eitaa logo
برش‌ ها
413 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
481 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: 📽 حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 او تک‌تیر‌انداز بود، ولی تانک هم شکار می‌کرد! 🔹 ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
49.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹خیلی ها گفتن مرگ بر شاه...ولی جبهه نیومدن! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀بگردید یک رفیق خدایی پیدا کنید. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
حاج حسن؛ پدر غلام علی همیشه می گفت: «من این زندگی و همه بچه هایم را مدیون (ع) هستم. همه بچه ها به خصوص غلام علی» وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می گیرد. حالش طوری وخیم می شود که وصیت نامه اش را می نویسد و می گوید برای مراسم ختم اش لپه آماده کنند. می گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: «بلند شو برو ». گفتم: «می بینید که نای بلند شدن ندارم». آقا فرمودند: «بلند شو. من شفایت را از خدا گرفته ام. تو زنده می مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود». پرسیدم: مگر شما که هستید؟ فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم. ع ع /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی؛ خاطره شماره یکم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
26.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلـیــپ تـصـویــری (ع) 🎙کربلایی حسن عطایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀اولین درس شهدا ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺عنایت رسول خدا (ص) به شهید مطهری ▫️راوی: همسر شهید 🔹آخرین شب جمعه حیات مرتضی بود. داشت خواب می دید. پاهایش را به شدت بر زمین می زد. ▪️ وقتی بیدار شد، گفتم: چه شده؟ ▫️گفت: خواب دیدم که من و (ره) مشغول زیارت خانه خدا بودیم. ناگهان متوجه شدم (ص) به سرعت به من نزدیک می شوند. 🌀برای اینکه به امام بی احترامی نکرده باشم، دست پاچه شدم و خودم را عقب کشیدم و با اشاره به امام گفتم: یا رسول الله (ص)! آقا از اولاد شمایند. ☄ حضرت ضمن تأیید با امام رو بوسی کرده، دوباره سمت من متوجه شدند. لب هایشان را روی لب هایم گذاشتند و دیگر برنداشتند. من از شدت شعف از خواب بیدار شدم. ⚡️هنوز هم داغی لب های شان را روی لبانم احساس می کنم. ▫️گفتم: انشاء الله رسول خدا (ص) سخنرانی های شما را تأیید کرده است. ▪️کمی سکوت کرده گفتند: «من مطئنم که به زودی اتفاق مهمی برایم خواهد افتاد». 🍁آن خواب شیرین، پیک شهادتش بود. (ص) 📚، صفحه ۶۶ و ،صفحه ۱۰۵ و ۴۴۷. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت سردار یکتا از شبهای قدر انقلاب اسلامی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺تذکر لسانی 🌀شهید علی سیفی نمی توانست در برابر منکرات بی تفاوت باشد. وقتی اوضاع بی حجابی تهران را می دید، اعصابش به هم می ریخت. خیلی جدی می خواست برود و به زنان تذکر بدهد. 🔹به زور سوار ماشینش کردم و بردم. می گفت: وظیفه همگانی است. این ها نمی دانند که به دستورات خدا دهن کجی می کنند. 📚، گروه فرهنگی شهید هادی،چ اول ۱۳۹۵، ص 87. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام https://eitaa.com/boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀تیر که خوردم افتادم تو دامن امام حسین علیه السلام ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺شستن سرویس بهداشتی 🔹صبح زود بیدار شدم. همه خواب بودند. روی تختش نبود. هر چه گشتم پیدایش نکردم. رفتم دستشویی. پاچه ها را داده بود بالا. فرچه هم توی دستش. چاه توالت گرفته بود. 📚کتاب یادگاران؛ جلد 30؛ صفحه 53. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الله‌اکبر گفتن حاج قاسم در شب ۲۲ بهمن 👈 امشب ساعت ۲۱ همه باهم روی پشت بام سر می دهیم.
🔅سلام بر ابراهیم؛ که می گفت: 🌀«خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر تکه‌ تکه‌ام کنند و یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم او را تنها نخواهم گذاشت» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیاستی وجود دارد برای فراموشی این چهره‌ها! 🔹۲۲ بهمن سالروز شهادت پهلوان، شهید ابراهیم هادی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺تجهیز گروه جهادی 🔹آن روزها در روستا گروهی داشتیم به نام «جوانان مومن طیردَبّا». نوجوانان ۱۰ تا ۱۵ ساله بودیم. ☄یک روز تصمیم گرفتیم مسجد روستا را نقاشی کنیم اما نه پولی داشتیم و اعتباری. ⚡️چهار روز بعد، عماد با رنگ و وسایل نقاشی آمد پیشمان و گفت: این هم وسایل نقاشی دیگر منتظر چه هستید؟ 🔸بعدا فهمیدیم چهار روز را در یکی از باغ های پرتقال کارگری کرده و پول رنگ و وسایل نقاشی را خریده است. کار پرتقال چینی برای بچه‌های آن سن و سال، یک روزش هم کار طاقت فرسایی بود. 📚؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره ۴٫ ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹: شبيه ترين صفات را در صحنه جنگ به مالک اشتر داشت. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺پیام امام حسین (ع) 🔅نزدیک اذان صبح در خواب، از (ع) یک پیام شفاهی دریافت کرده بود و یک پیام کتبی. 🔹پیام شفاهی وعده ملاقات امام حسین (ع) بود و در نامه حضرت نوشته بود: «چرا این روزها کمتر می خوانی؟!». ⚡️وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. چند شب بعد شهید شد. گویا امام حسین (ع) آمده بود دنبالش. ع ع ▫️راوی: حاج علی سیفی 📚، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۴۷ . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان حاج قاسم در وصف ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺حجاب هایی که بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد! 🔅محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در فروشی کار می کرد و چه در زمانی که ساکن نجف بود و برای لوله کشی به خانه برخی از اهالی نجف می رفت، مراقب چشمش بود. 👇👇در ادامه برشهایی از خاطرات این شهید عزیز را ببینید. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
🔺حجاب هایی که بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد! 🔅محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بو
💠برش اول: در آن اواخر اقامت در ایران که در حاج ابوالفتح خان درس می خواند، رفتم دیدنش. موقع برگشت قرار شد باهم برگردیم. در مسیر برگشت چند خانم بد را دید، با صدای بلند گفت: «خواهرم حجابت را حفظ کن». در مسیر گفت: دیگر از اینجا خسته شده ام. این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد. بعد از سفر کربلا دیگر دوست ندارم توی خیابان بروم. من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی از چیزها را از دست می دهد. چشم گناهکار لایق شهادت نمی شود. 🔺قبلی 🔻بعدی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
💠برش اول: در آن اواخر اقامت در ایران که در #حوزه_علمیه حاج ابوالفتح خان درس می خواند، رفتم دیدنش. م
💠برش دوم: این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و اش را روی صورتش می انداخت. می گفت: از وضعیت حجاب خانم ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی توانم سرم را بالا بگیرم. معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند،از لحاظ معنوی خیلی عقب می افتد و راه شهادت بسته می شود. 🔺قبلی 🔻بعدی ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
💠برش دوم: این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و #چفیه اش را روی صورتش می
💠برش سوم: 🔷یک روز باهم از سامرا رفتیم بغداد. از من پرسید: وضعیت حجاب در چطور است؟ گفتم: مثل تهران. گفت: «برای رسیدن به شهادت باید از خیلی گناهان گذشت. باید مراقب چشم خودمان باشیم تاتوفیق شهادت را ازدست ندهیم». بعد چفیه اش را روی صورتش انداخت. در کل مدتی که بغداد بودیم،همین طور بود تا اینکه از شهر به سمت نجف خارج شدیم. 🔺قبلی 📚 ؛صفحات: 19، 54، 60-61، 69، 89، 132. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش به دخترانی که نگاهش می‌کردند ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir