eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/17 @ostadahadi (مسألة 2): المتخلّف في الذبيحة و إن كان طاهراً، لكنّه حرام إلّا ما كان في اللحم ممّا يعدُّ جزءاً منه. در مسالۀ قبل ثابت شد که از نظر فقها پاک است اکنون دربارۀ جواز خوردن دم متخلف بحث می کنیم که جایز است یانه؟ دو فتوا هست: 1) شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج5 ص 45می نویسد که: دم متخلف خوردن اشکالی ندارد و 3 دلیل اقامه کرد أ‌- آیۀ 28سورۀ انعام: قل لا اجد ما فی اوحی الیّ محرّما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتةً او دما مسفوحا ایشان از استفاده می کند یعنی انتفاء عندالانتفاء. آیۀ شریفه اکل حرام را منحصر در مردار خون مسفوح و لحم خنزیر کرد. مفهومش این است که در غیر اینها مثل دم متخلف خوردنش حلال است. ب‌- اتفاق اصحاب ت‌- روایات محرمات ذبیحه است: اگر گوسفندی ذبح شود چه چیزی از او حلال یا حرام است معلوم می شود که دم متخلف اشکالی ندارد : هر3 دلیل مخدوش است : زیرا؛ اولا: حصر در آیه حقیقی نیست بلکه اضافی است و نسبت به زمان نزول ایه 3 تا از محرمات را نام برد چون در زمان نزول ایه، یهودیان برخی اغذیه را برای خود حرام کرده بودند و خداوند این ایه را نازل کرد که محرمات میته و دم و لحم خنزیر است و انچه شما حرام کردید از نظر ما حرام نیست پس این حصر اضافی است نه حقیقی. ثانیا: اگر حصر درایه حقیقی باشد لازمه اش تخصیص اکثر است چون اغذیه حرام بسیارند و فقط محدود به این 3مورد نیست واگر محصور به این 3مورد کنیم تخصیص اکثر لازم می اید که مستهجن است ثالثا: اگرحصر حقیقی باشد لازمه اش این است که فتوادهیم به اکل دم غیر مسفوح یعنی نه تنها دم متخلف اکلش جایز است بلکه هردمی که مسفوح نباشد اکلش جایز است درحالی که لم یقل به احد و اصحاب: اگرمنظور شما از این اتفاق اجماع محصل است ما قبول نداریم چون خیلی از فقها فتوابه حرمت اکل دم متخلف داده اند از جمله صاحب جواهر و شیخ طوسی . واگر مراد شما اجماع منقول است که حجت نیست و: اگرچه نسبت ره دم متخلف ساکت است و لسان نداردولی روایت باب اطعمه اطلاق دارد و از اطلاقش می توانیم استفاده کنیم که خوردن دم متخلف حرام است و حلال نیست. دو روایت معتبره به عنوان نمونه 1. روایت ابراهیم ابن عبدالحمید که حضرت فرمود 7 چیز از گوسفند حرام است در اولین مورد فرمود دم. 2. روایت ابن ابی عمیرازعن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله ع که فرمود گوسفند 10 چیز خورده نمی شود الفرس یعنی غائط و الدم . لذا روایات اطعمه و اشربه استثنائی و تقییدی نیامده و نمی توانیم خون متخلف را استثنا کنیم علاوه براینکه ایۀ حرمت علیکم المیتة و الدم مطلق است. مطلق دم را حرام کرد لذا هیچ دلیلی بر جواز اکل دم متخلف نداریم : از یک طرف دم متخلف را پاک می دانید و حکم به نجاستش نمی کنید و از سوی دیگر اکلش را حرام می دانید کاملا مخالف با ملازمه است چون عقلا بین ایندوتا ملازمه است لازمۀ طهارت دم متخلف جواز و حلیت اکل است. : ملازمۀ عقلیه بین مقدمه و ذی المقدمه است بین دو حکم ملازمۀ عقلیه جاری نیست. در کفایه ج 1 قانون استلزامات بیان شد و ثابت شد که شارع مقدس اکل دم متخلف را اجازه نداد پس هیچ ملازمه ای بین طهارت دم متخلف و حلیتش نیست. فقط یکجا استثنا شده در صورتی که خون داخل گوشت باشد و جزئی از لحم شده باشد درانجا ضرورتی ندارد. مثل جگر. (مسألة 3): الدم الأبيض إذا فرض العلم بكونه دماً نجس كما في خبر فصد العسكري (صلوات اللّٰه عليه) «1» و كذا إذا صبّ عليه دواء غيّر لونه إلى البياض.
: اگر کسی یقین دارد به اینکه خون بود در این صورت نجس است چون اولا معاقد اجماع در بارۀ نجاست دم مطلق است حتی خون ابیض را هم می گیرد ثانیا اطلاق نجاست دم فرقی بین خون سفید و سرخ نمی گذارد ثالثا رنگ و تغییر ان در نجاست دم تاثیری ندارد . رابعا عدم قول بالفصل جاری است یعنی بین خون سفید و خون سرخ فقها فرقی نمی گذارند نام این عدم قول به فصل را همان اجماع مرکب می گذارند خامسا در روایتی امده است که امام عسکری ع را فصد رگ کردند در روایت بحار مجلسی امده و خرج منه دم ابیض کانه الملح. ازامام عسکری خون سفیدی بیرون امد شبیه نمک در روایت کافی امده خرج مثل لبن الحیب از امام خونی شبیه شیر خارج شد. معمولا وقتی فصد می کنند رنگ خون سفید می شود لذا از حضرت پرسیدند که ایا نجس است یا نه حضرت فرمود بله نجس است . پس رنگ عامل تغییر حکم نمی شود. (مسألة 4): الدم الّذي قد يوجد في اللبن عند الحلب نجس و منجّس للّبن. : خونی که در هنگام دوشیدن شیر از پستان خارج می شود و در ظرف شیر می افتد هم نجس است و هم منجس است یعنی شیر را هم نجس می کند. چون دم حیوان نفس سائله است لذا نجس و منجس است. (مسألة 5): الجنين الّذي يخرج من بطن المذبوح و يكون ذكاته بذكاة أُمّه تمام دمه طاهر و لكنّه لا يخلو عن إشكال. : گوسفندی را ذبح کردند و در رحمش جنین بود ایا خون جنین پاک است؟ بله. چون ذکاته ذکات امه. : در این مورد اشکالی نیست که ذکات جنین ذکات مادرش است. منتهی قابل خوردن نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
اما این است که در اینجا یک استصحاب موضوعی دیگری هم هست چون شک در طهارت و نجاست دم متخلف مسبب از شک در بالا بودن سر حیوان یا نفس کشیدن حیوان است استصحاب عدم علو راسه جاری است یا استصحاب عدم ردالنفس جاری است واین اصل سببی است اصل موضوعی است که بر اصل مسببی و حکمی حاکم است. علاوه بران اشکال دیگری هم دارد که استصحاب حکمی حالت سابقه ندارد شرعا ثابت نشده که خون باطن نجس است نجاست بول و خون غائط بعد از بیرون امدن از بدن است نه اینکه داخل بدن باشد اینجا دیگر بحث نمی شود که نجس است یا نه؟ : ممکن است اشکال سومی شود که استصحاب حکمی به خاطر تبدل موضوعی جاری نیست چون در استصحاب وحدت موضوع متیقنه و مشکوکه جاری است حالت سابقه که حالت متیقنه است موضوعش باطن است نجاستی که در درون انسان است مشکوک ما نجاست ظاهری است و بیرون است لذا وحدت موضوع نیست تبدل موضوع شد لذا جایی برای استصحاب نیست . به این اشکال وارد نیست چون مستصحب ما دم است لذا موضوع واحد است باطنی و بیرونی صفت دم است نه موضوع استصحاب لذا بین موضوع و صفت اشتباه شد تبدل صفت شد نه تبدل موضوع شک در عوارض و اوصاف دم است نه در موضوع. ایشان در ادامه همین بحث می فرماید و یحتمل التفصیل. این متن بیشتر شبیه رسائل است تا فقه . همه شعب را بیان کرده است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/18 @ostadahadi (مسألة 6): الصيد الّذي ذكاته بآلة الصيد في طهارة ما تخلّف فيه بعد خروج روحه إشكال و إن كان لا يخلو عن وجه و أمّا ما خرج منه فلا إشكال في نجاسته. : اگربا الت صید حیوانی را صید کند خون از بدن حیوان خارج شود انگاه در درون این صید مقداری خون بماند ایا این متخلف در درون صید پاک است یا نجس است؟ درعروه : فتوای به نجاست این خون می دهد منتهی ابتدا می گوید اشکال بعد می فرماید «و ان کان لا یخلو عن وجهٍ» پس معلوم می شود حکم به نجاست را بیشتر قبول دارد تا حکم به پاکی را. : حکم به طهارت؛ خون متخلف درون صید پاک است به دو دلیل: 1- سیرۀ قطعیۀ متشرعه هست: همۀ علما و فقها از این خون اجتناب نمی کنند و نمی کردند و خون متخلف درون شکم صید را پاک می دانند 2- اطلاق دلیل جواز اکل صید است: روایات باب صید بطور مطلق به ما اجازه داده است که این صید را میل کنید و تفصیل نداد بین اینکه درون صید خون متخلف هست یا نه. از اطلاق این روایات استفاده می شود که خون متخلف درون صید پاک است. روایات وسائل ج 16 ص208 باب2و نیز ص 228 باب16و نیز ص 230 باب 28 و نیز ص 233باب22. البته آن خونی که از صید بیرون می ریزد نجس است چون آهو چه سربریده شود و چه با آلت صید شکار شود خونش مسفوح است و نجس است (مسألة 7): الدم المشكوك في كونه من الحيوان أو لا محكوم بالطهارة كما أنّ الشي‌ء الأحمر الّذي يشكّ في أنّه دم أم لا كذلك، و كذا إذا علم أنّه من الحيوان الفلاني، و لكن لا يعلم أنّه ممّا له نفس أم لا، كدم الحيّة و التمساح، و كذا إذا لم يعلم أنّه دم شاة أو سمك، فإذا رأى في ثوبه دماً لا يدري أنّه منه أو من البقّ أو البرغوث يحكم بالطهارة و أمّا الدم المتخلّف في الذبيحة إذا شكّ في أنّه من القسم الطاهر أو النجس فالظاهر الحكم بنجاسته عملًا بالاستصحاب و إن كان لا يخلو عن إشكال و يحتمل التفصيل بين ما إذا كان الشكّ من جهة احتمال ردّ النفس فيحكم بالطهارة؛ لأصالة عدم الردّ و بين ما كان لأجل احتمال كون رأسه على علو فيحكم بالنجاسة عملًا بأصالة عدم خروج المقدار المتعارف. : خون مشکوک: 5صورت دارد: 1) می دانم این مایع دم است ولی نمی دانم دم حیوان است یانه؟ چون احتمال می دهم خون مصنوعی باشد یا احتمال می دهم خونی باشد که نشانۀ عظمت آن وجود مقدس است مثل وجود مقدس سیدالشهداء در روز عاشورا(حتی در بیت المقدس سنگی را بر می داشتند خون جاری می شد) دراینجا حکم به طهارت خون می شود و نیز استصحاب عدم ازلی جاری است اصل این است که این خون از ازل مال حیوان نبوده است چون ادلۀ نجاست دم، فقط دم حیوان را نجس می داند لذا غیر دم حیوان اصالة الطهاره جاری است 2) شیئ سرخ رنگی را دیدم نمی دانم خون است یا رنگ است در اینجا هم این شیئ پاک است به دلیل جریان قاعده طهارت و استصحاب عدم کونه دما ازلا جاری است 3) می دانم این خون حیوان است نمی دانم حیوان ما له النفس سائله هست یا ما لیس له النفس السائله هست مثلا می داند خون مار است ولی نمی دانم مار خون جهنده دارد یا نه؟ دراینجاهم پاک است چون شک در نجاست دم ناشی از شک در خود این حیوان شده است لذا اصالة عدم الکون حیوان مما له نفس سائله جاری است. 4) میدانم این دم است ولی نمی دانم دم شاة است یا سَمَک است مثلا خونی بر لباس من اصابت کرد نمی دانم این خون کدام حیوان است خون پشه است یا دست خودم است یا گوسفند است نمی دانم. دراینجا هم حکم به طهارت می شود با اینکه می دانم گوسفند نفس سائله است و پشه نفس سائله نیست ولی این خون مرددد بین این دوتاست حکم به طهارت می شود 5) دم متخلف در درون ذبیحه نمی دانم این دم متخلف جزء دم طاهر است یا جزء دم نجس است؟ به لحاظ اینکه شک دارم که موقع بریدن سر سر حیوان بالا بود یا پائین بود؟ نفس می زد یا نفس نمی زد؟ اگر سرش بالا بود و نفس می زد قدری از خون بیرون را داخل شکم برد نجس است ولی اگر سرش پائین بود یا نفس نمی زد دم درون شکمش پاک است. : حکم به نجاست کرد چون در اینجا استصحاب حکمی جاری است نجاست دم قبل از تذکیۀ حیوان ثابت است بعد از تذکیۀ حیوان اگر شک کنیم استصحاب بقاء ثبوت نجاست سابقه جاری است آنگاه خودش براین نظر اشکال می کند و می گوید و ان کان لا یخل عن اشکال این نظر خالی از اشکال نیستاما این است که در اینجا یک استصحاب موضوعی دیگری هم هست چون شک در طهارت و نجاست دم متخلف مسبب از شک در بالا بودن سر حیوان یا نفس کشیدن حیوان است استصحاب عدم علو راسه جاری است یا استصحاب عدم ردالنفس جاری است واین اصل سببی است اصل موضوعی است که بر اصل مسببی و حکمی حاکم است. علاوه بران اشکال دیگری هم دارد
خارج اصول خبر واحد جلسه60.mp3
7.39M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد جلسه60
