eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها، ضدیت جماعتی با روحانیت، به ستیز آنها با تمام مظاهر دینداری و ملی انجامیده است. چیزی که نظیرش را در دوران مشروطه دیده‌ایم که چه‌ها بر سر فرهنگ مردم این سرزمین نیاورد. این روزها عده‌ای اندک، در فضای مجازی و حقیقی چنان افراد معتقد را در فشار قرار داده و به باد فحش و استهزاء گرفته‌اند که بعضی برای حفظ حیثیت خود مجبورند تظاهر به بی‌دینی و بی‌اعتقادی به ملیت خود کنند و جمعی هم ژست اپوزیسیون بگیرند. خواندن عبارات زیر به قلم از رجال دوران قاجار و پهلوی را توصیه می‌کنم👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
✍ این روزها، ضدیت جماعتی با روحانیت، به ستیز آنها با تمام مظاهر دینداری و ملی انجامیده است. چیزی که
این روزها، ضدیت جماعتی با روحانیت، به ستیز آنها با تمام مظاهر دینداری و ملی انجامیده است. چیزی که نظیرش را در دیده‌ایم که چه‌ها بر سر فرهنگ مردم این سرزمین نیاورد. این روزها عده‌ای اندک، در فضای مجازی و حقیقی چنان افراد معتقد را در فشار قرار داده و به باد فحش و استهزاء گرفته‌اند که بعضی برای حفظ حیثیت خود مجبورند تظاهر به بی‌دینی و بی‌اعتقادی به ملیت خود کنند و جمعی هم ژست بگیرند. 📖خواندن عبارات زیر به قلم از رجال دوران قاجار و پهلوی را توصیه می‌کنم:👇 «مشروطه‌چی‌ها بعد از عزل محمدعلی شاه، چون خرشان از پل گذشته بود، نمی‌خواستند زیر بار روحانیون بروند. دشمنی انسان به چیزی که از آن اطلاع ندارد امری طبیعی است. آقایان هم که از معارف اسلامی بی‌خبر بودند، دشمنی روحانیون را با هرچه با دیانت سر و کار داشت وجهه همت خود قرار داده و تا توانستند مردم را به بی‌دیانتی سوق دادند. اکثریت مردم که همیشه تابع رؤسا (خواص) هستند، همینکه وضع را اینطور دیدند، بعضی ظاهراً و برخی ظاهر و باطن، باد به بوق بی‌دیانتی کردند. کار به جایی رسید که یکی از حزب‌های سیاسی آن دوره، به تقلید انقلابیون عهد انقلاب کبیر فرانسه، جدایی مذهب را از سیاست جزو مرام خود کرد... بهانه ایجاد این رویه هم همان آزادی مذهب و اصل مسلم بود که آقایان مشروطه‌چی‌ها بین آزادی اختیار مذهب، با لاقیدی در عملیات مذهب اختیار شده، نمی‌خواستند فرق بگذارند. حتی در این اواخر نهی از معروف و امر به منکر را به اسم آزادی مذهب، به خود اجازه می‌دادند. مردمان متنسک نزد آنها منفور و هرکس بیشتر اظهار بی‌دینی می‌کرد نزد آنها محبوب‌تر بود و هرکس را که به لوازم مذهب قیام می‌کرد فاناتیک می‌خواندند. آقای می‌گوید: در بدو مشروطیت روزی با سیدی اردبیلی که از وجوه مشروطه‌چیها بود، نزد استاد حسین خیاط که در بازار کنار خندق نزدیک سه راه مسجد شاه، دکان داشت و او هم از مشروطه‌چیها بود رفتم. سید و استاد خیاط یاوه‌گویی به دین و مذهب را شروع کرده، آنچه از کفر و الحاد در انبان فکر خود داشتند بیرون ریختند. پس از ساعتی برخاستیم، نزدیک مسجدی رسیدیم. سید به من گفت دو دقیقه تأمل کنید تا من بیایم. من ایستادم. دو دقیقه، ده و پانزده و بیست دقیقه شد، از سید اثری ظاهر نگردید. به خیال اینکه مبادا حادثه‌ای برای او رخ داده باشد داخل مسجد شدم. ابتدا به جاهایی که احتمال می‌دادم رفتم نیافتمش، ناگزیر به جایی که هیچ احتمال نمی‌دادم یعنی در داخله مسجد هم سری زدم، دیدم سید در حال رکوع است. ذکر رکوع را بقدری تکرار کرد که هیچ پیشنمازی و لو در رکعت اول نماز آنقدر طول و تفصیل نمی‌داد. من همینکه وضع را اینطور دیدم خود را پشت ستون پنهان کردم. آقا سجود رفت و آنقدر سجود را به درازا کشید که من تاب نیاورده یکسر به منزل آمدم. سید سه ربع بعد از من به منزل رسید. از او سبب تأخیر را سؤال کردم، در جواب من واقعه‌ای را اختراع کرده و من تا زنده بودم چیزی به روی او نیاوردم. در آن دوره از این قماش مسلمان‌های واقعی ترسو زیاد بودند که عملیات مذهبی خود را از سایرین پنهان کرده و از ترس مشروطه‌چی‌ها در مجالس و محافل، خود را بی‌دین جلوه می‌دادند.» 📚(شرح زندگانی من ج۱ ص۳۱۶ و۳۱۷) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🛑 پس از گذشت ۱۳۸ سال 👈 عکس نادر: آیت الله حاج ملا علی کنی (ره) در کنار مدیران مدرسه دارالفنون  🔰توضیح عکس: در این تصویر نادر چهره محمدحسین خان ادیب الدوله، جعفر قلی خان نیرالملک و علی قلی خان مخبرالدوله به چشم می‌خورد؛ رجالی که هر یک زمانی مدیریت مدرسه دارالفنون را در اختیار داشتند و برخی نیز بعداً به تصدی وزارت علوم و معارف رسیدند. این تصویر تاریخی که از آرشیو عکسهای معاونت ملی به دست رسید، همعصر ناصرالدین‌شاه قاجار است و نشان می‌دهد که آن عالم فرهنگبان، علاوه بر محوریت در محکمه شرعی و امور دینی مردم، با نخبگان فرهنگی و آموزشی وقت نیز ارتباط نزدیک داشته و از تاثیرگذاری بر آنان غافل نبوده است. امروز نیز بیش از هر زمان دیگر به ارتباط و اثربخشی نزدیک علمای حوزه‌ علمیه بر مراکز آموزشی بویژه آکادمیک و دانشگاهی نیازمندیم. منبع: ╭────────────╮ 🆔 کانال اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی http://eitaa.com/monzer_ir ╰────────────╯ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠درگذشت فقیه و عارف بزرگ آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه آبادی در روز پنجشنبه سوم آذر ۱۳۲۸ ش در اعتراض به جنایات رضاخان به مدت یازده ماه در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به صورت تحصن به سر برد. بسیاری از روحانیون در اثر فشار حکومت رضاشاه مجبور به کنار گذاردن لباس روحانی شدند، اما آیت‌الله شاه آبادی به منظور مقابله با اقدام او، هفت تن از فرزندان خود را به لباس روحانیت ملبس نمود. 🔹وی در طول امامت خود در مسجد جامع، به تدریس و وعظ و خطابه می‌پرداخت و هیچ‌گونه اعتنایی به ممنوعیت منبر و دشمنی رضاخان با این گونه شعائر مذهبی نداشت. از این رو عوامل حکومت وقتی دیدند مشارالیه بر روی منبر علیه آن‌ها سخنرانی و افشاگری می‌کند به خیال خود برای اینکه او را از این کار باز دارند، منبر مسجد جامع را ربودند ولی وی هم چنان به بازگویی حقایق علیه جنایت آنان می‌پرداخت. مؤمنین بارها در تهیه منبر دیگر به ایشان اصرار می‌کردند ولی آیت‌الله شاه آبادی می‌فرمود: من ایستاده سخن می‌گویم تا بدانند منبر سخن نمی‌گوید. 🔹مرحوم میرزا محمدصادق شاه آبادی برادر زاده آیت‌الله شاه آبادی می‌گوید: «زمانی که رضاخان منبر رفتن را ممنوع کرده بود و روضه‌خوانی نمی‌شد و اگر کسی می‌خواست دهه عاشورا را روضه‌خوانی راه بیندازد، باید هنگام اذان صبح، پنهانی جلسه عزاداری درست کند و در خانه‌اش را هم ببندد، درست همان وقت، ایشان در مسجد جامع منبر می‌رفت و برنامه عزاداری دائر می‌کرد و رئیس کلانتری بازار هم می‌آمد جلوی در می‌ایستاد و حرف‌های ایشان را گوش می‌کرد و جرأت نمی‌کرد که چیزی بگوید و می‌رفت.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔰 مهاجرت علما به تهران! ✍ حقیقت آن است که اگر هجرت یا بازگشت برخی از فقها و حکمای گذشته به تهران نبود، هرگز به معنای حقیقی آن شکل نمی‌گرفت. شکل‌گیری با هجرت یکی از حکما یعنی از اصفهان به تهران آغاز شد و حکمای طبقه بعدی هم همگی مهاجر بودند. نخستین فقهای بزرگ حوزه تهران نیز عده‌ای از شاگردان و و بودند که از اقامت در حوزه نجف دست کشیدند و از میان همه شهرها تهران را برای اقامت، تدریس و ترویج برگزیدند. این مجموعه از حکما و فقها از آغاز تا چندی پیش، علت محدثه حوزه تهران بودند، اما امروز که این حوزه کهن نیازمند علت مبقیه است، دچار مهاجرت معکوس شده و متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، این خلأ شدت یافته و به یک بحران تبدیل شده است. گذشتگان در مهاجرت به تهران چه انگیزه‌ و اندیشه‌‌ای داشتند که عالمان این عصر به آن نمی‌اندیشند؟! حتی در دوران طاغوت، آن زمان که حوزه علمیه قم به اقتدار رسیده بود، حوزه تهران همچنان در اوج بود؛ هم در فقاهت و هم در حکمت؛ مساجد و محلات هم سرشار از مجتهدانی مردمی و خدوم. اینان عمدتا شاگردان حاج شیخ یا آیت‌الله بروجردی و امام خمینی یا حوزه نجف بودند که ترجیح دادند به تهران بیایند و در حوزه تهران به تدریس و تبلیغ بپردازند. اما مشکل امروز چیست؟ علما به چه می‌اندیشند که از تهران، پایتخت نظام اسلامی دوری می‌کنند؟ چه موانعی برای مهاجرت فقها و حکما به تهران وجود دارد؟ 📷 نمایی از یک حجره در یکی از مدارس تهران قدیم 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷تنها تصویر به‌دست آمده از میرزا عبدالرحیم نهاوندی از علمای بزرگ تهران، در کتاب ریحانة الادب ✍ (متوفای ۱۳۰۴ق) در حلقۀ درس شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، حضور یافت. درخشش میرزا عبدالرحیم در درس صاحب جواهر چنان بود که او را یکی از چهار نفری برشمرده‌اند که آن فقیه عالیقدر بر روی منبر تدریس به اجتهادشان شهادت داد. میرزا عبدالرحیم پس از وفات صاحب جواهر، به جمع شاگردان شیخ مرتضی انصاری پیوست و سالها از محضر شیخ اعظم بهره برد. او در همان زمان حیات استادش، در نجف کرسی تدریس داشت و پس از وفات شیخ نیز اولین و تنها کسی بود که کتاب رسائل را در نجف تدریس می‌کرد. میرزا عبدالرحیم نهاوندی پس از سی سال اقامت در نجف اشرف، در سال ۱۲۹۱ق، به قصد زیارت مشهد مقدس رضوی(ع)، بدون همراهی خانواده‌اش به ایران سفر کرد. او پس از یک سال اقامت در مشهد، هنگامی که در مسیر بازگشت، از تهران گذر می‌کرد، مورد استقبال علمای بزرگ شهر از جمله قرار گرفت که از او خواستند در تهران رحل اقامت افکند و به تدریس و ترویج بپردازد. 🔸میرزا عبدالرحیم این پیشنهاد را پذیرفت و در تهران سکونت یافت. حدود دو سال بعد همسر و فرزندانش نیز از نجف به تهران آمده و به آن بزرگوار پیوستند. وی تا زمان وفات خود، به مدت دوازده سال کرسی تدریس مدرسۀ مروی را در اختیار داشت و به‌عنوان مدّرس رسمی آن مرکز علمی شناخته می‌شد. 🔹 عظمت علمی و جایگاه مرجعیت میرزا عبدالرحیم نیز چنان بود که میرزای شیرازی موارد احتیاط را به ایشان ارجاع می‌داد و همین امر سبب شهرتش گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀 به مناسبت ۱۰ آذر سالروز شهادت آیت‌الله سید حسن مدرس 📷 شهید آیت‌الله سید حسن مدرس پس از ترور نافرجام رضا خانی در سال ۱۳۰۵ش در بیمارستان در طول حیات سیاسی خود دو بار مورد سوء قصد و به عبارتی تیرباران واقع شد که به لطف خدا جان سالم به‌در برد. 📰 ایشان در زندگینامه خودنوشت خود که به درخواست روزنامه اطلاعات در تاریخ ۸ آبان ۱۳۰۶ منتشر شد چنین نوشت: «حسب امر حجج اسلام عتبات عالیات و دعوت دوره دویم مجلس شورای، بعنوان طراز اول نظارت مجلس شورای، به تهران آمدم و دوره‌های مجلس را تا حال ادراک کرده‌ام. دیدنی‌ها را دیده‌اید و شنیده‌ها را شنیده‌اید. در مدت چند سال انقلاب، از جمله وقایعی که بر من روی داده دو سال مهاجرت است با مجاهدین ایرانی در جنگ عمومی[=جنگ جهانی] که به مسافرت عراق عرب و سوریه و اسلامبول منتهی شد که تفصیل آن را مجالی باید، و نیز دو دفعه مورد حمله شدم، یکی در اصفهان که در مدرسه جده بزرگ در وسط روز چهار تیر تفنگ و غیره به من انداختند، ولی موفق نشدند و آنها را تعقیب نکردم، و مرتبه دوم سال گذشته بود که جنب مدرسه سپهسالار، اول آفتاب که به جهت تدریس به مدرسه می‌رفتم، در همین ایام تقریباً ده نفر مرا احاطه نمودند و فی‌الحقیقة تیرباران کردند. از تیرهای زیاد که انداختند چهار عدد کاری شد، سه عدد به دست چپ مقارن پهلو جنب همدیگر زیر مرفق و بالای مرفق و زیر شانه؛ حقیقت تیراندازان قابلی بودند. در هدف کردن قلب خطا نکردند، ولی مشیة‌الله سبب را بی‌اثر نمود، یک عدد هم به مرفق دست راست خورد.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️آیت الله محمد تقی وحیدی گلپایگانی از علمای و اساتید اخلاق تهران درگذشت حضرت آیت الله صافی گلپایگانی(ره) در زمان حیات خویش در پیامی وی را عالم ربانی ، انسانی خدوم، خلیل و متواضع دانسته اند مراسم تشییع پیکر ایشان فردا (یکشنبه، ۱۳ آذر ماه) از ۹ صبح از مقابل مسجد سادات اخوی (واقع در تهران، خیابان ری، ابتدای خیابان شهید قادری) برگزار و سپس به شهر مقدس قم منتقل می شود و پس از تشییع در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در قبرستان شیخان قم دفن می شود. آیت الله محمد تقی وحیدی گلپایگانی، استاد سطوح عالی حوزه، امام جماعت مسجد انصارالحجه و نماینده ولی‌فقیه در جنوب شرق تهران و مدیر بیمارستان خیریه شهدای گمنام بود http://shabestan.ir/detail/News/1237088 🤲نثار روحشان صلوات و فاتحه ای هدیه کنیم💯 🔘کشکول ناب حوزوی🔻 ☑️ @kashkolenab
💡حوزه مراقب باشد در سایه این سکوت، مدبّر الشریعه‌ها تبدیل به مدبّر الممالک نشوند! ✍ «در زمان قاجار، صاحب‌امتياز و نويسندۀ روزنامۀ تمدن ميرزا محمد رضا هرندی مشهور به مدبر الشریعه بود. او در يكى از بالاخانه‌هاى خيابان ناصرخسرو منزل گزيد، و در كسوت روحانيت به تكميل تحصيل پرداخت. روزى عين الدوله صدراعظم وقت از آن خيابان مى‌گذشت؛ چون نزديك بالا خانۀ محمد رضا رسيد، شخصى سنگى به سوى كالسكۀ عين الدوله پرتاب كرد. سنگ به كالسكه رسيد و شيشۀ آن را شكست. شبانگاه گماشتگان علاء الدوله حاكم تهران محمد رضاى مدبر الشريعه را نزد علاء الدوله بردند و گفتند اين جوان به سوى كالسكۀ صدراعظم سنگ پرتاب كرده و شيشۀ آن را شكسته است. حاكم وى را مقصر شمرد. مدبر الشريعه انكار كرد. وی گمان نمى‌كرد بر او كه صاحب عمامه و ردا و در زىّ طلاب است بى‌حرمتى كنند. علاء الدوله در خشم شد و گفت: تو چطور طالب علمى هستى كه با عبا و عمامه، شلوار فرنگى پوشيده‌اى و ريشت را تراشيده‌اى؟! ميرزا رضا جوابهايى داد كه بر طبع حاكم گران آمد. علاء الدوله دستور داد كه وى را فلك كنند! دستور حاكم در حضور چندين نفر كه بعض آنها در لباس روحانيت بودند اجرا شد. مدبر الشريعه بر اثر اين شكنجه، دل‌آزرده از اينكه هيچيك از اهل عمايم حاضر در مجلس، به شفاعت و حمايت از او برنخاسته بود، همان روز عبا و عمامه را به يكسو افکند، كلاه بر سر نهاد و لقب خود را از مدبر الشريعه به مدبر الممالك تغيير داد، در صف متجددان درآمد، و به نشر روزنامۀ تمدن پرداخت.» 📚 منبع: شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی» ص ۲۹۸ 📷 عکس: سید حسن تقی‌زاده 🕌@tarikh_hawzah_tehran
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ) در ادامه👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
✨اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ): 🔷 «بالجملة آن که در لیله قدر، خلّاق عالَم منّت گذاشت بر پیغمبر، استفاده پیغمبر از این شب را کتاب جامعی قرار داد مثل قرآن که اجمع تمام کتب است. و استفاده‌ای که از این لیلة القدرِ حقیقی (حضرت فاطمه) قرار داد، وجودِ یازده کتابِ جامع و یازده قرآن است. اگر از آن لیله، یک قرآن صامت استفاده شد_ که شرف و یکی از جهات تخصیص پیغمبر (ص) و فخر اوست که در حدیث آمده: أُعطیت خمساً لم یعط أحد من قبلي؛ یکی آن که: أُعطیت جوامع الکلم وقیل: وما جوامع الکلم؟ قال: القرآن (بحار الأنوار، ج16، ص324)_ از این لیلة القدر (حضرت فاطمه)، یازده قرآن ناطق استفاده شد که حقیقتِ قرآن آن‌ها هستند که در معنی قرآن گفته شده: وقال أبو عبيدة: سمّي القرآن؛ لأنه يجمع السور فيضمّها، من قرن الشيء قراناً إذا جمعه وضمّ بعضه إلی بعض. حقیقت قرآن آن‌ها هستند که جامعیّت آن‌ها در احکام و تأویلات و بطون و علوم أظهر من الشمس است که أمیر المؤمنین (ع) فرمود: أنا الإیمان الّذي به کفر والقرآن الّذي إیّاه هجر (الکافي، ج8، ص28). و در این آیه، قرآن تأویل به ولی عصر عجّل الله فرجه شده: وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ: عن أبي جعفر (ع) قال: سبعة أئمّة والقائم (البرهان، ج3، ص386). وتأویل الکتاب لهم في الآیات والکلمات بالجملة في الزیارة: أنتم الکتاب المسطور (المزار الکبیر، 259). عن أبي عبدالله (ع): هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِقال: أمير المؤمنين و الأئمة (ع) (البرهان، ج1، ص597) 🔷 کما آن که خداوند لیلة القدرِ ظاهر را مخصوص به پیغمبر و أمیر المؤمنین قرار داد کما آن که حضرت (ص) فرمود: یا علي إنّ الله تبارك و تعالى أشهدك معي في سبعة مواطن حتّى أنست بك‏... و الرابعة خصّصنا بليلة القدر وأنت معي فيها وليست لأحد غيرنا الخ (بحار الأنوار، ج40، ص36). کذالک خصّصهما به این لیلة القدر (حضرت فاطمه) که در هیچ صلبی از اصلاب سیر نداد فاطمه را مگر به صلب این پیغمبر (ص) که فرمود: و أحب الله تعالی أن يخرجها من صلبي (همان، ج43، ص4) این شرف را مخصوص به این پیغمبر قرار داد، و کذالک مخصوص قرار داد علی (ع) را به مضاجعت این لیله قدر. 🔷 کما آنکه نمی‌دانند مردم که لیلة القدر را کِی درک کنند؛ شب اوّل رمضان درک کنند؟ لیله 17 درک کنند؟ لیله 19 درک کنند؟ لیله 21 درک کنند؟ یا 23 درک کنند؟ کذالک این لیلة القدر (حضرت فاطمه) را نمی‌دانند کِی درک کنند: عشره اوّل ربیع الثانی درک کنند؟ یا در لیله 13 ربیع الثانی؟ یا پنج جمادي الأوّل درک کنند؟ یا سوّم جمادي الثانیة؟ یا بیست و یکم رجب درک کنند؟ یا ماه رمضان سوّم ماه درک کنند؟ نمی‌دانند کِی درک کنند؟ کجا درک کنند؟ بین القبر والمنبر درک کنند؟ یا در ضریح پیغمبر (ص) درک کنند؟ یا در حرم بقیع؟ یا در بیت الأحزان؟ یا پهلوی قبر حسن مجتبی (ع)؟ به هر حال در همین محفل عزا و زیر این بیرق منسوب به فاطمه (ع) باید درک کرد؛ محروم من حرم من خیرها.» منبع: https://ble.ir/aljonnah 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ردیف دوم، نفر اول از راست: حجت‌الاسلام ناطق نوری در محضر آیت‌الله مجتهدی. حجج اسلام قاسم تهرانی و معزی هم ردیف اول نشسته‌اند. ✍ حجت‌الاسلام ناطق نوری حال و هوای در حوزه علمیه قم حوالی سال ۱۳۴۰ را چنین وصف می‌کنند: «...به مدرسه حجتیه رفتم. یکی از دوستان همیشگی من در این مدرسه آقای معزی بود که با ایشان هم حجره بودم. از دیگر دوستان و هم حجره‌ای های من در مدرسه حجتیه آقایان سید حمید روحانی، رسول موسوی و قاسم تهرانی بودند که البته آقای تهرانی از من بزرگتر بود و شیخ و مرشد ما نیز بود. ما در مدرسه به «طلبه های تهرانی» معروف بودیم و همیشه با هم بودیم. مقام معظم رهبری در آن موقع در مدرسه حجتیه بودند. یک بار آقا به من فرمودند: هر موقع از جلوی حجره شما رد میشدم صدای خنده بلند بود و سرحالی طلبه های تهرانی کاملاً محسوس بود. ما طلبه های تهرانی خیلی شاد بودیم و این دوره واقعاً بهترین دوران زندگی ما بود. ما طلبه های تهرانی یک جلسه ای در شب های پنجشنبه داشتیم. حضرت آیت الله آقای رضا استادی و حضرت آیت الله آقای محسن خرازی که بزرگ‌ترهای ما بودند نیز در آن شرکت می کردند. یکی از اقدامات جالب ما طلبه‌های طهرانی تشکیل تعاونی مصرف بود که اگر زمانی یکی از ما جنسی را [مثل کتاب] می خواست می‌توانست قسطی بخرد. اقدام دیگر در مدرسه حجتیه این بود که به مناسبت نیمه شعبان جشنی گرفتیم جشن ما خیلی مرتب و منظم و با برنامه و تریبون بود... از علما هم من جمله از حضرت امام دعوت کردیم و همه شرکت کردند و این برای ما طلبه های تهرانی خیلی مهم بود.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠روزی روزگاری، حوزه تهران دعوا بر سر تولیت‌ مدارس، در آستانه «هواخواهان امين السلطان كه همه‌وقت در مقام مستمسكى بودند كه اختلالى در مملكت اندازند بتحريك بعضى احداث، نفاقى كردند بين طلاب و طلاب . طلاب مدرسۀ محمديه واقع در بازار طهران مستظهر به آقا سيد على اكبر تفرشى و آقازادۀ ايشان بودند كه آقازاده طالب بود مدرسۀ محمديه را به ادارۀ پدرش درآورد. طلاب مدرسۀ صدر معتمد به امام جمعه بودند چه امام جمعه رئيس آن مدرسه شيخ زين الدين را تسخير كرده و در ادارۀ خود آورده بود (نزاع براى مدرسۀ محمديه راجع بموقوفۀ آن بود؛ چه مدرسه بدون موقوفه جز رياست بر طلاب آن ديگر فايده ندارد). رفته‌رفته كار تشاجر و تنازع بالا گرفت؛ يك زدوخورد مختصرى بين طلاب واقع شد...؛ تا آنكه طلاب مدرسۀ صدر بتحريك شيخ زين الدين زنجانى و امام جمعه مغافصة (ناگهانی) ريختند به كه واقعه در نزديكى مدرسۀ صدر بود براى اينكه طلاب آن مدرسه را خارج كرده و آن مدرسه را بتصرف خود درآورند. طلاب مدرسۀ محمديه بهمراهى جناب معتمد الاسلام رشتى و عدۀ از دوستان مشار اليه در مقام حمايت از طلاب مدرسۀ آصفيه برآمده و نزاع مفصلى احداث شد؛ عدۀ زخمى و جمعى سر و پاى شكسته بزمين افتادند. با اينكه سادات قمى بحمايت طلاب مدرسۀ صدر رسيدند عاقبت غلبه حزب جناب معتمد الاسلام را نصيب شده، طلاب مدرسۀ صدر و سادات قمى بهزيمت رفتند؛ آنچه از آنها در معركه ماند همان افتاده‌ها و زخميها بود كه قوۀ فرار در آنها نبود.» 📚تاریخ بیداری ایرانیان، ج ۱ ص ۱۳۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🎥 مستندی درباره تاریخ حوزه تهران با لحاظ پیشینه تاریخی شهر تهران و با محوریت 🎞 ان شاء الله به زودی از 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔸تکفیر یکی از وعاظ تهران به خاطر این اعتقاد: ناصرالدین شاه نایب امام زمان(عج) است! ✍ حاج سید حسن واعظ کاشانی از در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. او معتقد بود که پادشاه وقت نائب امام زمان علیه السلام است و‌ دعا برای وی واجب است. کاشانی بعد از بر این اظهار نظر هجمه‌ای علیه او راه انداخت و جمعی از او را به خاطر این باور تکفیر کردند. او را مرتد دانست و سید محمدرضا طباطبائی سنگلجی کافرش خواند. طباطبایی می‌گفت: علمای بزرگ ما کسی را تکفیر می‌کنند اما اعیان به او لقب می‌دهند. سید حسن کاشانی در یکی از روزهای ماه رمضان که در منبر رفت و با دلشکستگی به دفاع از عقیده خود پرداخت. او متن تأییدیه و برخی علمای دیگر را که تدین و دانش او را تأیید کرده بودند روی منبر خواند. روزی دیگر روی منبر قرآنی را از زیر بغل درمی‌آورد و شهادت می‌دهد که مسلمان است. بعد وسط روضه [احتمالا جهت برانگیختن احساسات] با کوبیدن سنگی، سر خود را می‌شکند و از حال می‌رود و مردم گریه بسیاری می‌کنند. در همین روزها وقتی که کاشانی در و بعد از نماز حاج ملاعلی کنی قصد داشت به منبر برود، ولوله‌ای بپا شد و جمعی مانع این امر شدند. حاج ملاعلی هم دستور داد واعظی که همه روزه منبر میرفته وعظ کند. 📚منبع: گزارش‌های نظمیه از محلات تهران ص۷۲۴ تا ۷۴۰ 📷تصویر: یک مجلس روضه در زمان قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۲۷ آذر، سالروز درگذشت حاج ✍ در ماه محرم ۱۳۴۲ طی تدابیر اتخاذ شده از سوی امام خمینی، چنین تصمیم گرفته شده بود که وعاظ تا شب هفتم محرم در منابر و مجالس خود چندان با صراحت و تندی علیه نظام سخن نگویند. هدف از این راهکار این بود که آنان به تدریج و با فراهم کردن زمینه‌ها، حملات اصلی خود را به حکومت پهلوی در شب‌های تاسوعا و عاشورا انجام دهند. حجت‌الاسلام فلسفی در روز یکشنبه ۴۲/۳/۱۲ مصادف با در مجلس سوگواری گروه کثیری  از اصناف و بازاریان و دیگر طبقات از مردم تهران در آن شرکت داشتند. جمعیت به اندازه‌ای زیاد بود که مرحوم فلسفی ناچار شد با نردبان از طریق پشت بام وارد مسجد شود. ایشان به منبر رفت و در سخنرانی خود ضمن انتقاد از دولت و اقدامات آن، بیاناتی ایراد نمود که کاملا بی سابقه بود؛ از جمله استیضاح دولت در مورد عدم اجرای قانون اساسی و تعویق انتخابات مجلسین، حادثه مدرسه فیضیه قم، دستگیری و بازداشت غیرقانونی، توقیف ناشرین اعلامیه‌های علما و مراجع تقلید، ایجاد محدودیت‌هایی در برپا کردن مراسم مذهبی و سوگواری و ممانعت از طبع و نشر اعلامیه‌های روحانیون و مراجع تقلید و جلوگیری از انتشار نظریات و فتاوی آن‌ها در جراید، و در پایان  اعلامیه‌هایی از امام خمینی(ره)  و دیگر علما  در میان مردم پخش شد. 🎙صوت کامل سخنرانی مرحوم فلسفی در شب عاشورای سال ۴۲ در مسجد شیخ عبدالحسین توسط تقدیم می‌شود:👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
-151970045_267645584.mp3
46.85M
🔹نامِ سخنران: مرحوم حاج شیخ محمّدتقی فلسفی رضوان الله تعالی علیه مکان: طهران، حوزه علمیّه شیخ عبدالحسین. زمان: شب عاشوراء ۱۳۴۲ش. 🎙توضیحات: موضوع این سخنرانی تاریخی، استیضاحِ دولتِ اسدالله عَلَم است. (از مجموعه اسناد صوتی مرحوم حاج شیخ هادی محقّق خراسانی) 💠 ارائه شده توسط 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀 ۲۷ آذر سالروز شهادت آیت‌الله دکتر مفتح 📷 حضور ائمه جماعات در و به میزبانی شهید مفتح. نفر اول از چپ: ؛ نفر دوم از راست: آیت‌الله 🔹 شهید مفتح در سال ۵۴، امامت -که به قول «قرار بود یک امام فعال و پرجوش در آنجا باشد»- به عهده­ او گذاشته شد. 🍃ایشان در سالهای ۵۶ و ۵۷ مبارزاتش را گسترش داد و مسجد قبا را به عنوان سنگر مبارزاتی آماده کرده بود و در ساماندهی و شکل‌دهی مبارزات مردم نقش تعیین کننده داشت. در ماه رمضان همان سال جلسات باشکوهی در مسجد قبا برگزار گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️ارتحال مرجع بزرگوار حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدصادق روحانی (قدس سره) را تسلیت عرض می کنیم. کانال رسمی "مرکز اسناد حوزه و روحانیت" 🆔 @MarkazAsnad_Hawzah 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ روز گذشته در خیابان شهید نامجو (گرگان) گذر می‌کردم. چشمم به مسجد آیت‌الله صدر اراکی افتاد. وارد حیاط مسجد شدم. آثار قدمت بر کاشی‌های مسجد نمایان بود و البته از سر و وضع مسجد بوی بی‌مهری نسبت به این بنا استشمام می‌شد. تصویری از بانی مسجد آیت‌الله شیخ محمدتقی صدر اراکی (متوفای ۱۳۶۲ش) در حیاط نصب بود. 📚 صاحب گنجینه دانشمندان در شرح حال وی (ج۲ ص۳۷۹) می‌نویسد: «حاج شیخ محمدتقى صدراء اراكى از علماء اعلام و مبلغین گرام و وعاظ به نام معاصر است در تهران. در حدود سال ۱۳۱۹ق در اراك متولد شده و در آنجا مقدمات و ادبیات را آموخته و سطوح را در نزد مرحوم سلطان‏العلماء اراكى و آیت‏الله آقانور و علماء دیگر حوزه علمیه حوزه اراك خوانده و پس از انتقال حوزه علمیه از اراك به قم مهاجرت به قم نموده و چندین سال از محضر مرحوم آیت‏الله حائرى و آیات دیگر استفاده نموده آنگاه به وطن مراجعت و بالغ بر بیست سال اقامه جماعت و ترویج دین و تبلیغ احكام و خدمات دینى و روحى كرده؛ به واسطه بعضى از جهات و دعوت عده‏اى از مردم اراك مقیم تهران و دیگران مهاجرت كلى به تهران نموده و در خیابان گرگان در مسجد آبرومندى به اقامه جماعت و در هیئت محترم بنى‏فاطمه كه از هیئات باعظمت و مجد تهران و مجالس و مساجد دیگر تهران و شهر رى و حومه تهران و رى به منبر رفته و داد سخن داده انجام وظیفه دینى مى‏نمایند. معظم‏له از وعاظ با فضل و منبرى بسیار آموزنده و مفید دارد و عموم طبقات از منابر وى استفاده كرده و بهره‏مند مى‏شوند. داراى طبع شعر و ذوق سرشاریست و اشعارى در مراثى و مدایح و مواعظ و نصایح دارد...» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠 ۳۰ آذر ۹۸ آیت‌الله حاج شیخ عطاء الله انصاری از علمای تهران دار فانی را وداع گفت. ✍ پدر ایشان آیت‌الله حاج شیخ عباس انصاری همدانی برای تحصیل به اراک رفت و به جمع شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی پیوست. با هجرت حاج شیخ به قم، او نیز به قم آمد و در ادامه تحصیل محضر حاج شیخ، از دروس آیات شیخ ابوالقاسم کبیر و میرزا محمد فیض هم بهره برد. شیخ عباس انصاری پس از احراز رتبه اجتهاد به امر حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به تهران هجرت کرد و علاوه بر اقامه جماعت در یکی از مساجد، در واقع در بازار تهران (جنب تیمچه حاج الدوله) به تدریس کفایه و رسائل و کتب دیگر در فقه و اصول پرداخت. آیت‌الله حاج شیخ محی‌الدین انواری داماد حاج شیخ عباس بود که با حمایت و راهنمایی وی به تهران هجرت کرد و در به تحصیل پرداخت. حاج شیخ عطاء‌الله انصاری فرزند شیخ عباس، در تهران متولد شد و بعد از تحصیل مقدمات و سطوح در تهران به قم رفت از محضر آیات بروجردی و محقق داماد بهره برد و بعد از درگذشت پدرش به تهران بازگشت. حاج آقا عطاء که به علم و تقوا و مکارم اخلاق شناخته می‌شد در مدرسه عبدالله خان تدریس می‌کرد. 🍁 متأسفانه مدرسه عبدالله خان سالها است تعطیل شده و تنها مسجد آن جهت اقامه نماز فعال است. حجرات مدرسه به سرویس بهداشتی، انبار، خانه خادم، اتاق امام جماعت و... تبدیل شده است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 تعدادی از طلاب در حرم امیرالمومنین علیه السلام 🔺دوران قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 تعدادی از طلاب در حرم امیرالمومنین علیه السلام 🔺دوران قاجار 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍در زمان زعامت حاج ملاعلی کنی یک شیخ و یک سید در تهران خود را قریب الاجتهاد می‌دانستند تا آنکه تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه نجف گرفتند. سید زودتر به نجف رفت و چندی بعد شیخ عازم نجف شد و بانوی مخدره‌ای از اهل تهران هم جهت زیارت عتبات با او همراه شد. (چیزی شبیه کاروان زیارتی). روزی شیخ در حرم امیرالمومنین (ع) عالم ژولیده‌ای را دید. با آنکه خود بوسیدن دست علما را جایز نمی‌دانست، ناخودآگاه رفت و دست آن عالم را بوسید و بعد به شدت از کار خود پشیمان شد. روز بعد که جهت بحث با طلاب در باب عدم جواز دست‌بوسی علما به حرم رفته بود، باز آن عالم ژولیده را دید و ناگهان به سوی او رفت و دست وی را بوسید. باز خود را توبیخ کرد و گفت: بر فرض هم که دست‌بوسی علما جایز باشد، او باید دست مرا ببوسد نه من! در پی آن عالم به بالاسر حرم رفت و آنجا سید رفیق تهرانی خود را دید که او نیز به آن عالم بسیار احترام کرد. با سید معانقه کرد و گفت: پیش از هرچیز بگو که این شخص کیست؟ سید گفت: فقط می‌گویم که پدر و مادرم فدای او باد! شیخ از این سخن ناراحت شد که مگر این شخص امام است که درباره اش چنین میگویی؟ و بعد درخواست کرد که ملاقاتی با این عالم ژولیده کند. روز بعد با هم نزد عالم رفتند. شیخ نزدیک وی نشست. عالم فرزانه مشغول سخن بود که رو کرد به شیخ و گفت: «به زن بیگانه تحکم می‌کنند و مجوز شرعی هم ندارند» و بعد با صراحت گفت: به تو می‌گویم! شیخ تکانی خورد و به یاد آورد که دیروز به آن زنی که از تهران با او آمده بود و کمی دیر از بازار برگشته بود با تحکم سخن گفته بود. روز بعد تصمیم گرفت باری دیگر به دیدن آن عالم برود. سوره‌ای را از خاطر گذراند و با خود نیت کرد که اگر آن عالم از سوره خبر داد، شخص مهمی است وگرنه نه. باز در جلسه، استاد خطاب به شیخ از باطن او خبر داد و گفت: «سوره‌ای را در نظر میگیرند و می‌گویند که اگر خبر داد که مردی است، و الا فلا.» موقع خروج، شیخ به آن عالم عرض کرد: از من دستگیری کن! فرمود: «من اگر بگویم پیغمبرم، یا امامم، یا قطب یا مرشدم، دروغ می‌گویم. من بنده‌ای از بندگان خدایم‌. اگر مایلی با ما راه بروی بیا و اگر هم نمی‌خواهی برو.» شیخ در خدمت آن عالم بماند و در سلوک به مراتبی رسید که برخی مخلوقات مطیع او می‌شدند. بعد از چند سال، از محضر استاد اجازه خواست که به تهران بازگردد. استاد مخالفت کرد. تا سه سال او اجازه می‌گرفت و استاد مخالفت می‌کرد. سرانجام استاد به او گفت: اگر بروی، به مرز که برسی این قدرت از تو گرفته خواهد شد و مرا نیز نخواهی دید. شیخ به تهران بازگشت و آن قدرت معنوی را از دست داد. 📚تاریخ حکما و عرفا ص۲۱۷ (بازنویسی شده) ............پی‌نوشت:.................. 🔹این حکایت دربردارنده نکاتی در باب وضعیت علمی حوزه تهران، تعامل حوزه‌های تهران و نجف، تأثیر مدارس عرفانی نجف در حوزه تهران، وضعیت معنوی حوزه نجف، و شیوه تربیتی آخوند ملاحسینقلی همدانی است. در این باره در آینده نزدیک نکاتی از باب جریان‌شناسی تقدیم خواهد شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
☘ ولادت حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام گرامی باد. 📷تصویری از کلیسای «گئورگ مقدس» در تهران؛ تأسیس شده در سال ۱۱۶۹ش. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📈 آماری از جمعیت تهران و تعداد هریک از اقلیتهای مذهبی در شهر در سال ۱۲۸۶ق برابر با ۱۲۴۸ش: تعداد کل ساکنان تهران: ۱۵۵۷۳۶ تعداد ارامنه ۱۰۰۶ نفر تعداد یهودیان ۱۵۷۸ نفر تعداد زرتشتیان ۱۱۱ نفر 💠 جدولی که در بالا می‌بینید مربوط به آمار اماکن شهر تهران به تفکیک محلات، در سال ۱۳۱۷ق برابر با ۱۲۷۸ش می‌باشد. 📚منبع: کتاب آمار دارالخلافه طهران 🕌 @tarikh_hawzah_tehran