eitaa logo
حدیث اشک
6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
غفلت از یار ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت بنده ی دنیا شدن، بال صعودم را گرفت خواستم وارد شوم بر اهل توبه ناگهان مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام غافل از محشر شدن یک عمر، سودم را گرفت وای از بی خیریِ این چشم بی تقوا شده اشک های روضه ام، بود و نبودم را گرفت عهد بستم با امام عصر خود آدم شوم غفلتم، قولی که بر او داده بودم را گرفت غافل از صاحب زمان سرگرم کار خود شدم کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد آن که مهرش روز اول تار و پودم را گرفت روزگاری می شود نام حسین بن علی با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید سایه ی دست کسی روی کبودم را گرفت محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا کریم الصفح دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست سابق از دیدۀ من اشک روان جاری بود ولی امروز دگر چشم تری نیست که نیست همه درها به رویم بسته شده جز این در به جز این باب دگر هیچ دری نیست که نیست وقت آن است که دیگر تو به دادم برسی غیر تو در دو جهان دادگری نیست که نیست روزۀ من تهی است و سپر نفسم نیست بهر این نفس خرابم سپری نیست که نیست ظلمت محض شده قلب من از فعل حرام ولی افسوس که نور قمری نیست که نیست به خداوند قسم غیر حسین بن علی در جهان اسم سزاوارتری نیست که نیست تا که در دایرۀ رحمت این آقاییم با نگاه کرم او خطری نیست که نیست ولی افسوس که در کرب و بلا می‌دیدند بدنش روی زمین بود و سری نیست که نیست حبیب باقرزاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غم و درد عبد رسوای شمایم کمکم کن آقا بی تو در دام بلایم کمکم کن آقا بس که با عُجب و ریا بوده همه اعمالم شاهدی رو به فنایم کمکم کن اقا فرصتی باز بده چون که پشیمان هستم بگذر از جرم و خطایم کمکم کن آقا آمدم رو زده ام تا که ببینی امشب من هم ای یار، گدایم کمکم کن آقا خوب پیداست غم و درد فراوانم از گریه و بغض صدایم کمکم کن آقا به خودم وامگذارم که مریض احوالم باز محتاج دعایم کمکم کن آقا دلخوشی ام شده در جمع همه خوبانم نکن از روضه جدایم کمکم کن آقا چند وقتیست که در حسرتم و دلتنگِ حرم کرببلایم کمکم کن آقا روح الله پیدایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شبِ هجران واسطه ی فیضِ الهی بیا نقطه ی پایانِ تباهی بیا چند بماند رخ تو در حجاب خیز و نما یکسره پا در رکاب خسته ز مهجوریِ داغ توأم بلبلِ سرگشته ی باغِ توأم این من و این جان و دلِ بیقرار از سفر دور نیامد سوار دل به سرِ کوی تو افکنده ام از دم عشق تو فقط زنده ام در پی دیدارِ تو گم می شوم در به درِ کوچه ی قم می شوم تا که بیایم به درِ جمکران پُر شوَم از بوی زلالِ اذان این لبِ من زمزمه پردازِ توست سوخته جان از غمِ آواز توست باز خبر، باز خبر می رسد بوی تو در وقتِ سحر می رسد مانده برایم همه دلواپسی من که به غیرِ تو ندارم کسی بس که دلم رفت به دنبالِ تو هست دلِ عاشقِ من مالِ تو هاله ی نور است رُخت در شبم شعرِ تو جاریست به روی لبم کی غمِ ایام به سر می رسد در پسِ این شام سحر می رسد؟ کاش که در عشقِ تو بینا شوَم پنجره ای سمتِ تماشا شوَم قبله ی من کوی تماشائی ات من به فدایی تو وُ زیبایی ات تو همه ی دار و ندارِ منی ماهِ زلالِ شبِ تارِ منی گر چه غریبانه رها مانده ام در شبِ هجرانِ تو جا مانده ام ما همه سرخوش ز شرابِ توییم یکسره ای عشق، خرابِ توییم ای تو پُر از سینه مهر و وفا مرتبه ی پاکی و عشق و صفا قافله ی ما شده بی ساربان هست به لبها همه آه و فغان ساقیِ آدینه ی لب تشنگان چشم جهان را به تماشا رسان پرده بر انداز ز رخسارِ خویش تا که کنی خلق گرفتار ِخویش! هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
چه کنم بعد تو با غمت ای حضرت مولا چه کنم با دل غم زدهء عترت طاها چه کنم پسرانم به فدایِ پسرانِ زهرا با غم بی کسیِ زینب کبری چه کنم خانه بی روی تو غمخانهء من شد ، اما با ردِ خونِ سرت کنج مصلّا چه کنم بی تو درمانده ترین مادر تاریخ منم بی تو در سیل بلا یک زن تنها چه کنم سیر کی میشود این قوم به یک ضربت تیغ جگر پارهء در طشت حسن را چه کنم یادگاری دو کفن مانده ز زهرای بتول با حسینت که شود کشته به صحرا چه کنم گر سرت گشت دو تا بر سر تن باقی بود با سرِ همسفرِ نیزهء اعدا چه کنم  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یابن زهرا سفره دار ماه مهمانی تویی رازق رزق دعا خوانی تویی بانی چشمان بارانی تویی با خبر از درد پنهانی تویی گریه کردم وقت افطار و سحر یابن زهرا از تو هستم بی خبر چشم ما را رنگ بیداری بده بر گدایت وقت دیداری بده آنچه از لطف و کرم داری بده نان و خرمایی هم افطاری بده نان تو نان علی و فاطمه ست بر غم و درد دل ما خاتمه ست بسکه سرگرم گناه و غفلتم شد عبادت ، عادت بی طاعتم داده اما حضرت حق مهلتم در ضیافت خانه ی او دعوتم دعوتم ، اما ندارم آبرو ذکر العفوی برای من بگو بار مارا می کشی بر شانه ات ای فدای اشک دانه دانه ات به رقیه عمه ی دردانه ات کن نظر بر بنده زاد خانه ات با رقیه آمدم راهم دهی تا سحر هم اشک و هم آهم دهی در سحر لطف مکرر می رسد یا خبر یا اینکه دلبر می رسد ناله ی جانسوز دختر می رسد آه ، بابایی که با سر می رسد دخترش سر را تماشا می کند در دل شب دردو دلها می کند: جان بابا کم نما این فاصله زخمی ام مثل تمام قافله بر تنم دارم نشان از غائله من کتک خوردم میان سلسله بر رخم امشب ببین این مسئله جای مشت شمر و خولی، حرمله وارثم بر روضه های مادری شد تمام صورتم نیلوفری از سرم دشمن کشیده روسری جان بابا دخترت را می بری؟ یک نفس مانده برایم تا سحر می کشم آهی مرا با خود ببر حسین رحمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
روم سياهه روی دوشم کوله باری از گناهه آخدا سر به زیرم چه کنم؟که روم سیاهه آخدا خودمم خسته شدم بس تو گناه پرسه زدم دستمو خودت بگیر پام لب چاهه آخدا هرکسی یه جور داره منو ازت دور میکنه رفیق راهم نشی میرم بیراهه آخدا این شبا هرجا میرم بزم مناجات خونیه مجلس دعا برام یه سر پناهه آخدا چن شبه میام ولی فرقی نکردم میدونم خرج آدم شدنم یه نیم نگاهه آخدا پشت کوهی از گناهم و به چشمت نمیام مث سوزنی که تو انبار کاهه آخدا شبای آشتی کنون دیگه داره تموم میشه آخرای نیمه ی دوم ماهه آخدا بدتر از همیشه و خراب تر از قبل اومدم بی تو حالم بد و با تو روبراهه آخدا روزا تا تشنه میشم سلام به تشنه لب میدم یاد لب هاش رو لبم همیشه آهه آخدا جون به جونم بکنن به یاد جون دادنشم توی روضه ها دلم تو قتلگاهه آخدا محمد حسن بیاتلو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حق داری محل ندی شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا منو زیر چتر مهربونیات پناه بده یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده من مزاحم تو و کار تو هستم می دونم من کلاغی ام که سربار تو هستم می دونم نکنه دیگه صدام براتو تکراری شده نکنه که گریه هام از روی بیکاری شده حق داری محل ندی اخه شما کجا و من حجت یکی یه دونه ی خدا کجا و من باشه خنده هات اقا باشه برای خوب خوبا منم اینجا دل خوشم با عشق این نوکریا برا بهتر شدنم یه فکری کن که دیر میشه هر کی از تو دور بشه توی لجن ها پیر میشه میخوام امشب تا میشه فکر یه رابطه کنم پیش تو پیش خدا یه اسمو واسطه کنم اونکه اسمش واژه صبرو پریشون میکنه روضه هاش ناموسیه چشاتو پر خون میکنه امشب اتیشه غمه توی نهاد روضه ام دَخَلتْ زینب علی ابنِ زیادِ روضه ام زینب و اسیری و کوفه و کاخ و بار عام همه چشما خیره شد به زینب و سر امام قمرش از روی نیزه اومده طشت طلا خیزرون چه میکنه با لب و دندون اقا زینب و یه کاروان خسته بین هلهله ست جلوی چشم رباب نگاهه زشت حرمله ست حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
معصیتهای فراوان یک نظر کن به دل دربه در نوکرها دست خود را بکش آقا به سر نوکرها سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده معصیتهای فراوان کمر نوکرها پر زدیم و نرسیدیم به تو, افتادیم مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها با وجودی که دلت خون شده از ما اما در همه حال تو بودی سپر نوکرها کاش در روضه ببینیم که هستی آقا تو خریدار دو چشمان تر نوکرها پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها با دعای پدر و مادرمان اینجاییم ای به قربان تو مادر پدر نوکرها رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها مادری خورد زمین صورت او زخمی شد سوخت از روضه ی مادر جگر نوکرها روح الله پیدایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
تقدیرم امشب شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا اربعین.کربلا حتما ، نگی که نگفتم آقا نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها شم خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که پست و خوارم درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده بارقیه اومدم تا ، تو نگام کنی دوباره گوش بده به دردو دلهام، توروحق گوش پاره میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله... حسین رحمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
كوفه کوفه امشب چه ساکت و سرد است کوفه امشب چقدر پُر درد است کوفه امشب نمیرود در خواب کوفه گرچه عجیب نامرد است چشمهایِ یتیمها پُر خون سرِ راهِ امیرِ شبگرد است کاسه‌ها خالی است از شیر و... چهره از فرطِ گریه‌ها زرد است آه مادر ، غریبه امشب نیست نانِ ما را پدر نیاورده است نذر دارم که خونجگر نشوم من یتیمم یتیم تر نشوم پیرمردی که می‌رسید اینجا مو سپیدی که در دلِ شبها رویِ دوشش همیشه زخمی بود ردّی از بارِ کیسه‌ی خُرما در کنارِ تنور نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود بود مَرکبِ ما آه مادر بگو کجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بیا چهره‌اش بینِ خانه دیدن داشت حرفهایِ دلش شنیدن داشت گفت با ما که طعنه‌ها نزنید دستِ رد بر من و خدا نزنید گریه می‌کرد و زیرِ لب میگفت که نمک رویِ زخمِ ما نزنید روزگاری یتیم اگر دیدید خنده بر اشک بی صدا نزنید