eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حال منت خبر نباشد در کار منت نظر نباشد تا قوت صبر بود کردیم دیگر چه کنیم اگر نباشد آیین وفا و مهربانی در شهر مگر نباشد گویند نظر چرا نبستی تا مشغله و خطر نباشد ای برو که جهد انسان با تیر قضا سپر نباشد این شور که در سر است ما را وقتی برود که سر نباشد بیچاره کجا رود گرفتار کز کوی تو ره به در نباشد چون روی تو و در روی زمین دگر نباشد در پارس چنین نمک ندیدم در مصر چنین شکر نباشد گر حکم کنی به جان جان از تو عزیزتر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/534 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای خرّمِ بادِ صبا از برِ یار آمده‌ای، مرحبا! قافلهٔ شب چه شنیدی ز مرغِ سلیمان چه خبر از سبا بر سرِ خشم است هنوز آن حریف یا سخنی می‌رود اندر رضا از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف با قدمِ رَوم یا رَجا بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا آن‌همه و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد صلح فراموش کند ماجرا تا به گریبان نرسد دستِ مرگ دست ز دامن نکنیمت رها دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امیدِ دوا سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرّد قَفا هر سَحر از دمی می‌زنم روزِ دگر می‌شنوم بر ملا قصهٔ دردم همه عالَم گرفت در که نگیرد آشنا گر برسد به کوه کوه بنالد به زبانِ صدا ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/533 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
لاابالی چه کند دفتر دانایی را طاقت وعظ نباشد سر سودایی را آب را قول تو با آتش اگر جمع کند نتواند که کند و شکیبایی را دیده را فایده آن است که بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست یا غم رسوایی را همه دانند که من سبزهٔ خط دارم دوست نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را من همان روز و صبر به یغما دادم که مقید شدم آن یغمایی را سرو بگذار که قدی و قیامی دارد گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را گر برانی نرود ور برود باز آید ناگزیر است مگس دکه حلوایی را بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس حد همین است سخندانی و را نوبتی امشب دهل نکوفت یا مگر روز نباشد شب تنهایی را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/532 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد که نه در تو باز ماند مگرش بصر نباشد نه طریق دوستان است و نه مهربانی که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد مکن ار چه می‌توانی که ز خدمتم برانی نزنند سائلی را که دری دگر نباشد به رهت نشسته بودم که نظر کنی به حالم نکنی که چشم مستت ز خمار بر نباشد همه شب در این حدیثم که خنک تنی که دارد مژه‌ای به و بختی که به در نباشد چه است مرغ وحشی که جفای کس نبیند من و مرغ خانگی را بکشند و پر نباشد نه من آن گناه دارم که بترسم از عقوبت نظری که سر نبازی ز سر نظر نباشد قمری که دوست داری همه روز بر آن نه که شبیت بریزد که در او نباشد چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او سخنی ز گویند و در او اثر نباشد شب و روز رفت باید قدم روندگان را چو به مأمنی رسیدی دگرت سفر نباشد عجب است پیش بعضی که تر است شعر ورق درخت طوبی‌ست چگونه تر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/531 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن به که نظر باشد و گفتار نباشد تا مدعی اندر پس دیوار نباشد آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد ای دوست برآور دری از خلق به رویم تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد می و معشوق و زمینی و زمانی کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد با مبادت سر و کاری الا به سر کار نباشد سهل است به من اگر دست برآری جان دادن در پای تو دشوار نباشد ماهت نتوان بدین صورت و گفتار مه را لب و دندان شکربار نباشد وان سرو که گویند به بالای تو باشد هرگز به چنین قامت و رفتار نباشد ما توبه شکستیم که در مذهب عشاق صوفی نپسندند که خمار نباشد هر پای که در خانه فرو رفت به گنجی دیگر همه عمرش سر بازار نباشد که در عین است عجب نیست گر وقت سر نباشد مردم همه دانند که در مشکیست که در کلبه نباشد جان در سر کار تو کند و غم نیست کان یار نباشد که وفادار نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/530 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد صورت کنند بر پرنیان و دیبا لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی حقا که در دهانش این انگبین نباشد گر هر که در جهان را شاید که بریزی با یار مهربانت باید که کین نباشد گر جان در پای ریزی ای در کار جان نباشد ور زان که دیگری را بر ما همی‌گزیند گو برگزین که ما را بر تو گزین نباشد حرام بادا بر یار سروبالا تردامنی که جانش در آستین نباشد به هیچ علت روی از تو برنپیچد الا گرش برانی علت جز این نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/527 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جنگ از طرف دوست آزار نباشد یاری که تحمل نکند یار نباشد گر بانگ برآید که سری در قدمی رفت بسیار مگویید که بسیار نباشد آن بار که گردون نکشد یار سبکروح گر بر عشاق نهد بار نباشد تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی تا شب نرود پدیدار نباشد آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق با آن نتوان گفت که بیدار نباشد از دیده من پرس که شب مستی چون خاستن و خفتن بیمار نباشد گر دست به بری همان است کانجا که ارادت بود انکار نباشد از من مشنو دوستی مگر آن گاه کم پای برهنه خبر از خار نباشد مرغان قفس را المی باشد و شوقی کان مرغ نداند که گرفتار نباشد دل آینه صورت غیب است ولیکن شرط است که بر آینه زنگار نباشد حیوان را که سر از گران شد در بند نسیم اسحار نباشد آن را که بصارت نبود یوسف صدیق جایی بفروشد که خریدار نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/529 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد عجب گر در چمن برپای خیزی که سرو راست پیشت خم نباشد مبادا در جهان رویی که رویت بیند و خرم نباشد من اول روز دانستم که این عهد که با من می‌کنی محکم نباشد که دانستم که هرگز سازگاری پری را با بنی آدم نباشد مکن یارا مجروح مگذار که هیچم در جهان مرهم نباشد بیا تا جان در تو ریزم که بخل و دوستی با هم نباشد نخواهم بی تو یک دم زندگانی که طیب عیش بی همدم نباشد نظر گویند با که داری که غم با یار گفتن غم نباشد حدیث دوست با دشمن نگویم که هرگز مدعی محرم نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/528 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر سروی به بالای تو باشد نه چون بشن تو باشد و گر در مجلس نشیند نپندارم که همتای تو باشد و گر دوران ز سر گیرند هیهات که مولودی به سیمای تو باشد که دارد در همه لشکر کمانی که چون ابروی تو باشد مبادا ور بود غارت در اسلام همه یغمای تو باشد برای نشاید در تو پیوست همی‌سازیم تا رای تو باشد دو عالم را به یک بار از تنگ برون کردیم تا جای تو باشد یک امروزست ما را نقد ایام مرا کی صبر فردای تو باشد خوشست اندر سر دیوانه سودا به آن که سودای تو باشد سر چو رفتن از دست همان بهتر که در پای تو باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/526 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی ای من بار تنهایی کشد ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد سروبالای منا گر چون آیی در چمن خاک پایت نرگس اندر چشم بینایی کشد روی تاجیکانه‌ات بنمای تا داغ حبش آسمان بر چهره ترکان یغمایی کشد شهد ریزی چون دهانت دم به زند فتنه انگیزی چو زلفت سر به رعنایی کشد دل نماند بعد از این با کس که گر آهنست ساحر چشمت به مغناطیس کشد خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد دم درکش ار دیوانه که گر چه از خیزد به شیدایی کشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/522 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد چو سوخته روزی در انجمن بکشد به لطف اگر بخرامد هزار ببرد به قهر اگر بستیزد هزار تن بکشد اگر آب حیاتست در دهان و لبش مرا عجب نبود کان لب و دهن بکشد گر ایستاد حریفی اسیر بماند و گر گریخت خیالش به تاختن بکشد مرا که قوت کاهی نه کی دهد زنهار بلای که فرهاد کوهکن بکشد کسان عتاب کنندم که ترک بگوی به نقد اگر نکشد این سخن بکشد به عابد اوثان اگر بباید کشت مرا چه حاجت کشتن که وثن بکشد به دوستی کردم ز چشم شوخش گفت عجب نباشد اگر مست تیغ زن بکشد به یک که برآمیخت یار با اغیار بسی نماند که غیرت وجود من بکشد به گفت که من جمعم ای مرا از آن چه که پروانه بکشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/523 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد چو خاطر رفتن به جز تنها نمی‌باشد دو چشم از در پیشت فراغ از حال درویشت مگر کز نگه در ما نمی‌باشد ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری که بر سوری چنین نمی‌باشد پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد چو نتوان ساخت بی رویت بباید ساخت با که ما را از سر کویت سر دروا نمی‌باشد مرو هر سوی و هر جاگه که مسکینان نیند آگه نمی‌بیند کست که او شیدا نمی‌باشد جهانی در پیت مفتون به جای آب گریان عجب می‌دارم از هامون که چون دریا نمی‌باشد همه شب می‌پزم سودا به بوی وعده فردا شب سودای را مگر فردا نمی‌باشد چرا بر خاک این منزل نگریم تا بگیرد ولیکن با تو آهن دمم گیرا نمی‌باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/524 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