eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
270 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
907 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
: امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا؛ ملت ما، سربلند و آبرومند است.. . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
📸 ادای احترام به خانواده باعث هجوم زامبی‌های بی‌وطن به این هنرمند شده! اما حقیقتا بین مردم عزیزتر شدی آقای افتخاری! ✍️"محمد اکبرزاده" پ.ن : الان تروریست های آمریکا ایشونم میفرستند لیست تحریم🙃 میگی نه نگاه کن😁 دو روز دیگه توی اینستا میزنی افتخاری، پیام هشدار میاد برات. یا پست میزنی از ایشون کلیپ گل من چندین منشین غمگین؛ یهویی می بینی پستت پاک شد. چرا؟ چون آقای افتخاری ارادت داره به حاج قاسم❤️😘 خلاصه منتظر باشید. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌸🍃 من کزین فاصله غارت شده چشم تو ام چون به دیدار تو افتد سرو کارم؛ چه کنم؟ 🖌 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🔴هشدار شهید کاظمی در رابطه با جنگ‌های بعدی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی سخنرانی‌ای در جمع نیرو‌های لشکر ۸ نجف اشرف که در پادگان انبیا شوشتر حضور داشتند انجام داده، او در این صحبت‌ها به مبارزه و جهاد اشاره کرده و در رابطه با جنگ‌های بعدی هشدار می‌‎دهد. 📝 بخشی از صحبت‌های شهید معزز احمد کاظمی : «امروز جنگ ما با صدام است، فردا معلوم نیست چه توطئه دیگری در میان باشد.‌ ای برادران عزیز، مؤمن، مسلمان، خداپرست و زیر پرچم ولایت، ما باید همیشه آماده مبارزه باشیم، اگر مبارزه از وجود ما گرفته بشود، ما می‌میریم، اگر مبارزه در چارچوبه ما نباشد ما دیگر نمی‌توانیم به خودمان بگوییم که جوان‌های این مملکت هستیم، در واقع جسمی بی‌روح می‌شویم، یک چیزی که فقط حرکت می‌کند. مبارزه جزو کار‌های ماست، حالا هر روز به یک گونه‌ای! یک روز باید آرپی‌جی زد، یک روز باید جای پرتاب آرپی‌جی را ساخت، یک روز باید با روشی دیگر، در جای دیگر مبارزه کرد. باید همیشه این در ذهن ما باشد، ما در چارچوب انقلاب اسلامی قرار گرفته‌ایم، ما فریاد کشیده و گفته‌ایم که ما خدا را می‌خواهیم، ما با ضد خدا سازش نداریم و دست از این شعار و این عقیده، که اساس حرکت ما بوده، نمی‌توانیم برداریم، ما باید همیشه برای مبارزه آماده باشیم و هیچ‌گاه نباید ناامید بشویم که دیگر مبارزه‌ای در کار نیست. مبارزه همیشه هست، ما نباید از مبارزه دور شویم، چون ما خیلی دشمن داریم. شما فقط این موج رادیو را تاب بدهید! ببینید چه‌قدر دشمن در گوشه و کنار دنیا برای مبارزه با ما خوابیده است! مگر این‌ها می‌توانند دست از کفر و عنادشان بردارند؟! مگر این‌ها می‌توانند یک روز به ما بگویند که آسوده باشید؟!» دفاع پرس📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 | نمی توانستم کنم تمام سرمایه خانوادگی مان به همین راحتی به تاراج رفته که کاسه از درد پر شده و سخت به تپش افتاده بود و محمد همچنان ادامه می داد: "راستش من خیلی ! گفتم حتما نوریه و یه بلایی تو قطر سر بابا آوردن و مال و رو بالا کشیدن! زنگ زدم به بابا، دیدم حالش از همیشه بهتره! شدم! فقط داد و بیداد می کردم! اونم سرم داد کشید و گفت: "مال خودمه! به شماها هم هیچ ربطی نداره!" من دیگه التماسش میکردم! میگفتم سهم ما رو بده، خودت هر کاری می خوای بکن! می گفتم من و دستمون به هیچ جا بند نیس! اونم گفت: "دیگه شماها سهمی ندارید! همه چی به اسم نوریه بوده، اونم همه رو فروخته و پولش مال خودشه!" دیگه گریه ام گرفته بود. بعد که دید خیلی التماس میکنم، گفت: بلند شو بیا قطر!" که مجید حیرت زده تکرار کرد: "قطر؟!!!" و محمد به نشانه سر تکان داد و گفت: "آره ! گفت: "تو و ابراهیم بیاید ، این جا به کار خوب سراغ دارم!"" ومن بلافاصله سؤال کردم: "حالا میخوای بری؟" و به جای محمد، عطیه با جوابم را داد: "نه! برای چی بره؟!!! زندگی مون رفت به درک، دیگه نمیخوام رو از دست بدم ! مگه تو این کارنیس که بره قطر؟!!!" و يوسف را که از صدای بلند به گریه افتاده بود، در آغوش کشید و به قدری شده بود که به شدت تکانش میداد و همچنان می کرد: "من دیگه به بابا اعتماد ندارم! اگه اینا رفتن اونجا، چند سال کردن و باز همه رو بالا کشید، چی؟!!! از وقتی من این خونواده شدم، محمد و ابراهیم توو عرق می ریختن و بابا فقط دستور می داد، به کجا رسیدن ؟!!!" میدیدم مجید دلش برای محمد به آمده و کاری از دستش برنمی آمد که سنگین سر به زیر انداخته و محمد نگران بود که زیرلب زمزمه کرد: "ولی ابراهیم خرشد و رفت!» و نمی خواست به سرنوشت لعيا دچار شود که خروشید: "ابراهیم هم کرد. برای همینه که لعیا کرده رفته خونه باباش! میگه یا ابراهیم برگرده یا میگیرم!" از خبری که بند دلم پاره شد و پرسیدم: "چی میگی عطيه؟!!!" را که کمی آرام شده بود، روی زمین گذاشت و دلش برای لعیا بود که با ناراحتی توضیح داد: "لعیا خیلی به ابراهیم کرد که نره، ولی ابراهیم بدهکار نبود. میگفت میرم اونجا هم رو میگیرم، هم کار میکنم. حالا لعيا با رفته خونه باباش. کرده اگه ابراهیم برنگرده، طلاق می گیره لعيا هم می دونه که دیگه رو حرف بابا حساب کرد. با با دیگه هیچ اختیاری از خودش نداره، همه کاره اش اون دختره !" عبدالله بلندی کشید و با حالتی دردمندانه از این همه پدر ابراز کرد: "بابا همون یه سال پیش که با این جماعت قرارداد بست، همه اختیار خودش رو از دست داد!" ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 | تمام شد! آنچه مادر از همان روز اول بود، به وقوع و پدر همه اعتبار و را به تاراج داد! دیگر از دست کاری بر نمی آمد که پدر همه هویت اسلامی و انسانی اش را هم به هوای دخترکی از دست داده بود، چه رسد به مال و اموالش... رو به کردم و با دلی که به حال آتش گرفته بود، پرسیدم: "حالا تو میخوای چی کار کنی؟" محمد آه کشید و با صدایی که انگار از اعماق ناپیدا بر می آمد، پاسخ داد: "نمی دونم! داداش عطیه تو اسکله بندر کار می کنه. قراره با عطيه بریم ، هم زندگی کنیم هم اگه بشه منم برم کار کنم! امشب هم اومدیم اینجا تا هم از تو و آقا مجید بگیریم، هم باهاتون خداحافظی کنیم!" حالا نوبت به و محمد رسیده بود که پس از من و به آوارگی و در به دری که ابراهیم به دنبال بختی به رفته بود، لعیا به قهر به خانه پدرش نقل کرده و محمد و عطیه می خواستند زندگی شان را به بندر خمیر منتقل کنند، بلکه بتوانند روزانه خود را به دست آورند و کار پسران به کجا رسیده بود که پس از سالها بر هکتارها نخلستان و دهها کارگر و با تجار بزرگ، بایستی تن به هر کاری میدادند! حق با بود؛ جز به هم مسلکان خودش نمیکرد که امشب به روشنی دیدم که اگر مجید سُنی شده و ما در آن میماندیم، طولی نمیکشید که به بهانه ای دیگر میشدیم، همچنانکه و محمد به هر خفتی میدادند تا کلامی پدر نکنند و باز هم سهم شان، در به دری شد! که شمشیر شیطانی به اهل سنت هم رحم نکرد و گرچه قدری دیرتر از شیعه، ولی سرانجام گردن سُنی را هم شکست! ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
. شاعر شدنم را بگذارید به پایش او بود که اینگونه مرا در به درم کرد... . . . @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است 🌷به یاد محب و محبوب (ع)، @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌸🍃 جز خویش مَجو رغبت دیدار ڪَس از ما یا اینڪه بگو هجر بگیرد نفس از ما... السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| توصیف مدافع حرم از زبان و همسر بزرگوار شهید انصاری 🍃سالروز شهادت شهید معزز انصاری🍃 ۱۳۹۴.۱۰.۲۳ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌸🍃 به خویش می‌نِگرَم جز تو را نمی بینم... چنان دچار توام ڪز خودم نمانده اثر . . . السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
صفحه فدراسیون جهانی‌ تنیس‌ درباره مشکات الزهرا‌‌ صفی‌: این نام‌ را‌ به‌ یاد‌ داشته‌ باشید، او‌ اولین‌ ایرانی‌ است‌ که‌ چنین‌ جایگاهی‌‌ را‌ کسب‌ کرده‌ 🔻مشکات‌ الزهرا‌ صفی‌ بازیکن‌ ۱۷ ساله‌‌ ایرانی‌ است‌ که‌ توانست‌ جزو‌ ۱۰۰‌ تنیسور‌ برجسته‌ جهان‌ در‌‌ رده نوجوانان‌ قرار‌ گیرد. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهادت پیش از آنکه عاشقانه باشد، عاقلانه است و با اتکاء به این عقلانیت است که احساس عاشقانۀ شهادت طلبی، بسیار شورآفرین و احساس برانگیز می‌شود. 🖌 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌸🍃 دستگیرے زِ گدا گردنِ هر ارباب است ڪارِ ما دستِ تو آقاست، اباعبدلله . . . السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت ُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🖼 | دیدار 🔳در آستانه (س) و روز تکریم مقام والای مادران و همسران ، از جدیدترین دیوارنگاره میدان حضرت ولیعصر (عج) رونمایی شد. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌸🍃 وصیتی از برای برادر و خواهرانم من به عنوان برادر کوچکتر، شما را وصیت و سفارش میکنم به تقوا و ترس از خدا و ملازمت و فرمان او به آباد داشتن دل خود با یاد او و چنگ زدن به ریسمان او و کدام سبب و رشته ای از سبب و رشته بین شما و خدا استوارتر می باشد؛ اگر به آن دست اندازید. امر به معروف کنید و دست و زبانتان را از زشتی باز دارید و با تلاش و کوشش خودتان، آن را بجا آورید و در راه خدا از سرزنش کننده باک نداشته باشید. و همچنین با پدر و مادر نیکی و خوش رفتاری کنید و هیچگاه به آنها پرخاشگری و بد زبانی نکنید. و صدقه بدهید و صله رحم را بجا آرید و در انجام واجبات و ترک محرمات کوتاهی نکنید و امیدوارم همه شما در کارهایتان موفق باشید. 📝 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اصغر آقای اصغر ... نامنظم است؛ نبض دنیایی نابسامان ما بیا فرماندهی کن.... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
. ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت : شرمنده ام رباب پسرم را حلال ڪن... حسین قربانچه🖌 (س)، ؛ تسلیت🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor 🥀🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🍃🏴 بوده در لالایی ، این زمزمه جان عباسم به قربانِ حسینِ فاطمه... . . . السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🚩 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