eitaa logo
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
302 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
311 ویدیو
3 فایل
✍️ خاطرات #شهید_سعید_شاهدی_سهی (جمع آوری و تدوین؛ به همت #خانواده شهید) ✅ ارسال مطالب با آدرس کانال 🔸خاطرات ، عکس و ... درباره سعید را می توانید به این شناسه ارسال نمایید 👇 @moameni66shahedi 🔹آدرس کانال در بله ؛ https://ble.ir/shalamchekojaboodi
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی موقع‌ها اعزام نداشتیم و نیروها تک به تک، دو تا دوتا، بیست تا بیست به گردانها معرفی می شدند. هیچ وقت این صحنه یادم نمی ره، یه روز من تو اتاق (فرماندهی) گردان حمزه سیدالشهدا(ع) نشسته بودم، به من گفتن آقا سید! یه نفر از تسلیحات لشگر انتقالی گرفته اومده اینجا. من گفتم خب بگید بیاد. سعید اومد... آقا من حجب و حیای این بشر طوری در ذهنم مونده که انگار همین الان جلوم واستاده خدا بیامرز. انقدر این حجب و حیا داشت که اصلا سر بلند نکرد منو نگاه کنه. گفتم توی تسلیحات چی کار می کردی؟ گفت هیچی! بار می آوردند خالی می کردیم، کمک می کردم، همه کار می کردم. گفتم چرا از اونجا اومدی اینجا؟ گفت دوست دارم تو گردان پیاده باشم؛ گردان، فضای شادی داره، نمی دونم چی داره، یه دلایلی برای خودش جور کرد و گفت. بعدا فهمیدم چون اون موقع برخی دوستانش هم تو گردان حمزه بودند، به خاطر علاقه و ارتباطی که با اونا داشت، اومده بود یه کم که از اومدنش به گردان گذشت، اون سعیدِ آرومی که اصلا روش نمی شد تو صورت آدم نگاه کنه، به یه جوونی تبدیل شد که من نگاش می کردم می گفتم سعید! آیا تو همون سعیدِ روزِ اولی؟! که اومدی تو اتاق من‌ واستادی، سرِتو بلند نمی کردی؟!!!😅 می زد زیر خنده؛ خنده هاش به عالمی می ارزید. موقعی که می خندید اگه غم دنیا تو دلت بود خالی می شد. خدا روحش رو شاد کنه راوی: آقای سید محمد (فرمانده وقت گردان حمزه سیدالشهدا(ع)) ____ ✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی) @shalamchekojaboodi
من فکر نمی‌کنم کسی تو این سنی که سعید شاهدی وارد گردان شد، اخلاقی مثل او داشت. اخلاقش اخلاق پیغمبری بود، برخوردش برخورد پیغمبری بود. اصلاً روحیه شاد‌ و خندوندن ش‌ طوری بود که وقتی بچه‌ها باهاش می‌نشستند هیچ احساس خستگی نمی کردند، حتی تو خط شلمچه، تو گرمایی که آب گیرمون نمیومد، یخ گیرمون نمیومد، غذا هم گیرمون نمی‌اومد، ولی این بشر اگه ببینی یه ذره اخماش تو هم باشه یا پکر باشه به خاطر اینکه آب نرسیده، غذا نرسیده، پشه ها بچه ها رو خوردند، اصلا تو این وادی ها نبود. تو بدترین شرایط، همون روحیه‌ی شاد خودش رو حفظ می کرد و هر چی می دید، خدا می دید. می گن شهدا هم طبقه بندی شده اند دیگه، سعید(به نظر من) طبقه‌ش خیلی بالاست. از اوناست که خدا اگر بخواد بهش قصری عنایت کنه از اون قصرهای خوب و قشنگ و مشدی ش به سعید می ده ان شاء الله. راوی: آقای سید محمد ____ ✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی) @shalamchekojaboodi
یه بار با سعید تو قطعه ۲۸ سر قبر یکی از شهدا ایستاده بودیم و یه صحبت کوچولو با هم داشتیم؛ سعید گفت می خوام برم تفحص. گفتم تو دیگه الان ازدواج کردی سعید، زن و بچه داری (چون همسر شهید گرفته بود و از اون شهید هم یه فرزند داشت) گفتم سعید جان الان دیگه وقتش نیست. (خیلی مصمم و به حالت تاکیدی) گفت؛ آقا سید! من تاااااا‌ شهییید نشمممم... دست بر نمی دارمممم. طولی نکشید که شهید شد و موقع غسلش در کانون ابوذر، بالا سرش اومدم. راوی: آقای سید محمد _________ ✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی) @shalamchekojaboodi
‌ ✍ فهرست راویان کانال ⬇️⬇️ 🔹 خانواده: (فرزند) (فرزند) 🍃🍃🍃🍃🍃 🔹دوستان و آشنایان (به ترتیب حروف الفبا/ حرف اول فامیلی): آقای سید داوود آقای حسن آقای جعفر آقای علیرضا آقای مسیب خانم آقای محمد آقای محمود آقای احمد آقای آقای مرتضی آقای حمید آقای احمد آقای محمد آقای ناصر آقای مهدی آقای غلامرضا آقای شیخ آقای سیدمحمود آقای مهدی آقای آقای ابراهیم آقای علی آقای سیدمجتبی آقای محمد خانم منصوره آقای ایرج آقای عباس آقای داود آقای مجتبی آقای حسین آقای رضا خانم آقای رضا آقای غفور آقای خانم آقای آقای علیرضا آقای آقای محمد آقای ایوب آقای حسین آقای ناصر آقای رضا آقای محسن آقای آقای حسن آقای محسن آقای جمال آقای داود آقای عبدالله آقای آقای اکبر آقای حسین آقای مجتبی آقای موسی آقای اسدالله آقای مهدی آقای مهدی آقای محمد آقای حسن آقای روح الله آقای قربان آقای حسن آقای آقای آقای سید محمد آقای علیرضا آقای حسین آقای سیدحسن آقای آقای بهرام آقای اکبر آقای نادر آقای رضا آقای علی خانم آقای علی ❇️ محتواهای دیگر(اعم از نامه، فیلم و ...) از؛ آقای حسین آقای فرشید آقای اصغر آقای محسن آقای محمدیوسف آقای زکریا آقای کشاورز 🍃🍃🍃🍃🍃 @shalamchekojaboodi