eitaa logo
تفسیر آسان قرآن
247 دنبال‌کننده
604 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بنام خدا.إن شاء الله هر روز دو صفحه از قرآن به همراه صوت وتفسیر آسان وکاربردی گذاشته خواهد شد.خلاصه تفسیر حاج آقا قرائتی ارتباط با مدیر @kh8514
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 514 1* رعایت مسئله اهم ومهم، یك قانون عقلى، شرعى وعرفى است. «لولارجال...» 2* خون مسلمان محترم است و مرد و زن ندارد. «رجال مؤمنون و نساء مؤمنات» 3* آسیب رساندن به مسلمانان حتّى از روى ناآگاهى، مسئولیّت و بازخواست دارد. «لولا رجال... لم تعلموهم» 4* رهبرى جامعه اسلامى باید همه جوانب و آثار و عوارض فرمان خود را محاسبه كند. «لم تعلموهم ان تطئوهم فتصیبكم منهم معرّة» تا ناخواسته به بى‌گناهى آسیبى نرسد. 5* بهانه به دست دشمن ندهید. «تصیبكم منهم معرّة بغیر علم» اگر فرمان حمله به مكّه صادر مى‌شد و مسلمانان ناشناخته كشته مى‌شدند، دشمنان این حركت را وسیله تبلیغات خود قرار مى‌دادند و مى‌گفتند مسلمانان به خودشان نیز رحم نمى‌كنند. 6* تعصّب و ایستادگى، اگر همراه با استدلال و منطق باشد، ارزش دارد، آنچه مورد انتقاد است، خشم و تعصّب برخاسته از جاهلیّت است. «حمیة الجاهلیة» 7* درمقابل رفتار جاهلانه نباید مقابله به مثل كرد. «حمیةالجاهلیة... فانزل‌اللّه سكینته» 8* همین كه خدا و رسول، صلح را در حدیبیّه از هجوم و جهاد بهتر دانستند، مؤمنان باید به آن ملتزم و پایبند باشند. «الزمهم كلمة التّقوى» 9* تقوایى ارزش دارد كه دائمى باشد نه موسمى. «الزمهم كلمة التّقوى» 10* خواب انبیا، از خواب‌هایى است كه حتماً محقّق مى‌شود. «لقد صدق اللّه رسوله الرؤیا بالحق» 11* در خبر دادن از هر امرى كه در آینده واقع مى‌شود، گفتن «ان شاء اللّه» لازم است. 12* امنیّت ظاهرى كافى نیست، آرامش درونى نیز لازم است. «آمنین - لا تخافون» 13* وعده پیروزى اسلام بر همه ادیان، بارها در قرآن تكرار شده است. این پیروزى، هم مى‌تواند از جهت علمى، منطقى وغلبه در استدلال باشد، كه همشیه چنین بوده، و هم اشاره به آینده تاریخ باشد كه اسلام جهان را فراخواهد گرفت و وارثان زمین، بندگان صالح خواهند بود، چنانكه قدرت اسلام در نیم قرن اول هجرى، بخش بزرگى از زمین را فراگرفت. آینده تاریخ از نظر ما بسیار روشن و قطعى است و با ظهور حضرت مهدى‌علیه السلام آخرین امام معصوم از اهل بیت پیامبر، دنیا پر از عدل و داد خواهد شد. 14* غلبه حق بر باطل، آرمانى است كه تنها خداوند مى‌تواند آن را محقّق سازد. «هو الذى» 15* رمز پیروزى اسلام، هدایت الهى و حقانیّت راه است. «ارسل رسوله بالهدى و دین الحق» 16* قرآن از آینده تاریخ و جهانى شدن اسلام خبر مى‌دهد. «لیظهره على الدّین كلّه» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_515 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام محمد علی دولت آبادی
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 515 1* در آیه 29 ، شیوه‌ى ارتباطات یك مؤمن ترسیم شده است: رابطه با بیگانگان. «اشداء» شدت و سختى. با خودى‌ها. «رحماء» محبت و مهربانى. با خداوند. «ركعا سجداً» عبودیت و بندگى. با خود. «یبتغون» تلاش و كوشش و امید به فضل خدا. 2* مسلمانان باید در برابر دشمن؛ خشونت، قاطعیّت، صلابت و شدّت داشته و در برابر دیگر مؤمنان؛ رأفت، مودّت، رحمت و عطوفت، مهر و احساسات داشته باشند. «اشداء على الكفّار رحماء بینهم» 3* بى‌تفاوتى ممنوع، مسلمان باید مظهر حبّ و بغض باشد. «اشداء على الكفّار رحماء بینهم» 4* ملاك مهر و قهر، ایمان و كفر است، نه قوم و قبیله و مال و ثروت. «اشداء على الكفّار رحماء بینهم» 5* در جامعه اسلامى، باید نماز ظهور و بروز داشته باشد، نه مخفى و پنهان. «تراهم» 6* عبادتى مورد ستایش است كه همراه با كثرت و مداومت باشد. «ركّعا سجّدا» 7* جامعه اسلامى باید خودكفا، مستحكم و مستقل باشد تا روى پاى خود بایستد. «استوى على سوقه» 8* دین از سیاست جدا نیست. در كنار ركوع و سجود، موضع‌گیرى‌هاى قاطع و دشمن شكن لازم است. «ركّعا سجّدا... لیغیظ بهم الكفّار» 9* خداوند از تقدّم بر رهبر جامعه اسلامى به شدّت نهى نموده است، زیرا كسى كه در كارهایش از خدا و پیامبر پیشى مى‌گیرد، در مدیریّت نظام اسلامى خلل وارد كرده و جامعه را به هرج ومرج مى‌كشاند و در حقیقت نظام قانون‌گذارى را بازیچه تمایلات خود قرار مى‌دهد. 10* حرام كردنِ حلال خداوند و یا حلال كردن حرام‌ها، نوعى پیشى گرفتن بر خدا و رسول است. «لاتقدّموا...» 11* سرچشمه‌ى قانون و رفتار ما باید قرآن و سنّت پیامبرصلى الله علیه وآله باشد. «لا تقدّموا بین یدى اللَّه و رسوله» 12* كسانى كه به خاطر سلیقه‌هاى شخصى یا آداب اجتماعى، بر خدا و رسولش پیشى مى‌گیرند، از ایمان و تقوا دور شده‌اند. «لاتقدّموا... و اتّقوا» 13* با این كه پیامبر اسلام‌صلى الله علیه وآله ازدواج موقّت را شرعى و قانونى اعلام فرمودند، امّا خلیفه‌ى دوم آن را حرام كرد. این خود، نوعى پیش افتادن از پیامبرصلى الله علیه وآله است كه در این آیه از آن نهى شده است. «لاتقدّموا بین یدى اللَّه و رسوله» 14* حفظ عمل، مهم‌تر از خود عمل است. اعمال ما گاهى از اوّل خراب است، چون با قصد ریا و خودنمایى شروع مى‌شود، گاهى در وسط كار به خاطر عُجب و غرور از بین مى‌رود و گاهى در پایان كار به خاطر بعضى از اعمال حبط مى‌شود. به همین جهت قرآن مى‌فرماید: هر كسى عمل خود را تا قیامت بیاورد و از آفات بیمه كند، ده برابر پاداش داده مى‌شود: «مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها»(انعام، 160) و نمى‌فرماید: هر كس عملى را انجام دهد، ده برابر پاداش دارد. زیرا میان انجام عمل در دنیا و تحویل آن در قیامت، فاصله‌ى زیادى است. 15* گرچه بلند كردن صدا در مقابل پیامبر بى‌ادبى به پیامبرصلى الله علیه وآله است كه به خاطر مقام والاى آن حضرت، سبب حبط اعمال مى‌شود، ولى قرآن به ما سفارش كرده كه نسبت به همه‌ى مردم ادب را رعایت كنیم و آرام سخن بگوییم. چنانكه لقمان‌علیه السلام به فرزندش مى‌گوید: «واغضُض من صَوتك» صداى خود را فرو گیر و آرام سخن بگو. سپس صداهاى بلند را به صداى الاغ تشبیه كرده است: «انّ اَنكَر الاصوات لَصوتُ الحَمیر»( لقمان، 19) 16* مقام و موقعیّت افراد، در عمل آنان اثر دارد. (جسارت مؤمن نسبت به پیامبر، كیفر سنگینى دارد.) «یا ایّها الّذین آمنوا لا ترفعوا... ان تَحبط اعمالكم» 17* هم خلافكار را توبیخ كنیم و هم درستكار را تشویق. (در آیه‌ى قبل كسانى كه در محضر پیامبرصلى الله علیه وآله بلند صحبت كردند توبیخ شدند، و در این آیه و آیات بعد، افراد مؤدّب تشویق مى‌شوند.) «انّ الّذین یَغضّون... لهم مغفرة...» 18* در قرآن هرجا «مغفرت» و«اجر» آمده، ابتدا سخن از مغفرت است. زیرا تا از گناه پاك نشویم، نمى‌توانیم الطاف الهى را دریافت كنیم. «لهم مغفرة و اجر عظیم» 19* لازمه‌ى ایمان و تقوا، عصمت از گناه نیست، چه بسا افراد مؤمن متّقى كه گرفتار لغزش و گناه مى‌شوند امّا به زودى جبران مى‌كنند. «لهم مغفرة» 20* حضرت على‌علیه السلام مى‌فرماید: «لا عَقلَ لِمَن لا أدبَ له»(غررالحكم.)، كسى كه ادب ندارد، در واقع عاقل نیست. 21* خانه و خانواده، حریم دارد و دیگران حق مزاحمت براى آن ندارند، حتى با صدا زدن آنان از بیرون خانه. «ینادونك من وراء الحجرات اكثرهم لایعقلون» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_516 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام حسن سهیلی
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 516 1* به برنامه‌ها و اوقات فراغت دیگران احترام بگذاریم. پیامبر نیز به آرامش و استراحت نیاز دارد و نباید مردم هر لحظه مزاحم او شوند. «لو انّهم صبروا...» 2* مسئولیت‌هاى اجتماعى، نباید مانع رسیدگى به امور خانوادگى آنان شود. «صبروا حتى تخرج الیهم» 3* افراد مؤمن باید اهل تحقیق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحى‌نگر. «یا ایّها الّذین آمنوا... فتبیّنوا» 4* زمینه فتنه دو چیز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. «الذین آمنوا ان جائكم فاسق... فتبیّنوا» 5* افراد فاسق، در صدد ترویج اخبار دروغ و نوعى شایعه پراكنى هستند. «جائكم فاسق بنبأ» 6* گاهى فاسق راست مى‌گوید، بنابراین نباید همه جا سخن او را تكذیب كرد، بلكه باید تحقیق شود. «فتبیّنوا» 7* در مدیریّت، باید علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقیق و سپس اقدام كنیم. «فتبیّنوا ان تصیبوا قوماً بجهالة» 8* اقدام بر اساس یك گزارش بررسى نشده، مى‌تواند جامعه‌اى را به نابودى بكشاند. «ان تصیبوا قوماً» 9* پایان كار نسنجیده، پشیمانى است. «نادمین» 10* رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیكم رسول اللَّه» 11* مشكلات جوامع به خاطر دورى از مكتب انبیا وعمل به سلیقه‌ها وهوسهاى شخصى است. «لو یطیعكم... لَعَنتّم...» 12* گرایش به مذهب، امرى فطرى است كه خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیكم الایمان...» 13* تولّى و تبرّى باید در كنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل كفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیكم الایمان... كَرّهَ الیكم الكفر...» 