eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
151 ویدیو
32 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
✨به نام خدا ✨ 🌺سلام وقت شما بخیر🌺 ✅ جمع کردن لباسهای خشک👕👖👚، تا کردن و گذاشتن در کمد یا کشو، یک بازی مادر فرزندی همراه با چاشنی آموزش👌 ✅ برای پسر کوچکم، یکی یکی ازش میپرسم این شلوار کیه؟ این جوراب کیه؟ این بلوز کیه؟ اینطوری هم اسم لباسها را یاد میگیره هم قدرت تشخیصش تقویت میشه اخیرا رنگها را هم میگم، مثلا این بلوز سبز داداشه، این شلوار آبی ... کم کم با توصیف من، رنگها را هم یاد میگیره ✅ زمانی که هم بچه ها حرف نمیزدند به این صورت بازی میکردم: مثلا دو یا سه تا لباس را میگذاشتم میگفتم بلوز مامان را بده شلوار بابا را بده و...، ✅ پسر بزرگتر هم لباسها را تا میزنه البته به سبک خودش که لوله کردن هست، هیچ اشکالی نداره برای خودش صاحب سبک هست😂. و مدتی هست که تمرین میکنه لباسهای وارونه را راسته کنه، که در حد لباسهای خودش و داداشش موفق شده. ✅ خلاصه اینکه هم قسمتی از کار منزل انجام میشه، هم آموزش به بچه ها، هم همراهی و همدلی مادر و فرزندی👌👌 ✅✅ همیشه وقت گذراندن با بچه ها لزوما به معنای بازی با اسباب بازی نیست. میشه در همین تعاملات به ظاهر ساده انقدر به بچه ها خوش بگذره که وقتی مادر لباسها را از بند رختی جمع میکنه، فریاد خوشحالی بچه ها بلند بشه، که آخ جون لباس آخ جون لباس😳😂 (توی پرانتز گاهی تا کردن لباسها به پرتاب بازی هم تبدیل میشه😍😍.) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 🌷سلام، شب همگی بخیر🌷 تجربه های روزانه (۲۲) ✴️ صبح بعد از صبحانه با بچه ها با خمیر بازی کردیم. زمانی هم که دوتایی با هم بازی میکردن، من نهار پختم و یک سری کارهای دیگه. به خاطر همین پسر بزرگم وقتی برادرش خوابید، دیگه خودش مشغول بازی بود. طبق لیست برنامه هام رفتم سراغ تمیزکردن یخچال. دلم نیومد صداش نزنم، به خودم میگفتم حالا اگر اون یکی زود از خواب بیدار شد چی؟ اشکالی نداره سه تایی انجام میدیم، یادت رفته با اولی هم همین کارها را انجام میدادی.اصلا باید از این به بعد کارها سه تایی باشه حق اون یکی ضایع نشه.😉 ✴️ صداش کردم گفتم دوست داری باهم یخچال را تمیز کنیم؟؟ گفت: به شرطی که همه کاراشو خودم انجام بدم😳🙂 منم گفتم: چی از این بهتر😉😊 ✴️ حین خالی کردن یخچال، ظرف شیره را از در گرفته بود و از دستش افتاد و فرش کثیف شد. با خنده گفتم خوب برای یک روز دیگه هم کار جور شد، شستن فرش. ✴️ در کنار هم کارها را انجام دادیم، تو حمام کلی به هم آب پاشیدیم و خندیدیم😂😅 وقتی میخواستم طبقات یخچال را بگذارم، گفت: مامان میشه من خودم بگذارم: گفتم بله بفرما اولین طبقه را بلند کرد نتونست درست بگذاره سرجاش گفت مامان خودت بذار😉 ، (به جای اینکه من با پیش داوری بگم نه نمیتونی، میگذارم خودش امتحان کنه👌) ✴️ وقتی کارمون تمام شد، پسرم گفت: مامان خیلی خوب بوداااا، هم آب بازی بود، هم کف بازی، هم شستن یخچال😍😍 منم گفتم: چی از این بهتر😇😇 واقعا چی از این بهتر؟؟؟؟!!!