اول دفتر به #نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم
صورت #خوب آفرید و سیرت #زیبا
از در بخشندگی و بندهنوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
قسمت #خود میخورند مُنعِم و درویش
روزی #خود میبرند پشّه و عَنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به #زیر صخرهٔ صَمّا
جانور از نطفه میکند، شکر از نی
برگِ تر از چوب خشک و چشمه ز خارا
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانهٔ خرما
از همگان بینیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
پرتو نور سرادقات جلالش
از عظمت، ماورای فکرت دانا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش
حمد و ثنا میکند که موی بر اعضا
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف #خورد بر نصیب رحمت فردا
بار خدایا مهیمنی و مدبر
وز همه عیبی مقدسی و مبرا
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا
#سعدی از آنجا که فهم اوست سخن گفت
ور نه کمال تو، وهم کی رسد آنجا؟
#با_جوانی_سر_خوش_است_این_پیر_بی_تدبیر_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/643
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام #دل ندهی بر دهان دوست
دانی حیات کشته #شمشیر #عشق چیست
سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
بر ماجرای خسرو و #شیرین قلم کشید
شوری که در میان من است و میان دوست
خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت
خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست
دل رفت و دیده #خون شد و جان ضعیف ماند
وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست
روزی به پای مرکب تازی درافتمش
گر کبر و #ناز باز نپیچد عنان دوست
هیهات کام من که برآید در این طلب
این بس که #نام من برود بر زبان دوست
چون جان سپردنیست به هر صورتی که هست
در کوی #عشق #خوشتر و بر آستان دوست
با #خویشتن همیبرم این شوق تا به خاک
وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست
فریاد مردمان همه از دست دشمن است
فریاد #سعدی از #دل #نامهربان دوست
#تا_دستها_کمر_نکنی_بر_میان_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/640
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که #دلارام دید از #دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت
سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت
مشعلهای برفروخت پرتو #خورشید #عشق
خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
عارف مجموع را در پس دیوار صبر
طاقت صبرش نبود ننگ شد و #نام رفت
گر به همه عمر #خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت
هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان
راه به جایی نَبُرد هر که به اَقدام رفت
همت #سعدی به #عشق میل نکردی ولی
می چو فرو شد به کام عقل به #ناکام رفت
#هر_که_دلارام_دید_از_دلش_آرام_رفت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/597
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برخیز تا یک سو نهیم این #دلق ازرقفام را
بر باد قلاشی دهیم این #شرک تقوا #نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
می با جوانان #خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را
از مایهٔ بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد
کز بوستان باد سحر #خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر #صاحبدلی
باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد
ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیماندام را
دلبندم آن پیمانگُسِل منظور چشم آرام #دل
نی نی #دلارامش مخوان کز #دل ببرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اَشکم میرود وز اَبرَم آتش میجهد
با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
#سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود
صوفی گرانجانی بِبَر ساقی بیاور جام را
#برخیز_تا_یک_سو_نهیم_این_دلق_ازرقفام_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/588
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امروز در فراق تو دیگر به شام شد
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
بیش احتمال سنگ جفا #خوردنم نماند
کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای #خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
تنها نه من به دانه خالت مقیدم
این دانه هر که دید گرفتار دام شد
گفتم یکی به گوشه چشمت نظر کنم
چشمم در او بماند و #زیادت مقام شد
ای #دل نگفتمت که عنان نظر بتاب
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
توبت کنون چه فایده دارد که #نام شد
از من به #عشق روی تو میزاید این سخن
طوطی شکر شکست که #شیرین کلام شد
ابنای روزگار #غلامان به زر خرند
#سعدی تو را به طوع و ارادت #غلام شد
آن مدعی که دست ندادی به بند کس
این بار در کمند تو افتاد و رام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
#امروز_در_فراق_تو_دیگر_به_شام_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/519
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند
به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند
صید را پای ببندند و رها نیز کنند
نظری کن به من خسته که ارباب کرم
به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند
عاشقان را ز بر #خویش مران تا بر تو
سر و زر هر دو فشانند و دعا نیز کنند
گر کند میل به #خوبان #دل من عیب مکن
کاین گناهیست که در شهر #شما نیز کنند
بوسهای زان دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند
تو ختایی بچهای از تو خطا نیست عجب
کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند
گر رود #نام من اندر دهنت باکی نیست
پادشاهان به #غلط یاد گدا نیز کنند
#سعدیا گر نکند یاد تو آن ماه مرنج
ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند
#خوبرویان_جفاپیشه_وفا_نیز_کنند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/476
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن نه #عشق است که از #دل به دهان میآید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان میآید
گو برو در پس زانوی سلامت بنشین
آن که از دست ملامت به فغان میآید
کشتی هر که در این ورطه #خونخوار افتاد
نشنیدیم که دیگر به کران میآید
یا مسافر که در این بادیه سرگردان شد
دیگر از وی خبر و #نام و نشان میآید
چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز
باز بر هم منه ار تیر و سنان میآید
عاشق آن است که بی #خویشتن از ذوق سماع
پیش #شمشیر بلا رقصکنان میآید
حاش لله که من از تیر بگردانم روی
گر بدانم که از آن دست و کمان میآید
کشته بینند و مقاتل نشناسند که کیست
کاین خدنگ از نظر خلق نهان میآید
اندرون با تو چنان انس گرفتهست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان میآید
شرط #عشق است که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان میآید
#سعدیا این همه فریاد تو بی دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن میآید
#آن_نه_عشق_است_که_از_دل_به_دهان_میآید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/434
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز
بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز
رخی کز او متصور نمیشود آرام
چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز
در دو لختی چشمان شوخ #دلبندت
چه کردهام که به رویم نمیگشایی باز
اگر تو را سر ما هست یا غم ما نیست
من از تو دست ندارم به بیوفایی باز
شراب وصل تو در کام جان من ازلیست
هنوز مستم از آن جام آشنایی باز
دلی که بر سر کوی تو گم کنم هیهات
که جز به روی تو بینم به روشنایی باز
تو را هر آینه باید به شهر دیگر رفت
که #دل نماند در این شهر تا ربایی باز
عوام خلق ملامت کنند صوفی را
کز این هوا و طبیعت چرا نیایی باز
اگر حلاوت مستی بدانی ای هشیار
به عمر #خود نبری #نام پارسایی باز
گرت چو #سعدی از این در نوالهای بخشند
برو که #خو نکنی هرگز از گدایی باز
#بزرگ_دولت_آن_کز_درش_تو_آیی_باز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/407
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش
چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش
تا چه #خواهد کرد با من دور گیتی #زین دو کار
دست او در گردنم یا #خون من در گردنش
هر که معلومش نمیگردد که زاهد را که کشت
گو سرانگشتان شاهد بین و رنگ #ناخنش
گر چمن گوید مرا همرنگ رویش #لالهایست
از قفا باید برون کردن زبان سوسنش
ماه و پروینش نیارم گفت و سرو و آفتاب
لطف جان در جسم دارد جسم در پیراهنش
آستین از چنگ مسکینان گرفتم درکشد
چون تواند رفت و چندین دست #دل در دامنش
من سبیل دشمنان کردم نصیب عرض #خویش
دشمن آن کس در جهان دارم که دارد دشمنش
گر تنم مویی شود از دست جور روزگار
بر من آسانتر بود کآسیب مویی بر تنش
تا چه روی است آن که حیران ماندهام در وصف او
#صبحی از مشرق همیتابد یکی از روزنش
بعد از این ای یار اگر تفصیل هشیاران کنند
گر در آنجا #نام من بینی قلم بر سر زنش
لایق #سعدی نبود این خرقه تقوا و زهد
ساقیا جامی بده وین جامه از سر برکنش
#چون_برآمد_ماه_روی_از_مطلع_پیراهنش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/391
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی بده آن #شراب #گلرنگ
مطرب بزن آن نوای بر چنگ
کز زهد ندیدهام فتوحی
تا کی زنم آبگینه بر سنگ
خون شد #دل من ندیده کامی
الا که برفت #نام با ننگ
#عشق آمد و عقل همچو بادی
رفت از بر من هزار فرسنگ
ای زاهد خرقه پوش تا کی
با عاشق خسته #دل کنی جنگ
گرد دو جهان بگشته عاشق
زاهد بنگر نشسته #دلتنگ
من خرقه فکندهام ز #عشقت
باشد که به وصل تو زنم چنگ
#سعدی همه روز #عشق میباز
تا در دو جهان شوی به یک رنگ
#ساقی_بده_آن_شراب_گلرنگ #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/372
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حکایت از لب #شیرین دهان سیم اندام
تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام
حریف دوست که از #خویشتن خبر دارد
شراب صرف محبت نخورده است تمام
اگر ملول شوی یا ملامتم گویی
اسیر #عشق نیندیشد از ملال و ملام
من آن نیم که به جور از مراد بگریزم
به آستین نرود مرغ پای بسته به دام
بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را
به پنج روز به دیوانگی برآید #نام
مرا که با توام از هر که هست باکی نیست
حریف خاص نیندیشد از ملامت عام
شب دراز نخفتم که دوستان گویند
به سرزنش عجبا للمحب کیف ینام
تو در کنار من آیی من این طمع نکنم
که مینیایدت از حسن وصف در اوهام
ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش #سعدی نیاورد اقلام
#حکایت_از_لب_شیرین_دهان_سیم_اندام #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/358
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شمع بخواهد نشست بازنشین ای #غلام
روی تو دیدن به #صبح روز نماید تمام
مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت
شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام
#بلبل باغ سرای #صبح نشان میدهد
وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام
ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست
هر چه پسند #شماست بر همه عالم حرام
خواهیم آزاد کن #خواه قویتر ببند
مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام
هر که در آتش نرفت بیخبر از سوز ماست
سوخته داند که چیست پختن سودای خام
اولم اندیشه بود تا نشود #نام زشت
فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام
#سعدی اگر #نام و ننگ در سر او شد چه شد
مرد ره #عشق نیست کهش غم ننگ است و #نام
#شمع_بخواهد_نشست_بازنشین_ای_غلام #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/354
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