eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (ع) را با آن همه تزویر و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی قیام کند و اساس سلطنت را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (ص) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. حکام جائر، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. چنانکه اگر امام (ع)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که امام (ع) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. 🔹بعد که موقع تقسیم سهمیه بیت المال شد و نوبت به بنی هاشم رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. بنی هاشم را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. ائمه (علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شکست مامون در برابر تاکتیک های هوشمندانه امام رضا (ع) 🔸 (ع) با هوشمندی کامل، ولایتعهدی‌ای که برای فریب مردم و دور کردن آنان از اهل بیت، به ایشان واگذار شده بود را به فرصت و افزایش عشق مردم به اهل بیت تبدیل کردند. مدیریت زیبا و هوشمندانه‌ حضرت در برابر خواسته های مأمون عباسی و نقش بر آب کردن نقشه های زیرکانه او، از مهم‌ترین اتفاقات عصر امام رضا علیه السلام می‌باشد. 💠نقشه های مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (ع) 🔹یکی از سوالات متداول پیرامون (ع) این است که چرا ایشان ولیعهدی طاغوت را پذیرفت؟ مگر در دین اسلام توصیه نشده است که کمک به ظالم حرام است؟ پس چرا ایشان مقام ولایتعهدی مأمون را که شخصی ستمگر بود قبول کرد؟ دلایل زیادی در این زمینه بیان شده که به چند مورد از آنها می پردازیم؛ زمان‌ امام‌ رضا علیه السلام عصر جدیدی از شکوفایی و بالندگی فراروی شیعه پدیدار گشت، و این به سبب کوشش‌ها و رنج‌های امامان پیشین بود. شکل گیری پایگاه‌ های عظیم شیعه و قدرت یافتن آنها به گونه ای بود که می‌ توانستند حکومت را در دست گیرند، امّا این وضعیت، حاکمان عباسی را به هراس انداخت و به چاره‌ جویی واداشت. واگذاری منصب ولایتعهدی به (ع) از چاره‌ هایی‌ بود که برای گریز از خطر شیعه یافتند. 🔹 که یکی از خلفای زیرک و باهوش عباسی بود، با دعوت حضرت به خراسان و پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان به دنبال رسیدن به این خواسته ها بود: ۱) او دلواپس تحرکات علیه السلام در مدینه بود و از طرفی نمی خواست که ایشان را در مدینه به شهادت برساند، بنابراین برای کنترل و زیر نظر داشتن حضرت، این درخواست را مطرح کرد. ۲) گروه های متعددی برای دگرگونی و فروپاشی دولت عباسی شورش کرده بودند، و به عقیده مأمون، ساکت کردن آنها با اعطای پست و مقام به امام رضا علیه السلام ممکن بود. ۳) علیه السلام چهره دینی و مقدسی داشت و از جایگاه رفیعی در بین مردم برخوردار بود. لذا قصد داشت با تحمیل این پست به حضرت، وجهه ایشان را در بین عموم مردم از بین برده و چهره ایشان را تخریب کند. [۱] 🔹۴) هارون با به شهادت رساندن امام کاظم علیه السلام در زندان، لکه ننگی را در خاندان عباسی ایجاد کرده بود. اگر مأمون نیز با علیه السلام چنین کاری را می کرد، باید منتظر فروپاشی دولتش می‌بود؛ به همین دلیل مأمون سیاست سازش را پیش کشید و با پیشنهاد اعطای مقام ولایتعهدی به حضرت در صدد جبران جنایت پدرش برآمد. ۵) مأمون به دنبال این بود که از حضور علیه السلام نهایت استفاده را کرده و دست به هر جنایتی که خواست بزند، تا به این طریق، امام را به عنوان شریک جرم خود به مردم معرفی کند. ۶) علیه السلام به عنوان رهبر و مقتدای شیعیان، جایگاه رفیعی در میان پیروانشان داشتند، لذا قصد داشت با تحمیل این مقام به حضرت، دل شیعیان را به خود جلب کرده و از طرف دیگر به حکومت خود مشروعیت بخشد. 👇
