eitaa logo
Modiryar | مدیریار
204 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 : منشا تئوری پدر خوانده از سری سه‌گانه؛ فیلم پدرخوانده است که در آن سبکی از مدیریت و سازمانی بی رحم را به تصویر کشید که نمایشی از قدرت، کنترل و اراده بود. در این سری فیلم ها در نقش ، نسل دوم پدرخوانده و رییس خانواده کورلئونه ظاهر شد.رفتار در این فیلم ارائه دهنده مدلی است که به هنگام مواجهه با شرایط بی ثباتی و عدم قطعیت می‌توان از آن بهره جست خصوصاً زمانی که انگیزه افراد درگیر در فیلم، شرافتمندانه نیست. در نظام اجتماعی پدرخوانده حذف مطلق دشمنان و مخالفان است. بی‌شک اقدامات پدرخوانده از نظر جامعه اخلاق گرا ناپسند است. اما علیرغم این مساله، می‌توان از فیلم نکات زیادی در خصوص فرایند تثبیت قدرت آموخت. در دنیای شرکت ها رقابت فزاینده برای تسلط بر بازار شاید نیازمند تمهیدات و ارزیابی های ویژه ای - ونه مخرب- مشابه اقدامات پدرخوانده قبل از پیاده سازی یک سازمان کیفی باشد. چنانچه مدیری احساس ناامنی کند و سایر روش های هدایت سازمانی (مثل مذاکره) کارساز نباشد، چه بسا متوسل به اعمال آشکار روابط مبتنی بر قدرت شود. 💢 : تئوری مدیریت پدرخوانده مدلی از قدرت و کنترل درمقوله رهبری است. مدیریت پدرخوانده مدلی است که به رهبران و مدیران در ابقاء، انتخاب و حذف افراد هم در ساختار سازمانی و هم در گروه رهبری کمک شایانی می نماید. این شیوه به تشریح روشی سیستماتیک می پردازد که به وسیله آن رهبران و مدیرانی که تازه به مسند قدرت رسیده اند می توانند ارزیابی اولیه ای از فرهنگ سازمانی شان داشته باشند و در صورت لزوم تغییراتی را به منظور موفقیت طولانی مدت پایه ریزی نماید. 💢 : پدرخوانده در شرایط اضطراری که قدرت یا اختیاراتش در مخاطره قرار می گیرد از انواع رویکرد ها برای  حفظ موقعیت اش استفاده می کند که برخی از آنها عبارتند از: پدرخوانده سازمان را تهدید به ترک می کند و از آنجایی که این فرد معمولاً به منابع (مالی، اطلاعات، ارتباطات) دسترسی دارد، ترک او سازمان را احتمالاً با بحران مواجه خواهد ساخت.  پدرخوانده با ابزارهای مختلفی مثل تطمیع و جابه‌جایی نیروها افرادی را برای جلب حمایت از خود بسیج می‌کند. چهره های ناآشنا یا فراموش شده سازمان فراخوانده می شوند و آهنگ عضوگیری در سازمان تغییر می کند. پدرخوانده سعی می کند با توسل به منابع قدرت برون سازمانی به هر طریق ممکن حرف و ایده خود را به کرسی بنشاند. سازمان های دولتی معمولاً پناهگاه خوبی برای این منظور هستند پدرخوانده از هر موقعیتی برای تخریب شخصیت مخالفان استفاده می کند. مقام سازمانی او و ارتباطات اش با سایر سازمان ها و افراد موقعیت خوبی برای او جهت نیل به این مقصود فراهم می کند.   پدرخوانده سعی می کند با پیچیده جلوه دادن وضعیت موجود و پنهان سازی اطلاعات، درک اعضا از موقعیت را با اشکال مواجه سازد و از جهل و غفلت حاصله به نفع جایگاه و موضع خود بهره برداری کند. www.modiryar.com @modiryar
دنیای فوتبال همه ما این صحنه ها را در ورزشگاه ها یا از طریق تلویزیون زیاد دیده ایم که بازیکنان یک تیم فوتبال بعد از باخت تیمشان با چشمان اشک‌بار و تأسف زیاد، زمین بازی را ترک کرده اند یا بعد از برد تیمشان، مثل کودکان سر از پا نشناخته، به شادی پرداخته اند یا بعد از مصدوم شدن، همچنان به بازی ادامه داده اند. سؤال اینجاست که چرا از این صحنه ها در سازمان‌های ما دیده نمی‌شود یا بندرت دیده می‌شود؟ سؤال ریشه ای تر این است که در یک تیم فوتبال یا در فضای مسابقه و ورزش چه عوامل و شرایطی وجود دارد که زمینه این رفتارهای وفادارانه و عاشقانه را فراهم می آورد؟ برخی از این عوامل عبارتند از: ⚽️ برای همه بازیکنان روشن و شفاف است و ابهام یا سؤالی در مورد آن وجود ندارد. ⚽️ عملکرد و فعالیت‌های بازیکنان دیده می‌شود و بازیکنان، زیر ذره بین و تحت هستند. ⚽️ بازیکنان، رشته ورزشی خود را با و میل خود انتخاب کرده اند. ⚽️ عملکردهای خوب و سریعاً دیده می‌شوند و پاداش دریافت می‌کنند. ⚽️ بین بازیکنان و نقش‌هایی که در تیم دارند، زیادی وجود دارد. ⚽️ به بازیکنان نقش‌های تعریف شده همراه با روشن، ابلاغ و واگذار شده است. ⚽️ بازیکنان عرصه و فضای لازم برای خودنمائی و نشان دادن و ابتکارات خود را دارند. ⚽️ بازیکنان در هر سال باعث بهبود جایگاه و درآمد و محبوبیت آن‌ها در سال‌های بعد می‌شود. ⚽️ برای بازیکنان، رقیب (بازیکنان ذخیره) وجود دارد و آنها باید همیشه خود را از نظر و عملکرد در اوج نگه دارند تا جای ثابت خود را در تیم از دست ندهند. ⚽️ مربی در نزدیک‌ترین فاصله با میدان بازی، به امر مشغول است و هر کجا لازم باشد، از طریق بازخورد دادن دخالت می‌کند. او از اختیارات لازم برای تشویق و تنبیه و تعویض برخوردار است. www.modiryar.com @modiryar
📔 عنوان: 🔺 نویسنده: (۱۹۸۴) 🔻 آمریکا؛ ، این نیست که به چیزهای بیشتر و بیشتری اهمیت بدهید؛ بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید، و تنها چیزهایی را مد نظر قرار دهید که حقیقی، فوری و مهم هستند. یک هست؛ این‌که چیزی به نام بی‌خیالی وجود ندارد. شما باید به چیزی اهمیت بدهید. توجه به چیزهای مختلف و اهمیت دادن به مسائل، بخشی از جسم و بیولوژیِ ماست. که به چه چیزهایی اهمیت بدهیم، و چگونه به چیز‌هایی که هیچ اهمیتی ندارند، اهمیت ندهیم. پختگی، زمانی رخ می‌دهد که فرد می‌آموزد تنها به چیزهایی اهمیت بدهد که ارزشمند هستند. یعنی حرکت از اشتباهی به اشتباه کمتر؛ و یک روند تکراری است. وقتی چیز جدیدی می‌آموزیم، از "اشتباه" به سمت "درست" حرکت نمی‌کنیم بلکه از سمت اشتباه به اشتباه کمتر می‌رویم. وقتی چیز دیگری می‌آموزیم، از "اشتباه کمتر" به "اشتباه کمی کمتر" می‌رویم و سپس کمتر از آن و همین‌طور تا انتها. ما همیشه در روند نزدیک شدن به و برتری هستیم؛ بدون اینکه هرگز به واقعیت و برتری برسیم. نباید دنبال پاسخ نهایی درستئ باشیم، بلکه باید اشتباهات خود را کمتر کنیم. فرهنگ کنونی به ما می‌گوید که من خودم باعثِ شکستِ خودم شده‌ام. من بازنده هستم. واقعیت این است که من فکر می‌کردم چیزی را می‌خواهم؛ اما معلوم شد که در واقع آن را نمی‌خواستم؛ همین. من پاداش‌های این کار را می‌خواستم، نه نبردهای آن را. نتایج را می‌خواستم، نه روند رسیدن به آن‌ها را. من عاشق جنگ نبودم؛ بودم. و زندگی، این‌گونه پیش نمی‌رود. ما آن‌قدر فرصت و قدرت و انرژی نداریم که به همه چیز اهمیت بدهیم. باید خیلی چیزها بشویم تا بتوانیم تمام فکر و ذهن و انتخاب‌ها و تصمیم‌های خود را، روی گزینه‌ی محدود و مشخص، متمرکز کنیم. www.modiryar.com @modiryar
۱ - دیگر کشور برجسته و پیشتاز دنیا نیست. ۲ - را بدون شلیک حتی یک موشک پیروز شد و هیچ‌کس هم از پسش بر نیامد. ۳ - آن‌قدر هم که به‌نظر می‌رسد باسواد نیستند. ۴ - می‌شود را بدون سفر به اروپا و آمریکا هم گذراند. ۵ - در واقع ثروتمندان ضعیف‌تری نسبت به فقرا دارند. ۶ - با ، انسان‌ها، صرف نظر از موقعیت اجتماعی شان، موجودات بسیار فرصت طلب و نفرت انگیزی می‌شوند. ۷ - هیچ کشیش، راهبه، بیماران را نجات نداد. ۸ - انسان‌ها، بر روی کره زمین هستند. ۹ - بدون طی کردن مراحل پیچیده و طولانی بروکراسی های دولتی هم می‌توان میلیاردها دلار به نیازمندان کرد. ۱۰ - ارزش متخصصین حوزه پزشکی و بیشتر از است. ۱۱ - در جامعه‌ی غیر مصرف گرا هیچ ارزشی ندارد. ۱۲ - توانستیم درک کنیم داخل باغ وحش چه احساسی دارند. ۱۳ - ، بدون دخالت انسان، به سرعت خودش را بازسازی می‌کند‌. ۱۴ - اکثر مردم می‌توانند از کار کنند. ۱۵ - ما و فرزندان‌مان، بدون مصرف هم زنده می‌مانیم. ۱۶ - زندانیانی که داشتند می‌توانستند آزاد باشند. ۱۷ - در زندگی سخت نیست. ۱۸ - فقط خانم‌ها قرار نیست که بلد باشند. ۱۹ - بسیاری در دنیا وجود دارند. ۲۰ - اگر بیشتری بسازیم، به بیمارستان های کمتری نیاز خواهیم داشت. ۲۱ - کارآمد نیستند! 💢 پرسش مهم: بازتاب کدام رفتار بنی آدم بود که دامن‌گیر جهان شد؟ به ناگاه یادم آمد ... بله یاد حرف آن دختر بچهُ سوری افتادم که پابرهنه، گرسنه و درمانده از آوارگی وجنگ، در واپسین لحظات عمرش گفت:من همه چیز را به خدا خواهم گفت و جهانیان همچنان سکوت کردند. www.modiryar.com @modiryar
قسمتى از ۞ «اَللَّهُمَّ وَنَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ المُذَكِّرِ بِكَ وَبِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَمَلَاذاً، وَأَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَمَعَاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاماً، فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلَاماً، وَزِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاماً»؛ ۞ بارالها! ما بندگان ناتوان توييم كه به ولىّ تو كه (ديدار و يادش) تو را و پيغمبرت را به ياد آرد، پناهنده و مشتاقيم، تو او را براى ما پناهگاه و تكيه‌گاه آفريدى و وى را براى بقاى ما ملجأ و نگهدار، و براى مؤمنين از ما، پيشواى مفترض‌الطاعه قرار دادى، پس از ما به حضرت او درود و سلامى فرست و مهربانى و نوازش خود را به ما بدين وسيله افزون فرمای! ✍ طراح‌پوستر: | ۱۳۸۷ 🔺 🔻 www.modiryar.com @modiryar
واقعیت برخی جملات و اصطلاحات رایج مدیران 🔺 کارمند خوب پیدا نمی‌شود! 🔻 مهارت کافی در نداریم. 🔺 هیچ‌کس کار را مثل خود آدم انجام نمی‌دهد. 🔻 نکرده‌ایم یا مهارت تفویض را نمی‌دانیم. 🔺 اگر من نباشم کارمندان کار نمی‌کنند؛ 🔻 به کارمندان را بلد نیستیم. 🔺 به کارمندان اختیار بدهیم سوءاستفاده می‌کنند؛ 🔻 سیستمی برای سنجش و کارکنان وجود ندارد. 🔺 فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم؛ 🔻 نداریم. 🔺 شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی‌توان کاری کرد؛ 🔻 به اندازه کافی بر و تمرکز نکرده‌ایم. www.modiryar.com @modiryar
🔺 سخنانی از کیم وو چونگ 🔻 بنیانگذار شرکت صنعتی اگر در اذهان مردم جا بیندازید که آنها در با شما زیان نخواهند کرد، کسب کارتان روز به روز رشد خواهد کرد. مثل خودخواهی مادی زشت و منفور است. دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهید. اگر فقط به فکر حفظ خودتان باشید، دیگران از شما پیشی خواهند گرفت؛ حفظ وضع موجود، واپس گرایی است. جرقه برای ایجاد ، از زیاد کار کردن و زیاد فکر کردن سرچشمه می‌گیرد. کسی که را ابزاری برای نفع شخصی تلقی می‌کند، صلاحیت رهبری ندارد. عبارت «خوبه» همه عرق جبین و تلاشی که برای ساختن یک کالا صرف شده را به باد تمسخر می‌گیرد. بیشترین بر نظرات ساده استوار هستند. نخست را انجام دهید، این کار آنها را از سر راه برمی دارد. هرگاه اشتباهی رخ می‌دهد، مدیر ارشد باید آن را بپذیرد. ما می‌توانیم چیزهای زیادی از قطرات عرق روی پیشانی یک کشاورز، از لکه‌های روغن روی لباس کار یک کارگر و از گرمای دست مادری که در حال آماده کردن صبحانه در تاریک روشن قبل از شفق است، یاد بگیریم. چشم و گوش خود را به سوی مناظر و صداهای دور و بر خود باز کنید، پیشه کنید و سخت بکوشید. 📔 منبع: کتاب نویسنده: www.modiryar.com @modiryar
نظریه مهم‌ترین هدف ما از ، ارتقای سطح انگیزه کارکنان است. انگیزه دادن به کارکنان مستلزم آن است که نیازهای مختلف آنها را بشناسیم و آنها را تأمین کنیم. درباره نیازهای انسان نظریه های زیادی ارائه شده اند. یکی از نظریه هایی که اخیراً مطرح گردیده است، نظریه CHAMPFROGS به معنی قورباغه های قهرمان است. هر یک از ۱۰ حرف این واژه، سرآغاز کلمه ای است که به یکی از نیازهای اساسی انسان اشاره دارد: 🔺 🔻 چقدر به کارکنان می‌دهیم و کنجکاوی آنها را پاسخ می‌دهیم؟ (Curiosity) 🔺 🔻 کارکنان سازمان، چقدر به کارشان می‌کنند؟ (Honor) 🔺 🔻 چقدر کارکنان و افکارشان را می‌کنیم؟ (Acceptance) 🔺 چقدر روی دانش و کارکنان سرمایه گذاری می‌کنیم به گونه ای که احساس شایستگی و استادی کنند؟ (Mastery) 🔺 🔻 چقدر اجازه می‌دهیم که کارکنان روی کار و شرایط کار باشند و احساس قدرتمندی کنند؟ (Power) 🔺 🔻 چقدر به کارکنان برای ابتکار و خلاقیت می‌دهیم؟ (Freedom) 🔺 🔻 چقدر امکان با همکاران خوب و کار تیمی را برای کارکنان فراهم کرده ایم؟ (Relatedness) 🔺 🔻 شرایط کار کارکنان چقدر ، ایمن و قابل پیش بینی است؟ (Order) 🔺 🔻 تا چه اندازه در تعریف و تخصیص برای کارکنان موفق بوده ایم و چقدر بین اهداف آنها و اهداف سازمان سازگاری وجود دارد؟ (Goal) 🔺 🔻 کارکنان چقدر احساس می‌کنند که مورد توجه و احترام و هستند؟ (Status) www.modiryar.com @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید چه بلایی بر سر نسل آینده کشور می‌آید! 🎞 بعد از دیدن این متوجه می‌شوید که ، ‌و تکنیک و تمرکز کل سیستم آموزشی روی این موضوع چه بر سر «دانش» در این مملکت آورده است. در حقیقت با دست خودمان از دانش‌آموز و دانشجو متقلب‌هایی می‌سازیم که با حفظ کردن و‌ نکات کم‌کاربرد فقط تست را صحیح بزنند، جامعه‌ای پیدا کرده‌ایم که اعضایش ذوق هنری ندارند، بزرگترین دشمن کتابند، توانایی نگارش یک نامه اداری یا ایراد یک سخنرانی ساده را ندارند، پزشکان تست‌زنی داریم که تشخیص‌شان ضعیف است چون نمی‌توانند با بیماران تعامل انسانی برقرار کنند، مهندسانی که فاقد قوه تخیلند و توانایی انجام محاسبات ساده را ندارند و .... چه معجونی در دانشگاه‌ها ساخته‌ایم از ترکیب پذیرفته‌ شدگان با و روبات‌های تست‌زن زیر نظر شبه‌ اساتید که قرار است آیندۀ ایران را بسازند، به زودی یکی از همین‌ها رئیس بانک مرکزی می‌شود یکی دیگر مسئول کنترل کیفیت خودرو، آن یکی رئیس فلان بانک و الی آخر. www.modiryar.com @modiryar
📔 عنوان: | ۱۹۴۴ ✍ نویسنده‌: 💢 درباره کتاب: با اقتباس از کتاب لبه تیغ ۲ فیلم تولید و اکران شده است. لبه تیغ روایتگر زندگی مرد جوانی بنام لاری است که در پی یافتن پاسخ سئوال‌های خود در مورد غایت زندگی است. این کتاب حاصل سال‌ها تجربه نویسنده است که در پی سفرهای مختلف خود به گوشه و کنار جهان به آن‌ها دست یافته است. 💢 خلاصه‌ای از کتاب: کتاب لبه تیغ در مورد رندگی مرد جوانی به نام لاری است که به تازگی از جنگ به خانه برگشته و علی‌رغم درآمد بسیار پایینش اما از زندگی خود خشنود و راضی است. همسر وی؛ ایزابل از خانواده‌ای مرفه و ثروتمند است و طرز برخورد لاری با زندگی چندان باب میل ایزابل نیست. ایزابل برخلاف عقیده لاری به دنبال زندگی تجملاتی است. لاری از پیشنهادهای کاری که به وی داده می‌شود، سر باز می‌زند، چرا که به دنبال یافتن پاسخ سوال‌های خود در خصوص هدف و غایت زندگی است. به همین ترتیب لاری برای تکمیل تحقیقات خود و رسیدن به پاسخ سئوال‌های خود راهی کتابخانه ملی فرانسه می‌شود. ایزابل علی‌رغم تلاش‌های خود برای منصرف کردن لاری در نهایت او را تهدید به طلاق می‌کند و لاری نیز در کمال ناباوری جدایی از ایزابل را می‌پذیرد. لاری در یک معدن مشغول به کار شده و در آن جه با فردی که با عرفان سر و کار دارد آشنا می‌شود. لاری به همراه این مرد راهی آلمان می‌شود، اما چون در آن جا پاسخی برای سوال‌های خود نمی‌یابد به اسپانیا سفر می‌کند. به همین ترتیب لاری برای یافتن پاسخ پرسش‌های خود به قسمت‌های مختلف سفر می‌کند. در نهایت در یکی از سفرهایش با زنی به نام صوفی آشنا شده و به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. صوفی معتاد به الکل است، اما با کمک لاری اعتیاد خود را کنار می‌گذارد. ایزابل؛ همسر سابق لاری با شنیدن خبر ازدواج آن‌ها در صدد انتقام از لاری بر می‌آید و درست روز عروسی‌شان، صوفی را به خانه خود دعوت می‌کند... 💢 قسمتی از کتاب: ✎ اولين مرتبه‌ای كه زنی با مردی آشنا می‌شود چندان مهم نيست، دومين ديدار مهم است. اگر توانست در اين مرتبه او را نگه دارد براي هميشه او را اسير خود كرده است. زندگی چيز چرندی است! اما انسان اگر تا آنجا كه می‌تواند از آن لذت نبرد بايد خيلي ابله باشد. پروز بعد الیوت تلفن کرد که بیاید دنبالم، ولی من قبول نکردم و خودم بی‌هیچ مشکلی خانه‌ خانم ردلی را پیدا کردم. کمی دیر رسیدم، چون کسی قبلش به دیدنم آمده بود. از پله‌ها که بالا می‌رفتم، آن‌قدر سروصدا زیاد بود که پیش خودم گفتم مهمانی بزرگی است. وقتی فهمیدم با خودم فقط دوازده نفر آنجا هستند، حسابی متعجب شدم. خانم بردلی با لباس ساتن سبزی که به تن داشت و گردنبند پهن مرواریدی که به گردن انداخته بود، حسابی در مهمانی می‌درخشید. الیوت هم در لباس شب خوش‌دوختش مانند همیشه جذاب و باوقار بود. وقتی با من دست داد، انگار همه‌ی رایحه‌های عطرهای عربی یکجا به سمتم هجوم آوردند. از خودم می‌پرسم بهتر نبود من هم راهی را که دیگران رفته‌اند بروم و بگذارم هر چه بر سرم آمدنی ست بیاید؟ و آن‌وقت به یاد آن آدمی می‌افتم که یک ساعت پیش پر از شور زندگی بود و اکنون مُرده افتاده است. چقدر ظالمانه و بی‌معنی ست. آدم بی‌اختیار از خود می‌پرسد: این زندگی چیست، چه معنی دارد؟ www.modiryar.com @modiryar
📔 عنوان: 🔺 نویسنده: 🔻 ترجمه: ✍ مدیری به من می گفت: ما همه کارها را انجام می‌دهیم اما هنوز کارکنان می‌کنند. من گفتم: بیشتر توضیح بده! او با گله‌مندی پاسخ داد: تعداد زیادی از هنوز هم در قالب شیوه‌های قدیمی و سنتی کار می‌کنند. به اعتقاد من طبیعت بشر مقاومت در برابر همه چیز است. از او پرسیدم: اگر تو ۱۰۰ میلیون دلار برنده شوی آیا از پذیرفتن این پول امتناع می‌کنید؟ گفت: سر به سرم می گذارید؟ معلومه که نه! به اوگفتم: پس طبیعت بشر مقاومت در برابر همه چیز نیست. انسان‌ها اگر ببینند که تغییر برایشان بیشترین منافع را دارد مقاومت نخواهند کرد. آیا سیستم های منابع انسانی شما برای افراد روشن کرده اند که اجرای تحول در خودشان و در فرآیند هایشان بیشترین منفعت را دارد؟ پرسید: ؟ گفتم: بله، ارزیابی عملکرد، حقوق و دستمزد، ترفیعات، رفاهی، ارتقاء و .... برای تو مثالی می‌زنم: ممکن است تو در و خود تعریف کرده ای که مشتری باید در مرکز توجه باشد. اما ارزیابی عملکرد تو در این زمینه هیچ شاخصی برای اندازه گیری رضایت مشتری و پاداش به این رضایت و .... ندارد. نظام حقوق تو بر این اساس بنیان‌گذاری شده است که کارکنان به ازای خطای کمتر حقوق بیشتر می‌گیرد نه بر اساس نوآوری بیشتر (که خود مستلزم خطاست) و گذشته از این‌ها؛ شاخص تو برای اندازه‌گیری میزان کارکنان‌ چیست؟ وقتی در مورد ارتقای افراد اغلب به شیوه ذهنی انجام می شود، وقتی که برای کارمند یابی خود از حس خودت استفاده می‌کنی و برنامه ای برای تشویق و تفویض امور به تیم‌ها و نه افراد نداری و ..... این‌ها همه نشان از نبود سیستم‌های منابع انسانی در سازمان توست. www.modiryar.com @modiryar
آیه ۳۲ سوره مبارکه مائده در بیلبوردهای 📖 ، آیه ۳۳ ۞ مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ۞ بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند. ۞ Because of that, We decreed upon the Children of Israel that whoever kills a soul unless for a soul or for corruption [done] in the land - it is as if he had slain mankind entirely. And whoever saves one - it is as if he had saved mankind entirely. And our messengers had certainly come to them with clear proofs. Then indeed many of them, [even] after that, throughout the land, were transgressors. www.modiryar.com @modiryar
💢 نقل می‌کند: که در دوران کودکی، یک پیله کرم ابریشم را بر روي درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد. اندکی منتظر می ماند، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد. با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند، تا این که پروانه خروج خود را آغاز می کند. اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد. او می گوید: بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود... 💢 اما من نمی‌دانستم: آن جنازه ی کوچک تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها، بر روی وجدان من بوده است، اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد: فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان. در فرایند نیز این پدیده فراون رخ می‌دهد (البته "فراوان" را برای سازمانهای ایرانی بکار برده ام). بهترین مثالی که میتوان برایش آورد (Benchmarking) هایی است که به وفور از آنها استفاده می کنیم. مستمراً در حال جستجوی "بهترین" اقدام‌هایی که سازمان‌های موفق انجام داده اند، هستیم و اصرار می کنیم که اجرای موبه موی همان اقدام‌ها، سازمان ما را به عرش خواهد برد. 💢 : این اصرار، همان "فشار آوردن بر قوانین کیهان" است. "سازمان"ها موجودیتی اجتماعی هستند که در چرخه عمرشان مراحل تحول را به تدریج طی می‌کنند. ( یکی از مدل‌هایی است که این مراحل را توصیف کرده است ) و قوانین رشد خاصِ خودشان را دارند. اگر مراحل جانکاه خارج شدن از پیله را تحمل نکند، با بالهایی ضعیف به دنیا می آیند. 💢 : سازمانی که در بدیهیات مدیریتی درجا زده است (برای مثال، مشخصی ندارد، فرایندهایش مشخص نیستند و ...) نباید از خودش انتظار داشته باشد که در سطح پیشرفته ترین شرکت‌های دنیا، را پیاده سازی کند. شرکتی که هنوز ابتدایی ترین فرایندهای مدیریت منابع انسانی را پیاده نکرده است نباید انتظار داشته باشد. را در ایده آل ترین سطح و مانند شرکت‌های بزرگ دنیا اجرا کند. 💢 : با تأکید بسیار بسیار زیاد توجه می‌دهم که "نگفتم" "نمی‌تواند" یا "نباید" مفاهم پیشرفته تر را اجرا کند؛ گفتم "سطح انتظارات" در اجرای این مفاهیم باید معقول و تعدیل شده باشد. اگر در پیاده سازیِ مفاهیم پیشرفته تعجیل کنیم و انتظارات‌مان، منطقی نباشد؛ علاوه بر اینکه پروانه ی ضعیفی را متولد می کنیم، "پیله ها" را هم از "کارکرد اصلی شان" می اندازیم. 💢 : منظورم این است که پیاده سازی عجولانه ی مفاهیم پیشرفته که قواره ای بزرگتر از ما دارند؛ علاوه بر اینکه سازمان را دچار اختلال می کند؛ آن مفاهیم را نیز نزد اعضای سازمان، بی قدر و منزلت می کند و وقتی به بلوغ مناسب هم رسیدیم جرأت مطرح کردن دوباره ی آن مفاهیم را نداریم. 💢 این حرف‌ها است؟ شاید حق با شما باشد اما فشارهای مختلف، سازمان‌ها را به سمت این اشتباه هُل می‌دهد. مدیر در جمع مدیران سایر سازمان‌ها می‌تواند بگوید نداریم یا CRM نداریم؟ به خیل عظیم سازمان‌هایی نگاه کنید که؛ ادعا می کنند را پیاده کرده اند؛ ولی مرور تصمیم‌هایی که در فقط در طول "یک ماه" گرفته اند به خوبی نشان می‌دهد نه تنها وجود ندارد بلکه از این تصمیم‌ها می‌بارد. 🔚 سخن پایانی: به خیل عظیم سازمان‌هایی نگاه کنید که؛ ادعا می کنند (CRM) را پیاده کرده اند؛ ولی ابتدایی ترین رفتارهای محترمانه با مشتری در ذهن و ضمیر کارکنان شان نهادینه نشده است، محض از سازمان‌های موفق بدون توجه به موجود در سازمان، که در واقع مؤثرترین راه برای نابودی سازمان است. www.modiryar.com @modiryar
چگونه ریاکاری، دزدی و تقلب در گسترش می‌یابد؟ 💢 یک آزمایش جالب آزمایشگر در یک رستوران به عده‌ای از چند سؤال می‌دهد تا در ازای گرفتن ۵ دلار به آن سؤالات پاسخ دهند اما هنگام دادن پول به آنها بجای ۵ دلار ۹ دلار می‌دهد و تظاهر می‌کند که حواسش نیست و اشتباهاً ۹ دلار داده است. برخی از مشتریان صادقانه ۴ دلار اضافه را برمی‌گردانند ولی برخی هم به روی مبارک نیاورده و ۹ دلار را در جیب می‌گذارند و رستوران را ترک می‌کنند! در آزمایش دیگری همین کار تکرار می‌شود با این تفاوت که آزمایشگر در هنگام گفت‌و‌گو با مشتریان تلفن همراهش زنگ می‌خورد و چند دقیقه‌ای با تلفن صحبت می‌کند و پس از قطع کردن از مشتری‌ها برای اینکه وسط گفت‌و‌گو با آنها به تلفنش را جواب داده نمی‌کند و به نوعی بی‌احترامی می‌کند. در این آزمایش تعداد کسانی که ۴ دلار اضافه را برمی‌گردانند تنها یک نفر است یعنی وقتی مشتریان احساس می‌کنند فردی وقت آنها را بدون عذرخواهی گرفته درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً به آنها داده شده را باز نمی‌گردانند. 💢 این آزمایش حاوی نکتۀ جالبی‌ست که می‌توان از آن برای توجیه اینکه چرا در بعضی مناطق جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی و ناهنجاری وجود دارد استفاده کرد: زمانی که حس می‌کنند به آنها از سوی حاکمان و ظلم می‌شود یا حق‌شان در جایی خورده شده هرکجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد با ریاکاری، کم کاری، کارشکنی و یا حتی گاهی دزدی این حق خورده شده را جبران کنند، در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری و ناهنجاری در همۀ جوامع به نوع تعاملِ رهبران سازمان با مردم بازمی‌گردد و رفتار آنها بشدت روی شکل‌گیری در جامعه تأثیرگذار است و حتی می‌تواند مرزهای اخلاق را جابه‌جا کند. در صورتی که رهبران به شکلی باشد که مردم احساس ظلم کنند آنان هم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و ریاکاری و دزدی و تقلب در سازمان پررنگ شده و بعد از یک دورۀ زمانی از اخلاق، تنها نامی باقی خواهد ماند. www.modiryar.com @modiryar
🔺 کسب رضایت مافوق؛ 🔻 ماموریت تازه از کانادا آمده بودم. یک بزرگی برای سخنرانی مرا دعوت کرده بود و مدیرعامل و هیئت مدیره نیز حضور داشتند. شروع کردم به انجامِ یک بازی. چند دقیقه‌ای گذشت و دیدم هر چه از می‌پرسم، آن‌ها یواشکی به هیئت مدیره و مدیرعامل نگاه می‌کنند که ببینند آن‌ها چه می‌گویند تا همان را بگویند. چرا؟ چون فکر می‌کنند که هیئت مدیره درباره آن‌ها چه فکری می‌کنند! ده پانزده دقیقه بیشتر نگذشته بود که از آن‌ها خواستم بایستند. بعد رو کردم به مدیرعامل و گفتم: خیلی متأسفم که این خبر را به شما می‌دهم. اما شما ۴۰ تا مدیر ندارید بلکه ۴۰ تا دارید! یکی از اعضای پرسید: «چطور چنین فکری کردید؟» گفتم به نظر می‌رسد همه‌ی کسانی که اینجا هستند تمام فکر و ذکرشان این است که تأیید شما را بخرند؛ می‌خواهند بدانند شما چه می‌گویید؟! گفت: این که طبیعی است! گفتم: خیر. یک سازمان باید در پی انجام مأموریت آن سازمان باشد. این سازمان یک هدف دارد و تک‌تک افراد باید به آن هدف فکر کنند. آن آقا گفت: خب مدیرعامل هم به هدف سازمان فکر می‌کند و وقتی این مدیران از تبعیت کنند، سازمان پیاده می‌شود. گفتم: مدیریت، باید فرق لایق و شایسته‌ای باشد. در حال حاضر مأموریتِ این افراد شده «کسب رضایت مافوق!» 🔺 کسبِ رضایتِ مافوق؛ 🔻 عاملِ رشد در سازمان‌ها یکی از بلاهای سازمان‌های اداریِ ما این است که؛ کسبِ رضایتِ مافوق، عاملِ رشد شده است، نه و نه ! البته همه جا اینطور نیست. ولی خیلی جاها اینطور هست. یعنی کارمندی که وارد سازمانی می‌شود، آدم باهوشی است. او بلافاصله می‌سنجد که چه کار کند که رشد کند. بعد به این نتیجه می‌رسد که صبح تا شب رئیس را بکند تا دست آخر رئیسش هم یک حالی به او بدهد. www.modiryar.com @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرشتۀ مأمور شادی اینک نوبت توست ⛱ فرشتۀ مأمور شادی اینک نوبت توست تا بر قلب های خسته و دلگیر ظهور کرده و با نسیمِ فرح‌بخشِ مهربانی، ترنم دل‌انگیز زندگی را در گوش مردمانِ قرنطینه در تنهاییِ ما نجوا کنی. ⛱ دیگر وقت آن رسیده پنجره های امید را در برابر دیدگان ما بگشایی تا تلألوی شورآفرین و گرمابخش امیدواری بر جان‌های خسته بتابد و حس وصف ناپذیر زندگی بار دیگر در رگ های مردمان سرزمینم جاری گردد. ⛱ دیگر کافی است! ما را یاری کن تا لختی کوله بار مصائب و مشکلات را زمین بگذاریم، زیر سایه درختی بنشینیم، پاهایمان را دراز کنیم و با چشمانی بسته زلف بر باد داده و خود را به نسیم بهاری بسپاریم‌... این مردم هیچ گاه همدم نازپروری و تن پروری نبوده اند. پس لااقل شادمانی را از آن‌ها دریغ مکن. ⛱ باور کن خدا هم راضی است اگر سیب سرخی در دستان بچه یتیمی بگذاری، لبخندی بر لبان کارگری روزمزد بنشانی، بذر امیدی در دل کودک دست‌فروشی بکاری و یا بوسه ای گرم بر پیشانی پدر و مادر پیری بزنی. ملکه نجات، فرشته شادمانی و امیدِ دل های خسته! برایمان از سَرِ صدق وَإِن‌یَکَادی بخوان تا بار دیگر عزیزانمان را در آغوش بگیریم و با یکدیگر سالم و شاد سرود زندگانی بخوانیم. @modiryar
عکسی از از انگلستان برگزیده ۲۰۱۸ نمایی از مردمانی زحمتکش، یعنی غواصانی که برای جمع‌ کردن شن‌ و ماسه‌ ی لازم برای استفاده در به بستر رودخانه‌ ی چنگ می‌زنند. این، شغلی بسیار خطرناک است و دراین‌‌میان، تعدادی از آن‌ها هرگز بازنمی‌گردند. @modiryar