eitaa logo
مائده آسمانی
107 دنبال‌کننده
5 عکس
1 ویدیو
775 فایل
"مائده آسمانی" گزیده ای از تفاسیر قرآن کریم، پخش شده از رادیو کرمان با کارشناسی حاج محمود خالقی ادمین: @Habib_khaleghi کانال تلگرام: https://t.me/maede_aasmani
مشاهده در ایتا
دانلود
M-A-yoosof 097.mp3
4.06M
🔈برنامه 097، آیه 21 🌺چکیده این برنامه: 🔹«» در لغت، هم به معنای مطلق و است و هم به معنای سرزمین «مصر». در آیه مورد بحث، از آنجا که این واژه، به صورت «» به کار رفته ـ یعنی نه گرفته و نه ـ پس به معنای سرزمین «مصر» باستان است، نه مطلق شهر و دیار. 🔹از مجموع آیات چنین به دست می‌آید که کسی که یوسف را خرید، «» بوده است. 🔹«» و «» دو عنوان برای حاکمان مصر بوده‌اند. «فرعون» بالاترین مقام و بوده است و «عزیز» مقام اجرایی پس از او. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 171.mp3
3.94M
🔈برنامه 171، آیه 41 ـ 42 🌺چکیده این برنامه: 👈پاسخ پرسش برنامه گذشته: این کار یوسف، نوعی بود؛ زیرا او را بی‌گناه به انداخته بود، بدون و بدون تعیین مدت زندانی شدن. 🔹اشکال: حضرت وقتی می‌خواست در بیفتد، از کمک نخواست و فرمود: «فقط از خداوند کمک می‌خواهم»! اینجا هم نباید از یک کمک می‌خواست! 👈پاسخ: یوسف از پادشاه کمک نخواست؛ بلکه خواست به او یادآوری کند که به این پایان دهد. به خداوند به این معنا نیست که از صرف نظر کنیم. اینجا یوسف برای رفع ظلم، باید چنین می‌کرد. 🔹عبارت «فأنساه الشیطان ذکر ربّه» دو گونه معنا شده: 👈نخست، شیطان «آن جوان» را به فراموشی انداخت و در نتیجه، پیغامِ یوسف را نزد سرورش نبرد. 👈دوم، شیطان «یوسف» را به فراموشی انداخت و در نتیجه، «یوسف» خداوند را یاد نکرد و در عوض، از آن جوان کمک خواست. 🔹معنای دوم را نمی‌توان پذیرفت. (توضیح در برنامه بعد) 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 172.mp3
3.77M
🔈برنامه 172، آیه 41 ـ 42 🌺چکیده این برنامه: 🔹معنای دومی که در برنامه گذشته عرض شد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا: 👈اولاً با «مخلَص» بودنِ حضرت یوسف منافات دارد. چگونه می‌توان پذیرفت کسی که در این مرتبه از و است، توسط از خداوند شود؟ 👈ثانیاً در سه آیه بعد، «» را به زندانی نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «آن زندانی که نجات یافت، پس از مدتی به یاد آورْد». این نشان می‌دهد که «» نیز که در چند آیه قبل از آن آمده بود، به همان نسبت داشته است، نه به . 🔹گاهی یک ، اثری بسیار بزرگ دارد؛ مثلا دیدن ، سبب شد یوسف از بیرون بیاید و بر مسند بنشیند و عوض شود. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 173.mp3
3.96M
🔈برنامه 173، آیه 43 ـ 44 🌺چکیده این برنامه: 🔹در این برنامه آیات 43 و 44 سوره یوسف ترجمه می‌شوند و سرفصل مباحث این آیات، فهرست می‌شوند. 🔹 در زمان حضرت یوسف، شخص اول مملکت را «» می‌نامیدند؛ اما بعدها که بر مصر مسلط شدند، به او «» گفتند. 🔹پرسش: چرا در جمله‌ای که پادشاه گفت، فعل «خواب دیدن» به صورت آمده، نه ؛ یعنی تعبیر شده: «خواب می‌بینم»، نه «خواب دیدم»؟ 👈پاسخ نخست: رائج است که وقتی یک واقعه‌ی ماضی را می‌نمایند، چنین فرض کنند که در دارد اتفاق می‌افتد و در نتیجه، فعل حال و مضارع را به کار برند. (احضار حال ماضی) 👈پاسخ دوم: بارها این را دیده و برای این که این خواب دیدن را برساند، از فعل مضارع استفاده کرده است؛ یعنی پادشاه گفته است: «دائماً دارم خواب می‌بینم که ...». 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 183.mp3
3.67M
🔈برنامه 183، آیه 47 ـ 49 🌺چکیده این برنامه: 🔹پرسش: آیا در عدد ، و هست؟ 👈پاسخ: گاهی در این اعداد، رمز و رازی هست مانند هفت شوط ، هفت بار و مانند اینها؛ اما اینجا معلوم نیست چنین رمز و رازی در کار بوده باشد؛ چون این عدد برگرفته از یک شخصی برای یک بوده است. 🔹آیة الله جوادی آملی فرموده‌اند: اگر نباشد، و و هم نیست و حتی مردم دیگر هم نخواهند بود. این نکته از برخی روایات هم بر می‌آید، مثل این سخن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که «خداوندا در ما قرار ده و بین ما و آن جدایی مینداز! اگر نان نباشد، نه می‌خوانیم و نه می‌گیریم و نه دیگر را انجام می‌دهیم.» (الکافی، ج5، ص73) نان مظهر اقتصاد است. 🔹البته مراد حضرت این نیست که فقر مجوزی است برای ؛ نه؛ بلکه واقعیت را چنین بیان کرده‌اند که اکثر مردم اگر فقیر باشند، دینشان را حفظ نخواهند کرد. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 186.mp3
4.13M
🔈برنامه 186، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹در حکایت به افتادن ، چند [کاراکتر] وجود داشت: یکی خود یوسف علیه السلام؛ دوم، همسر عزیز مصر ()، سوم، خود ، چهارم که بالاتر از عزیز بود، و پنجم که دستانشان را بریدند. 🔹در زمانی که یوسف به پادشاه می‌گوید «قضیه زنانی که دستانشان را بریدند، چه بود؟» از پنج نقش بالا، چهار تا حضور دارند: خود یوسف، زلیخا، پادشاه، و همه یا بخش عمده‌ای از زنان دربار. 🔹تنها نقشی که حضور ندارد و احتمالا مرده بوده، عزیز مصر است؛ زیرا اگر حضور می‌داشت، باید مؤاخذه می‌شد که چرا با زندانی‌شدن یوسف موافقت کرده بوده است؟ 🔹البته پادشاه نیز ممکن است همان پادشاه سابق نباشد. اما اگر همان پادشاه سابق باشد، از وقایع خبر نداشته و از همین رو، ماجرا را از زنان می‌پرسد. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 187.mp3
3.68M
🔈برنامه 187، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹حضرت یوسف، وقتی واژه «» را به کار می‌بردند، اگر به معنای بود، به مخاطب نسبت می‌دادند: «ارجع إلی ربّک»؛ اما هر گاه به معنای «» بود، به خودشان نسبت می‌دادند: «إنّ ربّی بکیدهنّ علیم». 🔹این که پادشاه گفت: «یوسف را نزد من بیاورید» یک زندانی نبود؛ بلکه می‌خواست اولا یوسف را کند و ثانیا از او بگیرد و احیانا و مقامی به او بدهد و گرنه معنا نداشت یک وقتی احضار می‌شود، شرط بگذارد و بگوید اول تکلیف آن زنان را مشخص کنید. 🔹حضرت با این شرط گذاشتن، می‌خواستند دامن خود را از پاک بکنند و این گونه زمینه را برای قبول و در آینده آماده نمایند. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
M-A-yoosof 188.mp3
3.35M
🔈برنامه 188، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹آنچه یوسف را یوسف کرد، او بود، نه . 🔹یکی از مصادیق بارزِ سیرت زیبای یوسف، او از کسانی بود که سبب شدند سالها در بیفتد. او حتی صراحتا آنان را نکرد و به ، تنها این پیغام را رساند که «بپرس قضیه که دستشان را بریدند، چه بود؟» 🔹در آمده خداوند به اختیارِ همه چیز را (واگذار) کرده، غیر از یک چیز و آن این است که خودش را ذلیل کند. ظاهرا مقصود، این است که و ، آن قدر اهمیت دارد که خودش حفظ آن را بر عهده گرفته است و اسبابش را فراهم می‌کند. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
M-A-yoosof 189.mp3
3.57M
🔈برنامه 189، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹یوسف در ارسال پیغام به ، کرد و مستقیما از پادشاه نخواست که از زنان بپرسد؛ بلکه به فرستاده‌ی او گفت: «از پادشاه چنین بپرس!». وقتی پادشاه بخواهد به این پرسش پاسخ دهد، قاعدتاً باید خودش از بپرسد. پس یوسف از پادشاه خواست که تکلیف زنان را تشخیص کند. 🔹«سؤال» اینجا به معنای است، نه . اما پرسش گاهی برای و دانستنِ چیزی است که نمی‌دانیم و گاهی برای بازخواست و است. اینجا پرسشی که یوسف مطرح می‌کند، به قصد بازخواست است، نه برای استفهام. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
M-A-yoosof 190.mp3
3.03M
🔈برنامه 190، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹وقتی از و ، پرسید که ماجرا چیست، ایشان گفتند که ما هیچ بدی از سراغ نداریم؛ اما همسر عزیز علاوه بر این که به گواهی داد، کرد که این من بودم که کردم. 🔹پرسش: چرا همسر عزیز در این موقعیت، به گناهش کرد؟ 👈پاسخ: احتمال نخست؛ سالها داشت و می‌خواست رها شود. 👈احتمال دوم؛ را دید که حتی در این موقعیت نیز نام را به عنوان نبُرد. 👈احتمال سوم؛ آن قدر به یوسف داشت که می‌خواست یوسف با و از آزاد شود، نه مانند یک زندانی که شده است. (این احتمالات قابل جمعند) 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 191.mp3
3.55M
🔈برنامه 191، آیه 50 ـ 53 🌺چکیده این برنامه: 🔹این عبارت، گفتار علیه السلام است که «ذلک لیعلم أنّی لم أخنه بالغیب و أنّ الله لا یهدی کید الخائنین و ما أبرّئ نفسی إنّ النّفس لأمّارة بالسوء إلا ما رحم ربّی إنّ ربّی غفور رحیم» یعنی این‌ها برای آن است که «او» بداند به وی خیانت نکردم و خداوند مکر خائنان را به سرانجام نمی‌رساند. و نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم؛ زیرا نفس بسیار به بدی امر می‌کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که پروردگارم بسیار بخشایشگر و مهربان است. 🔹مقصود از «او» در عبارت فوق، است؛ یعنی می‌خواستم پادشاه بداند که من به نکردم. 🔹مقصود از این خیانت، هم در امور بوده است و هم در امور و و دستگاه و غیره. 🔹برخی عبارت فوق را گفتار دانسته‌اند که در برنامه بعد به آن خواهیم پرداخت. 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
هدایت شده از حبیب
M-A-yoosof 199.mp3
9.85M
🔈برنامه 199، آیه 54 ـ 57 🌺چکیده این برنامه: 🔹تعبیر «أستخلصه لنفسی» یعنی نه تنها یک به یوسف می‌سپارم؛ بلکه او را و و نزدیک خودم قرار می‌دهم. 🔹«فلمّا کلَّمَهُ قال إنّک الیوم لدینا مکین أمین» فاعل «کلّمه» ممکن است باشد و ممکن است یوسف باشد. اگر فاعل، باشد، مضمون آیه یکی از مصادیق این شعر خواهد بود که «تا مرد سخن نگفته باشد/ و نهفته باشد» یوسف وقتی با پادشاه سخن گفت، و نمایان شد. 🔹«إنّی حفیظ علیم» برای پذیرش مسؤولیت، هم و لازم است و هم و . 🔹پرسش نخست: چرا یوسف از خودش تعریف کرد که «إنّی حفیظ علیم»؟ آیا این منافاتی ندارد با آن آیه که «لا تزکّوا أنفسکم» ( نکنید)؟ 🔹پرسش دوم: چرا یوسف و یک شخص را پذیرفت؟ 👈(پاسخ در برنامه بعد ان شاء الله) 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0
M-A-yoosof 207.mp3
8.11M
🔈برنامه 207، آیه 54 ـ 57 🌺چکیده این برنامه: 🔹این که قرآن فرموده به یوسف دادیم، مقصود این نیست که شد؛ بلکه مقصود، مقامی پایین‌تر است، مثل یا مصر بودن، خصوصاً با توجه به این که برادران بعدا یوسف را «عزیز» خطاب می‌کنند: «یا أیّها العزیز». 🔹یوسف روزی در ته چاه و گوشه زندان بود؛ اما امروز هر جا بخواهد می‌رود: «یتبوّأ منها حیث یشاء». 🔹روزی دیگران اراده کرده بودن یوسف و باشد؛ اما امروز دارای مکنت و شده است. 🔹روزی او به متهم شد؛ اما الان «مکین » شده است. 🔹عبارت «مکّنّا لیوسف فی الأرض» قبلا وقتی به کار رفت که یوسف از نجات یافت و اینجا وقتی به کار رفت که یوسف از نجات یافت. 🔹این یک است که خداوند هر که را بخواهد از خویش بهره‌مند می‌کند؛ اما شرطش این است که از باشد: «لا نضیع أجر المحسنین». 🔸https://t.me/maede_aasmani 🔸https://eitaa.com/maede_asmani 🔸https://chat.whatsapp.com/Cwldip6vQkP9Q44Tteriw0