فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرمیخواهی کسی را به عنوان دوست انتخاب کنی او را در سه موقعیت امتحان کن:
1⃣ موقعی که عصبانی است
2⃣ هنگام سفر
3⃣ زمانی که نیاز مالی به او داری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
PTT-20200602-WA0001.opus
1.08M
استاد #شاه_رجبیان
قسمت هفتم
پاسخ به یک پرسش:
دیندارها کجا را گرفتهاند؟
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#داستان
۱۲۵.کارهای خانه(قسمت آخر)
👥علی بن ابی طالب علیه السلام و زهرای مرضیه سلام الله علیها پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم واگذاشتند، به آن حضرت گفتند:
«یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد».
☀️پیامبر کارهای بیرون خانه را به عهده علی و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه گذاشت. علی و زهرا از اینکه نظر رسول خدا را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.
🌟مخصوصا زهرای مرضیه از اینکه رسول خدا او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی میکرد، میگفت:
«یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است».
🥀از آن تاریخ کارهایی از قبیل آوردن آب و آذوقه و سوخت و خرید بازار را علی انجام میداد، و کارهایی از قبیل آرد کردن گندم و جو به وسیله آسیا دستی و پختن نان و آشپزی و شستشو و تنظیف خانه به وسیله زهرا صورت میگرفت.
در عین حال علی علیه السلام هر وقت فراغتی مییافت در کارهای داخلی به
کمک زهرا میپرداخت.
☀️ یک روز پیامبر به خانه آنان آمد و آنان را دید که با هم کار میکنند. پرسید کدامیک از شما خستهتر هستید تا من به جای او کار کنم؟
🌟 علی عرض کرد: «یا رسول الله! زهرا خسته است».
☀️رسول اکرم به زهرا استراحت داد و لختی خود به کار پرداخت. از آن طرف هر وقت برای علی گرفتاری یا مسافرت یا جهادی پیش میآمد زهرای مرضیه کار بیرون را نیز انجام میداد.
🌸این روش همچنان ادامه داشت؛ علی و زهرا کارهای خانه خود را خودشان انجام میدادند و خود را به خدمتکاری نیازمند نمیدیدند.
🫂تا آنکه صاحب فرزندانی شدند و کودکانی عزیز در کلبه محقر ولی روشن و باصفای آنها چشم گشودند. در این هنگام طبعاً کار داخلی خانه زیادتر و زحمت زهرا افزون گشت.
🔹یک روز علی علیه السلام دلش به حال همسر عزیزش سوخت، دید رُفت و روب خانه و کارهای آشپزی جامههای او را غبارآلود و دودی کرده، بعلاوه از بس که با دستهای خود آسیا دستی را چرخانیده دستهایش آبله کرده و بند مشک آب که در مواقعی به دوش کشیده و از راه دور آورده روی سینهاش اثر گذاشته است.
🌟 به همسر عزیزش پیشنهاد کرد به حضور رسول اکرم برود و از آن حضرت خدمتکاری برای کمک خودش بگیرد.
🌻زهرا پیشنهاد را پذیرفت و به خانه رسول اکرم رفت. اتفاقا در آن وقت گروهی در محضر رسول اکرم نشسته و مشغول صحبت بودند.
🌻 زهرا شرم کرد در حضور آن جمعیت تقاضای خود را عرضه بدارد، به خانه برگشت.
🔸رسول اکرم متوجه آمد و رفت زهرا شد، فهمید که دخترش با او کار داشته و چون موقع مقتضی نبود مراجعت کرده است.
☀️صبح روز بعد رسول اکرم به خانه آنها رفت. اتفاقا علی و زهرا در آن وقت پهلوی یکدیگر آرمیده و یک روپوش روی خود کشیده بودند. رسول خدا از بیرون اتاق با آواز بلند گفت:
«السلام علیکم».
👥علی و زهرا از شرم جواب ندادند.
☀️بار دوم گفت: «السلام علیکم».
👥باز هم سکوت کردند.
☀️سومین بار فرمود: «السلام علیکم».
🔺رسول اکرم رسمش این بود که هر گاه به خانه کسی میرفت، از پشت در خانه یا درِ اتاق با آواز بلند سلام میکرد، اگر جواب میدادند اجازه ورود میخواست و اگر جواب نمیدادند تا سه بار سلام خود را تکرار میکرد، اگر باز هم جواب نمیشنید مراجعت میکرد.
🌟 علی علیه السلام دید اگر جواب سلام سوم پیغمبر را ندهند پیغمبر مراجعت خواهد کرد و از فیض زیارت آن حضرت محروم خواهند ماند، از این رو با آواز بلند گفت:
«و علیک السلام یا رسول الله! بفرمایید».
☀️پیغمبر وارد شد و بالای سر آنها نشست. به زهرا گفت:
«تو دیروز پیش من آمدی و برگشتی، حتما کاری داشتی، کارت را بگو»!
🌟علی عرض کرد: «یا رسول الله اجازه بدهید من به شما بگویم که زهرا برای چه کاری آمده بود. من زهرا را پیش شما فرستادم. علتش این بود: من دیدم کارهای داخلی خانه زیاد شده و زهرا به زحمت افتاده است، دلم به حالش سوخت. دیدم رفت و روب خانه و پای اجاق رفتن، جامههای زهرا را غبارآلود و دودی کرده، دستهایش در اثر گرداندن آسیادستی آبله کرده، بند مشک آب روی سینهاش اثر گذاشته است؛ گفتم بیاید به حضور شما تا مقرر فرمایید از این پس ما خدمتکاری داشته باشیم که کمک زهرا باشد».
👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆
☀️رسول اکرم نمیخواست که زندگی خودش یا عزیزانش از حد فقرای امت- که امکانات خیلی کمی داشتند- بالاتر باشد، زیرا مدینه در آن ایام در فقر و احتیاج به سر میبرد. مخصوصا عدهای از فقرای مهاجرین با نهایت سختی زندگی میکردند. از آن طرف با روحیه دخترش زهرا آشنایی داشت و میدانست زهرا چقدر شیفته عبادت و معنویت است و ذکر خدا چقدر به او نیرو و نشاط میدهد! از این جهت فرمود:
«میل دارید چیزی به شما یاد بدهم که از همه اینها بهتر باشد»؟
👥 بفرمایید یا رسول الله!
☀️هر وقت خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه ذکر سبحان الله و سی و سه مرتبه ذکر الحمد للَّه و سی و چهار مرتبه ذکر الله اکبر را فراموش نکنید. اثری که این عمل در روح شما میبخشد، از اثری که یک خدمتکار در زندگی شما میبخشد بسی افزونتر است.
🌻زهرا که تا این وقت هنوز سر را از زیر روپوش بیرون نیاورده بود، سر را بیرون آورد و با خوشحالی و نشاط سه بار پشت سر هم گفت:
«به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشند خشنودم».
📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد دوم
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
با عرض سلام خدمت همه شما همراهان گرانقدر و عرض خیرمقدم به عزیزانی که به تازگی به جمع ما پیوسته اند 🙋♂
به لطف خداوند متعال همه ۱۲۵قسمت کتاب#داستان_راستان اثر استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله علیه در این کانال تقدیم شما گردیده است(به جز تعداد انگشتشماری از داستانها که در اینجا آورده نشده است)
جهت دسترسی آسان به مطالب قبلی لینک قسمت های ارائه شده را به تفکیک و با ذکر عنوان ،خدمت تون تقدیم می کنیم .
🔹جهت رفتن به عنوان مورد نظر،روی قسمت آبی(سمت راست هر عنوان)کلیک کنید.
قسمت ۱ 👈 رسول اکرم و دو حلقه جمعیت
قسمت ۲ 👈 مردی که کمک خواست
قسمت ۳ 👈 خواهش دعا
قسمت ۴ 👈 بستن زانوی شتر
قسمت ۵ 👈 همسفر حج
قسمت ۶ 👈 غذای دسته جمعی
قسمت ۷ 👈 قافله ای که به حج می رفت
قسمت ۸ 👈 مسلمان و کتابی
قسمت ۹ 👈 در رکاب خلیفه
قسمت ۱۰ 👈 امام باقر و مرد مسیحی
قسمت ۱۲ 👈 مرد شامی و امام حسین
قسمت ۱۳ 👈 مردی که کمک خواست
قسمت ۱۴ 👈 مسیحی و زره امام علی ع
قسمت ۱۶ 👈 علی و عاصم
قسمت ۱۷ 👈 مستمند و ثروتمند
قسمت ۱۸ 👈 بازاری و عابر
قسمت ۱۹ 👈 غزالی و راهزنان
قسمت ۲۲ 👈 در بزم خلیفه
قسمت ۲۴ 👈 گوش به دعای مادر
قسمت ۲۵ 👈 در محضر قاضی
قسمت۲۶ 👈 در سرزمین منا
قسمت۲۷ 👈 وزنه برداران
قسمت۲۸ 👈 تازه مسلمان
قسمت۲۹ 👈 سفره خلیفه
قسمت۳۰ 👈 شکایت همسایه
قسمت۳۱ 👈 درخت خرما
قسمت۳۲ 👈 در خانه ام سلمه
قسمت۳۳ 👈 بازار سیاه
قسمت۳۴ 👈 وامانده قافله
قسمت۳۶ 👈 هشام و فرزدق
قسمت۳۸ 👈 عقیل،مهمان علی
قسمت۳۹ 👈 خواب وحشتناک
قسمت۴۱ 👈 سلام یهود
قسمت۴۲ 👈 نامهای به ابوذر
قسمت۴۳ 👈 مزد نامعین
قسمت۴۴ 👈 بنده است یا آزاد؟
قسمت۴۶ 👈 بار نخل
قسمت۴۷ 👈 عرق کار
قسمت۴۹ 👈 یک دشنام
قسمت۵۰ 👈 شمشیر زبان
قسمت۵۱ 👈 دو همکار
قسمت ۵۲ 👈 منع شرابخوار
قسمت۵۳ 👈 پیراهن خلیفه
قسمت ۵۴ 👈 جوان آشفتهحال
قسمت۵۶ 👈 کارگر و آفتاب
قسمت ۵۷ 👈 همسایه نو
قسمت۵۸ 👈 آخرین سخن
قسمت۵۹ 👈 نُسَیبه
قسمت۶۰ 👈 خواهش مسیح
قسمت۶۱ 👈 جمع هیزم از صحرا
قسمت۶۲ 👈 شراب در سفره
قسمت۶۳ 👈 استماع قرآن
قسمت۶۴ 👈 شهرت عوام
قسمت۶۵ 👈 سخنی که به ابوطالب نیرو داد
قسمت۶۶ 👈 دانشجوی بزرگسال
قسمت۶۷ 👈 گیاه شناس
قسمت۶۸ 👈 سخنور
قسمت۶۹ 👈 ثمره سفر طائف
قسمت۷۰👈 ابواسحاق صابی
قسمت۷۱👈 در جستجوی حقیقت
قسمت۷۲👈 جویای یقین
قسمت۷۳👈 تشنهای که مشک آبش به دوش بود
قسمت۷۴👈 لگد به افتاده
قسمت۷۵👈 مرد ناشناس
قسمت۷۶👈پسر حاتم
قسمت۷۷👈 امتحان هوش
قسمت۷۸👈 جویبر و ذلفا
قسمت۷۹👈 یک اندرز
قسمت۸۰👈 تصمیم ناگهانی
قسمت۸۱👈 پول بابرکت
قسمت۸۲👈 گرانی ارزاق
قسمت۸۳👈 قرق حمام
قسمت۸۴👈 مضیقه بیآبی
قسمت۸۵👈 شکایت از روزگار
قسمت۸۶👈عتاب استاد
قسمت۸۷👈 افطاری
قسمت۸۹👈 اوضاع کواکب
قسمت۹۱👈 گرهگشایی
قسمت۹۲👈 کدامیک عابدترند؟
قسمت۹۳👈 اسکندر و دیوژن
قسمت۹۴👈 شاه و حکیم
قسمت۹۵👈 توحید مفضّل
قسمت۹۶👈 شتر دوانی
قسمت۹۷👈 نصرانی تشنه
قسمت۹۸👈 مهمانان علی
قسمت ۹۹👈 جذامیها
قسمت۱۰۰👈 ابن سیابه
قسمت۱۰۱👈 مهمان قاضی
قسمت۱۰۲👈 حرف بقالها
قسمت۱۰۳👈پیر و کودکان
قسمت۱۰۴👈پیام سعد
قسمت۱۰۵👈دعای مستجاب
قسمت۱۰۶👈مصونیتی که لغو شد۱
قسمت۱۰۶👈مصونیتی که لغو شد۲
قسمت۱۰۷👈اولین شعار
قسمت۱۰۸👈در بارگاه رستم
قسمت۱۰۹👈 فرار از بستر
قسمت۱۱۰👈برنامه کار
قسمت۱۱۱👈خوابی یا بیدار؟
قسمت ۱۱۲👈کابین خون۱
قسمت۱۱۲👈 کابین خون۲
قسمت۱۱۲👈کابین خون۳
قسمت۱۱۲👈کابین خون۴
قسمت۱۱۲👈کابین خون۵
قسمت۱۱۳👈پسرانت چه شدند؟
قسمت۱۱۴👈پند آموزگار
قسمت۱۱۵👈 حق برادر مسلمان
قسمت۱۱۶👈حق مادر
قسمت۱۱۷👈محضر عالم
قسمت۱۱۸👈هشام و طاووس یمانی
قسمت۱۱۹👈بازنشستگی
قسمت۱۲۱👈خیار فروش
قسمت۱۲۲👈گواهی امّ علاء
قسمت۱۲۳👈 اذان نیمه شب
قسمت۱۲۴👈شکایت از شوهر
قسمت۱۲۵👈 کارهای خانه
با ارائه آخرین قسمت از کتاب #داستان_راستان با این کتاب ارزشمند و جذّاب خداحافظی میکنیم و مطالعه کامل هر دو جلد آن را به همگان توصیه میکنیم.👇
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
May 11
📸 منظمترین روستای خشتی جهان😍
روستای چوپانان؛ در شهر نایینِ اصفهان قرار داره که به دلیل بافت منحصربهفرد و منظمی که داره، بعنوان "منظمترین روستای خشتی جهان" شناخته میشه ...
توضیح
+ تصاویر بیشتر
📅 ۱۴۰۲
#گردشگری
🇮🇷 خـــــ🦋ــوشخبـر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari