eitaa logo
الهام انیمیشن
90 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا به سرکشی از من عنان بگردانی مکن که بیخودم اندر جهان بگردانی ز دست تو یک روز دین بگردانم چه گردد ار بگردانی گر اتفاق نیفتد قدم که رنجه کنی به ذکر ما چه شود گر زبان بگردانی گمان مبر که بداریم دستت از فتراک بدین قدر که تو از ما عنان بگردانی وجود من چو قلم سر نهاده بر خط توست بگردم ار به سرم همچنان بگردانی اگر قدم ز من واگیری و گر نظر ز من بگردانی ندانمت ز کجا آن سپر به دست آید که تیر آه من از آسمان بگردانی گرم ز پای سلامت به سر در اندازی ورم ز دست ملامت به جان بگردانی سر ارادت گمان مبر هرگز که تا قیامت از این آستان بگردانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/67 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
سرو ایستاده به چو تو رفتار می‌کنی طوطی خموش به چو تو گفتار می‌کنی کس به اختیار به مهرت نمی‌دهد دامی نهاده‌ای که گرفتار می‌کنی تو چه فتنه‌ای که به چشمان ترک مست تاراج عقل مردم هشیار می‌کنی از دوستی که دارم و غیرت که می‌برم خشم آیدم که چشم به اغیار می‌کنی گفتی نظر خطاست تو می‌بری رواست خود کرده جرم و خلق گنهکار می‌کنی هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف با دوستان چنین که تو تکرار می‌کنی دستان به تازه بیچارگان خضاب هرگز کس این کند که تو عیار می‌کنی با دشمنان موافق و با دوستان به خشم یاری نباشد این که تو با یار می‌کنی تا من سماع می‌شنوم پند نشنوم ای مدعی نصیحت بی‌کار می‌کنی گر تیغ می‌زنی سپر اینک وجود من صلح است از این طرف که تو پیکار می‌کنی از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب کز آفتاب روی به دیوار می‌کنی زنهار از سنگین کافرش کافر چه غم چو تو زنهار می‌کنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/64 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی چون که به بخت ما رسد این همه می‌کنی ای که نیازموده‌ای صورت حال بی‌دلان حقیقت است اگر حمل مجاز می‌کنی ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتکین عیب ایاز می‌کنی پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم قبلهٔ اهل منم سهو نماز می‌کنی دی به امید گفتمش داعی دولت توام گفت دعا به بکن گر به نیاز می‌کنی گفتم اگر لبت گزم می و شکر مزم گفت اگر پزم قصه دراز می‌کنی پس به جفا برانیم سفره اگر نمی‌نهی در به چه باز می‌کنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/63 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی گفت ار نظری داری ما را به از این بینی خورشید و هم ترک ادب باشد چرخ مه و باغ و نسرینی حاجت به نگاریدن نبود رخ را تو ماه پری پیکر و نگارینی بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی گر بنده افتیم به سلطانی ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی لب روزی بکشد فرهاد چنین کشته‌ست آن شوخ به ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/61 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی بازار و آتش ما تیز می‌کنی گر فرح افزای می‌خوری ور قصد جان کنی طرب انگیز می‌کنی بر تلخ عیشی من اگر آیدت شاید که شکرآمیز می‌کنی حیران دست و دشنه مانده‌ام کآهنگ من چه می‌کنی شکفت همانا که فریاد سحرخیز می‌کنی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/62 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
شب است و شاهد و و و غنیمت است چنین شب که دوستان بینی به آن که منت بنده‌وار در خدمت بایستم تو خداوندوار بنشینی میان ما و عهد در ازل رفته‌ست هزار سال برآید همان نخستینی چو صبرم از تو میسر نمی‌شود چه کنم به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست نیاید و تو به از من هزار بگزینی به رنگ و بوی ای فقیر قانع باش چو باغبان نگذارد که سیب و چینی تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو هزار تلخ بگویی هنوز لگام بر سر شیران کند صلابت چنان کشد که شتر را مهار دربینی ز نیکبختی پایبند غمت زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان ز روی ، لکم دینکم و لی دینی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/60 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
خواهم اندر پایش افتادن چو گوی ور به چوگانم زند هیچش مگوی بر سر عشاق طوفان گو ببار در ره مشتاق پیکان گو بروی گر به داغت می‌کند فرمان ببر ور به دردت می‌کشد درمان مجوی ناودان چشم رنجوران گر فرو ریزند آید به جوی شاد باش ای مجلس روحانیان تا که این می که من مستم به بوی هر که سودانامه نبشت دفتر پرهیزگاری گو بشوی هر که نشنیده‌ست وقتی بوی گو به آی و خاک من ببوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/17 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
امروز چنانی ای پری‌روی کز ماه به حسن می‌بری گوی می‌آیی و در پی تو عشاق دیوانه شده دوان به هر سوی اینک من و زنگیان کافر وان ملعب لعبتان جادوی آورده ز غمزه سحر در چشم در داده ز فتنه تاب در موی وز بهر شکار نهاده تیر مژه در کمان ابروی نرخ و شکسته زآن چهره و لعل چاکر شده شاه اخترانت شیر فلکت شده سگ کوی بر بام سراچهٔ جمالت کیوان شده پاسبان هندوی عارض به مثل چو برگ نسرین بالا به صفت چو سرو گویی به چه شانه کرده‌ای زلف یا به چه آب شسته‌ای روی کز روی به می‌دهی رنگ وز زلف به مشک می‌دهی بوی چون ، صد هزار گلزار رخ تو را غزل‌گوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/59 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
تا کی روم از تو شوریده به هر سوی تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی صد نعره همی‌آیدم از هر بن مویی خود در سنگین تو نگرفت سر موی بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت می‌افتم و می‌گردم چون گوی به پهلوی خود کشتهٔ ابروی توام من به حقیقت گر کشتنیم باز بفرمای به ابروی آنان که به گیسو عشاق ربودند از دست تو در پای فتادند چو گیسوی تا سرآشوب تو همزانوی ما شد سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی بیرون نشود توام تا ابد از کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی از به ملامت بتوان برد گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/57 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
گل است آن یا سمن یا ماه یا روی شب است آن یا شبه یا مشک یا موی لبت دانم که یاقوت است و تن سیم نمی‌دانم سنگ است یا روی نپندارم که در بستان فردوس بروید چون تو سروی بر لب جوی چه لب سخنگویی که عاجز فرو می‌ماند از وصفت سخنگوی به بویی الغیاث از ما برآید که ای باد از کجا آوردی این بوی الا ای ترک آتشروی ساقی به آب باده عقل از من فرو شوی چه شهرآشوبی ای چه بزم آرایی ای چو در میدان افتادی ای بباید بودنت سرگشته چون گوی دلا گر عاشقی می‌سوز و می‌ساز تنا گر طالبی می‌پرس و می‌پوی در این ره جان بده یا ترک ما گیر بر این در سر بنه یا غیر ما جوی بداندیشان ملامت می‌کنندم که تا چند احتمال یار بدخوی محال است این که ترک دوست هرگز بگوید ای دشمن تو می‌گوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/56 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری زآن به خشم رفته بگوی سست مهر سخت کمان صاحب دوست روی دشمن گو دگر گر هلاک من بی گناهم بکش بهانه مجوی تشنه ترسم که منقطع گردد ور نه باز آید آب رفته به جوی صبر دیدیم در مقابل شوق آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی هر که با دوستی سری دارد گو دو دست از مراد بشوی تا گرفتار خم چوگانی احتمالت ضرورت است چو گوی پادشاهان و گنج و خیل و حشم عارفان و سماع و هایاهوی شور می‌گوید سخنانت نه طبع گوی هر کسی را نباشد این گفتار عود ندارد بوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/54 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
از هر چه می‌رود سخن دوست است پیغام آشنا روح‌پرور است هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ من در میان جمع و جای دیگر است شاهد که در میان نبود گو بمیر چون هست اگر چراغ نباشد منور است ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده‌دلان کوی است جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق درمانده‌ام هنوز که نزلی محقر است کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی‌کنان بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است جانا چو عود بر آتش بسوختی وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمر است شب‌های بی توام شب گور است در خیال ور بی تو بامداد کنم روز محشر است گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود معشوق چه محتاج است؟ خیال بیهده بستی امید وصل هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است زنهار از این امید درازت که در است هیهات از این خیال محالت که در سر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/55 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