eitaa logo
برش‌ ها
413 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
482 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش‌ ها
#شهید_سید_مجتبی_هاشمی
سید نسبت به منافقانی که دشمن بودند، در زمان قبل از دستگیری نهایت احتیاط و تیز بینی را داشت؛ اما وقتی دستگیر می شدند، هیچ کس حق توهین و بی احترامی به آنها را نداشت. حمام می بردشان و موهایشان را اصلاح می کرد و نو نوار تحویل سپاه شان می داد. یک بار یکی از را اعدام می کردند و او آرام اشک می ریخت. پرسیدم چرا گریه می کنی؟ گفت: این ها جوانان این مملکت اند. چرا باید گول بخورند و داغ شان به دل پدر و مادرشان بماند. راوی: دواود نارنجی نژاد کتاب آقا مجتبی؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری، ناشر: تقدیر، نوبت چاپ: دوم- تابستان ۱۳۹۶؛ صفحه ۲۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_سید_احمد_هاشمی_حیدری
برش‌ ها
#شهید_سید_احمد_هاشمی_حیدری
رفته بودیم بی سر تکیه. فرد مستحقی هم به مسجد آمده بود و درخواست کمک داشت. احمد در گوشه حیاط مرا به کناری کشید. گفت: دست کن داخل جبیبم و هر چه پول هست، بدون اینکه بشماری به آن فقیر بده. وقتی هم که می خواستم مدارکش را از لای پول ها بردارم، اعتراض می کرد: مگر نگفتم نگاه نکن. وقتی از مسجد خارج شدیم، گفت: جنگیدن با دشمن جهاد اصغر است و آسان؛ اما است که است و واقعا سخت است. راوی: حمید رجب نسب کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۱۹. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
روی خط شهادت سخنرانی ، مداحی، نماهنگ، مستند درباره فرهنگ جهاد و شهادت https://eitaa.com/khateshahadat
در روی دژ ایران بودیم و بر نیروهای عراقی مسلط. فرمانده شان با هلی کوپتر آمد و از مواضع ما و کمی نیروهای مان اطلاع پیدا کرد. اندکی بعد، با ستون تانک ها به ما حمله کردند و در مدت بیست دقیقه تمام خاکریز ما را کوبیدند. هر چه خمپاره داشتیم، استفاده کردیم و تیرهای اسلحه های انفرادی دیگر کارگر نبود. چاره ای جز نبود. به (عج) توسل کردیم. بچه ها پیراهن های شان را در آورده بودند و سینه می زندند: مهدی بیا مهدی بیا. اسرای عراقی هم با ما سینه می زدند. نمی دانم این توسل با دشمن چه کرد که از همانجا پیشروی را متوقف کردند و همه عقب نشینی کردند و رفتند. راوی حمید شفیعی کتاب رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه ۷۲ و ۷۳. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
32231_870.gif
168.7K
مستند شهید محمد جواد دل آذر فرمانده سپاه علی بن ابی طالب (ع) قم در سه بخش: https://eitaa.com/khateshahadat
برش‌ ها
#شهید_محمد_حسین_یوسف_اللهی
مهر ۱۳۵۷ بود و فکر محمد حسین مشغول. گفتم: پسرم! چرا این قدر آشفته ای؟ گفت: یک هفته قبل از بازگشایی مدارس، (ره) دستور تعطیلی مدارس و دانشگاه ها را صادر کرده اند و در تهران مردم اعلام آمادگی کرده اند؛ اما در کرمان هنوز خبری نیست. نمی شود باشیم و کاری نکنیم. گفتم: با یک گل نمی شود. مبادا کاری کنی که باعث درد سر شود. گفت: قول نمی دهم ولی سعی می کنم. شب که رفت تا یازده شب خبری ازش نداشتم. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. بعدا فهمیدم رفته بودند شعار نویسی روی در و دیوار مدرسه. روی سنگ سفیدی کنار تابلوی مدرسه نوشته بود: به فرمان خمینی اعتصاب عمومی است و بالای سر آب خوری مدرسه نوشته بود: مرگ بر این سلسله پهلوی. هم کلاسی اش می گفت: صبح که رفتیم مدرسه خادم و کادر مدرسه دست پاچه شده بودند. قرار بود استاندار برای بازگشایی مدارس به مدرسه ما بیاید. همین شعارها بچه ها را متفرق و مدرسه را به حالت نیمه تعطیل در آورد. راوی: مادر و هم کلاسی(علی رضا رزم جو) شهید کتاب حسین پسر غلام حسین (نخل سوخته ۲) زندگی نامه و خاطرات از شهید محمد حسین یوسف الهی، نویسنده: مهری پور منعمی، ناشر: مبشر، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۶؛ صفحه ۳۵-۴۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_محمد_حسن_هدایت
برش‌ ها
#شهید_محمد_حسن_هدایت
قرار بود عملیات ما ساعت ده شب بیستم فروردین شروع شود. رفتم با محمد حسن خداحافظی کنم. بوی عطر خاصی می داد. بویی که تا به حال به مشامم نرسیده بود. یقین کردم این آخرین خداحافظی است. بعد از عملیات به هر جایی که ممکن بود، سر زدم؛ اما خبری از او نبود. یکی از بچه های گردان را دیدم. گفت: زیاد دنبال او نگرد. دیروز قبل از این که با او خداحافظی کنی، داوطلب شد برای نگهبانی. اش را برداشت و رفت. در همان سنگر نگهبانی اش را نوشته بود. در همان سنگر (عج) را زیارت کرده و از ایشان مژده شهادت را در این عملیات را دریافت کرده بود. وقتی تو آمدی آرام و قرار نداشت. (عج) در راوی: شهید محمد رضا تورجی زاده کتاب یا زهرا سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده، نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: امینیان، نوبت چاپ: ششم- آذر ۱۳۸۹؛ صفحه ۵۲ و ۵۴. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش‌ ها
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
دست کاظم را گچ گرفته بودند، باید در استراحت می کرد؛ اما فرار کرده بود. به هر ترتیبی بود با قند شکن و قیچی گچ دستش را باز کردیم. نرسیده آماده رفتن بود. عملیات داشتند. کمرش درد می کرد و نمی توانست بنشیند و بند هایش را ببندد. یکی را به زور خودش بست و دیگری را من. در حالی که سرش پایی بود و به گره هایی که می زدم، نگاه می کرد، گفت: اجر این برای شماهایی که همسرتان را با دست خودتان راهی جهاد می کنید هست. همین که ما از بابت خانه و زندگی خیال مان راحت است مدیون شماییم. دیگر بغض مجالی نمی داد که جوابش را بدهم. در راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید، نویسنده: نجمه طرماح، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵ ؛ صفحات ۷۳-۷۱. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
برش‌ ها
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
سه ماه تابستان که تعطیل می شد، از بی کاری فراری بود. اصرار می کرد که می خواهم بروم . هر چه می گفتیم: برای ما زشت است که بروی شاگردی کنی؟ می گفت: کار کردن است. حضرت علی هم زحمت می کشید و نخلستان آب می داد و درخت می کاشت. ما که به این دنیا نیامده ایم که فقط بخوریم و بخوابیم. با اصرار رفت شاگرد شد. آخر شب که به خانه می آمد دیگر رمقی برایش نمانده بود. راوی: مادر شهید. ؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یاز رهرا (س)، نوبت چاپ: یازدهم- زمستان ۹۵ ، صفحه ۱۵. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
روی خط شهادت مرجع سخنرانی ، مداحی، نماهنگ، مستند درباره فرهنگ جهاد و شهادت https://eitaa.com/khateshahadat
برش‌ ها
#شهید_احمد_مکیان
احمد از همان کودکی احترام مادرش را داشت. بعضی مواقع که مادرش می گفت: “بروید از مغازه چیزی بخرید”. بقیه بچه ها به اقتضای عوالم بچه گی، تعلل می کردند اما احمد با همان درخواست اول به دنبال انجام کار می رفت. در احترام به روی نکات ریز هم دقت داشت. موقع سوار شدن به ماشین باید مادر جلو می نشست و برادر ها عقب. در راوی: پسر خاله و دوست شهید کتاب سند گمنامی؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، تهیه و تدوین: گروه تحقیقاتی احیاء، ناشر: دفتر نشر معارف، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۶ صفحه ۲۳ و ۳۴. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#پوستر | شهید 🔸 خاک‌پای همه شهدا و آرزومند مقام آن‌ها سیدعلی خامنه‌ای 🗓 22 اسفندماه، روز بزرگداشت شهدا گرامی‌باد‌ ‌
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند دلدادگان حرم، به زندگی همسران شهدای مدافع حرم می پردازد و پرده از دلتنگی ها و تحمل سختی های فراغ می گشاید. دلداده حرم: محمد جواد محمدی منفرد تاریخ شهادت: 1394/11/16 محل شهادت: نوبل الزهرا. https://eitaa.com/khateshahadat
#پوستر | بنّای شهادت ⚪️ 23 اسفندماه، سالروز شهادت فرمانده دلاور تیپ 18 جوادالائمه(ع) "عبدالحسین برونسی" ▫️ خانه‌طراحان‌انقلاب‌اسلامی ▫️ طراح: مجید کشاورزی @khattmedia
هدایت شده از روی خط شهادت
خدایا دیگه شهید نمی خوای.mp3
3.39M
کلیپ خدایا! دیگه شهید نمی خوای خدایا! اون زمان برای جبهه سرباز لازم داشتی در را باز کرده بودی؟! حالا دیگه آدم نمی خوای؟ https://eitaa.com/khateshahadat
25 اسفند سال روز شهادت شهید کاطم نجفی رستگار؛ فرمانده لشکر 10 سید الشهداء (ع)
25 اسفند ماه؛ سال روز شهادت شهید مهدی باکری؛ فرمانده لشکر 31 عاشورا .
هدایت شده از روی خط شهادت
اینجا هم فرمانده ام. حاج آقای راجی.mp3
2.78M
موقع طواف شهید مهدی زین الدین را با گروه زیادی از شهدا در حال طواف دیدم ... به خاطر نماز اول وقت خواندن ها خداوند در بهشت مرا فرمانده قرار داده... @khateshahadat