eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
، شماره 1👇 👈«ازْجُرِ الْمُسیئَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن» (نهج ‌البلاغه: ) 🌿☘ کلمه‌ی "زجر" در عربی به معنای «ردع و منع و بازداشتن انسان از کاری» یا «راندن و دور کردن حیوان از مکانی» به کار می‌رود. با ا ین حساب ترجمه این عبارت می‌شود: 👇👇 با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را [از کار بدش] باز بدار. 👈شگفت است که اغلب مترجمان، کلمه زجر را با معنای فارسی اش خلط کرده و این کلمه را به آزار دادن و شکنجه کردن و ... برگردانده و در نتیجه معنای لطیف روایت را به باد داده ‌اند! 😯😯 😯😯 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝نقد ارسالی از خوانندگان جناب آقای امید مؤذنی از خوانندگان کانال درباره پست فوق👆 ( ، شماره 1) متن زیر را برایمان نوشته اند: ✍سلام علیکم🌹🌹 با سپاس از زحمات ارجمند شما در کانال گرانقدر با نهج‌البلاغة. درباره نکته دقیقی که راجع به روایت «ازجر المسیء...» فرمودید تعدادی از معاجم را بررسی کردم. ظاهرا در معنای کلمه زجر سه ضابط معنایی وجود دارد که توجه به این سه ضابطه، لطافت این تعبیر در بیان امیربیان را بیشتر نشان می‌دهد: ١ـ بازداشتن ٢ـ بیانی و کلامی بودن بازداری (به خلاف مثلا منع که ممکن است با فعل باشد از این رو به نهی شبیه‌تر است تا منع یا ردع یا درء) ٣ـ شدید بودن یا بلند بودن یا رسا بودن (این مقدار در التحقیق و مجمع البحرین به صراحت آمده با استعمالات سایر لغت‌نامه‌ها هم آشکارتر می‌شود) ◀️بنابراین به نظر می‌رسد برای معادل سازی شاید واژه‌ای مانند «نهیب زدن» برای این روایت مناسب‌تر باشد. ازسویی از آنجاکه ثواب نیز بهتر است مطابق استعمال شایع مصدر «أثاب» ترجمه نشود، لذا چنین ترجمه‌ای پیشنهاد می‌شود: 👈با پاداش نیکوکار بر بدکار نهیب بزن. 🔷گویی چنان‌که سگ را با «چخ» نهیب می‌زنند تا نزدیک نشود، برای بدکار نیز پاداش نیکوکار چنان سخنی است که او را از انجام بدی بازمی‌دارد. امیدوارم از اصلاح و تبیین بدفهمی‌های احتمالی بنده، دریغ نفرمایید. التماس دعا شماره 14 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 11 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. 📢حضرت امیر(ع) این سخن را خطاب به فردی که در محضر حضرت، سخنی فراتر از شأن خویش رانده بود ایراد فرمودند. 🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در هر دو جمله. 👈استعاره در جمله اول: «شکیر» به اولین پرهایی میگویند که بر بال پرنده می‌روید. این پرهای خُرد و نازک، به درد پرواز کردن نمیخورد. حضرت امیر(ع) مخاطب خود را به جوجه پرنده‌ای تشبیه کرده‌اند که پیش از آنکه پرِ پرواز دربیاورد، بال پرواز گشوده است و پرواز (طرتَ) کلمه‌ای است مناسب با مشبه‌ٌبه (شکیر) و در چنین استعاره‌ای چون بُعد استعارگی استعاره تشدید می‌شود، استعاره را مرشحه می‌گویند. 👈استعاره در جمله دوم: بچه شتر نابالغ را سقب می‌نامند. بچه شتر نابالغ، توان بانگ برآوردن ندارد. کسی که سخن فراتر از شأن خویش برآورد بچه شتری را مانَد که بانگی فراتر از شأن خویش برآورده است. 🍃🌾📢نکته: برخی از ارباب لغت معتقدند که شکیر در اصل به اولین شاخ و برگی اطلاق می شود که بر درخت می روید بنابراین، استعمال شکیر در انسان ناپخته و خام، استعاره در استعاره خواهد بود چرا که ابتدا، شکیر از اولین پرهای پرنده استعاره آورده شده و سپس در دومین گام، شکیر به معنای پر نازک پرنده، در انسان ناپخته استعمال شده است که این نحو از مجاز () از زیباترین انواع استعاره است. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 15 🌾🌺💐🌺🍃 🔵تجمل در فقر فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ ...وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَة... از نشانه‌های [هر] یکی از تقواپیشگان این است که قوتی [عظیم] در دینشان و ... آبروداری [بزرگی] در فقرشان می‌بینی... 📢 منظور از "تجمل در فقر " این است که اهل تقوا ممکن است فقیر بشوند ولی کاری نمی‌کنند که به فقر معروف بشوند. ""تجمل در فاقت"" یعنی : 🔹در عین فقیری باحیا بودن، محتشم بودن و عزت و شوکت خود را حفظ کردن. 🔸معنای تجمل در اینجا زیور و آراستگی نیست بلکه اظهار زینت است، برای همین است که برخی لغویان حیا را هم در بین معانی کلمه تجمل ذکر کرده‌اند. 🔷بنابراین منظور از «تجمّلا فی فاقة» آبروداری در فقر است. متاسفانه برخی مترجمان معنای کلمه تجمل را به درستی منتقل نکرده‌اند. -------------------------------------------- 📢 دو نکته: 👈1⃣امام ع با کلمه «تری» اشاره کرده اند که عناصری مانند «قوت در دینداری» و «آبروداری در فقر» باید صفتی آشکار باشند؛ آنقدر آشکار باشند که به چشم بیایند و دیده بشوند. 👈2⃣ (تری) و معنای نیز نشانه آن است که این دو عنصر به صورت مستمر در زندگی متقین دیده می شود. --------------------------------------------- @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 11 🌸🌷🌻🌾🍃🌴🌛 📢 شارح منهاج البراعه و شگفتی از نامه 28 --------------------------------------------- 📝امام علی ع در پاسخ به یکی از نامه‌های معاویه نوشته‌اند: 🌹...فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا...🌹 ترجمه فیض الاسلام: ما تربيت يافته پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن، تربيت يافته‌ی ما هستند (خداوند ما را برگزيده و مردم را به پيروى و دوستى ما امر فرموده، و اين نعمت بزرگ را به ما عطاء نموده كه بين ما و او واسطهاى نيست، و بين مردم و خداوند ما واسطه هستيم) 🌾🍃🌾🌹 شارح منهاج البراعه درباره این جمله امام علی ع می‌نویسد✍: 🔹این سخن حضرت، برتر از کلام بشر است و معنایش بالاتر از آن است که در قالب تنگ الفاظ بگنجد! در این کلام نشانه‌ای از علم الاهی وجود دارد! به جان خودم قسم می‌خورم که این کلام از نوع کلماتی است که از آسمان نازل می‌شوند چون به امر خلافت حقه و شأن حجت‌های الاهی پرداخته است. 🍃من این سخن را موجی می‌بینم که از دریایی عظیم برخاسته یا نوری می‌بینم که از عالم قدسی تابیده است. 🔸این سخن فقط از کسی صادر می‌شود که خداوند او را برای خودش برگزیده باشد. فقط کسی می‌تواند چنین سخنی بیاورد که گوینده‌ی جمله‌ی «إنّا لامراء الكلام و فينا تنشّبت عروقه و علينا تهدّلت غصونه» باشد! ◀️این ادّعا فقط برازنده‌‌ی یک نبی یا وصی او است و چنین کلمه‌ای تنها از کسی صادر می‌شود که دلش کانون اسرار الاهی باشد. کوتاه سخن آنکه؛ آن كس كه ز كوى آشنائي است داند كه متاع ما كجائي است منهاج البراعة، ج 19، ص 115 @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره17 🌾🌴🍃🌻☘🌛 خاستگاه فقر و پیامدهای آن وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. ویرانی یک سرزمین [ناشی] از فقر اهل آن سرزمین است اهل آن سرزمین هم به فقط به خاطر این