eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
850 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ۸ | 🕊🥀 دجله ... فرات ...کارون ... همه با هم یکی شده بودند تا را بسازند و میزان عزمِ مردان این سرزمین را محک زنند ! باد و باران ... دل‌هـا را می لرزاند ... حال آنکه آنها و ، به آب زدند ... ✨سالک که باشی و امتداد می دهی ! اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار بگذار ... ۸ 🥀🕊 ⏱ تاریخ عملیات: ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ 💡رمز : یافاطمه‌الزهرا(سلام الله علیها) 📌 منطقه : شبه جزیره فاو ⊰❀⊱تنهاکانال‌شهدایِ‌کربلایِ۴ شهدای‌غواص⊰❀⊱ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به یاد علمدار لشکر ۴۱ ثارالله #شهید‌حاج‌احمد‌امینی که فرمانده گردان ۴۱۰ ‌#غواص
گردان410خاتم (ص) لشگر41ثارالله (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) 🔶«احمد امینی» در اولین روز ماه سال 1342 در روستای «محمد آباد سفلی» در دوازده کیلومتری «رفسنجان» به دنیا آمد .پدرش کشاورز بود .او تحصیلات ابتدایی را در روستای «لاهیجان »به پایان رساند و سپس به همراه برادر دو قلو یش محمود به «رفسنجان» آمد . 🔻تحصیل او همزمان با اوج گیری انقلاب شد .مردی آمد زنجیر ها را گسست .احمد نیز دل به او داد .اول بار همزمان با عملیات المبین به جبهه رفت و مجروح بر گشت .از آن پس ،عملیاتی نبود که حاج احمد نشانی از آن در بدن نداشته باشد .کم کم آوازه شجاعتش در لشکر پیچید و همزمان با مرحله دوم عملیات چهار به فرماندهی یکی از گردان های لشکر 41 ثارالله انتخاب شد . 🔶عملیات هشت نقطه اوج این مرد بزرگ بود .گردان 410 خاتم الا نبیا ء(ص)به فرماندهی او از رود وحشی گذشت و پا به خاک دشمن گذاشت .گردان #🏊‍♂غواص موج اول حمله به شمار می رفت .حاج احمد امینی ،اولین شهید این گردان بود که قطرهای خون پاکش ساحل خیس را زینت داد ... .... ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌷شب عملیات ۸ بود.بهش گفتیم فرماندهی گفته نمیتونی در عملیات شرکت کنی.... 🔶بغضش ترکید, روی گونه اش شروع به غلطیدن کرد و گفت چرا من, منم می خواهم بیام! می کرد و با لهجه کازرونی التماس می کرد. هی می گفت اقای مهدوی ههههاااانمبری؟ می گفتم نه ! ♦️شاید صد بار این خواهش تکرار شد. رضا که با محسن هم سن وسال و رفیق جنگ و پایه بود هم به و گریه افتاد که محسن هم بیاد! کلافه شدم, سرشان داد زدم و رفتم سمت گروهان. یک مرتبه دوید جلویم با اشک گفت: دیشب خواب حضرت (س) را دیدم. به من گفت تو میای پیش خودم! تعجب مرا که دید ادامه داد: به قران اگه دروغ بگم. اگه نبریم شکایتت رو می کنم! ♦️خیلی با جذبه وجدی می گفت. یک مرتبه بدنم شل شد. بی اختیار گفتم: برو آماده شو بیا! پرید سر و صورتم رو بوسید. بعد دست دور گردن انداخت و همدیگر را بغل کردند. رضا گفت: بچه بدو که آخر گرفتی! من مبهوت نگاه این دو نوجوان کم سن وسال می کردم و بی اختیار اشک می ریختم. همان شب عملیات هشت هردو پر کشیدند. بعد از فهمیدم که رمز هم "یا زهرا" بود.🌹 محسن شیرافکن و رضا حیدری ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
@karbala_1365 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نام پدر: ابوالقاسم تاریخ تولد: 1344 محل تولد: رهنان شغل: محصل یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 62/1/22 محل شهادت: زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان : رمضانعلی شیرازی در تاریخ 1344 در ماه مبارک رمضان در شهر رهنان به دنیا آمد. در 7 سالگی در دبستان مودت شروع به تحصیل نمود. در 12 سالگی دوره ی دبستان را به پایان رسانید و سپس در همان مدرسه دوره ی تحصیل را شروع کرد. در 15 سالگی دوره ی راهنمایی را به پایان رسانید و وارد دبیرستان امیرکبیر برزان شد، سال اول و دوم و سوم تجربی را با موفقیت پشت سر گذاشت و سال چهارم بود که درس را نیمه تمام گذاشت و در ثبت نام نمود و به جبهه های نبرد اعزام شد. حدود 15 ماه در جبهه ها می جنگید و چند مرتبه مرخصی آمد. در لشگر امام حسین (ع) در دارخوئین چندین ماه خدمت کرد و سپس در 22 ماه 1362 در شرهانی در عملیات 1 به شهادت رسید. @karbala_1365 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
شهید دفاع مقدس محمد اسلامی نسب این شهید در عالم بیداری حضرت زهرا را دیده است #شهادت_روزیتون ⊰❀⊱
ارادت به حضرت زهرا به روایت محمدنبی رودکی فرمانده لشکر ١٩ فجر: شهيد اسلامی نسب در پايان زمستان ۱۳۳۳ در روستای لازنگان توابع شهرستان داراب در خانواده متولد شد و در ۳ سالگی از نعمت پدر محروم میشود. 🔻با شروع جنگ راهی جبهه شد.در سال ۶۴ از ناحيه چشم مصدوم شد و در عمليات ۸ در حالی كه فرماندهی گردان امام رضا را بر عهده داشت شديدا دچار شميايی شد. اين شهيد بزرگوار علاقه فراوانی به ائمه اطهار (ع) به ويژه حضرت زهرا (س) داشت. ♦️سرانجام در كربلای ۴ با رمز يا فاطمه زهرا و برخورد ای به گردنش به شهادت رسيد و پيكر مطهرش ۲۰ روز بعد از شهادت به شيراز انتقال يافت و در شهدای شيراز به خاك سپرده شد. 🔶مرداد ۶۷ آیت الله خامنه ای که آن وقت رئیس جمهور بودند به شهید دستغیب در کوت اهواز آمدند.ما عکس فرماندهان شهید لشکر را در آنجا نصب کرده بودیم.آقا تشریف آوردند.ایشان به نگاه میکردند و زیر لب آیه بشارت را زمزمه میکردند.حضرت آقا وقتی به عکس شهید اسلامی نسب رسیدند، تامل بیشتری کردند. 🌾پس از آن ویدیوی مصاحبه اسلامی نسب را به نمایش گذاشتیم.آقا فیلم را به دقت نگاه میکردند.وقتی فیلم به آن بخش از شهید اسلامی نسب رسید که میگفت من هر بار نام او را بر زبان میآورم... در آن سکوت آقا فرمودند بگو... بگو که با ایشان ارتباط داری. سپس آقا نگاهی به من کردند و گفتند آقای محمد نبی رودکی ایشان قبل از انقلاب چکاره بودند؟ گفتم شغلش خیاطی بود و ۴ فرزند دارد و از اعضای هیاتهای بود.حضرت آقا فرمودند همان که ریشه دارند.سپس ایشان دستور دادند که فیلم را برایشان بفرستم. 🌿پس از عمليات ۴ اطلاع يافتيم كه دشمن تعدادي از شهدا را در دفن كرده است.جمعي از اسراي عراقي را براي تفحص اين عزيران به منطقه فرستاديم.