eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
نهضت متعالیه.pdf
2.6M
📌پرونده نهضت متعالیه (مناسبات حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی) در نشریه معارف اسلامی خرداد و تیر 1401، شماره 117 https://eitaa.com/hekmat121
📌 تفسیر دیالکتیکی و اراده گرایانه از فقه امام خمینی 🔹 در همایش فقه نظام ساز که از سوی موسسه امام رضا در قم برگزار شد یکی از منبری های معروف و مدرسین قم، با نسبت دادن دیدگاه های خود به امام خمینی (ره) تلاش کرد تا تفسیری بر پایه منطق و قاعده از آرا و اندیشه های امام خمینی ارائه دهد. 🔸 در نگاه این سخنران، در فقه امام، به هیچ وجه بنائات عقلا، عرف مردم و کارشناسی عالمان علوم انسانی و طبیعی اعتبار ندارد بلکه در برابر آنها قرار دارد. این فقه، نه فقه موضوعات بلکه فقه اراده‌ها برای تقابل با تمدن غرب و دستگاه حاکمیتی آن است. لذا فقه حادثه ساز و تقابل گرا است. 🔹 در این نگاه، فقه متکفل مدیریت همه اراده ها تحت یک اراده واحد و در یک جهت واحد است. 📌تامل: 🔸این اظهارات اگرچه در مقام روبنا في الجمله قابل توجه است لکن از حیث زیربناهای فکری و نظری کاملا در تعارض با حکمت و کلام امام خمینی و معارض با دستگاه انسان شناسی فطرت محور و سیره بین المللی هدایت محور ایشان است.(ر.ک: نامه امام خمینی به گورباچف) 🔹 این تفسیر عرف ستیزانه، اقتدارگرایانه و اراده گرایانه ی معطوف به قدرت قطعا با روح نظام فکری و فقه حکومتی امام خمینی در تقابل است و سرانجام به دلسرد کردن مردم، انحراف جامعه اسلامی و تضعیف نظام سیاسی و اجتماعی خواهد انجامید. https://eitaa.com/hekmat121/789
📌 انقلاب، حکمت، امام خمینی ۱.انقلاب محصول مردم است که نوع نگاه و اراده انسان را به هستی، انسان، جامعه و آینده تعین می‌بخشد. ۲. تحول باطنی یک مقوله چند ضلعی و چند وجهی است هم عنصر معرفتی در آن دخیل است و هم عنصر گرایشی. از حیث معرفتی هم مبانی و لایه های بنیادین (فلسفه، کلام و عرفان) در آن دخالت دارد هم لایه‌های هنجاری و دستوری (اخلاق و فقه) و هم سطوح فرهنگی و اجتماعی(مناسک دینی و آداب و رسوم ملی). ۳. تاثیر دانش‌ها در کنش انقلابی جامعه، تأثیر مستقل و جزیره‌ای نیست، بلکه به صورت شبکه ای و مجموعی است که برآیند بحث و گفتگو، رفت و آمد علمی و عملی عالمان و کنشگران "خلق جهان معنایی" متمایز است که نتایج اجتماعی متناسبی را برای ساخت آن جهان معنایی و آینده مطلوب به همراه دارد. یکی از آن نتایج چگونگی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است‌(انقلاب یا اصلاح) ۴. انقلاب اسلامی ایران محصول بیش از هزار سال فکر و اندیشه اسلامی در حوزه های مختلف معرفتی و کنش اجتماعی ملت ایران است که از مشروطه به بعد سرعت بیشتری گرفته است. حکیمان و متکلمان، عارفان و فقیهان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی هر کدام به نوعی در این بستر سازی و خلق جهان معنایی نقش آفرین بودند. ۵. امام خمینی(ره) محصول این تاریخ علمی و عملی است که توانست این سرمایه عظیم را به در خود نهادینه کند و براساس این جامعیت علمی و عملی ، همه سرمایه ها و نیروهای انسانی را در جهت تحول اجتماعی هدایت و بسیج کند. ۶. بدون تردید مبانی حکمی و معرفتی امام خمینی(ره) و برخی از شاگردان ایشان در ساخت این نگرش جمعی و تکاملی به نیروها و سرمایه ها مؤثر بوده است و همین بنیان های معرفتی و نظری عمیق موجب اقبال نخبگان فکری و مصلحان اجتماعی شد و سایر مکاتب فکری رقیب همچون لیبرال سرمایه داری و سوسیالیسم و کمونیسم را در راهبری فکری و عملی کنشگران انقلابی به عقب راند. به همین جهت امام خمینی در نامه به گورباچف (رئیس شوروی) آنها راه خروج از فروبست های تمدن غرب را بازگشت به بنیان‌های معرفتی شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی حکیمان و عارفان مسلمان معرفی می کند‌. ۷. حکمت، عرفان، کلام، اخلاق و فقه به عنوان پنج دانش محوری در تمدن اسلامی هر کدام نقش بی بدیلی را ساخت واقعیت اجتماعی اسلامی داشته اند، این دانش ها علی رغم برخی از اختلافات و انتقادهای درون پارادایمی، از یک روح واحد توحیدی برخوردارند و پس از سیر چند مرحله ای به یکدیگر نزدیکتر شده اند. اوج این هم آوایی، هماهنگی و هم افزایی در طرح مکتب حکمت متعالیه قابل مشاهده است و هیچ طرح دیگری تاکنون نتوانسته است چنین هماهنگی و هم افزایی علم و عمل را صورتبندی فلسفی و اجتهادی کند. در واقع ویژگی مهم حکمت متعالیه و تأثیرگذاری آن بر انقلاب اسلامی را باید در همین خصیصه حکمت متعالیه می بایست جستجو کرد که توانست طرحی نو از هم آوایی، هماهنگی و هم افزایی علوم ارائه دهد که لاجرم به همنوایی، هم راهی و همگامی کنشگران اجتماعی انجامید. https://eitaa.com/hekmat121
📌در روش شناسی نسبت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی 🔹 هرگاه از نسبت میان یک دانش با پدیده اجتماعی سخن به میان می آید لازم است که توجه شود که این نسبت می تواند وجوه و صور مختلفی داشته باشد. از این رو توجه به همه این وجوه و صور در اثبات یا نفی نسبت و رابطه مؤثر است. 🔸نسبت حکمت متعالیه با انقلاب اسلامی نیز از این قاعده عام مستثنی نیست. لذا از جهات و صور مختلف باید به بررسی و تحلیل این نسبت پرداخت. 🔴 مطلب اول: 🔹 برای فهم این نسبت ابتدا باید مقصود از حکمت متعالیه، مؤلفه‌ها و ویژگی هاي آن، قلمرو معرفتی آن، زین رقابتی آن با سایر مکاتب مدعی، و نمایندگان آن در عصر وقوع پدیده اجتماعي انقلاب اسلامی به طور دقیق مشخص شود. 🔸 سپس لازم است ماهیت انقلاب و اجزای درونی وبیرونی مشخص شود. تا تأثیر حکمت در اجزا و ابعاد مختلف انقلاب روشن شود. 🔹 هر انقلابی از چند جزء اصلي و فرعی برخوردار است که برخی از آنها عبارتند از: ۱. مبانی فکری و عقبه تئوریک در حوزه های هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، معادشناسی. ۲. اهداف و آرمان‌های تعین بخش به آینده و انگیزه بخش برای حرکت و قیام؛ ۳. نظریه ها و آثار فکری و علمی افق گشا، جهت دهنده، هدایت کننده و تبیین کننده وقایع و حوادث؛ بخصوص نظریه ها و آثاری که تمایز دهنده هستند و مرزهای مکتبی و زیربنایی با سایر مکاتب فکری و رقبای عملی را مشخص می‌کند. ۴. متفکران و نظریه پردازان افق گشا و مسیرنما، وحدت ساز (میان نیروها و سرمایه‌ها) و تمایز بخش (با سایر مکاتب فکری و رقبای کنشکر)؛ ۵. رهبران گفتمان ساز و راهبران خط مشئ گذار؛ ۶. مبارزان و مجاهدان وسط میدان مبارزه و جهاد؛ ۷. مردم هماهنگ با اهداف انقلابی و همراه با مجاهدان؛ ۸. شعارها،نماد و نشانه‌ها، اسطوره‌ها و الگوهای انگیزه بخش و تسهیلگر کنش های انقلابی در شرایط سخت و ناامیدی؛ ۹. مکان های امن اتصال، تجمع و سازماندهی نیروها و کنشگران انقلابی؛ ۱۰. آسیب‌ها، بحران‌ها و نواقص وضع موجود و ناتوانی ساختارهای حاکمیت در اقناع عمومی و رفع بحران‌ها. 🔸 حال می بایست از ميزان نسبت و تأثیر حکمت متعالیه در هر یک از موارد بالا گفتگو کرد. ۱. نقش حکمت متعالیه در تولید و یا تعمیق و گسترش هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی انقلاب اسلامی؛ ۲. نقش حکمت متعالیه در تعمیق و تدقیق اهداف و آرمان‌های انسان انقلابی؛ ۳. نقش حکمت متعالیه در تولید نظریه ها و آثار علمی افق گشا و پاسخ دهنده به شبهات سایر مکاتب و تمایز گذاری فکری و علمی با سایر مکاتب (لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسیونالیسم) ۴. نقش حکمت متعالیه در تربیت علمی و معنوی متفکران و نظریه پردازان انقلاب همچون امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیت الله خامنه ای، آیت الله مصباح یزدی و امثالهم. ۵ نقش حکمت متعالیه در تربیت و رشد رهبران و راهبران انقلاب اسلامی؛ ۶. نقش حکمت متعالیه در تربیت مبارزان و مجاهدان و یا در شبهه زدایی از ذهن آنها؛ ۷. تأثیر حکمت متعالیه در فرهنگ عمومی و همراه سازی مردم با انقلاب اسلامی؛ و امثال این پرسش‌ها. 🔸 البته ممکن‌است در تحلیل و بررسی ها برخی از محورها ، پاسخ مثبت باشد و ممکن است منفی باشد. همچنین امکان دارد میزان نسبت و تأثیرگذاری در برخی محورها بیشتر و برخی کمتر باشد که در نهایت نیازمند معدل گیری و جمع بندی است. 🔴 مطلب دوم: 🔹 برای تحلیل و بررسی هریک از محورهای فوق الذکر چند روش علمی و معتبر وجود دارد که هر کدام به تنهایی می تواند اثبات گر مدعا باشد. هر چند بهره گیری ترکیبی از روش‌ها و شیوه های ممکن به مراتب اطمینان بخش تر و اقناع کننده تر است. 🔸 برخی از روش‌ها و شیوه‌ها: ۱. استناد ضابطه‌مند اجتهادی به نصوص واظهارات محکم متفکران و رهبران انقلابی در اثبات وتعیین میزان نسبت و تأثیر پذیری از حکمت متعالیه و میزان تأثیرگذاری حکمت متعالیه ومتفکران آن درانقلاب؛ ۲. شناسایی متون فکری و فرهنگی موثر در انقلاب اسلامی و تحلیل مضامین آن متون جهت رد یابی تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم حکمت متعالیه در ساخت معرفتی انقلاب اسلامی؛ ۳. تحلیل آماری از نسبت کنشگران انقلابی با حکمت متعالیه؛ ۴. بررسی نقش حکمت متعالیه در شبهه زدایی از مبانی، اهداف و مسیر انقلاب اسلامی و تعمیق باورهای دینی و انقلابی کنشگران انقلابی و فرهیختگان جامعه؛ ۵. بررسی مقایسه‌ای میان نقش وتأثیر حکمت متعالیه درانقلاب اسلامی بانقش وتأثیر سایر مکاتب فکری همچون: اخباریگری، اشعریگری، صوفي گرایی، ملی‌گرایی، لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم و ... . ۶. بررسی دلالت‌های عملی وسیاسی اصول وقوانین حکمت متعالیه ونقش آنها درصورتبندی حکمت عملی ونظریه اجتماعی انقلاب و نظریه سیاسی مردم سالاری دینی وولایت فقیه. ۷. بررسی نقش حکمت متعالیه درتعمیق بنیان‌های نظری، مبانی تصدیقی وروشن‌شناسی علوم عملی وهنجاری مثل فقه واخلاق
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 | ‌‌فارابی، فصل مشترک همکاری علمی و فرهنگی ایران و قزاقستان 🔻 رهبر انقلاب، امروز در دیدار رئیس جمهور : به‌عنوان یک فیلسوف و دانشمند اسلامی که اصالت قزاقستانی دارد و در ایران هزار سال درباره آثار او تحقیق و مطالعه شده است، می‌تواند مبنای همکاری‌های فرهنگی و تشکیل یک کمیته مشترک علمی میان دو کشور شود. ۱۴۰۱/۳/۲۹ 💻 @Khamenei_ir
📖 تبیین شهید بهشتی از نظریه حدوث جسمانی نفس ☘ شهید آیت‌الله دکتر بهشتی نظریه «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» ملاصدرا را، با استمداد از قرائنی قرآنی چنین تبیین می‌کند: 🍀 «لازمه حرکت جوهری همین «جسمانیة الحدوث» بودن و «روحانیة البقاء» بودن است و آن این است که جوانه روح از بطن جسم سر میزند؛ همین اندازه نه بیشتر. این نظر در مقابل عقیده آن‌هایی است که فکر می‌کنند روح از عالم دیگر به بدن متصل می‌شود. جوشیدن روح از بطن ماده یک مسأله است، متصل شدن روح به ماده، مسأله دیگر است. 🌱 خوب دقت کنید که حرف آخر ملاصدرا... این است که جوانه زدن و متصل شدن از عالم دیگر هم یک معنی می‌دهد و دو معنی نیست. 🌿 حرف نهایی ملاصدرا این نیست که وقتی می‌گوید روح «جسمانیة الحدوث» است یعنی از ماده سر می‌زند، این با آن حرفی که می‌گوید روح از ملاء اعلی به انسان می‌پیوندد متناقض است. 🌴... انسان در مرحله نطفه به انسان در مرحله علقه تغییر پیدا می‌کند، اینجا چه کاری صورت گرفته؟ خلق تازه است، اما تغییرات چنان نیست که بیاید یک چیز تازه را در کار بیاورد. 🌳نطفه به علقه، خلق است؛ علقه به مضغه، خلق است؛ مضغه به استخوان‌بندی و گوشت، خلق است. 🌲تا اینجا خلق است اما وقتی نفخه الهی و روح الهی می‌آید، این جا هم انسان تغییر کرده، پس از نظر انسان که یک تغییر هست؛ چون موضوع [تغییر]، انسان است ولی این تغییر به این است که؛ 🥇 یا جوانه روح الهی در او سرزده است [برداشت مشهور از نظر صدرا] 🥈 یا روح الهی به او پیوسته است [نظر شیخ الرئیس] 🥉 یا روح الهی در او دمیده است، که در دمیدن هم سر زدن است و هم پیوستن [برداشت شهید بهشتی از نظر صدرا]. 🏅اینکه گفتم حرف ملاصدرا، باید عالی اش فهمیده شود این است که وقتی دمیده می‌شود، هم از شکم یک چیزی بیرون می‌آید و هم از یک جایی آمده و به او متصل شده. هم پیوستن و هم سر زدن است.» (بهشتی، ۱۳۸۸: صص ۱۸۱ـ ۱۸۴) 🏵[تبیین دیدگاه شهید بهشتی: برای مثال بادکنکی خالی از باد را در نظر بگیرید. هنگامی که در این بادکنک هوایی دمیده می‌شود، اگرچه هوا از دل بادکنک سر برآورده، اما این هوا خاصیت خود بادکنک نبوده که آن را حاصل تکامل بادکنک بدون در نظر گرفتن عامل خارجی بدانیم، بلکه نیرویی از بیرون هوایی را در آن دمیده. در مورد نفس نیز همین‌گونه است. یعنی چون ماده توان ایجاد سطحی فرا مادی را ندارد، پس از عوالم دیگر سطحی از جنس همان عوالم در دل ماده دمیده و ایجاد می‌شود.] 📚 بهشتی، ۱۳۸۸، حزب جمهوری اسلامی، مواضع تفصیلی، بقعه.
📌آقا سيد ابوالحسن رفيعي قزويني. 🔸از مشاهير و معاريف اساتيد درنيم قرن اخير بود. جامع المعقول والمنقول بود. فلسفه را نزد حکيم کرمانشاهي و حکيم اشکوري آموخته بود. 🔹پس از تأسيس حوزه علميه قم در سال 1340 وسيله مرحوم حاج شيخ عبد الکريم ، معظم له به قم مهاجرت کرد و ضمن استفاده از محضر آقاي حائري، خود به تدريس شرح منظومه سبزواري و اسفار ملا صدرا پرداخت. فضلا از درسش استفاده مي‌‌‌‌‌کردند. 🔸استاد بزرگ ما آيت اللَّه (مدظله) شرح منظومه و قسمتي از اسفار را نزد او خوانده‌‌‌‌‌اند. او را بالخصوص از نظر حسن تقرير و بيان مي‌‌‌‌‌ستودند. مرحوم رفيعي در زمان حيات مرحوم آقاي حائري به قزوين مراجعت کرد. طالبان حکمت احياناً براي استفاده از محضرش به قزوين مي‌‌‌‌‌رفتند. سالهاي آخر، تهران را محل اقامت قرار داد و از مراجع تقليد به شمار مي‌‌‌‌‌رفت. در سال 1394 جهان را وداع گفت. استاد مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران. شيخ عبدالکریم https://eitaa.com/hekmat121
📌 نومارکسیسم و سوپر انقلابی 🔸 انقلابها پس از پیروزی با رواج و رشد قارچ گونه‌ی تفسیرها و تحلیل‌ها روبرو می شوند. به این معنا که هر گروه و طیف فکری و سیاسی تلاش می‌کنند به گونه‌ای فلسفه ی انقلاب را تحلیل و وقایع انقلاب را روایت کنند که با مبانی فکری آنها هماهنگ باشد و سهمي ویژه از کنشگری انقلابی را برای خود، سند بزنند. 🔹در این میان ، بسیاری از گروه‌ها و طیف‌ها که نوعا پس از انقلاب در حاشیه قرار گرفته اند از هیچ کوششی برای تفسیر و تحریف اندیشه ها و بیانات رهبران و متفکران اصیل انقلاب دريغ نمی کنند. حتی با قدرت تبلیغاتی، مفسران راستین را به حاشیه می رانند تا بتوانند تفسیر خود را به کرسی بنشانند. 🔸 از میان همه طیف ها و گروه ها، جریان های چپ گرا و در مصادره انقلابها ید طولایی دارند. چرا که یکی از اهداف اصلی نوع انقلابها مخالفت با وضع موجودی است که اشراف و طبقات اقتصادی برتر بر جامعه تحمیل کرده اند. همین نامتوازنی اقتصادی و روابط ظالمانه برآمده از آن، مستمسکی می شود برای تحلیل‌های نومارکسیستی از انقلابها. 🔹 انقلاب اسلامی ملت ایران نیز از روزهای پس از پیروزی، همواره در معرض تفسیرهای نومارکسیستی و بوده است، هرچند در سال‌های ابتدایی انقلاب با تلاش متفکران و حکیمان انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، آیت الله خامنه ای، استاد شهید مطهری، استاد شهید بهشتی و جمع دیگری، این خطر تئوریک برطرف شد و جریانهای چپ گرا به حاشیه رانده شدند و تفسیر اصیل انقلاب اسلامی بر پایه حکمت و فقاهت تبیین شد، اما در سال‌های اخیر، خیزش جدیدی از سوی برخی از کنشگران فعال اجتماعی شکل گرفته است و درصدد تفسیر نومارکسیستی از انقلاب و اندیشه انقلاب اسلامی هستند. 🔸 تفسیر نومارکسیستی و فقط در سطح دانشگاه امتداد نیافته بلکه در جریانهای حوزوی هم رسوخ یافته است و بنیادهای معرفتی دینی هم برای آن دست و پا شده است به گونه ای که غیر خود را غیر اسلامی می دانند. لذا خود را بیش از دیگران انقلابی و اهلبیتی و عدالت خواه معرفی می‌کنند(سوپر انقلابی) 🔹 تلفیق اندیشه نومارکسیستی با نگرش‌های اخباریگری و عقل و عرف ستیزی و القا آن به عنوان اندیشه ناب انقلابی و ترویج گسترده آن از طریق منبرهای مذهبی و تریبون‌های سیاسی و شبکه های رسانه ملی و غیر ملی، خطری بزرگ پیشا روی انقلاب اسلامی است که اگر به درستی شناخته، مدیریت و هدایت نشود به نزاع های فکری و اختلافات اجتماعی می انجامد. 🔸امروز برخی از مجامع منتسب به طیف انقلابی و برخی گروه ها و مراکز فعال در حوزه علمیه قم و تهران و اصفهان به طور فعال و با گرایش‌های مختلف مشغول فعالیت هستند و با عناوین مختلفی درصدد تفسیر نومارکسیستی از انقلاب اسلامی هستند. البته بیشترین بهره از این جریان‌ها و تفسیرها را طیف لیبرال مسلک و غرب گرا خواهند برد چرا که با معرفی کردن آنها به عنوان قرائت رسمی از انقلابی گری، مستمسکی برای تخریب و تحریف انقلاب اسلامی و انقلابی گری پیدا می‌کنند. 🔹در مطلبی دیگر، بهره های جریان لیبرالیستی از پدیده‌ی تحلیل خواهد شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 انسان محوري در مدينه‌ي فاضله آیت الله جوادی آملی: 🔹تبيين خلافت انسان و تشخيص هويّت اصيل وي كه خليفه خداي سبحان است براي جمع بندي برخي از آراي متضارب در نظام سياسي مدينه فاضله و ساختار انساني حكومت متمدّنانه سهم بسزايي دارد؛ زيرا گروهي اساس سياست سالم را «خدا محوري» مي دانند و عده اي پايه‌ي آن را «انسان مداري». گرچه ممكن است صاحبان نظريه انسان محوري به عمق گفتار خود واقف نباشند و فاجعه انسان مداري غير موحّدانه را ادراك نكنند، ليكن آگاهان از جهان بيني توحيدي و واقفان بر تدبير و اداره‌ي حكيمانه خداي يكتا و يگانه مستحضرند كه هويّت انسان را كه همان حيّ متألّه است چيزي جز خلافت الهي تقويم نمي كند و در قوام او دخالت ندارد. 🔸موجودي كه خلافت خداي سبحان مقوّم هستي اوست در اَضلاع سه گانه‌ي «مَصْدَر»، «مورد» و «مقصد» بودن حتماً بايد حكم خدا و رضاي الهي در او ملحوظ گردد؛ يعني خليفه خدا هرگز مصدر هيچ جزم علمي و عزم عملي نخواهد بود، مگر آن كه مسبوق به اراده‌ي تشريعي خدا و حكم صادر از ناحيه‌ي او باشد و در مورد هيچ انساني تصميم نمي گيرد، مگر آن كه او را از منظر خليفه خدا بنگرد و هيچ كاري را درباره فرد يا جامعه انجام نمي دهد، مگر آن كه مقصد آن جلب منافع و مصالح انسان و دفع مضارّ و مفاسد از او باشد. 🔹با چنين تقريري هم اصل خدا محوري كه تنها پايه كمال و مايه جمال انساني است محفوظ مي ماند و هم اصل انسان محوري تأمين مي گردد؛ زيرا انسان شناسي از منظر خلافت الهي، محصولي جز خدا محوري در همه‌ي ابعاد سه گانه مزبور نخواهد داد؛ چون كرامت انسان نتيجه خلافت اوست و ويژگي خليفه در اين است كه همه‌ي شؤون علمي و عملي او مسبوق به حكم خدا و رضاي الهي باشد؛ چنان كه قرآن كريم درباره‌ي فرشتگان كه بندگان مكرّم الهي هستند مي فرمايد: (لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون). 🔸پس انسان محوري در مدينه فاضله بدون خدا مداري فرض صحيح ندارد؛ چون انسان بدون جنبه‌ي خلافت وي از خدا كرامتي ندارد و بدون داشتن كرامت، دليلي بر لزومِ محور قرار گرفتن او نيست، بلكه و با درنظر گرفتن خلافت الهي از كرامت برخوردار است و صلاحيت محور بودن دارد. از اين رو تكريم خليفه و تجليل از او و جلب رضاي او و كار در جهت تأمين منافع و مصالح او همگي مسبوق به اذن و رضاي مستخلف عنه او، يعني خداي سبحان است؛ خلافت همانند آيينه شفاف است و جز مستخلَف عنه را نشان نمي دهد و اگر در برخي نصوص ديني آمده است كه اكرام مؤمن تكريم خدا و اهانت مؤمن توهين خداست، براي آن است كه مؤمن پرهيزكار از غمزه‌ي غريزه بازآمدْ و با رمز تزكيه سازمان يافته و از ساده‌ي هوس پركشيده و به وِساده‌ي عقل تكيه زده واز خوب رويانِ بدخوي طبيعت جدا شده و از چراغ كم فروغي كه با نَمي زنده و با دَمي مرده مي شود استضائه نكرد و چنين مؤمني شايسته‌ي چنان تجليلي است. دين برون آيد از گنه بنهي سر پديد آيد اركله بنهي همه خود زخويشتن كم كن و انگه آن دم حديث آدم كن[سنایی] 🔹چنان كه شخص تبه كار چنين منزلتي ندارد: تا گزنده بُوي گُزيده نه اي تا درنده بُوي رسيده نه اي بند برخود نهي گزيده شوي پاي بر سر نهي رسيده شوي[سنایی] اندرين ره كه راه مردان است هر كه خود را فكند مرد آن است آن كه او «نيستْ» گشت هَستش دان و آن كه «خود» ديد بت پرستش دان بي خبر زان جهان و مَسْت يكي است خويشتن بين و بت پرست يكي است[سنایی] تسنيم، جلد 3 ، صفحه 142. الله https://eitaa.com/hekmat121
📌 حکمت انقلاب اسلامی 🔹 هر انقلاب اجتماعی بر اساس فلسفه ای شکل گرفته است که سازنده عقلانیت عملی و اجتماعی آن انقلاب است. 🔸 انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و بر فلسفه و حکمتی استوار است که توسط رهبران و متفکران انقلاب صورتبندی و گفتمان سازی شده است. 🔹 یکی از ضرورت‌های مهم جامعه امروز شناخت است تا مسیر آینده را روشن کند و به هماهنگ سازی نیروها و دانش‌ها بپردازد همانگونه که در آستانه پیروزی انقلاب چنین کرده است. 🔸 از این طریق می توان به حقیقت انقلاب، آرمان‌ها، اهداف و مسیرهای آینده پی برد و جلوی بسیاری از تحریفها، التقاطها و انحرافهای موجود و ممکن را گرفت. 🔹 حکمت انقلاب اسلامی را باید در اندیشه های رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی و در آثار مکتوب و بیانات تاثیرگذار و مناظرات و گفتگوهای فلسفی و کلامی یک سده اخیر جامعه ایرانی جستجو کرد: 🔅از کشف الاسرار امام خمینی تا اسلام و نیازهای زمان استاد مطهری 🔅از اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبایی تا طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آیت الله خامنه‌ای 🔅 از رساله اجتهاد و تقلید تا کتاب البیع امام خمینی 🔅از اقتصادنای شهید صدر تا نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری 🔅از دست نوشته انقلابی امام خمینی در ۱۳۲۳ تا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ... https://eitaa.com/hekmat121
📌 حکمت شاعر آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: 🔸یک بخش دیگر هم هست که اندیشه‌ی شاعر است، است؛ این نباید مغفولٌ‌عنه قرار بگیرد. 🔹شما سعدی را ببینید؛ قله‌های شعر ما اینهایند دیگر؛ سعدی از همان - به قول شماها - شاعرانه‌ها، عاشقانه‌ها و احساساتی‌ها فراوان دارد، از آن دلتنگی‌ها هم زیاد دارد؛ هم در «بوستان» دارد، هم در غزلیات و جاهای دیگر دارد؛ اما حکمت سعدی را مشاهده کنید چطور در شعر او گسترده است. 🔸سعدی را به عنوان یک حکیم میشود شناخت. این است که کسی مثل سعدی را، کسی مثل حافظ را، کسی مثل صائب را به قله میرساند. 🔹حکمت، اندیشه‌ی حکیمانه، مسائل لازم برای آموختن به انسانها، اینها را فهمیدن و در شعر گنجاندن و بیان کردن - که معارف دینی و معارف انسانی و سبک زندگی جزو برترینهایش است - اینها مسئولیتهای شاعر است. ۱۳۹۲/۰۵/۰۱ بیانات در دیدار شاعران‌ https://eitaa.com/hekmat121
📌تقدم عقلانیت بر مهارت 🔹هر حرکت اجتماعی و اقدام موثر بر دو عنصر استوار است : ۱. عقلانیت و ۲. مهارت. 🔸عقلانیت محور حرکت و تعّین بخش به مهارت‌ها و فن آوری های اجتماعی است. ✅ بنابراین، عقلانیت تقدم بر مهارت دارد. https://eitaa.com/hekmat121
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 عقلانیت بنیان انقلابی بودن و تمدن سازی 🎞پیام ارزشمند حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی برای طرح حوزوی نظام جامع اندیشه اسلامی 💠تیرماه ۱۴۰۱ 🌐مشهد مقدس 🔹تا حوزه عقلانی و الهیاتی نشود سایر علوم و فنون کارآمد نیستند و مهمترین اصل برای الهیاتی شدن و در پرتو آن فقیه و اصولی بپروراند و انقلابی انجام دهد موریت قرآن کریم است. 🔸عقلانیت باید احیا شود چرا که عقل قطب فرهنگی است. 🔹این راهی است که فقط قرآن فراسوی انسان قرار داد. 🔸این وظیفه اصلی حوزه است. 🔹اگر محور قرآن حوزه علمیه باشد این مطالب از قرآن فهم می شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌شعر انقلاب و حکمت انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹یک نکته‌ی دیگری که میخواهم به شعرای عزیزی که اینجا هستید و شعرای دیگری که جزو مجموعه و جریان شعر انقلاب محسوب میشوند، عرض بکنم، این است که شاعر زمان ما با این ویژگیهائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینىِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شده‌اید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفته‌ی از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیان‌برافکنِ سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. 🔸 شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشته‌ی شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجسته‌ی ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسه‌سرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. 🔹شاهنامه‌ی فردوسی پر از حکمت است. او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی. 🔸 همه‌ی آنها حکیم بودند؛ سرتاپای دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمیگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم میخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمیتوانند بخوانند؛ اما او میتوانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلی عظمت دارد. این آشنائی با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، برای کسی که آن را بفهمد. 🔸 سعدی که خب، واضح است؛ مولوی که آشکار است؛ جامی و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن میبینید. انسان به بیدل که میرسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیده‌ی دینی را مشاهده میکند. اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمه‌ی شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهج‌البلاغه، انس با صحیفه‌ی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعه‌ی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد. 🔹 مثلاً مطالعه‌ی کتاب «گفتارهای معنوی» شهید مطهری متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهی. من آن روز در یک صحبتی از قول مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی گفتم معنویتی که از روزه حاصل میشود، آن شکوفائی و علوّی که از روزه در روح انسان به وجود می‌آید، چقدر ارزش دارد. خب، اتفاقاً شاعر کسی است که با هیجانات روحی و دریافتها و درکهای معنوی سر و کار دارد. 🔸خصوصیت شاعر این است، اقتضاء لطافت شاعر همین است و خیلی راحت میتواند این معارف را درک کند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خیلی کمک میکند. بنابراین معرفت دینی خود را ارتقاء دهید. البته عرض کردیم؛ معرفت دینی به شکل فنی و علمیاش، نه به شکل ذوقی و من‌درآوردی. گاهی اوقات بعضیها راجع به دین حرف میزنند، اما در واقع میبافند! متکی به یک مدرکی، سندی، نگاه عالمانه‌ای، تحقیق عالمانه‌ای نیست؛ این خیلی به درد نمیخورد. ۲۴/۵/۱۳۹۰ https://eitaa.com/hekmat121
📌 فقه اداره و سرپرستی جامعه به کدام روایت 🔹یکی از تحولات مهم در دانش فقه توجه به اداره جامعه و مدیریت تحولات اجتماعی است که در دو سده اخیر توسط برخی از فقها و حکمای مسلمان و برخی از نواندیشان و دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان مطرح شده است. 🔸بخشی از این نظریات در ذیل نظریه ولایت فقيه در فقه و اصول سنتی سامان یافته است اما عمده این اتفاق مهم در درون دانش فقه شکل نگرفت بلکه ریشه در مبانی فلسفی و کلامی و روش شناسی برخی از فقها و حکمای پیش رو و همچنین مطالعات اجتماعی و روزنامه خوانی دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان پیش از انقلاب دارد که بعدها به ساخت جریانات فکری پرداختند و امروزه در حوزه های علمیه و مجامع انقلابی از طرفدارانی برخوردارند. البته به تدریج اظهارات فلسفی، کلامی و دغدغه های اجتماعی ، رنگ و بوی فقهی به خود گرفت و هر جریانی شواهد و مویداتی از درون فقه و اصول برای پیشنهادات خود دست و پا کرده و نظم علمی بدان بخشیده اند. 🔹 عموم جریانات مدعی و جامعه در مقام توصیف روبناهای اندیشه و ضرورت موضوع از اشتراکات زیادی برخوردارند و حتی بسیاری از آنها در تجویزهای خود به صورت موقتی (دوره گذار) در چارچوب الگوی حاکم در جمهوری اسلامی سخن می گویند، لکن اختلاف مبنایی و زیرساختی در این زمینه بسیار و مهم است زیرا چند رویکرد متفاوت بلکه متعارض در الگوهای موجود وجود دارد که بدون توجه به مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی آنها نمی توان آن نظریه ها و جریانات علمی و اجتماعی برآمده از آنها را به درستی شناخت واز فرصتها و تهدیدهای ممکن آنها گفتگو کرد. 🔸 هرچند برخی از جریانات به دلایلی از دسته بندی های دقیق ابا دارند و همواره سعی دارند که با یک دسته بندی های کلی و سطحی از کنار تمایز و تعارض های فلسفي و کلامی گذر کنند و به شاخ و برگها بپردازند اما ضرورت رویکرد شناسی و تمایزگذاری دقیق میان رویکردها و جریانات در یک محیط کاملا علمی بر کسی پوشیده نیست و نبود آن جز بر حیرت و ابهام علمی نمی افزاید علاوه بر اینکه وجود تعارض ها و تمایزهای رویکردها را به اصل مدعای فقه اداره و مدیریت جامعه و اندیشه متفکران و رهبران اصیل انقلاب اسلامی سرایت می دهد به نحوی که مخاطب نا آشنای به اختلافات جدی در مبانی و بنیان‌های نظریه ها و جریانات چنین احساس می کند که این اختلافات معلول اندیشه و تفکر متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی و امام خامنه‌ای است. در حالی که نظریات مختلف با مبانی گاه متعارض هر کدام خود را به گونه ای به مکتب فکری انقلاب و امام منتسب می کنند. راستی آزمایی این انتساب فقط از طریق اشتراک در مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی اجتهاد و دانش اصول فقه است نه صرفا استناد به برخی از جملات و کلمات تقطیع شده گویندگان و نویسندگان. 🔹برخی محورهای مهم برای رویکرد شناسی و تمایز گذاری میان جریانات از این قرار است: ۱. نقش عقل، عرف و بنا عقلا در شناخت، ۲. میزان اعتبار علوم تجربی و بهره گیری از آنها در اجتهاد، ۳. ماهیت و قلمرو دین و خطابات شارع، ۴. ماهیت توحید و نقش آن در حیات اجتماعی، ۵. ماهیت انسان و نقش عقل، اراده و فطرت در انسان شناسی، ۶. ماهیت حیات اجتماعی و هستی جامعه و تکامل اجتماعی انسان، ۷. ماهیت و رسالت دانش فقه و رابطه آن با سایر علوم و معارف اسلامی (فلسفه، عرفان و کلام) و با تجربه های علمی بشری. 🔸درمجموع باتوجه به مبانی نظری وبنیان‌های فلسفی، کلامی وروش شناسی ۱۰ رویکردکلان درزمینه فقه اداره وسرپرستی جامعه وجوددارد: ۱. رویکردفکری امام خمینی، امام خامنه‌ای، آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله مهدوی کنی. (فقه حکومتی برای اقامه توحید وساخت جامعه اسلامی، مهارتجربیات بشردرجهت توحید) ۲. رویکردفکری آیت الله شهید صدر وشاگردان(فقه التنظیر و فقه نظامات اجتماعی) ۳. رویکردفکری آیت الله منتظری و آیت الله صانعی، مجمع روحانیون ومجمع مدرسین(تطبیق فقه باتجارب علمی بشر) ۴. رویکردفکری آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از شاگردان وبرخی ازعلمای جامعه مدرسین همچون آیت الله مومن قمی، آیت الله آذری قمی(فقه مسائل مستحدثه) ۵. رویکردفکری آیت الله سیستانی و برخی از شاگردان همچون آیت الله سید احمد مددی،(فقه قانونی) ۶. رویکردفکری آیت الله دکتر صادقی(فقه قرآنی) ۷. رویکردفکری حجت الاسلام سید منیرالدین شیرازی و دفترفرهنگستان و سایر مجموعه های منتسب(تغییرمنطق حجیت فقه واصول برپایه فلسفه شدن/فقه ولایی _باطنی) ۸. رویکردفکری مکتب تفکیک(بازگشت به فقه حدیثی) ۹. رویکردفکری احمد فردید، دکترداوری اردکانی وادامه حوزوی و دانشگاهی آنها، (عدم سنخیت فقه باجهان توسعه یافته) ۱۰. رویکرد فکری دانشجویان و طلاب عدالت خواه ومدعیان چپ اسلامی(بازسازی فقه بامحوریت تساوی اقتصادی) @hekmat121
📌نقش دعا در خلق جهان معنایی 🔹اساس حیات اجتماعی انسان به نظام معنایی مستقر در فرهنگ عمومی است که از مرحله ذهن تعالی یافته و به قلب گره خورده باشد در این صورت به عقیده و ایمان مبدل شده است و آدمی را به حقیقت متصل می سازد. 🔸 بنابراین نظام معنایی اگر از صرف آگاهی و معرفت نظری ارتقا یابد و به شور و شوق و یا درد و غم تبدیل شود می تواند در فرهنگ عمومی مستقر شود و عموم افراد جامعه با هر گرایش و سلیقه ای با آن هم نوایی و هم دلی داشته باشند. 🔹 دعا یکی از مهمترین مظاهر شور و شوق و همچنین درد و غم است که از دل بر می آيد و از هجران و وصل، و یا از ناز و نیاز حکایت می کند که نتیجه آن معرفت و عرفان قلبی است که به یقین می انجامد. 🔸 در فرهنگ توحیدی، دعا میانبُر تعالی انسان و ارتقا دانش‌ها و آگاهی ها از جهان ذهن به عالم قلب است که موجب تزکیه روابط اجتماعی و اعتلای فرهنگ عمومی می شود. 🔹 از این روست که در فرهنگ اسلامی روز دعا و نیایش به خوانده شده است چرا دعا که معرفتِ متصل به قلب را در فرهنگ عمومی می گستراند و هویت لازم را برای انسان والا با شخصیت قوی فعال فراهم می کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبان‌های مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است. 🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگی‌های این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود. 🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنه‌ای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد. 🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد. 🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست. 🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهش‌های مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد. 🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولت‌ها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملت‌های دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا به یکی از جهش‌های محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت. ✍ سید مهدی موسوی ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
📌 تآملی در نتایج الهیات تنزیهی (سلبی) 🔹 در همه ادیان ابراهیمی همواره دو جریان در مقابل هم ایستاده اند ۱. الهیات تشبیهی ۲. الهیات تنزیهی.البته در مقابل هر دوی آنها ، جریان اصیل انبیا الهی و حکمت اهلبیت (ع) و تاملات موشکافانه حکما و متکلمین الهی است که در مکتب اهلبیت (ع)، عقل خود را بارور کرده اند و عاقلانه و حکیمانه براساس اجتهاد به فهم و تفسیر نصوص و متون پرداخته اند. 🔸 الهیات تنزیهی که برآمده از خلوص گرایی و ایمان گرایی اهل دیانت است‌ همواره جریانی فعالی در یهودیت، مسیحیت و اسلام اعم از شیعه و سنی بوده است. اساس الهیات تنزیهی بر تعطیلی عقل در فهم اسما و صفات الهی و حقیقت امر غیبی است و شیعه تنزیهی معتقد است تنها راه ایمان به اخبار صادره از سوی پیامبران و امامان است که ما نمي توانيم عمق سخنان آنها را فهم کنیم فقط باید الفاظ آن اخبار و سخنان معتبر دانست (اصالت تسميه). لذا همه امور مربوط به خداوند متعال و شارع مقدس (مانند اسما و صفات، زبان و الفاظ، اعتبارات و ...) هم انحصاری و هم اختصاصی است و هیچ شباهتی به امور انسانی و بنا عقلا ندارد لذا انسان هم هیچ درک عقلی از آن امور ندارد مگر از طریق انس با اخبار (براساس سیری که آنها پیشنهاد می کنند) و اتصال قلبی و باطنی با امام معصوم(ع) و مشارکت در بلاها و ابتلائات آنها. 🔹 الهیات تنزیهی در نهایت به دو جریان به ظاهر متعارض اما با بنیان‌های مشترک می رسد: ۱. ظاهرگرایی و اخباریگری ۲. باطن گری و ایمان گرایی. 🔸نتیجه هر دو جریان، نفی استقلال کتاب مقدس و نفی حجیت عقل و مبارزه اشکار و پنهان با حکمت دینی و مابعدالطبیعه عقلانی بوده است. 🔴الهیات تنزیهی از ظاهرگرایی به باطنی گرایی، و از باطنی گرایی به انقلابی گری تضادگرا 🔹 در واقع مدعیان الهیات تنزیهی ابتدا با خلوص گرایی، اخباریگری و نص بسندگی و ظاهرگرایی آغاز می کنند و معنای هر آیه ای از کتاب مقدس و پاسخ هر پرسش نوپدیدی را صرفا از اخبار جستجو می کنند و بر ظواهر متون اخبار جمود می ورزند، اما به تدریج، معنای بسیاری از آیات قرآن کریم و جواب بسیاری از پرسش های نوپدید و جديد را به دلالت تطبیقی و التزامی (روش اجتهاد) نمی یابند در نتیجه برخی در این مرحله توقف می کنند و از توقف و سکوت در برابر معانی آیات و مسائل مستحدثه سخن می گويند. اما برخی به توقف و سکون قانع نمی شوند و به دنبال راه حلی هستند اینها به تدریج در حجیت روش اجتهاد علمای سلف در علوم اسلامی و منطق فقاهت تردید می کنند و با انتساب آنها به جریانهای سیاسی و فرهنگهای شیطانی، درصدد تاسیس منطق حجیت و اجتهاد نوینی بر می آيد و در مرحله بعد، عنصر باطنی گری، اتصال مستقیم قلبی با شارع و منبع الهام را مطرح می کند و به تدریج خواب، احادیث باطنیه و اهل غلو و ذوقیات منبری و استحسانی از وجاهت علمی برای آنها برخوردار می شود و تنها طریق کسب معرفت را در حب و بغضها (ولایت باطنی) و ... جستجو می کنند. برخی بر این مرحله اصرار می ورزند و در ترویج ابعاد باطنی و ملکوتی دین و ولایت می کوشند. 🔹اما از آنجا که جامعه متشرع و برآمده از حکمت و فقاهت با کلیت فکر و اندیشه این جریانات همراهی ندارند آنها را طرد و حتی از مجامع علمی و جرگه مدرسین حذف می کنند، از اینجا به بعد برخی پروژه نفوذ، جریان سازی و تفاهم اجتماعي را در پیش می گیرند و با مخفی کردن برخی از بنیانها و مدعاهای اخباریگری و باطنی گری، از فرصت های فراهم آمده استفاده می کنند و انچنان خود را با رنگ و لعاب جدیدی تزئین می کنند که به محل رجوع فکری مبدل می شوند بخصوص در جوامع نوپا و انقلابی برای این جریانهای انقلابی و پر تحرک استقبال خوب معنوی و مالی می شود تا بر آتش تمایزات و تضادهای گروهای سیاسی و بازیگران آن بدمند. به تعبیر دیگر باطنی گرایی و غلو نظری به کنشگری اجتماعی رادیکال و ضربتی می انجامد. لذا عموم جریانهای باطنی نوعی انقلابی گری اجتماعی تند و ضربتی (انقلابی گری تضادگرا) را نتیجه می دهد. 🔸 البته این به معنای انحصار انقلابی گری در باطنی گری و جریان غلو نیست. بلکه از صور دیگر انقلابی حکمت محور و یا منفعت محور هم می توان بحث کرد که خارج از محل بحث است. ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
📌 ره آورد حکمت و فلسفه اسلامی، توجه عمیق حکیمانه و عارفانه به وجود مقدس حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) https://eitaa.com/hekmat121
📌 فارابی و علم مدنی “…فارابی انجام کارهای را «سیاست» می خواند. بدین سان در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد. به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود. نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند. این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند. بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق ، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…” جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد: 📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته 📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا 📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه قاسمی 📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا و "‎ https://www.instagram.com/tv/Ce8Cb-Duh01/?igshid=MDJmNzVkMjY= https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از حمید پارسانیا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 و مدنی 🔸“…فارابی انجام کارهای حکومتی را «سیاست» می خواند؛ بدین سان در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد؛ او علم مدنی را فلسفه یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. 🔸نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند، این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. 💠eitaa.com/parsania_net