eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
346 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، ج‏24، ص: 465-466. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در صدر اسلام در ميان شهداى زمان پيامبر، آن كه از همه بيشتر درخشيد و به او لقب «سيدالشهداء» يعنى سالار شهيدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموى بزرگوار رسول اكرم بود كه در احد شهيد شد. آنان كه به زيارت مدينه مشرف شده‏اند حتماً به احد هم مشرف شده‏اند و قبر حمزه را در احد زيارت كرده‏اند. حمزه كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، كسى نداشت، خودش تنها بود. وقتى كه پيامبر اكرم از احد برگشت به مدينه، ديد در خانه همه شهدا گريه هست جز خانه جناب ؛ حضرت فقط يك جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواكى لَهُ» يعنى همه شهدا گريه‏كننده دارند جز حمزه كه گريه‏كننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه‏هايشان و گفتند: پيامبر فرمود حمزه گريه‏كننده ندارد. زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان يا برادرانشان مى‏گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و براى حمزه گريستند؛ و بعد از اين ديگر سنت شد هركس براى هر شهيدى كه مى‏خواست بگريد، اول مى‏رفت خانه جناب حمزه و براى او مى‏گريست. اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميّت (ميّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده است، مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست. بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين عليه السلام كه همه شهادتها را تحت‏الشعاع قرار داد، لقب «سيدالشهداء» به ايشان انتقال يافت. البته به جناب حمزه هم سيدالشهداء گفته و مى‏گوييم ولى ، امام حسين است. يعنى جناب حمزه سيدالشهداى زمان خودش است و امام حسين عليه السلام سيدالشهداى همه زمانهاست، آنچنان كه مريم عذرا «سيدة النساء» زمان خودش است و صديقه كبرى «سيدة النساء» همه زمانها. قبل از شهادت امام حسين آن شهيدى كه سمبل گريه بر شهيد بود و گريه بر او مظهر شركت در حماسه شهيد و هماهنگى با روح شهيد و موافقت با نشاط شهيد به شمار مى‏رفت، جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسين اين مقام به ايشان انتقال يافت. ، ج‏24، ص: 465-466.
هدایت شده از 
🔰محبت علی (ع) شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت کن. علی علیه السلام نصایح زیادی کرد. فرمود: لا تَکنْ مِمَّنْ یرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ، یقولُ فِی الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یعْمَلُ فیها بِعَمَلِ الرّاغِبینَ‏. همین دو جمله فعلًا ما را بس. فرمود: من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما می‌خواهد بدون عمل به‏ آخرت برسد؛ مثل همه ما. ما می‌گوییم کافی است. تازه حبّ ما نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود هم پشت سرش بود. می‌گوییم همین وابستگی ظاهری کافی است! خیال می‌کنیم علی علیه السلام از کسانی است که احتیاج دارد، و اگر افرادی هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشکر می‌خواهیم، سیاهی لشکر هم کافی است! ما خیال می‌کنیم یک بر امام حسین کافی است. ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند، بدان که تو بر حسین بن علی گریه کرده‌ای و گریه تو راستین است. اگر نه، است. صفحه 122.
🔰مصطفی علاقه‌ای برای نداشت. تازه از برگشته بودم اصفهان. به جمع دوستان طلبه رفتم و برای آن‌ها از شرایط جنگ و اهمیت حضور اکثر طلبه‌های انقلابی در جنگ گفتم. یکی از دوستان طلبه از من سوال کرد: «شما در جبهه غرب در کدام منطقه بودی و چه می‌کردی؟ او را نمی‌شناختم. من هم برای او حسابی از منطقه غرب تعریف کردم و بعد گفتم: «من می‌خواهم برای این‌بار به بروم . خوشحال می‌شوم که با ما بیایید. دوست من هم قبول کرد و قرار شد روز بعد راهی شویم. فردا به‌همراه دوستم حرکت کردیم. شنیده بودم که بچه‌های اصفهان در مستقر هستند. تا رسیدیم به پادگان، همه فرماندهان به استقبال ما آمدند! هم جلو آمد و با دوست من روبوسی کرد! من هم با تعجب به همه آن‌ها نگاه می‌کردم. کمی عقب رفتم و به یکی از فرماندهان گفتم: «شما این دوست من را می‌شناسید؟» آن فرمانده لبخندی زد و گفت: «آقا مصطفی فرمانده همه ماست. ایشان تیپ امام حسین علیه‌السلام است. این چند روزی‌که او رفته بود مرخصی همه ناراحت بودیم. حضور امثال او در جبهه واقعاً احتیاج است» . من هم از این برخورد آقا مصطفی شرمنده شدم. در تمام مدتی که من با او بودم، در مورد حضورش در جبهه صحبتی نکرد. فقط من حرف می‌زدم. ؛زندگی‌نامه و خاطرات شهید مصطفی ردانی پور، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛ ص 98-99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔹 یک آدمى که فقط مسأله مى‌گوید، کارى به حکومت و مبارزه‌ى سیاسى ندارد که زیر چنین فشارهایى قرار نمى‌گیرد. ...ما خیال مى‌کنیم موسى‌بن‌جعفر علیه السلام، یک آقاى مظلوم بى سر و صداى سر به زیرى در مدینه بود و رفتند او را زندانى کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس، قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ى طولانى تشکیلاتى، یک مبارزه‌اى با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامى بود. ۱۳۶۴/۱/۲۳ (علیه‌السلام)
🔰 (20): 🔺ب: از توطئه‌های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‌های معاصر، و به ویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می‌خورد، دامنه‌دار با ابعاد مختلف برای و خصوص ملت فداکار ایران از است. 🔺گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه که 1400 سال قبل وضع شده است، نمی‌تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک است و با هر نوآوری و مخالف است، و در عصر حاضر نمی‌شود کشورها از و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این . 🔺و گاهی و شیطنت‌آمیز به گونه طرفداری از ؛ که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‌کند، و حکومت و سیاست و سر رشته‌داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! 🔺و مع‌الأسف در بعض از و تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک و فسق می‌دانستند و شاید بعضی بدانند! و این بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
یک‌بار حسین خاطره‌ای را از عبادت‌هایش برایم تعریف کرد. می‌گفت: «تصمیم قاطع گرفته بودم که از دوری کنم و معصومانه زندگی کنم. چند قرص نان گرفتم و گذاشتم توی سبد دوچرخه و راه افتادم سمت زمین‌های سبیلی(منطقه‌ای حاصلخیز در شمال دزفول و در شرق رودخانه دز). زمین‌ها مملو بود از گندم. کنار یکی از مزارع گندم، سجاده را پهن کردم و شروع کردم به خواندن. ساعت‌ها گذشت و من مشغول و مناجات و دعا بودم؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد. نماز ظهر و عصر را خواندم و نشستم تا چند لقمه نان بخورم. لقمه اول را گذاشتم توی دهانم که تمام فکر و ذهنم متوجه یک سوال شد. با خودم گفتم: «حسین! اگه قرار باشه تو بری توی بیابان و فقط عبادت کنی و هیچ وسیله و ابزار گناهی دورت نباشه که فایده‌ای نداره! اگه مردی، باید برید توی شهر و اون‌جا باشی و گناه نکنی. اینه که ارزش داره. نه این‌که بری یه جایی‌که هم فراهم نباشه!» حسین گفت: «وقتی به این مسئله خوب فکر کردم، دوباره سوار دوچرخه شدم و رکاب‌زنان برگشتم خانه. برگشتم تا با اماره ترین نفس مبارزه کنم» . راوی: محمود اسفنده ؛ روایت زندگی و خاطرات نوجوان عارف شهید عبد الحسین خبری، نویسنده: گروه روایتگران شهدای دزفول، ناشر: سرو دانا، تاریخ چاپ: دوم- ۱۳۹۵؛ صفحه 74-75. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (31): 🔰انواع علم 🔅همه انواع علوم، گرچه باعث هستند؛ اما مادامی که علمی الهی نباشد، تحصیل آن واجب نیست. 🔺برخی علوم مانند طب، هندسه و نجوم جزو محسوب می شوند که به جهت تأثیر نداشتن غالب آنها در عالم آخرت، آموختن شان واجب نیست؛ 🔺اما برخی دیگر به جهت تأثیر گذاری در سعادت انسان یا الهی نامیده می شوند و تحصیل شان واجب می شود. 🔆 به ترتیب فضیلت و شرافت عبارتند از : 1. (شناخت مبدأ و معاد و اصول عقاید دین) 2. (شناخت را سعادت و نجات دهنده ها و هلاک کننده های انسان) 3. (شناخت حلال و حرام و احکام عبادات و معاملات). ؛ صفحه 100-99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/