eitaa logo
با نهج البلاغه
2.3هزار دنبال‌کننده
184 عکس
40 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله یکی از کاربران کانال، با نام مستعار «عطر عاشقی» درباره روایات مربوط به سوالی پرسیده بودند. در پاسخ به ایشان عرض کردم که حد اقل ده دیدگاه درباره این احادیث وجود دارد. این 10 دیدگاه عبارت است از: 1) یکی از محققان کلمه عقل را در اینجا به معنای دیه دانسته و نقص عقل را به معنای «نقص دیه زنان» دانسته‌اند. اتفاقا برای برداشت خود دلایل محکمی هم ارائه می‌کند. (file:///C:/Users/User/Downloads/r51006a3628.pdf ) ولی مشهور معتقدند که عقل در اینجا همان معنای عقل را میدهدکه صاحبان این دیدگاه خود به چند دسته تقسیم میشوند؛ 2) برخی از آنها کلمه عقل رادر این جدیث به معنای عقل عملی و عقل نظری نمیدانند بلکه به معنای عقل ابزاری میدانند که موجب منقصتی برای زن نیست (ن ک: آیت الله ، زن در آینه جلال و جمال، ص 251 ) 3) برخی اصلا این حدیث را مربوط به زنی خاص در زمان و مکانی خاص ( در ) میدانند و تاکید میکنند که این حدیث به همه زنان ربطی ندارد. (نصرت الله جمالی، زن در نهج البلاغه، ص 19 .) 4) برخی گفته اند مرد و زن در بهره مندی از قوه عقل یکسان هستند، اما به دلیل غلبه احساسات و عواطف مادری و همسری در زن، جنبه تعقل زن در مقایسه با مرد کمتر است . و احساسات قوی زنانه در بهره گیری از عقل، گاه به مثابه مانع عمل می کند . (فاطمه علایی رحمانی، زن از دیدگاه نهج البلاغه، ص 118 و 117 .) 5) برخی دیگر ضعف را به معنای "ضعف در قوه تدبیر" دانسته‌اند ( http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/3705/19639 ) 6) برخی نیز معتقدند حدیث تنها میخواهد بگوید عقل ورزی زنانه با عقل ورزی مردانه فرق دارد و گاه حتی میتواند بالاتر از عقل ورزی مردانه نیز قراربگیرد. http://jwss.ir/article_33172.html 7) علامه محمد تقی جعفری نیز زنان و مردان را در برابر مي‌داند و تفاوت را در مي‌بيند. وي عقل نظري را چنين تعريف نموده است: «عقل نظري همان فعاليت استنتاخ هدف‌ها يا وصول به آنها با انتخاب واحدها و قضاها و وسايلي است که مي‌توانند براي رسيدن به هدف‌ها کمک نمايند، بدون اين که واقعيت يا ارزش آن هدف‌ها و وسايل را تضمين نمايد» (شرح نهج البلاغه ج 11، ص 292-293.) سپس مي‌افزايد: بنابراين، آنچه که صنف مرد به او مي‌بالد و مغرئور مي‌شود، في نفسه داراي ارزش نيست، و اعتباري بيش از شکل دادن به واحدها و قضايايي که آنها را صحيح تلقي کرده است ندارد؛ بلکه از آن جهت است که اشتياق آدمي به دريافت واقعيت و رشد شخصيت، به شرط اعتدال رواني، سطوح شخصيت وي را اشغال مي‌نمايد. لذا با حاکميت عقلِ نظري، درباره واقعيت‌ها و رشد شخصيت، همواره دچار نوعي تشويش خاطر و وسوسه مي‌باشد. (همان، ص 298-299.) 8) در پاسخ به یک پرسش درباره عقل زنان نوشته است: «اصولاً بايد دانست که از نظر اسلام، ارزش انسان در جامعه، به علم و تقوا (خدمات ديني، فردي و اجتماعي) است و ساير امور که در اجتماعات ديگر، وسيله‌ي امتياز و نفوذ مي‌باشند (مانند ثروت و عظمت، عشيره و اتباع و شرافت خانوادگي، و تصدي مقامات حکومت و قضا و مقامات لشکري) هيچ گونه ارزش و امتيازي ندارند که ملاک افتخارشان گرديده، آنان را مافوق ديگران قرار دهد. در اسلام، هيچ امتيازي را نبايد ملاک نفوذ و اعمال قدرت قرارداد. بنابراين، يک بانوي اسلامي مي‌تواند در امتيازات ديني، پا به پاي مردان، پيش رود و اگر عُرضه داشته باشد، از همه‌ي مردان جلوافتد. چنانچه مي‌تواند (به استثناي سه مسئله‌ي حکومت و قضا و جنگ)، در همه‌ي مشاغل اجتماعي با مردان، شرکت نمايد. خداي متعال مي‌فرمايد: «گرامي ترين شما پيش خدا، باتقواترين شماست» و مي‌فرمايد: «هرگز کساني که مي‌دانند، با کساني که نمي‌دانند، برابر نمي‌شوند» (پرسش و پاسخ، سيد محمد حسين طباطبايي، انتشارات آزادي، 1361، ص 10-12.) 9) مهدی مهریزی نیز معتقد است این روایات به خاطر برخی موانع، دارای اجمال هستند و نمیتوان معنای مشخصی از آنها برداشت کرد ( ن ک: http://rasekhoon.net/article/show/1286024/ ) 10) برخی نیز معتقدند اصلا این روایات اعتبار ندارند چون اولا استفاضه ندارند و ثانیا با مبنای سند محور که سند معتبری برایش وجود ندارد و با مبنای وثوق محور هم وثوقی به صدور این روایات وجود ندارد. (http://hadith.riqh.ac.ir/article_1859_2a079d9d74bcdd6dd0491ae15fa0c752.pdf) ، شماره 29 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله پس از انتشار پست مربوط به احادیثی که زنان را معرفی کرده است، یادداشتی از یکی از خوانندگان کانال (با نام مستعار h.f) به دستم رسید. متن یادداشت: 👈سلام با تشکر از پیام های بسیار مفیدی که در کانال قرار میدهید در ارتباط با توضیحی که درباره آمده بود به نظرم رسید که به جز موارد ۳ و ۹ و ۱۰ که به موضوع به صورت دیگری نگاه کرده بودند در بقیه موارد ،همه ی افراد به توضیحی برای تعریف عقل پرداخته بودنددرحالیکه واقعیت امر این است که عقل باهر تعریفی که از آن ارائه شود(حتی اگرآن را یک ابزار بدانیم نه یک امرارزشی) یک صفت مثبت است و باید این حقیقت را پذیرفت که زنان در این صفت مثبت دارای نقص هستند و لذا آنچه که باید محققین روی آن کار کنند بررسی کلمه" نقص" و معنا ومفهوم آن است ،چیزی که به آن پرداخته نشده است و شاید کلید حل این پرسش به جای پرداختن به معنای "عقل" در تبیین مفهوم" نقص" باشد. 👉 در کنار این یادداشت، یادداشت دیگری از خواننده دیگری رسید که شاید به نحوی بتوان آن یادداشت را با این یادداشت مرتبط دانست👇👇 ، شماره 30 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله یکی از خوانندگان کانال با نام مستعار «mr k» یادداشتی ارسال کرده و توضیح داده اند که در بین دیدگاههایی که درباره احادیث مربوط به بودن زنان ارئه شد جای دیدگاه مرحوم عین صاد خالی بود. چون ایشان سعی کرده اند هم ظهور روایت را به هم نزنند و هم ارزشمندی مقام زن را نفی نکنند. دیدگاه مرحوم آن گونه که دوستمان عکسی از کتابشان (روابط متکامل زن و مرد ص 33 و 34) را فرستاده اند به این شرح است: 👈اگر میبنیم علی در نهج البلاغه توضیح میدهدکه زنها در سهم و در عقل و در ایمان ناقص هستند، این نقص، عیب آنها نیست چون در بینش اسلام، مسائل به گونه دیگری مطرح شده اند و داراییها و تنگدستیها نه اکرام [و ارزش] هستند و نه اهانت[و ضدارزش] که فقط ابتلاء هستند و درگیر ساختن. این "تفاوت در استعدادها" را ما به خوبی شاهد هستیم و این قرآن است که دارایی بیشتر مرد را باعث بارکشی بیشتر او و قوام بودن او حساب میکند و شغلهای سنگینتر را به او محول میسازد و مسئولیتهای بزرگتر را برای او میگذارد در حالی که ارزشها نه در این شغلها است و نه در این مسئولیتها که ارزش در «نقش»ها است که تعیین کننده شغلها هستند. ارزش در نسبت میان بازدهیها و داراییها است. 👉 ، شماره 31 https://telegram.me/banahjolbalagh
بسم الله ، شماره 54 🔵آشنایی با خطبه 126 👈وقتی که برخی از اعیان و اشراف از عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام خسته شده بودند و داشتند از اطراف امیرالمؤمین علیه السلام پراکنده و برای مال دنیا به معاویه می‌پیوستند، گروهی از یاران و دلسوزان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ایشان آمدند و گفتند دست کم برای چند صباحی از بیت المال به این و اعیان و هر کسی که بیم فرار او به سوی می‌رود، سهمی بیشتر از سهم ما رعایا، بردگان و عجم‌ها بپردازید تا شاید مانع از فرار آنها به سوی دشمن شود. بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره به همان سنت خود بازگردید و حقوق را مساوی بپردازید. (بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 6 ، ص 489) 🔹 حضرت در پاسخ به این پیشنهاد دوستداران و خیرخواهان خودشان، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ حکمرانی جهان بی‌نظیر است. سید رضی بخشی از این سخن حضرت را تحت عنوان نقل کرده است. ❗️در این خطبه صریحا می‌فرمایند که از طریق ستم به کسانی که ولایت آنها بر عهده‌ام نهاده شده نمی‌خواهم به پیروزی برسم! قسم خوردند که تا وقتی جهان بر پا است به سوی چنین راه‌حلهای ظالمانه‌ای نزدیک نخواهند شد! فرمودند که حتی این اموال اگر مال خودم بود باز هم مساوی تقسیمش می‌کردم حالا که اصلا مال خودم نیست بلکه است! گفتند چنین کارهایی انسان را در بین مردم بزرگ می‌کند اما در نزد خدا کوچک می‌کند. 🕊 این خطبه را کلینی به صورت مسند در کافی از ابی مخنف نقل کرده است. ثقفی در الغارات و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در امالی خود آن را نقل کرده‌اند. ‼️متاسفانه از زمان تقسیم نامساوی بیت المال شروع شد و عرب بر عجم، مهاجر بر انصار و ... در استحقاق از بیت المال ترجیح داده شد.( 8/111) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 55 🔵وقتی که این نظام نباشد .....! پس از امیرالمومنین علیه السلام هرچه از کوفیان خواستند که برای جنگ با شام آماده شوند، کوفیان آماده نشدند. هم در این فاصله دست به شهرهای اطراف کوفه می‌زد! بعد از یکی از غارتهای معاویه که توسط انجام گرفت، حضرت در یک سخنرانی () مطالبی را به کوفیان گفتند که نشانه شدت تنهایی جانسوز ایشان است! در اثنای این خطابه به مردم گفته‌اند: 👈«بعد از سرزمینتان از کدام سرزمین دفاع خواهید کرد؟ و [بعد از من] با کدام رهبر به جنگ [دشمنان] خواهید رفت؟»👉 در پایان هم فرموده‌اند: 👈 «به خدا سوگند به جایی رسیده‌ام که دیگر سخنتان را باور نمی‌کنم! و به یاری شما امیدی ندارم! و به وسیله شما نمی‌توانم دشمن را بترسانم! شما را چه شده است؟ دردتان چیست؟ درمانتان چیست؟ و ...»👉 ↩️هرچند اکثریت مردم ما ولی شناس و قدردان نعمت رهبری هستند ولی گاهی از خودم می‌پرسم آیا امروز در همین کشور ما در بین دوستانمان، همسایگانمان یا خودمان کسی هست که رهبرش با او چنین حرفهایی داشته باشد؟!⁉️ https://telegram.me/banahjolbalaghe
آنقدر که از شمشیر علی (علیه السلام) سخن گفته ایم از منطق بهت آور و سخن شگفت آورش نگفته ایم. @banahjolbalaghe
بسم الله شماره30 استاد حسن عرفان در شرح کتاب مختصر المعانی کتابی به نام کرانه‌ها نوشته‌اند. این کتاب را به امیرالمؤمنین علی علیه السلام تقدیم کرده‌اند آن هم با این عبارات بسیار زیبا و دلنیشین: 👈تقديم به خاك آستانت اى امير مؤمنان كه تيغِ بليغِ فصاحتت تا ستيغِ اعجاز و ايجازِ بيان برآمده است. اى گلواژه‌ی زيباى غزلِ هستى، واژه ها در نمودنِ حقيقتِ تو به عجز نشسته اند و ستايشگران دل به مجاز بسته اند. اى امير، صلابتِ كوه، طراوتِ گل، لطافتِ سپيده و خروشِ دريا كنايتى از شكيب، عطوفت، عصمت، و سخاوت توست. تشبيهِ تو به اقيانوس، قياسِ ماه و فانوس است. هيچ كلمه اى را نمىتوان براى شكوه تو استعاره آورد. تو قاموس شكوهى. حوزه علميه قم حسن عرفان👉 https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «با نهج البلاغه» بپیوندیم @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 56 🔵آثار در دسترس نبودن حاکمان فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِل. در دسترس نبودن حاکمان یکی از اسباب نامهربانی [با مردم] و بی‌خبر ماندن از امور [آنان] است. در دسترس نبودن حاکم باعث می‌شود به آنچه که از او مخفی مانده علم پیدا نکند و در نتیجه امور بزرگ به نظرش کوچک بیاید و زیبایی‌ها به نظرش زشت بیاید و حق به ناحق آلوده شود. ✍️یکی از عناصر تعیین کننده در کُنِشهای حکومتی این است که حاکم بداند کدام کنش را نسبت به کنشهای دیگر در اولویت قرار بدهد. ازسوی دیگر حاکم برای تعیین اولویتهای حکومتی باید از متن جامعه دقیقترین اخبار را داشته باشد. یک حاکم وقتی با نیازهای مردم سازگاری خواهد داشت که از نیازهای آنان باخبر باشد و هر اندازه که حاکم از متن نیازهای آنان بی‌خبر باشد، به همان اندازه در اولویت‌سنجی خودش خطا خواهد کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام به همین نکته اشاره کرده‌اند و فرموده‌اند اگر حاکم از امور جامعه بی‌اطلاع باشد، امور بزرگ را کوچک خواهد پنداشت و امور بزرگ را کوچک خواهد پنداشت و امور بااولویت را بی اولویت خواهد پنداشت! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله شماره31 🔵روش فهم نهج البلاغه از دیدگاه مرحوم عین صاد [محقق] در ... نهج البلاغه هم بايد به يك ديد كلى برسد. نه تنها جمله‏ها و خطبه‏ها را كه تمام نهج البلاغه را هضم كند. در اين مرحله براى شناخت نهج البلاغه، به شناخت بينش، شناخت خواسته، شناخت كار و زمان على نيازمند است. با اين شناخت‏ها ديگر ميان خطبه‏هاى جهاد، زهد، تقوى، مرگ، آسمان، طاووس و ... هيچ بيگانگى و جدايى احساس نمى‏شود كه اين مجموعه با هم مرتبط است. 🔹على در زمانى زندگى مى‏كند كه إتراف و اسراف و تجمل پس از فتوحات بى‏حساب و غنائم گسترده، جامعه را به بن‏بست كشانده. على در اين جامعه‏ى ولنگار و شتابنده بايد كنترل و پاسدارى بگذارد و جرثومه‏هايى را كه بر سر كار هستند كنار بريزد. براى اين كنترل به تقوا و براى اين كنار زدن به جهاد نيازمند است. تقوا و اطاعت بدون ايمان و عشق امكان ندارد. و ايمان به شناخت‏هايى از زيبايى، جمال، محبت، رحمت، بخشش، رحمانيت، همراهى و دوستى و رفاقت نياز دارد. جهاد هم بدون آزادى و زهد امكان نخواهد داشت، آن هم جهادى كه نه غنائم دارد و نه با بيگانه است. جهاد رسول گر چه با خويشان و بيگانگان بود با غنائم همراه بود. و جهاد خلفا نيز با بيگانگان بود و همراه غنائم. اما جهاد على نه با بيگانه است و نه همراه غنائم كه با برادر است و دست خالى ... اين جهاد به آزادى و زهدى نياز دارد كه از شناخت‏هاى عظمت انسان و عظمت راه او و عشق بزرگتر او، شناخت مرگ و شناخت دنيا و رنج‏هايش مايه مى‏گيرد. 👈با اين ديد كلى تمام نهج البلاغه به هم گره مى‏خورد و هر جمله‏ى على در اين مجموعه نقش مى‏آفريند. و با اين بينش هنگامى كه خطبه‏ها و نمونه‏هايى بررسى شد، تسلط و برداشت‏هاى عميق انسان را بارور مى‏نمايد. 👈اين را بگويم كه بايد نهج البلاغه در خون تو جريان بگيرد و بايد با زبان تو آشنا شود.👉 برگرفته از کتاب « استاد و درس» https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «با نهج البلاغه» بپیوندیم @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 57 علیه السلام امیرالمؤمنین علیه السلام پس از به کوفه آمدند و ابتدا به مسجد آمدند و خطبه‌ای ایراد کردند. در خاتمه‌ی آن خطبه، از حزب کوفه که در جنگ جمل حضرت را همراهی نکرده بودند، نیز انتقاد کردند و به مردم فرمودند از این جماعت دوری کنید و آنقدر سخنانی را که ناپسند می‌دارند، به گوششان برسانید که از موضع خود بازگردند و به ما بپیوندند. مالک بن حبیب که شهربان حضرت در بود، برخاست و به ایشان عرض کرد آقا این دوری کردن و سخن غلیظ به آنها گفتن، کافی نیست اجازه بدهید تا با آنان بجنگیم! حضرت برای او توضیح دادند که نباید کند چون خداوند چنین حکمی نداده است! پس از مالک، ابوبُرده ازدی که خود از حزب قاعدین کوفه بود و در جنگ جمل هم شرکت نکرده بود، برخاست و به امام اعتراض کرد و از ایشان پرسید که به نظر تو سران جمل برای چه کشته شدند؟ حضرت در پاسخ به ابوبُرده فهرستی از جنایات جَمَلیان را ارائه کردند و این را هم توضیح دادند که چقدر تلاش کرده‌اند که کار به جنگ نکشد اما آنان کوتاه نیامده‌اند! ابوبُرده که از سخن بجا و منطق بهت آور امیرالمؤمنین علیه السلام قانع شده بود گفت: پیش از این به حقانیت شما در جنگ جمل شک داشتم ولی حالا دیگر دانستم که حق با شما بوده است. 🔹 ابوبرده در جنگ بعدی (جنگ ) به سپاه امام علیه السلام پیوست و حضرت را در جنگ همراهی کرد. (امالی مفید ص 128 و 129) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 58 🔵عدالت علی علیه السلام روزی دو زن نزد علی علیه السلام آمدند. یکی عرب بود و دیگری از موالی (). هر دو تقاضای کمک داشتند. حضرت به هر دو مقداری پول نقد و مقداری غذا به اندازه مساوی پرداخت کردند. 🔸یکی از آنها به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ولی من از زنان هستم و این است! 🔹حضرت فرمودند: به خدا سوگند من در برخورداری از بین فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق تفاوتی پیدا نکرده‌ام! ( ج 2 ص 200). @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کرامتی از امام رضا علیه السلام کنیزی داشت که در نزد وی حرمت خاصی داشت. چشم این کنیز دچار بیماری شده بود اطبا آمدند گفتند چشم راستش دیگر قابل درمان نیست اما چشم چپش را تلاش می‌کنیم که درمان کنیم. دعبل بسیار ناراحت شد و گریست. 🔸وقتی از همه جا نومید شد، به یاد قطعه‌هایی از لباس علیه السلام افتاد که هنوز با خود داشت. قطعه‌هایی از همان لباسی که در خراسان وقتی معروفش را خوانده بود از دست مبارک امام رضا علیه السلام صله گرفته بود و در قم، قمی‌ها پاره‌اش کرده‌ بودند و هر کس قطعه‌ای از آن را برای تبرک برده بود. ◀️ شب همان قطعه را آورد و به چشم کنیزش کشید. فردا صبح هر دو چشم کنیز شفا یافت چندانکه بهتر از قبل می‌دید. ( ج ۲ ص ۴۲۲) ، شماره 30 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 59 🔵درشتی حاکمان با شهروندان ممنوع بزرگان به امیرالمؤمنین علیه السلام اطلاع داده بودند که با شهروندان آتش پرست بحرینی برخورد سخت‌گیرانه و تحقیرآمیزی دارد. حضرت به کارگزار خود نامه‌ای نوشتند و از او خواستند که از این شیوه خود دست بردارد. در بخشی از متن نامه آمده است: ✍️فإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لَا أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِم... گویا والی گمان کرده است حالا که با (به خاطر شرک و کفرشان) نمی‌توان عجین شد، پس باید با آنان نامهربانی و آنان را تحقیر کرد! حضرت ـ اما ـ از والی خود خواسته‌اند که بین «سختگیری و تحقیرآنان» یا «نزدیک شدن و عجین شدن با آنان» یک مسیر میانه‌ای را انتخاب کند. 🔸بر اساس فرمان امام کارگزار نه باید خودش را با شهروندان آتش‌پرست عجین بکند (فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا) و نه آنکه از آنان دوری گزیند و با آنان سختگیری و تندی و قساوت به خرج بدهد و آنان را تحقیر کند. 👈دلیل اینکه نباید با آنان یکی شود این است که به هر حال آنان کافر هستند (لشرکهم) و دلیل اینکه نباید با آنان سخت‌گیری کند این است که آنان هرچند نامسلمان هستند اما به هر حال به حکومت اسلامی مالیات می‌دهند تا در پناه آن باشند بنابراین نمی‌توان آنان را تحقیر، یا از آنان دوری یا به آنان ستم کرد. 👈پیش از این در پست ، شماره 42 نیز درباره بحث شد. @banahjolbalaghe
نرم افزار اندرویدی نهج البلاغه با امکان جستجو، تهیه فهرست منتخب، ترجمه، شرح آیت الله مکارم شیرازی. در این نرم افزار برای هر یک از خطبه ها و نامه ها شناسنامه ی کوتاهی بیان شده که از امتیازات آن است. نرم افزار فوق از طریق لینک زیر 👇قابل دسترسی و دانلود کردن است👇 http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&mid=394533&catid=6413
بسم الله ، شماره 60 🔵آثار سه گانه حمد کردن الاهی أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ ... حمد یعنی ستایش و کسی که خدای را می‌ستاید در حقیقت او را نیز گفته است. در اینجا برای حمد الاهی سه اثر دنیوی ذکر شده است: 1️⃣یکی آنکه موجب می‌شود نعمتهای الاهی ارتقاء یابد (استتماما لنعمته) هرچند در جاهای دیگر آمده است که شکر الاهی باعث می‌شود که افاضه‌ی استمرار یابد و جریان نعمتهای الاهی قطع نشود ولی در اینجا از "تام شدنِ" نعمتهای موجود و (ارتقای کیفی نعمت) سخن گفته شده است. 2️⃣اثر دوم آنکه هرکس خدای خود را ستایش کند در حقیقت با همین مدحش خود را در برابر عزت او تسلیم می‌کند. تسلیم در برابر انسان مدح کننده را به این درک می‌رساند که در برابر آن لایتناهی ذلتی وصف ناشدنی دارد. 3️⃣اثر سوم آن است که کسی که خدای را مدح می‌کند از خدای خود قدرتی کسب می‌کند که معصیت نکند این قدرت همان است . به عبارت دیگر بین حمد الاهی و قدرت خودکنترلی (در هنگامی که زمینه گناه پیش می‌آید) رابطه مستقیم وجود دارد. 👇نکته: 👇 در اینجا الاهی در قالب بیان شده (أحمَدُ) یعنی این سه اثر بر حمدهای از هم گسسته مترتب نمی‌شود بلکه بر حمدی مترتب می‌شود که داشته باشد. سه‌گانه‌ی (اتمام نعمت، تسلیم در برابر عزت الاهی، کنترل نفس از گناه) آثاری در زندگی دارد که در آینده‌ درباره آن سخن خواهیم گفت. @banahjolbalaghe
