قرار از دست رفت گر من از پای اندرآیم گو درآی بهتر از من صد هزار از دست رفت بیم جان کاین بار می‌خورد ور نه این چند بار از دست رفت مرکب سودا جهانیدن چه سود چون زمام اختیار از دست رفت با یار آسان بود باز اکنون که یار از دست رفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/601 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت غمت از سر ننهم گر از ما بگرفت خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد مگر از دود روی تو سودا بگرفت دوش چون مشعله شوق تو بگرفت وجود سایه‌ای در انداخت که صد جا بگرفت به دم سرد سحرگاهی من بازنشست هر چراغی که زمین از صهبا بگرفت الغیاث از من سوخته ای سنگین در تو نگرفت که در خارا بگرفت دل شوریده ما عالم اندیشه ماست عالم از شوق تو در تاب که غوغا بگرفت بربود انده تو صبرم و نیکو بربود بگرفت انده تو جانم و بگرفت دل همه ز ایام بلا پرهیزد سر زلف تو ندانم به چه یارا بگرفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/600 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امشب سبکتر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را یا وقت بیداری بودست مرغ بام را یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان لب بر لبی کام را هم تازه‌رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ‌دل کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت می‌دهی جز سر نمی‌دانم نهادن عذر این اقدام را چون بخت نیک‌انجام را با ما به کلی صلح شد بگذار تا جان می‌دهد بدگوی بدفرجام را عَلَم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان ما بت پرستی می‌کنیم آن گه چنین اصنام را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/599 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چشمت چو تیغ غمزه برگرفت با عقل و هوش خلق به پیکار برگرفت عاشق ز سوز درد تو فریاد درنهاد مؤمن ز دست تو زنار برگرفت بنای عقل به کلی خراب کرد جورت در امید به یک بار برگرفت شوری ز وصف روی تو در خانگه فتاد صوفی طریق خانه خمار برگرفت با هر که مشورت کنم از جور آن صنم گوید ببایدت از این کار برگرفت دل برتوانم از سر و جان برگرفت و چشم نتوانم از مشاهده یار برگرفت به خفیه جگر بارها این بار پرده از سر اسرار برگرفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/598 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که دید از آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بیدل بدیم پرده برانداختی کار به اتمام رفت ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت مشعله‌ای برفروخت پرتو خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت عارف مجموع را در پس دیوار صبر طاقت صبرش نبود ننگ شد و رفت گر به همه عمر با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چون برود خام رفت ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان راه به جایی نَبُرد هر که به اَقدام رفت همت به میل نکردی ولی می چو فرو شد به کام عقل به رفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/597 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت که قرار از دیوانه به یک بار برفت باد بوی رویش به آورد آب بشد رونق برفت صورت یوسف صفت می‌کردیم چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را که مرا در حق این طایفه انکار برفت در سرم بود که هرگز ندهم به خیال به سرت کز سر من آن همه پندار برفت آخر این مور میان بسته افتان خیزان چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت به خرابات چه حاجت که یکی مست شود که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید دلش از دست ببردند و به زنار برفت پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت تو نه مرد بستان امیدی که به پهلو نتوانی به سر خار برفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/602 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این که تو داری قیامتست نه قامت وین نه تبسم که معجزست و کرامت هر که تماشای روی چون کرد سینه سپر کرد پیش تیر ملامت هر شب و روزی که بی تو می‌رود از عمر بر می‌رود هزار ندامت عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت سرو خرامان چو قد معتدلت نیست آن همه وصفش که می‌کنند به قامت چشم مسافر که بر جمال تو افتاد عزم رحیلش بدل شود به اقامت اهل فریقین در تو خیره بمانند گر بروی در حسابگاه قیامت این همه سختی و چون تو پسندی سعادتست و سلامت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/595 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای کسوت بر قامت چالاکت زیبا نتواند دید الا نظر پاکت گر منزلتی دارم بر خاک درت میرم باشد که گذر باشد یک روز بر آن خاکت دانم که سرم روزی در پای تو شد هم در تو گریزندم دست من و فتراکت ای چشم خرد حیران در منظر مطبوعت وی دست نظر کوتاه از دامن ادراکت گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت مه روی بپوشاند خجل ماند گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت گر جمله ببخشایی فضلست بر اصحابت ور جمله بسوزانی حکمست بر املاکت خون همه کس ریزی از کس نبود بیمت جرم همه کس بخشی از کس نبود باکت چندان که جفا می‌کن که نمی‌گردد غم گرد با یاد طربناکت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/596 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که رحمت می‌نیاید بر منت آفرین بر جان و رحمت بر تنت قامتت گویم که و یا سخن یا آمدن یا رفتنت شرمش از روی تو باید آفتاب کاندرآید بامداد از روزنت حسن اندامت نمی‌گویم به خود حکایت می‌کند پیراهنت ای که سر تا پایت از خرمنست رحمتی کن بر گدای خرمنت ماه رویا مهربانی پیشه کن سیرتی چون صورت مستحسنت ای جمال کعبه رویی باز کن تا طوافی می‌کنم پیرامنت دست گیر این پنج روزم در حیات تا نگیرم در قیامت دامنت عزم دارم کز بیرون کنم و اندرون جان بسازم مسکنت درد با سنگدل گفتن چه سود باد سردی می‌دمم در آهنت گفتم از جورت بریزم گفت در گردنت گفتم آتش درزنم آفاق را گفت درنگیرد با منت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/594 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آفرین خدای بر جانت که چه لبست و دندانت هر که را گم شدست یوسف گو ببین در چه زنخدانت فتنه در پارس بر نمی‌خیزد مگر از چشم‌های فتانت سرو اگر نیز آمدی و شدی نرسیدی بگرد جولانت شب تو روز دیگران باشد کآفتابست در شبستانت تا کی ای بوستان روحانی گله از دست بوستانبانت یک بگذار تا بنالیم در گر هزارم جفا و جور کنی دوست دارم هزار چندانت آزمودیم زور بازوی صبر و آبگینست پیش سندانت تو وفا گر کنی و گر نکنی ما به آخر بریم پیمانت مژده از من ستان به شادی وصل گر بمیرم به درد هجرانت زنده عارفی باشی گر برآید در این طلب جانت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/593 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای جان خردمندان گوی خم چوگانت بیرون نرود گویی کافتاد به میدانت روز همه سر بر کرد از کوه و شب ما را سر بر نکند الا ز گریبانت جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید چون باد بجنباند شاخی ز دیوار سرایت را نقاش نمی‌باید تو ایوانی نه صورت ایوانت هر چند نمی‌سوزد بر من سنگینت گویی من سنگیست در چاه زنخدانت جان باختن آسان است اندر نظرت لیکن این نمی‌بینم شایسته قربانت با داغ تو رنجوری به کز نظرت دوری پیش قدمت مردن که به هجرانت ای بادیه هجران تا حرم باشد عشاق نیندیشند از خار مغیلانت دیگر نتوانستم از فتنه حذر کردن زآنگه که در افتادم با قامت فتانت شاید که در این دنیا مرگش نبود هرگز که تو جان دارد بل دوست‌تر از جانت بسیار چو ذوالقرنین آفاق بگردیده‌ست این تشنه که می‌میرد بر چشمه حیوانت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/592 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت مویی نفروشم به همه ملک جهانت از این لب نشنیدم که سخن گفت تو شکری یا عسلست آب دهانت یک روز عنایت کن و تیری به من انداز باشد که تفرج بکنم دست و کمانت گر راه بگردانی و گر روی بپوشی من می‌نگرم گوشه چشم نگرانت بر سرو نباشد رخ چون ماه منیرت بر ماه نباشد قد چون سرو روانت آخر چه بلایی تو که در وصف نیایی بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت هر کس که ملامت کند از تو ما را معذور بدارند چو بینند عیانت حیفست چنین روی نگارین که بپوشی سودی به مساکین رسد آخر چه بازآی که در دیده بماندست خیالت بنشین که به خاطر بگرفتست نشانت بسیار نباشد از دست بدادن از جان رمقی دارم و هم برخی جانت دشنام کرم کردی و گفتی و شنیدم خرم تن که برآمد به زبانت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/591 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