eitaa logo
برش‌ ها
412 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
440 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هر وقت همه اعضای خانواده جمع می شدند، مادر حسین بحث رفتنش را پیش می کشید که پسرم! دیگر جبهه نرو. تو که تکلیفت را انجام دادی. الان هم زن و بچه داری آنها هم چشم انتظارند بهتر است پیششان بمانی. حسین می گفت: اگر همه ما در خانه بمانیم می دانی چه می شود؟ یک دفعه می بینی دشمن همه کشور را کرد. آزادی مان را گرفت. ایمان و اعتقادمان را گرفت. آن وقت هر بلایی که خواستند سر ما می آورند. این دشمن پستی که من دیدم هر کاری از دستش بر بیاید در یغ نمی کند؛ نه دین دارند و نه شرف و انسانیت. این وظیفه شرعی ماست که به جنگ برویم. وقتی حسین این ها را می گفت، مادر حسین سکوت می کرد و چیزی نمی گفت؛ اما گاهی حرف های مردم خیلی اذیتم می کرد. رفته بودم و یکی از بچه مریض بود و بی تابی می کرد. حسین هم داشت را می خواند. زن ها هر کدام چیزی می گفتند. می گفتند تو که بچه شیرخواره داری و مرتب مریض می شوند، چرا می گذاری پدرشان به جبهه برود. حسین آقا حرف ها را شنید. وقتی آمد خیلی ناراحت و شرمنده بود. راوی: زهرا سحری؛ همسر شهید ، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه 45 و 62. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید ابوالفضل مرادی کوشکی: از شما مى‌خواهم كه پيام خون شهدا را به تمامى ملتهاى جهان برسانيد و آنها را از خواب غفلت بيدار كنيد. برادران و خواهرانم! از شما مى‌خواهم راهشان را ادامه دهيد . شما بايد همانند زينب (س) پيام رسان باشيد كه همانا موجب شادى روحشان مى‌گردد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب گویای ناگفته های جنگ در قالب شهید صیاد شیرازی از فرماندهان بزرگ جنگ و یکی از افراد تاثیرگذار در دوران دفاع مقدس و پس از آن بود که در این کتاب خاطرات زندگی اش را که خود در سال های انقلاب و دفاع مقدس بازگو کرده است. این خاطرات سال‌ها پیش و در روزهای پایانی جنگ تحمیلی توسط حجت‌الاسلام سعید فخرزاده ضبط شده و سپس از سوی احمد دهقان نویسنده خوب و موفق عرصه جنگ تحمیلی تدوین و با تجربه‌هایی در داستان‌نویسی حوزه دفاع مقدس به خوبی آمیخته شده‌اند. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
آخرین باری که آمد مرخصی، قصد داشت برود زیارت (ع). آماده رفتن شده بود که از پایگاه خبر دادند که زودتر باید برگردد منطقه. در همان عملیات هم شهید شد. خیلی دلم برایش سوخت که نتوانسته بود زیارت امام رضا (ع) برود. بعد از شهادت آمد به خوابم. خیلی سرحال و خوشحال بود. گفت: مادر جان! ناراحت نباش. من به یک چشم بر هم زدن رفتم مشهد؛ زیارت امام رضا (ع) . ع راوی: مادر شهید ؛ خاطرات عشق شهدا به امام رضا (ع). نویسنده: حسین کاجی، ناشر: انتشارات حماسه یاران، نوبت چاپ: سوم- 1396، ص 33. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید علی رحیم آبادی: دوست دارم از کشته های غریب و باشم و اگر جسدم بدست آمد دوست دارم تا در زادگاهم کاظم آباد و در جوار قبر برادر شهیدم محمد مختارآبادی دفن شوم، تا شاید بواسطه او عذاب کمتری را تحمل کنم و اگر جسدم بدست نیامد یا قطعه قطعه شدم هیچ گاه ناراحت نباشید؛ زیرا هزاران شهید مقدّس که هرکدام الگو و نمونه ای از ایثار و فداکاری برای ما بودند به نحوی دل خراش سوختند یا تکه تکه شده و به شهید شدند. پس شما را چه باک ! و مسلماً همه شهیدان به قسمت الهی راضی بوده و هستند و خوشحالند که به آرزوی خود رسیدند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
قابل توجه دوستان عزیز! با توجه به کمبود وقت و اولویت سایت شاید کمتر بتونم توی کانال خدمت تون باشم. اگه بزرگواری هم فرصت داشته باشه که در اداره کانال همکاری کنه ممنون میشم اطلاع بده. @boreshha_ir امیدوارم که در باشید و باشیم. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب دریا دل در قالب کتاب «دریا دل» به قلم «سبحان خسروی» و بازنویسی و ویراستاری «صادق عباسی‌ولدی» به رشته تحریر در آمده است. موضوع این کتاب روایت خاطرات پاسدار شهید مدافع حرم «یدالله قاسم‌زاده» است از زبان دیگران با 93 عنوان در کتاب آمده است. کتاب «دریادل» خاطرات پاسدار شهید مدافع حرم «یدالله قاسم‌زاده» آغاز خاطرات کناب از روزهای تولد و کودکی نظم گرفته و تا حضور شهید در سوریه و شهادت او ادامه می‌یابد. این کتاب به همت موسسه فرهنگی و پژوهشی مبین یگان امام علی (ع) و نشر مقاومت در قطع رقعی منتشر شده است. کتاب «دریا دل» در چاپ اول، پاییز 97 با شمارگان 1000جلد و بهاء16000 تومان روانه بازار کتاب شده است. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
(25 فروردین)
زندگی نامه شهید (رزاق) رضا چراغی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش‌ ها
زندگی نامه شهید (رزاق) رضا چراغی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران #زندگی_نامه_شهدا #شهید_رض
زندگی نامه شهید (رزاق) رضا چراغی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) تهران ۱۳۳۶؛ (پائیز) ولادت در روستای بستق از توابع شهرستان ساوه. ۱۳۵۶؛ اخذ دیپلم در رشته تجربی از دبیرستان مروی تهران. ۱۳۵۶؛ اعزام به خدمت سربازی در لشکر ۹۲ زرهی اهواز در سمت آجودان مخصوص شهید حسن اقارب پرست. ۱۳۵۷؛ (پائیز) فرار از خدمت با صدور دستور امام به نیروهای نظامی مبنی بر ترک پادگان ها. ۱۳۵۷؛ شرکت مستمر در راهپیمایی علیه رژیم به همراه دوست دیرینه اش شهید سید محمد رضا دستواره. ۱۳۵۸؛ (۴ آبان) عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. ۱۳۵۸؛ (آبان) شرکت در دوره آموزشی ۱۵ روزه و الحاق به پادگان ولی عصر (عج) و نگهبانی یک ماهه از محوطه های اطراف لانه جاسوسی. ۱۳۵۸؛ (دی) الحاق گردان ۴ سپاه تهران و اعزام به شهر روانسر در غرب کشور برای مقابله با ضد انقلاب. ۱۳۵۹؛ (۱۳ فروردین) شرکت در عملیات آزاد سازی باینگان. ۱۳۵۹؛ (اردی بهشت) فتح باینگان و مرخصی ده روزه و بازگشت به غرب در معیت حاج احمد متوسلیان. ۱۳۵۹؛ (خرداد) شرکت در عملیات آزاد سازی مریوان. ۱۳۵۹؛ انتصاب به سمت جانشین فرماندهی سپاه دزلی. ۱۳۵۹؛ (پائیز) اعزام به محور سر پل ذهاب تا زمستان ۵۹٫ ۱۳۵۹؛ (۱۲ دی) شرکت در عملیات محمد رسول الله در ارتفاعات مریوان در سمت معاون گردان. ۱۳۶۰؛ (زمستان) الزام فرمانده سپاه منطقه ۱۰ تهران به الزام شهید چراغی، احمد متوسلیان و بقیه نیروهای فاتح غرب به ماندن در تهران و عدم اطاعت این شیر مردان؛ که در نتیجه حقوق سه ماهه و عیدی نوروز ۶۱ اینان قطع شد. ۱۳۶۰؛ (زمستان) انتقال نیروهای فاتح غرب کشور به جنوب به فرماندهی حاج احمد متوسلیان. ۱۳۶۰؛ (۱۷ بهمن) تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) و انتصاب شهید چراغی به سمت فرماندهی گردان حمزه سید الشهدا (ع). ۱۳۶۰؛ فرماندهی گردان حمزه سید الشهداء. ۱۳۶۱؛ (۲ فروردین) شرکت در عملیات فتح المبین با سمت فرمانده گردان و تصرف توپخانه سپاه چهارم ارتش عراق. ۱۳۶۱؛ (اردی بهشت) انتقال گردان از دو کوهه به اردوگاه انرژی اتمی دار خوین برای انجام مقدمات عملیات الی بیت المقدس. ۱۳۶۱؛ (۹ اردی بهشت) شرکت در عملیات الی بیت المقدس ۱۳۶۱؛ (۲۰ اردی بهشت) مجروحیت در مرحله سوم عملیات الی بیت المقدس. ۱۳۶۱؛ (تیر) خواستگاری از خانم معصومه دستواره در ایام مجروحیت با پای گچ گرفته. ۱۳۶۱؛ (تیر) بازگشت با پای گچ گرفته به جمع یاران برگشته از سوریه برای شرکت در مرحله سوم عملیات رمضان در ۳۱ تیر ماه. ۱۳۶۱؛ (۴ مرداد) انتصاب به قائم مقامی تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص). ۱۳۶۱؛ (۶ مرداد) شرکت در مرحله پنجم عملیات رمضان در شمال پاسگاه زید ۱۳۶۱؛ (۹ مهر) شرکت در عملیات مسلم بن عقیل با سمت فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص). ۱۳۶۱؛ (بهمن) قبول معاونت سپاه ۱۱ قدر به فرماندهی شهید محمد ابراهیم همت. ۱۳۶۱؛ (بهمن) شرکت در عملیات والفجر یک با سمت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله و ملقب شدن به لقب شمشیر لشکر. ۱۳۶۱؛ (اسفند) جاری شدن عقد ازدواج با خانم معصومه دستواره توسط آیت الله محمدی گیلانی. قرار بود خرداد ماه مراسم ازدواج برگزار شود که شهادت سر رسید. ۱۳۶۲؛ (فروردین) استعفا از معاونت سپاه یازدهم قدر و انتصاب به سمت فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص). ۱۳۶۲؛ (۲۱ فروردین) شرکت در عملیات والفجر یک. ۱۳۶۲؛ (۲۶ فروردین) برگزاری مراسم تشییع در نماز جمعه تهران. ۱۳۶۲؛ (۲۷ فروردین) تدفین در بهشت زهرا (س) تهران. ۱۳۶۲؛ (۲۵ فروردین) شهادت در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه در ارتفاعات ۱۴۳. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
علی رضا خیلی به توسل به اهل بیت (ع) اهمیت می داد و همیشه می گفت: بعد از توکل به خداوند، به اهل بیت (ع) حلال مشکلات است. به همین خاطر هم به خیلی علاقه داشت. حتی موقعی که برای عقدکنان خواهرش به مرخصی آمده بود، پیشنهاد کرد که بعد از مراسم دعای توسل بخوانیم که به مزاق خیلی ها خوش نیامد؛ اما خودش کوتاه نیامد و رفت در زیر زمین خانه به تنهایی شروع کرد به دعای توسل. کشف پیکر مطهرش هم با دعای توسل همراه شد. شهید غلامی عادتش این بود هر وقت بدن شهیدی را پیدا می کرد، اول برایش یک می خواند بعد بدن را بیرون می آورد. آن روز که نشست سر پیکر علی رضا؛ هر چه گشت زیارت عاشورا را در مفاتیح پیدا نکرد؛ اصلا گویا چنین دعایی از اول وجود نداشته. بعد گفت: هر چه شهدا بخواهند. بعد شروع کرد به خواندن دعای توسل. ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علی رضا کریمی. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید هادی، صفحه ۳۴و ۵۴ و ۸۱. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهید همت: برادر رضا چراغی از مزدان نیکی که اصلا ما شرمنده ایم چه طور در در خدمت شان هستیم، به عنوان معاون تیپ انجام وظیفه می کنند. ایشان یکی از کادرهای ورزیده و بسیار مقاوم و هم پا و هم رزم شهید قجه ای هستند. خدا به ایشان توفیق بدهد و ما از وجود ایشان استفاده کنیم. ؛ صفحه 69-70. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید ابوالفضل مرادی کوشکی: برادران! از عزيز و فداكار حمايت كامل كنيد و مبادا خداى ناكرده روحانيت كنار زده شود، [که آن روز] روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست . اگر خلافى از يك شخص ديديد به حساب مكتب نگذاريد و اين روحانيت بوده كه در تمامى دوران و به خصوص در اين انقلاب پيشتاز بود و اگر اين نهاد نبود، نه از اسلامى خبرى بود و نه از قرآن. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهید آوینی: در عمل، حتی در بهترین نمونه های حکومت دموکراسی، حقوق ملت نقابی است که در پس آن ثروت مندان پنهان شده اند. ؛ صفحه 307. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
آقا ولی خیلی احترامl می کرد. موقع راه رفتن پشت سرم راه می رفت تا کفش هایم را جفت کند. بعضی اطرافیان به طعنه می گفتند: «آقا ولی کفش ها یاین جوجه را براش جفت می کنه». از همان اوایل زندگی گاهی وقت ها توی خانه “ ” صدایم می کرد. اطرافیان نمی دانستند. یک بار که ولی رفته بود منطقه، برای اینکه تنها نباشم، رفتم خانه خودمان و ولی زنگ می زند آنجا. یک بار زنگ که زد خواهرم گوشی را برداشت. شنیدم به آقایی که پشت خط است، می گوید: «آقا اشتباهی گرفته اید اینجا مخابرات نیست.» شستم خبر دار شد ولی است. خواهرم علیا مخدره را مخابرات شنیده بود. دویدم گوشی را ازش گرفتم و صحبت کردم. راوی: تهمینه عرفانیان امیدوار؛ همسر شهید ، جلد ۹، چراغچی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: مهدیه داودی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: یازدهم؛ ۱۳۹۵؛ صفحه ۲۲ و ۳۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی: خدا مي داند که اين شهدا و اين رزمنده ها چه حق بزرگي بر گردن ما دارند که اگر فداکاري آنها نبود صدام براي مملکت ما حتي ناموس هم نمي گذاشت و حيات زندگي مان را مرهون شهدا و رزمندگان هستيم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سر ابوالفضل برای کمک به مردم درد می کرد. برش اول: چند وقت بود که یکی از همکارهایش شده بود همسایه مان. رنگ خانمش زرد بود و بیمار به نظر م یرسید. یک روز ابوالفضل این مطلب با همکارش مطرح کرده بود که انگار خانمت مریض است. طرف با بی خیالی گفته بود: من حوصله ندارم. اگه خیلی دلت به حالش می سوزد، ببر درمانش کن. با هم یک ماه افتادیم پی کارش. می بردیمش رشت و می آوردیم. عفونت تمام بدنش را فرا گرفته بود. بعد از اینکه مشکلش حل ش به من گفت: «شهناز! این همه مرا بردید و آوردید؛ شوهرت یک بار هم به صورت من نگاه نکرد». برش دوم: یک روز چند دقیقه ای می شد که رفته بود سر کار، برگشت و لباس فرمش را درآورد. رفت بیرون و پس از مدتی آمد که برود سرکار. پرسیدم برای چه برگشتی؟ گفت: در راه که می رفتم، دیدم که همسایه مان آقای بنیادی برای پسرش دوچرخه خریده، او بلد نبود راهش ببرد، خورده بود زمین. برگشتم سواری را کاملا بهش یاد دادم و الان خیالم راحت شد و دوباره بر می گردم سر کار. همیشه هفته ای یکی دو جلسه به بچه های همکارهایش یاد می داد. با اینکه پدرانشان در دوره آموزشی کشور انگلیس همراهش بودند و زبان بلد بودند؛ اما حال این کار را نداشتند. بعد از درس هم می بردشان بیرون، با آنها فوتبال بازی می کرد. راوی: شهناز چراغی؛ همسر شهید ؛ جلد ۱۹؛ عباسی به روایت همسر شهید. نویسنده: لیلا خجسته راد. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۵٫ صفحه 24 و 25. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.b
فرازی از وصیت نامه شهید محمد تقی سالخورده: سلام بر رهبر معظم ما، سید علی ، رهبری که در میان ما مظلوم است. [برخی با تخریب مدافعان حرم] قصد تخریب رهبر را دارند، چه تهمت‌ها که به ایشان نزدند، واقعا بعضی از این تهمت‌ها بی‌شرمانه و بچگانه است. عقل سالم می‌گوید برای جمعیت بیشتر از دو نفر، یک نفر رئیس و فرمانده شود. آیا عقلانی نیست برای جامعه‌ای که یک سو و یک هدف، منتظر (عج) است، یک رهبر داشته باشد؟ ایشان امام زمان نیست، ایشان رهبر جامعه‌ای است که به لطف خدا (عج) خواهد بود. انشاالله. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب گویای خداحافظ سالار در قالب کتاب «خداحافظ سالار»، خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی، قافله سالار مدافعان حرم است، که به زندگی و فراز و نشیب های این شیرزن بزرگ پرداخته که از کودکی آغاز و نهایتا به شهادت سردار همدانی در سال ۱۳۹۴ ختم می شود. شروع کتاب از سال ۹۰ و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت آغاز می شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه ۴۰ ادامه می یابد. این کتاب حاصل ۴۴ ساعت مصاحبه با همسر شهید است که نوع روایت داستانی هیچ دخل تصرفی را در آن وارد ننموده است. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
فرازی از وصیت نامه شهید ابوالفضل مرادی کوشکی: برادران! خودسازى و را سرمنشاء زندگي تان قرار دهيد. اين دنيا همان طوری كه با رفتگان اين معامله را كرده، با باقى ماندگان نيز چنين خواهد كرد. پس هر كه در اين دنيا به غير خودش بپردازد، در تاريكي هاى بدبختى سرگردان و با تبهكاري ها آميخته مى‌شود و شيطان او را وادار به سركشى و طغيان كرده ،كارهاى زشتش را در نظرش بيارايد. بياييد اى دوستان و اى مردم! از حالا شروع به تهذيب نفس كنيد. وقت نگذشته، مى‌تواند توبه كنيد و از درگاه خداوند طلب استغفار كنيد كه همانا خداوند طالب چنين بنده‌اى است و او را مملؤ از عناياتش مى‌نمايد و از او استقبال مى‌كند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ، سفر به طَمَع شهادت ♨️ چرا حاج قاسم آرزو کرد مانند عمادمغنیه به شهادت برسد...؟ 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
رضا در بازسازی روحیه نیروها در بحران های شدید خبره بود. در مرحله بازسازی پس از عملیات فتح المبین گردان تیچ ۲۷ با کمبود شدید مهمات مواجه یودند. آن روز هم موقعی که داشتم به موقعیت گردان انصار می رفتم، سر راه دیدم بسیجی های گردان حمزه دور رضا جمع شده اند و از خنده ریسه می روند. رضا موضوع نرسیدن مهمات را سوژه خنده کرده بود و داشت با خنده و لطیفه گویی به آنها روحیه می داد: در زمان های قدیم قرار شد مردان یکی از دهات های قزوین بروند جنگ ملحدین. روز اعزام قشون کمانداری را دیدند که فقط با کمان؛ آن هم بدون تیر عازم جنگ است. پرسیدند: بدون تیردان کجا انشاء الله. گفت: عازم جهادم. مترصد خواهم بود دشمن ما را تیرباران کند، تا با استفاده از تیرهای خودشان با آنها بجنگم. گفتند: اگر تیرباران نکرد چه؟ گفت: خوب بر می گردم. گفتند: پس جهاد چه می شود؟ گفت: جایی که در آن تیری انداخته نشود، جهادی در کار نیست. راوی: ؛ سرگذشت نامه شهید رضا چراغی؛ نویسنده: گل علی بابائی، ناشر: نشر صاعقه، نوبت چاپ: دوم: ۱۳۹۳؛ صفحه ۵۱-۵۲. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/