بسم الله علیه السلام فرمودند: مَنْ رَضِيَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَقُومَ.(تحف العقول) کسی که به نشستن در قسمت پایین مجلس راضی شود، تا لحظه‌ای که از آنجا برمی‌خیزد خدا و ملائکه‌اش بر او درود می‌فرستند. ✍️در دهه هفتاد یک بار در حین ورود به مصلی قم به طور تصادفی با آزاده سرافراز مرحوم سید علی اکبر (که آن روزها نماینده ولی فقیه در امور آزادگان و نماینده مجلس نیز بود) مواجه شدم و همراه با ایشان در یکی از صفوف نماز نشستیم. مسئولان ستاد نماز جمعه چند بار سربازی را فرستادند تا سید را به و ببرد، اما سید مقاومت کرد و ترجیح داد در بین مردم و آنان باشد. 👈شاید سید باور کره بود که از نشستن در کنار من و امثال من نه به مقامش آسیبی می‌رسد نه به نمازش. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این روایت به امام صادق علیه السلام نیز نسبت داده شده است. ، شماره 31 به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام https://telegram.me/banahjolbalaghe
کانال تلگرامی با نهج البلاغه هر هفته تنها چند تأمل کوتاه از نهج البلاغه شریف را به اشتراک می گذارد و میکوشد همگان را به رعایت انصاف در کنشهای فردی و اجتماعی دعوت کند. https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله شماره32 🔵رویای صادقه ای درباره نگارش شرح نهج البلاغه علامه جعفری علامه درباره نگارش کتاب شرح نهج البلاغه می‌گوید: کار بر روی نهج البلاغه بر اثر اشتغالات علمی، به تآخیر می‌افتاد تا اینکه روزی یکی از دوستان ما در حالت رؤیا علامه امینی (صاحب ) را می‌بیند. علامه امینی از آن فرد می‌پرسند که: آیا جعفری را می‌شناسید؟ آن فرد می‌گوید: بله. می‌گوید: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید. وی از علامه سوال می‌کند که آیا اجازه دارم نامه را باز کنم و بخوانم؟ علامه می‌گوید: اشکالی ندارد. دوست ما می‌گوید: نامه را گشودم و همین که مشغول خواندن آن شدم دیدم یک نامه بسیار ملکوتی است. الفاظ شبیه به الفاظ متدداول ما بود ولی نورانیت خاصی در آن بود. دوست ما اظهار می‌دارد که با خواندن نامه در همان حال رویا منقلب شدم. بعد علامه امینی می‌گوید که به جعفری سلام برسانید و بگویید: «ما که به این دنیا آمده‌ایم دیگر نمی‌توانیم کاری بکنیم ولی آقای جعفری که در آن دنیا هستند کار نهج البلاغه را شروع کنند و آن را به تآخیر نیندازند.» (کتاب جاودان اندیشه ص 388) @Banahjolbalaghe
بسم الله 🔵علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ✍️پاره‌ای از شواهد غیب‌آگاهی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه منعکس شده است اما شواهد غیب‌آگاهی‌های حضرت، بسیار گسترده‌تر از آن حدی است که در نهج البلاغه آمده است. ( ج 10 ص 14 و 15) توضیح داده است که آینده‌گویی‌های زیادی به علی بن ابی طالب نسبت داده شده است با این حال وی متعهد شده است که تنها بخشی از امام را که در کتب متعددی یافته و اضطراب متن هم نداشته‌اند، نقل کند. 🔹برای مثال در شرح خطبه 157 دو مورد از امام را نقل می‌کند: یکی از آنها ماجرای تمیم بن اسامه است که در برابر ندای «سلونیِ» امیرالمؤمنین ایستاد و از تعداد موهای سر خودش پرسید. امام علیه السلام به او پاسخ دادند که هر عددی بگویم اثبات پذیر نیست اما این را بدان که در بیخ هر تار مویت فرشته‌ای هست که لعنتت می‌کند چون در خانه‌ات بزغاله‌ای می‌پرورانی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند. 🔸آری این مرد همان تمیم بن اسامه بود که آن روزها فرزندی به نام حُصَین در خانه داشت که در شهادت امام حسین علیه السلام این نقشها را ایفا کرد:⏬ 1️⃣ که بعدا فرمانده شرطه‌های شد در دستگیری و شهادت نقش مؤثری ایفا کرد. 2️⃣سپس به سوی اعزام شد، در قادسیه اردو زد و فرستادگان امام حسین علیه السلام مانند و را دستگیر کرد و به نزد فرستاد و عبید الله آنا ن را نیز به شهادت رساند. 3️⃣ در هنگام نیز حصین همان کسی بود که گفت نماز شما قبول نمی‌شود!! و به صف نمازگزاران یورش برد ولی که مشغول دفاع از نمازگزاران بود او را از اسبش سرنگون کرد. بلافاصله یارانش رسیدند و در حمایت از او حبیب را به شهادت رساندند. 4️⃣او فرمانده تیراندازانی بود که به دستور ، عملیات تیراندازی به سپاه امام حسین ع را اجرا کرد. ، شماره 61 https://t.me/Banahjolbalaghe
بازگشت_به_نهچ_البلاغه_آیت_الله_خامنه.pdf
977.9K
بسم الله 📖 کتاب ، ✔️حضرت آية اللّه دامت برکاته، در دوران رياست جمهورى خويش رياست شوراى عالى علمى بنياد نهج البلاغه را پذيرفتند و در سه كنگره از كنگرههاى بين المللي نهج البلاغه براى ايراد نطق افتتاحيه شركت فرمودند. متن این سه سخنراني معظّم له به کتاب «بازگشت به نهج البلاغه» تبدیل شده است. http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً اگر آسمانها و زمین بر روی بنده ای بسته شود اما با این حال تقوا بورزد خداوند از آسمان یا زمین گشایشی برایش به وجود میآورد. درست است که در زمان فقر، دینداری به مخاطره می‌افتد اما دیندارانی هم هستند که وقتی همه دروازه‌های آسمان و زمین به روی آنها بسته می‌شود نه تنها ایمانشان را بلکه حتی تقوایشان را نیز از دست نمی‌دهند، چنین کسانی شایسته آن هستند که خداوند دری از زمین یا آسمان برایشان بگشاید. 👈 یکی از مشکلاتی که گاهی درهای آسمان و زمین به روی آن بسته می‌شود فقر است. فقر خود به خود این توانایی را دارد که (به نحو اقتضا) دین انسان فقیر را به مخاطره بیاندازد چنانکه رسول الله صلی الله علیه و آله نیز فرموده‌اند: «فقر چیزی نمانده است که سر از کفر دربیاورد (کاد الفقر ان یکون کفرا) 👈باید اقرار کرد که حفظ ایمان و تقوا در حین فقر امر ساده‌ای نیست. اتفاقا کلمه «ثُمّ» که گاهی به معنای استبعاد به کار می‌رود (ن ک: ذیل آیه اول سوره انعام) در بین دو جمله‌ی «أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی...» به کار رفته است تا اشاره کند که وقتی دروازه‌های زمین و آسمان به رویت بسته می‌شود تقوا ورزیدن مستبعد می‌شود. ، شماره 62 https://t.me/Banahjolbalaghe
به کانال ''با نهج البلاغه'' بپیوندیم. @banahjolbalaghe