فقیر می‌شوند که حاکمان به جمع کردن [ثروت] بپردازند و نگران باقی ماندنِ [حکومت و ریاست خودشان] بشوند و از رویدادهای روزگار درس عبرت نگیرند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔵امیرالمؤمنین ع در بحث جمع آوری مالیات، به حاکم تذکر می‌دهند که وقتی مؤدیان مالیاتی تقاضای تخفیف می‌کنند به آنها تخفیف بدهد و سپس برخی از فواید این تخفیف را برشمرده و در ادامه دو نکته مهم بیان فرموده اند:⏬ ◀️نکته اول: عامل ویرانی یک سرزمین این است که اهالی آن سرزمین فقیر شوند ◀️نکته دوم: فقر نیز ریشه در سه عامل دارد: 1⃣سرگرم شدن حاکمان به ثروت‌اندوزی (إِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الجمع) 2⃣نگران شدن حاکمان نسبت به بقای ریاستشان (سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاء) 3⃣عبرت نگرفتن حاکمان از رویدادهای روزگار (قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره18 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره3 🔵أنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... من بزرگِ مومنان هستم. گفته است که این حدیث, یک حدیث نبوی بوده و پیامبر ص فرموده بود: «یا علی انت یعسوب المؤمنین». در بین زنبورهایی که در یک گروه هستند به زنبوری که بزرگ آن گروه است یعسوب میگویند. یعسوب جایگاهی دارد که نمی‌شود زنبورهای دیگر را با او مقایسه کرد. 🔹حتی پیشوایان اهل تسنن نیز پذیرفته‌اند که علی ع با کسی قابل مقایسه نبود مثلا؛⏬ 🔹عبدالله، فرزند ، روزی از پدرش درباره برتری خلفا بر یکدیگر پرسید. احمد بن حنبل گفت: در خلافت، اول ابابکر، دوم عمر و سوم عثمان. عبدالله گفت: پس علی بن ابی طالب چه؟ احمد گفت: او از اهل بیتی است که هیچ کس با آنان مقایسه نمی‌شود (...فقال: يا بنيّ، علي بن أبي طالب من أهل بيتٍ لا يقاس بهم أحد). (مالقی، محمد بن يحيى، التمهيد والبيان في مقتل الشهيد عثمان، ص 176) 🔸 نیز این سخن احمد حنبل را نقل کرده اما افزوده است که [نه یک بار بلکه] هر وقت در مورد علی و اهل بیت (ع) سوالی مطرح می‌شد، احمد ابن حنبل همواره می‌گفت: اینان اهل بیتی هستند که هیچ کس با آنان مقایسه شدنی نیست. (و كان أحمد بن حنبل إذا سئل عن علي و أهل بيته قال: «أهل بيت لا يقاس بهم أحد») (ابوالفرج، ابن جوزی، تبصره ابن جوزی ص 377 (مجلس 31 فی فضل علی) ع @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 12 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔹9سخن حیرت انگیز علی ع🔹 📢صدوق در خصال از شعبی نقل کرده است که وی می‌گفت: علی ع، نُه سخن ارتجالی (بالبداهه و بدون آمادگی قبلی) بیان کرده که این سخنان نُه‌گانه چشم‌های بلاغت را از کاسه در آورده، گوهرهای حکمت و معرفت را یتیم کرده و همه ماسوی الله را از رسیدن به چنین مقامی محروم کرده است. سه مورد از این سخنها در مناجات است و سه مورد از آنها در حکمت و سه مورد از آنها نیز در آداب است؛ 🔵اما سه سخنی که در باب دعا ارائه کرده این است: «الهي كفى لي عزا أن أكون لك عبدا، و كفى بي فخرا أن تكون لي ربا، أنت كما أحب، فاجعلني كما تحب» (خدایا برای عزتمندی من همین بس است که بنده تو باشم و برای افتخارات من همین کافی است که تو پروردگارم باشی. تو همان گونه‌ای هستی که من دوست دارم پس مرا هم همان گونه‌ای قرار بده که خودت دوست داری) 🔵اما سه سخنی که در حکمت و معرفت ایراد کرده است؛ «قيمةكلّ امرئ ما يحسنه، و ما هلك امرؤ عرف قدره، و المرء مخبوء تحت لسانه»، (قیمت هر انسانی به همان دانشی است که آن را خوب بلد است. کسی که قدر خودش را میداند هلاک نمیشود و مرد در زیر زبان خود نهان است) 🔵اما سه سخنی که در باب آداب است عبارت است از : «امنن على من شئتَ تكن أميره، و احتج الى من شئت تكن أسيره، و استغن عمن شئت تكن نظيره. (بر هر کسی که میخواهی نعمت بده تا امیرش بشوی، به هر کس که می‌خواهی [اظهار] احتیاج بکن تا اسیر او بشوی، از هر کس که میخواهی بی‌نیاز باش تا همتای او بشوی) @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 16 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 نفی الشیئ بإیجابه و ترجمه تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ ... غَائِباً مُنْكَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُه او را می‌بینی در حالی که آرزوهایش کوتاه و... منکرش غائب و معروفش حاضر است! 📢منظور از "غائب بودن منکر" چیست؟ یکی از آرایه‌های ادبی در زبان عربی «نفی الشیئ بإیجابه» است. بر اساس این آرایه عرب وقتی می‌خواهد یک چیزی را نفی کند گاهی بیانش را به گونه‌ای می‌آراید که گویا تا حدودی اثباتش کرده است! 🔹امروالقیس وقتی می‌گوید: «لاحب لایهتدی بمناره» (شاهراهی که با مناره‌ی آن هیچ کسی هدایت نمی‌شود) منظورش این است که این شاهراه اصلا مناری ندارد تا بتواند کسی را هدایت کند اما بیانش را به گونه‌ای آراسته که خواننده می‌پندارد منار وجود دارد ولی هدایت نمی‌کند. 🔹🔸 قرآن وقتی می‌فرماید: «بهشتیان در بهشت سخن لغو نمی‌شنوند» (لا یسمعون فیها لغوا) به نظر می‌رسد که در آنجا سخن لغو وجود دارد ولی بهشتیان نمی‌شنوند در حالی که خداوند می‌خواهد بفرماید اصلا لغوی وجود ندارد تا آنان بخواهند بشنوند. 🔹🔸🔸از عبارت «غائباً مُنکَرُه» نیز در یک نگاه شتابزده، برداشت می‌شود که متقین منکراتی دارند و آن منکراتشان مخفی است! درحالی که مراد حضرت این است که متقین هیچ منکری ندارند. ❗️‼️ از آنجا که در زبان فارسی این آرایه وجود ندارد (یا خیلی کم وجود دارد) ترجمه تحت اللفظی این قبیل عبارات موجب می‌شود همان پندار نادرست در ترجمه شکل بگیرد. متاسفانه در بسیاری از ترجمه‌ها این پندار نادرست به خواننده انتقال یافته است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 12 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : «لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. در پست قبل (، شماره 11) نکاتی درباره این حدیث زیبا ارائه شد؛ و اینک چند نکته‌ی دیگر: این جمله افزون بر ایجاز بسیار زیبایی که دارد، مشتمل بر توییخ و تنبیه و هشدار دادن به مخاطب است و میخواهد به مخاطب بفهماند که تلاش او تلاش بیهوده و نافرجامی است. در زبان فارسی ضرب المثلِ «غوره نشده مویز شده‌ای» شبیه به همین جمله امام ع است. @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده 🔷به مناسبت اینکه در دو هفته گذشته نکاتی درباره حکمت زیبای «طرت شکیرا» ارائه شد، جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسین ایرانی حدیث مشابهی را از کتاب شریف غرر برایمان فرستاده و خودشان نیز زحمت ترجمه آن را کشیده اند، در حدیث غرر نیز تعبیر «طرت... شکیرا» به کار رفته است:⏬ 🌹 9969 . أَبْقِ لِرِضَاكَ [مِنْ رِضَاكَ] مِنْ غَضَبِكَ [لِغَضَبِكَ] وَ إِذَا طِرْتَ فَقَعْ شَكِيراً؛ 🔹به هنگام خشم و عصبانیت، راهی برای بازگشت قرار بده [که اگر دوستی نمودی از او خجل و شرمسار نباشی] و چون [با بال و پر خشم] پریدی همچون جوجهی پر درنیاورده، زود فرود آی [ نه همچون عقاب در خشم و غضب اوج بگیری و در ان حالت بمانی] شماره 14 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره19 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره4 ✍حضرت علی ع در پاسخ به نامه معاویه نوشتند: فَيَا عَجَباً لِلدَّهْرِ إِذْ صِرْتُ يُقْرَنُ بِي مَنْ لَمْ يَسْعَ بِقَدَمِي وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ كَسَابِقَتِي الَّتِي لَا يُدْلِي أَحَدٌ بِمِثْلِهَا (و شگفتا از روزگار! مرا قرين كسى ساخته كه هرگز چون من براى اسلام قدمى برنداشته و او مثل سابقه مرا [هم] نداشته است، سابقه اى كه هیچ احدی بدان دسترسی ندارد) 🔷در بین اهل سنت نیز مقایسه ناپذیری علی ع با دیگران امر پذیرفته شده‌ای بود. 🔹 آورده‌اند عبدالله پسر عمر بن خطاب وقتی می‌خواست صحابه را با یکدیگر مقایسه کند، می‌گفت: علی بن ابی طالب از اهل بیتی است که هیچ کس را نباید با آنان مقایسه کرد. 🔹او بر اساس آیه‌ی «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» (الطور: 21) (و فرزندان مؤمنانى را كه از آنان با ايمان، پيروى كردهاند به آنان مىپيونديم) معتقد بود که خداوند ذریه پیامبر(ص) را به پیامبر ص ملحق کرده و علی بن ابی طالب را نیز در شمار ذریه پیامبر (ص)می‌دانست. (الطبری، أحمد بن عبد الله، ذخائر العقبى في مناقب ذوى القربى ج 1 ص17) ع @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 13 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔹ناصيف يازجی و توصیه به حفظ نهج البلاغة🔹 از بزرگترین شاعران عرب و نویسنده کتاب مهمی در علوم بلاغی با عنوان «عقدة الجمان في علم البيان» است. وي كه در تاریخ و جهان عرب، نامی جاویدان از خود باقی گذاشت، متفکر بزرگی است که در طول زندگی خود مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. ✍يازجی در وصیت به فرزندش نوشته است: «اذا شئت ان تفوق اقرانك فى العلم و الادب و صناعة الانشاء فعليك بحفظ القرآن و نهج البلاغة» 🔹🔹 اگر مىخواهى در علم و ادب و نويسندگى از همطرازان خودت برتر باشى در حفظ قرآن و نهج البلاغه بكوش» @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 5 🌾🌷🌻☘🌱🎄 🔵عقل و انبیاء الاهی حضرت امیر علیه السلام در تبیین فرمودند: «وَ يُثيروا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقولِ» -1 📢 استاد شهید این سخن امام ع را اینگونه تبیین کرده است: دفائن، گنجی را مىگويند كه در زير خاك است؛ چون در زير خاك است و خاك رويش را گرفته آدم روى آن راه مىرود ولى نمىفهمد كه زير پايش گنج است؛ «اثارَه» برطرف كردن خاكها است، تا خاكها را از روى گنجينههاى عقلها بردارند. 🔹اين [نبوت و این] نيروى اضافىاى كه شما مىگوييد، نيامده كه براى عقل یک عنصر كمك کننده باشد ، [بلکه] مافوق كمك است {چون آمده تا عقل را از زیر خاکهای جهل و عادت بیرون بکشد} تا چه رسد به اینكه بگوييم پیامبران آمدهاند كه به عقل بگويند تو برو ما كار مىكنيم! @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره20 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره 5 … فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا ما تربيت يافته پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن، تربيت يافته‌ی ما هستند (خداوند ما را برگزيده و مردم را به پيروى و دوستى ما امر فرموده، و اين نعمت بزرگ را بما عطاء نموده كه بين ما و او واسطهاى نيست، و بين مردم و خداوند ما واسطه هستيم) از ترجمه و شرح نهج البلاغه فيض الاسلام. 🔸یکی از شارحان نهج البلاغه با دیدن این جمله‌ی امام ع به وجد آمده و آن را کلامی دانسته که جز از انبیاء و اوصیای ایشان صادر نمی‌شود. (منهاج البراعة، ج 19 ؛ ص 115) 🔹این سخن امام علی ع اشاره دارد به اینکه خداوند اهل بیت ع را برای خود برگزیده چنانکه موسی را برای خودش برگزیده بود (اصطفیتک لنفسی) و آنان را واسطه فیض در بین خود و بندگانش قرار داده و همه بندگانش را به محبت و اطاعت از آنان فراخوانده است. چنین مقامی موجب می‌شود که هر کس را با اهل بیت مقایسه‌پذیر ندانیم. 🌹 👈در میان اهل تسنن هم مقایسه ناپذیری اهل بیت امر مسلمی بود؛ ابوجعفر اسکافی، متکلم معتزلی متوفای 240 ق (که غالبا او را با ابوجعفر نقیب متوفای 613 ق اشتباه می‌گیرند😯) کتابی 📗به نام المعیار و الموازنه دارد که در آن برتری بی‌مانند علی ع بر سه خلیفه دیگر را بررسی کرده است این کتاب با عنوان «المعیار و الموازنه در برتری امیرمؤمنان» به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۷۴ش توسط نشر نی چاپ شده است. ع @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 13 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ... » (آگاه باشید که فلانی خلافت را [به زور] به تن کرد...) عنصر زیباشناختی: استعاره مکنیّة لباس به جای . (مشبه به که لباس است حذف شده و پوشیدن که تناسب با لباس دارد به عنوان قرینه ذکر شده است) 🔷حضرت امیر(ع) در این بیان، خلافت را به لباس تشبیه کرده اند که ابوبکر آن را بر تن کرد. 👈نکات: 🔹1. وجه شبه بین لباس و خلافت: الف) لباس، عیب ظاهری انسان را می پوشاند همانگونه که وقتی کسی به خلافت رسید دیگر کسی حتی ظاهرترین عیوب او را نیز بر زبان نمی‌راند. ب) لباس علاوه بر عیب پوشی، خاصیت زینت بخشی نیز دارد همانگونه که وقتی کسی به قدرت برسد از سوی اطرافیان چاپلوس، با انواع صفات نیکو زینت داده می شود. 🔹2. تقمّص، مطاوعه قمّص می باشد. تناسب این معنا در عبارت فوق در آن است که ردای خلافت را بر پوشاند. (حضرت به این نکته در ادامه خطبه شقشیه هم اشاره کرده‌‌اند) 🔹3. باب تفعّل به معنای "انجام دادن عمل با زحمت و دشواری (تکلف)" نیز هست؛ در اینجا حضرت می‌خواهند اشاره بفرمایند که این لباس به اندازه قامت او نبود ولی او با هر زحمتی بود لباس را به تن کرد! در ادامه این خطبه، جمله «وقد یعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی» نیز این برداشت را تایید می‌کند. 🔹4. از زیباترین خطبه‌های تاریخ ادب است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 14 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 از بزرگترين زبانکاوان و نوابغ ادب عربی در اوايل قرن سوّم هجرى بود که البته از نظر کلامی متعلق به مدرسه کلامی بصره بود و با امیرالمومنین ع میانه خوبی نداشت. وی در مورد این فرمایش حضرت امیر «قيمة كلّ امرئ ما يحسنه» (ارزش هر كس همان است كه خوب مىداند و از عهده آن بر مىآيد) ) می‌نویسد: ✍ اگر در نهج البلاغه جز اين جمله هیچ جمله دیگری نبود، برای اثبات عظمت علی ع كفایت می کرد، بلكه بالاتر از حدّ كفايت هم بود؛ زيرا والاترین سخن سخنی است كه مقدار اندکش هم بتواند تو را از سخنی طولانی بىنياز كند و در عین حال مفهومش هم واضح و آشكار باشد. گويى خداوند جامهاى از جلال و عظمت و پردهاى از نور حكمت بر این سخن علی ع پوشانده كه با نيّت پاك و فكر بلند و تقواى بىنظير گويندهاش نیز هماهنگ است. وقتی که معنای سخنی عمیق باشد و لفظش هم رسا، جوششی، آراسته و منزه از پیچیدگی باشد، در قلب چنان تاثیر خواهد نهاد که باران بر خاک آماده! و کلامی که چنین باشد قطعا توفیق و تأییدی از ناحیه خداوند با آن همراه خواهد شد که گردنکشان را نیز در برابر آن به تعظیم خواهد کشاند و حتی افراد نادان را نیز از آن بهره‌مند خواهد کرد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره21 🌾🌴🍃🌻☘🌛 🔵راز بقای دولت و راه ناامید کردن دشمن فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. 📢وقتی که مردم حق والی را ادا کنند و والی هم حق مردم را ادا کند حق در بینشان ارزشمند می‌شود و شاخص‌های مذهبی بالا می‌رود، عدالت منتشر می‌شود، سنّتها در مجرای درست خود جاری می‌شود و [خلاصه آنکه] روزگار روزگار صالحی خواهد شد و امید به بقای دولت زیاد خواهد شد و دندان طمع دشمنان کشیده خواهد شد. 🔷این که در الحکم نیز آمده است «صيّر الدّين حصن دولتك» (دین را قلعه ای نفوذناپذیر برای دولتت قرار بده)، نیز شاید بدان معنا است که شاخص اصلی دینی شدن دولت نیز همین است که: "مردم حقوق شرعی حاکم را ادا کنند و حاکم حقوق شرعی مردم را ادا کند" و دولت اگر به این معنا دینی بشود پایداری‌اش حتمی است و دشمنانش مأیوس خواهند شد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 6 🌾🌷🌻☘🌱🎄 و حَمَلُوا بَصَائِرَهُم عَلَى اَسيافِهِم. یکی در اسلام 📢بعضى از جنگها و مبارزهها جنبه اعتقادى و ايدئولوژيك دارد و چون حامل يك فكر و عقيده و ايدئولوژى است، مىخواهد مانع را از سر راه انتشار فضیلتها بردارد. على (عليه‌السّلام) تصريح مىكند كه جنگهاى صدر اسلام ماهيّت ايدئولوژيك داشت: «و حَمَلُوا بَصَائِرَهُم عَلَى اَسيافِهِم». آنها بصيرتها و دركها و آگاهي‌هاى خود را روى شمشيرهايشان حمل مىكردند. يعنى مىخواستند با اين شمشيرها به مردم آگاهى بدهند نه چيز ديگرى. نمىخواستند از مردم چيزى بگيرند، مىخواستند به آنها چیزی بدهند.🔸 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره22 🌾🌴🍃🌻☘🌛 🔵از ستایش شایسته تا ناشایست الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ ✅ستایش بیش از حد استحقاق، تملق است و ستایش کمتر از حد استحقاق هم [از] ناتوانی در گفتار یا حسادت است. 🔷در زشتی چاپلوسی هیچ شکی نیست ولی غالبا بین چاپلوسی () و ستایش شایسته فرق نمی‌گذاریم. امام علی ع ستایش را بر سه نوع دانسته‌اند: 1⃣یکی ستایشی که ستایش شونده استحقاق آن را داشته است، 2⃣دوم ستایشی که بیش از حد استحقاق او بوده 3⃣و سوم ستایشی که کمتر از حق استحقاق او بوده و ستایش کننده به خاطر یا ناتوانی زبانی، در ستایش کوتاهی کرده است. حضرت، ستایش بیش از حد استحقاق را (چون چاپلوسی و ذلت‌بار است) نکوهش کرده‌اند، ستایش کمتر از حق استحقاق را از آنجا که نشانه حسادتِ ستایش کننده است، نکوهش کرده‌اند. نتیجه سخن حضرت این است که ستایشی که به اندازه استحقاق باشد، باید خوب باشد. ◀️آنچه معمولا از آن سخن گفته‌ایم، زشتی چاپلوسی است و آنچه هیچ سخنی از آن نگفته‌ایم این است که حد و مرز و ستایش ناشایست کدام است؟ ⁉️ اصلا ستایش شایسته چه فایده‌ای برای جامعه دارد؟ @banahjolbalaghe