eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 نقش غرب‌ستیزان در بی‌اعتمادی مردم 🔸 ابن روزها در جلسات مختلف با بسیاری از جوانان تحصیل کرده، دانش
📌 مصائب حوزه در پی یادداشت در بی‌اعتمادی مردم یکی از فضلای فعال فرهنگی مطلبی را متذکر شدند که قابل تامل است. آن مطلب بدین شرح است: سلام جریانی که فرمودید شکل شبه نخبگانی دارد. علاوه بر آن، جریان های عامیانه طب اسلامی و طب سنتی و مشابه های آن (علم هیات و تنجیم و ... که علم جدید را با مبانی عوامانه ای مثل یهودزدگی و فراماسونری و ... به کلی نفی می کنند) که متاسفانه در بین طلاب بسیار رایج شده است به این تلقی که حوزه است، بسیار دامن می زند. این هم مصیبتی است. طلابی که توان و درک کار علمی دینی ندارند، برای کسب رضایت عمومی و کسب احساس کاذب حیات و نشاط وارد این حوزه ها می شوند و ریشه حوزه را می زنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1601
📌 امام عقلانیت 🔸حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) مفسر عقل و تبیین‌گر عقلانیت اسلامی است و در کلامی مفصل، متکلم و حکیم شیعی، هشام بن حکم (۱) را از حقیقت عقل و عقلانیت آگاه کرده است. 🔹 امروزه ما به این کلام مفصل و معجزه آسا بسیار نیازمندیم و ای کاش محور سازماندهی و بارسازی حوزه و دانشگاه شود. ----------------++++---------------- ۱. «هشام‌بن حَکَم، ابومحمد، از اصحاب امام صادق و امام موسی کاظم«علیهما‌السلام» است. وی دارای آراء و اندیشه‌های کلامی منحصر به فرد و از متکلمین برجسته شیعه در قرن دوم می‌باشد. وی پرچمدار حق ائمه، مؤید صدق، مدافع ولایتِ اهل بیت و اثبات‌کننده بطلانِ دشمنانِ آنان است. هشام با قلب و زبان و دست یاور ائمه«علیهم‌السلام» بود» •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1602
📌تحول درونى ملت، منشأ انقلاب اسلامى حضرت امام خمینی: 🔸اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلابهاى ساير كشورها و انقلابهايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. 🛑[ماهیت ساير انقلابها] 🔹 انقلابهايى كه در دنيا تا كنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل مى‏كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلابهايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مى‏شود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آنجا چطور است؟ جز اين است كه با يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشته‏اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده‏اند؟ هيچ در حال ملتها فرق حاصل نشده است يا حال ملتها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص، ببينند كه آيا قبل از اين انقلابها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملتها يك اثرى حاصل شده است؟ فكرى براى ملتهاشان كرده‏اند يا همه‏اش اعمال زور است و قدرت؟ 🛑[انقلابى در باطن مردم] 🔸انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد. آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً، در اين سده‏هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملتها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او، اول منقلب شد در معنويات. 🛑[تحول در اسلام شناسی، ریشه تحول باطنی] 🔸جوانها از آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او آن انقلاب حاصل شد. اگر آن مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اينجا هم مثل يكى از انقلابهاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اينجا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات، ما حساب بكنيم، همان اين ملت بود. 🔹 اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اوّلى كه قيام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الآن، روز به روز مى‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است، اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت و نيست الّا به عنايات خداى تبارك و تعالى. 🔹 ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مى‏دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مى‏بينند متحول شده است. اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. 🛑[پیروزی محصول انقلاب درونی مردم] 🔸پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود انقلاب‏ها يك انقلابهاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر است و وضع براى ملت همان جور كه بوده، مى‏باشد. صحيفه امام، ج‏19، ص: 478. https://eitaa.com/hekmat121
📌 اشکباری چشمها در مبعث امروز مبعث است روز شادی و فرح، روز رهایی و آزادگی، روز رستاخیز جانها ... اما داغ غزه بسیار سنگین است و اسرائیل همین شب و روز مبعث، چه جنایت‌هایی انجام نداده است عید ما را عزا کرده‌اند و چشم‌های هر آزاده‌ای را اشکبار بدون تردید این نتیجه غفلت مسلمین از پیام مبعث و رستاخیز اجتماعی آن است. ان‌شاءالله که به برکت این روز مبارک و فرخنده، روح مبعث نبی مکرم (صل الله علیه وآله) در جامعه‌ی مرده‌ی اسلام دمیده شود و عزت و شاهد عزت و سربلندی مسلمین باشیم. https://eitaa.com/hekmat121/1604
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 تغییرات تمدن‌ساز (بررسی نقش تغییر حاکمیت‌ها و پیروزی در آشکار شدگی حقایق و رشد بشریت) 🔹سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۰: إِن يَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ ۚ وَتِلكَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَيَتَّخِذَ مِنكُم شُهَداءَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ اگر (در میدان احد) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (و این خاصیّت زندگی دنیاست) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد. 🔸 این آیه به یکی از سنت‌های مهم تاریخ و حیات اجتماعی انسان اشاره می‌کند. بر این اساس، پیروزی و حاکمیت در بستر تاریخ، میان انسانها تقسیم شده است و در هر دورانی یک قوم و ملت با استفاده از نیازها،امکان‌ها، توانایی‌ها و تلاش‌های خود، به کشف حقایقی از عالم و حقایق می‌پردازد و از این طریق می‌تواند افق‌های جدیدی از زندگی و حرکت را آشکار سازد و دیگر انسانها را با خود همراه سازد و اشیا را به استخدام خود در آورد. 🔹 دقت در این سنت مهم، این نکته را آشکار می‌کند که هر قوم و ملتی با توجه به نیازها و اقتضائات تاریخی خود، زمینه را برای ظهور سطحی از حقایق و معارف فراهم می‌کند و امکان تمدنی را فراهم می‌سازند و تا زمانی که این تمدن، از زایش و پویایی درونی و قدرت اقناع سازی دیگر ملل برخوردار باشد از برتری اجتماعی برخوردار خواهد بود. اما با توجه به حرکت جوهری و تحول مستمر انسان، به تدریج از قدرت پویایی و اقناع‌سازی این دانش و آگاهی‌ها کاسته می‌شود و یکنواختی و روزمرگی بر زندگی بشر حاکم می‌شود. در این زمان است که توجه به بیرون از مرزها و تجارب فکری و معرفتی دیگر ملت‌ها برای برخی از خواص و نخبگان مهم می‌شود. نخبگانی که در تمنای دانشی جدید و شیوه‌های نوین زندگی هستند. 🔸 هر ملتی در هر دوره‌ی زمانی، از نیازها، قابلیت‌ها و امکان‌های خاصی برخوردار است و به میزان و کیفیت آن نیازها قابلیت‌ها و تلاش‌ها، سطحی از حقایق را دریافت و آشکار می‌کنند. برخی بر جنبه‌های طبیعی تمرکز دارند و حقایق طبیعت را آشکار می‌سازند و برخی به لایه‌های معنوی و قدسی توجه دارند و حقایقی از عالم معنا را آشکار می‌کنند. 🔹 در واقع، فلسفه‌ی تجدید نبوتها و ارسال انبیاء الهی در بستر تاریخ، همین تنوع قابلیت‌ها و تکامل و تطورات تاریخی ملت‌ها در مسیر دریافت حقایق و کسب قدرت متناسب با آن است. 🔸 دست به دست شدن قدرت تمدنی میان جوامع نیز بر همین اساس قابل تبیین است. ایران، هند، چین، یونان، روم، جهان اسلام، جهان غرب هر کدام در یک دوره‌ی تاریخی، محور تمدن سازی و آشکارشدگی سطوحی از حقیقت بوده‌اند که متناسب با امکان‌ها و تلاش‌های اهالی آن جامعه بوده است. البته هر کدام از این تمدنها در ادامه‌ی تمدن دیگر و با استفاده از معارف و دانش‌های پیشین تکوّن و تعالی یافته است. 🔹 تمدن غرب در ادامه‌ی تمدن اسلامی و با استفاده از علوم و بخشی از ظرفیت‌های معرفتی آن و در پاسخ به درک جدید انسان غربی از نیازهای انسانی و در راستای تسخیر بیشتر طبیعت شکل گرفت. هر چند توانستند که لایه طبیعی واقعیت‌ها را بیش از دیگران کنکاش کند و سطحی از حقیقت و معرفت را آشکار کند و همین موجب شکل‌گیری تمدن غرب و تسخیر جهان بود. این اندیشه و عقلانیت بیش از سه سده از زایایی و پویایی تمدنی برخوردار بود و توانسته بود نخبگان بسیاری از کشورهای جهان را با خود همراه کند و به واسطه همین افراد تربیت‌شده و همسو، توانست ملت‌ها را مدیریت و راهبری کند و نگاه آنها را به جهان و انسان ، جامعه و تاریخ تغییر دهد. 🔸 اما در یک سده اخیر، با ایجاد بحران درعلوم اروپایی و قدرت فکری و اخلاقی غرب، افول قدرت تمدنی غرب آغاز شده است. ازاینرو، زمانه‌ی جدیدی در تاریخ بشریت در حال شکل‌گیری است. زمانه‌ای که با استفاده از مراحل پیشن تمدنی بسر، زمینه‌ساز ظهور حقایق دیگری است که در تمدن غرب مغفول واقع شده است. جامعه‌ای که بتواند این حقایق را بیشتر بشناسد و آنها را آشکار کند، نقش مهم‌تری در تمدن سازی آینده خواهد داشت. 🔹 انقلاب اسلامی ملت ایران و مکتب عقلانی و فقاهتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، بزرگترین سرمایه‌ی انسان ایرانی در این پیچ تاریخی و ساخت نظم تمدنی نوین است. در این مکتب متعالی، عقلانیتی شکل گرفته است که در عین بهره‌مندی اجتهادی از همه‌ی میراث بشری، افق‌های جدیدی برای حرکت و زندگی انسان مطرح شده است که از زایایی و پویایی تمدنی برخوردار است و می‌تواند بشریت را به ندای فطرت انسانی آشنا و آنها را در این طریق راهبری کند. •┈┈••✾••┈┈• https://eitaa.com/hekmat121/1606
📌 میدان فعالیت فرهنگی کجاست؟ ✍ سید مهدی موسوی 🔹 این روزها، طلاب جوان و فعالان فرهنگی، زیاد این پرسش را مطرح می‌کنند که میدان عمل و عینیت جامعه کجاست تا فعالیت‌های خود را در آنجا متمرکز کنند. 🔸 پاسخ‌های مختلفی داده می‌شود اما آنچه خیلی تکرار می‌شود این است که میدان، عرصه‌ی فکر و نظر نیست. نکته‌ای که نوعی یک دوگانه‌ی «فکر و میدان»، «نظر و عمل» را تداعی می‌کنند. انگار این تلقی در این افراد وجود دارد که «میدان» فقط عرصه‌های خُرد سیاسی و اقتصادی و یا آسیب‌های مشهود فرهنگی و اجتماعی است. مثلاً فقط موضوعاتی همچون حجاب در فلان خیابان، فساد اقتصادی در فلان مسئول، ساخت مدرسه‌ای در فلان روستا مصداق است و فقط باید به این موارد توجه کرد. 🔹 آری امثال این موارد میدان عمل و کنش فرهنگی است، اما، این تمام میدان و شاید میدان اصلی نباشد. در کریم، میدان فعالیت فرهنگی و مجاهدت، همان‌جایی است که و کمبود وجود دارد. مهم نیست در چه عرصه‌ای و به چه علتی باشد، انسان مجاهد درصدد کمبودها و عقب ماندگی‌های جامعه‌ی خود و تلاش برای اعتلای کلمة الله و قیام لله است. 🔸 براساس هستی شناسی اجتماعی برآمده از حکمت قرآنی و فلسفه‌ی متعالیه، میدان اصلی هر جامعه‌ای، عرصه‌ی فکر، اندیشه و عقلانیت آن جامعه است. وجود آشوب و بی‌نظمی در فکر و تشتت در حوزه‌ی اندیشه و عقلانیت، علت العلل همه‌ی نابسامانی‌های اجتماعی و اختلافات و عقب‌ماندگی هاست. به طور مثال، شکست‌های اجتماعی معلول شکست‌های ذهنی است. انسانی که در ذهن خود شکست بخورد و آن را قطعی بشمارد در جهان خارج شکست می‌خورد. انسانی که در ذهن و فکر، به توجیه ناهنجاری و بزه‌کاری بپردازد به انجام آن ترغیب می‌شود. فکر و اندیشه سطح زیرین و بنیادین است که به همه‌ی انتخابها، تصمیمات، راهبردها، برنامه‌ها، کنشگری‌ها و واکنشهای انسان، معنا، جهت، نظم می‌دهد و موجب تمایز یک جامعه از دیگر جوامع و ملت‌ها می‌شود. 🔹 امروز، خلأ اصلی جامعه‌ی اسلامی، خلأ فکری و نظری است. بسیاری از نسل جوان ما از معارف انقلاب به نحو تفصیلی بی‌اطلاع هستند و اصلا شناختی از بنیان‌های فکری امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب اسلامی ندارند. امروز خیلی شعار انقلاب و امام و شهید مطهری و طرح کلی داده می‌شود، گروه‌ها و جلسات متعددی برقرار می‌شود اما عموما سطحی‌اند و کمک چندانی به پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و دلگرم کردم نسل جوان نمی‌کند. 🔸 امروزه، نه تنها نسل جوان حوزوی و غیر حوزوی از معارف اساسی انقلاب اسلامی و متفکران انقلابی بی‌اطلاع است بلکه افرادی کم‌عمق و کم‌سواد و شاذگو، به عنوان متفکر و فیلسوف انقلاب و تربیت و عرفان و حتی فقیه به جامعه معرفی می‌شوند که اصول فکر و فلسفه و فقاهت رهبران انقلاب را در دل قبول ندارند هرچند در رفتار شاید همگرایی‌هایی هم داشته‌اند. اما مریدان با داستان‌سرایی و جعل تاریخ، از آنها، چهره‌های انقلابی ساخته‌اند و به خورد نسل جوان داده‌اند که باور کرده‌اند این افراد متفکر و فیلسوف انقلاب و تربیت و عرفان هستند. از این طریق، ذهن نسل جوان و فعالان فرهنگی با تفسیرهای سطحی و احساسی ای از انقلاب اسلامی انس گرفته است که انقلاب را یک ارتجاع و واپس‌گرایی معرفی می‌کند، انقلاب را شورشی علیه علم و عقل، تمدن و پیشرفت و در مسیر تضاد با جهان و سرپرستی اقتدارگرایانه‌ی اجتماعی تفسیر و تحریف می‌کنند. 🔹 بدون تردید یکی از مهمترین میدان‌های مجاهدت و فعالیت فرهنگی و رسانه‌ای، مقابله با خفی، مرموز و از جریان اصیل حوزه‌های علمی اسلام است و بهترین و سخت‌ترین مجاهدت در این عرصه، معرفی عمیق و صحیح و درست مکتب حکمی و فقاهتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله العظمی خامنه‌ای و همچنین شخصیت‌هایی نظیر شهید مطهری، علامه طباطبایی و شهید بهشتی است. نسل جوان ما اعم از حوزوی و غیر حوزوی از این سرمایه‌ی بزرگ فلسفی و فقاهتی بی‌اطلاع است و کمتر از آن بهره می‌گیرد. این مطلب را بارها و بارها حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در بیانات خود خطاب به اقشار مختلف تذکر داده‌اند که باید انقلابی و اسلامی را از رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی به دست آورد و آن را عمیقاً درونی و پایدار کرد و براساس آن به کنش‌گری و حل مسائل عینی و عملیاتی پرداخت. 🔸 هرچند به ظاهر، این تلقی از میدان با کف جامعه، فاصله‌ی زیادی دارد اما اگر خوب و عمیق نگاه کنیم می‌بینیم که ریشه‌ای همه‌ی عقب‌ماندگی‌ها واختلافات وتشتت‌ها، خلأ فکری و نبود نظام جامع اندیشه اسلامی است. 🔹 امروزه به واسطه‌ی تحریف‌های مختلف، عموم فعالان فرهنگی از اصول مکتب فکری انقلاب اسلامی و عقلانیت برآمده از آن بی‌اطلاع هستند و خود دچار شبهات عدیده هستند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1607
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 مسئولیت مشارکت (درآمدی بر فلسفه مشارکت و انتخابات) ✍ سید مهدی موسوی ⏬ بخش اول: ❇️ فصل اول: مسئولیت انسان ۱. جوهره‌ی انسان «مسئولیت» است؛ زیرا زمانی که خداوند متعال انسان را خلق کرد «مسئولیت» بزرگی را در سرشت و خلقت او به ودیعه نهاد و ظرفیت وجودی باریابی به مقام «خلافت الهی» را در او قرار داد. مقامی که او را متمایز از سایر مخلوقات بلکه اشرف از آنها می‌سازد و جایگاهی بس رفیع به انسان می‌دهد که هیچ مخلوق دیگری از چنین کرامت و فضیلتی برخوردار نیست. دست‌یابی به چنین جایگاهی فقط از طریق شناخت صحیح مسئولیت «انسان بودن» و التزام به لوازم علمی و عملی آن ممکن است. با دقت در اصل «مسئولیت» انسان، به لوازم علمی و عملی مختلفی می‌توان دست یافت که هر کدام راهنمای حرکت و زندگی انسان است. پذیرش «امانت مسئولیت» و جایگاه خلافت الهی واقعه‌ای بسیار بزرگ و عجیب است که بدون توجه به آن نمی‌توان به حقیقت وجودی انسان پی برد. غفلت از این مسئله، در واقع موجب غلط بودن همه‌ی تحلیل‌های درباره‌ی انسان است. بنابراین در همه‌ی تحلیل‌ها و تجویز های ناظر به انسان، لاجرم باید به این مسأله مهم توجه اساسی و مبنایی داشت و بعد از آن به ابعاد دیگر مسائل انسانی و اجتماعی توجه کرد. ۲. هر کجا مسئولیتی هست حقی هم هست. لذا مسئولیت‌های انسان، ناشی از حقوقی است که از آنها بهره‌مند است و یا در قبال حقوق و جایگاهی است که قصد دارد به آن دست پیدا کند و از مزایای آن بهره مند شود. از این‌رو، هر انسانی که طالب مقامات و جایگاه های والاتر است از مسئولیت و وظایف بیشتری هم برخوردار است و تلاش مضاعف باید داشته باشد. به تعبیر دیگر، بدون پذیرش مسئولیت و انجام وظایف و اقدامات متناسب با آن، امکان رشد و پیشرفت وجود ندارد. در غیر این صورت خروج از عدالت است و موجبات ظلم و تعدی را فراهم می‌کند. ۳. مسئولیت‌های انسان عرض عریضی دارد: ✔️ مسئولیت در برابر خالق؛ ✔️ مسئولیت در برابر خود (ابعاد جسمانی و روحانی)؛ ✔️ مسئولیت در برابر خانواده (همسر، فرزندان، عشیره، منزل)؛ ✔️ مسئولیت در برابر اجتماع(همنوعان، وطن، قوانین و ساختارها)؛ ✔️ مسئولیت در برابر طبیعت(شهرها، حیوانات، آب و هوا). ۴. اما نکته مهم این است که همه‌ی این مسئولیت‌ها، تابعی از مسئولیت انسان در برابر خداوند متعال (جلّ جلاله و عظم شأنه) است که غایت همه‌ی آنها سازندگی انسان است. براساس حکمت قرآنی و فلسفه‌ی متعالیه، انسان تنها مخلوقی است که حرکت جوهری و ساخت شخصیتش به خود او واگذار شده است و نحوه‌ی وجود و تعی‍ّن ماهیت خود را مشخص می‌کند. از این‌رو، انسان هم نسبت به خود مسئول است و هم نسبت خداوند متعال. چرا که همه‌ی دارایی‌های انسان، مخلوق الهی است و در دست او امانت است و نسبت به نحوه‌ی استفاده از این امانت‌ها پاسخگو باید باشد. ۵. سازندگی هر انسانی، وابسته به شرایط تاریخی و محیطی ویژه‌ای است که در آن قرار دارد. محیط اجتماعی انسان، میدان کشاکش‌های انسانی و رقابت‌های متنوع و متکثری است که محصول، دوگانگی «من انسانی» و محدودیت‌های طبیعی است. انسان به‌واسطه‌ی قوای مختلف نفسانی و امیال درونی، دو جهت گرایشی و رفتاری دارد که یا رو به سمت صلاح و بقا دارد و یا میل به فساد و فنا. همچنین، باید توجه کرد که واقعیت‌های طبیعی و منافع از آنها محدود است و اگر کسی به آنها دست یابد دیگران را محروم ساخته است. براین اساس، دنیا محل ابتلا و آزمایش، شکست و پیروزی، بهره‌مندی و محرومیت است. ۶. نقش عمل و کوشش در این میدان مسابقه و رقابت منحصر به فرد است. هر فردی، به میزان عزم و همت و تلاش و کوشش خود، از مزایا و منافع طبیعت و اجتماع می‌تواند برخوردار باشد و به غیر از این طریق، خلاف عدالت و قانون هستی است. در منطق اسلامی، تحصیل هر خیر و نعمتی در گرو کسب و عمل ارادی انسان است و آشکار شدن هر فسادی در خشکی و دریا و از دست دادن نعمتی هم معلول خواست و اراده‌ی انسان است که ریشه‌ی آن «طمع» و غفلت از «ورع» است. ۷. نتیجه‌ی خواسته‌ها و انتخابها، اراده‌ها و اعمال افراد، محدود به خودش نیست بلکه بر دیگران هم تأثیر می‌گذارد، زیرا انسان موجود اجتماعی است و در ارتباط متقابل با سایر انسان‌هاست. از این‌رو، در هر انتخاب و عملی، علاوه بر این که نسبت به خود مسئولیت دارد، نسبت به سایر افراد جامعه هم مسئولیت دارد چرا که در هر انتخاب و عملی، به سازندگی و یا تخریب محیط اجتماعی پیرامون و روابط با دیگران می‌پردازد. ۸. پذیرش مسئولیت در گرو کسب علوم و مهارتهای لازم و همچنین تعهد درونی و ایمان واقعی به اهداف نهایی و حقوق آحاد جامعه و التزام به اصول اخلاقی و رفتاری متناسب است. بدون علم، ایمان و اخلاق هیچ مسئولیتی به درستی انجام نمی‌شود. بلکه به ضد فلسفه‌ی وجودی آن مبدل می‌شود و به فساد و عقب‌ماندگی منتهی می‌شود. 🛑 ادامه دارد ... ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1610
📌 مسئولیت مشارکت (درآمدی بر فلسفه مشارکت و انتخابات) ✍ سید مهدی موسوی ⏬ بخش دوم: ❇️ فصل دوم: مشارکت ۱. زندگی انسان در این جهان، بدون مشارکت اجتماعی یا ناممکن است و یا بسیار سخت خواهد بود. اگر فقط به قبل از تولد تا بلوغ جسمی افراد نگاه شود میزان نیاز انسان به دیگران و ارتباطات جمعی او مشخص می‌شود. همکاری و تعاون دیگران در حفاظت و پرورش افراد کاملا مشهود است. بنابراین بقا و ادامه زندگانی به ارتباطات اجتماعی، تقسیم کارها و تعاون وابسته است. بدون تقسیم کار و همکاری و تعاون، زندگی مختل می‌شود و هرج و مرج (وضعیت حیوانی) بر زندگی انسان حاکم می‌شود. ۲. همه‌ی افراد جامعه که علاقه‌مند به بقا و بهره‌مندی از امکانات و حقوق اجتماعی هستند مکلف هستند که در تقسیم کار و تعاون اجتماعی مشارکت کنند و در انجام بخشی از کارها و رفع نیازها سهیم باشند. به این معنا که در قبال استفاده از ثمر دست‌رنج و خدمات دیگری، باید به همان میزان ثمر برساند و خدمات اجتماعی داشته باشند. در این صورت است که میان افراد یک جامعه، شبکه‌ای از حقوق و تکالیف، مسئولیت‌ها و بهره‌مندی‌ها ایجاد می‌شود. لذا مشارکت صحیح در امور اجتماعی، نیاز به دو مقوله در جامعه ایجاد می‌شود: ۱. قانون؛ ۲. تربیت. قانون برای این است که مجموعه‌ی حقوق و تکالیف لازم تدوین و تتظیم شود تا راهنمای فعالیت‌های افراد و فصل الخطاب اختلافات واقع شود. تربیت برنامه‌ی تعلیم قانون و جامعه‌پذیری افراد در جهت قانون‌پذیری و مسئولیت‌پذیری در جهت تحقق و اقامه‌ی قانون در همه‌ی شئون فردی و اجتماعی است. در این راستا، مقوله‌ی اخلاق بسیار برجسته می‌شود. چرا که تحقق قانون جز با ملکه‌ی اخلاقی متناسب با آن قانون ممکن نخواهد شد. بخصوص آنکه در فرایند اجرا و تحقق قانون، تضاد منافع و زیاده‌خواهی ها و سودجویی و طمع‌ورزی‌ها ناگزیر خواهد بود و برخی از افراد، درصدد استخدام دیگران، بدون انجام تکالیف و مسئولیت‌های متقابل خواهند بود. در این صورت، رشد جامع و تربیت همه جانبه‌ی افراد برای پذیرش قانون و آماده شدن در جهت استقامت در برابر زیاده خواهان و زیاده‌خواهی‌های خود، یک ضرورت است. ۳. از این‌رو، جمعی از افراد جامعه باید مقدمات علمی و اخلاقی و شرایط رشدیافتگی را فراهم آورند و به نمایندگی از همه مردم، عهده‌دار مسئولیت تدوین و تنظیم و تحقق قوانین باشند. لذا از میان مردم، بهترین‌ها باید گزینش شوند و به این امر خطیر و سرنوشت ساز بپردازند. از این‌رو، یک مسئولیت بزرگی بر دوش همه‌ی افراد جامعه سنگینی می‌کند و آن هم گزینش بهترین‌های از افراد جامعه، در جهت تعیین شبکه‌ی حقوق و تکالیف در جهت ساخت جامعه‌ی سالم و هماهنگ با سعادت و پیشرفت است. ۴. هر چقدر منافع عامه متنوع‌تر و جوامع پیچیده‌تر شود، نوع مشارکت مردم و گزینش افراد هم تخصصی‌تر می‌شود و نیازمند به انتخاب دقیق‌تر و حساب‌شده‌تر است. در جوامع سنتی، شاید یک نفر به تنهایی می‌توانست امور جامعه را راهبری کند اما در جوامع پیچیده، نیاز به انتخاب مجموعه‌ای از افراد متخصص و کارآمد و شایسته است. از این‌رو، باید یک تفکر و مکتب و برنامه را انتخاب کرد نه صرف افراد را، تا اینکه افراد منتخب دارای وحدت رویه و همکاری و هم افزایی باشند و مصالح عمومی را در نظر داشته باشند و الا اگر افراد موضوعیت پیدا کند، تعارض منافع و اختلافات فکری موجب تشتت و تفرقه می‌شود. ۵. در جامعه‌ای این چنینی، که از ابتدا، گزینش قانون‌گذاران و مجریان، بر عهده‌ی خود مردم بوده است تا نمایندگان قانون‌گذاری و مجریان قانون را انتخاب کنند، همه‌ی افراد در موفقیت‌ها و شکست‌ها، رسیدن‌ها و نرسیدن‌ها سهیم هستند. چون خود ملت انتخاب کرده‌اند و توانایی ارزیابی و مطالبه‌گری هم داشته‌اند. لذا همه در برابر انتخابی که کرده‌اند مسئولیت دارند و می‌بایست خود را در موفقیت‌ها و شکست‌های منتخبین سهیم بدانند و البته از آن درس هم بگیرند و انتخاب‌های بعدی را بهتر و سنجیده‌تر انجام دهند. ۶. گزینش افراد شایسته و واگذار کردن مسئولیت تنظیم امور اجتماعی به معنای پایان مسئولیت مشارکت سایر مردم و به انتظار بهره‌مندی حداکثری در همه‌ی زمینه‌ها نیست. بلکه پس از انتخاب، مسئولیت‌های دیگر همچون، مشورت دادن، مطالبه‌گری، نصیحت کردن، پیروی کردن از قوانین و برنامه‌ها، حفظ نظم اجتماعی، قناعت ورزیدن و تلاش‌کردن برای موفقیت منتخبین و تحقق عدالت اجتماعی و کسب منافع عمومی برقرار است. ۷. نقش نخبگان و خواص اجتماعی، در فعال کردن مردم و به صحنه آوردن آنهادر مشارکت‌های متنوع اجتماعی بسیار مهم واساسی است. نخبگان و خواص علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، رسانه‌ای در این میدان نقش مهمی برعهده دارند. بخصوص خواص علمی و نخبگان حوزوی و دانشگاهی که لازم است نرم‌افزار و سخت افزار مشارکت حداکثری مردم در همه امور را فراهم کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1611
📌 تشکیک انقلابی‌گری (درآمدی بر منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی) 🔹 یک واقعیت اجتماعی است که از سطوح مختلفی برخوردار است. همچنین نیز حقیقتی مشکک و ذومراتب است و افراد با توجه به نسبتی که با سطوح مختلفِ واقعیت انقلاب برقرار می‌کنند به این وصف متصف می‌شوند. از این‌رو، به راحتی نمی‌توان کسی را از جرگه‌ی انقلاب خارج دانست و به حذف آن پرداخت. اصلا متهم کردن ساده و سطحی افراد درون جامعه‌ی انقلابی به ضد انقلاب، معلول نشناختن حقیقت ساری و جاری انقلاب و منطق تحول اجتماعی است. 🔸براساس عقلانیت انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک حقیقت متعالی است که محصول و ملت ایران است و این تحول از سطوح مختلف معرفتی و عملی برخوردار است که مهمترین سطح آن، اعتقاد به حاکمیت اسلام و نفی سلطه‌ی استکبار جهانی است. هر کس که به این اصل مهم معتقد باشد بدون تردید از سطح متعالی برخوردار است. حتی اگر کسی این سطح از ادراک و بینش را هم نداشته باشد اما با حضور و مشارکت صادقانه‌ای خود در عرصه‌های اقتصادی، فکری و اجتماعی، موجبات اعتلا و پیشرفت جامعه را فراهم کند در جرگه‌ی انقلابیون قرار دارد. لذا به راحتی نمی‌توان عموم افراد ملت و مشارکت‌جویان اجتماعی را به غیرانقلابی و ضدانقلابی متهم نمود. بلکه اصل کلی این است: هرکسی که در جامعه‌ای اسلامی حضور و مشارکت دارد و مشغول به کاری و انجام خدمتی است و آگاهانه ضربه‌ی کاری به نظم اجتماعی نمی‌زند او در دایره‌ی حقیقت تشکیکی انقلاب قرار دارد و در درجاتی از انقلابی‌گری قرار می‌گیرد. امام خمینی: «‏‏هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق‏‎ ‎‏شیعی برخوردار است یک عضو از اعضای حزب الله است؛ و تمامی دستورات این‏‎ ‎‏حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از حزبهای متداول‏‎ ‎‏امروز دنیاست. امروز تمام مردم ایران ـ در هر سِنی که هستند ـ از زن و مرد که با شعارهای‏‎ ‎‏اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند.» صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸. 🔹 بر این اساس، آنان‌که به بسط عقلانیت و معنویت و عدالت در جامعه اسلامی مشغولند و مردم را به آینده‌ی کشور امیدوار و به اسلام و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) مومن می‌کنند نقش مهمی در اعتلای انقلاب اسلامی و جامعه‌ای اسلامی دارند حتی اگر نقدی هم به روندهای سیاسی و یا اندیشه‌های مستقر در نظام سیاسی ایران داشته باشند. این افراد به میزان گسترش عقلانیت، معنویت و عدالت، در جرگه‌ی انقلابیون قرار دارند که لازم است جایگاه و نقش آنها مشخص شود. 🔸 به نظر می‌رسد که مهم این است، افراد در سطح و جایگاهی که هستند و با توجه به نقشی که بر عهده گرفته‌اند در چارچوب انقلاب و انقلابی‌گری فهم شوند و براساس همان جایگاه تأیید یا نقد شوند. توضیح اینکه، انقلابی بودن سلسله مراتب و درجاتی دارد و نباید همه را در یک مرتبه و درجه قرار داد بلکه لازم است ابتدا طرحی نظری از جایگاه‌ها و درجات کنش‌گری کنشگران فکری و فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی مشخص شود و سپس اندیشه و کنش افراد براساس آن درجات و جایگاه‌ها تحلیل و بررسی شود. 🔹شاید مشکل امروز جامعه‌ی ما این است که بدون داشتن چنین طرح و الگویی، افراد به صورت هم‌عرض قرار می‌گیرند - به طور مثال هر صاحب فکر و کلامی و آدم سرشناسی را در یک رتبه قرار می‌دهند و یک انتظار از آن دارند و یک شأن و مرتبه‌ی مساوی برای همه آنها قائلند- نتیجه این می‌شود که هرگونه نقد افکار و عملکرد افراد معروف و سرشناس، به معنای نفی و حذف آنها از انقلاب و انقلابی‌گری تلقی شود و اگر از تفاوت فکر و نظر آنها با مکتب انقلاب و اندیشه‌های رهبران انقلاب سخن به میان آید، شنونده لوازمی برای این سخن و نقد در ذهن خود می‌سازد می‌سازد که اصلا مقصود تحلیل‌گر و منتقد نبوده است لذا سریعا هر نقدی به معنای، برچسب زدن و متهم نمودن دیگران به غیر انقلابی و حتی ضدانقلاب‌بودن و ضد رهبران انقلاب تفسیر می‌شود و در نتیجه یا گوینده و منتقد به بی‌انصافی و بدبینی و غرض‌ورزی و ... متهم می‌شود و یا آن فرد سرشناس نقدشده، کاملا از عرشِ ذهنیت‌ساخته شده، سقوط می‌کند و کنار گذاشته می‌شود. 🔸 با این رویه‌ی حاکم بر ذهن کنشگران فکری و فرهنگی جامعه، باب هرگونه نقد و بررسی، تحلیل و آینده‌پژوهی بسته می‌شود و باب ناراحتی و عصبانیت و بی‌اعتمادی و گله گذاری و احتمالا دشمنی باز می‌شود. در چنین فضایی باید با هرگونه تحلیل و بررسی جریان‌ها و افراد وداع کرد و سکوت و تقیه پیشه کرد. و نهایتا به مخاطبین محترم صریحا اعلام کرد: خداحافظ و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین https://eitaa.com/hekmat121/1612