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/19 @ostadahadi دو مطلب را فرمودند که از نظرما مخدوش است. 1- : این بود که شارع رئیس عقلاست وقتی عقلا قبل از نزول آیات ناهیه به خبر ثقه عمل می کردند شارع هم به عنوان رئیس عقلا با آنهاست به همین خاطر نمی توانیم تصور کنیم که شارع این آیات ناهیه را برای ردع سیره آورده است. : این نظریه کاملا با آیات قران مخالفت دارد چون در آیات قران، خطابات اقسامی دارد یکی خطاب عام مثل یا ایهالاناس و دیگری خطاب خاص مثل اولوا الباب و ..و دیگری خطاب خاص الخاص مثل یا ایهاالرسل و اخرین خطاب خطاب اخص الخاص مثل یا ایها النبی . کلیۀ خطابات در خطاب یا ایهاالنبی سهیم اند ولی یا ایهاالنبی در خطابات دیگران سهیم نیست صاحبان عقل تدوۀ مردم و مومنان در خطاب به پیغمبرسهیم اند یعنی اگر به پیغمبرفرمودزنان شما مثل بقیۀ زنان نیستند دراینجا خطاب اخص است یعنی زنان پیغمبر ام المومنین اند و کسی حق ندارد با آنها ازدواج کنند پس شارع رئیس عقلاست ولی تابع عقلا که نیست بسیاری از خطابات مخصوص خودپیغمبراست و ربطی به تودۀ مردم ندارد همۀ مردم در خطاب به پیغمبر سهیم نیستند مخاطب به خطاب پیامبران نیستند لذا نباید قاعدۀ رئیس العقلا بودن باعث شود مارا دربارۀ سیرۀ عقلا برحجیت خبرثقه مجاب کند چون خطابات قرآنی مختلف اند. 2- واما : موضوع آیات ناهیه با موضوع خبرثقه تباین دارند شامل یکدیگرنمی شوند موضوع ایات ناهیه ظن من حیث انه ظن است ولی موضوع خبرثقه ثقه من حیث انه ثقه است لذا خروج خبرثقه از آیات خروج تخصصی است. : این مطلب در صورتی قبول است که ما تباین بین دو موضوع را بدانیم درحالی که روایات ذیل ایۀ شریفه موضوع ایات را کل مالایعلم گرفته¬اند یعنی آیات، ما را از عمل به غیر علم نهی می کنند خبرثقه علم نمی آورد شماباید ثابت کنید که خبرثقه به منزلۀ علم است پس وقتی ثابت نشد، باید اعتراف کنیم که خبر ثقه موضوع آیات ناهیه است علاوه براینکه اگر ما قبول کنیم که آیات ناهیه خبرثقه را نمی گیرد وخبرثقه از اول خروج تخصصی داشت پس چرا درباب اصول دین ازاین ایات استفاده می کنید براینکه خبرثقه دراصول دین حجت نیست چون در اصول دین علم لازم است لذا تباین موضوع ثقه با موضوع ایات، ثابت نشده است. چگونه با هم متباین اند در حالی که آیات ناهیه را رادع خبرثقه در اصول دین میدانید. که خیلی ها پذیرفتند. و در درر و نیز به همین سبک امده. مرحوم نائینی در دوجا مطرح کرده است. یکی در فوائدالاصول ج4 ص 313 در بحث استصحاب ایشان درانجا قائل به تخصص است مثل اقای اصفهانی. به این طریق: آیات ناهیه مارا از عمل به غیرعلم نهی می کند این ایات نمی توانند رادعیت از سیره داشته باشند چون سیره عقلا در مباحث خبرثقه و ظهورات الفاظ مبنایش این است که اینها علم اند وقتی خبرثقه علم شد پس خبرثقه تخصصا از تحت ایات ناهیه خارج است. کلام دوم ایشان در اجودالتقریرات است درانجا قائل به حکومت است یعنی سیرۀ عقلا حاکم بر آیات ناهیه است. چون این است که خارج شدن تکوینی موضوع دلیل از موضوع دلیل دیگر است مثلا مولا گفت اکرم العالم تکوینا جاهل عالم نیست و وجوب اکرام ندارد اما خروج تکوینی نیست بلکه خروج موضوع دلیل از موضوع دلیل دیگر به تعبد است. مثلا روایات درباۀ شک در نماز و رکعات نماز فراوان است مثل اذا شککت فابن علی الاکثر وقتی لا شک لکثیرالشک صادر شد موضوع شک در ادله را ازبین برد خروج موضوعی لا شک لکثیرالشک از اذا شککت فابن علی الاکثر خروج تعبدی است دراینجا هم سیرۀ عقلا خبر ثقه را از تحت آیات ناهیه خارج کرد به خروج تعبدی نه به خروج تکوینی چون سیره خبرثقه را علم عرفی می داند و علم عرفی علم عام است در مقابل علم عقلی که علم خاص است. ایات ناهیه عمل به غیر علم هم علم عرفی است پس هرجا عرفا علم گفته نشود عمل به آن حرام است طبق آیات ناهیه و سیره خبر ثقه را علم عرفی می داند پس خبر ثقه خروج موضوعی از ایات ناهیه دارد بلحاظ اینکه خبر ثقه را شاعر قبول کرده است پس خروجش تعبدی است گاهی هم در همانجا اسمش را تخصیص می گذارد بجای حکومت می گوید تخصیص یعنی سیره مخصص ایات ناهیه می شود لذا گفتند کلام ایشان مضطرب است که شما حکومت را پذیرفتید یا تخصیص را. اما چیست: انجائی است که خروج تکوینی و وجدانی است ولی به سبب تعبد است مثل قبح عقاب بلا بیان جایی که بیان بیاید دیگر لا بیان نیست. بیان لا بیان را تکوینا می برد اما به برکت یک ایه یا روایتی باید بیاید. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/19 @ostadahadi آیا از قسم طاهر است یا از قسم نجس است؟ سید در عروه می فرماید و یحتمل التفصیل اگر منشا شک بخاطراین است که احتمال می دهیم این دم متخلف بر اثر رد نفس است حکم به طهارت می شود چون استصحاب عدم رد نفس جاری است و اگر منشا شک شما بخاطراین است که احتمال می دهید سرحیوان هنگام ذبح بالا بود در اینجا حکم به نجاست دم متخلف کنید بخاطراینکه استصحاب عدم خروج مقدار متعارف دم جاری است. : به نظرما در هردو مورد قاعده طهارت جاری است و تفصیل جا ندارد. اما استصحاب عدم رد نفس جاری نیست چون استصحاب در جائی که حکم شرعی باشد یا موضوع حکم شرعی باشد جاری استعدم رد نفس نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است لذا استصحاب حجت نیست : ممکن است بگوئید که استصحاب عدم رد نفس ثابت می کند این دم متخلف پاک است پس موضوع حکم شرعی شد. : این استصحاب اصل مثبت است و دو واسطه دارد واسطۀ اول اثبات خروج دم به مقدار متعارف است و واسطۀ دوم اثبات متخلف بودن باقی دم است نتیجۀ این دو تا طهارت دم می شود واما استصحاب عدم خروج مقدار متعارف دم حجت نیست چون مستصحب نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است به لحاظ اینکه موضوع نجاست دم مسفوح یا دم غیرمتخلف یا دم نفس سائله است عدم خروج مقدار متعارف موضوع نجاست نیست لذا اگر کسی بخواهد این استصحاب را جاری کند می گویم این اصل مثبت است و جاری نیست پس قاعده طهارت در هردو مورد جاری است. در قرن 15 یکی از فقهای بنام نجف بود ایشان ایندو استصحاب را از راه دیگری رد کرد در اینجا دو یقین است یکی یقین به نجاست دم مسفوح یعنی همین خونی که با ذبح به بیرون می ریزد ویقین دیگر طهارت دم متخلف است. یعنی می دانیم شارع مقدس دم متخلف را پاک می داند شک دارم که آیا این دم باقی مانده در درون بدن حیوان کدامیک از ایندو قسم است دم مسفوح است یا متخلف است؟ زمان شک من به ایندو یقین متصل نیست چون این حیوان را دیروز سربریدم و امروز یا دو روز بعد می خواهم گوشتش را مصرف کنم دم متخلف پیدا کردم چه کنم؟ لذا فرمود استصحاب جاری نیست چون زمان شک متصل به زمان یقین نیست. مخصوصا الان که در بازار رایج اول در کشتارگاه می کشند بعد از دو یا سه روز ممکن است فروخته شود. (مسألة 8): إذا خرج من الجرح أو الدمّل شي‌ء أصفر يشكّ في أنّه دم أم لا محكوم بالطهارة. و كذا إذا شكّ من جهة الظلمة أنّه دم أم قيح، و لا يجب عليه الاستعلام. : از محل زخم یا از دمل اب زرد رنگی بیرون ریخت شک دارم که آیا خون است یا نه؟ دراینجا حکم به طهارت می شود ونیز اگر شب تاریک است نسبت به یک زره ابی شک کردم که خون است یا چرک است دراینجاهم فرمودند پاک است و نیازی به تفحص نیست اما حکم به طهارت در هردو جا بخاطراین است که شبهه مصداقیه است که مرجع، قاعده طهارت است. واما اینکه فرمود تفحص واجب نیست چون در اصول ثابت شد که در شبهه مصداقیه تفحص واجب نیست بلکه تفحص در شبهات حکمیه لازم است. (مسألة 9): إذا حكّ جسده فخرجت رطوبة يشكّ في أنّها دم أو ماء أصفر يحكم عليها بالطهارة. : اگربدن را خاراندیم و رطوبتی خارج شد شک دارد در اینکه این رطوبت خون است یا اب زرد رنگ است؟ محکوم به طهارت است. چون شبهه مصداقیه است لذا قاعده طهارت جاری می شود. (مسألة 10): الماء الأصفر الّذي ينجمد على الجرح عند البرء طاهر، إلّا إذا عُلم كونه دماً أو مخلوطاً به، فإنّه نجس إلّا إذا استحال جلداً. : محل جراحت خوب شد منتهی خون خشکی باقی ماند خونی که منجمد بود این خون پاک است مگراینکه بداند این شیئ واقعا خون است یا لا اقل مخلوط به خون است دراینجا حکم به نجاست می شود چون حکم به نجاست تابع احراز دم است واکنون علم به وجود دم دارد موضوع دم برایش احراز شده است لذا باید اجتناب کند مرحوم سید یک صورت را استثنا می کند که این خون انقدرمنجمد شود که تبدیل به پوست شود الا اذا استحال جلدا دراین صورت پاک است : ملاک نجاست دم احراز دمیت دم است تبدیل یا عدم تبدیل، دلیل نمی شود پس اگر همچنان می داند این لایۀ روی دست خون خشکیده است باید اجتناب کند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
: 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 ⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇ ⬅سلام خدمت محققین گرامی با توجه به برخی سوالات و ابهاماتی که بعض دوستان درباره متن ها داشتند لازم است به نکات ذیل توجه بفرمائید: ✅ 1- -اصول_سال_جاری از ابتدا تا بطور بارگذاری شده و از تقریبا است اگر چه به صورت () تایپ شده است. ✅ 2- فعلا با توجه به ، شماره فقه از است؛ پس توجه داشته باشید. ✅ 3- از ۴۲_فقه همراه متن تایپی، (word ) ورد جلسات هم با توجه به درخواست فضلای عزیز در بارگذاری شده است. ✅ 4- با توجه به اینکه تایپ متن را گاهی بنده انجام داده و گاهی هم دوستان یاری رساندند و فرصت کافی برای بازخوانی کل متن نبوده ولذا ممکن است از نظر حقیر و جناب آقای زمانی مخفی مانده باشد بنابراین نیاز به دقت در متن می باشد. ✅5- از ۴۳_اصول_۴۲_فقه، متن_کامل_درس به همراه ورد آن بارگذاری شده و در به صورت یک فایل بارگذاری شده اما در بدلیل نداشتن این در متن کانال و ورد بطور بارگذاری شده است و گاهی دوستان با فایل اشتباه گرفته و دانلود کردند. ✅6- انشاالله در نظر داریم و را در هریک را بصورت یک فایل جداگانه و همچنین را جداگانه از ابتدای سال به لطف باریتعالی بارگذاری کنیم. ✅7- با حقیر است و زحمت دروس با جناب آقای است لذا تا کنون اگر نقص و اشکالی در متن بوده دوستان مرا عفو بفرمائید و با راهنمایی خود جهت تکمیل و ارتقا کانال ما را یاری رسانید. با تشکر سعید دینی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/22 @ostadahadi { محمود عقاد و بنت الشاطی«بطلة کربلا» درباره حضرت زینب (س) کتاب نوشتند و همچنین توفیق حمدون بازیگر معروف عرب در مورد ایشان کتاب بطلة عشق نوشت.} بحث در این است که نظر علمای اصول درباره است برخی قائل به تخصص برخی قائل به ورود و برخی قائل به حکومت اند. در کتاب فوائد الاصول در بخش استصحاب می فرماید: تمام موارد سیره عقلا از تحت آیات ناهیه تخصصا خارج شد چون موضوع ایات ناهیه شک است، غیرعلم است سیره عقلا اطمینان و علم می آورد پس تمامی موارد سیره عقلائیه خروج موضوعی از تحت آیات ناهیه دارد. به این مبنا تام نیست برای اینکه موارد سیره عقلا در بسیاری از جاها موضوعش شک است و علم و اطمینان نیست لذا نمی تواند خروج تخصصی داشته باشد چون با موضوع آیات ناهیه یکی شد مثلا حجت است یا حجت و علامت ملکیت است چراکه ذوالید مالک است درحالیکه موضوع هردو قاعده شک است چون در روایت داریم که سوال شد من از بازار خرید می کنم احتمال می دهم که این مال سرقتی باشد یا این شخص دارد به مالک دارد خیانت می کند «لانه سرق او خیانة» فرمودند : در اینجا به سوق یا قاعده ید عمل کن توجه به شکّت نکن پس موضوع این قاعده شک است . یا در نماز یا داریم فرق این دو قاعده این است که قاعده فراغ مال بعد از عمل است مثلا بعد از اتمام نماز شک کردم که سوره را خواندم یا نه ؟ اینجا ائمه فرمودند : «فامض» بگذر از آن. اما قاعده تجاوز مربوط به تجاوز از یک جز یا محل است مثلا در هنگام قرائت سوره شک کردم که آیا دو ایه آخر را هم خواندم یا نه؟ یا در رکوع شک کردم که سوره را خواندم یا نه؟ موضوع این دو قاعده شک است لذا خروج تخصصی از آیه برای ما محرز نیست و اثبات نشد. در اجود التقریرات قائل به ورود شد ورود جائی است که خروج وجدانی به عنایت تعبد باشد مثلا قاعده قبح عقاب بلابیان داریم در باره تتن مثلا روایتی آمد که شرب تتن حرام است وجدانا لابیان تبدیل به بیان شد اما به برکت حدیث شریف و تعبد اگر این حدیث نبود همچنان قاعده قبح عقاب لابیان جاری بود. ماقبول داریم سیره عقلائیه اطمینان می آورد اما این سیره امضا نشد تعبد به سیره جایز نیست چون در سره تعبد راه ندارد تعبد با آیات و روایات است به که سیره که تعبد نیست پس ورود سیره بر آیات ناهیه هم مشخص نشد . قائل به حکومت شدند البته که در درس قبل گفته شد نائینی کلامش مضطرب است یکجا ورود گفت یکجا حکومت. یکجا هم..... در مصباح الاصول و حاج شیخ در دُرردارد: 1- دلیل حاکم تارة در موضوع دلیل محکوم تصرف می کند مثل لاشک لکثیر الشک وجدانا و تکوینا کثیر الشک شک است ولی شارع به ما می گوید لاشک لکثیر الشک این را شارع گفته و ما تابع شارع هستیم پس حکومت به برکت تعبد است کاری به تکوین ندارد و می گوید این موضوع نیست مثل اینکه «لاربا بین الوالد و الولد » این دلیل حاکم بر آیات و روایات حرمت ربا است در اینجا شارع آمده گفته که این زیادی که پسر از پدر می گیرد این ربا نیست وجدانا و تکوینا زیادی هست و ربوی هم هست اما تعبدا برداشته می شود (بین زن و مرد روایت مخدوش است و سندش مخدوش است). 2- تارة اخری این است که دلیل حاکم موضوع را تصرف نمی کند بلکه محمولش را تصرف می کند مثل «قاعده لاضرر و لا ضرار فی الاسلام» اگر کسی وضو برایش یا غسل برایش ضرر دارد قاعده لا ضرر جاری می شود و به ایشان می گوییم وضو و غسل نکن و تیمم کن محمول وجوب وضو و غسل است عوض شد و جایش را به تیمم داد. پس گاهی حاکم در محمول تصرف می کند و حکمش را برمی دارد . با این توضیح سؤال ما این است که آیا سیره عقلائیه می تواند دلیل حاکم باشد. اگر سیره بدون امضا شارع باشد یقینا دلیل حاکم نیست و اگر با امضا شارع باشد یقینا می تواند دلیل حاکم باشد و برای ما هنوز امضا شارع ثابت نشده چگونه قائل به حکومت شدید؟ : نعم؛ بله اگر منظور از امضا شارع ؛ اجماع قدما و روایات بر سیره عقلا و آیا نبأ است چون ایه نبأ خبر ثقه را حجت می کند اجماع فقهای قدما مثل شیخ طوسی و مفید قائل به حجیت خبر ثقه اند . در این صورت سیره عقلا حاکم نشد بلکه همان ادله حاکم بر آیات ناهیه شد ولی به صورت تخصیص یعنی آیات مخصِص آیات ناهیه شد یعنی اگر اجماع یا آیات نبأ را قبول کنیم تخصیص میشود یعنی این آیات ناهیه را تخصیص می زند که نظر ما همین است. ( برخی آیات و روایات و اجماع را پذیرفتیم لذا قائل به تخصیص شدیم.) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
2.این حدیث را حمل بر تقیه کنیم یعنی اینکه این حدیث مطابق فتوای اهل سنت است درحالیکه آبگوشت پاک نیست. 3.(خویی) می فرماید منظور از این دم ، دم طاهر (مانند دم متخلف)است نه دم نجس. چون از حلیت اکل آبگوشت سوال شد نه از نجاست آبگوشت. 4.(مرحوم امام) می فرماید در دلالت حدیث خدشه کرد ایشان می گوید که دلالت حدیث درست نیست الدم تأکله النار این بمعنای استحاله و استهلاک نیست چون استحاله زمانی است که کل آب تبخیر شود در حالیکه آبگوشت آب دارد. 5.(مرحوم حکیم) سیره متشرعه بر انکار حلیت اکل آبگوشت است وقتی سیره برخلاف روایت است باید حکم به موهون بودن دلالت حدیث کرد. 6.(مرحوم خویی) در تنقیح این روایت با معارضه ساقط میشود. چون در صحیحه علی بن جعفر از برادرش درباره مردی که خون دماغ شده قطره خونی در ظرفش ریخت از امام سوال کرد أیصلحه الوضوء منه؟ بین این روایت و این سه روایت است در ماده اجتماع تعارض می کنند ماده اجتماع آبگوشت است. صحیحه علی بن جعفر میگوید آبگوشت را بریزید دور و آن سه روایت میگوید مصرف کنید و میشود و اینجا 2 اصل داریم آنها را جاری میکنیم : أ‌-استصحاب نجاست جاری کن چون قبل از طبخ آب این آب نجس بود بعد از طبخ آبگوشت آیا نجاست باقی است استصحاب بقا نجاست می کنیم. ب‌-به قاعده طهارت مراجعه کنیم پاکی آبگوشت. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/22 @ostadahadi مسألة 11): الدم المراق في الأمراق حال غليانها نجس منجّس، و إن كان قليلًا مستهلكاً، و القول بطهارته بالنار لرواية ضعيفة ضعيف. در دو قول است: 1-؛ مرحوم شیخ طوسی و مفید و دیلمی وقاضی ابن براج قائل شدند به دطهارت آبگوشت به شرط اینکه خون قلیل باشد. 2-؛ مرحوم صاحب عروه و حائری و بسیاری از متأخرین حکم به نجاست این خون کردند گفتند که نجس منجّس است. دو چیز است: 1) روایات نجاست دم است این روایات خون را به هر اندازه باشد هم نجس می دانند و هم متنجس. 2) سرایت نجاست با وجود رطوبت است و چون آبگوشت دارای مایع است قطعا همه اجزایش نجس می شود ولو اینکه در گوشه ای بیفتد اگر کسی بگوید قطره خون در آبگوشت مستهلک شد جواب می دهیم که استهلاک موجب طهارت اجزا و اشیا متنجس نمیشود. قبلا بحث شد سال گذشته . لذا ما باید برای این دو دلیل مخصوص پیدا کنیم اگر پیدا کردیم چه بهتر اگر نتوانستیم باید این فتوا را بپذیریم. باید روایات بررسی شود: ح.1:وَ عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ فِي قِدْرٍ فِيهِ لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ كَثِيرٌ قَالَ يُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ يُطْعِمُهُ أَهْلَ الذِّمَّةِ أَوِ الْكَلْبَ وَ اللَّحْمَ اغْسِلْهُ وَ كُلْهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ قَطَرَ فِيهِ الدَّمُ قَالَ الدَّمُ تَأْكُلُهُ النَّارُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قُلْتُ فَخَمْرٌ أَوْ نَبِيذٌ قَطَرَ فِي عَجِينٍ أَوْ دَمٌ قَالَ فَقَالَ فَسَدَ قُلْتُ أَبِيعُهُ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ أُبَيِّنُ لَهُمْ قَالَ نَعَمْ فَإِنَّهُمْ يَسْتَحِلُّونَ شُرْبَهُ قُلْتُ وَ الْفُقَّاعُ هُوَ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ أَكْرَهُ أَنْ آكُلَهُ إِذَا قَطَرَ فِي شَيْءٍ مِنْ طَعَامِي.( وسائل الشيعة / ج3 / 470 / 38 باب نجاسة الخمر و النبيذ و الفقاع و كل مسكر ..... ص :468) (دو نقل و سند در اینجاست یکی حسن بن مبارک و یکی حسین بن مبارک) سوال این است که اگر در دیگی پر از آب و گوشت یعنی دیگ بزرگ قطره ای شراب یا خون ریخت چه حکمی دارد؟ امام فرمود آبگوشت را دور بریزد یا بدهد به یهودی و مسیحی یا بدهید سگ بخورد ولی فرمود گوشتش را بشویید خودتان بخورید. سوال کرد خون در آن ریخته امام فرمود خون نیست . از این استدلال که آتش خون را نابود کرد و استهلاک کرد و این استهلاک باعث میشود که گوشت را بشویید و بخورید. پس تعلیل عام است استهلاک را شامل میشود نتیجه اش این است که ما می توانیم حکم به طهارت آبگوشت کنیم یعنی خون نجس است ولی متنجس نیست. ؛ :فان حصل فيها شيء من الدم، و كان قليلا، ثم غلى، جاز أكل ما فيها، لان النار تحيل الدم، فان كان كثيرا لم يجز أكل ما وقع فيه. (برای اینکه آتش دم را استحاله می کند.) (در نهایة ج 3 ص104؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات) / ج3 / 120 / باب الأطعمة المحظورة و المباحة ..... ص : 118) در کتا ب مقنعه جناب می فرماید: و إن وقع دم في قدر تغلي على النار جاز أكل ما فيها بعد زوال عين الدم و تفريقها بالنار و إن لم تزل عين الدم منها حرم ما خالطه الدم و حل منها ما أمكن غسله بالماء. (المقنعة ؛ ؛ ص582) و مرحوم دیلمی در مراسم می فرماید: فانه یزول حکم نجاسته و یجوز اکله. مرحوم ابن براج د رمهذب فرمود:جاز اکل ما فیها بعد ان یغسل. ح.2 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قِدْرٍ فِيهَا جَزُورٌ وَقَعَ فِيهَا مِقْدَارُ أُوقِيَّةٍ مِنْ دَمٍ أَ يُؤْكَلُ فَقَالَ ع نَعَمْ لِأَنَّ النَّارَ تَأْكُلُ الدَّم. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص235) امام فرمود : بخورید لان النار تأکل الدم. ح.3. عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قِدْرٍ فِيهَا أَلْفُ رِطْلِ مَاءٍ فَطُبِخَ فِيهَا لَحْمٌ وَقَعَ فِيهَا أُوقِيَّةُ دَمٍ هَلْ يَصْلُحُ أَكْلُهُ فَقَالَ إِذَا طُبِخَ فَكُلْ فَلَا بَأْس. (وسائل الشيعة ؛ ج24 ؛ ص197) هزار سطل در این دیگ است. درون آن آبگوشت است خون در آن افتاد فرمود بخوریدش اشکالی ندارد. آیا این روایات می تواند تخصیص بزند؛ تقریبا کردند: 1.این آبگوشت بحد کر است بهمین جهت امام این آبگوشت را نجس نمی داند چون به اندازه بیش از حد کر است. (1000 سطل)
خارج اصول خبر واحد جلسه61.mp3
6.3M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد جلسه61
خارج اصول خبر واحد جلسه62.mp3
8.18M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد جلسه62
خارج فقه نجاسات جلسه59.mp3
6.65M
خارج فقه نجاسات. خون در آبگوشت جلسه59
خارج فقه نجاسات جلسه60.mp3
5.68M
خارج فقه نجاسات خون در آبگوشت جلسه60