eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیرم امشب شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا اربعین.کربلا حتما ، نگی که نگفتم آقا نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها شم خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که پست و خوارم درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده بارقیه اومدم تا ، تو نگام کنی دوباره گوش بده به دردو دلهام، توروحق گوش پاره میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله... حسین رحمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
كوفه کوفه امشب چه ساکت و سرد است کوفه امشب چقدر پُر درد است کوفه امشب نمیرود در خواب کوفه گرچه عجیب نامرد است چشمهایِ یتیمها پُر خون سرِ راهِ امیرِ شبگرد است کاسه‌ها خالی است از شیر و... چهره از فرطِ گریه‌ها زرد است آه مادر ، غریبه امشب نیست نانِ ما را پدر نیاورده است نذر دارم که خونجگر نشوم من یتیمم یتیم تر نشوم پیرمردی که می‌رسید اینجا مو سپیدی که در دلِ شبها رویِ دوشش همیشه زخمی بود ردّی از بارِ کیسه‌ی خُرما در کنارِ تنور نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود بود مَرکبِ ما آه مادر بگو کجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بیا چهره‌اش بینِ خانه دیدن داشت حرفهایِ دلش شنیدن داشت گفت با ما که طعنه‌ها نزنید دستِ رد بر من و خدا نزنید گریه می‌کرد و زیرِ لب میگفت که نمک رویِ زخمِ ما نزنید روزگاری یتیم اگر دیدید خنده بر اشک بی صدا نزنید پیشِ چشمانِ دختری کوچک سنگها را به نیزه‌ها نزنید سرِ زنجیر را به هر طرف نکشید عمه‌اش را به ناسزا نزنید حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شب توبه ی ماست شب جمعه دل ما گفت علی ع گفت حسین ع رو به درگاه خدا گفت علی ع گفت حسین ع از همه رانده شده چشم بر این در دارد بنده ای غرق خطا گفت علی ع گفت حسین ع این شب جمعه؛ شب قدر؛ شب توبه ی ماست دل ما بین دعا گفت علی ع گفت حسین ع پر زد از صحن نجف محضر شش گوشه ی شاه هر دل غمزده تا گفت علی ع گفت حسین ع روزه ام نذر پدر روضه ی من خرج پسر غم جدا غصه جدا گفت علی ع گفت حسین ع دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف کنج ایوان ه طلا گفت علی ع گفت حسین ع اربعین پای پیاده لبم از خاک نجف تا خود کرببلا گفت علی ع گفت حسین ع مهدی فاطمه عج از توبه ی او راضی شد هر که در نزد رضا ع گفت علی ع گفت حسین ع من و سرمایه ی عمرم که دل دربه دری ست تو و لبخند رضایت `چه مبارک سحری ست” اسماعیل‌ شبرنگ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بوترابت بردی از این دل با نگاهت تاب را هم تاب از دلم،از چشم مستم خواب را هم از بسکه تو ممسوس در ذات خدائی دیوانه ی خود کرده ای محراب را هم هم بوترابت خوانده در عالم پیمبر هم داده دستت اختیار آب را هم از این طرف با امر تو خورشید برگشت از آن طرف نورش دهی مهتاب را هم قصد از طواف کعبه تنها مستجار است پس میزند،مشتاق تو اسباب را هم هر ذره ای با تو شود خورشید قطعأ دریا کنی با ذکر خود مرداب را هم سمت نجف خواندم نماز واجبم را بر هم زده دیوانه ات آداب را هم محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی حق بوده به نامِ آن کسی که خـــاک را افلاک کرده است همان که کعبه پیشِ او گریبان چاک کرده است زمین را از همه لات و هُبل ها پاک کرده است هزاران ” عمرو بنِ عبدُود ” را خاک کرده است شجــــاعت پیشِ مولایم علی معنا ندارد و مانندش کسی دیگر در این دنیا ندارد چرا که کـــعبه را دورِ ســــــرِ او آفریدند برای وضــــــعِ حملِ مــــــادر او آفریدند و نامـــوسِ خدا را همســــــرِ او آفریدند مرا هم خـــــاکِ پایِ قنبــــــرِ او آفریدند و بی شک رویِ لبهایِ خدا هم ” یا علی ” هست علی حق بوده و حق هم همیشه با علی هست ندارد دردِ دنیا ، دردِ مردم بوده دردَش هزاران مثلِ حاتم هم گدایِ دورِ گردَش ببندد رویِ پیشــــانی اگر سربندِ زردَش خدا تکبیــــر می گوید به هنگامِ نبردَش علی در هر نبردی جنگ را فرجام داده است و تیغ اش کارِ عزرائیـــل را انجام داده است برای ضربه اش در جنگ او وسواس دارد غضب دارد ولیکن بیشتر احســــاس دارد رحیم النّاس هست و او کریم النّاس دارد و شاگردی شبیهِ حضرتِ عبّــــــاس دارد علی دریایِ بی پایانِ صبر و کوهِ درد است رجزهایِ لبِ عبّــــــاس هنگــــامِ نبرد است اگرچه بخشش و جودِ علی بسیار بوده است ولی در هر نبردی او یلِ قهــــــار بوده است برایِ عده ای که قصدِشان انکـــار بوده است قسیم الجنّه گاهی هم قسیم النّار بوده است به خاطر دارد او محتاجِ در هر خانه ای را و شاید پیرمردِ کــــورِ در ویـــــرانه ای را فقط شمشیر نه...در دست هایش بویِ نان داشت همیشه رویِ دوشَش بقچه ای از آسمــــان داشت شــــبیهِ کــــوه امّا در دِلش آتشفشـــــان داشت علی در چشم خار و در گلویش استخوان داشت فقط او می تواند اینچنین مظلــــوم باشد خلیفه باشد و در مَحکمِه محکـــــوم باشد فقط او میتواند کارِ چندان ساده ای نیست شــــبیهِ او امیـــرِ اینچنین افتاده ای نیست برایش فتحِ خیبر کارِ فوق العاده ای نیست به جز زهرا برایش دلبر و دلداده ای نیست علی انگیزه ی خلقِ زمین و آسِمــان است علی زیباترین مضمون برایِ شاعران است ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کلاغ روسیاه شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا منو زیر چتر مهربونیات پناه بده یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده من مزاحم تو و کار تو هستم می دونم من کلاغی ام که سربار تو هستم می دونم نکنه دیگه صدام براتو تکراری شده نکنه که گریه هام از روی بیکاری شده حق داری محل ندی اخه شما کجا و من حجت یکی یه دونه ی خدا کجا و من باشه خنده هات اقا باشه برای خوب خوبا منم اینجا دل خوشم با عشق این نوکریا برا بهتر شدنم یه فکری کن که دیر میشه هر کی از تو دور بشه توی لجن ها پیر میشه میخوام امشب تا میشه فکر یه رابطه کنم پیش تو پیش خدا یه اسمو واسطه کنم اونکه اسمش واژه صبرو پریشون میکنه روضه هاش ناموسیه چشاتو پر خون میکنه امشب اتیشه غمه توی نهاد روضه ام دَخَلتْ زینب علی ابنِ زیادِ روضه ام زینب و اسیری و کوفه و کاخ و بار عام همه چشما خیره شد به زینب و سر امام قمرش از روی نیزه اومده طشت طلا خیزرون چه میکنه با لب و دندون اقا زینب و یه کاروان خسته بین هلهله ست جلوی چشم رباب نگاهه زشت حرمله ست حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یادش بخیر بالا نرفت سوز صدایی که داشتم کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم حال و هوای پاکیَم از دست رفته است یادش بخیر حال و هوایی که داشتم دیروز اشک چشم من هر لحظه می‌چکید امروز نیست اشک و بکایی که داشتم از بسکه با هوای و هوس خو گرفته‌ام دیگر دراز نیست دست دعایی که داشتم یادش بخیر زمزمه‌های خدایی‌ام حالا کجاست سوز و نوایی که داشتم دیگر جسور و رو سیه و خیره سر شدم بر لب نمانده ذکر خدایی که داشتم شرمنده‌ام که با شهدا قهر کرده‌ام با یادشان چه شور و صفایی که داشتم یادش بخیر جمعه که می‌شد غروب‌ها همراه گریه زمزمه‌هایی که داشتم با معصیت ز سینه‌ی من پر کشیده است حال و هوای کرببلایی که داشتم رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شهر نجف براى سلطنتت غیر عرش، تختى نیست برات، گردش افلاک کار سختى نیست به جز لباس غلامان شاه، رختى نیست چونان وجود شما پر ثمر، درختى نیست ندیدن تو براى بهشت هم سخت است رسید دوزخ اگر نزد شاه خوشبخت است براى من شده یک سر پناه، شهر نجف نموده حال مرا رو به راه ، شهر نجف شده ست مرکز ترک گناه، شهر نجف بیا و دورى ما را نخواه، شهر نجف! خوشا به حالِ دلى که ملازم حرم است کسى که هر شب و هر روز عازم حرم است شده ست گرد و غبار مسیرتان تاجم به لطف بى حد این آستانه محتاجم و فرش گوشه اى از صحن توست معراجم از این بهشت چو آدم نکن تو اخراجم که طعم بوسه ى انگور در رگم جاریست مرام حضرت خورشید، آبرو داریست کسى شبیه شما در جهان اسد نشده کسى شِگرد تو در جنگ را بلد نشده عدو ز مرحله ى ذوالفقار رد نشده حریف رزمِ تو عَمرو بن عَبدوَد نشده تو بى نظیر ترین پهلوان دنیایى تو بهترین پدر مهربان دنیایى میان عَرصه ى پیکار هم مصافت نیست کسى چونان تو برازنده ى خلافت نیست رَهِ بدون تو آقا بدون آفت نیست به گِل نشسته هر آنکس که در طوافت نیست صفات ناب تو را با علاقه مى خوانم به یاد چشم تو نهج البلاغه مى خوانم جَنان ز مصدر چشم تو مشتق است فقط جهان به گرد وجودت مُعلّق است فقط نَمى ز بحر شما، شرح خندق است فقط صداى عرش، علىٌ مع الحق است فقط اگر چه بر سر این سفره مستفیض شدیم جنون گرفته و از عشقتان مریض شدیم تویى صراط، تویى مقتدا، تویى میزان براى حشر، تو ما را ز قبر برخیزان هواى وصل تو شد موسم گنَه ریزان به دار عشق چو میثم، شدیم آویزان حساب ماست به دست تو یا ابالحسنِین ببخش ظلمت نفسِ مرا به حق حسین امیر کیسه به دوش لیالىِ کوفه! جوابِ مِهر، به دستان خالى کوفه تلاش کرده براى تعالى کوفه! ببار بر جگر خشکسالى کوفه بگیر دست مرا تشنه مانده ام در راه به حق اشهد انّ على ولى الله مجتبى کرمى لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اشک چشم با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رباب مشغول کار هستی و در زیر آفتاب حس می کنی که بین تنوری ، – پُر التهاب هم تشنه ای و هم رمضان ! نه محرّم است کافی است اینکه روزه بگیری بدون آب تو روزه ای ّ و کودک تو تشنه مانده است بی اختیار روضه ی تو می شود: رباب در زیر آفتابی و هی چنگ می زنی بر انعکاس تشنه ی صحرایی از سراب چشمت سیاه می رود و باز می شود این روضه پیش چشم تو قدر یکی دو باب در خیمه ای و دست تو گهواره ی علی است ای کودکم ! عزیز دلم ! ناز من ! بخواب حتماً عمو برای تو آبی می آورد با گریه هات مادر خود را نده عذاب از هوش می روی ، دو سه ساعت گذشته است پا می شوی ، سوال تو مانده است بی جواب آخر گناه کودک شش ماهه ات چه بود افطار امده است و نگاهت به ظرف آب محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نگاه خیس دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد جلا ز حضرت جل جلاله میخواهد بدون سوز درون دم مزن ز عشق خدا که عاشقی دل همرنگ لاله میخواهد نگاه خیس گنهکار سرشکسته ز غم ز نور جلوه ی عفو تو هاله میخواهد دریدن همه ۷گانه های حجاب سلاح گریه و سرباز ناله میخواهد خودت بیا و بپوشان گناه پنهان را رضایتت قسم بر سه ساله میخواهد بیا که ماهی زخمی در عمق اقیانوس برای سیر در امواج باله میخواهد تمام خواهش یک ماهه طاعتم این است دلم برای زیارت حواله میخواهد بدون واسطه هرگز جمال بخشش نیست کمی کرامت دست سه ساله میخواهد جنان شکسته شدم از غمت که مدهوشم بیان خستگی ام صد رساله میخواهد میان پنجه غربت مبین مچاله شدم ببین سه روزه چگونه هزار ساله شدم حسین جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نور شمس «درد» آمدیم لطف تو مارا دوا کند شاید «غریبه» را نگهت آشنا کند هر روزه دار پیش ضریح تو در نجف با حبه های زرد عنب روزه واکند گفتند ربّ اهل جهان نیستی و من گفتم ز روی طعنه به آن ها...،خدا کند سرمست چشم توست غروبی که ظهر شد دستت به نور شمس هم انفاق ها کند هر ذره در عوالم امکان برای وصل با اسم تو خدای خودش را صدا کند امید وصل در دل ما موج می زند عاشق،سحر،مقابل ایوان ،دعاکند ... باران و آیه های ذراعیه بالوصید قلب مرا به عشق شما مبتلا کند هر کس که باحضورتو خلوت نکرده است باید برای خویش دلی دست و پا کند چون آفتابِ لطفِ شما ذره پرور است بی شک خرابه ی دل ما را بنا کند قطعا نجات دست مناجات های توست عمری کمیل با کلماتت صفا کند رندانه خواستیم خدا را و عاقبت ما را به یک نگاه تو حاجت روا کند در روز حشر مست شراب الست را از بین خلق فاطمه باید جدا کند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