پس از مدتي جستجو يكي از آنها (اسرا) مزار را به خاطر آورد. زمين را حفر كرده، را بيرون آوردند.هنگاميكه براي زيارت شهيد اسلامي‌ نسب به رفتم، حيرت و شگفتي وصف ناپذيري مرا فرا گرفت.پيكر مجروح محمد آنقدر شاداب و بود كه گويي همين چند لحظه قبل به شهادت رسيده است در حاليكه ۱۵ روز ازشهادت آن مهربان ميگذشت، بوسيدمش. به تازگي گل بود و جاني دوباره به من بخشيد. تولد: ١٣٣٣/١١/٢٨ شیراز، شهرستان داراب، روستای لازنگان شهادت: ١٣۶۵/۱۰/۴ محور شلمچه، عمليات كربلای ۴ مزار: شیراز، گلزار شهدای شيراز ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#فکه #کانال_کمیل
🌷شهید ابراهیم هادی 🍂 شهید دفاع مقدس 📝 🔸پهلوان بسیجی هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه و ستاره ورزش کشتی کشورمان است؛ او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله حوالی میدان خراسان به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد. 🔹و سرانجام ابراهیم، در مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های گردان کمیل و در کانال‌های فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد و در #۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید و این هم آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال فکه گرفته شده توسط تلویزیون عراق، که در نشریه هشت منتشر شده است. 🕊ابراهیم همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊 🕊 !🍃🌸 🌷💢منطقه عملیاتی ۸ بودیم. بین بچه‌های فردی بود معروف به «سید» ! «سید» بیشتر اوقات سوت می‌زد. سوتش هم شبیه به صدای بلبل بود. بچه‌ها از صدای سوت او لذت می‌بردند. وقتی «سید» ساکت بود، می‌گفتند: «سید» چرا بلبل نمی‌خونه؟ «سید» بلافاصله شروع می‌کرد به سوت زدن. یک شب برای عملیات به رفتیم. قبل از آن با بچه‌ها هماهنگ کرده بودم که با سوت بلبل، شما را هدایت می‌کنم. همینطور هم شد. به هدف که نزدیک شدیم. بلبل شروع کرد به خواندن و از این طریق بچه‌ها را هدایت کردم و به هدف مورد نظر رسیدیم. 🌷💢تا این که نزدیک عملیات ۸ شد. بچه‌های به مدت یک ماه در هر ۲۴ ساعت جذر و مد را کنترل می‌کردند تا ببینند در چه زمانی اروند، آرام و چه زمانی خروشان است. شبی که قرار شد از عبور کنیم. خروشان شد، با خروشان شدن آب معادلاتی که حساب کرده بودیم. همه به هم ریخت. کاری هم از دست‌مان ساخته نبود. سرانجام پیدا کردیم. به حضرت زهرا (س) و از آب عبور کردیم. 🌷💢عده‌ای از را آب با خودش برد، بعضی‌ها هم، توانستند جان سالم بدر ببرند و خودشان را به آن طرف آب برسانند. ساحل حالت یک باتلاق را به خود گرفته بود. عراقی‌ها اطراف اروند را با خورشیدی به‌ هم جوش داده بودند و خاردار زیادی از آنها وصل کرده و بشکه‌هایی از مواد را، کنارش چیده بودند. محوطه را هم مین کاشته بودند. «سید» کنار بود. هنوز خودش را از آب بیرون نکشیده بود که آهسته او را صدا زدم و گفتم: «سید کجایی؟» «سید» جواب نداد. بار دیگر گفتم: «بلبل اگه زنده‌ای یک دم بخوان!» «سید» شروع کرد به خواندن. 🌷💢با شنیدن صدای چند تا عراقی به طرف آب آمدند. بچه‌ها فوراً سرشان را زیر آب بردند. سر و گوشی به آب دادند. چیزی دستگیرشان نشد. دوباره به طرف برگشتند. از زیر آب بیرون آمدیم و آهسته آهسته، به طرف سنگرهای عراقی رفتیم. نزدیک یک عراقی بودم که باز هم آهسته گفتم: «بلبل چرا ساکتی؟» «سید» آرام و آهسته گفت: «مگه نمی‌دونی؟» گفتم: «چی‌رو؟» گفت: «اینکه بلبلمو، توقیف کردن. فعلاً نمی‌تونه بخونه!» خنده‌ام کردم و گفتم: «امان از دست تو با اون بلبل.» سید : سید علی موسوی برادر که بارها جانباز شد. 🌷 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
والفجر هشت شدیداً مجروح می‌شود ، و مجروحیت به قدری بالا بوده که او را در میان پیکر قرار می‌دهند! تنها یک لحظه پلک‌هایش را تکان می‌دهد و از صف شهدای هشت جدا می‌شود تا در صف شهدای فدایی زینب (سلام الله علیها) قرار بگیرد .... 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
📊 | ۸ 🔻 اینفوگرافی معرفی یادمان والفجر۸ اروندکنار 🌟 بیست بهمن‌ماه سالروز عملیات والفجر هشت گرامی باد. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
‍ ‍ ‍ 🌹غواصی ڪه برای آب نامه می نوشت 🌷🌷 در خردسالی پدر و مادرش را ڪه از قشر مستضعف جامعه بودند را از دست داد و در اوایل نوجوانی تنها برادرش را ڪه در این دنیای خاڪی به غیر از خدا و رفقایش ڪسی را نداشت طوری ڪه وقتی به اعزام میشد چادر مادر خدا بیامرزش رو روی چوب لباسی میندازه و قرآن روی طاقچه قرار میده تا یه تسڪین دلی داشته باشه در دوران دفاع مقدس به عضویت اطلاعات عملیات گردان زنجان در آمد و غواص شداو نقش موثری در عملیات های ۸ و ۵ ایفا ڪردو سرانجام در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در به شهادت رسیدچند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از خبرنگارها از او پرسید:آقا یوسف یعنی چی؟ و یوسف جواب دادغواص یعنی مرغابی امام زمان یوسف می گوید هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسه با خودم می گفتم یوسف که ڪسی را ندارد برای چه ڪسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز یڪ روز گفتم نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار اروند برد نامه را از جیبش در آورد ، ریز ریز ڪرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشڪ شدوآرام گفت:من برای آب می نویسم ڪسی را ندارم ڪه ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
『خاطرات‌شهدا..؛ 』 •پای نخل نیم سوخته...• از شب های عاشورای ۸ بود. در تاریکی شب، زمزمه ای توجه را به خود جلب کرد. نزدیک تر شدم، دیدم {سید} در خلوت شبانه ای که برای خود فراهم کرده است، در پای یکی از نخل های نیم ، سر به سجده گذاشته و با تضرع، دعا می خواند و می ریزد. دیگر برایم شکی نمانده بود که سید هم همین روزها پا به راهِ {رفتن} می‌شود! حدس من زیاد دور از ذهن نبود. طلبه بسیجی {سید باقر علمی} فرمانده گردان رسول الله {ص} و رزمندگان عارف مسلک ۸ نجف اشرف در ۴ راهی بهشت شد. •شهید سید باقر علمی_ جاودانه ها ص۷۰• ؛ ...(:✒️📻 ۸ ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『 خاطرات‌شهدا..؛ 』 ...• بچه که بودیم می‌شنیدیم برای دیدن امام زمان [عج] باید خود را به آب و آتش زد. همیشه برایم سوال بود. اتش را می دانستم اما اب مگر چه ویژگی دارد؟ من بچه بودم ونمی‌فهمیدم. بزرگتر که شدم در روایتی دیدم [کسی که در آب شهید می‌شود، اجر دو شهید را دارد.] هرکس اگر دوست دارد معنی این حرف را بفهمد، باید شب والفجر ۸ را به خوبی لمس کند. غواصی کاری مشکلی است. خیلی ترس دارد. اگر کسی در آب مجروح شود دستش به چیزی بند نیست. نمی‌تواند یک گوشه دراز بکشد و پناه بگیرد. آن هم آب که پر از ... سرما و آتش دشمن را هم باید به آن اضافه کرد. آیا تا به حال دست زخمی تان را در آب یخ برده‌اید؟! باید عمیق ترین زخم‌ها را در آب سرد زمستان تحمل می‌کرد. قبل از آغاز والفجر ۸، بچه‌های اطلاعات عملیات، شب های سختی را پشت سر گذاشتند. ساکت و آرام تا خط دشمن شنا می کردند. زیر نور منور ها اگر سرشان را بالا می آوردند، نصف را از دست می‌دادند! بیرون آب، یک نفر زیپ لباس ها بود! می‌دانید چرا؟! آنقدر آب اروند سرد بود که انگشتان غواص یخ می‌زد و توان حرکت نداشت. بعضی از غواص‌ها از سرما فکشان جا به جا می‌شد و کارشان به اورژانس می‌کشید. شب ۸ بود، بچه‌های موج دوم، وقتی به خاک دشمن رسیدند، می گفتند معبر، آسفالت شده بود. کدام لباس رنگ آسفالت است؟! بچه های یکی یکی روی زمین غلطیدند تا راه برای بقیه باز شود. آن ها آن روز جلوی گلوله ایستادند تا امروز ما روی پای خود بایستیم. [ ان‌الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا ] را آنها تفسیر کردند. شهدا خیلی من بودند. امروز هم اگر این همه سراغ شهدا می‌آیند به خاطر آن است که از نامردی ها خسته شده‌اند... عبدالله‌ضابط.• ؛ ...(:🌊🖤 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
برای گردان نیرو می خواستند و اصرار داشت که او نیز ثبت نام کند اما به دلیل شنا بلد نبودن امکانش را نداشت ، تا اینکه مقررشد کسانی که از لحاظ قدرت بدنی مطلوب تر هستند دوره آموزش شنا را طی می کنند و به گردان های بپیوندند. اونیز که منتظر این فرصت بود وقت را غنیمت شمرد و با سعی و تلاش بیکران خود را به گردان رسانید . از این موضوع آنچنان شاد و خندان بود و حالتی داشت که تا آن زمان ندیده بودم . عاقبت دلاور مرد صحنه ایثار "احمدکلا نی" در روز ۶۴/۱۱/۲۱ در عملیات 8 لباس حضور در بارگاه حضرت دوست را برتن کرد و بهشتی شد. راوی: از رزمندگان گردان حمزه سیدالشهدا ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#معرفی_کتاب 📚 عنوان کتاب: غواص دریا دل 🔻نیم‌نگاهی به زندگی #شهید_محمدعلی_معصومیان که پیکر او پس ا
مجروحیت شهید محمدعلی معصومیان: این بسیجی عاشق در عملیات‌های متعددی شرکت داشت. نظیر: عملیات قدس ۱ و ۲ ، ۸ و عملیات یا صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)، که در این با اصابت ترکش به ریه مجروح شد و بعد از بهبودی دوباره به جبهه شتافت و برای ۴، ‌آماده شد
🌹غواص شهید یعقوبعلی محمدی🌹 در سال ۱۳۴۳ در زنجان به دنیا آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ عراق علیه ایران به همراه برادر کوچک‌ترش در مناطق عملیاتی مختلف حضور می یافت. اولین بار در سال ۱۳۶۰ به جبهه های جنگ رفت. زمانی که از جبهه برمیگشت در حالی که تحصیل در دبیرستان را پی میگرفت، به بنایی مشغول میشد. به نیروهای بسیجی در پایگاه آموزش نظامی میداد و شبها به همراه آنان پاسداری میداد. در سالهای حضور در ، چهار بار مجروح شد؛ از جمله در عملیات بیت‌المقدس از ناحیه سر، در عملیات بدر از ناحیه دست، در عملیات ۴ اصابت ترکش و در عملیات والفجر ۸ از ناحیه دست و شکم و ریه جراحت برداشت. او معاون گردان ولیعصر(عج) بود. و در آخرین مأموریتش قبل از انجام عملیات ۴ در منطقه امالرصاص عراق به همراه دوستانش – بسطامی و نقدی – چندین ساعت در آب، مشغول شناسایی منطقه بودند که موقعیت آنها لو رفته و هواپیماهای عراقی منطقه را بمباران کردند و در نتیجه یعقوبعلی محمدی بر اثر اصابت گلوله در تاریخ ۴ دی ۱۳۶۵ به شهادت نائل میگردد. پیکر این شهید بزرگوار پس از تشییع در مزار بالای شهدای به خاک سپرده شده است. ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
تبسمی کرد وبا لبخند گفت : باید از ناگفته ها ، ازشهدا گفت . واز جزیره مجنون و حماسه های خونینی که به
『 خاطرات‌شهدا..؛ 』 ...• بچه که بودیم می‌شنیدیم برای دیدن امام زمان [عج] باید خود را به آب و آتش زد. همیشه برایم سوال بود. اتش را می دانستم اما اب مگر چه ویژگی دارد؟ من بچه بودم ونمی‌فهمیدم. بزرگتر که شدم در روایتی دیدم [کسی که در آب شهید می‌شود، اجر دو شهید را دارد.] هرکس اگر دوست دارد معنی این حرف را بفهمد، باید شب والفجر ۸ را به خوبی لمس کند. غواصی کاری مشکلی است. خیلی ترس دارد. اگر کسی در آب مجروح شود دستش به چیزی بند نیست. نمی‌تواند یک گوشه دراز بکشد و پناه بگیرد. آن هم آب که پر از ... سرما و آتش دشمن را هم باید به آن اضافه کرد. آیا تا به حال دست زخمی تان را در آب یخ برده‌اید؟! باید عمیق ترین زخم‌ها را در آب سرد زمستان تحمل می‌کرد. قبل از آغاز والفجر ۸، بچه‌های اطلاعات عملیات، شب های سختی را پشت سر گذاشتند. ساکت و آرام تا خط دشمن شنا می کردند. زیر نور منور ها اگر سرشان را بالا می آوردند، نصف را از دست می‌دادند! بیرون آب، یک نفر زیپ لباس ها بود! می‌دانید چرا؟! آنقدر آب اروند سرد بود که انگشتان غواص یخ می‌زد و توان حرکت نداشت. بعضی از غواص‌ها از سرما فکشان جا به جا می‌شد و کارشان به اورژانس می‌کشید. شب ۸ بود، بچه‌های موج دوم، وقتی به خاک دشمن رسیدند، می گفتند معبر، آسفالت شده بود. کدام لباس رنگ آسفالت است؟! بچه های یکی یکی روی زمین غلطیدند تا راه برای بقیه باز شود. آن ها آن روز جلوی گلوله ایستادند تا امروز ما روی پای خود بایستیم. [ ان‌الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا ] را آنها تفسیر کردند. شهدا خیلی من بودند. امروز هم اگر این همه سراغ شهدا می‌آیند به خاطر آن است که از نامردی ها خسته شده‌اند... عبدالله‌ضابط.• ؛ ...(:🌊🖤 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
همونایی که الان هشتگ زن_زندگی_آزادی راه انداختن و مثلاً دلشون برای ما می‌سوزه... عملیات کربلای۴ را ل
غواصان زنده کربلای ۴ که جزو شهدا بودند+ در بین عکس غواصان عملیات «کربلای ۴»، عکسی مشاهده می‌شد که روی آن نوشته شده بود «عکسی نایاب از غواصان دست‌بسته، اندکی قبل از شهادت». در حالی که این غواصان به اسارت درآمده بودند و امروز راوی شهدای غواص کربلای ۴ هستند..... به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات «کربلای ۴» را با شهدای غواص و ۱۷۵ شهید و خط‌شکنی می‌شناسیم که هفت سال پیش پیکر با دست‌های بسته تفحص شد اما در بین عکس‌های منتشر شده از شهدای غواص عملیات «کربلای ۴»، عکس سه نفر از دست‌بسته مشاهده می‌شود که تا امروز فکر می‌کردیم این سه رزمنده غواص شهید شده‌اند اما وقتی پای گفت‌وگو با «پرویز حیدری» یکی از رزمندگان لشکر عاشورا نشستیم، وی عکسی از این غواصان را مقابل‌مان گذاشت و پرسید: «به نظرتان این غواصان شهید شده‌اند؟» با کمی تأمل گفتیم: «در فضای مجازی دیده‌ایم که گفته شده اندکی قبل از شهادت... پس شهید شده‌اند!». پرویز حیدری در ادامه عکس‌های اخیر این رزمندگان را نشان‌مان داد و گفت: «این غواصان کربلای ۴ زنده‌اند!» ! از سمت راست مصطفی کردی، حمزه صابری فر، عزیزالله فرج زاده در ادامه روایت رزمنده و جانباز دفاع مقدس «پرویز حیدری» درباره پیدا کردن این غواصان زنده عملیات «کربلای ۴» را می‌خوانیم. بنده در عملیات «والفجر۸» شرکت کرده بودم و فیلمی از این به دستم رسید که رزمندگان جلوی دوربین حاضر می‌شدند و خودشان را معرفی می‌کردند. من هم اسامی این رزمنده‌ها را به همراه شماره تماس‌هایشان می‌نوشتم که با آن‌ها در ارتباط باشم. در این فیلم دیدم که رزمندگان استان قزوین خودشان را معرفی کردند؛ «عزیزالله فرجی»، «حمزه صابری‌فر» و «مصطفی کردی». با آن‌ها تماس گرفتم تا جویای احوالشان باشم. «صابری‌فر» یک عکسی از دست‌بسته را برای من فرستاد که روی آن نوشته شده بود «عکسی نایاب از غواصان دست‌بسته، اندکی قبل از شهادت». بعد از مشاهده عکس، از وی درباره آن سؤال کردم و گفت: «این سه نفر من و عزیز‌الله و مصطفی هستیم». پرسیدم: «به عکس دقت نکرده بودم و نمی‌دانستم این عکس متعلق به شماست و تا الان فکر می‌کردم این غواصان شهید شده‌اند!». صابری‌فر برایم تعریف کرد که «با شما در عملیات ۸ بودیم. بعد از شما از طریق لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی شهید احمد کاظمی در عملیات کربلای ۴ شرکت کردیم و در جزیره بوارین به اسارت بعثی‌ها درآمدیم. این عکس ما سه نفر است که هر سه ما زنده‌ایم». غواصان زنده کربلای ۴ که جزو شهدا بودند! باورم نمی‌شد اما واقعیت داشت. بعد از مدتی از دفتر سردار امین شریعتی تماس گرفتند و از این سه غواص دعوت کردند تا آنچه که گذشته است را روایت کنند. بنده از تکاب به سمت قزوین رفتم و برای اولین بار بعد از ۳۱ سال، همرزمان را در عوارضی قزوین ملاقات کردم. بعد هم در جلسات متعددی با حضور فرماندهان دفاع مقدس شرکت کردیم که این غواصان راوی ۴ و غواصان شهید این شدند.
یادمان شهدا والفجر ۸ اروند کنار بندر  شهری در شهرستان آبادان از توابع استان خوزستان است. این شهر در انتهای جزیره آبادان واقع شده و واپسین بندر ایران در کرانه اروندرود است که در مرز عراق قرار دارد. عملیات غرور آفرین ۸ و حماسه بی نظیر نیروی دریایی سپاه و ارتش و ضربه مهلک به تاسیسات نظامی و نفتی عراق در بندر فاو از جمله فتوحات والفجر ۸ می باشد
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
⁦⁦🕊️⁩🌷 زندگینامه غواص شهید اکبر پاشائی اکبر بعد از ، چند بار نیز در حفظ خطوط فاو شرکت نمود و بالاخره که غواصی برایش یک آرزوی دیرینه بود نصیبش شد و با لباس در کربلای۴ شرکت نمود و دو هفته از عملیات نگذشته بود که در عملیات پیروزمندانه کربلای۵ شرکت کرد. به حکایت یکی از همسنگرانش که می گفت: اکبر بعد از این که از مرحله اول کربلای۵ برگشته بود و در حالیکه در دو عملیات متوالی شرکت نموده بود نیاز به استراحت داشت و بعد از مدتی مرحله دوم عملیات شروع شد و در حالیکه از طرف ستاد فرماندهی قرار بود شرکت نکنند اما اکبر با چشمان گریان از فرماندهش اجازه رفتن می‌خواست اما آنان جواب منفی می‌دادند‌ و دوباره اکبر تجهیزات خویش را با شور و شوق فراوان آماده می‌نمود و دوباره به سوی فرماندهش التماس‌کنان می‌شتافت و بالاخره اجازه شرکت در عملیات به او داده شد و همیشه ندایش این بود که باید جنازه پسرعمویم را که در منطقه به شهادت رسیده است پیدا کنم و یا باید خود نیز پیش او روانه شوم. آری! اکبر به آرزوی دیرینه‌اش دست یافت و همچون سایر شهدا، مظلومانه در عملیات در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ در شلمچه به خیل شهدا پیوست و پیکر خونین او در گلزار شهدای وادی رحمت آرام گرفت. 🌷یادش گرامی و راهش پر رهرو.
✅ دانش آموز بسیجی، غواص، تخریبچی و نوجوان شهید🌷 احمدرضا داتلی بیگی (خلیلی فرد) فرزند حاج حفیظ الله 🗓 ولادت 🌺 ۴ اردیبهشت ۱۳۴۹ 👈 گذراندن دوران کودکی در محله دانشسرای بروجن 👈 سپری نمودن دوره ابتدایی در دبستان جمال الدین 👈 دانش آموز سال دوم در مدرسه راهنمایی ابوریحان بروجن 👈 جمعی تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم (علیه السلام)، گردان (واحد) تخریب 🗓 شهادت 🌷 ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ 🔹 اصابت ترکش به سینه 👈 عملیات والفجر هشت 📌 منطقه غرب اروندرود، فاو 📍 مزار روضه الشهدای بروجن   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✅ دانش آموز بسیجی و نوجوان شهید🌷 سید مرتضی حسینی فرزند مشهدی سید میرزا 🗓 ولادت 🌺 ۴ اردیبهشت ۱۳۴۷ 👈 دانش آموز سال چهارم دبیرستان در رشته علوم تجربی 👈 جمعی تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم (علیه السلام)، گردان امام حسن مجتبی (علیه السلام) 🗓 شهادت 🌷 ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ 🔹 اصابت ترکش 👈 عملیات والفجر هشت 📌 منطقه اروندرود، فاو 📍 مزار شهرستان بروجن، بخش مرکزی، گلزار شهدای شهر فرادنبه   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
. 💢 ۱۳۳۸،پدرش اکبر فقیهان کشاورز بود ، و در دامان چنین پدر و مادر کشاورزی با نان حلال رشد کرد.بعد از پایان تحصیلات در نکا چوب مشغول شد.سال ۱۳۶۰ رفت جبهه.۲ سال در کردستان حضور داشت.قله های سر به فلک کشیده کردستان منصور را خوب بیاد دارد. . 💢 سال ۱۳۶۳ با خانم فاطمه اسماعیل پور ازدواج کرد.اما باز هم این امر خیر باعث نشد که او به جبهه ها نرود. هشت مجروح شد.سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ غواص بود و از ناحیه کمر موج میگیرد ، و توان حرکت را از دست میدهد ؛و به درمی آید.او را به عراق می برند و در اثر شکنجه بعثیون کافر در اردوگاه عراق بشهادت می‌رسد و او را در دفن میکنند.تا سال ۱۳۸۱ که پیکرش را به زادگاهش انتقال دادند.۳ماه بعد از شهادت منصور دخترش منصوره ؛ تنها یادگار شهید بدنیا آمد.شادی روح این قهرمان لشکر ویژه ۱۵ کربلا صلوات... .   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