14* تنفّر از بدى‌ها، امرى فطرى است، «كَرّهَ الیكم الكفر...» و این تنفّر، مایه‌ى رشد انسان است. «اولئك هم الرّاشدون» 15* مسلمانان در برابر یكدیگر مسئولند وبى‌تفاوتى در برابر درگیرى‌ها پذیرفته نیست. «فَاصلِحوا بینهما» 16* در سركوب یاغى، طفره نرویم و مسامحه نكنیم. «فقاتلوا» (حرف «فاء» علامت تسریع است) 17* در مرحله‌ى درگیرى كه متجاوز معلوم نیست، باید تلاش براى خاموش كردن اصل فتنه و ایجاد صلح باشد، «فَاصلحوا بینهما» ولى در مرحله‌ى بعد كه متجاوز و یاغى شناخته شد، صلح باید در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَاصلحوا بینهما بالعَدل» 18* در آیه 10، رابطه‌ى مؤمنان با یكدیگر را همچون رابطه‌ى دو برادر دانسته كه در این تعبیر نكاتى نهفته است، از جمله: الف) دوستى دو برادر، عمیق و پایدار است. ب) دوستى دو برادر، متقابل است، نه یك سویه. ج) دوستى دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبه‌هاى مادى و دنیوى. د) دو برادر در برابر بیگانه، یگانه‌اند وبازوى یكدیگر. ه) اصل و ریشه دو برادر یكى است. و) توجّه به برادرى مایه‌ى گذشت و چشم‌پوشى است. ز) در شادى او شاد و در غم او غمگین است. امروزه براى اظهار علاقه، كلمات رفیق، دوست، هم شهرى و هم وطن بكار مى‌رود، امّا اسلام كلمه برادر را بكار برده كه عمیق‌ترین واژه‌هاست. در حدیث، دو برادر دینى به دو دست تشبیه شده‌اند كه یكدیگر را شستشو مى‌دهند.(محجّةالبیضاء، ج‌3، ص‌319.) 19* در صدر اسلام پیامبرصلى الله علیه وآله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه‌ى «نخیله» حضور داشتند كه جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر كس با كسى برادر مى‌شد. مثلاً: ابوبكر با عمر، عثمان با عبدالرّحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایّوب انصارى، حمزه با زیدبن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیّار با معاذبن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، امّ‌سلمه با صفیّه و شخص پیامبرصلى الله علیه وآله با على‌علیه السلام عقد اخوّت بستند.(بحار، ج‌38، ص‌335.) 20* برادرى نسبى، روزى گسسته خواهد شد، «فلا اَنساب بینهم»(مؤمنون، 101) ولى برادرى دینى حتّى در قیامت پایدار است. «اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین»(حجر، 47) 21* برادرى بر اساس ایمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نیست. «انما المؤمنون اخوة» 22* جلوگیرى از نزاع و اقدام براى اصلاح و برقرارى صلح، وظیفه‌ى همه است، نه گروهى خاص. «فاصلحوا» 23* اصلاح و آشتى دادن، آفاتى دارد كه باید مراقب بود. «فاصلحوا... و اتقوا اللّه» 24* ایمان، با مسخره‌كردن بندگان خدا سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا لایسخر» 25* ریشه‌ى مسخره كردن، احساس خودبرتربینى است كه قرآن این ریشه را مى‌خشكاند و مى‌فرماید: نباید خود را بهتر از دیگران بدانید، شاید او بهتر از شما باشد. «عسى ان یكونوا خیرا» 26* ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نیستیم، پس نباید ظاهربین، سطحى‌نگر وامروزبین باشیم. «عسى‌ان‌یكونوا خیراً...» 27* نقل عیب دیگران، عامل كشف عیوب خود است. «و لاتلمزوا انفسكم»
28* مسخره كردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد. «و من لم یتب فاولئك هم الظالمون» (البتّه توبه تنها به زبان نیست، بلكه توبه‌ى تحقیر كردن، تكریم نمودن است.) تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_517 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام کیوان یاوری
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 517 1* هیچ گناهى مثل غیبت به درّندگى بى‌رحمانه تشبیه نشده است. آرى، حتّى حیوانات درنده هم نسبت به هم جنس خود تعرّض نمى‌كند. 2* رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: دست از سر مرده‌ها بردارید و بدى‌هاى آنان را بازگو نكنید، كسى كه مُرد، خوبى‌هایش را بیان كند.(نهج‌الفصاحه، حدیث‌264.) 3* امام صادق‌علیه السلام فرمود: غیبت كننده اگر توبه كند، آخرین كسى است كه وارد بهشت مى‌شود و اگر توبه نكند، اوّلین كسى است كه به دوزخ برده مى‌شود.(مستدرك، ج‌9، ص‌117) 4* امام رضا علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل مى‌كند كه هر كس از ریختن آبروى مسلمانان خود را حفظ كند، خداوند در قیامت لغزشهاى او را نادیده مى‌گیرد.(بحار، ج‌72، ص‌256.) 5* سؤال: چرا در روایات كیفر یك لحظه غیبت كردن، محور نابودى عبادات چند ساله‌ى انسان بیان شده است؟ آیا این نوع كیفر عادلانه است؟ پاسخ: همان گونه كه غیبت كننده در یك لحظه، آبرویى را كه مؤمن سال‌ها به دست آمده مى‌ریزد، خداوند هم عباداتى را كه او سال‌ها بدست آورده از بین مى‌برد. بنابراین محو عبادات چندساله، یك كیفر عادلانه است. 6* شیخ طوسى در شرح تجرید، بر اساس حدیثى از پیامبرصلى الله علیه وآله مى‌فرماید: اگر غیبت شونده، غیبت را شنیده است، جبران آن به این است كه نزد او برویم و عذرخواهى كرده و حلالیّت بخواهیم، امّا اگر نشنیده است، باید هرگاه یادى از غیبت شونده كردیم، براى او استغفار نماییم. «انّ كفّارة الغیبة أن تستغفر لمَن اغتبتَه كلّما ذكرتَه»( وسائل، ج‌8 ، ص‌605.) 7* در مواردى، غیبت كردن جایز است كه به بعضى از آنها اشاره مى‌كنیم: 1. در مقام مشورت در كارهاى مهم؛ یعنى اگر شخصى درباره‌ى دیگرى در مورد ازدواج و گزینش و مسئولیت دادن و... مشورت خواست، ما مى‌توانیم عیب‌هاى آن فرد را به مشورت كننده بگوییم. 2. براى ردّ سخن و عقیده‌ى باطلِ اشخاصى كه داراى چنین اعتقاداتى هستند، نقل سخن و عیب سخن آنها جایز است، تا مبادا مردم دنباله‌رو آنها شوند. 3. براى گواهى دادن نزد قاضى، باید حقیقت را گفت گرچه غیبت باشد. 4. براى اظهار مظلومیّت، بیان كردن ظلم ظالم مانعى ندارد. 5. كسى‌كه بدون حیا و آشكارا گناه مى‌كند، غیبت او مانعى ندارد ندارد. 6. براى ردّ ادعاهاى پوچ، غیبت مانعى ندارد. كسى كه مى‌گوید: من مجتهدم، دكترم، سیّدم، و ما مى‌دانیم كه او اهل این صفات نیست، جایز است به مردم آگاهى دهیم تا فریب نخورند. 8* پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: هر كس غیبتى را بشنود و آن را ردّ كند، خداوند هزار باب شرّ را در دنیا و آخرت بر او مى‌بندد، ولى اگر ساكت بود و گوش داد، گناه گوینده نیز براى او ثبت مى‌شود. و اگر بتواند غیبت‌شونده را یارى كند، ولى یارى نكند، در دو دنیا خوار و ذلیل مى‌شود.(وسائل، ج‌8، ص‌606.) 9* براى دورى از گناهان حتمى، باید از گناهان احتمالى اجتناب كنیم. (بنابراین از آنجایى كه برخى گمان‌ها گناه است، باید از بسیارى گمان‌ها، دورى كنیم.) «اجتنبوا كثیراً... انّ بعض الظن اثم» 10* براى جلوگیرى از غیبت باید زمینه‌هاى غیبت را مسدود كرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهى كرده است.) «اجتنبوا كثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب» 11* گناه، گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است، ولى در دید باطنى و ملكوتى، خباثت و تنفّرآور است. «یأكل لحم اخیه میتاً» (باطن غیبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهى این نوع تعبیر بكار نرفته است.) 12* از شیوه‌هاى تبلیغ و تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «أیحبّ احدكم...» 13* غیبت و بدگویى از دیگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى كه باشد.«لایغتب...» («احدكم» شامل كوچك و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و... مى‌شود.) 14* همان گونه كه مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى كه مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً» 15* غیبت كردن، نوعى درّندگى است. «یأكل لحم اخیه میتاً» 16* در اسلام بن‌بست وجود ندارد، با توبه مى‌توان گناه گذشته را جبران كرد. «لایغتب... ان اللَّه توّاب رحیم» 17* چون مسخره و غیبت كردن، برخاسته از روحیّه‌ى خودبرتربینى و تحقیر دیگران است، این آیه مى‌فرماید: ملاك برترى و كرامت، تقواست، نه جنس و نژاد. 18* تفاوت‌هایى كه در شكل و قیافه و نژاد انسان‌ها دیده مى‌شود، حكیمانه و براى شناسائى یكدیگر است، نه براى تفاخر. «لتعارفوا» 19* قرآن، تمام تبعیض‌هاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله‌اى، اقلیمى، اقتصادى، فكرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى‌شمارد و ملاك فضیلت را تقوا مى‌داند. «ان اكرمكم عنداللّه أتقاكم» 20* اسلام، امرى ظاهرى است، ولى ایمان، به دل مربوط است. «فى قلوبكم»
21* راه رسیدن به ایمان، اطاعتِ عملى است، نه ادّعاى زبانى. «لما یدخل الایمان... و ان تُطیعوا اللَّه و رسوله...» 22* قرآن، هم ملاك و معیار كمال را بیان مى‌كند، «انّ اكرَمَكم عنداللّه اتقاكم» و هم الگوهاى كامل را نشان مى‌دهد. «انّما المؤمنون الّذین...» 23* نشانه‌ى ایمان واقعى، پایدارى و عدم تردید در آن است. «ثمّ لم یَرتابوا» 24* ایمان بدون جهاد، شعارى بیش نیست. «جاهدوا باموالهم و انفسهم...» (كمال ایمان به گذشت از جان و مال است.) 25* در برابر خداوندى كه همه چیز را مى‌داند، ادّعا و تظاهر نداشته باشیم. «أتعلّمون... واللّه یعلم...» 26* بعضى از مسلمانان مثل طائفه‌ى بنى‌اسد، اسلام آوردن خود را منّتى بر پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله مى‌دانستند و مى‌گفتند: ما با آغوش باز به اسلام روى آوردیم و تو باید قدرشناس ما باشى. این آیه آنان را از این عمل نهى فرمود. 27* مسلمان واقعى خود را طلبكار خدا نمى‌داند 28* اگر انسان به علم وبصیرت خداوند ایمان داشته باشد، در رفتار و گفتار خود دقّت مى‌كند. «واللّه بصیر بما تعملون» (اگر بدانیم از روزنه‌اى فیلم ما را مى‌گیرند و یا صداى ما را ضبط مى‌كنند، در كلمات وحركات خود دقّت بیشترى مى‌كنیم.) تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_518 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام مهدی نوروزی
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 518 1* اگر مجد و عظمت مى‌خواهید، به قرآنِ صاحب مجد و شرافت روى بیاورید. «والقرآن المجید» 2* به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهید. 3* تمام تحوّلات و تغییرات مادّى حساب و كتاب داشته و زیر نظر خداست. «قد علمنا ما تنقص الارض» 4* بیان زوجیّت گیاهان، یكى از معجزه‌هاى علمى قرآن است. «من كل زوج بهیج» 5* طبیعت، كلاس خداشناسى است. «أفلم ینظروا الى السّماء...» 6* رویش گیاهان زنده از دل خاك مرده، نمودى از رستاخیز دوباره انسان است. «ذلك رجع بعید... و انبتنا فیها من كلّ زوج بهیج» 7* نگاه به گیاهان و مناظر طبیعى، عاملى براى ایجاد نشاط و سرور است. «افلم ینظروا... من كلّ زوج بهیج» 8* اگر انسان، دلى براى فهمیدن داشته باشد، تمام هستى (آسمان و زمین) براى او كلاس معرفت است. «تبصرة و ذكرى‌ لكلّ عبد منیب» 9* باریدن باران، اگرچه از طریق عوامل طبیعى است، امّا با اراده خداست. «نزّلنا» 10* در میان میوه‌ها، خرما حساب دیگرى دارد. (درخت خرما جداگانه نام برده شده است) «جنّات... والنخل» 11* آفرینش هر موجود، گواه بر قدرت آفریدگار بر آفرینش مجدد آن است. اگر آفریدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نیز ممكن است. «افعیینا بالخلق الاول» 12* كافران، دلیلى بر انكار معاد ندارند، تنها شك و تردید است. «بل هم فى لبس من خلق جدید» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_519 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام حمزه حاجی زاده
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 519 1* سرچشمه‌ى وسوسه، سه چیز است: الف) نفس و خواهش‌هاى نفسانى. «توسوس به نفسه» ب) شیطان. «فوسوس لهما الشیطان»(اعراف، 20) ج) بعضى انسان‌ها و جنّیان. «الّذى یوسوس فى صدور النّاس من الجِنّة والناس»(ناس، 5 و 6) 2* ریشه‌ى شك در معاد دو چیز است: یكى این‌كه خدا از كجا مى‌داند هر كس چه كرده و ذرّات او در كجاست؟ دیگر این‌كه از كجا مى‌تواند دوباره بیافریند؟ این آیه (16)به هر دو جواب مى‌دهد: او مى‌تواند، چون قبلاً انسان را آفریده است. «ولقد خلقنا الانسان» او مى‌داند، چون وسوسه‌هاى نادیدنى را هم مى‌داند. «نعلم ما توسوس به نفسه» 3* تعبیر «قعید» كنایه از آن است كه دو فرشته همواره با انسانند و در كمین او نشسته‌اند، نه آنكه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند 4* در میان اعضاى بدن، زیر نظر بودن زبان مطرح شده است، شاید به خاطر آن كه عمل زبان، از همه‌ى اعضا بیشتر، آسان‌تر، عمومى‌تر، عمیق‌تر، دائمى‌تر و پر حادثه‌تر است. 5* انسان، نه فقط در برابر كردار، بلكه در برابر گفتار خود مسئول است و مورد محاسبه قرار مى‌گیرد. «ما یلفظ من قول» 6* نظارتى داراى اعتبار و ارزش است كه همه چیز را به طور كامل زیر نظر داشته باشد. «عن الیمین... عن الشمال... رقیب عتید» 7* مردم در برابر كار خیر، چند گروه هستند: گروهى كارشان خیر است و در كار خیر سبقت مى‌گیرند. «فاستبقوا الخیرات»( بقره، 148) گروهى سرچشمه خیر هستند و دیگران را به آن دعوت مى‌كنند. «یدعون الى الخیر»(آل‌عمران، 104) امّا گروهى به شدت مانع خیر هستند. «منّاع للخیر» 8* آنچه سبب دوزخى شدن است، كفر و انكار لجوجانه است نه جاهلانه. «كَفّار عنید» 9* دوست و رفیق بد، انسان را به كجا مى‌كشاند؛ انسانى كه مى‌توانست با ابرار هم‌نشین باشد، همراه و هم‌نشین شیطان گردیده است. «قرینه» 10* یكى از عوامل دوزخى شدن انسان، دوست و هم‌نشین بد است 11* در قیامت، میان مجرمان با یكدیگر، و مجرمان با رهبران فاسد، و مجرمان با شیطان، گفتگوهایى است و هر كدام تلاش مى‌كنند كه گناه خود را به گردن دیگرى بیاندازند. 12* به هوش باشیم كه ابلیس در قیامت از خود سلب مسئولیّت مى‌كند و از منحرفان تبرّى مى‌جوید. «ما اطغیته» 13* به جاى جدال و مخاصمه با شیطان در قیامت كه سودى ندارد، در دنیا به ستیز با او برخیزیم. «لاتختصموا لدىّ» 14* به دوزخ افتادن مجرمان، ظلمى است كه آنان در حق خود مرتكب شده‌اند، نه ظلم خدا در حق آنان. «القیا فى جهنّم... و ما انا بظلام للعبید» 15* «خشیت» به آن خوف و ترسى گفته مى‌شود كه برخاسته از معرفت و عظمت خداوند باشد. 16* در تربیت، باید در كنار تهدید، تشویق نیز باشد. «القیا فى جهنّم... ازلفت الجنة» 17* پاكدامنى و پرهیزگارى، بهشت را نزدیك انسان مى‌آورد. «اُزلفت الجنّة للمتّقین» 18* ملاك‌ها و عملكردها مهم است، نه جنسیّت افراد. «كلّ كفّار... كلّ أوّاب» 19* گناهكاران را به توبه تشویق كنید. «هذا ما توعدون لكلّ أوّاب» 20* اگر از ترس جریمه، آبروریزى، انتقاد مردم، كم شدن مزد و... حریم نگاه داشتیم، چندان ارزشى ندارد، ترس از خدا در نهان، نشانه‌ى خشیت است. «خشى الرّحمن بالغیب» 21* متّقى منحصر كسى نیست كه هرگز گناه نمى‌كند، بلكه كسى كه اگر لغزشى پیدا كرد به طور جدّى توبه مى‌كند و داراى قلب و روح منیب است نیز متقى مى‌باشد. «للمتّقین... لكلّ اوّاب... خشى... بقلب منیب» 22* نعمت‌هاى دنیا، معمولاً داراى آفاتى است كه در بهشت نیست، از جمله: 1. همراه با دردسر و رنج است، امّا در بهشت هیچ گونه نگرانى و رنجى نیست. «بسلام» 2. موقّت است، ولى بهشت دائمى است. «یوم الخلود» 3. نوع آن محدود است، امّا در بهشت هر چه بخواهند هست. «ما یشاءون» 4. مقدار آن محدود است، امّا در بهشت رو به فزونى است. «لدینا مزید» 23* كسى كه در دنیا از هوسها گذشت، در بهشت به آرزوها و خواسته‌هایش مى‌رسد. «للمتّقین... لهم ما یشاؤن» 24* درباره‌ى دوزخیان، خداوند با عدل خود رفتار مى‌كند، «و ما أنا بظلام للعبید»(ق، 29) ولى درباره‌ى بهشتیان، با فضلش عمل مى‌كند. «و لدینا مزید» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_520 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام عباس نادری