eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : چهار چیز را تبدیل به می‌کند : 🌺 «أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَکَانَ مِنْ قَرْنِهِ إلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَها اللهُ حَسَناتٍ»🌺 🌱 «الصِّدْقُ» گفتن. خدا از انسان خوشش می‌آید؛ چون خدا خودش مظهر صدق است، مظهر سلام است، مظهر امنیت است. 🌱 «وَالحَیاءُ» . اگر کسی حیا داشته باشد خداوند گناهانش را می‌بخشد و سیئاتش را از بین می‌برد و به جای آن حسناتش را می‌نویسد. 🌱 «وَحُسْنُ‌الخُلْق» . انسان دلش می‌سوزد برای کسانی که نمازشان، روزه‌شان، کمک کردن‌شان، دینشان خوب است؛ اما با زن و بچه‌شان خیلی بد اخلاقند و بد برخورد می‌کنند. این اخلاق بدشان به آن اعمال خوبشان لطمه می‌زند، 🌱 «وَالشُّکر» نعمات را به جا آوردن؛ یکی از مواردی که اصل جبران در آن است. 📚 الکافي، ج 2، ص 10 @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چهار خصلتی كه امام صادق (ع) برای مؤمن لازم می‌دانند چه چيزهايی است؟ 🔹امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُؤمِناً وَ إنْ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إلى قَدَمِهِ ذُنُوباً: الصِّدْقُ وَ الْحَيَاءُ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الشُّكْرُ؛ [۱] چهار چيز است كه اگر در هر كس باشد مؤمن است، اگر چه از فرق سر تا پاها غرق در گناه باشد: راستگويى، حيا، حُسن خُلق و شُكر». 💠شرح حديث 🔹اين حديث يك معناى ابتدايى دارد كه غير قابل تصوّر است؛ ولى معنايى عندالتامّل دارد كه لطيف و دقيق است. معناى ابتدايى آن اين است كه هر گناهى كه شخص مرتكب شود، ولى اين چهار صفت را داشته باشد، مؤمن است كه اين معنا، مفهوم و معقول نيست؛ ولى معناى دقيق روايت اين است كه كسى كه آلوده همه گناهان است، اگر اين چهار صفت را پيدا كند، از گناهان ديگر پاك مى‌شود و اين چهار صفت، بسيارى از آن گناهان را از انسان دور مى‌كند. 1⃣صداقت 🔹صفت موجب مى‌شود بسيارى از گناهان مانند كم فروشى، احتكار، تقلّب، دزدى،... از بين برود؛ چرا كه اگر اين گناهان را مرتكب شود، مجبور است براى پوشاندن آن بگويد. نمونه آن داستان جوانى است كه خدمت پيامبر اكرم (ص) آمد و عرض كرد: آلوده [به] جميع گناهان هستم، چه كنم؟ حضرت به او فرمود: فقط نگو. اين امر باعث شد سراغ هيچ گناهى نرود؛ چون اگر هر گناهى را مرتكب مى‌شد و خدمت پيامبر اكرم (ص) مى‌رسيد، مجبور بود براى پوشاندن آن دروغ بگويد. 2⃣حيا 🔹 به معناى «كفّ النفس عن القبيح» است؛ يعنى در مقابل زشتى‌ها رو برگرداند و وقتى كه از قبايح حيا كند، بسيارى از گناهان را ترك مى‌كند. 3⃣حُسن خُلق 🔹 عامل شستشوى از گناه است؛ چون انسان بسيارى از گناهان را در حال انجام مى‌دهد و كسى كه حُسن خُلق دارد، عصبانى نمى‌شود و به همين جهت گناه نمى‌كند. 4⃣شُكر 🔹معناى اين است كه هر عضوى را در جاى خودش و در راهى كه خدا آن را آفريده استفاده كند و اگر شكر اين نعمت‌ها را به جاى آورد، ديگر گناه نمى‌كند. پی نوشت: [۱] تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۰۴ ق، چ دوم‏، ص ۳۶۹ 📕مشكات هدايت‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: مكارم، مسعود، حامدى، محمد رضا، مدرسه امام على بن أبیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۸۵ ش، چ اول‏، ‏ص ۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند به درمان «ناسپاسی» در وجود خویش بپردازد؟ 🔹نخستين راهکار برای تقویت حس در انسان، افزایش و در صنایع الهیه و انواع «نعمت هاى ظاهرى و باطنى» او است. [۱] راهکار ديگر، دقت در «زندگی افرادى است كه در سطح پایین‌ تری از انسان زندگی می کنند». با افزایش دقت در زندگى آنان، روح افزایش می یابد، در حالى كه اگر به بالادست خود بنگرد وسوسه‌ هاى شيطانى و روحیه در او آشكار مى شود. 🔹از سوى دیگر، انسان ها باید در هر و بلايى از بلاهاى دنيا، با خود بیاندیشند که سخت‌تر از آن نیز قابل تصوّر است؛ این اندیشه، انسان را به ترغیب می كند كه گرفتار مصیبتی بدتر از آن نشده است. نقل شده که فردی برای شکایت به حضور یکی از بزرگان رسید و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چيز را با خود برده است، آن شخص فرهیخته در پاسخ به او گفت: برو خدا كن كه اگر به جاى آن دزد، به خانه تو مى آمد و تو را مى برد، چه مى كردى؟ [۲] 🔹 (عليه السلام) در كتاب معروف «توحيد مفضّل» با عباراتی گويا و دلايل روشن و تحليل هاى شگفت انگيز، به بیان می پردازد، اما گاه در ضمن بحث به ذكر مى پردازد، تا از اين طريق انسان ها را به شناخت «منعم حقيقى» آشنا سازد. آن حضرت در بخشى از سخنان خود با اشاره به دو نعمت «سخن گفتن» و «نوشتن»، به عنوان دو رکن اصلى تمدّن انسانى، مى فرمايد: «اگر خداوند ابزار اين دو كار را در اختيار او نگذاشته بود، نه توان بر سخن گفتن داشت نه نوشتن. 🔹آرى زبان و دهانى در اختيار بشر گذارده كه به كمك آن دو مى تواند بگويد، و دست و انگشتانى به او بخشيده كه قلم به دست بگيرد و امور مختلف را . اگر اين دو نبود انسان همچون چهار پايان بود كه نه سخن مى گويند و نه چيزى مى نويسند، [نه علم و دانشى دارند و نه تمدّن درخشانى] هر كس اين نعمت را بجا آورد، در انتظار او است، و هر كس كند [به خدا زيان نمى رساند بلكه به خودش زيان مى رساند] زيرا خداوند از جهانيان بى نياز است». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] معراج السعادة، نراقى، هجرت‏، قم، چ ۵، ص ۸۱۰. [۲] المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، جامعه مدرسين، چ ۴، ج ۷، ص ۲۲۷. [۳] توحيد المفضل‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ ۳، ص ۷۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در حکمت ۲۰۸ نهج البلاغه، درباره لزوم «حسابرسی اعمال» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از حکمت ۲۰۸ مى فرمايد: «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ». (هر كس به خود برسد مى برد و آن كس كه بماند مى بيند). هميشه مسئله در زندگى ماديِ مردم، وسيله اى براى پرهيز از بوده است و وسايل مختلفى براى ثبت و ضبط حساب ها از قديم الايام فراهم كرده اند. در عصر و زمان ما اين وسايل بسيار متنوع و پيچيده شده و دقيق ترين حساب ها را نگهدارى مى كند. بررسی حساب سبب مى شود كه اگر انسان احساس كرد، به سراغ نقطه هاى آسيب پذير برود و آنها را كند تا ، تبديل به سود گردد. 🔹اصولاً تمام اين بر اساس و آميخته با آن قرار گرفته است. هر گاه درون بدن خود را ملاحظه كنيم در منطقه خون ما حساب دقيقى حكمفرماست؛ بيش از بيست فلز و شبه فلز و مواد مختلف حاصل از آن خون ما را تشكيل مى دهد و به مجرد اين كه نظم آن به هم بخورد بيمارى حاصل مى شود. به همين دليل پزشكان اولين دستورى را كه مى دهند محاسبه اجزاى تشكيل دهنده خون از طريق آزمايش است، تا به وسيله اين حسابگرى جلوى بيمارى را بگيرند. 🔹آن كس كه اين آزمايشها را به فراموشى بسپارد ممكن است زمانى متوجه شود كه و وسيعى دامن او را گرفته، در امور مادى دنيا ورشكست و در مسائل طبيعى مانند سلامتى جسم گرفتار بيمارى هاى غير قابل علاج شده است. مى گويد: در «امور معنوى» نيز بايد همين گونه، بلكه دقيق تر به «حساب خويش» رسيد. آن كس كه مراقب خويش باشد و دقيق كند «سود معنوى» مى برد، و كسى كه از آن گردد گرفتار و در دنيا و آخرت مى شود. 🔹از این رو (صلى الله عليه و آله) در حديثى می فرمایند: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يُحاسِبُ نَفْسَهُ أشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّريكِ شَرِيكَهُ وَ السَّيِّدُ عَبْدَهُ» [۱] ( فرد باايمانى نخواهد بود، مگر زمانى كه با دقت خود را كند، دقيق تر از آنچه شريك به حساب شريك خود مى رسد يا مولا به حساب بنده خويش). 🔹 در «مسائل معنوى و امور اخروى» بايد شديدتر و دقيقتر باشد؛ زيرا غير ما هستند كه حساب دقيق ما را دارند، در حالى كه در امور مادى، هر كس خودش حسابگر خويش است و معمولاً كسى بر او نظارتى ندارد. در این رابطه مى فرماید: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ • كِرَاماً كَاتِبِينَ • يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» [۲] «و به يقين بر شما گمارده شده • والامقام و [اعمال نيك و بد شما] • كه می‌دانند شما چه مى كنيد). 🔹همچنین در آیه ديگر، در صحنه خطاب به ، مى فرماید: «هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» [۳] (اين شماست كه ما نوشته ايم و به بر ضدّ شما سخن مى گويد، ما آنچه را انجام مى داديد مى نوشتيم). در روايات اسلامى تأكيد شده است كه همه روز به خود برسيد، يعنى شب هنگام، همان گونه كه معمولا بسيارى از بازرگان ها و تجار دفاتر خود را به خانه مى برند و به حساب روز خود مى رسند، شما هم شب هنگام به كه در روز انجام داديد نگاهى بيفكنيد، اگر خطايى بوده كنيد و اگر كار خوبى بوده خدا به جا آوريد و آن را تكرار نماييد. 🔹 (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ يَوْمٍ فَإنْ عَمِلَ خَيْراً اِسْتَزادَ اللهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللهَ عَلَيْهِ وَ إنْ عَمِلَ شَرّاً اِسْتَغْفَرَ اللهَ مِنْهُ وَ تابَ إلَيْهِ» [۴] (كسى كه همه روز به خود نرسد از ما نيست؛ اگر كار خيرى انجام داده از خداوند فزونى بطلبد و خدا را بر آن بگويد، و اگر كار بدى انجام داده كند و توبه نمايد و به سوى خدا باز گردد). ارباب سير و سلوك نيز براى پيمودن مسير قرب خدا از نخستين توصيه هايى كه به رهروان اين راه مى كنند و سپس آن است، چرا كه بدون آن، پيمودن اين راه پر خوف و خطر امكان پذير نيست. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۶۷، ص ۷۲، باب ۴۵ [۲] قرآن کریم، سوره انفطار، آيه ۱۰ تا ۱۲ [۳] همان، سوره جاثيه، آيه ۲۹ [۴] بحارالأنوار، همان. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۵۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اسباب و انگيزه های «ناسپاسی» کدامند؟ 🔹گاه تقصير در و گرايش به ، از کمی معرفت انسان نسبت به سرچشمه می گيرد، و اصولا افراد ناسپاس به «نعمت هاى الهى» نمى انديشند؛ با كمى دقت در و دستگاه عجيب و بسيار دقيق آن، به اهميت نعمت هاى الهی در وجودمان آگاه شده و حس در وجود انسان تحريك مى شود. دستگاه هايى [مانند قلب و كبد و كليه ها و شش ها] را در وجود انسان قرار داده كه اگر بشر بتواند معادل مصنوعى آنها را بسازد، قطعاً كارايى بسيار پايينى خواهد داشت گاه دهها يا صدها ميليون هزينه دارد و به اين ترتيب اگر بخواهيم قيمتى بر يك يك اعضاء خود بگذاريم خواهيم ديد صاحب سرمايه بسيار عظيمى هستيم. 🔹در نعمت هاى بيرونى، گاه يك جرعه آب به اندازه يك دنيا ارزش دارد، چنان كه بعضى از علماء نقل كرده اند كه: «روزى عالمی بر پادشاهی وارد شد، در حالى كه ظرف آبى در دست او بود و مى خواست بنوشد، شاه به آن عالم بزرگ گفت: مرا پندى ده، مرد عالم گفت: اگر فوق العاده تشنه باشى و اين آب را از تو باز گيرند، مگر اين كه تمام ملك و حكومت خود را بدهى چه خواهى كرد؟ گفت چاره اى ندارم، تمام ملك خود را مى دهم، مرد عالم گفت: چگونه دلبستگى به حكومتى دارى كه بهاى آن جرعه آبى بيش نيست». 🔹گاه انسان، بيمارانى را مى بيند كه از شدّت درد و رنج به خود مى پيچند و مرگ را يك عطيّه آسمانى براى خود مى شمرند، در آن حال انسان فكر مى كند اگر تمام عالم را به همراه اين بيمارى به او بدهند هيچ ارزشى ندارد، و اگر همه جهان را از او بگيرند و در مقابل عافيت و تندرستى به او بدهند، سلامتی برای او ارزشمندتر است. با سلب هاى به ظاهر كوچك و بسيار كم اهميت در وجود انسان، حيات او به خطر مى افتد. چشمه هاى آبى به نام غدّه هاى بزاق در دهان انسان به طور دائم كار مى كند و دائماً زبان، دهان، لب ها و گلو را نرم و مرطوب نگه مى دارد، 🔹و به هنگام خوردن غذا با جوششی فوق العاده، غذا را برای فرو بردن نرم و آماده مى نمايد و در عين حال به هضم آن نيز كمك مى كند. اگر روزى اين چشمه ها به كلّى بخشكد، لب ها، زبان و گلوى انسان مثل چوب شده، و حالت خفگى به او دست مى دهد، و قدرت بر سخن گفتن ندارد، و يك لقمه طعام ممكن است گلوگير شده و به حيات او خاتمه دهد، به يقين اين چشمه هاى كوچك ناپيدا و به ظاهر بى اهميّت براى انسان از تمام ثروت هاى جهان برتر و بالاتر است. 🔹بگذريم از نعمت آفتاب عالم تاب، هواى روح پرور و انواع مواهب زمين، گياهان، مركب ها و مواهب عظيم ديگر كه به تعبير قرآن «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها» [۱] (اگر را شمارش كنيد هرگز به شمارش آن قادر نمى يابيد). از سوی ديگر، بسيارى از ، هيچ گاه از آدمى سلب نمى شود، از اين رو، هيچگاه شناخته نخواهد شد؛ نعمت‌ هايى بود كه در گذشته براى انسان دائمى بود، اما با گذشت زمان، انسان سلب شدن آن نعمت را می بيند و به عظمت آن نعمت پى مى برد، در حالى كه ممكن است هنوز نعمت هاى بیشمار ديگرى مكتوم باشد. 🔹تا مسأله سفرهاى فضايى و تأثير حالت بى وزنى بر محيط زندگى پيش نيامده بود انسان در گذشته به اهميت نيروى جاذبه پی نبرده بود، اما امروز فهميده كه اگر جاذبه نبود خانه ها، كاخ ها، زراعت ها و درخت ها، همه با اندك چيزى به هوا پرتاب شده و انسان با اندك حركتى به سقف و ديوار برخورد مى کرد، سفره غذا با مختصر حركتى به اطراف پراكنده مى شد و حتى فرو بردن لقمه غذا و جرعه آب براى انسان مشكل بود، اگر روزی همين يك را از انسان بگيرد حركت دورانى زمين سبب مى شود كه آب های دريا و اقيانوس ها در فضا پخش شده و زمين به بيابانى خشك و سوزان تبديل گردد؛ 🔹فكر كنيد اگر در تمام طول عمر، به شكر همين نعمت بپردازيم، آيا قادر به خواهيم بود؟ و اگر يعنى هدايت انبياء و رهنمودهاى معصومين (عليهم السلام) و نزول‌ كتب‌ آسمانى را كه بسيار برتر از نعمت هاى مادى هستند را بر آنها بيفزاييم، آنگاه به عظمت و توان ناچيز خود بر و آگاه می شويم. توجّه به اين امور، ريشه هاى را مى سوزاند، و روح را در انسان زنده مى كند. پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره نحل، آيه ۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه آثاری برای «کفران نعمت» ذکر شده است؟ 🔸در روايات اسلامى به طور وسيع و گسترده، از ، زشتى و آثار شوم آن، و از زيبايى و بركات جالب آن بحث شده است، از جمله: 1⃣رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرمايند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَةِ». [۱] (گناهى كه زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گيرد است). 2⃣امام على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «سَبَبُ زَوالِ النِّعَمِ الْكُفْرانُ». [۲] (آنچه باعث زوال نعمت‌ها مى شود است). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةَ مُزيْلُها وَ شُكْرُها مُسْتَديمُها». [۳] ( آن را از بين مى برد، و نعمت سبب دوام آن است). 4⃣اميرالمومنين (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «كُفْرانُ النِّعَمِ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمِ». [۴] ( سبب لغزش قدم‌ها [و به زمين خوردن در زندگى] و موجب مى گردد). 5⃣آن حضرت در حديث ديگری می فرمايند: «آفَةُ النِّعَمَ الْكُفرانُ»؛ [۵] (آفت نعمت‌ها، است). 6⃣اميرمؤمنان (عليه السلام) می فرمايند: «كافِرُ النِّعمَةِ كافِرُ فَضْلِ اللهِ». [۶] (، منكر فضل الهى است). 7⃣يكى از مجازات هاى الهى مجازات است، و مفهوم آن اين است كه خداوند برای مجازات بعضى از و ظالم، آنان را مشمول هاى خود قرار مى دهد؛ هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان نعمت را سلب مى كند تا شديداً احساس درد و عذاب كند. از اين رو امام حسين (عليه السلام) درحديثى مى فرمايند: «اَلاِسْتِدْراجُ مِنَ اللهِ سبحانه لِعَبدِهِ اَنْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر». [۷] ( در نعمت و غافلگير كردن خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق را او سلب مى كند [ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايد: «اَلذُّنُوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغْىُ عَلَى النّاسِ وَالزَّوالُ عَنِ الْعادَةَ فِى الْخَيْرِ وَاصْطِناعُ الْمَعْرُوفِ، وَكُفْرانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ». [۸] (گناهانى كه را تغيير مى دهد، ظلم بر مردم و تغيير دادن عادت در امور خير و و ترك شكر است). 9⃣اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايند: «كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ وَ صُحْبَةُ الاَحمق شُؤْمٌ». [۹] ( نشانه پستى است و دوستى با احمق سبب سر افكندگى است). 🔟اين بحث را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) در بيان جنود عقل و جهل (لشكر عقل و نادانى) پايان مى دهيم. امام (عليه السلام) به اصحاب شان دستور مى دهند، و لشكريانش را بشناسند، و از و لشگريانش نيز باخبر باشند، و هنگامى كه بعضى از ياران توضيحات بيشترى مى خواهند (عليه السلام) مى فرمايند: خداوند براى هفتاد و پنج لشكر قرار داده كه ضد آنها، جنود است، و در ضمن اين هفتاد و پنج لشكر كه در صدر كلام امام (عليه السلام) واقع شده مى فرمايند: «وَالشُّكْرُ وَ ضِدُّهُ الْكُفْرانُ». [۱۰] (يكى از لشكريان عقل است و ضد آن است). 💠تعبيراتى كه در روايات دهگانه بالا آمده به خوبى نشان مى دهد كه تا چه اندازه اين خطرناك است و تا چه حد آن در زندگى فردى و اجتماعى نمايان است و چگونه انسان را از اوج نعمت بر مى كشاند، را سلب مى كند و مايه دورى از خدا و نزديكى به است. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲ ج ‏۶۶ ص۷۰. [۲] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲ ص۳۹۵ قصار ۸. [۳] همان، ص۵۳۸ قصار ۱۰. [۴] همان، قصار۲۰. [۵] همان، ص۲۷۸، قصار ۳. [۶] ص ۵۳۹، قصار ۳۶. [۷] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷۵ ص ۱۱۷. [۸] همان، ج ‏۷۰، ص ۳۷۵. [۹] غررالحكم و درر الكلم‏، ص ۵۳۸، قصار۲۱. [۱۰] بحارالأنوار، همان، ج۱، ص۱۱۰ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ ۱، ج ۳، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند به درمان «ناسپاسی» در وجود خویش بپردازد؟ 🔹نخستين راهکار برای تقویت حس شكرگزارى در انسان، افزایش و در صنایع الهیه و انواع نعمت هاى ظاهرى و باطنى او است. [۱] راهکار ديگر، در زندگی افرادى است كه در از انسان زندگی می کنند. با افزایش دقت در زندگى آنان، افزایش می یابد، در حالى كه اگر به خود بنگرد وسوسه هاى شيطانى و در او آشكار مى شود. 🔹از سوى دیگر، انسان ها باید در هر و از بلاهاى دنيا، با خود بیاندیشند که سخت تر از آن نیز قابل تصوّر است؛ این اندیشه، انسان را به ترغیب می كند كه گرفتار مصیبتی بدتر از آن نشده است. نقل شده که فردی برای شکایت به حضور یکی از بزرگان رسید و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چيز را با خود برده است، آن شخص فرهیخته در پاسخ به او گفت: برو شكر خدا كن كه اگر به جاى آن دزد شيطان به خانه تو مى آمد و ايمان تو را مى برد، چه مى كردى؟ [۲] 🔹 (عليه السلام) در كتاب معروف «توحيد مفضّل» با عباراتی گويا و دلايل روشن و تحليل هاى شگفت انگيز، به بیان حقايق توحيد می پردازد، اما گاه در ضمن بحث به ذكر مى پردازد، تا از اين طريق انسان ها را به شناخت آشنا سازد. آن حضرت در بخشى از سخنان خود با اشاره به دو نعمت و ، به عنوان دو رکن اصلى تمدّن انسانى، مى فرمايند: 🔹«اگر خداوند ابزار اين دو كار را در اختيار او نگذاشته بود، نه توان بر سخن گفتن داشت نه نوشتن؛ آرى خداوند زبان و ذهنى در اختيار بشر گذارده كه به كمك آن دو مى تواند سخن بگويد، و دست و انگشتانى به او بخشيده كه قلم به دست بگيرد و امور مختلف را بنويسد؛ اگر اين دو نبود انسان همچون چهار پايان بود كه نه سخن مى گويند و نه چيزى مى نويسند [نه علم و دانشى دارند و نه تمدّن درخشانى] هر كس اين نعمت را بجا آورد، پاداش الهى در انتظار او است، و هر كس كند [به خدا زيان نمى رساند بلكه به خودش زيان مى رساند] زيرا خداوند از جهانيان بى‌نياز است». پی نوشت: [۱] معراج السعادة، نراقى، مؤسسه‏ انتشارات هجرت‏، قم، ۱۳۷۷ش، چ۵، ص۸۱۰ [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۷، ص۲۲۷ [۳] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، مصحح: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ۳، ص ۷۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت). @tabyinchannel
⭕️گزیده‌ای از روایات «جهاد با نفس»، مورد توصیه آیت‌ الله بهجت قدس‌سره 🔹 (علیه‌ السلام) فرمود: کسی که سه چیز به او داده شده از سه چیز بی‌بهره نمانده است: کسی که به او عطا شده، هم به او عطا گردیده؛ و کسی که به او داده شده، هم به او بخشیده شده؛ و کسی که به او عطا گردیده هم به او عطا شده. 🔹سپس فرمود: آیا کتاب خدای عز و جل را تلاوت کرده‌ای: «و کسی که بر خدا کند پس خداوند او را بس است» و «اگر کنید بر شما زیادتی می‌بخشیم» و «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم». 📕وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۱۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه «امتحان» و «آزمودن» انسان ها چيست؟ 🔸خداوند متعال را آفريده و آنها را به سوی هدايت كرده است. انسان ضمن برخورداری از اين هدايت عمومی، از نيز بهره می‌برد. هدايت خاص انسان، با جعل قوانين تحقق می‌يابد، تا او با اختيار و اراده خود را پيموده و از اين رهگذر، خود را پس داده، خود را به فعليت، و كمالهای مكنون خود را به منصه ظهور برساند، و به جايگاه‌ نهايی‌ لايق‌ خود، سعادت ابدی يا شقاوت دائمی، شكر يا ناسپاسی، پيروزی يا شكست برسد. در برخی آياتی كه از نمونه ها و مصاديق سخن به ميان آورده، به جزييات نيز اشاره كرده، كه در ادامه به آنها می‌پردازیم. 💠توبه و بازگشت به حق 🔹خداوند برخی بندگان را با شادیها و غم‌ها و بدیها و نيكیها آزموده، تا اندرز گرفته كنند، و به حق بازگردند: «وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ [اعراف، ۱۶۸] و آنها را به نيكيها و بدیها ، شايد بازگردند». 💠خالص كردن مومنان و نابودی كافران 🔹خداوند در گذر زمان و به تدريج با آزمونها را از شائبه های كفر و نفاق و... دور ساخته، و آنها را خالص ميگرداند و را كه كفر و شرك آنها را فرا گرفته به محق و نابودی ميكشاند: «وَ لِيُمَحِّصَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكَافِرِينَ؛ [آل عمران، ۱۴۱] و تا خداوند را خالص گرداند (و ورزيده شوند) و را تدريجا نابود سازد». 💠ظاهر ساختن باطن انسانها و جداسازی انسانهای پاك از خبيث 🔹 برای ظاهر کردن سريره های انسانها، و پيدا شدن يا آنان است: «...وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ مَا فِی صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ...؛ [آل عمران، ۱۵۴] ...و اينها برای اين است كه خداوند آنچه در سينه شما پنهان است ، و آنچه در دلهای شما (از ايمان) میباشد خالص گرداند...». بنابراين خداوند براساس سنت ، پاكان را از افراد خبيث و پليد جدا میسازد: «...حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...؛ [آل عمران، ۱۷۹] ...تا آنكه را از جدا سازد...». 💠شناخته شدن نيكوكارتران 🔹خدای سبحان آسمانها و زمين و مرگ و زندگی و... را آفريد تا انسانها را و معلوم شود چه كسی عملش نيكوتر است: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَيَّامٍ... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ [هود، ۷] او كسی است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد... (به خاطر اين آفريد) تا شما را كند تا كداميك عمل‌تان بهتر است». 💠سنجش ميزان صبر بر محروميتها و رضايت از برخورداریها 🔹انسانها بوسيله يكديگر میشوند تا اينكه شكيبايی آنها معلوم گردد: «...وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ...؛ [فرقان، ۲۰] ...و بعضی از شما را، وسيله بعض ديگر قرار داديم، آيا صبر و شكيبایی میكنيد؟ (و از عهده امتحانات بر می آئيد)». و رضايت هركس به آنچه از آن برخوردار شده يا از آن محروم گشته آشكار شود. 💠شناخته شدن مجاهدان و صابران 🔹از ديگر اهداف ، شناخت پيكارگران و صابران بيان شده، تا بدين وسيله ايشان خود را دريافت كنند. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ...؛ [محمد ص، ۳۱] ما همه شما را قطعا میكنيم، تا معلوم شود و از ميان شما كيانند...». 💠دستيابی به تقوا 🔹خداوند مومنان را تمرين داده يا سختی و مشقت را بر آنها تحميل میكند، تا با اين ، قلب هايشان به متخلق گردد. «أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى؛ [حجرات، ۳] كسانی هستند كه خداوند قلوبشان را برای خالص نموده است». 💠مشخص شدن شاكر و ناسپاس 🔹بجز مواردی كه خداوند در آن مستقيما فلسفه امتحان را بيان داشته، در آيه ای نيز از قول (ع) چنين نقل كرده كه برخورداری وی از برای اوست، تا معلوم گردد كه وی سپاسگزاری میكند يا كفران می‌ورزد: «...قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ...؛ [نمل، ۴۰] ...گفت اين از فضل‌ پروردگار من است تا مرا كند، كه آيا او را بجا می آورم يا ميكنم...». 💠گذشته از موارد ياد شده، در روايات نيز تهذيب نفس و رسيدن به مقام رضا و رسيدن انسانها به پاداش و كيفر اعمال نيك و بد خويش، از فلسفه‌ های امتحان ياد شده است. [۱] پی‌نوشت؛ [۱] دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب، ج۴، ص ۲۶۸-۲۷۰ منبع: وبسایت انوارطاها @tabyinchannel