eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
شیراز خاتون🌹 پیشتر چشم خوش و روی پری ها داشتی بیشتر از این که گفتم دلبری ها داشتی گونه هایی خوش تراش و خط وخالی با نمک دل نمی بردی که تو، غارتگری ها داشتی غنچه ی لبها بقم، هاشور مژگان ها ظریف وسمه ی ابرو به جا ، نقش پری ها داشتی پلک های نیمه بازت سایه ریز سرمه بود برمدارناز چشمت مشتری ها داشتی مثل مژگان سر نمی پیچیدی اما گاه گاه با تمام سربه زیری خودسری ها داشتی کنج هشتی می نشستی مثل پنجه ی آفتاب رو به حوض فرش کاشی ششدری ها داشتی قد وبالای خوشت بی چارقد زیبا نبود گل درشت از باغ وبوته روسری ها داشتی باغ لیمو باغ گردو باغ گل باغ انار غنچه ها دوشیزه یعنی دختری ها داشتی زیر چترآلبالو پر شکوفه کوچه ها گوشواره،سینه ریز، انگشتری ها داشتی چینه ها کوتاه بود وشیطنت می کردباد زیر چادر ریز گل دامن- زری ها داشتی شرم بید وچشمک بادام و رسم خنچه بر جینگ وجینگ ساز میادو ....مادری ها داشتی شب نشینی های چله نقل ومنقل روبه راه اندکی دلگرمی از دور وبری ها داشتی صبح مکتب خانه ها با درس قران تازه بود شب ولی شاهچراغ و منبری ها داشتی دستکارشاعرانت پیشکار وحی بود با زبان فارسی پیغمبری ها داشتی آه ای شیرازخاتون، نازخاتون، گل پری حیف شد آن روزها نام آوری ها داشتی ای دریغ آن روزگاری را که برکل جهان برتری ها برتری ها برتری ها داشتی! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 کوه میخوانید اما مشت کاهی بیش نیست  عشق این آتشفشان هم اشک و آهی بیش نیست  پشت سر پل های فرتوتی که زانو میزنند  پیش رو ـ هر چند بهترـ کوره راهی بیش نیست  غم رفیق و یار گرمابه گلستانم ولی  نارفیقم شادمانی گاه گاهی بیش نیست آشنایان هر چه میخواهید دل را بشکنید  سهم یوسف از برادرهاش چاهی بیش نیست  پست و شهرت، مال و ثروت، این بلندیهای پست  خوب میداند دلم که پرتگاهی بیش نیست  پیش مردم تاج شاهی بوده اما، نزد من  آن چه رفته بر سرم غیر از کلاهی بیش نیست  غوکها، از چه زلال برکه را گل میکنید  جرم او که عشق ورزیدن به ماهی بیش نیست @shaeranehowzavi
🍃🌹🌹 حیدر و عزت از اینکه بین کعبه زاده شد؟ کعبه از اول برای چه چنین آماده شد؟ . با کنایه گویمت تا که بدانی این جواب خواهش از ابر است که پشتش بماند آفتاب . بودِ عالم بسته شد به هستی و به بودِ او عزت از کعبه است که حیدر شده مولود او . آمد و با بودنش اهل جهان را شاد کرد کعبه را اصلا علی با این قدم آباد کرد . کعبه یک مسجد، علی، آقا و بانی اش شده افتخار کعبه آن رکن یمانی اش شده . پس نه اینکه ناگهان در کعبه او زاده شده کعبه از اول برای حیدر آماده شده . پس بدان حج و طوافی که نشانی منجلیست در حقیقت گشتن ما دور مولامان علیست . 💠 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 عمریست اگر به مهرتان دل بستم یا اینکه به خادمین تان پیوستم غیر از کرم و لطف شما مولا جان مدیون دعای خیر ”مادر”هستم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹 گهگاه غزل می رود آن ور که نباید گهگاه شود آن کَسِ دیگر که نباید در مزمزه یِ شیطنتِ بچگی اش باز گهگاه زند سنگ به آن در که نباید از آب گرفته ست تنش را کسی و گفت: بوده ست در آن برکه شناور که نباید هی می زدی اش بر سر هر‌قصه و می گفت آرام، غزل با تو، که مادر که نباید! آهسته سر کوله ی او سر زدی آخر... یک روز به آن صفحه ی دفتر که نباید چندیست مخالف شده با هر که توگفتی چندیست موافق شده با هرکه نباید آخر غزل آنگونه که باید نشد انگار با آنهمه تاکید که: دختر که نباید!!! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 زندۀ جاوید کیست؟ کشتۀ شمشیر دوست کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمۀ دوست دوست... بندۀ یزدان‌شناس، موت و حیاتش یکی‌ست زآن‌که به نور خداش پرورشِ طبع و خوست... گوش دل مؤمن است سامع صوت خدا گر چه ز آواز خلق، ملک پر از های و هوست... عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ قصۀ ناموس و عشق صحبت سنگ و سبوست عاشق دیدار دوست اوست که همچون حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست... گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد، نکوست تا بتوانی «فؤاد» در غم او گریه کن بر تو از این آبِ رو نزد خدا آبروست @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 وقتی دلت می‌گیرد از دنیا و آدم‌ها وقتی شبیخون می‌زنند از هر طرف غم‌ها وقتی چنان کاری‌ست زخمِ لاعلاجت که هم‌پای دردت اشک می‌ریزند مرهم‌ها درددلت وقتی که یک راز مگو باشد حس می‌کنی نامحرمند انگار محرم‌ها شب تا به روی صورتت چادر می‌اندازد می‌جوشد از چشم عزادار تو زمزم‌ها از بس که می‌سوزی و گر می‌گیرد آهِ تو آتش تمنا می‌کنند از آن جهنم‌ها وقتی دلت تنگ است اما رو می‌اندازی هر شب به تنهاییِ خود از شر همدم‌ها وقتی دلت یک عشق می‌خواهد که اینجا نیست عشقی که تعریفی ندارد بین معجم‌ها یعنی که دلتنگ کسی هستی که مدت‌هاست از شوق دیدار تو گفته خیر مقدم‌ها دلتنگ عشق اولت، آن عشقِ دیرینه عشق خدایت، محرمت، سلطانِ مرهم‌ها @shaeranehowzavi
سلام و رحمت🌺 💎با تشکر از همراهی شما شاعران و شعر دوستان. از آنجا که درخواستِ آدرس سکوهای شعر را داشتید، سعی کردم کانال‌هایی که اشعارشان در کانال شاعران حوزوی بارگذاری می‌شود، در اختیار شما همراهان گرامی بگذارم. خوشحال میشم معرف کانال شاعران حوزوی در سکوهای شعر خودتان باشید. تکمیل خواهد شد🌹 @ayateghamze https://eitaa.com/joinchat/3106603244Cb1a2830d24 https://eitaa.com/mohammadshahryari https://eitaa.com/shmasjed https://eitaa.com/khatkhatism http://eitaa.com/medaadjangi https://eitaa.com/ostadmojahedi https://eitaa.com/sheikh_ghm https://eitaa.com/rezayazdaanii https://eitaa.com/aseman8madad https://eitaa.com/otaghekonji https://eitaa.com/miladkhani https://eitaa.com/shere_aeini https://eitaa.com/Shere_Enghelab https://eitaa.com/fatemeh_arefnejad https://eitaa.com/golchine_sher https://eitaa.com/azam_saadatmand https://eitaa.com/asharahmadrafiei https://eitaa.com/www1542org https://eitaa.com/joinchat/3757244420C1143bd604a https://eitaa.com/ShereHeyat https://eitaa.com/saeidikimya https://eitaa.com/Mojtaba_khorsandi https://eitaa.com/hasankhosravivaghar https://eitaa.com/hosseinsangari https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 https://eitaa.com/najvayebaran https://eitaa.com/Aftabgardan_ha https://eitaa.com/taghimottaghi40 https://eitaa.com/folanipoem https://eitaa.com/fatemeh_arefnejad https://eitaa.com/gida13 https://eitaa.com/sobhetazedam https://eitaa.com/sayyedmortezahashemii @shaeranehowzavi
. 📜بخشی از وصیت‌نامۀ حاج‌قاسم خطاب به مراجع عظام و علما: من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم! در چشم تو آقای ما مظلوم و تنها بود سردار، این حرفت عجب جانسوز و گیرا بود اما کجایی که ببینی گشته تنهاتر چون غیرت ما جای دین، بر روی دنیا بود! ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹 سنگ بردار و بزن این شب آویزان را تا که بر هم بزنی خواب خوش شیطان را سنگ «قانون» دهان کوب زمین است بزن! آه! موسیقی خشم تو همین است بزن! زندگی زیر لگدهای هیولا سخت است رقص شیطان وسطِ مسجدالاقصی سخت است باز کن دفتر این پنجره‌ ی نارس را خط بزن فصل کبوتر کُشی کرکس را چیست در کام هیولا؟ -‌ قطرات خونت‌-‌ طعم والتّینت یا شاخه‌ ی والزّیتونت باز هم صاعقه افتاده به گیسوهایت تیرباران شده آواز پرستوهایت ناگهان راه بر این نغمه ‌ی جاری بستند ناگهان پنجره‌ای را که نداری بستند پنجه انداخته این بار هیولا در تو تا که خاموش شود لیلة‌الاسری در تو وای اگر نور تو بر روزنه ‌ی شب نزد این تبر نیست اگر بر تنه‌ ی شب نزند یا که خاکی کند از دغدغه رگ‌هایش را این تبر نیست اگر پس بکشد پایش را شب در انداخته با پنجه‌ی گرگت ای شهر! شانه خالی نکن از بار بزرگت از شهر! معجزات تو همین بود، رهایت کردند باز در آتش نمرود ، رهایت کردند شب مضاعف شد و فانوس حیاتت می‌سوخت زیر شلاق ، ستون فقراتت می‌سوخت چند وقت است که ویران شده‌ای اما من... طعمه ‌ی گردنه گیران شده‌ای اما من... پای این قبله که در آتش و دود افتاده‌ست چند وقت است که شیطان به سجود افتاده‌ست آب در کاسه‌ی خشم است که خون خواهد شد چشم اگر باز کنی «کن فیکون» خواهد شد با فقط آه تو افلاک تکان خواهد خورد کوه در حافظه‌ی خاک تکان خواهد شد نفسِ ویران شده در حنجره‌ی من ای قدس! اولین خانه ی بی‌پنجره‌ ی من ای قدس! شبِ آواره از آغوش تو بالا نرود خون پاک تو به حلقوم یهودا نرود قوم نمرود در این مصر که غوغا نکنند استخوان‌های تو را طعمه‌ی سگ‌ها نکنند چنگ در گیسوی افروخته‌ی باد بزن! درد آوارگی‌ات را همه جا داد بزن کوچه‌هایت اگر از ابرهه و نیل پر است آسمانت ولی از خشم ابابیل پر است شهر من! سنگ تو خاصیت باران دارد سنگ، خون جگر توست که جریان دارد آخرین بار که گیسوی تو پرپر می‌شد سنگ در مشت تو ای شهر کبوتر می‌شد تیغ در دست خطرناک‌ترین دژخیم است نوبتی باشد اگر ، نوبت ابراهیم است @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد  چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید  و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد! چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید  ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت  شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد  و هـفـتـه‌ای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت  بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر  در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟ کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود می‌زنـی لـبـخـنـد  بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟ بــرای آمــدنـت جـــمــعــه‌ای مـعـــیــن کـــن  کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالی از تـرنـم شد   @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 گرفته قلبم  و آه ، هم مدد مرا ندهد برای درد فراقت کسی دوا ندهد براه مانده نگاهم بیا گل نرگس کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد مریض عشق تو گشتم که دلبری بکنم "صبا" بگو به طبیبم مگر شفا ندهد   دوباره جمعه رسید و، دوباره دلتنگم دلم بجز "توکجایی" دگر نوا ندهد   گذشت عمر و همه زائر حرم شده اند مگر که صاحب ما کربلا به ما  ندهد    @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 تا کمی سایه رخسار تو در آب افتاد آب در فکر فراموشی مهتاب افتاد سنگ‌های کف آب از هیجان غلطیدند نوبت هلهله و شادی مرداب افتاد ماهی از شور و شعف ولوله ای برپا کرد غم به فکر طرب و نغمه شاداب افتاد نی و نیزار به یُمن قدمت رقصیدند شرر افتاد به جان نی و بی تاب افتاد رنگ رخسار گل عاشق بیچاره پرید با خجالت پی سُرخاب و سفیدآب افتاد بلبل غم زده بر شاخه لرزان درخت فکر شعر و غزل و قافیه ناب افتاد گوشه ذهن پر از خاطره اش ماهیگیر بهر این صحنه مستانه پی قاب افتاد @shaeranehowzavi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
گیرم که مقام و شهرتش بسیار است عکسش همه‌جا روی در و دیوار است روزی چو کویر خشک از یاد رود هر مرد که در مجردی "گل‌زار" است @Mojtaba_khorsandi
شیـدای امـام منتظَر بسیـار است عمـریست جهـان منتظِر دیـدار است این چشـم اگـر لایق دیدارش نیست شاید سر سفره نـان مشکلدار است! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز -به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم «یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی صدایی از حرا  می آید اینک، گوش بسپارید: «مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» * @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 درگیر تردیدم میان راه و بیراهم  گاهی تو را می‌خواهم و گاهی نمی‌خواهم از دور مثل قله‌ای سر سخت و مغرورم  افسوس از نزدیک اما کوهی از کاهم وقت فراق یارها طولانی‌ام اما در لحظه‌ی دیدارها بسیار کوتاهم از خود مکدّر میشوم وقتی نمی فهمم در کار خلقت چیستم ؟ آیینه یا آهم در پنجه ات جز قطره‌های آب چیزی نیست من یک فریب کوچکم،تصویری از ماهم می‌خواستم پیغمبرم باشی ولی ای عشق روزی مسلمان بودم و امروز گمراهم @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 تو مهربان‌تر از اینی، مرا به راه بیاور قطار حوصله ام را به ایستگاه بیاور بتاب از پس پرده که پنجره بشکوفد جهان شب‌زده را مژده پگاه بیاور بخند بلکه برویم، بخند از تو بگویم بخند و آینه‌ها را به قاه قاه بیاور تویی که راهی نوری به رسم هدیه و سوغات برای این دل افسرده قرص ماه بیاور کجاست شانه آرامشت زمان تلاطم؟ مگر خود تو نگفتی به من پناه بیاور؟ @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 شبی بلند، شبی بی‌قرار و طوفانی شبی که مرگ مرا می‌بَرَد به مهمانی ‌ رسانده است به آبادی‌ات مرا امشب کسی از آن طرف مرزهای ویرانی ‌ هنوز زیر زبانم حلاوتش جاری‌ست نبات یاد تو با طعم چای ایرانی ‌ نمی‌شود که نگویم که: "دوستت دارم" درست زیر همین آسمان بارانی... ‌ کشانده است مرا از غبار خوزستان به شهر آینه‌ها، دلبر خراسانی! ‌ مرا ببخش اگر دیر آمدم اینجا که شرم داشتم از این‌همه گران‌جانی ‌ هنوز حاجت من کوچک‌ست مثل خودم هنوز دست تو امّا پر از فراوانی ‌ بخوان که خواندن تو چیز دیگری‌ست عزیز به گوش بسته‌ی ما آیه‌ی مسلمانی ‌ مجال نیست برایت قصیده سر بدهم رسیده است به ناچار بیت پایانی ‌ شب‌ست و راه، بدون تو غرق تاریکی‌ست بتاب در شبم اِی آفتاب پنهانی... ‌‌ @shaeranehowzavi