📖روز جهانی کودک👦
🔸مجموعه داستانهای طنز مناسب کودکان از انتشارات خوب مهرستان📚
#طنز_و_اخلاق
#روز_جهانی_کودک
#فکاهیات_مطایبات
#انتشارات_مهرستان
#شگردهای_طنزپردازی
#طنز_کودک_و_نوجوان
#معرفی_کتابهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚مضامین طنز و شگردهای آن در غزلیات حافظ✍
#شگردهای_طنز_حافظ
#حسین_اسکندری_ورزلی
بخش اول✏️
🔸دلیل عکس یا عذر بدتر از گناه:
«آن است که شاعر برخلاف انتظار و عرف و عادت برای مطلبی دلیلی بیاورد و بدین وسیله سخن خود را از صورت جد خارج نماید.»
(بهزادی اندوهجردی، حسین، بدیع فنون و آرایشهای ادبی ۱۰۵)
مانند:
کرده ام توبه بدست صنم باده فروش
که دگر می نخورم بی رخ بزمآرایی
(حافظ، دیوان غزلیات، تصحیح خطیب رهبر، ۶۷۰)
این شیوه از طنز را حافظ بیشتر در خصوص طنزهای مذهبی خود به کار برده و زیباترین جلوههای رندی او در این شیوه نمایش داده شده است.
🔹ایهام:
ایهام در حافظ از مهمترین خصایص سبکی او محسوب میشود. وی از این شیوه در طنزهایش نیز بهره گرفته و علت آن را هم باید در شباهت ارائهی معنای غیرمستقیم ایهام و بیان غیرمستقیم که از خصایص طنز است، دانست. این شیوهی غیر مستقیم بیانی به حافظ این امکان را میدهد تا هر آنچه را که میخواهد بدون تشویق از بدخواهان بیان نماید. علاوه بر این، خاصیت طنز در بیان تلویحی آن است و ایهام در خود این ویژگی را دارد.
نظیر:
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۱۶۵)
«خدا نگه دارد»:
۱- خدا دل تو را نگه دارد ۲- خدا نگهدارت باد (خداحافظ)
یا:
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۹۷)
«عهد» در مصراع دوم:
۱- پیمان عشق ۲- زمانه و روزگار
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#روز_بزرگداشت_حافظ
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚مضامین طنز و شگردهای آن در غزلیات حافظ✍
#شگردهای_طنز_حافظ
#حسین_اسکندری_ورزلی
بخش دوم✏️✏️
🔸ابهام یا محتملالضدين يا محتملالوجهین:
و این را ذوالوجهین نیز خوانند و چنان بود که شاعر بیتی گوید دو معنی را معنی مدح و هجو را محتمل باشد.»
(وطواط، رشیدالدین محمد، حدايق السحر في دقايق الشعر، ۳۶)
مانند:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
(حافظ دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۱۴۲)
مصراع دوم را دوگونه میتوان حمل کرد:
۱- آفرین بر نظر پاک و خطاپوش پیر ما که خطای قلم صنع آفریدگار را ندیده گرفته
۲- آفرین بر نظر پاک خطاپوش خداوند که در آفرینش از قلم صنعش خطایی نرفته است.
🔹تعمیم یا عمومیت دادن:
که در آن یک نکته و موضوع به چند چیز عمومیت داده میشود. حافظ در ابیات زیر خود را در همهی عیوب با ریاکاران زمانه همردیف دانسته از زیرکیهای وی در این شیوه آن است که وی از خود با خطاب «حافظ» یاد میکند که هم لقب وی بوده و هم لقبی برای همهی حافظان قرآن در عصر اوست.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر ۲۷۲)
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بیعمل است
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۶۴)
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#روز_بزرگداشت_حافظ
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚مضامین طنز و شگردهای آن در غزلیات حافظ✍
#شگردهای_طنز_حافظ
#حسین_اسکندری_ورزلی
بخش سوم✏️✏️✏️
🔸تجاهل العارف:
حافظ از این شیوه بیشتر در طنزهایی استفاده کرده که از زبان معشوق به عاشق گفته میشود.
مانند:
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت حافظ برو که پای توبست؟!
(حافظ دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۴۷)
یا:
گفتم آه از دل دیوانهی حافظ بی تو
زیر لب خندهزنان گفت که دیوانهی کیست؟
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۹۴)
🔹استعارهی عنادیه «تهکمیه» «تملیحیه»:
آن است که جمع بین مستعارٌله و مستعارٌمنه ممکن نباشد. مثلاً به ترسو بگوئیم شیر! و قدما آن را مجاز به علاقهی تضاد نیز دانستهاند. استعارهی تهکمیه را میتوان بخشی از طعنه یا کنایهی طعنهآمیز (Irony) دانست.
«این کلمه را فرهنگها به طعنه، استهزاء و وارونهگویی ترجمه میکنند و نوعی از آن را (Socratic Irony) یا «تجاهل سقراطی» مینامند.»
(حلبی، علیاصغر، تاریخ طنز و شوخ طبعی در ایران و جهان اسلام، ۳۸)
نظیر:
آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
کشتهی غمزهی خود را به نماز آمده است
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۵۷۴)
کلمهی «آفرین» در معنای نفرین و «دل نرم» نیز با همین ترفند به معنای «سخت دل» و «بی رحم» است.
یا:
حافظ به خود نپوشید این خرقهی می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۸)
«پاکدامن» در معنای متضاد «گناهکار» به کار رفته است.
🔸ساختارشکنی: در این شیوه -که در طنز سعدی نیز مشاهده شد- شاعر ساختار ذهنی و عرفی مخاطب را دگرگون میسازد.
مانند:
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۴۶۹)
توبه کار عاقلان است، اما حافظ توبه را کار دیوانگان دانسته.
یا:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبهشکن میرسد چه چاره کنم
(حافظ، دیوان غزلیات تصحیح خلیل خطیب رهبر، ۴۷۵)
در عرف عامه استخاره در کار خیر حاجت نیست، اما شاعر برخلاف عادت مرسوم میخواهد در کار خیر «توبه» نیز استخاره کند، شاید که استخارهاش بد بیابد و در این بهار توبه را به کناری بنهد، حال آنکه معمولاً استخاره را به امید دریافت پاسخ مثبت میگیرند.
🖇🖇🖇
منبع:
(مضامین طنز و شگردهای آن در غزلیات سعدی و حافظ.حسین اسکندری ورزلی.صفحات ۱۲-۱۵)
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#روز_بزرگداشت_حافظ
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📙نمونههایی از سرودههای سهرای سپهری
با محوریت «تناقض» و «تعریض» 📖
#هشت_کتاب
#سهراب_سپهری
🔸🔸🔸
... اهل کاشانم/ نسبم شاید برسد/ به گیاهی در هند، به سفالینهای از خاک «سیلک»/ نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد/ پدرم پشت دوبار آمدن چلچلهها، پشت دو برف/ پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی/ پدرم پشت زمانها مرده است/ پدرم وقتی مرد، آسمان آبی بود/ مادرم بیخبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد/ مرد بقال از من پرسید: چند من خربزه میخواهی؟/ من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند؟.../ ...اهل کاشانم، اما/ شهر من کاشان نیست/ شهر من گمشده است/ منِ با تاب، منِ با تب/ خانهای در طرف دیگر شب ساختهام...
🔹🔹🔹
... من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم/ حرفی از جنس زمان نشنیدم/ هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود/ کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد/ هیچکس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت/ من به اندازۀ یک ابر دلم میگیرد/ وقتی از پنجره میبینم حوری/-دختر بالغ همسایه-/پای کمیابترین نارون روی زمین/ فقه میخواند...
🔸🔸🔸
... و نپرسیم کجاییم/ بو کنیم اطلسی تازۀ بیمارستان را/ و نپرسیم که فوارۀ اقبال کجاست/ و نپرسیم چرا قلب حقیقت آبی است/ و نپرسیم پدرهای پدرها چه نسیمی، چه شبی داشتهاند/ پشت سر نیست فضایی زنده/ پشت سر مرغ نمیخواند/ پشت سر باد نمیآید/ پشت سر پنجرۀ سبز صنوبر بسته است/ پشت سر روی همه فرفرهها خاک نشسته است/ پشت سر خستگی تاریخ است/ پشت سر خاطرۀ موج به ساحل صدف سرد سکون میریزد...
🔹🔹🔹
... سر هر کوه رسولی دیدند/ ابر انکار به دوش آوردند/ باد را نازل کردیم، تا کلاه از سرشان بردارد/ خانههاشان پر داوودی بود/ چشمشان را بستیم/ دستشان را نرساندیم به سرشاخۀ هوش/ جیبشان را پر عادت کردیم/ خوابشان را به صدای سفر آینهها آشفتیم...
🔸🔸🔸
... من گدایی دیدم/ دربهدر میرفت آواز چکاوک میخواست/ و سپوری که به یک پوستهی خربزه میبرد نماز/ برهای را دیدم، بادبادک میخورد/ من الاغی دیدم، یونجه را میفهمید/ در چراگاه «نصیحت» گاوی دیدم سیر...
🔹🔹🔹
... مسجدی دور از آب/ سر بالین فقیهی نومید کوزهای دیدم لبریز سوال/ قاطری دیدم بارش «انشا»/ اشتری دیدم بارش سبد خالی «پند و امثال»/ عارفی دیدم بارش «تنناها یاهو» / من قطاری دیدم، روشنایی میبرد/ من قطاری دیدم، فقه میبرد و چه سنگین میرفت/ من قطاری دیدم، که سیاست میبرد و چه خالی میرفت...
🔗🔗🔗
منبع:
(هشت کتاب. سهراب سپهری)
#فلسفه_طنز
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖اخوانیهای برای سیدحسن حسینی✍
#قیصر_امینپور
#دستور_زبان_عشق
#سید_حسن_حسینی
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی «بشنو از نی حکایت» کنیم؟
چه اشکال دارد در آیینهها
جمال خدا را زیارت کنیم؟
مگر موج دریا ز دریا جداست
چرا بر یکی حکم کثرت کنیم؟
پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم
وجود تو چون عین ماهیت است
چرا باز بحث اصالت کنیم؟
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟
بيا جيب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
پر از «گلشن راز» از «عقل سرخ»
پر از «کیمیای سعادت» کنیم
بیایید تا عین «عینالقضات»
میان دل و دین قضاوت کنیم
اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
برادر چه شد
رسم
اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»
منبع:
(مجموعه کامل اشعار. قیصر امینپور. صفحات۶۳-۶۵)
#طنز_مقدس
#فلسفه_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_و_اخلاق
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حکایت✍
🔸این ییلاق و قشلاق را از کجا آوردهاید؟🔸
#علی_اصغر_حلبی
#خواندنی_های_ادب_فارسی
🔹 مرحوم میرزا ابوالحسن خان دکتر،
از اولین اطبایی بود که به اسلوب طب جدید درس خوانده و بالطبع از چهار مزاج و چهار خلط قدما اطلاعی نداشت و یا اگر داشت درست نمیدانست. زنی برای استعلاج پیش او آمده گفت: «حکیم باشی! طبعم گرم است و استخوانهایم سرد، سردی میخورم با من نمیسازد
و گرمی هم ضرر میکند. دکتر به تعجب پرسید: «خانم! این ییلاق و قشلاق را از کجا آوردهاید؟!»
🔗🔗🔗
منبع:
(خواندنیهای ادب فارسی. علیاصغر حلبی. صفحه۵۳)
#طنز_مقدس
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚شعر طنز قرن چهارم📝
#منجیک_ترمذی
#اسماعیل_امینی
#لبخند_بر_لب_شعر
🔸رنگ نان🔸
ای مجلسیان حضرت شاه
دریای شما نهنگ دارد
از بهر خدا مرا بگویید
تا نان شما چه رنگ دارد؟!
🔹دیوان و دیوانه🔹
گویند مرا: چرا گریزی
از صحبت و کار اهل ديوان۱؟
گویم: زیرا که هوشیارم
دیوانه بود قرین دیوان۲
[۱. اهل دیوان: کارکنان دربار، نویسندگان نامههای دولتی
۲. دیوان: جمع دیو، در این مصراع ایهام دارد]
🖇🖇🖇
منبع:
(لبخند بر لب شعر. اسماعیل امینی. صفحه۴۸)
#طنز_سیاسی
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖مثنوی دانشگاهنامه✍
#دانشگاه_نامه
#عباس_احمدی
🔹باب هفدهم🔹
🔸در بیان مزایا و مضارّ سنت حسنهٔ تقلب🔸
به نام خالق خیر و درستی
خداوند وقار و تندرستی
به یادم هست در ترم بهاره
گرفتم مچ ز یک آتیشپاره
که وقت امتحان بود آن گلاندام
کفِ دستش پر از اعداد و ارقام
به دست دیگرش مانند انجیل
یکی طومار مشحون از فرامیل!
تغیّر کردم و گفتم به تندی
که: «ای دختر که خیلی هم بلوندی!
نمیدانی که این کاری حرام است؟»
جوابم داد: «این حرفا کدام است؟
تقلب خود به غیر از مشورت نیست
عزیزم، مشورت که معصیت نیست
تقلب افتخار عالمان است
تقلب شیوهٔ مستضعفان است
بلی ما هم فقیر علم هستیم
خراب نمره و جزوه پرستیم
تقلب چیست؟ ایثاری اثیری
ز یک شاگرد تنبل دستگیری
به آنی از کرج تا برمه رفتن
رهِ صد ساله را یک ترمه رفتن
زکات علم میباشد تقلب
برات حلم میباشد تقلب
بسا با یک جواب زیر پایی
گشوده گشته باب آشنایی
جواب تستها بر هم گشودند
سپس با یکدگر وصلت نمودند
مراقب کیست؟ یک جاسوس مزدور
که میگوید منم مأمور و معذور
مراقب به که با ما یار باشد
همیشه محرم اسرار باشد!
تقلب کن برادر تا توانی
که تا مثل خودت در گِل نمانی
چرا این قدر اخلاق تو گند است؟
که از تو بوی الرحمن بلند است
تقلب منحصر در امتحان نیست
فقط مختص ما دانشجویان نیست
بسا شخصا که با قلب حقیقت
رسیده بر منال و مال و مکنت
بسا کاسب که با سوگند دینی
به تو قالب کند یک جنس چینی
خلاصه گفت و گفت آن بچه قرتی
برایم خواند آخر یک دوبیتی:
«دلی دارم خریدار تقلب
کز او گرم است بازار تقلب
لباسی بافتم بر قامت دل
ز پود عشوه و تار تقلب»
🔗🔗🔗
منبع:
(دانشگاهنامه. عباس احمدی. صفحات۷۱-۷۴)
#طنز_سیاسی
#طنز_و_اخلاق
#روز_دانشجو
#خوانش_اشعار_طنز
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan