eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
💠به مناسبت سالگرد مرجع عالیقدر مرحوم آیت‌الله العظمی که در تاریخ ۱۴ ربیع‌الاول سال ۱۳۶۶ق در نجف دار فانی را وداع گفت و در حرم حضرت علی(ع) به خاک سپرده شد. ✍ ایشان مقدمات علوم دینی را در زادگاه خود قم پشت‌سر گذاشت و در اوان بلوغ برای ادامه تحصیل به تهران آمد. اساتید وی در در سطوح فقه و اصول و حکمت و عرفان عبارت است از: (متوفی ۱۳۱۰ ق.) (متوفی ۱۳۱۴ ق.) (متوفی ۱۳۲۲ ق.) (متوفی ۱۳۳۲ ق.) (متوفی ۱۳۳۵ ق.) (متوفی ۱۳۳۶ ق.) (متوفی ۱۳۲۷ ق.) (متوفی ۱۳۱۹ ق.) 🔹آیت‌الله قمی پس از رحلت به مرجعیت عامه رسید. 🔹حاج آقا حسین قمی نقش بزرگی در مقابله با دین‌ستیزی از جمله داشت. ✨ایشان در آخرین جلسه‌ درس خود می‌فرماید: «به عقیده‌ من اگر پیشرفت این جلوگیری از خلاف مذهب، منوط به کشته شدن ده هزار نفر، که رأس آنها حاج آقا حسین قمی است باشد، ارزش دارد.» پس از آن در ربیع‌الاول ۱۳۵۴ق برای گفتگو با رضاخان و جلوگیری از استبداد وی از مشهد به تهران آمد. 🕌 @feyziye_tehran
🔴 آیت‌الله العظمی 🔵 آیت‌الله العظمی ✍آیت‌الله صدر داماد حاج آقا حسین قمی بود. ازاین‌رو که بخشی از تحصیلات خود را در تهران گذرانده بود، نوه دختری آیت‌الله قمی است. 🕌 @feyziye_tehran
📷از چپ به راست: نفر اول نشسته آیت‌الله نفر چهارم 🕌 @feyziye_tehran
در کتاب در گزارشی از مجالس دوستانه و صمیمی پدر خود سید احمد طالقانی می‌نویسد: 🔻پاى ثابت مجالس خصوصى پدر جلال و دوستان هم ميثاقش، بود. براى خودش قلندرى بود آزاد از هفت دولت.و بى‌اعتنا به مال و مقام.و در مقام مسخره‌بازى تا داد خود را از مهتر و كهتر بستاند.چهل و پنجاه سالى داشت.متوسط قامت بود و متوسط اندام.اما چابك رفتار و تيز ذهن و حاضر جواب.عمامه‌اش چون برف سفيد.اما كوچك و كوتاه.وقتى بازش مى‌كرد و آن را دور كمرش مى‌بست،دو متر هم طول نداشت.حافظه خوبى داشت.علاوه بر آيات و احاديث،ذهنش خزينه‌اى بود از اخبار و قصص. ملغمۀ شفاهى و زنده‌اى بود از عبيد زاكانى و ملا حبيب كاشى.نه تنها مجموعۀ رسالات عبيد زاكانى و رياض الحكايات ملا حبيب كاشانى را در حفظ داشت،بلكه خود،طلحك كريم شيره‌اى نوى بود در جمع دوستان پدر.و رنجيده از ستم و ظلم قزاقان و روشنفكران تازه بدوران رسيده دوران بيست ساله حكومت سياه پهلوى.من در هشت ده سالگى چندين مجلس او را ديده بودم كه يك لاقبا بود.و مجالس تند و عصبى جمع دوستان پدر را، هرگاه احساس مى‌كرد كه كار جمع به مجادله خواهد كشيد،مديريت جلسه را در دست مى‌گرفت.و عمامه‌اش را باز مى‌كرد و مى‌بست دور كمرش.روى تنها لباده‌اى كه به تن داشت و ...شروع مى‌كرد به رقص و بشكن زدن و تصنيفهاى فى البداهه سرودن. ...در احوال او شنيده بودم كه بى‌خانمان و بى‌جا و مكان است. در مهمانيهاى دوره پدر كه حاضر مى‌شد،همراه خود يك مجمعه مسى همراه داشت.كه آن را با طنابى كه به دو سوى مجمعه بسته بود،آويز شانه و گردن خويش مى‌ساخت.و پس از ختم مراسم شام،اجازه نمى‌داد بازمانده‌هاى سفره را،به اندرون و آشپزخانه باز گردانند.همۀ انواع غذاها را مى‌ريخت توى مجمعه.و نان‌هاى مانده را مى‌چيد روى آن.و زودتر از ديگر اعضاى مهمانى،از خانه مى‌رفت.برايم گفته بودند كه كارش آن است كه به در خانه مستحقاتى كه مى‌شناخت،مراجعه مى‌كرد.و به هر خانه و شخصى،سهمى از آن غذا را تقسيم مى‌كرد. 🕌 @feyziye_tehran
📝 محتوای سه سند ساواک در تاریخ ۱۳آبان سال ۱۳۴۳ پیرامون دستگیری (ره) و و اعزام ایشان به تهران و اوضاع امنیتی تهران: 🔖در یک سند ساواک به تاریخ 13 آبان 1343 پیرامون تبعید آیت‌الله خمینی، که از ساواک قم به تهران مخابره شده است، می‌خوانیم: کار تمام شد؛ ساعت 5:15 دقیقه به تهران اعزام گردید. صحن، مساجد، خیابان‌ها پاس گمارده شده فعالیت اساسی در مورد انجام کار با مأمورین ساواک بوده وضع آرام. 🔖درباره دستگیری آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در یک سند دیگر ساواک به تاریخ 13 آبان 1343 آمده است: یک نفر غیرنظامی به نام سیدمصطفی فرزند روح‌اللّه خمینی و شهرت خمینی توسط ساواک تهران تحویل زندان قزل قلعه گردید. 🔖ساواک در گزارش دیگری پیرامون واکنش‌ها به دستگیری آیت‌الله خمینی تصریح می‌کند: ساعت 12:30 دقیقه روز جاری مأمور ویژه اطلاع می‌دهد که در مسجد جامع عده‌ای برای نماز جمع شده و بین هم صحبت می‌کنند و اظهار می‌نمایند که جاده قم بسته شده و عبور و مرور قطع گردیده ضمنا آیت‌الله خمینی دستگیر شده است. منبع: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر 🕌 @feyziye_tehran
🗓به مناسبت پایانه‌های ماه ربیع‌الاول سالگرد استاد بزرگ حکمت آخوند ملا محمد هیدجی در سال ۱۳۴۹ق ✍، استاد حکیم هیدجی، موت اختیاری را به‌عنوان دلیل بارز تجرد نفس قبول داشت و یک بار هم موت ارادی در خویش پدید آورد؛ ولی مرحوم هیدجی منکر مرگ اختیاری بود و خلع و لبس اختیاری را محال می‌دانسته، در بحث با شاگردان انکار و رد می‌کرد. شبی در حجره خود پس از به‌جاآوردن فریضه عشا رو به قبله مشغول تعقیبات نماز بود که مردی روشن‌ضمیر وارد شد. سلام کرد. آنگاه عصایش را در گوشه‌ای نهاد و گفت: - جناب آخوند تو چه کار داری به این کارها؟ - کدام کارها؟ - موت اختیاری. - این وظیفه ماست. بحث و نقد و تحلیل کارمان است. بی دلیل و برهان نمی‌گوییم. - راستی قبول نداری؟! - نه! پیرمرد اهل معنا وقتی پاسخ منفی شنید درنگ ننمود. در برابر دیدگانش پای خود را رو به قبله کشید و به پشت خوابید و گفت: انا لله و انا الیه راجعون؛ گویی که مرده است. حکیم هیدجی نگران شد. در حال اضطراب و تشویش دوید و طلاب را خبر کرد. آنها نیز از دیدن این وضع آشفته شدند. سرانجام بنا گردید خادم مدرسه تابوتی بیاورد و شبانه او را به فضای شبستان ببرند تا فردایش برای استشهادات و تجهیزات آماده شوند. ناگاه آن مرد از جا برخاست و گفت: بسم اللّه الرحمن الرحیم و رو به هیدجی کرد. لبخندی زد و اظهار داشت: - حالا باور کردی؟ - به خدا باور کردم؛ ولی امشب جانم را از هراس گرفتی! - آقاجان! معرفت، تنها از طریق درس‌خواندن به دست نمی‌آید. عبادت نیمه‌شب، تعبّد، رازونیاز و مانند اینها هم لازم است. 🕌 @feyziye_tehran
📷 حبیب‌الله عسگراولادی در سنین جوانی، در کنار آیت‌الله ✍در اوایل دوران پهلوی دوم و در طلیعه نهضت امام خمینی ره برخی از مسجد_مدرسه‌های تهران تأثیر بسزایی در کادرسازی مبارزه با طاغوت داشتند. 🕌در صدر این مراکز علمی و‌معنوی نام می‌درخشد. مرکزی که با مدرس‌های طلبگی‌اش زیر نظر مرحوم زمینه‌ساز شکل‌گیری گردید. از جمله تربیت یافتگان این جریان مرحوم بود. ✨سکونت در محله امامزاده یحیی و نزدیکی محل کار او با مسجد امین الدوله باعث آشنایی‏‌اش با برنامه‌های مذهبی مسجد شد. در مسجد با شیخ محمدحسین زاهد آشنا شد و در کلاس علوم دینی او در مسجد جامع تهران شرکت کرد و دروس حوزوی را تا سطح فراگرفت.  🔹عسگر اولادی در سالهای پایانی دهه بیست، به هنگام تحصیل علوم حوزوی در مسجد امین الدوله و بعد‌ها در و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به فعالیتهای سیاسی به رهبری ، جلب و در سال ۱۳۲۷ در یک راهپیمایی که به دعوت آیت الله کاشانی به هواداری از مردم فلسطین تشکیل شده بود، دستگیر و بازداشت شد. 🗓 ۱۴ آبان سالروز درگذشت حبیب الله عسگراولادی 🕌 @feyziye_tehran
📖 برشی از کتاب به یاد عج در ✍ آیت‌الله دربارۀ نامگذاری کتاب دعای از تالیفات خود فرموده بود: ✨ «در فکر تسمیۀ آن بودم؛ سیدی ناشناس وارد منزل شد. پس از آنکه جویای حال شدند، به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایی مرقوم داشته‌اید. گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند: نام کتاب دعایی که تدوین کرده‌اید، "هدیۀ احمدیه" بگذارید. ✨پس از خروج آن سید از اطاق، با توجه به اینکه کسی از نوشتن آن کتاب اطلاعی نداشت، به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجا مستحضر شده‌اند که من تألیفی دراین‌باره نموده‌ام. هرچه گشتند کسی را نیافتند. از مستخدمین منزل سؤال نمودم که این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسی را ندیدیم؛ نه وروداً و نه خروجاً.» 🔹آیت‌الله فرزند آن عالم ربانی، این ماجرا را از تشرفات پدر خود به محضر امام عصر علیه السلام می‌دانست. 🕌 @feyziye_tehran
📷 نمایی از صحن 🗓 به مناسبت وفات حکیم متأله در ربیع‌الاول ۱۳۲۷ق برابر با ۱۲۸۸ش 📖 برشی از کتاب : ✍ میرشهاب نیریزی که در فقه و اصول نیز مهارت داشت، به تدریس عرفان نظری روی آورد و کرسی تدریس عرفان در مدرسۀ صدر بازار پس از وفات استادش، ، به او منتقل شد. ایشان مدتی نیز در مدرسۀ مروی به تدریس اشتغال یافت... 🔹 شهید مطهری دربارۀ او می‌نویسد: «او نیز در عرفان نظری محی‌الدینی ید طولایی داشته است. حکیم نیریزی مدرسۀ صدر تهران را که قبلاً اقامتگاه استادش، حکیم قمشه‌ای، بود، محل اقامت قرار داد و به کار تحقیق و تدریس و تربیت شاگرد پرداخت.» 🔹 میر شهاب‌الدین نیریزی در تدریس کلمات ملاصدرا توانایی عجیبی داشت، به‌گونه‌ای که از حکیم نقل شده است که می‌فرمود: «آقا میر شهاب نیریزی در احاطه به افکار ملاصدرا در بین معاصران بی‌نظیر است. اگر ملاصدرا در این عصر زنده بود، معلوم نبود کتب خود را بهتر از آقا میر شهاب‌الدین تدریس کند.» 🕌 @feyziye_tehran
📖برشی از کتاب : ✍ آیت‌الله که از علمای اهل معنای تهران بود، تحصیلات علوم دینی خود را در پشت‌سر گذاشت و از محضر آیت‌الله ، آقا و بهره برد و پس از درگذشت پدر و برادر، در مسجد معزالدوله تهران (در خیابان گوته) به اقامۀ جماعت پرداخت. 🔹 آیت‌الله میرزا مهدی معزالدوله اگرچه پس از دوران تحصیل خود از نظر مالی در مضیقه بود، اما با وجود پیشنهادهایی که از سوی دولت پهلوی برای راه‌اندازی محضر شرعی و همکاری با وزارت عدلیه داشت، حاضر به همکاری با دستگاه طاغوت نشد و به تدریس در منزل و تبلیغ عموم در مسجد و تربیت نسل جوان که رسالتی بزرگ بود اکتفا می‌کرد. 🍂 ایشان پس از ۸۵ سال عمر با برکت در نیمه شب ۲۱ ربیع‌الاول ۱۴۰۲ق/ ۲۷ دی ۱۳۶۰ش دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش در قبرستان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در شهر قم به خاک سپرده شد. 📚از ایشان کتابی با عنوان «تذکرة الصلاة، تذکرة الزکاة و تذکرة الدعا» منتشر شده است. 🕌 @feyziye_tehran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈سخنرانی اخلاقی و معرفتی آیت‌الله 💬کیفیت پایین این صوت به دلیل قدمت بیش از چهل سال آن است. 🕌 @feyziye_tehran
✍ پیش از این گذشت که تربیت اخلاقی و معرفتی تأثیر بسزایی در تحولات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی حوزه تهران در دوران مصادف با مشروطه داشته است‌. ✨تربیت شخصیت‌هایی چون شهید ، و‌ جلوه‌ای از این اثرگذاری است. 📝 این موضوع می‌تواند موضوع یکی از مقالات خوب همایش ملی آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی باشد که به همت شما مخاطبین گرامی به رشته تحریر درمی‌آید. 🕌 @feyziye_tehran
✍ احتمالا در خیابان شهید مصطفی خمینی به طرف چهارراه مولوی، روبروی خود گنبدی فیروزه‌ای را دیده‌اید. مقبره محل دفن سید امام جمعه تهران و خاندانش 🕌 @feyziye_tehran
✍ احتمالا در خیابان شهید مصطفی خمینی به طرف چهارراه مولوی، روبروی خود گنبدی فیروزه‌ای را دیده‌اید. مقبره محل دفن سید امام جمعه تهران و خاندانش. 🔹میرزا ابوالقاسم که از شاگردان در نجف و آخوند در بود، در زمان بر مسند امامت جمعه دارالخلافه طهران نشست و در (مسجد امام فعلی) به اقامه جماعت پرداخت. 🍂اما شخصیت میرزا ابوالقاسم امام‌جمعه، روی دیگری نیز دارد که تاریخ از آن پرده برمی‌دارد. اسماعیل رائین در کتاب در این باره می‌نویسد: «باید دانست که میرزا ابوالقاسم، امام جمعۀ تهران، نه تنها با وزیرمختاران انگلیس مقیم ایران ارتباط دائم داشت، بلکه مستقیماً با نخست‌وزیران انگلستان نیز مکاتبه می‌کرد. در بایگانی عمومی انگلستان نامه‌ای از امام‌جمعه خطاب به لرد پالمرستون، نخست‌وزیر انگلیس، بر روی کاغذ زرد رنگی وجود دارد که در آن، امام نسبت به دولت انگلستان اظهار اخلاص فراوان نموده است.» وی گزارشی نیز از ارتباط میرزا ابوالقاسم با سفارت روس و برخورد میرزا تقی‌خان امیرکبیر با این رفتارها ارائه می‌دهد. 🍂میرزا ابوالقاسم باوجود علمیت بالا، یک تمام عیار بود که خواسته‌های شاه قاجار را به خوبی برآورده می‌کرد. وجود چنین آخوندی در مقابل وجود مرجع بزرگی چون که اعلم علمای تهران بود و از پایگاه اجتماعی بزرگی برخوردار بود و اولین رویارویی ضد استعماری را پدید آورد، بسیار قیمتی بود. 🔹بعدها پسر امام جمعه یعنی میرزا زین‌العابدین که دانش فقهی چندانی نداشت داماد ناصرالدین شاه و امام جمعه طهران شد و به هر قیمتی بود تولیت را به چنگ آورد، هرچند زیاد طول نکشید. سید ابوالقاسم امام‌جمعه، در ربیع‌الاول ۱۲۷۲ق/ آذر ۱۲۳۴ش، در سن ۵۷ سالگی وفات یافت و بدن او را در قبرستان «سر قبر آقا» به خاک سپردند. 🕌 @feyziye_tehran
📷 جمعی از بچه‌های مسجد حضرت زینب کبری(س) (واقع در خیابان امیرکبیر، کوچه میرزا محمود وزیر) که تربیت‌شدگان و می‌باشند. 🥀 نفر اول از سمت راست می‌باشد. ▪️شخص مسنّی هم که در کنار آیت‌الله سید کاظم لواسانی نشسته‌اند، عبد صالح مرحوم می‌باشند. ▫️شهید طهرانی مقدم و دو برادر دیگرشان که یکی از آنها شهید علی طهرانی مقدم اولین شهید مسجد بود، همگی تربیت شده این عالمان ربانی هستند. ✨مادر شهید طهرانی مقدم تا آخر عمرش می‌گفت: «من مثل حاج سید کاظم ندیدم، در تقوی و علم و کمالات». رحمهم الله 🗓به مناسبت ۲۱آبان سالروز شهادت سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم 🙏با تشکر از حجت‌الاسلام سید ابراهیم لواسانی فرزند مرحوم آیت‌الله سید کاظم لواسانی از مشهد مقدس، بابت ارسال اطلاعات ارزشمند 🕌@feyziye_tehran
در پی استفاده از محضر به تهران آمد و در همان بدو ورود در به حضور وی رسید. ✨ میرزا جهانگیر خان خود می‌گوید: آقا محمدرضا هیچ گونه جنبه علمائی نداشت و همچون کرباس‌فروشان سده می‌مانست و حال جذبه خاصی داشت. ✨چون از وی درخواست استفاده کردم، فرمود: «فردا به خرابات بیا». خرابات محلی بود بیرون از خندق تهران۱ و درویشی در آن قهوه‌خانه‌ای داشت که محل تردد اهل ذوق و معرفت بود. فردا به آن مکان رفتم و آقا محمدرضا را در خلوت‌گاهی یافتم که بر حصیری نشسته بود. کتاب اسفار را باز کردم. ایشان اسفار را از حفظ می‌خواند و چنان آن را تبیین می‌کرد که چیزی نمانده بود که دیوانه شوم. چون دگرگونی حالم را دریافت، فرمود: قوّت می بشکند ابریق را... 📖 بازنویسی شده از کتاب تاریخ حکما و‌عرفای متأخر ص۲۸۶ ۱. خندق تهران در دوران ناصری خندقی بود دورتادور شهر که ۱۲ دروازه برای عبور و مرور داشت. قهوه‌خانه‌ای که در این حکایت بیان شده، طبیعتاً بیرون از دروازه‌های شهر بوده است. 🕌 @feyziye_tehran
📷 تصویر میرزا مصطفی آشتیانی در کنار 📖برشی از کتاب : ✍ پدربزرگ مرحوم در بازار تهران و در مسجد بزازها اقامۀ جماعت می‌کرد. از نقل شده که وقتی پدرش به نماز می‌ایستاد، حتی در غیر از ماه رمضان، شبستان و حیاط مسجد به‌طور کامل از جمعیت پر می‌شد. ▪️«هنگامی که میرزا مصطفی آشتیانی در جریان ، در اعتراض به رخنۀ فراماسون‌ها و روشنفکرمآب‌های سکولار و لائیک در آن نهضت در حرم حضرت عبدالعظیم به تحصن دست زد، میرزا غلامحسین هم شبی به دیدار او رفت که تروریست‌های وابسته به سفارت انگلستان به آنها یورش بردند و آنان را به شهادت رساندند.» 🥀در این حادثه که در ربیع‌الاول سال ۱۳۲۷ق رخ داد، میرزا غلامحسین تهرانی در سن ۳۳ سالگی و در سن ۴۳ سالگی با هم به شهادت رسیدند و هر دو در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در مقبرۀ آشتیانی دفن شدند. 🕌 @feyziye_tehran
پس از تکمیل تحصیلات خود در نجف اشرف و‌ وصول به رتبه اجتهاد به تهران آمد و در برخی مدارس علمیه همچون و به تدریس فقه و اصول و حکمت مشغول شد. 📖 برشی از کتاب : 🔹 (برادر ) که در مدرسۀ مروی، محضر استاد ابوالقاسم گرجی را درک کرده است، دربارۀ شیوۀ تدریس ایشان می‌گوید: «اولین‌بار بنده سعادت پیدا کردم که مدتی در مدرسۀ مروی خدمت‌شان کفایه و مکاسب تلمذ کنم و انصافاً به قول معروف تقریر ایشان مثل هلوی پوست‌کنده‌ای بود که در دهان دانشجو می‌گذاشتند و عده‌ای از دانشجویان و طلاب مدرسۀ مروی که الان خود، استاد هستند و وجهه‌ای دارند، در خدمت‌شان درس خوانده‌اند و از فضل‌شان استفاده کرده‌اند.» 🍂دکتر ابوالقاسم گرجی در ۲۲ ربیع‌الاول ۱۴۳۲ق/ ۷ اسفند سال ۱۳۸۹ش دیده از جهان فروبست و در آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به خاک سپرده شد. ✨رهبر حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به مناسبت رحلت آقای دکتر گرجی فرمودند: «بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم درگذشت عالِم فرزانه مرحوم آقای دکتر ابوالقاسم گرجی رحمة الله علیه را به خاندان محترم و جامعۀ علمی کشور و دوستان و شاگردان و علاقمندان به ایشان تسلیت عرض می‌کنم. آن مرحوم در طول سالیان دراز خدمات علمی شایسته‌ای را در دانشگاه‌های کشور و نیز در بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی که خود عضو هیأت امناء آن بودند، به انجام رساندند. از خداوند متعال رحمت و غفران الهی را برای ایشان مسئلت می‌کنم. سیّدعلی‌ خامنه‌ای ۱۰/اسفند/۱۳۸۹» 🕌 @feyziye_tehran
📝یادداشتی به مناسبت ✍باورتان می‌شود در همین تهران پنج هزار نسخه کتاب چاپ سنگی نگهداری می‌شود؟! به لطف و عنایت تولیت و مدیریت وقت، تعدادی از آنها را از مدارس دیگر مثل مدرسه معمار نجات داده‌اند، اما اینجا هم غریب و مظلوم افتاده‌اند، چون کسی کاری با آنها ندارد. حقیر یک وقت به آنجا رفتم و همه را نگاه کردم و از یادداشت‌های ابتدای برخی از آنها که برای من سند و تاریخ بودند عکسبرداری کردم‌ و مواردی از آن را در کتاب آورده‌ام. 🕌 @feyziye_tehran 👇👇👇👇👇👇👇👇
📝یادداشتی به مناسبت: 📚کتابی مظلوم به اسم چاپ سنگی ✍ این چند روز با خود فکر می‌کردم که در هفته کتاب و کتابخوانی چه بنویسم که به کار آید. یاد یکی از غصه‌های همیشگی‌ام در زمینه کتاب افتادم. گنجینه‌ای قیمتی ولی بسیار غریب و مظلوم با عنوان. کتابهایی که نه اجر و قرب را دارند تا از آنها فهرستی بسازند و در محفظه‌های مناسب جای دهند و برای جلوگیری از آسیب‌دیدگی‌ یا سرقت، جمعی به خدمتگزاری‌شان استخدام شوند، و نه قدر و قیمت کتابهای چاپی جدید که رنگ و لعابی داشته باشند و در سیستم ثبت شوند و به خاطر طراحی و جلد نفیسشان در بهترین جای قفسه کتاب جای گیرند. همیشه جاگیر هستند و ناخوانا و از بس رنگ و رو رفته‌اند، هرجا که باشند اهدا می‌شوند به این و آن و اینجا و آنجایی که ظاهراً به درد آنها هم نمی‌خورند. ✨ولی همین چاپ‌های سنگی روزگاری رونق دنیای کتاب شدند و کتاب را از غربت و محدودیت درآوردند. چاپ سنگی‌ها کتاب زندگی بودند و در سفر و حضر، همراه اهل علم. من خود ابتدای یک کتاب قوانین الاصولِ صد و اندی ساله دیدم که صاحب آن تاریخ ورود خود به حوزه کربلا و نجف، تاریخ ازدواج، و تاریخ بازگشت به تهران را نوشته بود.‌ بسیاری از این کتب سنگی شناسنامه اولاد صاحب کتاب بودند که تاریخ تولد و نام فرزندان خود را در آغاز یا پایان آن ثبت می‌کردند. 📚باورتان می‌شود در همین تهران پنج هزار نسخه کتاب چاپ سنگی نگهداری می‌شود؟! به لطف و عنایت تولیت و مدیریت وقت، تعدادی از آنها را از مدارس دیگر مثل مدرسه معمار نجات داده‌اند، اما اینجا هم غریب و مظلوم افتاده‌اند، چون کسی کاری با آنها ندارد. حقیر یک وقت به آنجا رفتم و همه را نگاه کردم و از یادداشت‌های ابتدای برخی از آنها که برای من سند و تاریخ بودند عکسبرداری کردم‌ و مواردی از آن را در کتاب آورده‌ام. ⚡️ آیا کسی به این دید به کتابهای سنگی نگاه می‌کند؟؟ سند و تاریخ... 📚سه چهار سال قبل هم در کتابخانه مدرسه صدر بازار به سراغ چاپ سنگی‌های غریب و مظلوم آنها رفتم و آنجا هم عکسبرداری. جالب اینکه چون مدرسه صدر، در طول زمان، مدرسه حکمت و عرفان بوده، بیشتر چاپ سنگی‌ها، شرح فصوص قیصری، فتوحات مکیه و اسفار اربعه و از این قبیل بودند. برخلاف مدرسه مروی که عمدتا فقه و اصول می‌باشند. 🖋الحاصل؛ کتابهای چاپ سنگی برای خود یک تاریخ‌اند و اهلش ارزش آن را می‌دانند. کاش در تهران کتابخانه‌ای مرکزی برای جمع‌آوری و نگهداری چاپ سنگی ها تاسیس می‌شد. هرچند نسخه‌های منحصر به فرد سنگی در کتابخانه ملی و مجلس و ملک و ... نگهداری می‌شوند، اما کاش این کار برای همه چاپ‌سنگی‌ها بشود. ⚡️چاپ سنگی‌ها در خطر انقراض و خمیر شدن‌اند! هرچند تا چند سال دیگر به عنوان عتیقه، چنان قدمت و قیمتی خواهند یافت که دلالان یکی یکی آنها را خواهند خرید و خواهند دزدید و از کشور خواهند برد. آری؛ فرار چاپ‌سنگی‌ها در سایه بی‌توجهی و بی‌مهری اهل علم. روزی می‌بینیم که اهل کتاب (غربی‌ها) وارث کتابهای چاپ سنگی ما خواهند شد. 💠پی‌نوشت: از مدیران مدرسه مروی تشکر می‌کنم. در این مدرسه تقریبا ۵ کتابخانه وجود دارد. کتابخانه عمومی، گنجینه نسخ خطی، سالن کتب چاپ سنگی، کتابخانه تخصصی فقه و اصول، کتابخانه مدرسه شهید بهشتی. امید آنکه فعالان عرصه کتاب، چاپ سنگی‌ها را میراث گرانقیمت خود بدانند و فکری برای آن کنند. 🕌 @feyziye_tehran
📷 تصویر جمعی از روحانیون و وعاظ تهرانی که در پی بازداشت (ره) در سال ۴۲ به زندان افتادند. ▪️ردیف ایستاده، نفر ششم از راست، حجت‌الاسلام است. نفر هفتم نیز مرحوم است. 🍂مرحوم شجونی در آبان ماه سال ۹۵ در ۸۴ سالگی وفات نمود. 🕌 @feyziye_tehran
📷 مرحوم در کنار فرزندان خود در سفر به مشهد مقدس 📖 برشی از کتاب : ✍ که خود از شاگردان علامه شعرانی است، سال‌های حضور ایشان در را به شیرینی، چنین وصف می‌کند: «نخستین بار که با چهرۀ تابان و درخشان و چشمان نافذ و باوقار اوستادِ اوستادان، مرحوم شیخ ابوالحسن شعرانی، روبرو شدم، حدود شصت سال پیش بود؛ آنگاه که ترک دبیرستان گفته و به مدرسۀ مروی برای تحصیلات طلبگی ـ و به اصطلاح امروزی، حوزوی ـ روی آورده بودم... در همین ضلع جنوبی مدرسه، نیم‌حجره‌ای در کنار ایوان وجود داشت که عالمی، که آرام و باوقار راه می‌رفت، در آن تردد می‌کرد که از چشمان تیزنگر و دقیق او، آثار سماحت و بزرگی و بزرگواری و دانش و بینش، هویدا بود. تواضع و فروتنی او به‌حدی بود که اگر محصّل پانزده‌ساله‌ای همچون من که هنوز در عوالم بچگانۀ خود غوطه‌ور، ادب و سلام را فراموش می‌کرد، آن استاد بزرگوار، مبادرت به سلام می‌ورزیدند.» 🕌 @feyziye_tehran
✍ مرحوم که از اخیار بازار تهران بود به اینجانب می‌فرمود: 🕌 روزی در پای منبر مرحوم نشسته بودم که این آیه شریفه را خواندند: إنّ جهنم لموعدهُم اجمعون، لها سبعَةُ ابوابٍ لکل باب منها جزءٌ مقسومٌ. (حاج محمود این فراز را با بغض و اشک می‌فرمود) ⚡️وقتی این آیات مربوط به جهنم را می‌خواندند، می‌شنیدم که دیوار و سقف مسجد از شنیدن آن، سر و صدا (و گویا ناله) می‌کند. 🔹نگارنده وقتی این خاطره را خدمت نقل کردم فرمودند: چه‌بسا این سر و صدای در و دیوار را فقط خود حاج محمود اخوان می‌شنیده است. 🍃 @feyziye_tehran
✍ سال ١٣٢٧ش سال پیوند و ارتباط با سه سید طلبه بود که در که در آن روزگار در فضای شکل گرفته بود. 🔻این چهار نفر، از همان روزگار جوانی اهدافی را در سر می‌پروراندند که با کوشش بسیار به آن دست یافتند. 🌍 دکتر محقق دراین‌باره می‌گوید: از همان آغاز آشنایی، او را با کتاب دائره المعارف انگلیسی دیدم که می خواست دریابد که خارج از محدوده ما اسلام چگونه ارزیابی می شود و او در بهتر شناساندن اسلام در آینده چه نقشی می تواند داشته باشد. می خواست که در کشورهای عربی و اسلامی نفوذ پیدا کند و راهی برای تقریب بین المذاهب بجوید که مسلمانان از این تفرقه و تشتّت که موجب انزوای آن و بهره برداری دشمنان است، بیرون آیند. می خواست در بین جوانان با زبان آنان وارد گفتار شود و آنان را به سوی اسلام جذب کند. من در اندیشه ام این بود که علوم اسلامی، به ویژه آن علومی که ایرانیان در شکوفایی آن سهیم بوده اند، در سطح دانشگاهی به جهان علمی غرب معرفی نمایم. 🍃 @feyziye_tehran
💠 مطلع شدم که پنجشنبه گذشته حجت‌الاسلام حاج شیخ حسن مهاجرشریف (یزدی زاده) از اعاظم شاگردان مرحوم آیت‌الله و از اساتید سطح حوزه دار فانی را وداع گفته است. راقم این سطور دو مرتبه توفیق استفاده از محضر وی را داشته است. ان شاء الله اطلاعات بیشتر درباره شخصیت ارزنده آن مرحوم تقدیم خواهد شد. 📷 تصویر از چپ: ۱. مرحوم حجت‌الاسلام حاج (یزدی‌زاده) ۲. حجت‌الاسلام (فرزند مرحوم آیت‌الله حاج ) 🕌 @feyziye_tehran