eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سال روز وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) تسلیت باد.
مجید انسی داشت با سلام الله علیها. برش اول: شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها بود. ساعت دوازده شب، بلند شد روی یک پارچه نوشت ” (س)” و بعد زد سر در مقر تفحص. صبح که همه بیدار شدند، گفت: امروز با نیت حضرت زینب سلام الله علیها کار می کنیم. همان روز شهید پیدا کردیم ، بعد از سه ماه. برش دوم: زیاد می رفتم. آخرین بار که مجید را دیدم، یک کاغذ داد دستم. گذاشته بود توی پاکت و چسب زده بود. گفت” بیاندازش داخل سلام الله علیها. خیلی سفارش کن. بزرگی دارم.” وقتی برگشتم خبر شهادتش را دادند. حاجت بزرگش چه زود برآورده شده بود. ع (س) مجموعه یادگاران، جلد ۲۹، کتاب مجید پازوکی ، نویسنده: افروز مهدیان ناشر: روایت فتح نوبت چاپ: اول: ۱۳۹۴. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهید حمید خبری معلم اصلی نماز شب حسین و خیلی از بچه های دیگر بود. در ۱۶ سالگی های سی چهل روزه در سبز قبا داشت. پدرش در مدت اعتکاف برایش غذا می برد. به عبادت واجب هم بسنده نمی‌کرد. می گفت: ستون های اصلی دارد به نام واجبات و تقویت‌کننده‌های دارد که اگر نباشند، سقف فرو می ریزد. همان تقویت کننده ها هستند. اگر نباشند ممکن است آدم از خط مستقیم خارج شود. این ها از انحرافات جلوگیری می کنند. اینها قید و بندهایی هستند که همیشه باید همراه انسان باشد. راوی: عظیم مقدم دزفولی کتاب آسمان خبری دارد؛ روایت زندگی و خاطرات نوجوان عارف شهید عبد الحسین خبری، نویسنده: گروه روایتگران شهدای دزفول، ناشر: سرو دانا، تاریخ چاپ: دوم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۸ و ۱۹. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب زینب سیدتی پای علم یه سر افتاده توی گلوش پر از فریاده جونشو واسه زینب داده پای حرم یه یاس پرپر پیش نگاه بنت الحیدر رفت و رسید به ارباب آخر @khateshahadat
#شهید_مجید_پازوکی
مجید برای خودش داشت. روی لقمه‌هایش حساس بود؛ اما دست کسی را هم رد نمی کرد. اگر جایی که نمی شناخت غذا می خورد، حتما می داد. همیشه می گفت: اگر از چشم بپوشی، خدا دو برابرش را؛ آنهم حلال به تو می دهد. در مراسم از او پرسیدم می‌دهی یا نه گفت: از سال ۱۳۶۰؛ از همان روزی که وارد سپاه شدم، اولین حقوقی که گرفتم خمسش را داده ام. در سیره شهدا مجموعه یادگاران، جلد ۲۹، کتاب مجید پازوکی ، نویسنده: افروز مهدیان ناشر: روایت فتح نوبت چاپ: اول: ۱۳۹۴؛ خاطره شماره ۱۴. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب اردواردو نویسنده: بهزاد دانشگر ناشر: عهد مانا ادواردو، داستان خبرنگار بخش حوادث یکی از نشریات ایتالیایی است که درباره مرگ ادواردو پول‌دارترین جوان ایتالیا و چهره‌ای مشهور در فوتبال که مالک باشگاه یوونتوس است تحقیق می‌کند.... @khateshahadat
توی این داستان ، آن قدر تعلل صورت گرفته که رهبر ی معظم به آقای باقری دستور اقدام می دهد. یادش که در جریان ، بدون دستور، هر 12 دقیقه یک پرواز را از فرودگاه بم هدایت و 30 هزار مجروح را منتقل کرد. صد ساعت بیداری مداوم را به جان خرید تا بی هوش شد. کار وقتی قرب ایجاد می کند که مستحب باشد، وقتی واجب شد خیلی هنر کنی به عقوبت ترکش مبتلا نمی شوی. های پراکنده
حسن عاشق مجالس اهل بیت (ع) بود. محرم سه وعده می رفت و صورتش دائم کبود بود. (س) و حضرت زینب(س) حالش را منقلب می کرد. شب شهادت حضرت زهرا (س) از هیئت می آمدیم. گفت: مهدی دقت کردی که ما بچه های حضرت زهراییم و قیامت می توانیم دست ایشان را ببوسیم. (ع) (س) راوی: مهدی قاسمی دانا؛ برادر شهید مجله فکه، شماره ۱۸۰؛ اردیبهشت ۱۳۹۷؛ صفحه ۶۱. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب صوتی ؛ خلاصه ای از کتاب یادت باشد ؛ زندگی نامه داستانی شهید حمید سیاهکالی_مرادی به قلم محمد رسول ملا حسینی می باشد. این کتاب صوتی به همت رادیو کتاب صامد @samed_ketab در هشت قسمت تولید شده است. @khateshahadat
معرفی و بررسی کتاب یادت باشد؛ خاطرات شهید حمید سیاهکالی مرادی yon.ir/kUMVz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ لذت جهاد 🔹لذت تیر و ترکش دفاع مقدس 🔹افرادی که نه شهادت می خواستند نه اسارت نه جراحت؛ اما دلبسته فضای جبهه بودند 🔹رضایت گرفتن های سخت و دشوار از پدر و مادر 🔹فقط سختی های جهاد را نبینید 🔹شهید مدافع حرمی که تعمیر کار موبایل بود. @khateshahadat
🔅طرح| رهبرانقلاب: وارد ماه شعبان شديم؛ فصل مناجات با خدای متعال 🌙 #ماه_شعبان
مطالب مربوط به این شهید عزیز در : yon.ir/XtvXB
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅وصیت نامه خود گفته شهید رضا پناهی؛ شهید 12 ساله 🔺من طلبنی وجدنی 🔺آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج ان در جامعه است ملت های زیر سلطه 🔺تعیین راه و هدف 🔺من عاشق خدا و امام زمان گشته ام 🔺حسین زمان؛ خمینی بت شکن 🔺هدفم الله 🔺به ریسمان خدا چنگ بزنید 🔺بابا تو هم مرا حلال کن @khateshahadat
#شهید_علی_اکبر_شجاعیان
شهید سید علی اکبر شجاعیان جانشین گردان حضرت رسول (ص) بود. خیلی اصرار می کرد که فرماندهی گردان مستقلی را بپذیرد. او زیر بار نمی رفت. می گفت: کار کردن برای ملاک است که همین جا دارم کار می کنم. هر وقت صدای ماشین حاج بصیر را احساس می کرد، سریع از چادر خارج می شد که چشم در چشم هم نشوند و هر وقت هم حاج بصیر پشت بی سیم بود، به چادر کنار فرماندهی می رفت که بی سیم چی بگوید در چادر فرماندهی نیست. آخر سر هر دو در عملیات کربلای ده شهید شدند. کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه۱۰۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔻ایام ولادت با سعادت حضرت اباعبدلله الحسین، حضرت زین العابدین و حضرت اباالفضل العباس علیهم السلام را به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام و همه محبین تبریک عرض می نماییم. 🔺 @nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"موضوع این کتاب، شرح زندگی شهید «محمدجواد تندگویان» در قالب داستان است. کتاب، مشتمل بر دوازده روایت از زندگی و شهادت محمدجواد تندگویان، وزیر نفت انقلابی ایران از زبان خانواده، دوستان و هم رزمان وی است. نگارنده در این نوشتار بر آن است که ضمن بازگو نمودن بخش هایی از زندگی تندگویان، نبوغ، مظلومیت و ایمان وی را نیز به مخاطب بشناساند." @khateshahadat
شهید_علی_صیاد_شیرازی
زندگی با علی سخت بود؛ اما به سختی هایش می ارزید. به خاطر ایمانش، مهربانی اش و قدر_شناسی اش. روزهایی که خانه بود، در کارهای منزل کمکم می کرد. یک روز جمعه دیدم آستین هایش را بالازد و رفت آشپزخانه. وضو گرفت و در را به رویم بست. شروع کرد به تمیز کردن آشپزخانه. هر چه اصرار و التماس کردم که چرا این کار را می کنید؟ گفت: به خاطر خدا و کمک به شما. تا همه ظرف ها و کف آشپزخانه را نشست و همه را چیز را سر جایش قرار نداد از آنجا بیرون نیامد. شده بود مثل دسته گل. این طوری محبتش را به من نشان می داد. راوی: همسر شهید کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب صیاد شیرازی، نویسنده: فاطمه غفاری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۷. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ راوی راه آسمان می گفت: «این جوانان ما، به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین.» این را چنان می گفت که گویا راههای آسمان را خودش رفته، دیده و می داند که اینها آشناتر هستند!» @khateshahadat
فرمانده بود. وقتی فهمید که سیصد نفر از بچه ها خورده اند که روزه بگیرند، کفری شده بود. صبح همه را در حیاط پادگان جمع کرد و دستور داد همه آب بخورند. می خواست روزه همه را بشکند. ابراهیم آرام و قرار نداشت. می دانست که ناجی آن شب برای اینکه مطمئن شود که پخت و پزی صورت نمی گیرد، حتما به سرکشی می کند. دستور داد کف آشپزخانه را شستند و سپس روغن ریختند. ناجی آمد. موقع برگشت پایش لیز خورد و چنان زمین خورد که پایش شسکت و تا پایان ماه رمضان در بیمارستان بستری بود و همه سربازها یک بدون ناجی را تجربه کردند. در سیره شهدا راوی: پدر شهید. ؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یاز رهرا (س)، نوبت چاپ: یازدهم- زمستان ۹۵ ، صفحه ۱۷. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
دعوت بودیم عروسی برادر شهید حامد سرهنگ. علی اکبر آمد دنبالم. ماشین رنو داشت اما با یک دست رانندگی می کرد، آن هم در کوچه های باریک. تعجب کردم. می گفت: باید خودم را برای همه شرایط آماده کنم. آمدیم و یک دستم در جنگ شد. باید از الان تمرین کنم تا را با همان یک دست کنترل کنم. کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۰۱. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/