eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
10 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج قاسم | ما ملت امام حسینیم ◾️تشنه‌ی شهد شهادت در قیام ◾️در مریدان حسین است این مرام پوستر شهید‌ حاج قاسم سلیمانی ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺 آقای ابوالحسن، رئیس یکی از قبایل عراق و فرمانده نیروی مردمی میگوید: _مطلع شدیم که ۳۷۰ نفر از نیروهای داعش آرایش نظامی گرفته اند. برنامه عملیاتشان گروگان گرفتن زائران ایرانی بود‌. 🌺 نزدیک اربعین و حفاظت از زوار را حاج قاسم سلیمانی فرماندهی می کرد. موضوع را به حاج قاسم اطلاع دادیم..... نگرانی در میان برادران عراقی موج می زد و منتظر دستور و تصمیم سردار بودیم. 🌺اما حاجی تنها با بیست نفر از نیروهایش راهی شد. مسیر نیروهای داعش مشخص بود. لشکر اندک سردار کمین کرد. درگیری بین دو جبهه فقط ۳۰ دقیقه طول کشید و تمام! فقط یک نفر از داعشی ها زنده مانده بود که اسیر شد. 🌺 حاج قاسم با همان کت و شلواری که تنش بود مقابل اسیر عراقی ایستاد، کت و شلوارش را نشان داد و گفت: می بینی، لباس من برای جنگ نیست! وای بر شما.... اگر رهبرم سید علی دستور بدهد که لباس نظامی بپوشم! ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺حاجی در یک کشور نمی جنگید، یک وطن نداشت. از مرز افغانستان تا نهایت عمق عراق، از کنار مرزهای سرزمین اشغالی تا سراسر سوریه، از یمن تا فلسطین... 🌺حاج قاسم هم بود تا دستشان را از ناموس و خاک مسلمانان و مظلومان بی پناه کوتاه کند. نیروسازی از جوان مردان همان کشور ها و توانمند سازی برای جهاد. 🌺 آرزوی جمهوری اسلامی بود به سمت ظهور، که با یاران فرا مرزی از جمله سپاه قدس محقق می شد. آمریکا و اذنابش با هزارها تریلیون دلار بودجه و به کار گرفتن نیروی زمینی و دریایی و هوایی با غارت و چپاول سرمایه کشور ها؛ و حاج قاسم بدون نیروی دریایی و هوایی و با چند ده میلیون دلار! 🌺 اما با کمک نیروهای مجاهد افغانی و ایرانی و لبنانی و عراقی و سوریه...... پیروز میدان را همه دیدند؛ فرمانده سرفراز ایران بود که همه جا بود و همیشه بود. بشّاش بود و پر توان. خستگی را خسته کرده بود! استراحتش تنها گوشه حسینیه و دفتر کارش، برای ساعت کوتاهی! بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺مسیحیان، ارمنی ها و ایزدی ها فریاد کمک خواهیشان بلند شده بود از دست داعش، هیچ کدام از دولت های مسیحی کمکشان نکردند، زن هایشان زیر دست داعشی ها بودند و مردانشان اسیر. 🌺تنها مردی که با نیروهایش ایستاد کنارشان و محافظتشان کرد؛ کسی بود که با قرآن و زیر سایه اهل بیت تربیت شده بودند؛ حاج قاسم سلیمانی نماینده کلیمیان ایران در پارلمان بروکسل گفت: 🌺_اروپایی ها باید خجالت بکشند؛ تنها کسی که از مسیحیان شرقی دفاع می کند سردار سلیمانی است. یک مسلمان! این کار سردار سلیمانی در حالی است که نمایندگان پارلمان اروپا پا روی پا انداخته‌اند و آب معدنیشان را می خورند. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺 حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخصی همراهش می گفت که حاجی فقط ساعتی با سید حسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد...... 🌺 یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید! حاج قاسم با لبخند گفت می ترسید شهید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد: _شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه ست. _حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم! 🌺 حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده شمرده گفت: _میوه وقتی می رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته! 🌺بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد؛ اینم رسیده است، اینم رسیده است...... ساعت دوازده شب هواپیما پرواز کرد. ساعت دو صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم. کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته شده بود....... ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺نرجس شکوریان فرد در کتاب حاج قاسم، خاطراتی کوتاه از ادوار زندگی و رشادت‌های سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی گردآوری کرده است. 🌺این کتاب شامل چهل راه پندآموز است که با زبانی ادبی و داستانی از زندگی سردار حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است. 🌺نویسنده در این اثر بیانی شیرین و روان و زبانی ادبی و شاعرانه دارد که خواندن خاطرات را شیرین‌تر کرده است. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
🌺 حاجی بود و یک ماشین سمند! حاضر نبود ماشین را عوض کند، قبول نمی کرد دورش را محافظ زیاد بگیرد و یک جمله هم داشت: -من رو از مردم جدا نکنید! 🌺مردمی که گاهی پشت چراغ قرمز سرشان را که می چرخاندند؛ با ناباروری صورت حاج قاسم را می دیدند که ساکت و ساده نشسته است در سمندی و منتظر است تا چراغ سبز شود! و البته لبخند گرم حاج قاسم نثارشان میشد. 🌺ما احتیاط می کردیم و حاجی دوباره تذکر می داد: -این قدر دنبال من آدم جمع می کنی برای چیه؟ می دونی سه مرتبه هواپیماهای اسراییلی من رو تعقیب کردن و نتونستی من رو زنده بگیرن! 🌺مسئولیتش باعث نمی شد تا مرامش تغییر کند، همان قدر که ساده بود شجاع و حق گو هم بود. همان قدر که محبوب بود مقابل امامش متواضع بود. همان قدر که در کارش مهارت داشت، در مقابل مردم خاکی بود. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
مهم ⭕️ سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی به «روز جهانی مبارزه با تروریسم بین‌المللی» شود 📸 سیاستمدار مطرح روس خواستار نامگذاری روز شهادت سردار سلیمانی شد 👈 حاشا به غیرت سیاستمداران ایران! 🔹"سرگئی بابورین" سیاستمدار سرشناس روس و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال ۲۰۱۸ م. خواستار نامگذاری سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی به «روز جهانی مبارزه با تروریسم بین‌المللی» شد. 🔹با این نامگذاری می‌توانیم یاد و خاطره سلیمانی را برای همیشه حفظ کرده و از هرج و مرج و تروریسم بین‌المللی در جهان جلوگیری کنیم. 🔸صادقانه امیدوارم ایران و روسیه در این مسیر برای نامگذاری ترور سلیمانی به نام روز مبارزه با تروریسم بین‌المللی حرکت کرده و دیگر کشورها هم حمایت کنند. 🔹یاد و خاطره سلیمانی نه فقط برای ایران و جهان اسلام مهم است بلکه یاد این قهرمان برای تمام جهان مهم و خطیر است. 🔸ترور سلیمانی فقط یک قتل نبود بلکه یک ترور بین‌المللی بود و قاتل او هم آمریکاست. ✍ آقای باصطلاح دکتر ظریف یاد بگیر ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐کتاب 《 از چیزی نمی ترسم 》 که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده است، نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب می‌ شود. 💐این کتاب شامل دست نوشته ‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ی مبارزات انقلابی در سال 57 است. 💐کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» در دو بخش نوشتار و دست‌ نوشته به چاپ رسیده است. 💐یادداشت رهبرانقلاب بر کتاب خاطرات خودنوشت حاج قاسم: 《 یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ئی داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐از همان ابتدای کودکی، حالتی از نترسی داشتم. ده سالم بود. تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل درو کردن ما قبل از طلوع صبح تا غروب آفتاب بود. 💐پدرم یک گاو نر شاخ زن خطرناک داشت که همه از او می ترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببرم به ده دیگری که ۱۵ کلیومتر با خانه ما فاصله داشت. 💐آن ده سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود. گاو مغرور حاضر به فرمان بری نبود و با سر خود به پاهای کوچک‌ من می کوبید. من این بیابان را، تنها سوار بر این حیوان خطرناک، تا ده عمه ام رفتم‌. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
💐 گفت: «اسمت چیه؟؟؟ » گفتم: « قاسم » -فامیلیت؟؟ -سلیمانی -مگه درس نمی خونی؟ -چرا آقا؛ ولی می خوام کار هم بکنم. 💐مرد صدا زد: « محمد، محمد، آ محمد. » مرد میانسالی آمد. گفت «بله، حاجی» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آورد. اولین بار بود می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلو خورشت سبزی می گویند. 💐 گفت: « بگذار جلوی این بچه. » طبع عشایری ام و مناعت طبع پدر و مادرم اجازه نمی داد این جوری غذا بخورم. گفتم: « نه، ببخشید. من سیرم. » 💐در حالی که از گرسنگی و خستگی، نای حرکت نداشتم. حاجی که بعداً فهمیدم حاج محمد است، با محبت خاصی گفت: « پسرم، بخور. » ظرف غذا را که تا ته خوردم و یک نوشابه پپسی که در شهر دیده بودم را سر کشیدم. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
‌💐دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده‌رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا مرا برآشفته کرد. بدون توجه به عواقب آن؛ تصمیم به برخورد با او گرفتم. 💐پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهار راه جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت. 💐دو پلیس مشغول گفت و گو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد! پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود، دو پاسبان به سمت ما دویدند. 💐با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند؛ اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @ maghar98
. 💐افسری بود به نام آذری نسب گفت: « بیا تو. اتفاقاً گواهینامه ات رو خمینی امضا کرده است، تحویل بگیری. » من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. 💐دو نفر درجه دار دیگر هم وارد شدند و شروع به دادن فحش های رکیک کردند. من در محاصره آن ها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. آن ها با سیلی و لگد و ناسزای غیر قابل بیان می گفتند: « تو شب ها می روی دیوارنویسی می کنی؟! » 💐 آنقدر مرا زدند که بی حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن چنان ضربه ای به شکمم زد که احساس کردم‌ همه احشای درونم نابود شد. 💐به رغم ورزشکار بودنم و تمرینات سختی در ورزش کاراته و زورخانه می کردم. توانم تمام شد و بیهوش شدم. وقتی که به هوش آمدم، در اتاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. ✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی @maghar98
لیست دوم کتابهایی که در پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی در یکسال اخیر معرفی شده. (ع) (ع) (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سخنان کمتر شنیده شده حاج قاسم سلیمانی در جمع خلبانان و کارکنان پروازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔹 حاج قاسم سلیمانی: اون چیزی که به عنوان حماسه‌ی خلبانان در سوریه اتفاق افتاد با حماسه‌ی مجاهدین در زمین برابری میکرد. ◇ یک خلبان ندیدم رد بکند یا تمرد از رفتن بکند یا شانه از این مسئولیت خالی بکند... @shahid_seyed_mahdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار حاجی‌زاده؛ آماده باشید تا به بفهمانید ریختن خون مهمان در خانه ما چه عقوبتی دارد. ما هنوز داغ‌دار در غربتیم ... @shahid_seyed_mahdy
⭕️ شهید : دخترم آنها را (شهدا را) الگو بگیر مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است. 📝 دست نوشته ی بر کتاب سربلند. @shahid_seyed_mahdy