#مفاهیمکلیدی
#روشتحقیقمدلسازانه
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > روش تحقیق مدل سازانه
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
روش تحقیق مدل سازانه
4 دقیقه خواندن
156
روش تحقیق مدل سازانه
روش تحقیق مدل سازانه دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیشفرضهای بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«روش تحقیق شبکهای مدلسازانه» چیست؟ چرا؟ چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوانیم از اطلاعات معتبر در مورد یک پدیده، محصولی برای ایجاد تغییر مثبت در آن پدیده یا موضوعات مرتبط با آن بسازیم؟
پیشفرضهای بحث
روش تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات برای حل یک مسأله. تحقیق، تولید اطلاعات است و نه جمعآوری اطلاعات تولید شده قبلی.
روش تحقیق شبکهای = مراحل و ضوابطی که از علم فلسفه و حکمت متعالیه، برای تحلیل هر پدیدهای در مقیاس شبکه هستی، استخراج شده است.
مدل = شبیهسازی واقعیت به طوری که ورودی، خروجی و پردازش لازم برای تبدیل ورودی به خروجی (تابع تبدیل) مشخص شود.
نگرش سیستمی = بررسی یک پدیده در ضمن کل و در ضمن فرآیندهای بیرونی و درونی که با او مرتبط هستند. (انتقال به بحث تفصیلی)
منطق فرآیندها = تمرکز بر کشف فعل وانفعالات در یک سیستم و تعریف یا بازتعریف روابط بین عناصر و مؤلفههای درونی و بیرونی موثر در خروجی سیستم(انتقال به بحث تفصیلی)
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. روش تحقیق مدلسازانه، روش تحقیقی است که منجر به کشف فرآیند ایجاد یک پدیده یا یک تغییر شود؛ صِرفاً تحلیل مفهومی یا مشاهده تجربی یا استقراء شواهد یا توصیف تکبُعدی از پدیده نباشد، بلکه منجر به کشف چگونگی مسیر حل یک مسأله شود.
۲. بدون روش تحقیق مدلسازانه، تحقیقات در مرحله چیستی و چرایی و برخی احتمالات باقی میمانند و رشدی حاصل نمیشود.
۳. برای دستیابی به مهارت تحقیق مدلسازانه، نیاز به نگرش سیستمی و فرآیندی به پدیدهها و موضوعات و مسائل است.
تبیین بحث
برای مدلسازی، ضروری است تصویر اولیه یک سیستم را در نظر داشته باشیم:
براساس تصویر فوق مراحل مدلسازی به شرح زیر است:
۱. تعیین خروجی سیستم (هدف و علت غایی) با شاخصهای آن (کمیت، کیفیت، زمان، مکان، ارتباطات، زمینه … عوارض نُهگانه)
۲. تعیین ورودیهای سیستم (علت مادی و خمیرمایه مدل نهایی) با شاخصهای آن (چه عناصری با چه خصوصیاتی باید با هم ترکیب شوند تا برآیند آنها تبدیل به خروجی سیستم شود؟)
۳. تعريف روابط علّي ومعلولی بین ورودیها (علت صوری) با شاخصهای آن (یعنی تعیین تابع تبدیل سیستم؛ شامل: تعیین نقطه شروع فرآیند+ جهت گسترش فرآیند + کمیت و کیفیت فرآیند + مرکز ثقل + نقطه پایان + نقاط بحران)
۴. آزمايش (تفسير نتايج حركت مدل درعمل)
۵. اصلاح و بازنگری در هر سه مورد فوق (حلقه بازخورد سیستم)
برای انجام پنج مرحله فوق، فعالیتهای زیر باید انجام شود:
۱.استقراء مؤلفه ها ومتغيرها ی درونی وبيرونی تأثيرگذار
۲. تعريف شاخصه های پايه ( هدف حداقلی )
۳. تعيين هدف وايده آل ( هدف حداكثری )
۴. بررسی كميت وكيفيت تأثير هر مؤلفه ( با دقت بر قابل كنترل بودن يا نبودن )
۵. تعيين ارتباط و شرايط و تأثير كليدی
۶. ترسيم روابط علی ومعلولی
۷. تعيين زمينه ها و پيش فرض ها ( وضعيتی كه مدل درآن مورد استفاده قرارمی گيرد )
۸. مرحله بندی حركت ازحداقل ها به سوی حداكثرها
۹. تعيين نقاط بحران
۱۰. طراحی حلقه های كنترلی و بازخوردها
ملاک اعتبار یک مدل نیز براساس موارد زیر سنجیده میشود:
۱. قدرت پاسخگويی به سوالات و پيش بينی وضعيت بعدی
۲. ميزان كميت پذير كردن عوامل ناملموس و فرض ها ( قدرت اندازهگيری ضريب های تاثيرگذاری وتاثيرپذيری)
۳. رفع نقاط كور وابهام قبلی
۴. قدرت اندازه گيری حساسيت ها دربرابر تغييرات شرايط بيرونی ودرونی
۵. بتوان متغيرها را دستكاری كرد ورفتار سيستم را مطالعه نمود.
«کل فرآیند مدلسازی را در یک مثال مشاهده کنید: مدل «چرخه از تولید تا مصرف نان»
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
التزام به رساندن تحقیقات به مرحله «مدل سازی» سبب میشود فضای تحقیق از رکود و ذهنی بودن و عدم تأثیر در صحنه زندگی و اجتماع خارج شود. همچنین سبب میشود آموزههای دین، از صِرف گفتارهای وعظ گونه به راهبردهایی برای رشد و توسعه تبدیل شود.
انتقال به انجمن بحث وگفتگو در مورد این موضوع
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
#مفاهیمکلیدی
#رویکرداستراتژیکبهدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > رویکرد استراتژیک به دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
رویکرد استراتژیک به دین
5 دقیقه خواندن
134
رویکرد استراتژیک به دین
رویکرد استراتژیک به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیشفرضهای بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین و استدلال بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«رویکرد استراتژیک به دین» چیست؟ چرا لازم است؟ چگونه انجام میشود؟
مسأله بحث
آيا گزارههای دین، در مقیاس خُرد و فردی معنادار هستند یا در مقیاس کلان و جمعی نیز معنادار میباشند؟ (دلالت بر فرآیندها)
پیشفرضهای بحث
۱. استراتژی= تعیین موقعیت و فرآیند بهینه، برای تحقق اهداف در محیط رقابت (انتقال به بحث تفصیلی از استراتژی)
۲. نگرش استراتژیک = مهارت در دید کلان و چهارچوبها و قواعد نهفته و رصد محیط رقابت و مهارت در محاسبه انواع احتمالات برای فرآیندهایی که شما را به هدف میرساند و تشخیص فرآیند بهینه۳. نبرد استراتژیک = تلاش برای کشف و اِعمال استراتژی برتر در محیط رقابت استراتژیها۴. استراتژی کلان = فرآیندهای بهینهای که منجر به ساختارسازی بهینه میشوند؛ استراتژیها سطوح مختلفی دارند و هر کدام برای فرآیندی مافوق خود استراتژی خُرد و برای هدفی مادون خود استراتژی کلان هستند. ۵. دین = علم ابراز شده خداوند به بشر؛ بیان معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای اتصال به خداوند؛ نظام فکری، قانونی و فرهنگی ای که از جانب خداوند برای زندگی بشر در این دنیا به هدف عبور از دنیا ارائه شده است. (انتقال به بحث تفصیلی)۶. دین شناسی = تلاش معرفتی موجّه برای کشف نظر خداوند در توصیفها، تبیینها و توصیههای او در جوانب مختلف هستی و زندگی. ۷. دین حداقلی یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین فقط برقراری رابطه فرد با خداوند در عبادت اوست.۸. دین حداکثری یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی اوست تا برآیند آنها حرکت به سوی خداوند در قلب و دل باشد.
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱.گزارههای دین، دارای ظرفیت معنایی برنامهای و راهبردی هستند و در فهم دین رویکرد «کشف معنای برنامهای و راهبردی»، این ظرفیت را فعال میکند.
۲. در صورت عدم توجه به این لایه معنایی، گزارههای دین به صورت فقط توصیفهای تکوینی یا توصیههای حقوقی اخلاقی فردی، دریافت میشوند و قدرت تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در تمام ابعاد زندگی را فارغ از متغیر زمان و مکان نخواهند داشت.
۳. روش فعالسازی «فهم استراتژیها» از گزارههای دین، استفاده از «منطق فرآیندیابی» است. منطق فرآیندیابی یعنی عبور از وضعیت ظاهری مصداقی پدیده، و کشف «مفهوم کلی» آن پدیده، یا به تعبیر دیگر کشف «روح معنایی»
تبیین و استدلال بحث
۱. استدلال برون دینی
اگر دین هدایتگر انسانها (هم فرد و هم جمع) بهسوی ملکوت است،
و اگر «هدایت» یعنی ایجاد حالت روحی روانی تعلق به خداوند و ملکوت او و توجه قلبی به او،
و اگر ایجاد حالات روحی روانی که به شخصیت انسان تبدیل شود جز با تنظیم قوای فکری و روحی و بدنی در کلیه فعالیتهای انسان که توجه او را مصرف میکنند ممکن نباشد،
آنگاه برای هدایتگری به سوی ملکوت ضروری است که اصول و قواعد تنظیم امور زندگی که برآیند آنها «شخصیت» انسان را میسازد توسط دین بیان شده باشد.
اگر دین مدعی «خاتمیت» باشد آن گاه باید بتواند تنظیم زندگی کل بشریت را تا انتهای دنیا عهده دار شود،
با توجه به بیشمار بودن تغییرات زندگی انسانها در طول نسلها، این عهدهداری جز از طریق ارائه قواعد و اصول کلان تنظیمکننده زندگی و ارائه روش کشف برنامه حوادث و موقعیتها از دل آن قواعد، ممکن نخواهد بود. اگر دین مدعی «خاتمیت» است باید برنامههایش در طول نسلها از طرح و برنامههای بشر برای هدایت زندگی، برتر باشد
بنابراین: گزارههای دین با استفاده از اسلوبهای کلامی عرفی، قواعد و اصول کلان تنظیمکننده زندگی فردی و جمعی در تمام ابعاد زندگی در طول نسلها را ارائه کرده است و مراد جدی شارع، انتقال این قواعد و اصول کلان برتر در محیط رقابت است.
۲.استدلال درون دینی
در گزارههای دین تعابیر زیر وارد شده است: قال الصادق علیهالسلام: «مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ»[1].
ترجمه: در تمام موارد اختلافنظر در زندگی انسانها، خداوند سر نخ درست و غلطش را در قرآن ارائه کرده است ولی مردم متوجه نمیشوند.
قال الصادق علیهالسلام: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ التَّفْرِيعُ». [2] ترجمه: مبانی و قاعدهها را ما بیان میکنیم و تطبیق آنها بر حوادث و مصادیق و نیازهای روزمرهتان برعهده شماست.
قال الصادق علیهالسلام: إ«ِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعَبْدُ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا يَسْتَطِيعُ عَبْدٌ أَنْ يَقُولَ لَوْ كَانَ فِي الْقُرْآنِ هَذَا إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيه»[3] ترجمه: خداوند قرآن را چنان روشنگر قرار داد و در مورد تمام نیازهای انسانها نظرش را مشخص کرده است که هیچکس نمیتواند بگوید کاش راجع به فلان مسأله، خدا نظر داده بود.
این تعابیر به وضوح خصوصیت برتر بودن معانی گزارههای دین را از ارائه صِرفاً مصادیق مادی ظاهری یا مفاهیم عادی، بیان میکنند؛ و همچنین خصوصیت قاعدهواری و قانونواری گزارهها را، اصل، سرمنشاء و مبنایی بودن
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اجتهاد و دینفهمی، نیازمند رویکرد استراتژیک به گزارههای دین است. (انتقال به بحث اجتهاد سیستمی)
با استفاده از این رویکرد میتوان فقه تمدنی، علوم انسانی اسلامی و علم دینی تولید کرد. (انتقال به بحث علم دینی)
برای دستیابی به این لایه از معنای گزارههای دین نیازمند «منطق فرآیندیابی» هستیم. (رجوع به قسمت منطق فرآیندیابی و روح معنا)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دین راهبردی، نظریه دین استراتژیک، منطق فرآیندها، مدیریت دین، روششناسی، رویکرد اجتهادی
علم دینی
انتقال به انجمن بحثوگفتگو در مورد این موضوع
پی نوشت ها:
[1]. اصول کافی، ج۱، ص۶۰
[2]. وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۶۲
[3] . اصول کافی، ج۱، ص۵۹
برچسب #استراتژیک #دین راهبردی #روششناسی #رویکرد #رویکرد اجتهادی #علم دینی #مدیریت دین #منطق فرآیندها #نظریه دین استراتژیک
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#عرصههایپیشرفت
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > عرصه های پیشرفت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
عرصه های پیشرفت
4 دقیقه خواندن
127
عرصه های پیشرفت
عرصه های پیشرفت دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« تحلیل چهار عرصه پیشرفت: فکر، علم، زندگی، معنویت »
مسأله بحث
در تدوین الگوی اسلامی پیشرفت، چه عرصههایی عرصههای زیرساختی هستند و بهعنوان پیشرانها در الگو محسوب میشوند؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
عرصههای زیرساختی و مفاهیم پیشران در الگوی اسلامی پیشرفت عبارتند از: (تمام موارد کلیک میشوند)
شبکه هستیِ توحیدی (عرصه معنویت)
انسان شبکهای
نگرش و روش تفکر شبکهای (عرصه تفکر)
پارادایم شبکهای
معادلات حرکت در هستی
مدل نیازها
شاخصهای انسان سالم
شاخصهای عدالت شبکهای
نظام حکمت و عرفان شیعی
دستگاه فقه تمدنی
نظام اخلاق و فرهنگ تمدنی
کارکردهای «دین راهبردی»
شاخصهای سلامت در خانواده، سازمان، جامعه و بینالملل
مدل آیندهنگاری
روش اجتهاد جواهری سیستمی
مدل علم دینی
مدل نظریهپردازی و تولید علم (عرصه علم)
روش تحقیق مدلسازانه
مدل خلاقیت برتر
سازهها و فرآیندهای تمدنی (نقشه تمدنی)
نقشه علمی
مهندسی فرهنگی
مهارتها و سبک زندگی (عرصه زندگی)
مدل آرمانشهر
مدل کنترل کیفیت انسانی
مدل ابزارسازی (تکنولوژی)
(برای دستیابی به توضیح تفصیلی هر کدام از عناصر فوق، بر روی آن کلیک کنید.)
(انتقال به اندیشکده مبانی از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
از میان این عناصر، چهار عنصر «فکر، علم، زندگی و معنویت» در زیر تعریف و توصیف میشوند:
تبیین بحث
۱. عرصه فکر
تفکر = به کارگیری ابزارهای مقایسه، تجزیه، ترکیب و انتزاع برای تولید مفاهیم جدید از مفاهیم بنیادین و تولید گزارههای جدید از گزارههای بنیادین و دستیابی به پاسخ موجّه برای مسائل.
اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار تفکر است آنگاه دستیابی به روش تفکر بهینه و برتر، اصلیترین زیرساخت برای الگوی پیشرفت محسوب میشود. مهارت در روش تفکر شبکهای با مشخصات مذکور در تصویر زیر، نیاز بنیادین این حرکت است:
خلاقیت = تلاش معرفتی برای کشف اجزاء و روابط نهفته در شبکه هستی
مهارت در خلاقیت با شاخصهای دهگانه زیر، سبب بهینهسازی و کارآمدی و برتری در محیط رقابت خواهد بود: (انتقال به بحث تفصیلی)
۲. عرصه علم: (انتقال به بحث «مبانی علمشناسانه در پارادایم شبکهای»)
علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه میکنند.
علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت کنترل آنها
علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیشبینی و کنترل آنها
علم دینی= گزارش روشمند و نظاممند ازتوصیف و تبیین دین نسبت به پدیدههای هستی و انسانی
علوم انسانی، عینی و ناظر به واقع هستند.
قواعد نظریهپردازی در کلیه رشتههای علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است.
اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار «علم» است آنگاه دستیابی به «روش تحقیق علمی بهینه و برتر»، «مدل طبقهبندی علوم»، «نقشه جامع علمی»، «هویت علوم انسانی»، از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده علم از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
۳. عرصه زندگی
زندگی = حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، برای رفع نیازها در کلیه لایههای هرم نیازها
زندگی شبکهای است و برآیند معادلات حرکت انسان در شبکه هستی است. (انتقال به بحث انسان شبکهای)
اگر رشد و تعالی انسان در زمینه و فضای «زندگی» صورت میپذیرد آنگاه دستیابی به «شبکه موضوعات و مسائل زندگی»، «هرم نیازها»، «نقشه یک تمدن»، «سبک زندگی»، «شاخصهای زندگی سالم» از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده زندگی/ خانواده از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
۴. عرصه معنویت
معنویت = احساس کشش درونی و قلبی انسان برای ارتباط با منبع وجودی بینهایت (خدا)
معنویت، تابعی است از:
باور به وجود عوالمی نامحسوس که برتر از طبیعت مادی محسوس است و قابل دسترس است.
باور به اینکه رفع نیازهای طبیعی، ارضاکننده نهایی نیست و سعادت در رسیدن به لایههای فوقانی هرم نیازهاست.
باور به این که پس از مرگ، نتیجه اعمال، و اثر افکار، احساس و رفتارهای انسان به او خواهد رسید و رنج یا لذت دائمی در پی خواهد داشت. (انتقال به بحث احساس حضور خدا)
اگر رشد و تعالی انسان در زمینه و فضای «معنویت» معنادار میشود آنگاه دستیابی به «شاخصهای معنویت»، «نقشه سلوک الهی»، «مدل اخلاق تمدنی»، «نظام عرفان عملی تمدنی»، «شاخصهای زندگی معنوی» از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده معنویت از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
بدون دستیابی به مدل عملیاتی دارای شاخص، در رابطه با هر یک از موارد فوق، نمیتوان الگوی پیشرفت و توسعه را تدوین نمود؛ عرضه مدلهای معرفتی صِرفاً زمینهساز خواهد بود و اکتفا به مدلهای معرفتی راهگشا نخواهد بود.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
الگوی اسلامی پیشرفت، علم دینی، عرصههای پیشرفت، تمدن الهی، تفکر شبکهای، علم شبکهای، زندگی شبکهای، معنویت عرفانی
برچسب #الگوی اسلامی پیشرفت #پیشرفت #تفکر شبکهای #تمدن الهی #زندگی شبکهای #عرصه های پیشرفت #علم دینی #علم شبکهای #معنویت عرفانی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#شاخصوشاخصسازی
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شاخص و شاخص سازی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شاخص و شاخص سازی
7 دقیقه خواندن
175
شاخص و شاخص سازی
شاخص و شاخص سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
شاخص چیست؟ چرا مورد توجه ویژه قرار دارد؟ و چگونه ساخته می شود؟
مسأله بحث
چگونه میزان تحقق یک پدیده یا آثار آن را اندازهگیری کنیم؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. شاخص = صفتی در یک پدیده که میتوان براساس تغییرات آن، موقعیت پدیده را از پدیدههای دیگر متمایز کرد و نسبت به هدف مرتبط با آن پدیده، سنجشی را صورت داد.
هر وقت کلمه «شاخص» را میشنویم باید بلافاصله از خود بپرسیم «چه فرآيندی قرار است اتفاق بیفتد؟» و در دنباله بپرسیم «چه هدفی توسط این فرآیند باید محقق شود؟»
۲. شاخصها تعیینکننده خصوصیات فرآیندها هستند، فرآیندهایی که برای رسیدن به هدف مورد نظر باید ایجاد شوند؛ بنابراین تا شاخص نداشته باشیم نمیتوانیم فرآیند لازم برای رسیدن به هدف را فعال کنیم.
۳. برای ساختن شاخصها باید
الف. هدف مورد نظر را تحلیل به اجزاء و روابطش بکنیم (برای کشف عناصر و فرآيندی که این عناصر را طوری با هم ترکیب میکند که هدف حاصل شود).
ب. علل ایجاد کننده هر یک از عناصر و ایجاد کننده رابطه میان آنها را کشف کنیم.
ج. آثار هدف مورد نظر را در ابعاد ده گانه هر پدیده (مقولات عشر) به دست بیاوریم.
د. هر کدام از علل و آثار را به صورت یک صفت قابل اندازهگیری بیان کنیم.
شواهد تایید کننده فرضیه
در کتاب «شاخصهای فرهنگ عمومی» تدوین شورای فرهنگ عمومی کشور، در تعریف «شاخص» آمده است:
شاخص، امری است که به وسیله آن بتوان کمیت، کیفیت و تغییرات یا ثبوت یک موضوع را تشخیص داد و اندازه گیری کرد؛ مثلا تغییرات طول ستون جیوه در دماسنج شاخص تغییرات درجه حرارت است؛ رفتار انسان شاخص تغییرات شخصیت اوست.[1]
سازمان بهداشت جهانی، در تعریف شاخص چنین آورده است: شاخصها متغیرهایی هستند که به سنجش تغییرات بطور مستقیم یا غیرمستقیم کمک میکنند.
در سامانه مدیریت دانش «هم افزا» در تعریف شاخص آمده است:
متغیری برای شناخت و ارزشیابی، که فرصت یا ابزاری برای مقایسه شرایط و حساسیت ها، موقعیت ها و گرایش ها بوده، در ارتباط با اهداف و مقاصد، امکان تشخیص و پیش بینی می دهد.
علائم، نشانه ها و معیارهایی برای سنجش و تمییز بین دو مسأ له یا موضوع مشتبه.
متغیری که بر خاصیتی اطلاق می شود و به تعریف آن کمک می کند و شاخص خودش هدف نیست، بلکه نشانگر تحقق هدف است.[2]
شاخصها، کمّی و کیفی هستند؛ شاخص کمی مانند تعداد مقالات منتشرشده در مجلات علمی پژوهشی برای سنجش میزان فعالیت یک محقق؛ و شاخص کیفی مانند میزان اثرگذاری مقالات فوق در حل مسائل مربوط به یک علم.
در شاخصهای متداول از پارامترهای کیفی کمتر استفاده میشود و این امر سبب ایجاد آسیب در تشخیص نهایی میگردد مثلا افزایش تعداد ساعات برنامههای رسانه، به معنی افزایش فعالیت فرهنگی ارتباطی تلقی میشود در حالی که بدون توجه به محتوای ارائه شده و تاثیر مثبت یا منفی آن در فرهنگ جامعه نمی توان رشد فرهنگی را نتیجه گرفت.
شاخصها، میتوانند برای سنجش پدیدهای ترکیبی مانند توسعه و پیشرفت استفاده شوند یا برای سنجش پدیدهای کلان مانند اقتصاد یا فرهنگ، یا برای سنجش پدیدهای خُرد مانند میزان مطالعه در جامعه
در شاخصهای ترکیبی و کلان باید مجموعهای از شاخصهای خُرد تعریف شوند و نسبت آنها با کل پدیده محاسبه شود و هر یک ضریب خاص بگیرد و سپس برآیند شاخصها، به عنوان شاخص کل عرضه شود.
بنابراین شاخصها برای سه امر زیر مورد استفاده قرار می گیرند:
چهارچوبی نظری برای حرکت علمی
ابزاری برای سنجش و ارزیابی در عمل
اهدافی برای سیاست گذاری
تبیین بحث
چگونه شاخصسازی کنیم؟
قدم ا) تعیین پدیدهای که میخواهیم بسنجیم:
فرض کنید میخواهیم میزان «دینداری» جامعه را بسنجیم تا براساس نتایج سیاست های فرهنگی تنظیم کنیم.
قدم۲) تعریف پدیده و تحلیل مفهومی آن به عناصر و روابط:
در تعریف دینداری آمده است: «دینداری، باور به گزاره های معرفتی دین، انگیختگی مبتنی بر این باورها و رفتار مناسب با دستورهای عملی دین است.» [3]
در این تعریف، عناصر سهگانه «باور، احساس و رفتار» نقش کلیدی دارند.
قدم۳) کشف مصداق برای هر یک از عناصر:
در مثال فوق، در قسمت «باور به گزاره های معرفتی» با مراجعه به منابع معتبر دین مییابیم که سه مصداق برای حداقل باور به گزارههای معرفتی دین لازم است: باور به وجود خالقی بینهایت، باور به زندگانی پس از مرگ در عالمی دیگر، باور به فرستاده خدا و برنامه خدا برای زندگی.
قدم۴) کشف ظهور و بروز هر کدام از مصادیق: (به چه شکل و صورتی خود را در زمینههای مختلف بروز میدهد؟)
در مثال فوق، در قسمت باور به وجود خالقی بینهایت، با مراجعه به طرز تعبیرهای دین و طرز تعبیرهای عرف عمومی از این مقوله، میتوان آثار زیر را شناسایی کرد: مشغول شدن فکر به مبدأ پیدایش هستی و انسان، ایجاد سؤال نسبت به تقدیر و ساختار از پیش تعیینشده در هستی، ابهام در تصور خداوند و تلاش برای تصویرسازی از او، توجه به حضور او در هر زمان و هر مکان و ….
قدم۵) ترجمه هر کدام از اثرها به جملهای سؤالی یا گزارهای خبری که در مقیاسهای سنجش به کار میروند:
در مثال فوق، میتوان سؤالات و جملات زیر را به کار برد: در هفته گذشته چند بار به طور ویژه به یاد خداوند افتادهاید؟ آیا خدای شما شکل و صورت دارد؟ فهمیدن منشأ پیدایش عالم چقدر برای شما مهم است؟ و …
در قالب جملات خبری میتوان چنین گزارههایی را برای سنجش تولید کرد:
تقدیرهای خداوند برای من قابل درک نیست؛ خدا بینهایت معقول است؛ چگونگی حضور خداوند در زندگی برای من حل شده است، و ….
قدم۶) انتخاب ابزار مناسب برای سنجش آثاری که در قالب جملات درآمدهاند:
در مثال فوق، با انتخاب طیف سنجش کیفی بین صفر تا ده یا انتخاب طیف سنجش پنچ گانه «خیلی کم، کم، تا حدودی، زیاد و خیلی زیاد» که بیانگر شدت و ضعف یک اثر هستند میتوان مفهوم «دینداری» را که پدیدهای ترکیبی و درونی است، با مصاحبه مستقیم یا همزیستی و مشاهدههای غیرمستقیم، سنجید.
نکته مهم: هر کدام از مراحل فوق، نیازمند اثبات روایی و پایایی میباشند و نحوه عملیاتی کردن مصاحبه یا مشاهده نیز تابع ضوابطی است که در علوم اجتماعی و زیستی، در مباحث روش تحقیق کمی و کیفی، به تفصیل بیان شده است و رعایت آنها ضروری است.
مطالعه دو کتاب ارزشمند «مبانی نظری مقیاسهای دینی» تالیف حجتالاسلام دکتر آذربایجانی و همکاران، و کتاب «سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن» تالیف حجت الاسلام دکتر کاویانی، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بسیار مفید و راهگشاست.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
براساس موارد فوق الذکر میتوان گفت: هر گونه پدیدهای اعم از مادی و غیرمادی، درونی و بیرونی، خُرد و کلان، بسیط و ترکیبی، با استفاده از روش فوق قابل تبدیل به شاخص و در نتیجه قابل اندازه گیری و تشخیص وضعیت هستند.
کلیه مفاهیم دینی قابل سنجش هستند و از مهم ترین وظایف عالمان دین، ترجمه مفاهیم دینی به زبان شاخصها و تولید ابزار سنجش آنهاست.
تا مفاهیم دینی به زبان شاخصها ترجمه نشوند، سیاست گذاری براساس دین معنیدار نخواهد شد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
هویت شاخص، فرآیند شاخصسازی، مقیاسهای سنجش، تحقیقات کیفی، مفهومسازی، سیاست گذاری، زبان شاخصها
برخی فایلهای مهم و لازم در بحث شاخصها و بالخصوص شاخصهای کلان در مباحث توسعه و تمدن، و شاخصهای دینی(همه موارد کلیک میشوند)
اسلاید شاخص و شاخصسازی با مثال دینی
شاخص رتبه بندی دانشگاهها
شاخص اسراف برای سیاست گذاری مبارزه با اسراف
شاخص صداقت در بازار شاخصهای جامعه اسلامی
شاخصهای عملکردی انسان در زندگی
شاخص عدالت
شاخص شیعه بودن
شاخص استاد پژوهش محور
شاخص های کارآمدی
شاخص توسعه فرهنگی در اسلام
پی نوشت ها:
[1]. کتاب شاخصهای فرهنگ عمومی، تالیف دفتر سنجش فرهنگی، نشر دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی۱۳۸۶، ص۵۶
[2]. پایگاه هم افزا به نشانی www.bsmt.ir
[3]. مصباح، علی، دکترای روانشناسی، مقاله مفهوم دین در بستر آزمون های روان سنجی، از کتاب مبانی نظری مقیاسهای دینی، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
برچسب #تحقیقات کیفی #زبان شاخصها #سیاستگذاری #شاخص #شاخص سازی #فرآیند شاخصسازی #مفهومسازی #مقیاسهای سنجش #هویت شاخص
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#معادلاتحرکت
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
معادلات حرکت
4 دقیقه خواندن
136
معادلات حرکت
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
منظور از اصطلاح «معادلات حرکت» در این مباحث چیست؟
مسأله بحث
چگونه میتوان برای زندگی انسان در شبکه هستی که با مؤلفهها و عناصر مختلف متعدد مرتبط است، برنامهریزی کرد؟
پاسخ:
معادله = تعیین کمیت، کیفیت و جهت رابطه بین متغیرهای مختلف برای تحقق یک اثر. تابع = دقیقسازی نحوه تبعیت یک یا چند متغیر از یک یا چند متغیر دیگر با تعیین کمیت و کیفیت و جهت و بُعد ارتباطی میان آنها.
معادلات حرکت انسان در شبکه هستی = تعیین کمیت و کیفیت و جهت و زمان و مکان و … در ارتباطات انسان در شبکه هستی به طوری که برآیند آنها حرکت به سوی هدف مورد نظر شود. (لینک به شکل شبکه هستی)
توضیح:
این اصطلاح از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و در آن علم، معادله حرکت عبارتست از:
معادلهای که رفتار سیستم را توصیف میکند؛ معادله حرکت در سیستمها حرکت جسم را در ابعاد زمان و مکان توصیف میکنند. با این معادلات میتوان مکان جسم را در یک لحظه خاص یا لحظهای (لحظاتی) که جسم در یک مکان خاص قرار گرفته است به دست آورد. این معادله رابطهای بین پارامترهای توصیف کننده حرکت جسم از قبیل مکان، سرعت، شتاب، زمان و… است. با توجه به شرایط مختلف مسأله از قبیل نیروهای وارده (که روی شتاب تأثیرمی گذارند)، شرایط اولیه جسم و… جسم میتواند حرکتهای گوناگونی داشته باشد که حرکات مستقیم الخط یکنواخت و حرکت با شتاب ثابت از جمله این حرکات و جزو سادهترین آنها هستند. [1]
از مفاهیم زیرساختی در بحث معادلات حرکت، مفهوم «برآيند نیروها» است؛ برآیند نیروها نیز از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و مقصود از آن این است که: مسیر نهایی حرکت یک جسم، در جهت جمع برداری نیروهای وارد بر آن خواهد بود.
منظور از «جمع بُرداری نیروها» :
«بُردار» یک تصویر هندسی است که میزان و جهت نیروی وارده بر یک جسم را نشان میدهد (پیکان جهتدار که نسبت به مبدأ مختصاتی اندازه و جهت گرفته است.) از آن جایی که معمولا نیروهای وارده بر اشیاء با اندازهها و جهات مختلف هستند، و این نیروها به او وارد میشوند تا حرکت و تغییری را در جسم ایجاد کنند، محاسبه جهت و مقدار مجموعه نیروها و کشف جهت و مقدار نیروی نهایی، بسیار حیاتی است. عملیات «جمع برداری نیروها» برای محاسبه نیروی نهایی وارده بر جسم است. تصویر زیر نمایش بسیار ساده و اولیه از جمع بردارهاست:
همان طور که مشاهده میشود، هم اندازه نیروی نهایی نسبت به دو نیروی وارده، تغییر کرده است هم جهت آن.
بردار برآیند = کمیت و کیفیت و جهت حرکت و تغییر در پدیده مورد نظر
رابطه این مطلب با شبکه هستی:
تمام حرکتها در هستی، «برآیندی» هستند و ابعاد زمانی، مکانی، کمّی، کیفی، جهتی، اثرپذیری، اثرگذاری، زمینه حرکت،… در نتیجه نهایی تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. از سوی دیگر «زندگی» یعنی حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، لذا اگر بخواهیم مسیر رشد و کمال انسان را به دست بیاوریم باید تمام عناصر مؤثر در حرکتش را محاسبه کنیم تا برآیند نیروها، تعیینکننده جهت حرکت و کمیت و کیفیت حرکتش باشد. به شکل شبکه هستی در زیر توجه کنید:
اگر انسان که در تصویر از او با نماد «اراده و اختیار» تعبیر شده است بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید نیروهای وارده بر خودش از طرف عناصر موجود در هستی را محاسبه کند و تغییراتی در آنها بدهد تا بتواند به هر سمتی که اراده کرد حرکت کند. هر کدام از خطوط موجود در شکل را که یک بردار نیروست، به صورت یک بازوی هیدورلیکی قابل کوتاه و بلند شدن و قابل تغییر زاویه در نظر بگیرید که قابل قطع کردن و جداشدن هم نیستند، اگر انسان بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید بازویی را کوتاه و بازوی دیگری را بلندتر با تغییرات در زوایای آنها داشته باشد تا بتواند برآیند آنها را به سمت مورد نظر خود قرار دهد.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
معادلات حرکت انسان در شبکه هستی یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت روابط انسان با مؤلفههای اثرگذار و اثرپذیر در زندگی او در کل هستی، به طوری که برآیند آنها به سوی هدف مورد نظر او باشد.
«دین» بیانگر معادلات حرکت انسان در هستی برای اتصال به خداوند است. (انتقال به بحث تفصیلی از دینشناسی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دینشناسی، شبکه هستی، برآیند نیروها، معادلات حرکت
پی نوشت:
[1]. دانشنامه آزاد ویکیپدیا
برچسب #برآیند نیروها #دینشناسی #شبکه هستی #مبانی حرکت #معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#شبکههستی
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه هستی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه هستی
7 دقیقه خواندن
149
شبکه هستی
شبکه هستی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست محتویات
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« شبکه هستی » چیست؟ چرا و چگونه؟ (انتقال به تصویر از شبکه هستی دارای حرکت)
مسأله بحث
برای انجام یک تحقیق معتبر، نیاز به تشخیص موقعیت پدیده در کل شبکه هستی داریم نقشه عالم هستی که در آن موقعیت و مختصات موجودات و عوالم و روابط آنها با یکدیگر مشخص شده باشد چگونه است؟
پیش فرض ها
شبكه، مجموعهای به همپیوسته از «سیستمها» است که هدف واحد یا اهداف متعددی را پوشش میدهند؛ و «سیستم» مجموعهای از عناصر است كه با يكديگر ارتباط برقرار میكنند و برای تحقق يك هدف واحد در تلاشاند. در هر شبكه، تغيير يك جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ يك از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند. بعضی اوقات اصطلاح «شبکه» معادل با اصطلاح «سیستم» به کار میرود.
فرضیه بحث
برهان در فلسفه اسلام، منجر به نظريّه “شبكهای بودن هستی” شده است. مقصود از شبکه هستی، برقراری رابطه علت و معلولی، اثرگذاری واثرپذیری میان کل پدیدهها در تمام لایههای عالم وجود است.
تبیین بحث
براساس نظريّه فوق، هيچ حركتی در هستی، بدون تعامل با اجزاء ديگر آن انجام نمیشود. عوالمی در ماوراء دنيا وجود دارند كه منشأ و سرچشمه موجودات مادی هستند و فعل وانفعالات موجود در دنيا و موجوداتِ آن، تابعی از فعل وانفعالات موجود در جهانهای آسمانی است و ايجاد اثری در جهان مادی (كه به سبب فعّال شدن عللی در ماوراء بوده است)، سبب تأثير در نقاط ديگر ماورايی شده و در نتيجه آثار جديدی در جهان مادی پديد ميآيد واين چرخه فعل وانفعالات كه سررشته آنها متصل به اراده خداوند است، به همين منوال استمرار میيابد؛ بدن در روح اثر میگذارد و روح در بدن و هر دو در محيط و محيط درهر دو، و هر سه در مجاری ماورايی و سرچشمهای موجودات تأثير ميگذارند و اين مجاری در يكديگر و در كل دنيا نفوذ دارند. كل اين تعاملات، تشكيل شبكه واحدی را میدهد كه بهصورت سيستمی منسجم و يكپارچه، برای تحقّق هدفی در ارتباطند. شايد نموداری ابتدايی از شبكه هستی بر اساس فلسفه اسلام را، بتوان به صورتی كه میآيد تصويركرد:
(انتقال به تصویر دارای حرکت)
براساس حكمت متعاليه اسلام، هستی از مراتب تشكيكی وجود، از وجود بی نهايتِ خداوند آغاز شده و به قابليّتِ وجود يافتن(هيولی) ختم میگردد و اين مراتب ارتباط علت ومعلولی با يكديگر دارند و يك مجموعه يكپارچه را تشكيل میدهند. هر رتبه از وجود، خواص و آثاری بهخود میگيرد و قوانينی براساس آنها در آن فضای وجودی حاكم میگردد. عالمِ قيامت، عالمِ برزخ و عالم دنيا، سه لايه كلّی هستی میباشند.
این تصویر، برش و مقطعی معرفتی از «هر نقطه در هستی» میباشد و اینکه خداوند با یک نقطه نشان داده شده است به معنی محدود کردن او در آنجا نیست بلکه در هر نقطه در عالم هستی، این مخروط فعال است و در هر نقطه از عالم وجود، وجود از خداوند تجلی پیدا میکند و به کل لایههای هستی منتشر میشود.
از خدا آغاز شده (انا لله) و به دنیا میرسد (ثم رددناه اسفل سافلین) و به خدا برمیگردد (انا الیه راجعون). روح همه انسانها از «عالم امر» نشأت میگیرد (الا له الخلق و الامر + قل الروح من امر ربی) ، تنازل میکند (ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نقطهای به دنیا وارد میشود (برزخ نزولی یا عالم ذر) ، به بدنی تعلق میگیرد، در محیط مادی قرار میگیرد، با همنوع ارتباط برقرار میکند، از نقطهای از دنیا خارج میشود (برزخ صعودی) و بهسوی خداوند بازمیگردد. هر کدام از خطوط داخل شکل، نمایاننده نیرویی است که به ما وارد میشود یا ما وارد میکنیم.
نیروهای مثبت (فرشتگان) و نیروهای منفی (شیاطین) در این عالم مشغول به اثرگذاری هستند و ما انسانها در نقطهای خارج از برزخ و نزدیک به برزخ، در عالم مادی قرار گرفتهایم (نقطه اراده)؛ به هر طرف که بخواهیم میتوانیم حرکت کنیم (اختیار داریم)، اما نمیتوانیم خارج از ساختار شبکه هستی و خارج از قوانین آن حرکت کنیم (اختیارمان محدود به جبر ساختاری است).
کلیه عناصر هستی بر ما اثر میگذارند و ما نیز میتوانیم برآنها اثر بگذاریم، و از آن جایی که تمام حرکتها در این عالم برآیندی است، لذا برای اینکه بتوانیم به سمت و سویی حرکت کنیم باید کلیه نیروهایی که به ما وارد میشود و ما می توانیم بر آنها نیرو وارد کنیم را محاسبه کنیم تا بتوانیم برآیند آنها را به سوی هدفمان به دست آوریم؛ بنابراین باید هر کدام از خطوط موجود در شکل که نمایاننده یک نیرو وارده به ما هستند یک «معادله» تعیین کنیم یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت نیرو در هنگام ارتباط، تا بتوانیم برآیند این معادلات را طوری به دست آوریم که رو به سوی هدف باشد.
چقدر و چگونه باید به بدن بپردازیم (تعیین کلیه عوارض زمانی، مکانی، کمی، کیفی، جهتی و …) تا برآیندش با نحوه پرداختن به محیط و نحوه پرداختن به همنوع و نحوه توجه به فرشتگان و نحوه توجه به شیاطین و …، رو به سوی خدا باشد.
دقّت دراين نمودار نشان ميدهد كه كوچك ترين تغيير در هر يك از نقاط ارتباطی به ديگر نقاط هم سرايت میكند، هر نقطه را كه حركت دهيد تمام نقاط ديگر هم حركت خواهند كرد. اگر بخواهيم جهت حركتِ “انسان به سوی خدا” را تنظيم كنيم، بدون تنظيم ارتباطات نقاط ديگر، نمیتوان جهت مطلوب را ايجاد كرد. وقتی انتخاب يك رنگ يا مدل لباس، در روحيّه انسان تأثير دارد و تغييراتی در احساسات و در پی احساس، در افكار ايجاد ميكند و اين تغييرات در دراز مدت سبب تغيير جهت حركت زندگی ميشود، [1] آيا ميتوان بدون ارائه برنامه برای جوانب مختلف زندگی و ايجاد اثرات حساب شده درفكر و روحِ فردی و جمعی، انسان را در كوتاهترين و سريعترين و باكيفيتترين حركت به سوی خدا بُرد؟
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
با توجه به نظريّه “هستی شبكهای” و ملاحظه تعريف و اهداف دين، دين بايد برای سؤالات زير پاسخ داشته باشد (يعنی دين بايد برای موارد زير كه عناصر حياتی زندگی انسان هستند طرح و برنامه ارائه دهد تا بتواند هدف نهايی خود را محقق كند): (انتقال به مبنای دینشناسانه)
چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟
چگونه به هدف زندگی برسيم؟
چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟
چگونه فكر و ذهن فعال و خلّاق داشته باشيم؟
چگونه بدن سالم داشته باشيم؟
چگونه ارتباط مفيد با ديگر انسانها داشته باشيم؟
چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟
چگونه نيازهای خود را به درستی برطرف كنيم؟
موارد زير نيز برخی از جوانب و لايههای زندگی هستند كه بنا بر مقتضای شبكهای بودنِ هستی، دين تا برای آنها طرح و برنامه نداشته باشد نمیتواند انسان را به هدف مورد نظر خود برساند[2] و يك دينشناس بايد الگو و مدلی را كه دين برای آنها بيان كرده است شناسايی و ارائه كند:[3]
نظام عبادی، نظام اخلاقی، نظام تربيتی، نظام آموزشی، نظام توليد و مصرف غذايی، مدل لباس و مسكن و استراحت، نظام بهداشتی، نظام حقوقی و قضايی، نظام امنيتی، نظام تجاری و اقتصادی، نظام زندگی اجتماعی و تعاون و فعاليّتهای گروهی، نظام حكومتی و تصميمگيری، الگو و مدل فرهنگی، نظام خانوادگی و نظام رسانهای .….. (رجوع به نقشه تمدن)
انتقال به بحث تفصیلی از مبانی هستیشناسانه
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
فلسفه، حکمت متعالیه، هستیشناسی، نقشه هستی، هرم هستی، مخروط هستی، نظام علت و معلولی، فرمول حرکت
پی نوشت ها:
[1]. اين نمودار الهام گرفته از نمودار زير است كه در كتاب “معادشناسي”، تأليف مرحوم علامه آيهالله حاج سيدمحمدحسين حسينی طهرانی قدسسره، انتشارات حكمت، ج۶، ص۲۰۰ آمده است. مبانی فلسفی نمودار نيز در همان قسمت از كتاب تشريح شده است.
دركتاب”هرم هستی”، ص۱۷۵ نيز آمده است: “وجه تشبيه جهان هستی به مخروط يا هِرَم اين است كه همانگونه كه رأس مخروط بسيط و ناپيداست و در عين بساطت، محيط و فراگيرنده تمام جسم مخروط يا هرم است، مقام غيب الغيوب و غيب مكنون نيز به همين گونه است كه در عين احاطه و حضور قيومی در تمام مراتب هستی، اختصاص و تعيّن مخصوصی به هيچ يك از نقاط مخروط ندارد؛ و نيز به خاطر اين است كه در عين اتصال مستقيم و ناگسستنی كه ميان تمام نقاط جسم مخروط و راس حاكميت بنيادی وجودی دارد، مراتب قرب و بُعد ذاتی و شدت و ضعف تعلّقی ميان مراتب متكثره حكمفرماست كه میتواند از كثرت تشكيكی حكايت كند و از همه گذشته در هرم هستی میتوان قاب قوسين را بهخوبی ترسيم رياضی نمود و رأس مخروط را در قاب قوسين قرار داد.”
[2]. بررسی كتاب”مبانی كلامی جهتگيری دعوت انبياء”، احد فرامرزقراملكی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی۱۳۸۰، میتواند در اين بحث راهگشا باشد.
[3]. هم در مقياس خُرد و هم در مقياس كلان
برچسب #حکمت متعالیه #شبکه هستی #فرمول حرکت #فلسفه #مخروط هستی #مفهوم شبکه #نظام علت و معلولی #نقشه هستی #هرم هستی #هستی #هستیشناسی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی