eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️عاقبت رفاقت با #شهدا اینگونه است خوش عهد که بودی ؛ همنشین دوست شهیدت خواهی شد😍 #شهدا_خوب_دوستی_م
💠حاج‌ احمد کاظمی سرش خورده بود! در حالت بود! رو تخت بیمارستان یهو پاشد نشست! رفقاش گفتن چیشد بیهوش بودی که؟ گفت: اومد... گفت پسرم پاشو برو به کارات برس... رفقای میگفتن؛ محسن جلومون تیر خورد و افتاد! بالاسرش هم خوندیم! داعشیا که رسیدن پاشد! وایساد!! شاید اومد... گفت پسرم پاشو به کارت برس... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 پنجشنبه است #فاتحه میخوانم نه برای " تــو " برای " خـــودم " که جاماندم از #شهادتــ بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِين ... #هـدیه_به_شهدا_صلوات #شهید_علی_آقاعبداللهی 🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار شهید حاج احمد #کاظمی : مرا در کنار #شهید_حسین_خرازی🌷 دفن کنید، از این مکان دری به سوی #بهشت ب
8⃣9⃣3⃣ 🌷 🔹همراه رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن🚍، بردمان تخت فولاد. 🔸به 🌷که رسیدیم، گفت: بچه‌ها، دوست دارین، دری از درهای بهشت👌 رو به شما نشون بدم. 🔹گفتیم: چی از این بهتر😃، سردار! کفش‌هایش👞 را درآورد، وارد گلزار🌷 شد. یک راست بردمان سر مزار . 🔸با یقین گفت: از این قبر مطهر✨، دری به بهشت باز می‌شه.نشستیم. موقع خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود. 🔹توی آن لحظه‌ها، هیچ کدام از ما که این حال و هوا، حال و هوای پرواز🕊 است؛به ده روز نکشید⭕️ که خبر شدن خودش را هم شنیدیم. 🔸وصیت کرده بود که حتماً 👌کنار دفنش کنند. دفنش هم کردند.تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از این جا، در دیگری هم به باز بشود! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
👈 مزار این شهید همیشه شلوغ است! 🌱مزار سجاد خیلی #شلوغ می‌شود، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب ب
📜 💢پر است از نکات کلیدی و کاربردی👌 🌾سلام علیکم و رحمه الله خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس را انتخاب نموده و به یاد و رضای خداوند مشغول باشد✅ تا از حق منحرف نشود❌. 🌾اگر این بنده کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او باشد اثبات این جمله بسیار ساده است😔! 🌾شما باشید خواهید دید که خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد😍. 🌾 خود را دقیق و اول وقت👌 بخوانید، خواهید دید که چگونه در مقابل شما باز خواهد شد. 🌾 را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه از شما روی برمی گرداند. 🌾انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با می رسد. 🌾برادران و خواهران من، اگر ما در راه (عج) نباشیم بهتر است شویم 😔و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم🌷، زیرا شهادت است. 🌾برادران و خواهران من، امام زمان(عج) است.نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند❌ و مدام در رحمت هستیم. 🌾از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید📛 زیرا امام دعای خیر شما است. 🌾هر گناه ما🔞، مانند است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)😭 🌾سه چیز را هر روز تلاوت کنید 1- زیارت عاشورا🌷 2- نافله🌷 3- زیارت جامعه کبیره🌷 🌾اگر درد دل داشتید💔و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند 😊. 🌾من منتظر همه شما هستم. تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود🌷. 🌾خداوند است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را یاد کنید. 🌾همه ما همدیگر را در زیارت می کنیم. یکی با روی و یکی با روی ، ان شالله همه با روی ماه🌝 باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید✅. 🌾خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🗯 و از من . 🌾همه شما را به جان (س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید 👹 باعث جدایی ما💕 بشود. آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران/چند قدم بالاتر از یادبود شهداء 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#مظلومانه تر از این وصیت شنیده اید⁉️ 📜وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی #شهیدآباد هم رفیقی💞 دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار🌷 رد شوید از همانجا و از توی ماشین🚗 دستی بلند کنید✋ و برایم فقط یک #بوق بزنید. #همین. من آن بوق را بجای #فاتحه از شما قبول می کنم.😔 #شهید_محمود_صدیقی_راد ✍شهادت: عملیات بدر ۶۳/۱۲/۲۶ 🕊محل دفن: شهیدآباد دزفول 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آنچنان #رفته_اید که انگار مُرده ایمـ😔 آخر خوش انصاف ها #مُرده ها را هم یاد می کنند💖 #گاهی ↵با شاخه گلی🌷 ↵اشکی😢 ↵ #فاتحه ای .... #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکبار در حال عبور از بزرگراه🛣 #شهیدهمت برای رفتن به محل کارمان بودیم که خودرویی🚙 را دیدیم که با یک
متولدین پسر سال ۶۸ که نام گرفتند بیشتر از سالهای دیگر بود..‌. برای مردِ بزرگی چون نام فرزند که هیچ، جان می‌دادیم برایش... غم فقدانش را فقط با یک چیز تبدیل به کردیم، آن هم دلبستن به فرزند و جانشین او یعنی بود... به معجزه انقلاب، همان روح‌الله های سال ۶۸ شدند سربازان سید علی... به یاد امام و شهدا بخوانیم: و سالروز رحلت امام خمینی(ره) تسلیت باد.🏴 🌷 ۶۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔 🌾 پنجشنبه است #فاتحه میخوانم ✘نه برای"تـــــــــــو"✘ برای #خـــــودم که جاماندم از #شهادت 😔 🔅بسم الله الرحمن الرحيم🔅 الْحَـــــــمْدُللّهِ رَبِّ الـــْعَالَمِـينَ #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ادمین_نوشت✍ سلام دوستان🌺 به یاری خدا و همراهی شهدا امروز #جزء_اول قرآن رو تمام کردیم🙂👏 ثواب این ج
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣6⃣ #قسمت_شصت_ودوم 📖 #وص
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣6⃣ 📖از ایوب هر کاری بر می اید. هر وقت از او میخواهم هست. حضورش👤 فضای خانه را پر میکند. مادرش امده بود خانه ما و چند روزی مانده بود. برای برگشتنش پول💰 نداشت، توی اتاق ایوب سرم را بالا گرفتم _ابرویم را حفظ کن، هیچ در خانه ندارم✘ دوستم امد جلوی در اتاق + بیا این اتاق، یک چیزی پیدا کردم 📖امده بود کمکم تا ها را جمع کنیم. شش ماهی بود که بخاری را تکان نداده بودیم. زیر فرش یک دسته اسکناس💷 پیدا کرده بود. ابرویم را حفظ کرد. 📖توی امتحانهای کمکش کرد. برای خواستگارهایی که هدی از همان نوجوانیش داشت به خوابم میامد و راهنمایی میکرد👌 حتی حواسش به هم بود. 📖یک سینی حلوا درست کرده بودم تا محمدحسین شب جمعه ای ببرد مسجد🕌 یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمدحسن و گفتم بین ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من👀 📖-مامان میگذاری همه اش را بخورم؟ +نه مادر جان، این ها برای است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند شانه اش را بالا انداخت _خب مگر من چه ام است⁉️ خودم میخورم، خودم هم اش را میخوانم 📖چهار زانو نشست وسط اتاق و همه ها را خورد. سینی خالی را اورد توی اشپز خانه _مامان فاتحه خیلی کم است. میروم برای بابا بخوانم. شب ایوب توی خواب، سیب ابداری🍎 را گاز میزد و میخندید؛ فاتحه و نماز های محمدحسن به او رسیده بود😍 📖از تهران تا تبریز خیلی راه است. اما وقتی دلمان گرفت💔 و هوایش را کردیم می رویم سر . سالی چند بار میرویم تبریز و همه روز را توی وادی رحمت میمانیم. بچه ها جلوتر از من میروند. اول سر مزار میروم تا کمی ارام شوم اما باز دلم شور میزند 📖چه بگویم؟ از کجا شروع کنم⁉️ ......... 🖋 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسر #شهید_نظرزاده به همراه #آقازاده ها و #نوه های شهید در حسینیه شهید نظرزاده 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzad
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ↯پیام فرزند بزرگوار به دست اندرکاران عزیز کانال از زحمات بی دریغ شما کمال تشکر را دارم🌸 و از درگاه ایزد منان دراین شبهای عزیز سلامت و همه شما عزیزان راخواستارم🤲 پیکر پاک پدر عزیزم♥️ درسال 1365 "روز 23 " المبارک در بهشت رضا🌷 آرام گرفت در این شب عزیز از همه شما خوبان مخصوص دارم🙏 🖇ارادتمند 📌شادی روح این شهید عزیز که ان شاءالله عنایتی بهمون داشته باشن و ای نثار بفرمایید🙏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌹🍃 ✨دستم نمیرسد به بلندای✨ ✨آسمان شهادت... ✨اما دست به دامان تو میشم ای شهید✨ ✨تا شای
🔰در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را میکند. 📜بخشی از وصیتنامه: 📝شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 📝نمازهای واجب خود را دقیق و بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌 📝سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. 📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🙏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تلنگرانه ای شهیــ🌷ـد 🍃ای آن‌که بر کرانه ازلی و #ابدی وجود برنشسته ای❗️ 🍁دستی برآر و ما #قبرستان
📿 🏝اســـم كه می آيد ناخــودآگاه ياد مسافران بهشتی🌸 🌴می‌افتيم.با ای به زیبایی🥀 وصلوات یادی کنیم از 🏝آنها روحـ♡ـشون یادشــون گــــــرامی🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖤🌷🖤🌷🖤 🔺مادر #شهید همت به فرزند #شهیدش پیوست😔 🔹حاجیه #خانم نصرت همت به دلیل کهولت سن شامگاه #یکشنبه
🥀"انالله و انا الیه راجعون"🥀 🖤دیشب روح بلند خانم "نصرت همت" مادر صبور و ارجمند فرمانده بلند آوازه؛ "محمد ابراهیم همت" به فرزند شهیدش ملحق شد. 🖤ضمن آرزوی و رحمت الهی برای آن مرحومه و عرض تسلیت به خاندان بزرگوار همت، به اطلاع عزیزان میرسانیم: تشییع صبح روز سه شنبه در گلزار 🌸شهدای شهرضا با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار می گردد. شادی روحش مع الصلوات.⚡️ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ ⚜دلم 💕حسابی بود. حال خسته ام را با خودم بردم تا شفا گیرد. پس از خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی 🌸. سوار تاکسی شدم و آدرس امامزاده علی بن جعفر را به راننده دادم. 🖇آرام آرام گلزار قدم برداشتم. بطری های کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند. فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از شهداست و نورهای سبز🍃 و سرخ، که حاصل تابش نور☀️ خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال خاصی را به انسان هدیه می داد. ⚜ناگهان دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با زین الدین بود. 🖇شهید فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای . می گفت: ⚜ «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه تو که بقیه میرن خونه هاشون» آرزوی داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند. 🖇به رسم حضرت نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد. نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش، حال خوشش و گریه 😢هایش در باخدا، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا🌸 او را خرید. ⚜لبانم معطر به خواندن ای، چشمانم خیس از اشکِ حسرت و صدای که مرا به خود آورد و خدایی که در این است... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده #شهید_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺باکری را همه می‌شناسند نامش که برده می‌شود، و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد😌 🎀دو برادر👥 بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند. 🎀قلم اینبار از بنویسد... ، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید🕊 🎀قد می‌کشید اما روح بلندش😇 وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز نمی‌کرد. به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند! 🎀تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند❣️ 🎀رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید، خستگی ناپذیر بود💪 و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ🙂 🎀بی‌وقفه در تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از شهادت"🌷 شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از مجنون باز نگشت😔 اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده❤️ 🎀فرمانده حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم ...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد✅درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به و منصب و میز نباشد❌ 🎀از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگ‌ها فاصله است برای روحِ زمین‌گیرمان بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند! 🎊گرچه ، طلوعِ جاودانگی تو بود اما... فرمانده😍🌺 ✍️نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز تولد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📿 🏝اســـم كه می آيد ناخــودآگاه ياد مسافران بهشتی🌸 می‌افتيم. 🌴با ای به زیبایی وصلوات🌺 یادی کنیم از آنها روحـ♡ـشون شاد یادشــون گــــــرامی🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📌 که کرد برای زائران مزارش دعا🤲 می کند 🔹️ هر کسی به قطعه ۵۰ بهشت برود یک سری هم به مزار⚰ مدافع حرم سجاد زبرجدی میرود، که در وصیت نامه✍ خویش قول داده برای زائرانش دعا کند🤲 🔹️ بخشی از وصیتنامه:👌 شما چهل روز دائم باشید خواهید دید که درهای رحمت😘 چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.😢 🔹️ های واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌 🔹️ سوره را هر شب🌚 یک مرتبه بخوانید🗣، خواهید دید که چگونه فقر 🙇‍♂ از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم،🙏 بعد از یومیه دعای فراموش نشود و تا نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا منتظر دعای خیر شما است.👌 🔹️ اگر درد دل داشتید🖐 و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر 😎 به لطف خداوند حاضر 🙋‍♂ هستم. من منتظر همه شما هستم👌. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است. پس اگر می خواهید این 🤲 را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکن ❌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده : ♡ 📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده: ♡ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣6⃣ #قسمت_شصت_ودوم 📖 #وص
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣6⃣ 📖از ایوب هر کاری بر می اید. هر وقت از او میخواهم هست. حضورش👤 فضای خانه را پر میکند. مادرش امده بود خانه ما و چند روزی مانده بود. برای برگشتنش پول💰 نداشت، توی اتاق ایوب سرم را بالا گرفتم _ابرویم را حفظ کن، هیچ در خانه ندارم✘ دوستم امد جلوی در اتاق + بیا این اتاق، یک چیزی پیدا کردم 📖امده بود کمکم تا ها را جمع کنیم. شش ماهی بود که بخاری را تکان نداده بودیم. زیر فرش یک دسته اسکناس💷 پیدا کرده بود. ابرویم را حفظ کرد. 📖توی امتحانهای کمکش کرد. برای خواستگارهایی که هدی از همان نوجوانیش داشت به خوابم میامد و راهنمایی میکرد👌 حتی حواسش به هم بود. 📖یک سینی حلوا درست کرده بودم تا محمدحسین شب جمعه ای ببرد مسجد🕌 یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمدحسن و گفتم بین ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من👀 📖-مامان میگذاری همه اش را بخورم؟ +نه مادر جان، این ها برای است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند شانه اش را بالا انداخت _خب مگر من چه ام است⁉️ خودم میخورم، خودم هم اش را میخوانم 📖چهار زانو نشست وسط اتاق و همه ها را خورد. سینی خالی را اورد توی اشپز خانه _مامان فاتحه خیلی کم است. میروم برای بابا بخوانم. شب ایوب توی خواب، سیب ابداری🍎 را گاز میزد و میخندید؛ فاتحه و نماز های محمدحسن به او رسیده بود😍 📖از تهران تا تبریز خیلی راه است. اما وقتی دلمان گرفت💔 و هوایش را کردیم می رویم سر . سالی چند بار میرویم تبریز و همه روز را توی وادی رحمت میمانیم. بچه ها جلوتر از من میروند. اول سر مزار میروم تا کمی ارام شوم اما باز دلم شور میزند 📖چه بگویم؟ از کجا شروع کنم⁉️ ......... 🖋 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"روایتگرے حاج حسین کاجی" 🌷رفتم سر مزار و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات - گفتم: چرا جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت... 🌹رفتین مزار حاجت هاتـون رو بخواید برآورده میشه... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ↯پیام فرزند بزرگوار به دست اندرکاران عزیز کانال از زحمات بی دریغ شما کمال تشکر را دارم🌸 و از درگاه ایزد منان دراین شبهای عزیز سلامت و همه شما عزیزان راخواستارم🤲 پیکر پاک پدر عزیزم♥️ درسال 1365 "روز 23 " المبارک در بهشت رضا🌷 آرام گرفت در این شب عزیز از همه شما خوبان مخصوص دارم🙏 🖇ارادتمند 📌شادی روح این شهید عزیز که ان شاءالله عنایتی بهمون داشته باشن و ای نثار بفرمایید🙏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید تورجی زاده میگفت: من دوست دارم زیاد برام بخونند زیاد باقیات الصالحات داشته باشم میخوام بعد از مرگ خیلی وضعم بهتر بشه من دوست دارم هرکاری میتونم برای مردم انجام بدم ، حتی بعد از شهادت. 📚 به نام مادر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ↯پیام فرزند بزرگوار به دست اندرکاران عزیز کانال از زحمات بی دریغ شما کمال تشکر را دارم🌸 و از درگاه ایزد منان دراین شبهای عزیز سلامت و همه شما عزیزان راخواستارم🤲 پیکر پاک پدر عزیزم♥️ درسال 1365 "روز 23 " المبارک در بهشت رضا🌷 آرام گرفت در این شب عزیز از همه شما خوبان مخصوص دارم🙏 🖇ارادتمند 📌شادی روح این شهید عزیز که ان شاءالله عنایتی بهمون داشته باشن و ای نثار بفرمایید🙏 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh