eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.7هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
321 ویدیو
4 فایل
🇮🇷 روایت مردم ایران از پیکرهٔ حوزه هنری انقلاب اسلامی هنر خوب دیدن و خوب نوشتن وابسته به نویسندگان مردمی خرمشهرهای پیش‌رو، آوینی‌ها می‌خواهد... نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال روایت: ˹ @ravina_ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 📌 📌 بزرگترین مانور حماسه برای تاریخ ایران شاید برای نسل‌ها بتوانیم روایت کنیم امشب را وقتی شور حسینی با حماسه ملی ترکیب می‌شود چنین صحنه‌ای خلق می‌شود. اصلا انگار صدها کتاب و هزاران خط نوشته هم نمی‌توانست توضیح دهد چطور ایران در پناه حسین است. و چطور روح اسلام حسینی ایران را ایران کرده. شاید قرن‌هاست تاریخمان تشنه چنین صحنه‌ایست که روح ایران درش نهفته باشد. امشب حسینیه امام خمینی بار تمام تاریخ ایران را در یک صحنه حمل کرد. رهبر ایران در میان تهدیدات و خطرات بعد از دوازده روز نبرد عاشورایی به حسینیه آمد. در چه شبی در شب عاشورا. و خواست برایش ای ایران بخوانند از وطن بگویند. خواست بفهماند مفهوم حرف حاج قاسم را «ایران امروز حرم است» ایران امروز حرم است، مقدس است، چون پرچمدار یک تحول تاریخی است. ایستاده تا تمام تاریخ را عوض کند. سال‌ها برنامه‌ریزی برای ایجاد شکاف‌های اجتماعی با یک مانور بی‌نظیر اقتدار، تبدیل شد به صحنه‌ای که تاریخ ایران را ورق می‌زند. گوارایتان باد مقاوم‌ترین ملت تاریخ. مردمانی که به قول امامتان از همه مردمان تاریخ بهترید. به نظر آقا امشب در صحنه ابر قهرمانان ایران تصویری ساخت که قرن‌ها به یادگار می‌ماند. امشب آقا تبلور رئیس علی دلواری، ستار خان و باقر خان، میرزا کوچک خان، امیر کبیر، شیخ فضل‌الله و... بود. زاده نسل حیدر در شب عاشورا تصویری از همه تاریخمان ساخت. علی قشقایی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | پاراگراف؛ روایت مردم ورامین eitaa.com/paaraagraaf ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 بی‌واهمه ماجرای آن شبی که پیامبر خواست از مکه برود مدینه را یحتمل شنیده‌اید. همان شبی که جمع کفار، قصد جان پیامبر کرده بودند. همان شب که علی به‌جای پیغمبر در بستر خوابید؛ و نکته همین جاست که خوابید! بدون ترس از مرگ. بی‌خیالِ بی‌خیال. آسوده‌ی آسوده. و حسن هم همین بود، وقتی علی به میدانش فرستاد در جنگ جمل. همان هنگام که باران تیر از آسمان باریدن گرفته بود؛ اما حسن، بی‌واهمه رفت و چشم فتنه را کور کرد. و باز حسین هم اینگونه بود، وقتی خودش را در برابر انبوه لشکریان یزید تنها دید. بی‌واهمه و شتابان به استقبال شمشیرها و نیزها رفت؛ و تو در تمام تاریخ کجا دیدی علی و فرزندانش از مرگ ترسیده باشند! امین ماکیانی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | راوی ماه؛ خانه روایت استان لرستان @ravimah ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 ای ایران بخوان «ورود نائب بر حق امام زمان به حسینیه‌ی امام اتفاق افتاد...» با اعلام این خبر از بلندگوی هیئت موج خوشحالی بین مردم پیچید.‌ همه یکصدا فریاد زدند: «ابوالفضل علمدار خامنه‌ای نگهدار» عده‌ای گوشی‌ها را درآوردند تا ورود امام امت را به چشم ببیند. یک چشم همه‌مان اشک بود و یک چشم خوشحالی. عده‌ای شعار مرگ بر اسرائیل سر می‌دادند و عده‌ای الله اکبر. گوشی‌ام را چک کردم و لبخند نشست روی لبم از شیرینی خواندن این جمله: «رهبر انقلاب: آقای کریمی! ای ایران بخوان...» شیرینی این لحظه جسورم کرده بود برای تصور شیرینیِ روز ظهور... مشغول رویاپردازی بودم که صدای سید احمد پیچید: «حسین فریاد زد؛ هل من ناصر ینصرنی» به شهدایی فکر کردم که کمی آن طرف‌تر به خاک سپرده شده بودند.‌ آنها کسانی بودند که به این ندای امام لبیک گفته بودند.‌ خانوادگی بر سر مزارشان رفتیم. از مدافعان حرم شروع کردیم و به مدافعان وطن رسیدیم... رو به خواهرم گفتم: «یه آقایی سر مزار شهید صمد لرستانی نشسته بود رو زمین. حالش خوب نبود، معلوم نبود داره کدوم خاطره‌اش رو با شهید مرور می‌کنه. خیلی ناراحت شدم.» برادر کوچکم گفت: «ناراحتی نداره که، اون الان بهترین جا رو داره...» بیرون از گلزار شهدا در خیابان‌ها همه چیز برای مراسم عاشورای فردا آماده بود. چوب‌هایی که گوشه گوشه‌ی شهر بود و نوید رسم گل مالی مردم لرستان را می‌داد و نیروهایی که امنیت را برقرار می‌کردند. صدای برادرم در ماشین پیچید: «اونجا نوشته بزرگ‌ترین نعمت، امنیت است.» پدر: «درسته بابا» مادرم: «خداوند لعنت بکه آمریکا و اسرائیلن؛ دا یکی دِ شهیدا سر مزار شهیدش می‌گوت: "رووله لویات تشنه بی؟"» با شنیدن این جمله همه در خودمان فرو رفتیم. غرق افکارمان بودیم که خواهرم یادآور شد: «امام حسین هم تشنه بود.» نمی‌دانستم با این جمله آرام شوم یا غمگین... امشب شب عجیبی بود؛ غم و شادی به هم گره خورد... پیوند دوباره‌ی ایران و اسلام دیدنی بود... صدای حیدر حیدر مردم شنیدنی... در روح و جان من می‌مانی ای وطن ای ایران ایران... فاطمه امیری شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | راوی ماه؛ خانه روایت استان لرستان @ravimah ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 نقطه عطف شب عاشورا بارها و بارها لحظه ورود را مرور کردم همان لحظه که تو می‌آیی و همه از شوق دیدنت سر از پا نمی‌شناسند؛ همان لحظه که حرف‌ها گم می‌شود؛ اشک و لبخند یکی می‌شود؛ دست‌ها به سینه می‌رود جان داده جان گرفته می‌شود... بارها و بارها مرور کردم روضه دیشب را وقتی تو آمدی کاش عباس هم می‌آمد کاش امام زمان عج هم می‌آمد... بارها مرور کردم تک تک آدم‌ها را از صف اول از کوچک و بزرگ تا ته صف را بین جمعیت را اطرافیان را فرقی نمی‌کند کجا باشی مهم آن لحظه است که حواست باشد آقا بیاید مشغول چه هستی... بارها و بارها دلم خواست حاج محمود باشم اشتیاقم و تمام توانم را به قدم‌هایم بدهم و بیایم دو زانو جلوی شما بنشینم و شما بگویید اگر خسته نمی‌شوی ای ایران بخوان و بفهمم حتی اگر مداحم درست جبهه را تشخیص دادم کربلا امروز کجاست و برای خیمه ای ایران بخوانم... ای ایران ایران دور از دامان تو دست دگران... خدایا قسم به دیدگان منتظر اهل خیمه لحظه ظهور را نزدیک تر بفرما... الهام صباحی eitaa.com/alef_alef1 یک‌شنبه | ۱۵ تیر ۱۴۰۴ | راوی‌راه؛ روایت‌نویسان خراسان شمالی eitaa.com/raviraah ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 محور مقاومت شب عاشوراست. حسینیه‌ی امام خمینی(ره) مملو از جمعیت است. سخنران از استقامت جامعه می‌گوید. آن را تابع مقاومت محور آن می‌داند. ناگهان در باز می‌شود. رهبر مقاومت، محور مقاومت، امام المسلمین، حضرت آیت الله امام خامنه‌ای وارد می‌شود. با صلابت، ابهت و آرامش. ملت به جوش می‌آید. نوای حیدر، حیدر بلند می‌شود. یک دنیا به جوش می‌آید. رسانه‌های عالم برنامه‌های زنده‌ی خود را برای پخش این خبر، قطع می‌کنند. سخنران، به سختی تلاطم حضار را آرام می‌کند. محورِ مقابل مقاومت را صهیونیسم جهانی می‌خواند. بی‌اختیار مشت‌ها گره می‌شود. دل‌ها به خروش می‌آید. سخنرانی به روضه می‌رسد. «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین به زمین افتاد...» این بار چشم‌ها به خروش آمد. مداح به فرموده‌ی آقا، ای ایران می‌خواند. شب عاشورا، بوی حماسه می‌دهد. ایران بیدارتر شده است. حزن و حماسه در هم تنیده‌اند. منتقم خون خدا، ایران آماده‌ی جهاد است. اللهم عجل لولیک الفرج مریم غلامی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | روایت خوزستان @revayatekhouzestan ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 ما ترکناک یابن الحسین بار دیگر شهر کراچی با شعارهای «لبیک یا خامنه‌ای» طنین‌انداز شد. ملت غیور و باوفا پاکستان در زور تاسوعا حسینی مانند اصحاب امام حسین ع که شب عاشور با امام زمان‌شان تجدید بیعت کردند، این مردم با ولی امر مسلمین‌شان، نائب امام زمان عج تجدید عهد کردند، با فرزند زهرا عهد و پیمان بستن که والله والله والله این راه ولایت را و علمدار خیمه ولایت را ترک نخواهیم کرد... با قلبی سرشار از عشق و ایمان ما همچنان در کنار شما ایستاده‌ایم... لب تر کند ولی حاضریم جان و مال و عزت و ابرو مان را فدا کنیم. ما تركناك يابن الحسين حوراء نقوی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | تاسوعا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 وعده صادق چهار آقا گفته‌اند: «ای ایران بخوان» صدای حاج قاسم زیر صدای حاج محمود توی گوشم نجوا می‌کند. امروز قرارگاه حسین بن علی ایران است. حاج محمود می‌خواند ای میهن خدایی! ایران کربلایی ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی خبر آمدن آقا به دنیا مخابره شده انگار دوباره زمین زیر پای صهیون به لرزه در آمده جمعیت همراه حاج محمود هم‌خوانی می‌کند در روح و جان من! می‌مانی ای وطن! تویی تویی تو هستی حرم تویی تو خانه من حاج قاسم بلند فریاد می‌زند بدانید جمهوری اسلامی حرم است ... یک نفر توی تاریخ بنویسد وعده صادق چهار امشب بود بین تمام چهارهای تاریخ چهاردهِ چهارِ هزاروچهارصد‌و‌چهار با ای ایران انسیه شکوهی eitaa.com/chand_jore_ba_man شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 پاکوبان و جان برکف آیت‌الله خامنه‌ای خطبه را اینطور شروع کرد: «یابن رسول الله از شما معذرت می‌خواهم که طاغوتیان هرساله مراسم امشب را در کنار تو برپا می‌کردند، در حالیکه نه به تو ایمان داشتند و نه به جدّت حسین(ع)» و این نخستین بار بود که مراسم خطبه‌‌خوانی شب عاشورا در صحن عتیق امام رضا، بعد از سال‌ها متفاوت برگزار شد، بدون نام بردن از شاه. آن روز در ۱۹ آذر ۱۳۵۷، مصادف با تاسوعای حسینی مردم از صبح ریخته بودند توی خیابان‌ها، شعار مرگ بر شاه سر داده بودند و فریاد کشیده بودند که: «این شاه آمریکایی اعدام باید گردد» پا کوبیده بودند بر زمین و رفته بودند سراغ مجسمه‌های شاه در میدان تقی‌آباد و بیمارستان شهناز و بیمارستان شهرضا و هنرستان رضاشاه، همه مجسمه‌ها را یکی یکی به پایین کشیده بودند و حتی عکس‌های شاه را پاره کرده بودند. دیگر تا شب مردم تمام حرف‌هایشان را در عمل نشان دادند و وقتش بود همه چیز را یکسره کنند‌. آیت‌الله خامنه‌ای که خطبه را خواند و نام از امام خمینی (ره) آورد مردم مطمئن شدند که تمام تلاش‌ها و خون دادن‌ها و مقاومت‌ها دارد به ثمر می‌نشیند، با پایان خطبه جمعیت زیادی گرد آقا حلقه زدند تا ایشان بدون هیچ آسیبی صحنه را ترک کنند. بعد هم همان جا ماندند، پا بر زمین زدند و شعار دادند تا گاردی‌ها هم چنان فرصت نکنند سمت آقا بروند. این پاکوبی تا حدود ۱۲ شب طول کشید و بعد مردم کم‌کم متفرق شدند. ما هنوز هم در مقابل هر که جان شما را تهدید کند پاکوبان و جان بر کف ایستاده‌ایم. فرق ندارد سال ۱۳۵۷ باشد یا همین لحظه. فهیمه فرشتیان @havalighalam شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 قهرمان جنگ روایت‌ها پرده اول: مطلب زیر را در کانال استاد دیزگاه می‌بینم: «رزمندگان فقط باید بجنگند. برد و باخت از آنِ روایت‌هاست. پس جنگ را روایت سامان می‌دهد؛ مثل واقعه عاشورا که امام حسین، "با" روایت پیروز شد و "در" روایت زنده ماند.» پرده دوم: اتفاقی در آپارات ویدیویی می‌بینم با موضوع ترامپ کیست؟ قماربازی که علاقه عجیبی به "تبلیغات" پر زرق و برقِ هالیوودی دارد. پرده سوم: شور پایانی هیئت است. روحانی هیئت با شوق می‌پرد و میکروفن را از مداح می‌گیرد. - امشب در حسینیه امام خمینی... قلبم ریخت، فکر کردم زبانم لال اتفاق بدی افتاده - پرده کنار می‌رود و حضرت آقا... یک نفس راحت می‌کشم. کل هیئت شروع می‌کنند به فریاد حیدر حیدر... پرده چهارم: در مسیر برگشت از هیئت دائم دارم به دارایی دو جبهه حق و باطل فکر می‌کنم؛ داریی‌شان در جنگ روایت‌ها. یک طرف شیطان با همه حیله‌هایش و یک طرف حسین و مکتب حضرت زینب. یک طرف امپراطوری رسانه‌ای غرب با همهٔ بوق و کرنایش و یک طرف مکتبی الهی با رهبری فرزانه، روضه‌خوان و اهل ادبیات. ضرب‌شست دیشب آقا، وعده صادقی بود در جنگ روایت‌ها. و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون... محمدصادق رویگر یک‌شنبه | ۱۵ تیر ۱۴۰۴ | عاشورا | روایت قم @revayat_qom ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 بی‌عصا آقایمان آمد آن هم بدون عصا، تا علمدار ملت امام حسین علیه‌السلام شود... آمد تا در شبِ بیعت‌های تاریخی با جدشان باری دگر بیعت کند. مقتدرانه و با صلابت از طرف مردمان ایران زمین فرمود: هیهات منه الذله.... سیده حدیث حسین‌زاده شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 *حاج محمود* چه صحنه عاشقانه‌ای ساختی دلبرانه به سوی امامت با سر دویدی سینه زنان کنار حضرت یار تو از طرف همه ملت دویدی قلم و برگه‌هایت را انداختی دستان خود را برای حضرت یار باز کردی خوشا به سعادتت امام برایت درگوشی گفت! در گوشی ایی که شد یک حماسه ای ایران بخوان! و گریه کرد چه کسی با ای ایران گریه می‌کند جز حضرت یار! او به ملت می‌فهماند: «وطن را دریابید» حرف نمی‌زند خطبه نمی‌خواند اشاره می‌کند ایران را دریابید! سینه زنان، ای ایران را خواندیم شبی دیدنی و ماندنی! گریه و لبخند توام شده بود نه روز پای منبر بودیم اما امام‌مان را ندیده بودیم حق داشتیم گریه کنیم و با شوق دیدار بخندیم صدیقه فرشته شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها
📌 📌 📌 جانِ تازه دیگر رمق برای ایستادن نداشتیم. یک ساعتی بود که ایستاده سینه می‌زدیم. از زمینه، واحد و دودمه سنتی که بگذریم، داشتیم شور سینه می‌زدیم. مداح هیأت ناگهان سینه‌زنی را متوقف کرد. گویا می‌خواست خبر مهمی را اعلام کند: «امشب آقا جانمون شخصاً در حسینیه امام حاضر شدن. جان‌مون به فدات آقا!» تا خبر را شنیدیم جان تازه‌ای گرفتیم. به دور و برم نگاه کردم‌. عده‌ای از ذوق اشک می‌ریختند، عده‌ای زیر لب برای سلامتی آقا جان صلوات می‌فرستند و عده‌ای تازه جان گرفته بودند و حماسی سینه می‌زدند. اصلاً بعد از شنیدن خبر، هیچ‌کس در حسینیه آرام و قرار نداشت. بعد از هیأت اکثر افراد حاضر در حسینیه بر خلاف همیشه نشسته بودند و برای سلامتی آقا جان، جمعی ۱۴ صلوات فرستادند که با آن جمعیتی که از هیأت دیدم تعدادش از ۱۴ هزار صلوات در نهایت بیشتر می‌شد. بله! ما نفسمان به نفس آقا جانمان بسته است. تنها با شنیدن خبر حضورشان جان می‌گیریم و با اشاره‌شان جان می‌دهیم. واقعاً برام عجیب است که چرا دشمن نمی‌فهمد با مردمی وارد جنگ شده که آرزویشان جان دادن در راه علی (ع) و اولاد علی‌ست. برشی از حماسه عاشورا ۱۴۰۴ حسین کاشکی شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | شب عاشورا | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir مجلـه | بلـــه | ایتـــا | دیگررسانه‌ها