eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟ 🔹 و یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه هاى تربیتى و حرکت هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد. آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک شود، و هم در برابر کار بد بیند، تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. به تنهايى براى رسیدن به فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. فى المثل مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (عليه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (عليه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند! 🔹مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: « ... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این ، افراد را در ارتکاب جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید ، تهدید و را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى خبرى است. 🔹این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: مجموعه اى است از و ، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر و امید از حد بگذرد باعث جرأت و است، و اگر و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه اش یأس و و خاموش شدن شعله هاى عشق و است. 🔹درست به همین دلیل در آیات قرآن، و یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى و [مردم جهان] فرستادیم) و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است؛ «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». [۱] پی نوشت: [۱] «مصباح المتهجد»، ص ۴۴۲ و ۶۹۶ (مؤسسه فقه الشیعه، بیروت)؛ کتاب «المزار»، ص ۱۶۱ (کنگره شیخ مفید)؛ «بحار الانوار»، ج ۹۱، ص ۲۳۹ و ۳۸۶، و ج ۹۵، ص ۲۳۲ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیه «نَفْر» چگونه بر لزوم تعلیم و تعلم دلالت می کند؟ 🔹در «آیه ۱۲۲ سوره توبه» آمده است: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛ چرا از هر گروهى طايفه اى از آنان نمى كنند تا در آگاهى يابند و به هنگام به سوى قوم خود، آنها را نمايند؛ شايد از مخالفتِ فرمان الهى حذر نمايند». اين آيه نه تنها را واجب مى شمرد، بلكه آن را بعد از فراگيرى نيز لازم مى داند. 🔹تعبير به نشان مى دهد كه منظور كوچ كردن به سوى است. زيرا اين تعبير در آيات مختلف قرآن به همين معنا به كار رفته، بنابراين مسلمانان موظّف بودند كه در غير موارد ضرورت همگى به ميدان جهاد با دشمن نروند، بلكه گروهى به جهاد روند و گروهى براى در مدينه بمانند و را فرا گيرند و به ديگران بعد از بازگشت دهند. تفسير ديگر آيه اين است كه مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند: گروهى براى در آنجا بمانند و گروهى كه به رفته اند، و امدادهاى غيبى و پيروزى هاى اعجازآميز مسلمين را با چشم خود در ميدان جهاد مشاهده كنند، و به هنگام بازگشت به ديگران . 🔹احتمال سوّمى در تفسير آيه نيز داده شده است كه بر مردم اطراف مدينه لازم بود گروهى در شهر و آبادى خود براى زندگى عمومى بمانند، و گروهى به مدينه نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله) آيند و را فرا گيرند و به ديگران برسانند. [۱] هر يك از اين تفسيرهاى سه گانه مزيّتى دارد كه در ديگرى نيست، [۲] ولى هر كدام را بپذيريم براى آنچه ما به دنبال آن هستيم تفاوتى ندارد، كه هم واجب است و هم به ديگران؛ و تأكيد بر اين دو واجب، دليل روشنى بر امكان و لزوم مسأله و است. پی نوشت‏ها؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، چ سوم، ج ۵، ص ۱۲۸ [۲] در تفسير اوّل مرجع ضمير «ها» در جمله «ليتفقهوا» و «لينذروا» اسم محذوفى است و در تقدير چنين است و «تبقى طائفة»، و اين مخالف ظاهر محسوب مى شود، در حالى كه «نفر» به معناى جهاد آمده، و اين نقطه قوّت آن است. در تفسير دوّم مرجع ضماير همان مذكور است (طائفة) ولى مشكل اين تفسير آن است كه ميدان جهاد مركز فراگيرى احكام دين نيست، مگر با توجيهى كه در بالا ذكر شد، و در تفسير سوّم باز محذوفى در تقدير است، ولى با روايات زيادى كه «نفر» را به معناى (كوچ براى تفقه در دين) تفسير مى كند هماهنگ است (در تفسير نور الثقلين، عروسى حويزى، تحقيق: سيد هاشم رسولى محلات، انتشارات اسماعيليان، چ ۴، ج ۲، ص ۲۸۲، سورة توبة، آيات ۱۱۹ الى ۱۲۳، ۹ روايت در اين زمينه نقل شده است). [۳] امام صادق(ع) مى فرمايد: «لَوَدِدْتُ اَنَ اَصْحابى ضُرِبَتْ رُؤُسُهم باسياط حَتى يَتَفَقَهُوا»؛ (من دوست مى دارم يارانم را با تازيانه به دنبال علم و دانش بفرستم) الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۳۱ 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، چ نهم، ج ۱، ص ۵۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام جواد عليه السلام:  🔸«اَلْمُؤمِنُ يَحْتاجُ اِلى تَوْفيقٍ مِنَ اللهِ وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ».  🔹 به سه چـيز مـحتاج است: ۱) ، كه كارها را به خوبى به پيش ببرد. ۲) كه هر لحظه او را پند و دهد. ۳) پذيرش كسى كه او را مى دهد. 📕تحف العقول، ص ۷۲۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف از فرستادن «حضرت آدم» (علیه السلام) به زمین چه بود؟ 🔹(ع) در خطبه ۹۱ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ». (خداوند (ع) را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با كمك خود، زمين را آباد سازد، و را بر بندگانش، اقامه كند). با توجه به عبارت قبل از این فراز که حضرت می فرماید: خداوند (ع) را در زمين جاى داد، استفاده مى شود كه منظور از و (ع)، هبوط و نزول مكانى نيست، بلكه مقامى است؛ يعنى خداوند (ع) را از آن مقام والايى كه داشت به خاطر اين ترك اُولى تنزّل داد. 🔹تعبير به و آبادسازى به وسيله (ع) و نسل او نشان مى دهد كه بايد هدف همه عمران و باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگ ها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيكارى و يا حتّى تخريب محيط زيست! و جالب اينكه اين و آبادى بعد از توبه صورت گرفته، و تا انسان از خود نكند توفيق اين عمران و آبادى دست نمى دهد. در نيز ميخوانيم: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ...» [۱]؛ (اوست كه شما را از آفريد و آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد...). 🔹در ضمن از جمله «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ» به خوبى استفاده مى شود كه بعد از توبه صورت گرفته است. از بعضى از آيات «قرآن مجيد» استفاده مى شود كه توبه قبلاً بوده و از بعضى استفاده مى شود كه توبه بعداً صورت گرفته است و جمع ميان آنها كاملاً ممكن است، كه (ع) توبه از خطاى خود را مكرّر انجام داد: هم قبل از هبوط و هم بعد از هبوط؛ و بسيار مى شود كه انسان خطايى مرتكب شود و ساليان دراز هر زمان به يادش مى آيد، از آن استغفار مى كند. 🔹نكته ديگرى كه در عبارت فوق به چشم مى خورد و بارها در آيات «قرآن مجيد» به آن اشاره شده، مسئله بر است. گر چه خداوند به انسانها داده است، ولى به آن اكتفا نفرموده؛ بلكه با فرستادن و نزول و ابلاغ - كه در هر عصر و زمان صورت مى گرفته - را بر بندگانش تمام كرد، همانگونه كه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالَاتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً؛ حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّد(ص) حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ [۲] عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ». 🔹(بعد از مرگ (ع)، بندگان را از بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم(ع) و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، و دليل ها را بر زبان برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينكه به وسيله پيامبر ما (ص) حجّتش تمام شد [و سلسله پيامبران ختم گرديد] و بيان و [و بشارت] به آخر رسيد). جمله «لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ» نشان مى دهد كه (ع) يكى از و از هاى او بوده است، و بعد از رحلت او، خدا پيامبران ديگرى در هر زمان فرستاد و همچنان ادامه يافت تا به (ص) رسيد. [۳] 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اگر اتمام حجّت در هر عصر و زمان لازم است چرا با ظهور (ص)، سلسله پيامبران پايان گرفت و آن حضرت خاتم انبياء بود؟ پاسخ اين سؤال با توجّه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه خداوند آخرين دستورات و را بر (ص) نازل كرد و اصول جامع و ضوابط متينى را مقرّر داشت كه دانشمندان هر قوم و هر ملّت در سايه آن مى توانند راه خود را به سوى خدا و طريق خويش را به سعادت بازيابند، بخصوص اينكه (ص) تا دامنه قيامت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره هود، آيه ۶۱ [۲] «مَقْطع» به معناى پايان است [۳] جمله «لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (بنابراين كه ضمير «به» به آدم بر گردد)، نيز دليل ديگرى بر نبوّت آدم(ع) است و تعبير به «عِبَادِهِ» اشاره به حوّا و فرزندان آدم است. به علاوه سرنوشت آدم و خروج از بهشت بعد از ارتكاب خطا، حجّتى براى همه بندگان تا روز قيامت مى تواند باشد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۱۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اسراری نهفته است؟ (ششم و پایانی) 🔸 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امورى است که به تنهایى از کشف همه آن ناتوان است، و پیوسته قرار گرفته، و فکرها را مشغول نموده است؛ ولى باید توجّه داشت که براساس برخى ، علّت و فلسفه واقعى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سرّى از است. در ادامه‌ی این نوشتار مواردی از ، که در روایات به آنها اشاره شده است بیان می‌گردد؛ 6⃣تعهد نداشتن نسبت‏ به حاکمان جور 🔹 ‏ (علیه السلام) فرمود: «یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة»؛ [۱] ( ما در حالی می‏کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست». برنامه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با سایر (علیهم السلام) تفاوت دارد. ‏ علیهم السلام مامور بودند که در و و و تا سر حد امکان کوشش نمایند، 🔹ولی سیره و رفتار ‏(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متفاوت با آنان بوده و با و ، جور و و ‏دینی را ریشه ‏کن می‏نماید. اصلا این گونه رفتار از علائم و (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شمرده می‏شود. به بعضی از امامان (علیهم السّلام) که گفته می‏شد: چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی‏کنید؟ پاسخ می‏دادند: این کار به عهده ماست. 🔹به بعضی عرض می‏شد: آیا شما قائم هستید؟ پاسخ میفرمودند: من قائم به حق هستم، لیکن که را از پاک می‏کند نیستم. از اوضاع آشفته جهان و و محرومیت مومنین شکایت می‏شد، می‏فرمودند: (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان و از گرفته خواهد شد. مومنین و هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می‏کردند. 🔹اکنون با این همه انتظاراتی که مؤمنین بلکه از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند، آیا امکان داشت که آن جناب با عصر بیعت و پیمان ببندد، که در صورت امضاء پیمان و بیعت ناچار باشد به عهد و پیمان خویش وفادار بماند، و در نتیجه هیچ وقت اقدام به و نکند؟ زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است؛ 🔹از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از و مخفی شدن ولادت حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که ناچار نشود با بیعت کند تا هر وقت ‏خواست، کند و کسی در گردنش نباشد.  ‏(علیه السلام) فرمود: «خداوند عز و جل او را می‏کند، و شخص او را از دیده‏ها می‏سازد، تا هنگامی که می‏کند کسی را در گردن او نباشد». [۲] پی نوشت ها [۱] اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲ [۲] کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص ۱۰۱ منبع: راسخون به نقل از وبسایت عصر انتظار @tabyinchannel