پیشِ چشمانِ دختری کوچک سنگها را به نیزه‌ها نزنید سرِ زنجیر را به هر طرف نکشید عمه‌اش را به ناسزا نزنید حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شب توبه ی ماست شب جمعه دل ما گفت علی ع گفت حسین ع رو به درگاه خدا گفت علی ع گفت حسین ع از همه رانده شده چشم بر این در دارد بنده ای غرق خطا گفت علی ع گفت حسین ع این شب جمعه؛ شب قدر؛ شب توبه ی ماست دل ما بین دعا گفت علی ع گفت حسین ع پر زد از صحن نجف محضر شش گوشه ی شاه هر دل غمزده تا گفت علی ع گفت حسین ع روزه ام نذر پدر روضه ی من خرج پسر غم جدا غصه جدا گفت علی ع گفت حسین ع دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف کنج ایوان ه طلا گفت علی ع گفت حسین ع اربعین پای پیاده لبم از خاک نجف تا خود کرببلا گفت علی ع گفت حسین ع مهدی فاطمه عج از توبه ی او راضی شد هر که در نزد رضا ع گفت علی ع گفت حسین ع من و سرمایه ی عمرم که دل دربه دری ست تو و لبخند رضایت `چه مبارک سحری ست” اسماعیل‌ شبرنگ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بوترابت بردی از این دل با نگاهت تاب را هم تاب از دلم،از چشم مستم خواب را هم از بسکه تو ممسوس در ذات خدائی دیوانه ی خود کرده ای محراب را هم هم بوترابت خوانده در عالم پیمبر هم داده دستت اختیار آب را هم از این طرف با امر تو خورشید برگشت از آن طرف نورش دهی مهتاب را هم قصد از طواف کعبه تنها مستجار است پس میزند،مشتاق تو اسباب را هم هر ذره ای با تو شود خورشید قطعأ دریا کنی با ذکر خود مرداب را هم سمت نجف خواندم نماز واجبم را بر هم زده دیوانه ات آداب را هم محسن صرامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی حق بوده به نامِ آن کسی که خـــاک را افلاک کرده است همان که کعبه پیشِ او گریبان چاک کرده است زمین را از همه لات و هُبل ها پاک کرده است هزاران ” عمرو بنِ عبدُود ” را خاک کرده است شجــــاعت پیشِ مولایم علی معنا ندارد و مانندش کسی دیگر در این دنیا ندارد چرا که کـــعبه را دورِ ســــــرِ او آفریدند برای وضــــــعِ حملِ مــــــادر او آفریدند و نامـــوسِ خدا را همســــــرِ او آفریدند مرا هم خـــــاکِ پایِ قنبــــــرِ او آفریدند و بی شک رویِ لبهایِ خدا هم ” یا علی ” هست علی حق بوده و حق هم همیشه با علی هست ندارد دردِ دنیا ، دردِ مردم بوده دردَش هزاران مثلِ حاتم هم گدایِ دورِ گردَش ببندد رویِ پیشــــانی اگر سربندِ زردَش خدا تکبیــــر می گوید به هنگامِ نبردَش علی در هر نبردی جنگ را فرجام داده است و تیغ اش کارِ عزرائیـــل را انجام داده است برای ضربه اش در جنگ او وسواس دارد غضب دارد ولیکن بیشتر احســــاس دارد رحیم النّاس هست و او کریم النّاس دارد و شاگردی شبیهِ حضرتِ عبّــــــاس دارد علی دریایِ بی پایانِ صبر و کوهِ درد است رجزهایِ لبِ عبّــــــاس هنگــــامِ نبرد است اگرچه بخشش و جودِ علی بسیار بوده است ولی در هر نبردی او یلِ قهــــــار بوده است برایِ عده ای که قصدِشان انکـــار بوده است قسیم الجنّه گاهی هم قسیم النّار بوده است به خاطر دارد او محتاجِ در هر خانه ای را و شاید پیرمردِ کــــورِ در ویـــــرانه ای را فقط شمشیر نه...در دست هایش بویِ نان داشت همیشه رویِ دوشَش بقچه ای از آسمــــان داشت شــــبیهِ کــــوه امّا در دِلش آتشفشـــــان داشت علی در چشم خار و در گلویش استخوان داشت فقط او می تواند اینچنین مظلــــوم باشد خلیفه باشد و در مَحکمِه محکـــــوم باشد فقط او میتواند کارِ چندان ساده ای نیست شــــبیهِ او امیـــرِ اینچنین افتاده ای نیست برایش فتحِ خیبر کارِ فوق العاده ای نیست به جز زهرا برایش دلبر و دلداده ای نیست علی انگیزه ی خلقِ زمین و آسِمــان است علی زیباترین مضمون برایِ شاعران است ابراهیم زمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کلاغ روسیاه شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا منو زیر چتر مهربونیات پناه بده یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده من مزاحم تو و کار تو هستم می دونم من کلاغی ام که سربار تو هستم می دونم نکنه دیگه صدام براتو تکراری شده نکنه که گریه هام از روی بیکاری شده حق داری محل ندی اخه شما کجا و من حجت یکی یه دونه ی خدا کجا و من باشه خنده هات اقا باشه برای خوب خوبا منم اینجا دل خوشم با عشق این نوکریا برا بهتر شدنم یه فکری کن که دیر میشه هر کی از تو دور بشه توی لجن ها پیر میشه میخوام امشب تا میشه فکر یه رابطه کنم پیش تو پیش خدا یه اسمو واسطه کنم اونکه اسمش واژه صبرو پریشون میکنه روضه هاش ناموسیه چشاتو پر خون میکنه امشب اتیشه غمه توی نهاد روضه ام دَخَلتْ زینب علی ابنِ زیادِ روضه ام زینب و اسیری و کوفه و کاخ و بار عام همه چشما خیره شد به زینب و سر امام قمرش از روی نیزه اومده طشت طلا خیزرون چه میکنه با لب و دندون اقا زینب و یه کاروان خسته بین هلهله ست جلوی چشم رباب نگاهه زشت حرمله ست حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یادش بخیر بالا نرفت سوز صدایی که داشتم کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم حال و هوای پاکیَم از دست رفته است یادش بخیر حال و هوایی که داشتم دیروز اشک چشم من هر لحظه می‌چکید امروز نیست اشک و بکایی که داشتم از بسکه با هوای و هوس خو گرفته‌ام دیگر دراز نیست دست دعایی که داشتم یادش بخیر زمزمه‌های خدایی‌ام حالا کجاست سوز و نوایی که داشتم دیگر جسور و رو سیه و خیره سر شدم بر لب نمانده ذکر خدایی که داشتم شرمنده‌ام که با شهدا قهر کرده‌ام با یادشان چه شور و صفایی که داشتم یادش بخیر جمعه که می‌شد غروب‌ها همراه گریه زمزمه‌هایی که داشتم با معصیت ز سینه‌ی من پر کشیده است حال و هوای کرببلایی که داشتم رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شهر نجف براى سلطنتت غیر عرش، تختى نیست برات، گردش افلاک کار سختى نیست به جز لباس غلامان شاه، رختى نیست چونان وجود شما پر ثمر، درختى نیست ندیدن تو براى بهشت هم سخت است رسید دوزخ اگر نزد شاه خوشبخت است براى من شده یک سر پناه، شهر نجف نموده حال مرا رو به راه ، شهر نجف شده ست مرکز ترک گناه، شهر نجف بیا و دورى ما را نخواه، شهر نجف! خوشا به حالِ دلى که ملازم حرم است کسى که هر شب و هر روز عازم حرم است شده ست گرد و غبار مسیرتان تاجم به لطف بى حد این آستانه محتاجم و فرش گوشه اى از صحن توست معراجم از این بهشت چو آدم نکن تو اخراجم که طعم بوسه ى انگور در رگم جاریست مرام حضرت خورشید، آبرو داریست کسى شبیه شما در جهان اسد نشده کسى شِگرد تو در جنگ را بلد نشده عدو ز مرحله ى ذوالفقار رد نشده حریف رزمِ تو عَمرو بن عَبدوَد نشده تو بى نظیر ترین پهلوان دنیایى تو بهترین پدر مهربان دنیایى میان عَرصه ى پیکار هم مصافت نیست کسى چونان تو برازنده ى خلافت نیست رَهِ بدون تو آقا بدون آفت نیست به گِل نشسته هر آنکس که در طوافت نیست صفات ناب تو را با علاقه مى خوانم به یاد چشم تو نهج البلاغه مى خوانم جَنان ز مصدر چشم تو مشتق است فقط جهان به گرد وجودت مُعلّق است فقط نَمى ز بحر شما، شرح خندق است فقط صداى عرش، علىٌ مع الحق است فقط اگر چه بر سر این سفره مستفیض شدیم جنون گرفته و از عشقتان مریض شدیم تویى صراط، تویى مقتدا، تویى میزان براى حشر، تو ما را ز قبر برخیزان هواى وصل تو شد موسم گنَه ریزان به دار عشق چو میثم، شدیم آویزان حساب ماست به دست تو یا ابالحسنِین ببخش ظلمت نفسِ مرا به حق حسین امیر کیسه به دوش لیالىِ کوفه! جوابِ مِهر، به دستان خالى کوفه تلاش کرده براى تعالى کوفه! ببار بر جگر خشکسالى کوفه بگیر دست مرا تشنه مانده ام در راه به حق اشهد انّ على ولى الله مجتبى کرمى لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اشک چشم با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم سالار کربلا را با اشک چشم خواندم فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم حتی کفن نکردند آن پیکر رها را جریان بوریا را با اشک چشم خواندم از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رباب مشغول کار هستی و در زیر آفتاب حس می کنی که بین تنوری ، – پُر التهاب هم تشنه ای و هم رمضان ! نه محرّم است کافی است اینکه روزه بگیری بدون آب تو روزه ای ّ و کودک تو تشنه مانده است بی اختیار روضه ی تو می شود: رباب در زیر آفتابی و هی چنگ می زنی بر انعکاس تشنه ی صحرایی از سراب چشمت سیاه می رود و باز می شود این روضه پیش چشم تو قدر یکی دو باب در خیمه ای و دست تو گهواره ی علی است ای کودکم ! عزیز دلم ! ناز من ! بخواب حتماً عمو برای تو آبی می آورد با گریه هات مادر خود را نده عذاب از هوش می روی ، دو سه ساعت گذشته است پا می شوی ، سوال تو مانده است بی جواب آخر گناه کودک شش ماهه ات چه بود افطار امده است و نگاهت به ظرف آب محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نگاه خیس دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد جلا ز حضرت جل جلاله میخواهد بدون سوز درون دم مزن ز عشق خدا که عاشقی دل همرنگ لاله میخواهد نگاه خیس گنهکار سرشکسته ز غم ز نور جلوه ی عفو تو هاله میخواهد دریدن همه ۷گانه های حجاب سلاح گریه و سرباز ناله میخواهد خودت بیا و بپوشان گناه پنهان را رضایتت قسم بر سه ساله میخواهد بیا که ماهی زخمی در عمق اقیانوس برای سیر در امواج باله میخواهد تمام خواهش یک ماهه طاعتم این است دلم برای زیارت حواله میخواهد بدون واسطه هرگز جمال بخشش نیست کمی کرامت دست سه ساله میخواهد جنان شکسته شدم از غمت که مدهوشم بیان خستگی ام صد رساله میخواهد میان پنجه غربت مبین مچاله شدم ببین سه روزه چگونه هزار ساله شدم حسین جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نور شمس «درد» آمدیم لطف تو مارا دوا کند شاید «غریبه» را نگهت آشنا کند هر روزه دار پیش ضریح تو در نجف با حبه های زرد عنب روزه واکند گفتند ربّ اهل جهان نیستی و من گفتم ز روی طعنه به آن ها...،خدا کند سرمست چشم توست غروبی که ظهر شد دستت به نور شمس هم انفاق ها کند هر ذره در عوالم امکان برای وصل با اسم تو خدای خودش را صدا کند امید وصل در دل ما موج می زند عاشق،سحر،مقابل ایوان ،دعاکند ... باران و آیه های ذراعیه بالوصید قلب مرا به عشق شما مبتلا کند هر کس که باحضورتو خلوت نکرده است باید برای خویش دلی دست و پا کند چون آفتابِ لطفِ شما ذره پرور است بی شک خرابه ی دل ما را بنا کند قطعا نجات دست مناجات های توست عمری کمیل با کلماتت صفا کند رندانه خواستیم خدا را و عاقبت ما را به یک نگاه تو حاجت روا کند در روز حشر مست شراب الست را از بین خلق فاطمه باید جدا کند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ای مولا دریا شده در دل تو ای مولا گم هر دم شده است در دمت عیسی گم در گمشده عشق تو پیدا شد حق بی عشق تو هست هرچه شد پیدا گم هر کس که شد امروز برایت نوکر اونیست در آن شلوغی فردا گم تو مزد کمی زحمت مارا دادی بی شک نشود اجر کسی اینجا گم مظلومیت تورا به عالم گوییم حق تو اگرچه شد در عاشورا گم آنجا که شد آفتاب از نی پیدا شد گرچه تنت به زیر دست و پا گم وقتی که رسید دید زینب ، جای یک بوسه شده در این قد و بالا گم حالا که به روی نیزه ای خوب بگرد انگار شده رقیه در صحرا گم  امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
زخمیِ معصیتم با غم و غصه ی بسیار به تو رو زده ام باز قلبم شده بیمار به تو رو زده ام زخمیِ معصیتم کاش نگاهم بکنی سر به زیر آمدم ای یار به تو رو زده ام بی حیا بوده ام اما منِ رسوا شده را پیش خود باز نگه دار به تو رو زده ام یوسف فاطمه ازبس که کرم داری و لطف مشکلم حل شده هر بار به تو رو زده ام افتخاریست گداییِ در خانه ی تو میزنم در همه جا جار به تو رو زده ام اشک بر دیده و العفو الهی به لبم با همین گریه و اذکار به تو رو زده ام در همین ماه بده اذن سفرْ کرببلا تشنه ام تشنه ی دیدار به تو رو زده ام روح الله پیدایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناز نگاهت با رخصت از شاه دلیر سینه زنها هستیم در جمع کثیر سینه زنها با شور و شین بین بزم هیئت تو دلها شد از مستی اسیر سینه زنها آقا چه کردی با دل این عاشقانت ناز نگاهت ای امیر سینه زنها یک روز هم می آید آخر که بخوانند مارا میان روضه پیر سینه زنها بین دعای آخر مجلس همیشه هستیم در هیئت فقیر سینه زنها با شکل یک ارتش میاید پیش مهدی عج این اتحاد بی نظیر سینه زنها امیرفرخنده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
توبه هرکار میکنم که نلغزم نمیشود در حفظ توبه عزم مصمم نمیشود باید که سیل نفس مرا شستشودهد تطهیر من به بارش نم نم نمیشود هر قدر هم هوای مرا داشت لطف تو اما دوباره بنده ات آدم نمیشود آخر کجا فرار کنم از حکومتت وقتی که مهربانی تو کم نمی شود تو خواستی که آمده ام ، بی اراده ات هرگز بساط توبه فراهم نمیشود دنبال مستحقی اگر ،دست من بگیر بیچاره تر از آنچه که هستم نمیشود من را بخر اگرچه به دردت نمی خورم چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود کارم اگر گره بخورد گاه بهتر است این بندگی به جز گره محکم نمیشود من زخمی محبتم و شکر میکنم بی زخم سینه لایق مرهم نمی شود ما روزه ایم و روضه نشینیم بیشتر ماهی برای ما که محرم نمیشود ما کشته های روضه و او هم قتیل اشک این دو جدا دقیقه ای از هم نمی شود آن لحظه ای که خورد زمین بین قتلگاه هرگز غمی به سختی این غم نمیشود تنها که شد به دور تنش حلقه ها زدند چون اوعقیق سرخ به عالم نمیشود سبقت برای نیزه زدن بر حسین بود هر بازدم بدون زدن دم نمی شود آنقدر ضربه خورد ز جسمش اثر نماند گل در گلاب این همه مبهم نمیشود موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