💠نقشه خوانی امام رضا علیه السلام و خنثی کردن تک تک اهداف مأمون 🔹هدف مأمون کنترل امام رضا علیه السلام و جلوگیری از فعالیت های ایشان بود، اما حضرت با تربیت شاگردان متعدد، ارسال نمایندگان خود به اطراف و مدیریت غیرمستقیم پیروانشان، وظایف امامت خود را به نحو احسن انجام داده و تهدید مأمون را به فرصت تبدیل کردند. به دنبال جلوگیری از شورش انقلابیون بود، اما علیه السلام از همان ابتدا به گونه ای رفتار کردند که حضورشان مانعی بر سر راه انقلابیون نبود و در واقع اختیار قیام به خود آنها واگذار شده بود. 🔹مأمون قصد تخریب جایگاه حضرت را داشت، اما امام قبل از سفر به خراسان با روضه خوانی و گریه در کنار مرقد مطهر پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله [۲] به مردم فهماند که هدف مأمون اعطای پست و مقام نیست، بلکه او به دنبال کشتنش می باشد. نقشه خلیفه عباسی در تخریب وجهه معنوی و قداست امام رضا علیه السلام نیز با شکست رو به رو شد، زیرا حضرت در زمان ولایتعهدی، باز هم روی حصیر می نشستند و غذای ساده می خوردند تا به مردم بفهمانند که چه در کاخ باشند و چه در کوخ، ساده زیستی، زهد و تقوای ایشان همچنان باقی است و تغییری نخواهدکرد. 🔹مأمون به دنبال جبران جنایت پدرش بود، اما علیه السلام در مواضع متعدد، گناهکار بودن آنان را نمایان کرد. به عنوان نمونه دو مسافر به خراسان آمدند؛ در آنجا به خدمت امام رفتند و پرسیدند: ما از فلان جا آمده‌ایم، آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟ با اینکه آن دو نفر از یک منطقه آمده بودند و تفاوتی در سفر آن‌ها نبود، حضرت به یکی از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگری فرمود: نماز تو تمام است! مسافران که از این پاسخ امام متعجب شده بودند، دلیل حکم امام را پرسیدند. 🔹ایشان خطاب به شخصی که نمازش را کامل دانسته بود، فرمود: تو به قصد دیدار سلطان (مأمون) آمده‌ای، بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب شکسته شدن نماز نمی‌ شود. [۳] و در آخر نیز نقشه در مشروعیت بخشیدن به حکومتش و شریک جرم کردن حضرت نیز با شکست مواجه شد؛ زیرا هر چند علیه السلام چاره‌ای جز پذیرفتن ولایتعهدی در پیش نداشت، امّا شرط‌ هایی برای آن نهاد که مأمون را در رسیدن به اهداف خویش ناکام ساخت. شرط های امام این بود که: در امر و نهی حکومت دخالت نکند، فتوا ندهد، قضاوت نکند، در عزل و نصب شرکت نجوید و امور و سنن دینی را جابه جا نکند. [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] شیعه در اسلام، ص۲۱۲ [۲] بحارالانوار، ج۴۹ ص۱۱۷ [۳] وسائل الشیعه ج۸، ص۴۷۸ [۴] کشف الغمّه، ج۳، ص۶۹ نویسنده: سایبان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
⭕️آراستگی به فضائل اخلاقی 🔹عمل، هم می‌تواند باشد هم می‌ تواند باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان می‌ تواند نورانی باشد، می‌تواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان می‌ تواند ظلمانی باشد، می‌ تواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت می‌ تواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، می‌ تواند به سمت نور باشد. 🔹اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیأت حاکمه‌ای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت‌ ناشی‌ از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. 🔹اگر نه، غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضائل‌ اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این می‌شود . و ما را به این دعوت می‌کنند. خدای متعال و ملائکه او ما را برای این تجهیز می‌کنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند. بیانات مقام معظم رهبری ۸۶/۰۶/۳۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا زندگى چند روزه دنیا می تواند هدف آفرینش ما باشد؟ 🔹حقیقت این است که در دل این عالم پهناور گویى تابلوى بزرگى براى نشان دادن نصب شده که گاه بر اثر عظمتش نمى توانیم آن را در لحظات نخستین ببینیم و روى آن نوشته شده است و . فرض کنید من شصت سال در این زندگى کنم، همه روز از صبح تا شام براى به دست آوردن روزى تلاش نمایم و شب خسته و وامانده به منزل باز گردم و نتیجه اش این باشد که در طول عمرم چندین تُن غذا و آب مصرف کنم و با زحمت و دردسر، خانه اى فراهم سازم و بعد بگذارم و از این جهان بروم؛ آیا این ارزش آن را دارد که مرا به این زندگى پر درد و رنج بخواند؟ 🔹راستى اگر مهندسى، ساختمان عظیمى را در وسط بیابانى بر پا کند و سالیان دراز در تکمیل و تنظیم آن بکوشد و تمام وسائل را در آن فراهم سازد، و هنگامى که از او سؤال کنند منظورت چیست؟ بگوید: هدفم این است که در تمام عمر این ساختمان، رهگذرى از این راه بگذرد و یک ساعت در آن بیاساید! آیا همه تعجّب نخواهیم کرد و نخواهیم گفت: یک ساعت آسودن یک راهگذر، این همه تشکیلات و مقدّمات و ذى المقدّمات نمى خواهد. به همین دلیل آنها که عقیده به و زندگى پس از مرگ ندارند زندگى این جهان را پوچ مى دانند، و این سخن در کلمات مادّى ها زیاد به چشم مى خورد که زندگى این جهان بى هدف است، حتّى گاه افرادى از آنها دست به انتحار مى زنند، چرا که از این زندگى مادى تکرارى و بى هدف خسته شده اند. 🔹چیزى که به هدف مى دهد و آن را و مى کند این است که باشد و تحمّل این زندگى و چیدن این همه مقدّمات براى آن، به خاطر استفاده در مسیر یک باشد. در اینجا مثال جالبى می‌ زنیم و آن این که اگر جنینى که در شکم مادر است عقل و هوش کافى مى داشت و به او مى گفتند: بعد از این زندگى که تو در اینجا دارى خبرى نیست، حتماً او به زندگیش اعتراض مى کرد، و مى گفت: «این چه معنى دارد من در این محیط زندانى باشم؟ خون بخورم و دست و پا بسته در گوشه اى بیفتم و بعد هیچ؟ آفریدگار چه هدفى از این آفرینش داشت؟!» 🔹امّا اگر به او اطمینان دهند که این چند ماه یک مرحله زودگذر و دوران آمادگى براى یک زندگى نسبتاً طولانى در دنیاست، جهانى که نسبت به محیط جنین وسیع و پرنور و پرشکوه است، و نسبت به آن مواهب گوناگون دارد، در این موقع او قانع مى شد که دوران جنینى مفهوم و هدف قابل ملاحظه اى دارد و به همین دلیل قابل تحمّل است. مى فرماید: «و لقد علمتم النشأة الاولى فلولا تذکرون» [۱] (شما زندگى این جهان را دانستید، چگونه متذکّر نمى شوید (که بعد از آن جهان دیگرى وجود دارد)). 🔹خلاصه اینکه این جهان با تمام وجودش فریاد مى زند که بعد از آن جهان دیگرى است، وگرنه لغو و بیهوده و بى معنى بود. این سخن را از زبان بشنوید که مى فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» [۲] (آیا شما گمان کردید که شما را آفریدیم و شما به سوى ما باز نمى گردید؟). اشاره به این که اگر که در قرآن از آن تعبیر به بازگشت به سوى خدا شده، در کار نبود، با بیهودگى مساوى بود. نتیجه این که مى گوید: بعد از این جهان باید جهان دیگرى وجود داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره واقعه، آیه ۶۲ [۲] سوره مؤمنون، آیه ۱۹۵ 📕پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى ‏، مدرسه الامام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۶ش، ص ۳۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️گزیده‌ای از روایات جهاد با نفس، مورد توصیه آیت‌ الله بهجت (قدس‌ سره) 🔹مفضل گوید (علیه‌ السلام) فرمود: عمل اندک با بهتر از عمل زیاد بدون تقواست. گفتم عمل زیاد بدون تقوا چگونه است؟ فرمود: مثلاً مردی اطعام می‌کند و با همسایگانش نیک‌ رفتاری می‌نماید و از مهمان و واردین به خوبی پذیرایی می‌کند، ولی چون دری از حرام به رویش گشوده شود، از آن داخل می‌گردد؛ این عمل بدون تقواست، ولی مردی چنین کارهایی را ندارد، اما چون دری از حرام برویش گشوده شود، داخل نمی‌شود. 📕وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۴۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«راستگویی» و «دروغگویی» چه تاثيراتی بر جامعه انسانی دارد؟ 🔹تأثير و در زندگى بشر، بر كسى پوشيده نيست، و بحث پيرامون آن، توضيح مطالب واضح است، لکن در تفاصيل آن، به آثار معجزه آسای و در تمام بخشهاى زندگى بشر برخورد ميكنيم، که توجه به آن میتواند، انگيزه نيرومندى براى گرايش به اين باشد. نخستين تأثيرى كه صدق و راستى از خود به يادگار ميگذارد، مسأله جلب و در همكاریهاى دسته جمعى است. زندگى انسان براساس كار گروهى شکل گرفته و بدون آن، كارهای مهم به سرانجام نمیرسد. 🔹و كار گروهى زمانی امكانپذير است كه افراد گروه، نسبت به يكديگر كامل داشته باشند. و اطمينان نیز در صورتى حاصل میشود كه و در ميان آنها حاكم باشد. در حقیقت و مؤثرترين ابزار جلب اعتماد است، و خطرناكترين دشمن آن میباشد، و در این میان تفاوتى بين فعاليتهاى علمى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى نيست. يك سياستمدار پر نفوذ اگر يك يا چند بار به مردم دروغ بگويد به سرعت نفوذ خود را از دست میدهد. اگر تحقيقات يك دانشمند آلوده به دروغ شود، اعتماد تمام محافل علمى از ابتكارات و تحقيقات او سلب میشود، و ديگر به گفته هاى او اعتمادى نيست. 🔹يك مؤسسه اقتصادى اگر فقط در معرفى يك نوع از كالاهايش دروغ بگويد مردم نسبت به تمام فرآورده هاى او بدبين میشوند، و به سرعت مشتريان خود را از دست مى دهد. اگر مديری در مديريتها، در گفتار و رفتار خود صادق نباشد، نظام و انضباط مديريت او از هم متلاشى میشود. از آنچه گفته شد آشکار میشود كه پايه و اساس هرگونه پيشرفت معنوى و مادى در اجتماع، متقابلی است که برخاسته از و است. (عليه السلام) در روايتى میفرماید: « سبب اصلاح هر چيز و سبب فساد همه چيز می شود». 🔹آن حضرت در حديث ديگرى میفرماید: « و يكسان اند، زيرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى كه به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است». [۲] ديگر اينكه و به انسان و میدهد، در حالى كه مايه و بى آبرويى است. هميشه سربلند و آبرومندند، در حالی که همواره سرافکنده و بى آبرو هستند. از این رو (عليه السلام) در حديثى میفرماید: «هميشه را پيشه كن، چرا كه آن كس كه در سخنان خود باشد، قدر و او در جامعه بالا مى رود». [۳] 🔹از سوى دیگر، ، و به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد، در حالى كه و ، هميشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد، مبادا خلاف گويى و خيانت او آشکار شود، و تمام نقشه هاى او نقش بر آب شود. از سویی، انسان را از بسيارى از نجات میدهد، چرا كه میداند اگر خلافى كند و از او سؤال كنند، نمیتواند به گناه خويش اعتراف نمايد، پس بهتر است كه گرد گناه نگردد. 🔹در حديث معروفى، مردی خدمت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) آمده و عرض كرد: «من گرفتار چهار گناه پنهانى هستم: زنا، شرب خمر، سرقت و ؛ هر يك از اينها را بفرماييد به خاطر شما ترك مى كنم». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: « را رها كن». آن مرد از خدمت پيامبر بازگشت. هنگامى كه تصميم به عمل منافى عفت گرفت با خود گفت فردا از من سؤال میكند، اگر بگويم پيمان خود را شكستم، و اگر راست بگويم حد شرعى بر من جارى میشود. هنگامى كه تصميم به سرقت و نوشيدن شراب گرفت، باز هم این فكر در ذهن او پيدا شد. به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمد عرض كرد: «يا رسول الله! تمام راه هاى گناه را بر من بستى، و من همه آنها را ترك نمودم». [۴] 🔹از سوى دیگر، و بسيارى از را حل ميكند، راه وصول به مقصد را آسان ساخته و از هزينه هاى كمرشكن بازرسى میکاهد، حجم پرونده هاى حقوقى را به حداقل میرساند و با بخشش، آرامش خاطر به مردم، و نگرانى هايى را كه به سبب احتمال دروغگويى براى افراد مختلف پيدا میشود از ميان برمیدارد، و رشته هاى محبت و دوستى را در ميان افراد محكم میكند و به انسان و ابهّت مى بخشد. (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «بهتر از گوينده آن است، و بهتر از نيكى ها انجام دهنده آن است». [۵] (اشاره به اين كه و والاى انسان سبب صدق و راستگويى و انگيزه كارهاى خير می شود). 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع) قم‏ چ۱ ج۳ ص۲۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«الصَّـلاةُ عَمُودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطاطِ اِذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَتِ الاَْوْتـادَ الاَْطْنابُ، وَ اِذا مـالَ الْعَمُـودُ وَانْكَـسَرَ لَـمْ يَثْبُتْ وَتَدٌ وَ لا طَنَبٌ». 🔹 ستون دين است؛ مثل آن هـمانند است كه وقـتى اسـتوار باشد ميخ ها و طناب ها پابرجـاست، و هر گاه سـتون آن كـج و شكسته شود هيچكدام از آنها استوار نمى مانند. 📕بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۳۴ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا