eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من به خون غلتیدن خون خدا را دیده ام کربلا را دیده ام زائر باغ خزان و لاله های چیده ام کربلا را دیده ام ...... گرچه قلبم را شکسته غصه‌های کربلا وای از شام بلا بر سر بازار شد راز دل من بر ملا وای از شام بلا @raziolhossein
ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را یک جا روایت می‌کند: الشام الشام موی سپید و چهره‌ای در هم شکسته از چه حکایت می‌کند: الشام الشام هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی یاد اسارت می‌کند: الشام الشام در این دیار پر بلا هر کس به نوعی عرض ارادت می‌کند: الشام الشام یک شهر چشم خیره، وقت هر عبوری ابراز غیرت می‌کند: الشام الشام هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید تجدید بیعت می‌کند: الشام الشام قرآن پرپر روی نیزه غربتت را هر دم تلاوت می‌کند: الشام الشام قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش بی صبر و طاقت می‌کند: الشام الشام هر جا که دارد خوف از جان تو، عمّه خود را فدایت می‌کند: الشام الشام جان می‌دهی وقتی به لب‌هایی مقدّس چوبی جسارت می‌کند: الشام الشام کنج تنوری حنجری آتش گرفته ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام @raziolhossein
مرد میدان، مرد میدان است بی شمشیر هم وارث شیر خدا شیر است در زنجیر هم کار دشواریست بین سلسله حیدر شدن یا علی گویان چهل جا فاتح خیبر شدن خطبه ی پرشور خواندن با کلام آتشین خطبه از جنس رجز های امیرالمومنین پیشوای غم بزرگ روضه خوانان پیر اشک کاخ را با خاک یکسان کرد با شمشیر اشک بال و پر بسته، پریدن را به عالم یاد داد دودمان شام را با آه خود بر باد داد @raziolhossein
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را با ناله‌ام زمین و زمان گریه می‌کند از مادر ارث برده‌ام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه‌های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را یعقوبم و بدست خودم بین بوریا چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را یادم نمی‌رود که چگونه مقابلم بستند دست عمّۀ قامت خمیده را یادم نمی‌رود سر شب لحظه فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را هنگام جابه‌جائی سر روی نیزه‌ها دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد دیدم سپاه روی بدنها دویده را یک تار موی عمّۀ ما را کسی ندید پوشانده بود نور حسین این حمیده را بزم شراب و طشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه‌ای دل محنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را @raziolhossein
بغضش شکست زخم دلش بی‌حساب شد سجّاده‌اش معطّرِ با اشک ناب شد ‌ او سیدالبکاء حسینیۀ خداست گریه سپاه او شد و پا در رکاب شد ‌ صفحه به صفحه ادعیه‌های صحیفه‌اش ناگفته‌های مرثیه بود و کتاب شد ‌ عمری ز داغ روضۀ سخت تنور سوخت ذرّه به ذرّه یاد لب تشنه آب شد ‌ عکس غروب روز دهم بین چشم او با عکس آن هلال سر نیزه قاب شـد ‌ یادش نمی‌رود بدن بی‌سر حسین یا آن محاسنی که به خونش خضاب شد ‌ رگ‌های روی حنجر زخمی گواه بود در بردن سر پدر او شتاب شد ‌ سینه زده برای تنش مثل بادها وقتی که نوحه‌خوان تنش آفتاب شد ‌ دیگر لبش به آب خنک! نه نخورد و رفت او روضه‌دار دائم طفل رباب شد ‌ خاک فلک به روی سرم که نوشته‌اند با دست بسته وارد بزم شراب شد @raziolhossein
آن روز پر عذاب زیادم نمی رود فریاد آب آب زیادم نمی رود جسم حسین بی سرو عریان به روی خاک در بین آفتاب زیادم نمی رود تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار بی تابی رباب زیادم نمی رود معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و رخسار بی نقاب زیادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی از حنجر کباب زیادم نمی رود @raziolhossein
۲۳محرم سالروز تخریب حرم در سامرا.
اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست يا کعبه ي مقدس دلهاي انبياست شهري که مطلع دو مه است و دو آفتاب کز نورشان به چشم دل اهل دل ضياست اينجا مزار حضرت هادي و عسکري است اينجا حريم پاک دو محبوب کبرياست اينجاست قبر حضرت هادي وليّ حق ابن الرضا علي، خلف پاک مرتضاست حاجت از او بخواه که باب الحوائج است درمان از او بگير که خاک درش شفاست قبر امام عسکري از جان و دل ببوس زيرا که قبلگاه دل و کعبه ي ولاست مولاي خلق والد مهدي منتظر شمس الولا، امام اُمم، حجت خداست اينجا مزار عمه ي صاحب زمان بود آن اختري که دختر والشمسُ و الضحاست آن بانويي که مَحرم سرّ ولايت است نامش حکيمه فخر زنان شمسه ي حياست اينجا مزار نرجس پاکيزه دامن است آن بانويي که مادر مولاي عصر ماست از ما سلام باد به مهدي و مادرش تا اهلبيت را شرف و عزت و بقاست اينجا امام عصر به عالم قدم نهاد مانند مرتضي که بر او کعبه زادگاست اينجا مکان غيبت آن نجل فاطمه است اينجا محل زمزمه و گريه و دعاست «ميثم» بخوان دعاي فرج را در اين حرم حاجات خود بخواه که از لطف حق رواست @raziolhossein
دل امام زمان، زین عزا پریشان است که مرقد دو ولی خدای، ویران است   به شهر سامره شد، قبه‏ ای خراب کز آن زمین و عرش و سماوات، نور باران است ضریح عسکریین، از شرار آتش سوخت دلِ هر آن‌که محب علی است، سوزان است تو گویی آن‌که عزادار، بهر سامرا مدینه و نجف و مکه و خراسان است چو گل که در قفس خار، گشته زندانی حَرَم، اسیر مریدان آل‌سفیان است سزد که چشم جهان، خون در این عزا گرید که چشمِ چشم و چراغ رسول، گریان است کسی که باغ بهشت، از وجود اوست، «بهشت» مزار مادرش از جور خصم، ویران است کسی که خلق جهان، میهمان سفره اوست دلش، به غصه و چشمش به اشک، مهمان است هنوز گنبد زیبای شهر سامرا به زیر خاک غریبی و درد، پنهان است هنوز بر حرم پاک چار امام بقیع به شام، ماه و به روز، آفتاب تابان است هنوز ناله زهرا، به گوش جان آید که دود آتش، از خانه‏‌اش، نمایان است «هنوز ناله زینب، به گوش می‏‌آید» که جسم پاک حسینش، به خاک، عریان است هنوز ناله اطفال سیدالشهدا بلند، در دل تفتیده بیابان است @raziolhossein
در ناله ی ما ، شور عراقی مانده است در خاطره یک باغ  اقاقی مانده است ای سامره ، تو دوباره ترمیم شدی اما دل ما شکسته باقی مانده است @raziolhossein
. سامرا! روضه‌ی گودال مگر خوانده کسی؟ که حرم از سرش عمّامه‌ی گنبد برداشت ۲۳ محرم سالروز تخریب مرقد امامین عسکریین علیهماسلام @raziolhossein