|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
*هر سال می اومد دَرِ خونه ی اباالفضلِ عباس، رزقِ سالش رو می گرفت و می رفت، سالِ بعد ازعاشورا اومد دَرِ خونه ی قمر بنی هاشم، در زد، اُم البنین در رو باز کرد، گفت: چیکار داری؟ گفت: من گدایِ هرساله هستم، اومدم رزقِ سالم رو بگیرم، اُم البنین رفت، خودش رزقِ سالش رو داد، دید گدا هنوز ایستاده داره نگاه میکنه، گفت: چرا نمیری؟ گفت: اینها بهانه است، من میخوام عباس رو ببینم، چهره ی قشنگِ عباس رو ببینم، من میخوام با دستایِ عباس به رزق برسم، دید صدایِ اُم البنین بلند شد، گفت: اون دستایی که میگی، اون چشمایِ قشنگی که میگی، کربلا فدایِ حسین شد...*
روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
*به شمر گفت: نانجیب! به من داری امان میدی؟ اما پسرِ فاطمه امان نداره...*
چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سَرِ نیزه زدن
اشک و آهِ ناتمامی خواهرانش را گرفت
*اومد محضرِ ابی عبدالله، سیدی و مولای! این سینه ی من داره تنگی میکنه، اجازاه میدی من برم میدان؟ ابی عبدالله فرمود: تو پشت و پناهِ من هستی، عباس جان! تو بری لشکرم میپاشه، اما اگه میخوای بری اول برو آب برا بچه هام بیار...
با ابی عبدالله اومدن به خیمه، دیدن این بچه ها دامن های عربی رو بالا زدن، رویِ این زمینِ نمناک قرار دادن تا یه خورده از تشنگی شون کم بشه، حالا عباس روانه ی میدان شده، یه مرد جنگی مثل عباس، قصد جنگیدن داره، اما عباس فقط باید آب برسونه به خیمه، هر جور بود اومد سمتِ شریعه...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•به جانِ فاطمه هرگز تو را...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یه روز تویِ جنگِ اُحد پیغمبرِ اکرم، امیرالمؤمنین رو روانه کرد، علی جان! کسی عُرضه اش رو نداره، به سمت چاهایِ بدر برو، آب بیار برایِ این لشکر، همه تشنه شدن، امیرالمؤمنین رفت، مشکِ آب رو پر کرد، داره حرکت میکنه، دید یه باد شدیدی وزید، امیرالمؤمنین نشست تا این باد آرام بگیره، دوباره حرکت کرد، هر بار این اتفاق می افتاد، تا سه بار، مثل طوفانی علی رو زمین گیر میکرد، تا رسید به پیغمبر، یه کم دیر کرده بود، دید پیغمبر داره گریه میکنه، گفت: علی جان! نگران شدم، چرا دیر اومدی؟ قصه رو توضیح دارد برا پیغمبر، پیغمبر فرمود: علی جان! این سه بادی که دیدی، جبرائیل بود، اسرافیل بود، میکائیل بود، هر کدوم با هزار مَلَک اومدن برایِ یاریِ ما...
یارسول الله! نگرانِ علی شدی؟ اما تویِ کربلا به جای این سه هزار مَلَک، سه هزار تیرانداز اومدن، همه به سمتِ عباس نشانه رفتن...
عباس هر جوری بود خودش رو رسوند به کنارِ آب، مشک رو پر از آب کرد، مُشتی از آب رو پر کرد بالا آوُرد، یه نگاهی به آب کرد، گفت: اینقده موج نزن...*
به جانِ فاطمه هرگز تو را نمی نوشم
که در تو، عکسِ لب خشک سیدالشهداست
*آب رو ریخت رویِ آب، داره برمیگرده، با سرعت داره میاد سمت خیمه ها، کمین کردن، دستِ راستش رو از بدن جدا کردن، دستِ چپش رو از بدن جدا کردن، ولی داره با همون سرعت به سمت خیمه ها دوباره میاد، مشک رو به دندان گرفت، خدایا! کمکم کن این مشک رو به خیمه ها برسونم، اما تا تیر به مشک خورد، گفت: دیگه فایده نداره به خیمه ها برم، برم خیمه ها به سکینه چی بگم؟
اینجا بود یه تیر به سینه اش خورد، یه تیر به چشمِ قشنگش خورد، خودش به اون روضه خون گفت: چرا روضه ام رو درست نمیخونی؟ به مردم بگو: اگه از بالایِ بلندی بخوان بخورن زمین چیکار میکنن، اول دستاشون رو جلو میارن با صورت زمین نخورن، اما من که دست در بدن نداشتم، تیر به چشمم خورده بود، هر کار کردم تیر رو بیرون بکشم نشد، تیر رو گذاشتم بینِ دو تا زانوهام، تیر رو در بیارم، یکی با عمود آهن به فرقم زد، ازبالای مرکب با صورت زمین خوردم.... حسین
هر کدوم از شهدا رویِ زمین می افتاد، ابی عبدالله میرفت تویِ خیمه ها یه جولانی میداد، زن و بچه حسین رو میدیدن، همه رو آرام میکرد، ازخیمه بیرون می اومد، اما عباس که افتاد، کنارِ زینب خودش زانوهاش رو بغل گرفت...
یکی صدا زد: حسین! چی شده کنارِ زن ها نشستی؟ داری گریه میکنی؟ گفت: زینب جان! من رفتم، اما یه چشمش به خیمه هاست، یه چشمش به میدانِ...بلند و یکصدا بگو: یااباالفضل....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•ذکر ما نام گرامی حسین ..
#روضه و توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده روز تاسوعا محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ذکر ما نام گرامی حسین فاطمه
افتخار ما غلامی حسین فاطمه
حلقۀ وصلی که باشد بین ما اهل بیت
بی گمان؛ نامِ نامی حسین فاطمه
هر گنه کاری بیاید سوی او حر می شود
ماندهام در خوش مرامی حسینِ فاطمه
جان به کف بودن برایِ یاری دین خدا
هست رمزِ هم کلامیه حسین فاطمه
عمر دنیا نیست هم اندازۀ مدح و ثنا
در خورِ والا مقامیه حسینِ فاطمه
در کتاب آسمانی هست در هر مکتبی
با بیانی خوش اسامیه حسینِ فاطمه
شیعۀ اهلِ یمن کافیست بهره دشمنان
این سپاهِ سه امامیه حسینِ فاطمه
وای اگر آید به میدان لشگرِ اثنی عشر
یاورانِ هم قیامیه حسین فاطمه
چیزی از دشمن نمی ماند دگر بر روی خاک
ای فدای هم خیامیه حسین فاطمه
در سپاه او صدای گریۀ شش ماهه اش
هست آهنگِ نظامیه حسین فاطمه
دانی از چه کشته شد شرمنده سقای حرم
داده جان از تشنه کامیه حسین فاطمه
اومد وارد شریعه شد .. «فَذَكَر عَطش الحُسَين و أهل بيته فَرمى الماء ..» (1) همهش نگرانِ تشنگی ابی عبدالله بود .. اگه بتونم آب به خیمه ببرم ..
بعد سقا دید خواهر زیرِ شمشیر و سنان
قطعه قطعه شد تمامیه حسین فاطمه
صلی الله علیک یا مظلوم یا قمر بنی هاشم و یا قمر العشیره ..
نگاه او دل از ارباب می برد
ز چشم اهل کوفه خواب می برد
اگر سقا به باران امر می کرد
تمام کربلا را آب می برد
کسی یاری از او بهتر ندیده است
هواداری از او بهتر ندیده است
نه اینکه من بگویم دشمنش گفت
علمداری از او بهتر ندیده است
به میدان زد تماشاگر فلک شد
ثناگویِ ابوفاضل ملک شد
انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید
زِ وحشت حرمله زَهره تَرَک شد
به زیر پای او لشکر سرش ریخت
دل جنگآوران در محضرش ریخت
انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید
ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت
همین که از شریعه سر در آورد
صدای ضجه از لشکر در آورد
خبر دادند سقا رفته میدان
ز خوشحالی رقیه پر در آورد
بچه ها همه خوشحال شدن .. حتما عمو آب میاره ..
شده مثلِ پدر الله اکبر
رود سوی خطر الله اکبر
دم ظهرست اما در شریعه
نمایان شد قمر الله اکبر
الا ای ساقیه بی دست عباس
سه شعبه دیده است را بست عباس
نمیخواهد به فکر خیمه باشی
خیالت جمع زینب هست عباس
هر کاری کرد تیر از چشمش بیرون نیامد .. مگه کسی میتونه به سر عباس ضربه بزنه! .. این نیزه و تیر رو گذاشت بین پا و بدنِ اسب .. تیر رو که بیرون آمد کلاه خود افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد .. چنان با عمود آهن به سر عباس زد .. (2)
ندارد بی تو دیگر یار زینب
شود هم صحبت اغیار زینب
زبانم لال بی تو غیرت الله
رود در کوچه و بازار زینب
منابع:
1)بحار الأنوار، ج45، ص: 41
2) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۵۶
موسوعة بطل العلقمی، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۸
حیاة ابیالفضل العباس، ص۲۱۹-۲۲۰
خرّمیان، ابوالفضل العباس، ص۱۰۶- ۱۱۴.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦• گريه كردم مُطَهّرم كردند...
#قسمت_اول #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم های شما
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
*امشب ،شب اون آقایی است که روز اول مادرش اون رو فدای حسینکرد، وقتی به دنیا اومد، قنداقه اش روگرفت دور سر ابی عبدالله گردوند..
همون روز اول دید باباش علی داره دستاش رو میبوسه و گریه میکنه تا فهمید این دستا قراره جدا بشه اصلا گله نکرد، میگن بلند شد قنداقه رو بغل کرد هی دور سر ابی عبدالله چرخوند...
وقتی کاروان برگشت مدینه، ام البنین چهارتا شهید داده، اما گفت : "کُلُّهُم وَمَن تَحتَ الخَضراء بفداءُالحُسین"*
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
"يَابْنَ امُّ البنين "دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
"السلام عليك "يا سقا
قمر خانواده ی خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينه ی بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا" فَتّاح"
چشمهايت "مُفَرِّجُ الغَمّها"
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
*شاعر داشت شعر مینوشت عرب زبان بود، رسید به این یه بیت دست خودش نبود قلم چرخید روکاغذ" يَوْمٌ اسْتَجارِ بِهِ الْهُدي"روز عاشورا روزی بود که ابی عبدالله به عباس پناه آورد، یهو قلم رو انداخت چی داری مینویسی؟ حسین به عباس پناه آورد؟حرفت رو پس بگیر حسین امامِ ،گریه کرد رفت زیارت و برگشت، همون شب تو عالم رؤیا ابی عبدالله اومد، گفت: قلمت رو بردار شعرت رو درست کن، گفت: آقاخودم فهمیدم اشتباه کردم، ببخش شما منو،گفت آره اشتباه کردی چی نوشتی؟ گفت: آقا نوشتم روز عاشورا شما به عباس پناه آوردی، گفت: آره اشتباه نوشتی، درستش اینه، چی بنویسم آقا شما بگید، درستش اینه روز عاشورا هم من به عباس پناه آوردم، هم زن وبچه ام، همه به عباس پناه آوردن ..*
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
"إعطِني يا كريم ، أنا سائل"
"مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل"
*ابی عبدالله جوری که برا عباس گریه کرد برا هیچکس گریه نکرد، بلند زیاد گریه کرده ،کنار علی اکبر بلند گریه کرد، کنار قاسمبلند گریه کرد ،اما نوشتن کنار عباس"وصَرَخَ الحُسین"از یکی از مراجع پرسیدم "وصَرَخَ الحُسین" گفت گریه ای که با داد زدن باشه میشه "صرخه" کنار عباس حسین داد میزد میگفت داداش ...*
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردهٔ امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
*همچینکه نشست رو اسب، ابی عبدالله اومد جلو یه نگاه به قد و بالاش کرد، امامِ، اماماهل تملق نیست، امام اهل تعارف نیست "مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ"یعنی حرفش وحیِ ،حقیقتِ ،تا نگاش به عباس افتاد صدازد: حسین فدات بشه "بنَفْسي اَنْتَ"کاش میشدمن براتو بمیرم ... *
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب...
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتی ودرخیام غوغا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد...
#شاعر قاسمنعمتی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦• تا رسيدي كنار نهر فرات...
#قسمت_پایانی #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دو تا بردار با هم زدن به دل لشگر، ابی عبدالله یه طرف، عباس یه طرف، قرار شد عباس از نخلستان بره که تو نخلها خودش رو گم کنه که به آب برسه، بتونه از لای نخلها برگرده... قرارشد ابی عبدالله حواس دشمن رو پرت کنه، اولین باره این دوتا داداش از هم جداشدن، اولین باره حسین دلشوره گرفته ....*
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
*هی علقمه التماس کرد، گفت عباس از من یه ذره آب بخور، چند قطره لبات رو تر کن ،گفت التماسم نکن من لب به آب تو نمیزنم، دست بُرد زیر آب، آب رو آورد بالا، دیدین آدم آب زلال رو میاره بالا عکس خودش رو تو آب میبینه؟ یه شاعر آذری میگه: وقتی آب رو آورد بالا به جای اینکه تصویر خودش رو ببینه لبای علی اصغر رو دید، دید بچه داره بال بال میزنه گفت قسم به فاطمه لب به آب تو نمیزنم آب رو برداشت ...*
جانب خيمه راه افتادي
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي سقا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
*تیر خاصیتش اینه سوراخ میکنه اما تیر سه شعبه فرق داره پاره میکنه، بهم میریزه ... *
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
*یه نفر اومد جلو، عباس تویی!؟ این عباس که میگن تویی!؟ اینی که لشکر رو معطل کرده تویی!؟ این که همه ازش
میترسن تویی!؟ توکه دست نداری ،منکه دارم، دو دستی با عمودآهن..*
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
بعدِ سي سال يا اَخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشکر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه، یکی دوساعت بعد
سرِ يك گوشواره دعوا شد
#شاعر قاسم نعمتی
*گفت نزن الان میرم به عموممیگم ... حسین ..
ابی عبدالله کنار هر بدنی اومد، نزدیک سیزده، چهارده تا شهید رو خودش اومد بالاسرشون، هر شهیدی که می اومد مینشست، حرفاش رو میزدبا خیال راحت، اون شهید رو بغل میکرد میذاشت با خیال راحت جون بده، اجازه نمیداد سرش رو جدا کنند، کنار هر شهیدی اومد بدون اضطراب نشست میدونی چرا ؟چون خیالش راحت بود عباس کنار زینب هست، اما کنار عباس که رسید اضطراب داشت هی بلند میشد عقب رو نگاه میکرد... هی بلند میشد خیمه رو نگاه میکرد ...
دید عباس داره گریه میکنه، چرا داری گریه میکنی؟! عباس! من بی برادرم شدم.. گفت: دارم برا شما گریه میکنم...چرا من؟ گفت: داداش! الان شما سرم رو بغل کردی، خیالم راحته تا زنده ام کسی سرم روجدا نمیکنه، اما شمارو تو گودال قتلگاه زنده، زنده سرت رو می بُرند ...حسین ..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
ویژه نامه دهۀ اول ماه محرم
www.babolharam.net
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد:
ــــــــــــــــــ
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#شب_نهم_محرم
#شب_دهم_محرم
#شب_تاسوعا
#شب_عاشورا
#شام_غریبان
#دودمه
#سینه_زنی
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ــــــــــــــــــ
#تنور_خولی
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
ــــــــــــــــــ
#زیارت_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
ــــــــــــــــــ
#پی_دی_اف
#pdf
|⇦•کتاب قَتیلُ العَبَرات
✓ متن روضه های دهۀ اول ماه محرم
✓ برای اجرای مادحین اهلبیت(ع)
✓ شامل:متونِ روضۀ اجرا شده مداحان مشهور کشور
ــــــــــــــــــ
"کانال سبک و شعرِ بابُ الحَرَم"
زیر نظر سایت و کانال متن روضه #بابُ_الحَرَم
@babolharam ⬅️ #سبک_ده_شب
‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦• وقتی که دید موج عطش...
#قسمت_اول #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
وقتی که دید موج عطش بی حساب شد
در بین خیمه همهمهی آب آب شد
وقتی نگاه کرد به طفل رباب و دید
از فرط تشنگیش چنین غرق خواب شد
شمشیر را گذاشت سپس مشک را گرفت
ساقی اهل بیت چنین انتخاب شد
*یعنی آقاش ابی عبدالله الان ازش خواسته شمشیرش رو زمین بذاره بره آب بیاره، میگه: سَمْعاً و طاعَتٰا*
بر روی شانه های خود انداخت مشک را
اذن از حسین خواست و پا در رکاب شد
سوی شریعه یک نفس و با شتاب رفت
پشن سرش هم اشک حرم پر شتاب شد
وقتی رسید دست در آب فرات بُرد
تصویر خشکی لب ارباب قاب شد
*حالا به فرات رسیده...*
گفت ای فرات هیج خبردار گشته ای
یک قطره از تو حسرت طفل رباب شد
*هرجوریه باید آب رو ببرم خیمه، من به بچه ها قول دادم آب براشون ببرم، دیگه علی اصغر جونی نداره، دیگه رقیه بی طاقت شده...*
دیگر نبود جای درنگ و نشستنی
*فیض ببرن شهدایی که شب عملیات گفتن رمز عملیات چیه؟ گفتن: رمز عملیات یا قمر منیر بنی هاشمِ، بی اختیار همه قمقمه های آبشون رو خالی کردن، گفتن اباالفضل نتونست آب ببره..*
دیگر نبود جای درنگ و نشستنی
پر شد که مشک از آب، زمان با شتاب شد
*برگشت مشک رو پر از آب کرد، به خودش میگفت: عباس! حالا وقتشه، مادر رُشدت داده، انتظار کشیده تا بتونی غلامی حسین رو کنی، مشک رو وقتی پر کرد با یه امیدی از شریعه داره بیرون میاد*
برگشت پر امید ولی در میان راه
تیری رسید و حیف تمامش خراب شد
خالی شد قطره به قطره امید او
آبی که بود سهم سکینه سراب شد
*هی به خودش میگفت: عباس! هرجور شده باید آب رو برسونی، دستش رو بریدن، هی میگفت: کاش این تیرا فقط به بدنم بخوره، با دندوناش با یه امیدی مشک رو گرفته، همش به فکر بچه های اهل خیمه است، اما یه جا امیدش نا امید شد، حس کرد داره مشک سبک میشه...*
فرمود که مرا بزنید و نه مشک را
خیلی در آن میان اباالفضل عذاب شد
تیری به مشک و تیر دیگر هم به چشم خورد
از اسب واژگون تن عالیجناب شد
دستش به خاک بود و به نامردی اش زدند
دیگر عمود آمد و فصل الخطاب شد
اینجا حسین آمد و افتاد روی خاک
آهی بلند از پسر بوتراب شد
*حالا حسین اومد بالاسر علمدارش، دید دست نداره، هرکی بخواد از زمین بلند بشه باید دستش رو روی زمین بذاره، تا به حال جلوی آقاش اینطوری پاش رو دراز نکرده، هی بازوهای بریده رو روی خاک میزنه تا بلند شه... حسین اومد بالاسرش*
برخیز ای پناه حسین و مخدرات
برخیز که رقیه پر از اضطراب شد
وقتی که خورد اسم رقیه به گوش او
عباس از خجالتش آهسته آب شد
در گریه میان آن دو برادر در آن میان
صحبت ز گوشواره و حرف طناب شد
آمد حسین و گفت سکینه عمو کجاس؟
چیزی نگفت قد خمش خود جواب شد
زینب کجا به یاد اباالفضل ناله زد
آن لحظه ای که وارد بزم شراب شد
*هر کاری حسین داشت، با نگاهش به اباالفضل میگفت، اما حالا چه کنه با چشمی که تیر خورده، توی این همه سال رفقا! تاریخ میگه: نه جلوتر از حسین دیده، نه جلوتر از حسین راه رفته، نه جلوتر از ابی عبدالله نشسته، اما تاحالا از آقاش چیزی نخواسته، همش گفته آقا من غلام شما هستم، چون مادرش ام البنین یادش داد گفت: عزیزای من، من کنیز فاطمه ام، شما هم نوکرای بچه های فاطمه اید، اما رفقا! وقتی حسین اومد کنار بدن عباس، عباس فقط یک بار خواهش کرد، گفت: آقا! سیدی و مولای! یه خواهش ازت دارم...
چیه عباسم؟ گفت: آقا! اگر میشه من رو سمت خیمه ها نبر... چرا عزیز دلم!؟ آخه از روی سکینه خجالت میکشم...*
*↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•دستی نداری تا بگیرم...
#قسمت_پایانی #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟
این بچه ها دیگه نمیخوان آب، تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی؟
*خواهرا عوض مادرش اُم البنین ناله بزنن آخه اباالفضل دختر نداشت...*
وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم
سقا بدون دست هم سقاست باورکن
توو چشمِ عباسم نبینم اشک غم باشه
بی تو حسین تنهاست باور کن
دریا توو دستاته برادر
ممنون دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگِ چشماتم علمدار
*فقط همین قدر برات بگم، یه کاری با سَرِ عباس کردن، تنها سری که بالا نیزه بند نشد سَرِ اباالفضل بود، برا همین بود مادرش کوچه پس کوچه های مدینه گریه می کرد، هی می گفت: قربونت برم دستات رو بریدن، شنیدم عمود به فرقت زدن...
چقدر برا حسین سخته، آخه چجوری، با چه رویی برم خیمه داداش!؟...*
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید، عاقبت دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟
دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار
دستش رو به پهلوش میگیره؟
دریا توو دستاته برادر
ممنونِ دستاتم علمدار
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگِ چشماتم علمدار
#شاعر امیر رضا یزدانی
*تا حالا فکر کردی تو خیمه چه خبر بود؟ سکینه می گفت: رباب! غصه نخوری، عمویِ من هر قولی بده، به قولش عمل میکنه... هی می گفت: رقیه! آروم باش، هی جلو خیمه می گفت: عموم الان میاد، اباالفضلِ، عموم وقتی قول میده رد خور نداره، یه مرتبه صدا زد، گفت: دارن میان، همه بلند شدن، اما یه وقت ناله سکینه بلند شد، سکینه دید بابا داره میاد، هر چی نگاه کرد دید پشتِ سَرِ بابا عمو نیست، اما بابا یه طور دیگه رفت، یه طور دیگه برگشت، دید بابا یه دست به کمر گرفته، بابا حرفی نزد، اومد عمود خیمه رو کشید، یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره، صدای شیون بلند شد، آی غیرتیا!حسینیا! یا دستت رو روی گوشت بگیر نشنوی، یا پا خودت، یه وقت حسین صدا زد: زینب! برو گوشواره از گوشِ بچه ها در بیار، دیگه یواش یواش آماده ی اسیری بشیم، بخدا عباسم رو کشتن... زن و مرد ناله بزنن: حسین!...
*↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•عطش آتیش زد اهل خیامو عباس ..
#قسمت_اول / #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
عطش آتیش زد اهل خیامو عباس
میبینی آب آب بچههامو عباس
میدونم که تمومه صبرت
میدونم که چقد بی تابی
اما اصغر داره جون میده، از این بی آبی
حدیثی رو شنیدم از جدم من
ثواب داره به تشنهها آب دادن
بنفسی أنتَ
آمادهی جنگی ولی ای سردار
به جای شمشیر مشک آبو بردار
بنفسی أنتَ
*پیغمبر فرمود: روایت رو مرحوم کلینی در کتاب شریف الکافی آورده:
"مَنْ سَقَى مُؤْمِناً شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ مِنْ حَيْثُ يَقْدِرُ عَلَى اَلْمَاءِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ بِكُلِّ شَرْبَةٍ سَبْعِينَ أَلْفَ حَسَنَةٍ..."
هر کس جرعه ای آب به مومنی بنوشاند و تواناییش رو داره؛میتونه بره آب بیاره؛میتونه بره آب پیدا کنه،
خدا در ازای هر جرعه هفتاد هزار حسنه به او میده؛
"وَ إِنْ سَقَاهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَقْدِرُ عَلَى اَلْمَاءِ..."
اگر آب به مومن بنوشاند،آن موقعی که توانایی نداره،دسترسی به آب براش سخته...
" فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ عَشْرَ رِقَابٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ ..."
مثل اینه که ده بنده از فرزندان ابراهیم رو آزاد کرده...
قربونت برم.. قبول باشه ازت.. خیلی سخته..*
«سقای دشت کربلا ای عباس، علمدار من»
*چه کرد؟!
"فَرَکَب فَرَسَه..."
سوار بر مرکب شد...
"وَ اَخَذَ رُمحَه..."
نیزه رو برداشت...
"والقِربَة..."
مشک رو به روی دوش انداخت...
"َوَ قَصَدَ نَحوَالفرات..."
بسم الله الرحمن الرحیم...
عباس به سوی نهر فرات روانه شد...
"فَاَحاطَ بِه اَربَعَة آلاف مِمَّن کانوا مُوَکَّلینَ بِالفُرات..."
چهارهزار نفر دورش رو گرفتند.
" وَ رَمَوهُ بالنِّبال..."
شروع کردند به عباس تیر زدن...
هر تیری که بهش می خورد،مراقب بود مشک نیفته...
" فَکَشَفَه..."
لشکر کفار و منافقین رو کنار زد...
"حتَی دَخَلَ الماء..."
وارد شریعه شد...
"غَیرَ مُوالِِ لِذلکَ الجَمع..."
بی اعتنا به این لشکر وارد آب شد... داره با خودش حرف می زنه...*
من اونی که محبوبم میخوادو میخوام
که هرچی فرمود مولا به روی چشمام
راهی میشم از این نخلستون
مشکو پر میکنم از دریا...
آبو رو آب میریزم یادِ، لبای مولا
*آخه مشک رو پر کرد...
"وَ اَخَذَ غُرفةً مِنَ الماء لِیَشرِبَ..."
دستها رو پر از آب کرد...دست ها رو بالا آورد...
وَ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين و أهلِ بيتِه..."
یاد لب های خشک برادر افتاد...
یادش افتاد وقتی می آمد لب های برادر ترک ترک شده...
عباس! آخرین باری که برادر رو دیدی لب های مبارکش چاک چاک بود..بعد از یه ماه وقتی سه ساله سر بریده بابا رو دید تعجب کرد...چطور این لب ها هنوز چاک چاکه؟! این لب ها خونیه...به این لب ها خاکستر تنور نشسته...چرا این لب ها پاره شده ؟!
بابا من می دیدم اون ملعون یه چوبی بالا می بره....
آب رو روی آب ریخت...
"فَنَفَذَ الماءِ مِن یَدِه و قال: والله لا عَذوبُ الماء"
من آب نمی خورم...
"وَالاطفالُ و الحُسَینُ عُطاشا..."
آب که نخورد...اماهنوز هم از شریعه بیرون نیامد...انگار داره با یه کسی،با یه چیزی حرف می زنه...
با یه کسی داره قول و قرار می ذاره..*
ای مشک بیا و آبروداری کن
دستام اگه افتاد منو یاری کن
بریم تا خیمه...
تیری اگه بهت زدن نامردا...
میریزه آب و آبروی سقا...
یه قولی دادم...
*من یه قول دادم...رباب منتظر منه...*
«سقای دشت کربلا ای عباس، علمدار من»
*دیگه میخوام روضه بخونم...هر کی امشب روضه رو شنید به خدا بگه اگه سالِ بعد شب تاسوعا زنده نبودم،اگه نبودم براش گریه کنم...تو رو به دستای بریده،این دستی رو که گرفتی رها نکن...خدایا من که بد بودم ولی فاطمه زهرا شاهده باباش رو دوست داشتم...شوهرش رو دوست داشتم..بچه هاش رو دوست داشتم...من عاشق عباس بودم...*
"وَ مَلأَ القِربَة..."
مشک رو پر کرد...
" وَ حَمَلَها عَلى كِتفِه الأيْمَن..."
مشک رو روی دوش راست انداخت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•#قسمت_پایانی #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
و تَوَجَّهَ نَحوَ الخَيمَة..."
آرام،آرام میخواد برگرده سمت خیمه ها...
"فَقَطَعوا عليهِ الطريق"
راهزنا آمدند.. راهش رو بستند ..
دوره ش کردند...
"وَ أحاطوا بِه مِن كلِّ جانِب"
دورش رو گرفتند.
عباس در گرماگرم جنگ بود...
"فَحارَبَهم حَتّى ضَرَبَهُ نوفل الأزرق على يَدِهِ اليُمنى..."
اون ملعون آمد .. چنان به دست راستش زد ..
"فَقَطَعَها..."
دست راستش افتاد ..
آقای ما کنار خیمه ها گفت:آه.. آه..
تا دست راستش افتاد
"فَحَمَلَ القِربَة عَلى كِتفِه الأيسَر..."
مشک رو روی دوش چپ انداخت...
(اون ملعون که ضربه راست رو زده بود طبق برخی روایات،جری شده بود...خوشش آمده بود...گفت چه افتخاری بالاتر از این...)
"فَضَرَبَهُ نوفل فَقَطَعَ يَدِه اليُسرى مِن الزَّند..."
آمد دست چپ رو هم قطع کرد...
با هزار زحمت سر مبارک رو چرخوند...
"فَحَمَلَ القِربَة بِأسنانِه..."
هنوز امیدواره...
"فَجائَه سهمٌ..."
تیری آمد...
"فَأصابَ القِربَة..."
تیر به مشک خورد..
"وَ أُريقَ مائُها..."
آب روی زمین ریخت...
فَوَقَفَ العباس مُتِحَیِّراً...
عباس ایستاد...
آسمان از نفس افتاد..کسی صدایی،جنبشی ندید و نشنید...
آه! ای تیر بیا...
هدف آماده هست...
"ثُمَّ جائَهُ سَهمٌ آخَر فَأصابَ صَدرَه.."
تیری به سینه مبارکش نشست...
" فَانقَلبَ عَن فَرَسِه..."
از روی اسب به زمین افتاد...
این تیر به اعماق جانش فرو رفت...
فقط یک صدا شنیده شد...
"و صاحَ إلى أخيه الحسين أدركني..."
به دادم برس...
(یا دلیل المتحیرین...)
چطور خودش رو رسوند نمیدونم...وقتی خودش توی گودی قتلگاه افتاده بود،خواهرش که می دوید هی زمین می خورد...هی بلند می شد...
نمیدونم حسین بن علی چطور آمد علقمه...
"فَلَمّا أتاهُ رئاهُ صَريعاََ فَبَكى.."
وقتی آمد...وقتی دید برادر افتاده...
وقتی دید برادر دست در بدن نداره...وقتی دید تیر به سینه مبارکش خورده...وقتی دید عمود آهن به سرش زدند..وقتی دید از اون قد رشید چیزی نمونده...
"وَ قَطَعوا یَدَیهِ و رِجلَیه..."
وقتی دید هم دستاش رو بریدن...هم پاهاش رو بریدن...
" فَبَكى.."
شروع کرد های های گریه کردن...
تا پیکرت را جمع کردم قد یک گهواره شد
سعی کرد بدن رو جمع کنه عباس صدا زد:
"یا اخی ما تُرید منّی..."
یه وقت منو به خیمه ها نبری...*
عزیزِ جونم دستات کجا جا مونده؟
تنِ غرقِ زخمت قلبمو لرزونده
چِش خورده قد و بالات داداش
دست و پاتو بریده دشمن
به اشکای منِ بیچاره، دارن میخندن
برادرت فدا چشای نازت
چشای غرق خون نیمه بازت
علمدار من
کنار پیکر تو سرگردونم
چرا نمیذاری برت گردونم؟
علمدار من
«سقای دشت کربلا ای عباس..
دستات شده از تن جدا ای عباس،
علمدار من»
*فقط حرف شرمندگی مونده...*
حسین جان شرمنده که نمیشه پاشم
نمیشه از این بیشتر کنارت باشم
سقا باید میآورد آبو
ندارم من روی برگشتن
*یه خواهش ازت دارم برادرم...
یادگار علی مرتضی...یادگار فاطمه زهرا...*
نمیشه از این بیشتر کنارت باشم
سقا باید میآورد آبو
ندارم من روی برگشتن
زودتر برگرد به سمت خیمه، که اومد دشمن
شرمندتم حرفت زمین موند مولا
افتاده مشک پاره روی خاکا
خدانگهدار...
شرمندتم که دیگه میشی تنها
قرار بعدی ما روی نیها
خدانگهدار
«سقای دشت کربلا ای عباس
دستات شده از تن جدا ای عباس
علمدار من»
شاعر: سید مهدی سرخان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🔖باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد:
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#شب_نهم_محرم
#شب_دهم_محرم
یا:
#شب_تاسوعا
#شب_عاشورا
#شام_غریبان
#دودمه
#سینه_زنی
👌واعظ و مداح:
#استاد_شیخ_حسین_انصاریان
#حجت_الاسلام_علوی_تهرانی
#حجت_الاسلام_سيد_حسين_مؤمني
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#حجت_الاسلام_رفیعی
#حجت_الاسلام_میرباقری
#حجت_الاسلام_پناهیان
#حجت_الاسلام_دارستانی
#حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
#حجت_الاسلام_قاسمیان
#حاج_مهدی_توکلی
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مرحوم_حاج_احمد_دلجو
#مرحوم_حاج_حجت_کسری
#حاج_محمد_نوروزی
#حاج_محمود_كريمی
#حاج_حسین_سازور
#حاج_سعید_حدادیان
#سید_مهدی_میرداماد
#حاج_محمد_طاهری
#حاج_حسن_خلج
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#سید_محمد_جوادی
#حاج_یونس_حبیبی
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#حاج_حیدر_خمسه
#حاج_مهدی_سماواتی
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#حاج_احمد_واعظی
#حاج_میثم_مطیعی
#کربلایی_حنیف_طاهری
#حاج_مهدی_سلحشور
#کربلایی_جواد_مقدم
#سید_رضا_نریمانی
#حاج_کاظم_غفارنژاد
#کربلایی_مهدی_رسولی
#حاج_ابوذر_بیوکافی
#حاج_امیر_عباسی
#حاج_مجتبی_رمضانی
#حاج_محمد_بذری
#حاج_مهدی_صالحی_کرمانی
#کربلایی_نریمان_پناهی
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#حاج_عباس_خرم
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#حاج_اسلام_میرزایی
#حاج_حسن_شالبافان
#حاج_محسن_عرب_خالقی
#حاج_ابوالفضل_بختیاری
#کربلایی_حسین_رجبیه
#کربلایی_حسین_طاهری
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#کربلایی_حامد_خمسه
👌مناسبت ها:
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#تنور_خولی
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_عبدالعظيم_الحسني_علیه_السلام
#روضه_حمزه_سيدالشهداء_عليه_السلام
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
👌جشن ها:
#پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#مبعث_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله
#سرود_حضرت_زهرا_سلام_الله
#میلاد_امام_حسن_علیه_السلام
#ميلاد_امام_حسين_عليه_السلام
#ميلاد_امام_سجاد_عليه_السلام
#میلاد_امام_باقر_علیه_السلام
#میلاد_امام_صادق_علیه_السلام
#میلاد_امام_کاظم_علیه_السلام
#میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_امام_هادی_علیه_السلام
#میلاد_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#میلاد_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ميلاد_اباالفضل_العباس_عليه_السلام
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ميلاد_علي_اكبر_عليه_السلام
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#عروسی_حضرت_زهرا_و_امام_علی_علیهم_السلام
#آغاز_امامت_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
👌مناجات دعا:
#زیارت_جامعه_کبیره
#فرازهای_دعای_کمیل
#زیارت_عاشورا
#دعای_توسل
#زیارت_آل_یاسین
#حدیث_کساء
#زیارت_امین_الله
#زیارت_وارث
#دعا_سمات
#دعای_ندبه
#دعای_ام_داوود
#روز_عرفه
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
#مناجات_شعبانیه
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#دعای_افتتاح
#دعای_مجیر
#ایام_زیارت_مخصوص
#حکایت_توبه_مناجات
#مناجات_دعا
#ارتحال_امام_خمینی
#راهیان_نور
#کرامات_شهدا
#مدافعان_حرم
#نه_دی
#تخریب_بقیع
#هفته_عفاف_و_حجاب
#عید_غدیر_خم
#اربعین
#فاطمیه
#لیله_الرغائب
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_شب_جمعه
#پرسش_و_پاسخ_مداحی
#گزارش_خیریه
‼️ از استفاده مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.