🤔🤔 ♦️هم کار خونه انجام شد،👏 ♦️هم من و فرزندم کنار هم یک وقت اختصاصی همراهی و همکاری و همدلی و بازی داشتیم، 👏👏 ♦️هم برای فرزندم بازی بود 👏👏👏 ♦️و هم کسب مهارت و تجربه👏👏👏👏 باید قدر این فرصت را دانست.👌👌 ۲۲ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام، وقت همگی بخیر لجبازی (۱) 🔵 این روزها « خودم خودم» گفتنهای پسر کوچیکه تمامی نداره. کارهای شخصیش از حمام کردن، لباس پوشیدن، شانه مو و... که بماند: خودم غذا بپزم، خودم ظرف بشورم، خودم جارو کنم، خودم تلفن جواب بدم☹️ 🔵 تا قبل از دو سالگی قبول می کرد که با یک کاسه وارونه که نقش گاز را داشت و قابلمه خالی چند دقیقه ای آشپزی بازی کنه و الان نه، فقط قابلمه ای که سر گاز روشن هست. خودم غذا بپزم، خودم فلفل بریزم.😔 🔵 مخالفت هم که فایده ای نداره، اون وقت باید یکساعت جیغ و گریه را تحمل کنی و با هیچ چیزی هم حواسش پرت نمیشه. 🔵 پس بهترین راه همراهی و صبوری برای گذر از این شرایط سنی هست. به جای ایستادن روبروی کودکم در کنارش می ایستم. گاز را خاموش میکنم ولی گرمای قابلمه را حس میکنه، یک نمکپاش که سوراخهاش بسته شده میدم دستش به قول خودش فلفل بریزه. اگر غذا ادویه ای لازم داشته باشه واقعا میدم دستش بریزه. چند دقیقه کوتاه باهاش همراهی میکنم: - به به، باشی باشی چی میپزی آشپزباشی؟ - چه غذای خوشمزه ای؟ - نمک ریختی؟ فلفل ریختی؟ - یکم همش بزن نسوزه - بابا شب بیاد بخوره ببینه چقدر خوشمزست!!! - حالا درش را خودت بگذار تا قشنگ بپزه😉 🔵 بعد از چند دقیقه همراهی حوصله خود کودک هم از این بازی سر میره و با میل خودش میاد پایین، اما امان از وقتی که بگم نه نمیشه، تو نمیتونی، داغه میسوزی😡😢 ادامه دارد ... 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔵 این نکته را هم بگم تحمل این روزها برای فرزند دوم خیلی برام راحت تره، چون این مسیر را یکبار رفتم و از نتیجه ای که گرفتم بسیار راضی هستم.👌👌 🔵 لجبازی از حدود دو سالگی شروع میشه، همه کودکان لجبازی دارند، مهم نوع برخورد والدین با لجبازی کودک هست که این رفتار را تشدید یا تضعیف میکند. 🔵 این رفتار نوعی از مسیر رشد کودک برای رسیدن به استقلال هست، با صبوری و همراهی، اعتماد به نفس کودک به شدت افزایش پیدا میکند. در صورت ممانعت یا مخالفت کردن با او به شدت لجبازی میکند. بهتره صبور باشیم، به بچه ها فرصت بدیم تا حس استقلالشون را ارضا کنند‌. 🔵 توجه داشته باشیم که در این سن باید تا حد امکان افعال منفی را کم و کمتر بکار ببریم، نکن، دست نزن، نمیشه، نمیتونی، کار تو نیست و...، پس بهترین گزینه، همراهی صبوری و سپس اعمال تغییر هست. 🔵 وقتی در مواردی که می شود با اندکی صبر و حوصله و ایمن سازی محیط شرایط را برای استقلال کودک به وجود آورد و بستر مناسب را ایجاد کرد، با کودک مخالفت کنیم، لجبازی کودک تشدید می شود و به موارد بیشتری توسعه پیدا میکند. افزایش لجبازیها شرایط را برای والدین واقعا سخت میکند.😔 ادامه دارد... 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔵 امروز یک تجربه در همین زمینه داشتم. پسر کوچیکه از اذان صبح مامانش را همراهی میکنه که یک وقت از فیض بین الطلوعین بی نصیب نمونه 😉 در همه کارها پای ثابت هست. صبح تا اومدم از سطل برنج، برنج بریزم توی قابلمه گفت: من میخوام بریزم😄 سطل برنج را گذاشتم کف آشپزخانه، میخواست با پیمانه برنج برداره، یا پیمانه تقریبا خالی بالا میامد یا مقداری از برنج بیرون می ریخت. می دونستم که « بسه دیگه، بده به من، نمیتونی و داری می ریزی و...» نتیجه ای جز لجبازی و یکساعت جیغ و گریه نداره. 🔵 باهاش همراه شدم: به به چه قشنگ برنج میریزی، حتی چند بار گفتم کمه بازم بریز، حین بازی همزمان برنج هایی که روی زمین می ریخت سریع جمع می کردم. بعد گفتم: میتونی خودت بگذاریش روی گاز؟ ( البته برنج هنوز نه درست پیمانه شده بود نه شسته شده بود) گفت: اره با تلاش قابلمه را روی گاز گذاشت گفتم: روشنش کنیم تا بپزه 🔵 حالا من میخوام تا برنج بپزه اینجا را جارو بزنم، نپتون دستی را آوردم شروع کردم کشیدن روی قالی، سریع جارو را از من گرفت: خودم جارو بزنم😉😄 منم خوشحال سریع برنج را پیمانه کردم و سطل برنج را گذاشتم داخل کابینت.😉👌 چند دقیقه ای هم جارو کشیدن و بعد پروژه بعدی، خودم صبحونه بیارم🙈😂 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
1⃣ لیست اول: مسائل کلی تربیت فرزند #رنج #ایده_آل_گرایی #دغدغه_های_مادرانه #وابستگی #صبر #نیاز_ارتباط #نیاز_توجه #نیاز_کنجکاوی #نیاز_یادگیری #نیاز_کشف #نیاز_خلاقیت #نیاز_نوآوری #نیاز_احترام #نیاز_محبت #نیاز_عزت_نفس #نیاز_اعتماد_بنفس #نیاز_شخصیت #نیاز_امنیت #نیاز_به_تعلق_و_دوست_داشته_شدن #نیاز_به_احساس_تعلق_و_دوست_داشته_شدن #نیاز_امنیت #نیاز_پوشاک #حق_انتخاب #پذیرش #کمالگرایی #راهکارها #تعادل_در_نیازها #نحوه_تذکر_به_همسر_و_دیگران #تفاوت_رفتار_والدین #باج_دادن #حرف_دل_مادرانه #حرف_زشت #تجربه_های_بارداری #مستقل_شدن_در_طهارت #تفکر_و_شخصی_سازی #مواجهه_با_ترس_و_استرس #نصیحت_در_عمل #فرزندآوری #روز_ملی_جمعیت #روابط_فرزندان #نقش_مادر_در_تربیت_فرزند #صرفه_جویی #راهنمای_استفاده_از_هشتگها 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۳۱ امروز برای اولین بار رفتیم باغ وحش شهرمون، کلا دومین باری بود که در عمرم باغ وحش میرفتم. ۸ ساله که بودم در اولین سفر به مشهد، باغ وحش وکیل آباد رفته بودم و بعد از اون هیچوقت پا به هیچ باغ وحشی نگذاشته بودم. به شدت از باغ وحش بدم میاد و باغ وحش را یکی از واضح ترین نمادهای خودخواهی انسان می‌دونم.😔 چرا انسان به خودش اجازه می دهد برای لذت و تفریح خودش حق آزادی را از بقیه مخلوقات خدا بگیرد!! این را هم می دانم که برخی باغ وحش ها را برای جلوگیری از انقراض برخی گونه ها مفید میدانند ، اما همیشه گفتند پیشگیری بهتر از درمان است. اگر تعدادی از گونه های جانوری هم در معرض انقراض هستند باز به علت ظلم انسان در حق طبیعت است. چرا انسان کاری کند که برخی از حیوانات در خطر انقراض قرار بگیرند !!! اصلا من که در شیراز زندگی میکنم چه نیازی دارم شیر آفریقایی، گاو هندی، شتر تبتی، گراز یونانی، گوزن اروپایی و... را ببینم. آیا با دیدن این ها میخواهم به عظمت خلقت و قدرت خداوند پی ببرم !!! اینها را در قفس ببینم و بگویم جل الخالق !! ولی حقی که همان خالق برای آنها قائل شده را پایمال کنم 😔 من حتی تحمل دیدن قفس پرنده را هم ندارم. بچه ها چند سال بود که گهگاهی درخواست رفتن به باغ وحش را داشتند و من هیچوقت توجه نمی‌کردم، به همین دلایلی که در بالا گفتم.😉 ۱۳۱ ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
چند روز پیش ذهنم درگیر یک نکته مهم تربیتی بود و برای تجربه ی این نکته، دیروز خودم با وجود عدم میل قلبی پیشنهاد دادم جمعه بریم باغ وحش، بچه ها هم اول حسابی متعجب و بعد هم حسابی خوشحال شدند. 😉 دقیقا همان طور بود که فکر میکردم. نوع نگاه بچه ها با من کاملا فرق داشت. نگاه آنها کشف و جستجوگری و دیدن زیبایی های خلقت بود، اما نگاه من سلب آزادی مخلوقات خدا، دوری از طبیعت و زیستگاه بومی و خودخواهی انسان😔 بعد از دیدن هر حیوانی با بچه ها راجع به اینکه خانه اصلی این حیوان کجاست و اگر آزاد بود، زندگی اش چه تفاوتهایی داشت حرف زدیم، مثلا عقاب اگر آزاد بود بالهایش را باز میکرد در قله کوه پرواز میکرد، خودش خرگوش شکار میکرد و.... الان نمیتونه پرواز کنه ولی غذاش هم آماده است. فقط سعی کردم موضوع را برای بچه ها باز کنم، بدون نتیجه گیری و ابراز ناراحتی، من سعی کردم بر خلاف میلم نگاهم را به نگاه بچه ها نزدیک کنم و مثل بچه ها برای شگفتی ها و زیبایی های هر حیوانی ذوق کنم و در خلال این رفاقت و نزدیکی، ذهن بچه ها را قلقلک کنم به سمت نگاه خودم 😉 ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
و در نهایت نگاه ما یکی شد، هم حیوانات را دیدیم و از زیبایی ها و شگفتی هایشان لذت بردیم و هم افسوس خوردیم بر خودخواهی انسان که چگونه حق آزادی را از حیوانات سلب میکند. و در نهایت بعد از بازدید از باغ وحش خود بچه ها همان نتیجه ای را که مد نظر من بود گرفتند. 👌موضوع باغ وحش فقط یک مثال بود برای ملموس کردن بحث👌، موضوع اصلی این است که: گاهی با موضوعی مخالفیم و مخالفت ما هم صحیح و عقلانی و یا بر اساس تجربه هست، اما چون این مخالفت را فقط با اعتراض و یا غر زدن ابراز میکنیم توسط بچه ها ،چه کودک، چه نوجوان و یا حتی همسران 😉 پذیرفته نمیشود، چون لحن اعتراضی و سلبی ما، مانع از تفکر و تعقل و پذیرش حرف می شود. با اعتراض فقط در مقابل فرزند یا متربی قرار میگیریم. اما برای تربیت و اثرگذاری باید همیشه کنار متربی قرار گرفت و طوری هدایتش کرد که خودش بتواند با تفکر و تعقل راه درست و غلط را پیدا کند، یعنی سد و مانع جلوی او نباشیم، فرصت تجربه را از دیگران نگیریم. مثل نور در دست او باشیم. یعنی راه را روشن کنیم ولی در نهایت خود او انتخاب کننده مسیر است. صد البته که شاید در روشنی هم به خطا رفت. این نکته تربیتی در حل خیلی از چالشهای والدفرزندی به خصوص در دوران نوجوانی راهگشاست. اگر این نکته را تجربه کردید برای ما هم از این تجربه بگید. ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak