eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
92 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
✨به نام خدا✨ 🌸سلام، وقت همگی بخیر و شادی🌸 🌳 در هفته یکی دو روز با دوستم در فضای سبز یک مجتمع مسکونی قرار میگذاریم که بچه ها با هم بازی کنند و نیازشون به همبازی در این شرایط کرونایی کمی پاسخ داده بشه. 🌳بچه ها زیر درخت توت در حال چیدن توت بودند که یکدفعه صداشون بالا رفت. دعوا بر سر این بود که پسر من شاخه را تکان داده بود. دوستش می گفت: تو که شاخه را تکان دادی اون توتی که من میخواستم بچینم افتاد روی زمین، پسر منم می گفت: من میخواستم شاخه را بیارم پایین که تو راحت تر توت بچینی. صداشون بالارفت و دعوا شدت گرفت. پسر من داد میزد: دیگه دوست ندارم بیای با من بازی کنی، میگم طاها بیاد، میگم پرنیان بیاد، خلاصه دارندگی و برازندگی😕، اسم همبازیهاشو قطار میکرد☹️☹️. اون طفلک هم گریه میکرد😭😭 و جیغ میزد که چرا به من گفته دیگه باهات بازی نمیکنم. 🌳 هم نمیخواستم دخالت مستقیم داشته باشم، هم اینکه پسر دوستم خیلی داشت اذیت می شد، طفلک تک فرزند و تک نوه هست و هیچ همبازی غیر از پسر من نداره، اینکه تنها دوستش بهش اینطور گفته بود اذیتش می کرد و به شدت نسبت به از دست دادن دوستش ترسیده بود. چند وقت پیش مادرش مشکلات فرزندش را با من در میان گذاشت و گفت که بچه را برده تحت نظر روانپزشک. از صحبتهاش حدس زدم تنها مشکل بچه تنهایی و نداشتن همبازی هست. ازش خواستم یک مدت کوتاه صبر کنه و فقط بچه را بیاره تا با بچه های من همبازی بشن. بعد از دو بار بازی انقدر تغییرات محسوسی در این بچه بوجود اومد که مادرش روانپزشک را فراموش کرد. 🌳 از لحاظ تئوری میدونم که نباید در دعوای بچه ها دخالت کنم. ولی من فکر میکنم که تئوری ها را میخونم تا در عمل به خدمت بگیرم و کمک کننده باشند، نه اینکه مطالب تئوری من را به خدمت بگیرند و آزادی عمل و قدرت تفکر و تصمیم گیری را از من سلب کنند( البته نظر شخصی من هست). همین چند روز قبل هم پسرم در حدود شش ساعت بازی با پسرعموش سه بار به مشکل برخوردند که ما اصلا توجهی نکردیم و خودشون مسئله را حل کردند. اما این دفعه برای من فرق داشت. دعوا از یک چیز الکی شروع شده بود ولی در ادامه گریه ی پسر دوستم ناشی از ترس و احساس ناامنی بود نه لجبازی با پسر من. 🌳 در ذهنم حرفها را مرور کردم: بهش بگم اون از تو کوچکتره، خوب یعنی اگر بزرگتر بود چی؟؟؟ بهش بگم دیگه نمیاد با تو بازی کنه؟ میگه خوب نیاد،من چند تا همبازی دیگه هم دارم، اصلا با داداشم بازی میکنم بگم قهرکردن کارخوبی نیست، میگه من دوست دارم قهر کنم. بگم آخه یک دونه توت ارزش جنگ و دعوا نداره که؟ خوب برای من ارزش نداره برای این دو تا بچه شاید ارزش داشته بگم برات جایزه میخرم آشتی کنی!!! ، آخه این هم که میشه رشوه دادن به دوستم بگم خداحافظ تا هفته آینده، بچه ها هم یادشون میره. احساس میکردم پسرش داره آسیب میبینه. تازه خوب پس مهارت حل مسئله چی میشه؟؟ به مشکل خوردیم کلا صورت مسئله را پاک کنیم؟؟؟ 🌳پسر دوستم جیغ میزد پس من دیگه چه کارکنم؟ من با کی بازی کنم؟ ( امان از تک فرزندی😔😔) مامانش بهش می گفت نگران نباش. میگفت: نه خودش به من گفت دیگه نیا😭😭 🌳 رفتم کنار پسرم که در ظاهر بیخیال رفته بود سراغ دوچرخه سواری و بهش گفتم مامان من اصلا نمیتونم و نمیخوام قضاوت کنم که چه اتفاقی افتاده و کی مقصر هست. ولی این را میدونم که خدا اونهایی را زودتر آشتی کنند خیلی خیلی دوست داره، چون خدا را خوشحال میکنند. ( دقت کنید این جمله سرتاسر بار مثبت داره و بدون قضاوت و مقایسه، یک احساس خوشایند را منتقل میکنه، حتی نمیگم اگر آشتی کنی خدا تو را بیشتر از دوستت دوست داره). چشمهاش برق زد و گفت برم معذرت خواهی کنم. سریع رفت به دوستش گفت: بخشیدمت😳😳🤣🤣 همین یک کلمه گریه ی سوزناک اون طفلک را به لبخند تبدیل کرد.🤩 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
1⃣ لیست اول: مسائل کلی تربیت فرزند 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak