eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
467 عکس
131 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تفسیر یا تحریف 🔸 دوگانه‌ی تفسیر و تحریف نسبت به هر متن محوری و اثر تحول‌ساز ممکن است. ظاهر این دو، یکی است یعنی هر دو در مقام شرح و توضیح و بازخوانی است اما تفاوت‌های بنیادین میان آنها وجود دارد: 🔹 ، شرح و بازخوانی همدلانه مبتنی بر توجه کامل به مبانی و بنیادهای فلسفی و الهیاتی متن است. بنابراین مفسر کسی است که مبانی و اندیشه‌های یک متفکر را به درستی فهم و آشکار می‌کند و بر آن اساس به شرح و توضیح و بازخوانی اثر آن متفکر میپردازد و نشان می‌دهد که چگونه آن مبانی و بنیادهای فلسفی و الهیاتی به تولید این اثر و نظریه‌ها و اندیشه‌ها آن منتهی شده است. ، تعلقات و معتقدات خود را به متن تحمیل نمی‌کند و صرفا به خروجی‌ها و روبناهای اثر و همچنین به بخشی از ان اکتفا نمی‌کند بلکه به منظومه فکری متن و نظام محوری و بنیادین آن توجه دارد. 🔸 برخلاف تفسیر ، به خروجی‌ها و روبناهای یک اثر و یا بخشی از متن توجه می‌کند و از مبانی فلسفی و الهیاتی متفکر و نویسنده غفلت دارد. محرّف (تحریف‌گر) آگاهانه و یا غیرآگاهانه تلاش دارد تا آنچه خود می‌پسندد از متن، فهم کند و از آن سوء استفاده کند. بدون آنکه به مبانی فکری-فلسفی و بنیان‌های الهیاتی و کلامی نویسنده و متفکر توجه عمیق و صحیح داشته باشد به بازخوانی خروجی‌ها و روبناهای اندیشه و اثر اکتفا می‌کند و با تقلیل یک دستگاه معرفتی به یک بخش آن، زمینه‌ی تحریف را فراهم می‌کند. ♦️ نتیجه: نتیجه این‌که در بازخوانی آثار و متون متفکران انقلاب اسلامی همواره باید نسبت به تحریف و نفوذ حساس بود و جلوی آن ایستاد. https://eitaa.com/hekmat121
📌تحریف از دو سو اندیشه‌ها و متون متفکران اسلامی یک بسته کامل و منظومه‌ی بهم پیوسته از مبانی، مسائل و نتایج است که فهم و تفسیر آنها در گرو توجه همزمان، عمیق و روشن از همه‌ی اجزا و عناصر آن منظومه‌های فکری است. مهمترین بخش این منظومه‌های فکری نیز مبانی و بنیادهای فلسفی و الهیاتی (معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان شناسی، دین‌شناسی) است که نقش معنابخشی، جهت‌دهی و نظام‌سازی سایر اجزا و عناصر را بر عهده دارد. غفلت از این مبانی و بنیادهای فلسفی و الهیاتی موجب تحریف و تفسیر انحرافی می‌شود. همواره آرا و اندیش‌های متفکران انقلاب اسلامی از دو سو در معرض تحریف و تفسیر انحرافی است و متاسفانه نتایج ناگواری نیز داشته است: 🔹تحریف به نفع بسط مدرنیته برخی از سیاسیون و نویسندگان و گویندگان که دل در گرو توسعه‌ی مادی ایران دارند و به مذاکره با غرب و ورود به به بازی‌های جهانی دلخوش دارند. اینان جوهره انقلاب اسلامی را توسعه مادی و پیوستن حداکثری به نظم موجود حاکم بر روابط بین‌الملل می‌دانند و هرگونه مخالفت و استقلال طلبی را ماجراجویی و غیرعقلانی تلقی می‌کنند. به همین دلیل، همواره در تلاشند تا با استناد به بخشی از روبناها و خروجی‌های فکری رهبران و متفکران انقلاب اسلامی، توجیهاتی را برای سازش با غرب و پذیرش اقتضائات آن عرضه کنند و به مخاطب چنین وانمود کنند که رهبران و متفکران انقلاب هم مثل آنها می‌اندیشند و خروج از فروبست‌های داخلی را در غربی‌شدن و مدرن شدن جستجو می‌‌کردند. این نوع از بازخوانی و تفسیر از اندیشه‌ها و متون رهبران و متفکران انقلاب اسلامی نمونه‌ی بارز تحریف و تفسیر انحرافی است و موجبات نفی استقلال سیاسی و هضم شدن در معادلات ظالمانه استکبار را فراهم می‌کند. 🔸 تحریف در جهت تضادگرایی و غرب‌ستیزی گروه دیگری بر خلاف نظر اول، ذات انقلاب اسلامی را ستیز و تضاد تعریف می‌کنند و با بنیادهای دیالکتیکی و اراده‌گرا در صدد تفسیری تضادگرایانه و ستیزه‌جویانه از کل دستگاه فکري رهبران و متفکران انقلاب هستند. در این تفسیر تحریفی، جوهره‌ی انقلاب اسلامی غرب‌ستیزی و نفی مطلق دست‌آوردهای علمی و تمدنی بشریت امروز و همچنین خروج از هر پیمان و معاهده‌ی بین‌المللی است. گویندگان و نویسندگان مدافع این طرز تلقی، هرگونه همکاری بین‌المللی و هرگونه استفاده از علم و صنعت و برنامه را از سایر کشورها، غیر عقلانی می‌دانند و در تلاشند تا اندیشه‌ها و آثار رهبران و متفکران انقلاب اسلامی را به‌گونه‌ای بازنمایی کنند که جز غرب‌ستیزی و تضادگرایی نشان ندهد. لذا فقط به برخی از بیانات و خروجی‌های اندیشه ‌ آثار آنها استناد می‌کنند و آگاهانه بسیاری از بنیان‌های فکری و بنیادهای فلسفی و الهیاتی متفکران انقلاب اسلامی را می‌پوشانند و در لفافه نفی و تخریب می‌کنند. این نوع از مواجهه و بازخوانی هم نمونه دیگری از تحریف و تفسیر انحرافی اندیشه‌ها و آثار متفکران انقلاب اسلامی است که شاید خطر آن از مورد اول بیشتر باشد چرا که نوعا این مورد نفوذ گسترده‌ای در جبهه انقلابی می‌تواند داشته باشد و با خلق و خوی انتقادی نسل جوان و علاقه‌مند به تغییر سازگارتر است. هرچند پس از مدتی که نتایج مخرب اجتماعی و تمدنی آن آشکار شد موجبات بی‌اعتمادی و دلسردی از نظام اسلامی و گسست از جبهه انقلاب و اصل اسلام را فراهم می‌کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌 تحویلی‌نگری بنیاد معرفت شناختي تحریف 🔹 تحریف یک مقوله شناختي است که می‌تواند ریشه‌های زمینه‌ای و اجتماعی هم دارد. از این رو از دو حیث می‌توان به مقوله تحریف پرداخت. ۱. حیثیت معرفتی ۲. حیثیت زمینه‌ای. 🔸 از جهت شناختی، تحریف معلول در شناخت و "کنه و وجه" است. به این معنا که وجهی از شی به جای کنه و حقیقت آن قرار داده می‌شود و تحلیل و تبیین آن وجه، به کل حقیقت سرایت داده می‌شود، بدون آنکه به لایه‌های عمیق و سطوح زیرین حقیقت توجه شود. تحویلی‌نگری به تصور ناقص از حقیقت و تحلیل ناروا از واقعیت منتهی می‌شود و همین دستاویز نسبت‌های ناروا و جبهه‌سازی‌های غلط می‌شود. 🔸 متفکران جامعه وظیفه دارند که همواره از بنیادهای فلسفی و الهیاتی جامعه حفاظت کنند. چون که این بنیادها، لایه زیرین فرهنگ و عقلانیت محاسباتی جامعه را تشکیل داده‌اند. مهمترین نقش آنها جلوگیری از تحریف این بنیادها است. 🔹انتفاد از تحریفات و مقابله با جریان تحریف را نباید دشمنی، تخریب و برچسب‌زدن تلقی کرد و جلوی هرگونه تفکر انتقادی و آشکارسازی مغالطات تفسیری را گرفت، چرا که لزوما به معنای نفی افراد و حذف جریان‌های تحریف‌گر نیست بلکه طریقی برای رشد اجتماعي و یا اصلاح عقلانی مسیرهای غلطی است که ممکن است جامعه را در آینده‌ی دور یا نزدیک با مشکلات و مخاطراتی روبرو کند که در زمان بروز، اصلا قابل کنترل نباشند. https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آیت الله العظمی جوادی آملی: «بوعلی سينا اين حرف‌ها را از كجا ياد گرفت؟خودش می گويد که من از كجا ياد گرفتم، ميگويد من هر وقت مشكلی داشتم و مطلبی برای من حل نمیشد وضو می گرفتم، مي‌رفتم مسجد جامع شهر، دو ركعت نماز مي‌خواندم، با خدا گفتگو مي‌كردم مسئله برای من حل مي‌شد، اين شرح حال خودش است. مي‌گويد من شاگرد اين «الصَّلَاة» هستم كه «عَمُودُ الدِّين» است.» ۹۳/۵/٢٣ 🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
📌 دو رویه‌ی تحریف 🔹جامعه‌ی دینی چون بر اساس یک دستگاه معرفتی و منظومه فکری منسجم پدید می‌آید همواره در معرض انحراف و التقاط است. ریشه آن هم تحریف منظومه فکری و تقلیل کل به جزء و جایه جایی مواضع آرمان‌ها و ارزشهاست. اساس این منظومه‌ی فکری و ساختار حاکم بر اجزا و عناصر است که صورت و هیأت ویژه‌ای به آن بخشیده که به نتایج و آثار عینی و عملی خاصی منتهی شده است که اگر آن نظام و هیأت نبود، این نتایج و آثار محقق نمی‌شد. 🔸در فرهنگ قرآنی تحریف جابجایی کلمات و معارف و خارج کردن آنها از مواضع اصلی خود است(نساء ٤٦). یعنی اصل را جای فرع، و فرع را جای اصل نشاندن است. اگر جای اصل و فرع تغییر کرد سامانه و نظام حاکم بر منظومه‌ی فکری هم تغییر می‌کند و منظومه‌ی دیگری ساخته و پرداخته می‌شود. قهرا نتایج و آثار متفاوتی را هم در پی خواهد داشت. 🔹 برخی از ساده اندیشان مذهبی و انقلابی، تلقی می‌کنند که اگر ظاهرِ بیان کسی مذهبی بود و در سخن برخی از شعارها و نمادهای مذهبی و انقلابی را تکرار کرد و بر برخی وجوه مذهب تاکید و اصرار داشت این شخص را می‌توانند متفکر مذهب و مجتهد در دین بشناسند و پای منبر و سخنرانی‌های او در مسیر بسط منظومه‌ی فکری اسلام و انقلاب اسلامی حرکت کنند. 🔸 در حالی که مجتهد در دین و یا متفکر انقلاب بودن صرفا به شباهت بیانی و یا تاکید بیش از اندازه بر برخی از شاخه‌ها و محصولات فکر اسلامی و انقلابی نیست، بلکه اعتقاد و باور به حاکم بر کل منظومه‌ی فکری و ساختار اندیشه انقلاب است. نظمی که محصول بنیادهای فکری و فلسفی اندیشه‌ی اسلامی است. نظمی که ریشه در حکمت قرآنی متعالیه و عرفان ناب اسلامی دارد که به فقاهت و اجتهاد روشمند در دین باورمند است. 🔹 تحریف دو رویه دارد: ۱. ظاهر سازی و ۲. پنهان سازی. ظاهر سازی به معنای "خواهی نشو رسوا همراه جماعت شو"‌. لذا به گونه‌ای خود را می‌آراید و از ارزش‌ها و هنجارهای جامعه سخن می‌گوید که عموم جامعه او را از خود و بلکه بهتر از خود بپندارد و با اغوا و تبلیغات به سطحی از تفاهم و نفوذ دست پیدا کند. تا جایی که از مرجعیت اجتماعی برخوردار می‌شود و باب هرگونه انتقادی بدو بسته می‌شود. پنهان سازی رویه دیگر ظاهرسازی است یعنی پنهان کردن افکار و اندیشه‌های خود، مخفی کردن اهداف و آرمان‌هایی که آنها را صحیح و متفاوت از تلقی جاری در جامعه می‌داند. 🔸 در جریان تحریف، صداقت و یک رنگی نیست، برهان و استدلال حرف اول را نمی‌زند، گفتگو و نگارش صریح و بی‌پرده جایی ندارد، حرف واحدی از آنها شنیده نمی‌شود، تفسیر و توضیح متفاوت و متکثری از مبانی و اندیشه‌های خود عرضه می‌کنند، در برابر هر حرف نو و مطلب جدیدی چنین وانمود می‌کنند که آنها هم به آن انديشيده‌اند و برای آن هم حرفی دارند و کاری باید انجام دهند، همه جا هستتد و در همه‌ی امور دخالت دارند، بیش از همه رسانه دارند و بیشتر از رفاقت و تفاهم و گفتگو حرف می‌زنند اما با لطائف الحیلی و با کمترین حاشیه منتقدان را از صحنه خارج می‌کنند به گونه‌ای که مخاطب تصور کند که منتقد آنها شخص بی‌سواد، بی‌اخلاق، برچسب زن، وحدت‌شکن، نفوذی دشمن، ... است و می‌بایست حذف شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌جریان تحریف 🔹تحریف گاه توسط یک یا چند نفر با دغدغه‌های مختلف (وظیفه‌گرایانه و یا ستیزه‌جویانه) صورت می‌گیرد که یا از سر محبت جاهلانه و یا نفوذ آگاهانه دست به تحریف دستگاه فکري و منظومه‌ی معرفتی اسلام می‌زنند. این نوع از تحریف چندان خطر آفرین نیست و به افشاگری و موضع‌گیری علنی و اجتماعی نیازی ندارد چه بسا مضر هم باشد چرا که موجب علنی شدن و گسترش و تعمیق باطل می‌شود. در مواجهه‌ی با این افراد بهترین کار نصیحت و موعظه و تذکر شخصی در خفا است. 🔸اما مسئله تحریف در قامت یک فکری و اجتماعی با اهداف مشخص و فعالیت شبکه‌ای برای نفوذ به دستگاه محاسباتی جامعه بسیار متفاوت است. ماهیت با تحریف یک یا چند فرد در گوشه و کنار جامعه و حتی رسانه کاملا فرق می‌کند و شیوه‌ی رویارویی دیگری را می‌طلبد. 🔹جریان تحریف اولا یک شبکه‌ی انسانی با یک دستگاه فکري متمایز است و طرحی متفاوت برای جامعه و آینده آن در نظر دارد. ثانیا برای این طرح، مبانی و بنیادهای فکری و فلسفی دیگری را تهیه کرده است و یا به عاریت گرفته است. ثالثا قصد جریان تحریف نفوذ به دستگاه محاسباتی و تصمیم گیری کشور و تغییر نگرش تصمیم‌گیران و برنامه‌سازان جامعه است. از این‌رو، با ظاهرسازی و همسو نشان دادن خود در دغدغه‌ها و با در پرانتز قرار دادن (مستور سازی) بنیادهای فکری و فلسفی، از طریق تفاهم و تبلیغات و منصرف کردن اذهان از مبانی و اصول محوری، به حلقه‌های میانی و لایه‌های زیرین جامعه نفوذ می‌کند و به تدریج زیرساخت‌های فکری و نظری جامعه را تغییر می‌دهد. 🔸 شاید تعداد افراد و کنشگران جریان تحریف و نفوذ محدود باشند و به‌ظاهر جا و مکان زیادی هم نداشته باشد اما از طریق رسانه‌های مختلف مذهبی و تبلیغاتب، طوری خود را نمایان می‌سازد که حرف‌های مهمی و استثنایی دارد و داروی همه‌ی دردهای جامعه و بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نزد اوست. او خود را ویژه نشان می‌دهد و تنها فیلسوف و نظریه‌پرداز و تنها مفسر و شارح اندیشه‌های اسلام و آثار رهبران انقلاب اسلامی جا می‌زند. 🔹 جریان تحریف چون بیش از هر جریان فکری دیگری بر خروجی‌های عینی، شعارهای رادیکال و نمادهای جذاب اصرار دارد و از عمل، نتیجه و عینیت دم می‌زند برای نسل جوانی که میلی به کار عمیق و بنیادین ندارد جذاب‌تر و کارآمدتر جلوه می‌کند و احساس می‌کند که این جریان میان‌بری برای رسیدن سریع و پرشتاب به اهداف عینی و عملی و مبنایی حکم برای مرزبندی و تفاوت با دیگری است. 🔸 با نفوذ جریان تحریف در میان جبهه فکری انقلاب اسلامی، بدیهیات فکری و فلسفی و مسلمات علمی و نظری انکار می‌شود و همواره از نداشتن و نبودن و نمی‌توانید سخن گفته می‌شود. گذشته تمدنی ایران و اسلام انکار می‌شود، امتداد عینی و عملی حکمت و فلسفه انقلاب اسلامی نفی می‌شود، معنای فقاهت و اجتهاد دگرگون می‌شود. خلاصه‌ کشور و جامعه را در بن‌بست نظری و عملی ترسیم می‌کند و از ، و دم می‌زند. در عوض خود را ناجی ملک و ملت جلوه می‌دهد که می‌تواند طرحی نو برای خروج از بن‌بست‌های کشور بگشاید. 🔹 جریان تحریف، سخن متفاوت خود را صادقانه بیان نمی‌کند که اگر صادقانه آنچه در دل داشت بیان می‌کرد و تمایزهای فکری و فلسفی خود را با تفکر انقلاب و حکمت اسلامی صریحا آشکار می‌کرد برای جامعه نعمتی محسوب می‌شد و زمینه بحث و گفتگوی انتقادی و اجتهادی فراهم می‌شد لکن با تقیه و نفاق، حرف اصلی و تمایز بنیادین خود را مخفی می‌کند و به بازخوانی میراث رهبران و متفکران انقلاب اسلامی روی می‌آورد تا بتواند این میراث را مصادره به مطلوب کند و با لطائف الحیلی به نفع خود تفسیر و بازنمایی کند. 🔸 نقش جریان تحریف در بزنگاه‌ها بسیار پر رنگ است، در زمانی که وقت رزم است و جهاد، به گوشه‌نشینی و تولید علم و رحمانیت دعوت می‌کند و جای پای مجاهدان را سست می‌کند و جامعه را نسبت به ارکان قدرت و عزت جامعه‌ی اسلامی دچار حیرت و تحیر می‌کند. همین جریان در زمانه‌ی صلح و پیشرفت علمی و عملی، دم از جنگ و جهاد، ستیز و تقابل، کفر و شیطان می‌زند و عصر اضطرار و عسرت و حیرت و انسداد عقل و علم را تئوریزه می‌کند. 🔹 با نباید ستیز کرد و در باتلاق تقابل و تضاد گرفتار آمد که جز گسترش و تعمیق آن، در پی ندارد. همچنین نباید مسئله را شخصی کرد و به ذکر نام افراد و یا افشای علنی فعللیت‌های آنها پرداخت. بلکه کار اصلی اولا باور به وجود جریان تحریف و عدم انکار آن است و ثانیا حقیقت و ارائه‌ی تفسیر صحیح از نظام اندیشه اسلامی بر پایه‌ی آثار رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است. ثالثا گفتمان سازی و فعالیت گسترده‌ی رسانه‌ای و تبلیغاتی از لوازم مهم مقابله با جریان تحریف است. https://eitaa.com/hekmat121/1127
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی در رابطه با مناجات شعبانیه ٩٧/۶/١٣ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌الهی هب لی کمال الانقطاع الیک شعبانیه خودش[انسان] هر چه هست نقص است هر چه کمال هست از اوست انبیا هم هیچ نداشتند همه هیچ هستند و اوست فقط، همه فطرتها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم نمی فهمیم که دنبال او هستیم انقطاع همین هست که از همه این چیزهایی که هست به کنار باشند... ✔️زبان الهی، دعوت به توحید ✔️زبان شیطانی، دعوت به خود ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر همسر فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری 🔹رهبر انقلاب: خدا ان‌شاءالله درجات ایشان را عالی کند. ایشان دوست و همراه خوبی برای شهید مطهری بودند، این را ما می‌دانیم و اطلاع داریم. سال‌های طولانی که با شهید زندگی کردند، همراهی خوبی کردند. خدا ان‌شاءالله ایشان را رحمت کند، درجاتش را عالی کند، ان‌شاءالله با اولیائشان محشور کند.
🔻بخش اول 💠 ، و 🔰توحید و عبودیت وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56/الذاریات) این آیه بنا بر استثنا در سیاق نفی، انحصار مؤکد را می رساند. عبودیت تنها و تنها هدفی است که انسان برای آن خلق شده است. اما این هدف چه گستره و عمقی را در بر می گیرد؟ همان گستره و عمقی که عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید دارد، این هدف یعنی عبودیت نیز به همان اندازه گستره و ژرفا دارد. گستره و ژرفای حقیقت توحید هم به واسطه گزارشات شهودی عرفا در دانش عرفان نظری تبیین گشته و هم با تبیین فلسفی و برهانی در دانش فلسفه خاصه حکمت متعالیه. صرفا افعال ما نیست که بایستی رنگ و بوی توحیدی بگیرد. بلکه این ما با همه ساحتها و شئوناتش است که بایستی جز صبغة الله چیزی جز از آن نمودار نگردد. نه تنها ما، بلکه و گرایش و عواطف ما و ما نیز بایستی عبودیت خدا در آن به عنوان هدف همیشه مد نظر باشد. در دانش فلسفه تبیین می گردد که علت فاعلی متمم علت غایی است و فاعل با غایت گرفتن امری از جنس غایت می شود و بلکه در صیرورتی خود غایت می شود. پس انسان با هدف گرفتن توحید در همه ساحت های زندگی اش، از جنس توحید می شود و انسان به جایی می رسد که كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها(حدیث قرب نوافل/در قرب نوافل حق تنزل مى كند و چشم و گوش عبد مى شود كه شنونده و بيننده عبد است)(1) بلکه انسان در صعودش به جایی می رسد که كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها(حدیث قرب فرائض/در قرب فرائض عبد ترفع مى يابد و صعود و عروج پيدا مى كند و بالا مى رود و چشم و گوش حق مى شود كه گوينده و شنونده بيننده حق است)(2) 🔰توحید و دانش و اندیشه اسلامی از روز اول آفرینش و حتی خود آفرینش چیزی جز نبوده است. دغدغه تاریخی انبیاء نیز چنین بوده و اوصیاء و اولیاء نیز در همین راه خون خود را فدا کرده اند. در این میان نیز دانشهای اسلامی به نوعی هدف غایی که دنبال می کرده اند چیزی جز نبوده است. دانشمندان و اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز به این هدف غایی التفات داشته اند اما گاه این هدف در اندیشه طفلان و نااهلان عرصه دانش و اندیشه به فراموشی و غفلت سپرده میشده و می شود. در راستای تبیین و ترسیم زندگی موحدانه در ساحت افعال و بسط در این زمینه بوده است. دانش نیز در پی حراست از مرزهای پی ریزی شده است. همچنین دانش با دغدغه شناخت عظیم ترین حقیقت هستی یعنی بسط پیدا کرده است. آنجا که در صحبت می کند او چیزی غیر از شناخت حق تعالی را دنبال نکرده، آنجا که رابطه علیت را تقریر نوینی صدرا از آن ارائه داد به دنبال آن بود که «کلّ من علیها فان» را به واسطه تبیین کند. آنجا که حرکت جوهری در حکمت متعالیه ترسیم و تصویر می گشت نافذان بصیرت عرصه دانش میدانستند که این چیزی جز ترسیم نیست. دانش عرفان اسلامی هم پیش از آن که وجود یابد این عرفان و شهود و دریافت حقیقت بود که موجود بوده و دانش عرفان اسلامی چه عرفان نظری و چه عرفان عملی گزارش دریافت های شهودی و تجربه های سالکانه است. البته که مراتب توحید و بسط توحیدی که این دانش ها نشانه گرفته اند بر اساس فهمی که از توحید داشته اند بسیار متفاوت است و در این میان عرفان اسلامی از برترین فهم ها برخوردار است که به مدد وحی و بیان فاخر حضرات معصومین علیهم السلام به انضباط و دقت مثال زدنی دست یافته است. در طول تاریخ عرصه فکر سرزمینهای اسلامی، توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی سائس اصلی مسیر دانش و اندیشه اسلامی بوده است. فلذا یقینا ساحت اندیشه اسلامی اگر می خواهد به اصالت تاریخی خود پایبند بماند بایستی عبودیت الله در ساحت اندیشه و دانش را مد نظر داشته باشد. 🔰 و ساحت اندیشه و دانش 💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست. —---— ◼️ سید مصطفی مدرس مصلی 🔗@seyyedmodarresi
🔻بخش دوم؛ پایانی در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟ حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند. عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند. اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است. اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد. چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد. 💠🔰💠 آیه «انا لله و انا الیه راجعون» یک گزاره راهبردی در ساخت و معماری اندیشه مترقی و متعالی اسلامی است. اندیشمندان ما اگر میخواهند یک ساخت مترقی از اندیشه اسلامی را رقم بزنند بایستی که اندیشیدنشان و اندیشه شان را از توحید شروع کنند. حقیقت توحید از آن جهت که همه حقایق را به صورت مندمج در خود دارد بسان نور سفیدی است که با قرار گرفتن در پشت منشور طیفی از نورهای رنگارنگ را به تجلی در می آورد. عدالت، آزادی، کرامت، پیشرفت و تکامل و ... همه اینها حقایقی هستند که از توحید نشأت می گیرند و رسالت این حقایق هم این است که حیات انسانی را چه فردی و چه اجتماعی را به سوی عظیم ترین حقیقت هستی هدایت کنند. اندیشه اسلامی بایستی از توحید شروع شود و برای ، بسط یابد و غایتی جز توحید نداشته باشد: «انا لله و انا الیه راجعون» توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی حقیقتیست که همه حقایق را نظام و تقدیری متقن و احسن بخشیده است. اگر میخواهیم ترجمان اندیشه ای و دانشی این نظام و تقدیر متقن و احسن را در ذهن و فکر خود داشته باشیم لازم است که اندیشیدنمان از توحید باشد و برای توحید باشد و به سوی توحید باشد.(3) اندیشه هایی که منقطع از توحید شروع می شوند... یا نظام و چینشی استوار ندارند، و یا اگر به ظاهر نظام و چینشی استوار و متقن دارند در نهایت به حقیقتی پایدار برای حیات انسانی منتهی نمی شوند. فرق اندیشیدن اسلامی با اندیشیدن غربی که از توحید شروع می شود آنست که انسان در بدو امر در مواجهه با باطن عالم قرار می گیرد اما اندیشیدن غربی در لایه ظاهری حیات دنیا گرفتار می شود و تمام محاسبات خود را بر اساس داده های این لایه های ظاهری بنا می کند. اندیشه ای که مفاهیم آن آبشخوری غیر از توحید دارد نمی تواند به عاقبت نیکویی منتهی شود چرا که بر ممشای صیرورت تکوینی حقیقت عالم، این اندیشه تکوّن نیافته است. پی نوشت: 1. حدیث قرب نوافل: الكافى باسناده عن حماد بن بشير قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول : قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله : قال الله عزوجل من اهان لى وليا فقد ارصد لمحاربتى ، و ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضت عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها، ان دعائى اجبته و ان سالتى اعطيته ، و ما ترددت عن شى انا فاعله كترددى عن موت المومن ، يكره الموت واكره مساءته 2. حدیث قرب فرائض: قال الله عزوجل ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته عليه ، و ما زال يتقرب الى عبدى بالفرائض حتى اذا ما احبه و اذا احببته كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها. 3. یکی از معدود کارهای شایسته ای که در این وادی صورت گرفته است مقاله «، » از سید علی خامنه ای می باشد که هم به لحاظ روشی و هم به لحاظ محتوایی توحیدی است. متاسفانه این رویه استوار آنچنان که باید و شاید از جانب اندیشمندان ما جدی گرفته نشد. —---— ◼️ سید مصطفی مدرس مصلی 🔗@seyyedmodarresi
▪️یادداشت شخصی حجت الاسلام سید مصطفی مدرس مصلی؛ منتشر شده در کانال شخصی ایشان🔻 —---— ◼️ سید مصطفی مدرس مصلی 🔗@seyyedmodarresi
📌 پرسش چرا پس از تشکیل حکومت اسلامی همواره جریان‌های ظاهری گرایی و اخباری گری با سرعت شکل می گیرند و نبض جامعه را به دست می گیرند؟ چرا در اواسط عصر صفویه جریان اجتهاد و عقلانیت حاشیه نشین شد و جریان اخباری گری جایگزین آن شد و عمومیت یافت؟ چرا در دوران صفویه کسی خطر اخباریگری را تشخیص نداد و مقاومتی در برابر آن گزارش نشده است؟ قدرت نفوذ و گسترش اخباری گری در چیست؟ چرا کنشگران اجتماعی در جوامع اسلامی به تفکرات اخباریگری علاقه دارند؟ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 اندیشه و رسانه 🔹هیچ اندیشه‌ای بدون رسانه و منبر به عرصه‌ی عمومی منتقل نمی‌شود و به فرهنگ مبدل نمی‌گردد. بدون رسانه، هر اندیشه‌ای در وس پرده‌ی حجاب خواهد ماند و امکان تأثیرگذاری بر جامعه را نخواهد داشت. 🔸اندیشه‌های دارای رسانه و منبر، هرچقدر هم غیر دقیق و غیر عقلانی باشد از اقبال بیشتری برخوردار است. چرا که عموم مردم و کنشگران بیش از آنکه دنبال منطق و عقلانیت باشند شیفته جذابیت و هنرورزی و همچنین سادگی و کارآمدی هستند. 🔹 انسان موجودی معنایاب و تفسیرگر است و هر چیزی را از منظری که از پیش انتخاب کرده است می‌بیند. به تعبیر دیگر، واقعیت‌هایی را آگاهانه می‌بیند که از قبل درباره‌ی آنها دغدغه و حساسیتی پیدا کرده باشد و ذهنیتی از آنها داشته باشد. بر این اساس، رسانه و منبر بزرگترین نقش را در ساخت ذهنیت‌ها، ذائقه‌ها و چشم‌انداز‌های انسان بر عهده دارد که بدین واسطه امکان رؤیت، روایت و تفسیر انسان را ممکن می‌سازد. 🔸رسانه و منبر برای ترویج اندیشه‌ها و فرقه‌ها، چند کارویژه می‌تواند داشته باشد: ۱. جذابیت و هنرمندی در عرضه‌ی محصولات، ۲. تکرار اندیشه‌ها و پیام‌های آن در جهت تغییر ذائقه‌ی و مطالبات عمومی، ۳. القای کارآمدی و اثربخشی و نفی کارآمدی و اثر بخشی از جریان‌های رقیب، ۴. القای کثرت مخاطبان و مشتریان، و مطلوبیت حداکثری نزد آنها، ۵. ساخت روایتی جذاب و متفاوت از پیشینه‌ی تاریخی، قهرمان سازی، استثناانگاری از کنشگران علمی و فکری خود در عین مظلوم‌نمایی و ستم‌دیدگی از سوی جریان‌های رقیب. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعه‌ی در هم تنیده و به وحدت رسیده‌ی چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‌ی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و ، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفه‌ی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاه‌ساله‌ی او رحله‌های تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است. همانگونه که فلسفه‌ی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطه‌ی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربه‌یی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفه‌ستیزان دورانهای میانه‌ی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهره‌گیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزه‌های فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفه‌ی نامدار حوزه‌های علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایسته‌ی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد. مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده‌ی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه‌ی انسانها و جامعه‌ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است. ۱۳۷۸/۰۳/۰۱ پیام آیت الله العظمی خامنه‌ای به کنگره بزرگداشت ملاصدرا https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه‌ی_قرآنی در محشر اندیشه ‏های فلسفی روز که غالباً از نور معنی و پرتو توحید، بیگانه و بیخبر است، جای این و پایه ‏های استقرار و خلل ناپذیرش، خالی است. زبانی آشنا با فرهنگ و معارف کنونی جهان، و دستی چیره در ترسیم زیبایی‏های «حکمت متعالیه» و در پشت آن، ذهنی ژرف بین و نواندیش و جامع‏نگر به کار است تا فلسفه‏ی این حکیم بزرگ را در نمایشگاه فاخرترین فرآورده‏های بشری، در جای سزاوار خود بنشاند. پیام آیت الله العظمی خامنه‌ای به کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد حکیم حاج ملاهادی سبزواری‏ 1 / 2 /1372. https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ◽️ تیزر همایش ملی عرفان اهل بیتی 💢 پیام تصویری مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت‌ آیت الله العظمی جوادی آملی 🎙سخنرانی: آیت الله استاد استاد 📚 رونمایی از کتب و آثار ویژه همایش ⏰ چهارشنبه ۱۰ اسفندماه، ساعت ۱۸:۴۵ 🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🔍 اطلاعات بیشتر: 🌐 eitaa.com/joinchat/905248775C8cd586abfc
📌 اگر روند مخالفت با فلسفه ادامه می یافت وضع حوزه ها شبیه کلیسای قرون وسطی می شد! ✍عارف کامل، فقیه جامع حضرت امام خمینی (ره) در منشور روحانیت: 🔹«یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مى‏رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏گفتم. 🔸 تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهاى ‏ مى‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود .. 🔹علماى دین باور در همین حوزه‏ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامى‏مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‏ها به هر دو تفکر آمیخته‏اند.» ♦️ تصویر دستخط عارف حکیم و فقیه جامع حضرت امام خمینی(ره) در منشور روحانیت است. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تغییر معنای فیلسوف و علامه (روایتی از شیوه‌ی جدید فیلسوف شدن در ایران) بخش اول... 🔹گاهی برخی از افراد فیلسوف خوانده می‌شوند که حتی یک روز کلاس منطق و فلسفه نرفته‌اند، یک متن فلسفی را کامل نخوانده است و فقط از دانشجویان اقتصاد و جامعه شناسی و یا ریاضی و... چیزهایی شنیده و استفاده کرده است که گاهی حرف‌های منسوخ قرن ۱۹ اروپا است که صورت اسلامی و معنوی به خود گرفته است. هیچ متن فلسفی را تدریس نکرده است و هیچ کتاب و مقاله‌ای ننوشته است. در عین حال با اساس منطق و فلسفه مخالف باشد و آن را کهنه و ناکارآمد بداند، اما با این وجود توسط مریدان خوانده می‌شود و در تبلیغات گسترده‌ی رسانه ای در تلوزيون و منبر و شبکه‌های مجازی و نادره‌ی دهر و مؤسس مکتب فکری نامیده می‌شود که بنیادهای همه‌ی علوم و فناوری‌ها را تغییر داده است. 🔸این طنز تلخی است که متأسفانه بواسطه‌ی فعالیت‌‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی بر جامعه‌ی ما تحمیل شده است و نمونه‌هایی از آن را در جناح غرب‌زده و غرب ستیز می‌توان معرفی کرد. 🔹 مانعی هم نیست می‌توان معنای فیلسوف و علامه را تغییر داد و معنای موسعی برای آن در نظر گرفت. همچنان که القاب در طول تاریخ تبدل مفهومی پیدا کرده و معانی جدید به خود گرفته است. مانند ثقة الاسلام، حجت الاسلام، آیت الله که ابتدا فقط بر برخی از نوادر علمی اطلاق می‌شد اما امروز برای طلاب معمولی هم به کار می‌رود. 🔴 ادامه دارد ... نمونه ها در یاداشت های بعدی معرفی می شود. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تغییر معنای فیلسوف و علامه (روایتی از شیوه‌ی جدید فیلسوف شدن در ایران) بخش دوم: نمونه ها: دهها سال است که نظریات پوپر در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته‌اند؛ اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است؛ اما عده‌یی هنوز وقتی میخواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریاتِ کهنه‌ی قدیمی نگاه میکنند! اینها دو عیب دارند: یکی این‌که مقلدند، دوم این‌که از تحولات جدید بیخبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کرده‌اند، مثل یک کتابِ مقدس در سینه‌ی خود نگه داشته‌اند و امروز به جوانهای ما میدهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه میکنند! ۱۳۸۳/۰۴/۱۷ بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان همدان 🔴ادامه دارد... ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی: ویژه طلاب و دانشجویان مؤلف: سیدمهدی موسوی ناشر: آفتاب توسعه زبان: فارسی رده‌بندی دیویی: 297.485 سال چاپ: 1395 نوبت چاپ: 1 تیراژ: 1000 نسخه تعداد صفحات: 664 توضیح کتاب: علوم انسانی نقش فرهنگ‌سازی، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریت اجتماعی را در هر جامعه‌ای به عهده دارد و زمینه‌ساز ساخت الگوها و شاخصه‌های پیشرفت و تعیین‌کننده مسیر تاریخی یک ملت و راه وصول به غایت مطلوب در زندگی است. در کتاب حاضر تلاش شده تا علاوه بر بیان تطورات تاریخی علوم انسانی، در برخی از مقاطع تمدن اسلامی و تمدن غرب، گزارشی از آرا و الگوهای سیزده نفر از اندیشمندان و متفکران مسلمان ایران و جهان اسلام ارائه شود که به نوعی با گفتمان انقلاب اسلامی قرابت دارند https://eitaa.com/hekmat121
📌الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی سید مهدی موسوی ناشر : آفتاب توسعه این کتاب در 3 بخش به نگارش درآمده است: بخش اول با عنوان «درآمدی بر تطورات علوم انسانی» و بخش دوم «الگوهای کلان در تولید علوم انسانی اسلامی در ایران و بخش سوم «الگوهای مهم جهان اسلام در تولید علوم انسانی اسلامی». 🔹بخش اول این کتاب با عنوان «درآمدی برتطورات علوم انسانی» شامل دو فصل است که مولف در فصل اول با موضوع «تطورات علوم انسانی در تمدن اسلامی و امتداد آن در انقلاب اسلامی» به مضامینی همچون، جایگاه و مفهوم علوم انسانی در تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی محصول علوم انسانی اسلامی پرداخته است. در فصل دوم از بخش اول این کتاب، موضوع «تطورات علوم انسانی در تمدن مدرن غرب» مطرح شده است. 🔸بخش دوم، شامل ۱۰ فصل با موضوعاتی همچون: ✔️بنیان های تولید علوم انسانی از منظر امام خمینی(ره)، ✔️نقشه راه دستیابی به علوم انسانی اسلامی از منظر مقام معظم رهبری، ✔️بسترسازی فلسفی و قرآنی علامه طباطبایی جهت تولید علوم انسانی اسلامی، ✔️گام های اساسی در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی در اندیشه شهید مطهری، ✔️علوم انسانی در پرتو مکتب اسلام از منظر شهید آیت الله صدر، ✔️ امکان علوم انسانی اسلامی در بستر حیات معقول از منظر علامه جعفری، ✔️تولید علوم انسانی در پرتو نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی، ✔️روند اسلامی سازی علوم انسانی از منظر علامه آیت الله مصباح یزدی، ✔️اجتهاد عام به مثابه روش علوم انسانی اسلامی از منظر آیت الله علی عابدی شاهرودی، ✔️منطق تولید علوم انسانی اسلامی در نگاه حجت الاسلام حسینی شیرازی. 🔸و در بخش پایانی(بخش سوم) در دو فصل با عناوین «بایسته های اسلامی سازی علوم انسانی از منظر سید محمد نقیب العطاس» و «جغرافیای اسلامی سازی معرفت در نگرش طه جابر العوانی» تهیه و تنظیم شده است. در پایان کتاب مولف، جمع بندی و سخن پایانی خود از الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی را ارائه کرده است https://eitaa.com/hekmat121
🔹جناب برادر انقلابی و دغدغه مند، آقای سیدمهدی موسوی، بحق برای تراث علوم اسلامی دل می سوزاند، اما از آنجا که، پرمطالعه است و فرصت چندانی برای تعمق و تدقیق پیدا نکرده، فلذا با عبور از سطح نظریات و رویکردها، به گزارشی سطحی از آنها اکتفا می‌کند. 🔹در این جلسات، به گزارش دیدگاه فرهنگستان پرداخته، اما هرکسی که چند جلسه‌ای در طرح عمومی فرهنگستان شرکت کرده باشد یا اینکه متنی از متون این مجموعه را خوانده باشد، با تعجب به این گزارش خواهد نگریست. 🔹بارها خدمت ایشان عرض شد که، در هر مجموعه‌ای که حضرتعالی پیشنهاد میکنید، برای گفتگوی علمی پیرامون دیدگاه فرهنگستان حاضریم، اما مع الاسف از گفتگوی علمی فرار می‌کنند.
قبلا شیوه و اخلاق دعوت این نویسنده‌ی محترم در این کانال منتشر شد. ⏏⏏⏏ میدان اندیشه، میدان توهین و رجز خوانی نیست. مقام نقد است و سنجش. نقد مکتوب را مکتوب جواب می‌دهند و در پاسخ به کتاب ۶۵۰ صفحه‌ای (الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی) حداقل ۶۵ صفحه باید نوشت. دوستان عزیز به فصل دهم از بخش دوم کتاب الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی مراجعه کنند و نسبت به آن ۶۰ صفحه حداقل ۶ صفحه نقد مکتوب بنویسند. با تشکر
📌ضرورت آشنایی حوزه و طلاب با آثار فکری و اندیشه های غرب 🎤حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای: 🔸حوزه باید از پیشرفتهای جهانی - در همه‌ی مسائلی که به علوم اسلامی ارتباط پیدا میکند - مطلع بشود و خود را با آنها هماهنگ کند. مثلاً امروز در باب جامعه‌شناسی، مفاهیم جدیدی مطرح میشود که این مفاهیم، با حوزه‌ی کار علمای دین ارتباط پیدا میکند. فرض کنید مفاهیم جامعه‌شناسی یا تاریخی مارکس در داخل اجتماعات می‌آید و وسیله‌یی برای القای تفکرات ماتریالیستی و فلسفی مارکس میشود. مباحث اجتماعی یا اقتصادی مارکس، با مسائل فلسفی مارکس از هم جدا هستند. اگرچه اینها را به هم زنجیر و قفل کرده و ارتباط داده است، لیکن مقوله‌های جدایی هستند. ماتریالیسم یک مقوله است، سوسیالیسم علمی در باب اقتصاد یک مقوله‌ی دیگر است. یا طبقات اجتماعی، آن‌طوری که مارکس در تحول تاریخی - که همان مبنای سوسیالیسم علمی است - ترسیم میکند، یک حرف دیگر است؛ اما همان مسائل اقتصادی و همان مفاهیم اجتماعی میآیند در ذهن فلسفی مخاطبان خودشان اثر میگذارند؛ آن وقت حوزه‌ی علمیه برای مقابله‌ی با ماتریالیسم، این دفعه شروع به تلاش و راه رفتن میکند! 🔹چرا ما از اول متوجه نباشیم که چه چیزی دارد در دنیا فراهم و فرآورده میشود، تا به افکار بشر داده بشود، تا خودمان را از ریشه آماده کنیم؟ بنشینیم تا صد سال بعد از مرگ مارکس، که افکار او همه جا منتشر شد و وارد کشور ما گردید و چهار نفر از بچه‌های ما رفتند توده‌یی یا مارکسیست شدند و خدا را انکار کردند، آن وقت تازه به این فکر بیفتیم که حالا مثلاً علیه بیدینی و بیخدایی آنها کتاب بنویسیم! این درست است؟ راهش این است؟ یا نه، اگر از همان وقتی که تفکرات اقتصادی یا اجتماعی مارکسیسم یا هر مکتب دیگری داشت ریشه میگرفت و جوانه میزد - من به عنوان مثال مارکسیسم را میگویم، که حالا امروز در دنیا دیگر از مارکسیسم تقریباً خبری نیست؛ امروز باز چیزهای دیگری هست - چنانچه حوزه‌های علمیه متوجه بودند و خودشان را هماهنگ میکردند و پیش می‌بردند، میتوانستند بموقع و بجا آن افکار صحیح اسلامی را بدهند و نگذارند که در موضع تدافعی قرار بگیرند؛ همیشه موضع تهاجمی و تبیینی داشته باشند. پس، بایستی خودشان را با افکاری که به نحوی با مسائل اسلامی ارتباط پیدا میکند، هماهنگ نمایند. 🔸 منطق دیالکتیکی مدتها در دنیا پیش آمده بود، هگلی پیدا شده بود و دیالکتیکی درست کرده بود؛ در همه‌ی عالم هم پخش شده بود و یواش‌یواش آمده بود و منطق شکلی و صوری را که پایه‌ی استدلالهای ماست، مورد تعرض قرار داده بود؛ ما تازه به فکر افتادیم که بیاییم دیالکتیک را خراب یا ردش بکنیم! این‌گونه برخورد با قضایا، برخورد انفعالی است. بایستی با تحولات جهانی آشنا بود، تا برخورد انفعالی پیش نیاید؛ بلکه برخورد فعال پیش بیاید. بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1370/06/31 https://eitaa.com/hekmat121